از آیه: تا آیه:
انتخاب سوره :
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، شما هم می توانید تفسیر ای در سايت ثبت کنید، تا با نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود.
 » تفسیر المیزان - خلاصه
(ثم اماته فاقبره ):(آنگاه او را دچار مرگ نمود و سپس او را وارد قبرساخت ) [ نظرات / امتیازها ]
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  حاجيه تقي زاده فانيد - تفسیر راهنما

1 - مرگ، سرنوشت محتوم همه انسان ها است.

ثمّ أماته

2 - مرگ انسان ها، به دست خداوند است.

ثمّ أماته

3 - لحظه مرگ، لحظه پایان فرصت براى حرکت در راه خدا است.

ثمّ السبیل یسّره . ثمّ أماته

حرف «ثمّ» براى ترتیب زمانى است و دلالت مى کند که با فرا رسیدن مرگ، فرصت حرکت در راه خدا سپرى شده است.

4 - توجّه به وابستگى مرگ انسان ها به خداوند، مانع کفر به او است.

ما أکفره ... ثمّ أماته

5 - خداوند، الهام بخش دفن مردگان در قبرها است.

فأقبره

تفاوت فعل «أقْبَر» با «قَبَر»، این است که «قابر»; یعنى، کسى که با دست خود مرده اى را دفن کند و «إقبار» این است که براى مرده قبرى فراهم سازند و یا فرمان به دفن او دهند. (لسان العرب)

6 - اقدام بى درنگ به دفن جنازه مردگان، مطلوب خداوند است.

فأقبره

حرف «فاء» در «فأقبره» بر نبود فاصله بین مرگ و دفن دلالت دارد. از آن جا که تمام شیوه هاى برخورد با اموات (از قبیل «سوزاندن» و غیر آن) در حقیقت مستند به خداوند و وابسته به مسبب الاسباب است; اکتفا به استناد مراسم خاک سپارى به خداوند، حاکى از ناهنجارى آن شیوه ها و مطلوب بودن دفن مردگان است.

7 - مرگ براى انسان و دفن اموات، دو نعمت از جانب خداوند و سزوار شکرگزارى است.

قتل الإنسـن ماأکفره ... ثمّ أماته فأقبره

برداشت یادشده، بر این اساس است که کفر در «ماأکفره» به معناى کفران نعمت باشد.

8 - خاک سپارى مردگان، شیوه اى سابقه دار در دوران جاهلیت

فأقبره

یادآورى مراسم خاک سپارى در ضمن بر شمردن نعمت هاى خداوند براى مردم عصر بعثت، نشانه جارى بودن آن مراسم در آن روزگار است.

9 - نقش اساسى جسم در حقیقت انسان

من نطفة خلقه ... ثمّ أماته فأقبره

تشریح مراحل وجودى انسان، با بیان پیدایش او از نطفه و مردن و دفن او و نیز محدود دانسته شدن حرکت تکاملى او در فاصله شکل گیرى از نطفه تا لحظه مرگ، گویاى نقش اساسى جسم انسان در مراحل وجودى او است.

10 - کار طبیعت و عوامل مؤثر در آن، در حقیقت کار خداوند است.

ثمّ أماته فأقبره

نسبت یافتن میراندن و دفن انسان به خداوند ـ با آن که دخالت عوامل طبیعى در آن بدیهى است ـ مى رساند که طبیعت مجراى افعال خداوند است. فعل هاى «أمات» و «أقبر» گرچه ماضى است; ولى به قرینه ارتباط آن به «جنس انسان»، هر سه زمان را شامل مى شود.

11 - توجّه به پایان زندگى و مدفون شدن انسان ها در قبر، مانع کفرورزى به خداوند است.

