در حالی که گردن کشیده و سر به بالا نموده اند بدون آنکه پلک بزنند و دل های آنها ( از غایت دهشت ) خالی ( از هر توجه ) است. [ نظرات / امتیازها ]

گردنها را کشیده ، سرها را به آسمان بلندکرده ، حتّی پلک چشمهایشان از حرکت بازمی ماند زیرا به هر طرف نگاه کنند ، آثار عذاب آشکار است! ) و ( در این حال ) دلهایشان ( فرومی ریزد و از اندیشه و امید ، ) خالی می گردد! [ نظرات / امتیازها ]

( و مردم ) در حالی که گردنها بر افراشته دیدگان به یک سو می دوزند چنان که پلکشان بهم نمی خورد و دلهایشان خالی می گردد . [ نظرات / امتیازها ]

( در آن روز سخت آن ستمکاران ) همه شتابان و هراسان سر به بالا کرده و چشمها واله مانده و دلهاشان به دهشت و اضطراب است. [ نظرات / امتیازها ]

شتابان سر برداشته و چشم بر هم نمی زنند و [ از وحشت ] دلهایشان تهی است. [ نظرات / امتیازها ]

در حالی که گردن هایشان را کشیده و سرهایشان را بالا آورده اند ، و بر اثر ترس پلک هایشان بر هم نمی آید و دل هایشان از هر چاره و تدبیری تهی است . [ نظرات / امتیازها ]

[ ترسان به سوی دادگاه قیامت ] شتابانند ، سرهایشان را بالا گرفته [ و دیدگانشان ذلیلانه به برنامه های محشر دوخته شده ] تا جایی که پلک هایشان به هم نمی خورد ، و دل هایشان [ از بیم عذاب فرو ریخته و از تدبیر و چاره جویی ] تهی است. [ نظرات / امتیازها ]

شتابان سر برداشته و چشم بر هم نمى‏زنند و [از وحشت] دلهایشان تهى است [ نظرات / امتیازها ]

سرهای خود را بالا گرفته و یک راست ( به سوی ندادهنده ) می‌شتابند و چشمانشان ( از مشاهده این همه عذاب هراسناک ) فرو بسته نمی‌شود و دلهایشان ( فرو می‌تپد و از عقل و فهم و اندیشه ) تهی می‌گردد .‏
[ نظرات / امتیازها ]

(روزى که مجرمان از شدّت وحشت) شتاب‏زده، سرها را بالا گرفته، چشم‏ها و پلک‏هاشان به هم نخورد و دل‏هایشان (از امید و تدبیر) تهى است. [ نظرات / امتیازها ]

در حالى که (در آن روز) گردن هاى ستمگران برافراشته و سرهاشان متوجه آسمان خواهد بود، پلک چشمشان از حرکت مى افتد، و دل هاشان فرومى ریزند [ نظرات / امتیازها ]

" شتابان سَر برداشته ؛ [و گَردن کشیده و به بالا خیره می شوند و هیچ] پِلک نمی زنند و دلهایشان تهی است! ". [ نظرات / امتیازها ]