ما أکفره ... فأقبره

12 - وجود نشانه هاى خداشناسى، در مراحل پیدایش تا مرگ انسان

ما أکفره . من أىّ شىء خلقه ... ثمّ أماته فأقبره
[ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  نيره تقي زاده فايند - تفسیر هدایت
[21] پس از آن که دوران زندگى وى به پایان رسید، او را ناگزیر مقهور مرگ ساخت تا عبرتى براى آیندگان او باشد، و او را به زندگانى دیگرى انتقال داد، که اگر در زندگى دنیوى خود کار نیک و صالح کرده باشد، در این زندگى تازه سعادتمند خواهد بود، و جسم او را در معرض گزیدن و دریدن حشرات و درندگان قرار نداد، بلکه براى او گورى آماده ساخت که به منظور اکرام و احترام وى او را در آن به خاک بسپارند. [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  صفدر فولادي - سایت احادیث
همه روزی می میرند و وارد قبر خواهند شد
امام صادق (ع) : جبرئیل بر رسول خدا (ص) فرود آمد و گفت ای محمد (ص) شاد زندگی کن و هرچه میخواهی شاد باش اما مرگ در راه است به هرچیزی که میخواهی علاقه مند باش و هرکه را میخواهی دوست بدار اما روز جدائی و فراق نزدیک است سعی و کوشش کن هر اندازه که میتوانی اما بدان که روز بازتاب عمل نزدیک است. گزیده کافی جلد 2 صفحه 178
امام صادق (ع) : روزی جناب سلیمان (ع) با یکی از نزدیکانش نشسته بود که ناگاه فرشته مرگ مانند جوانی بر او وارد شد و به آن شخص که نزیک سلیمان بود نگاهی تند نمود هنگامی که فرشته بیرون رفت همنشین سلیمان (ع) به او گفت این مرد جوان که بود ؟ سلیمان فرمود او ملک الموت بود مرد گفت من دیدم به من چنان نگریست که گویا قصد مرا دارد سلیمان که ناراحتی و اضطراب او را ید به او گفت حالا از من چه میخواهی مرد گفت از شما میخواهم که مرا از دست او نجات دهی و به باد دستور دهی تا مرا به دورترین نقاط هند ببرد پس سلیمان (ع) به باد دستور این کار را داد و باد آن فرمان را به انجام رسانید پس ساعتی بعد از این ماجرا فرشته مرگ دوباره نزد سلیمان حاضر شد سلیمان به وی گفت چرا تو به همنشین من نگاهی طولانی کردی ؟ ملک الموت پاسخ داد : زیرا من از جانب خدا مامور شده بودم که در ساعتی نزدیک او را در دورترین نقاط هند قبض روح کنم ولی ساعتی پیش که برای سرکشی به وضعیت او آمدم او را نزد تو و در اینجا دیدم و تعجب نمودم اما اینک او را در همانجائی که مقرر بود قبض روحش نمودم و از آنجا باز میگردم. محجته البیضاء جلد 8 صفحه 319
مولا علی بن ابی طالب (ع) : ای بندگان خدا اگر راهی برای زندگی جاودانه وجود میداشت یا از مرگ گریزی بود حتما سلیمان بن داود این چنین میکرد هم او که خداوند حکومت بر جن و انس را همراه با نبوت و مقام بلند قرب و منزلت در اختیارش قرار داد اما آنگاه که پیمانه عمرش لبریز و روزی او تمام شد تیرهای مرگ از نیستی بر او باریدن گرفت و خانه و دیار او خالی گشت و خانه های او بی صاحب ماند و دیگران آنها را به ارث بردند. نهج البلاغه خطبه 182
امام علی بن موسی الرضا (ع) : از قول جدشان فرمودند : روزی سلیمان بن داود به اصحابش فرمود خداوند تبارک و تعالی به من سلطنتی داده که بعد از من زیبنده احدی نیست حکومت بر باد انسان و جن و حوش و زبان پرندگان را تعلیم من نموده و علاوه بر این آنچه موجب سرور و شادی من از ابتدا روز تا شب میباشد را نیز هم فراهم نموه اینک مایلم که داخل قصرم شوم و به بالاترین نقطه آن روم و آنچه تحت قدرت و سلطنتم است بنگرم از شما میخواهم که به احدی اجازه ندهید که نزد من آید و نشاط و سرور مرا به گرفتگی تبدیل نماید.فردا شد سلیمان عصایش را به دست گرفت و به بلند ترین مکان قصرش رفت و به عصایش تکیه داده بود که ناگهان جوانی جلویش ظاهر شد سلیمان به او گفت چه کسی تو را به اینجا راه داد با آن که من به نگهبانان سپرده بودم که میخواهم تنها باشم و به کسی اجازه داخل شدن بر من را ندهند.پس جوان گفت من کسی هستم که برای ورود و خروجم از کسی اجازه نمی گیرم و صاحب این قصر مرا راه داده و به اجازه او وارد بر تو شدم من ( ملک الموت هستم ) این را بگفت و سلیمان را قبض روح نمود و سلیمان که در بالای قصرش تکیه بر عصا زده بود با همان حال باقی بود تا یکسال و چون کسی اجازه ورود نداشت هیچ کس از مرگش خبر نداشت تا اینکه موریانه ای عصای او را خورد و سلیمان با رو بر زمین افتاد و لشکریانش فهمیدند که او وفات نموده است. علل الشرایع جلد 1 صفحه 265
صادق (ع) : همانا ارسطو طالیس و افلاطون و جالینوس استاد و رئیس اطباء و حکماء و دانشمندان زمان خود بودند و هریک در درمان مرضی تبحر خاصی داشتند اما هر کدام از ایشان در همان مرضی که تخصص درمانش را داشتند مرگ را ملاقات نمودند پس چه بسا شخص مریضی که معالجه و درمان اطباء مرضش را سخت تر کرد و چه بسا طبیبی که اطلاعاتش نسبت به مرضها و داروها فراوان است اما این علمش موقع مواجه گشتن با مرگ سودی به حالش نمی دهد و او راه گریزی از مرگ نخواهد داشت. سفینه البحار جلد 4 صفحه 410
امام علی (ع) : ای مردم شما در این دنیا هدف تیرهای مرگ هستید که در هر جرعه ای اندوهی گلوگیر و در هر لقمه ای استخوان شکسته ای قرار دارد.در دنیا به نعمتی نمی رسید جز با از دست دادن نعمتی دیگر روزی از عمر سالخورده نمی گذرد مگر به ویرانی یک روز از مهلتی که دارد و بر خوردنی او چیزی افزوده نمیشود مگر به نابود شدن بخشی از رزق تعیین شده اش پس بدانید ریشه هائی رفتند که ما شاخه های آن میباشیم پس چگونه شاخه ها بدون ریشه ها برقرار می مانند. نهج البلاغه خطبه 145

از تیر اجل کسی نخواهد جان برد هرکس که زاد عاقبت خواهد مرد
[ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  مسعود ورزيده - تفسیر نمونه
سپس به مرحله پایانى عمر انسان بعد از پیمودن این راه طولانى اشاره مى‏فرماید : بعد او را میراند و در قبر پنهان نمود ( ثم اماته فاقبره).
مسلما اماته ( میراندن ) کار خدا است ، ولى مساله پنهان ساختن در قبر به ظاهر کار انسان است ، اما از آنجا که عقل و هوش لازم براى این کار ، و همچنین وسائل دیگر را خداوند فراهم ساخته این کار به او نسبت داده شده است.
بعضى نیز گفته‏اند منظور از نسبت دادن این کار به خدا این است که او براى انسان قبرى آفریده و آن دل خاک است ، و بعضى نیز این جمله را به معنى حکم تشریعى و دستور الهى درباره دفن کردن اموات دانسته‏اند .
و به هر حال یکى از احترامات خداوند نسبت به نوع بشر همین برنامه دفن اجساد آنها است ، چرا که اگر راهى براى دفن وجود نداشت ، و یا دستورى در این زمینه صادر نشده بود ، و جسد آدمى روى زمین مى‏ماند و متعفن مى‏گشت و سپس طعمه حیوانات درنده و پرندگان مى‏شد ، ذلت و خوارى عجیبى بود ، بنا بر این الطاف الهىنه تنها شامل حال انسان در حیات دنیا است که بعد از مرگ نیز مشمول الطاف او است.
از این گذشته دستور به دفن کردن بدن مردگان ( بعد از غسل و کفن و نماز ) دستورى است الهام بخش که مرده انسانها باید از هر نظر پاک و محترم باشد تا چه رسد به زنده آنها ! این نکته نیز قابل توجه است که مساله مرگ در این آیه نیز در عداد نعمتهاى الهى ذکر شده ، و اگر دقت شود مطلب همین گونه است ، چرا که اولا مرگ مقدمه‏اى است براى آسودگى از رنجهاى این جهان ، و انتقال به سراى دیگر که عالمى است بسیار گسترده‏تر ، و ثانیا مرگ نسلهاى موجود سبب مى‏شود که جا براى نسلهاى آینده گشوده شود ، و نوع انسان طى نسلها تداوم و تکامل یابد ، و در غیر این صورت چنان عرصه بر انسانها تنگ مى‏شد که زندگى کردن در روى زمین غیر ممکن بود .
جالب اینکه همین معنى ضمن اشاره لطیفى در سوره الرحمن آیات 26 تا 28 نیز آمده است آنجا که مى‏فرماید : کل من علیها فان و یبقى وجه ربک ذو الجلال و الاکرام فباى آلاء ربکما تکذبان : تمام کسانى که روى زمین زندگى مى‏کنند مى‏میرند ، تنها ذات ذو الجلال و گرامى پروردگارت باقى مى‏ماند ، پس کدامین نعمت از نعمتهاى پروردگارتان را انکار مى‏کنید ؟ ! مطابق این آیات مرگ یکى از نعمتهاى بزرگ خدا است .
آرى دنیا با تمام نعمتهایش زندانى است براى مؤمن ، و خروج از ایندنیا آزاد شدن از این زندان است ، و از این گذشته نعمتهاى فراوان الهى گاه براى گروهى مایه غفلت و بى‏خبرى مى‏شود ، و یاد مرگ پرده‏هاى غفلت را مى‏درد و از این نظر نیز نعمتى است و هشدارى ، از همه گذشته زندگى دنیا اگر ادامه یابد مسلما ملال آور و خسته کننده است ، نه همچون زندگى آخرت که سرتاسر نشاط و خوشدلى است.
[ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.