فَوَسَطْنَ بِهِ جَمْعاً یعنى در آن وقت یا با دویدنشان، در میان جمع و انبوه دشمن قرار گرفتند، ممکن است مقصود از نقع، صیحهها و فریادها باشد که از این سخن معصوم علیه السّلام گرفته شده.
ما لم یکن نقع و لا لقلقة مادامى که فریاد و آوازى نباشد.
و گفتار لبیده : یعنى در شبیخون زدن بر آنها به هیجان آمده فریادها زدند و جار و جنجال کردند.
ابن عبّاس گوید: در حجر [اسماعیل] نشسته بودیم که مردى آمد و راجع بهعادیات ضبحا از من سؤال کرد پس آن را به اسبان تفسیر کردم، آن گاه خدمت على علیه السّلام رفت در حالى که حضرت داخل در (آب انبار) زمزم بود، سائل از حضرت در همان مورد سؤال کرد و آنچه من گفته بودم براى او نقل کرد حضرت فرمود ابن عبّاس را نزد من فرا بخوان و چون خدمتش رسیدم فرمود: براى مردم به چیزى که علم ندارى فتوا مىدهى، به خدا که در اولین غزوه اسلام که بدر بود تنها دو اسب زبیر و مقداد را داشتیم پس منظور از «وَ الْعادِیاتِ ضَبْحاً» شتر سوارانى از عرفه تا مزدلفه و از آنجا تا منى هستند. اگر این روایت صحیح باشد «ضبح» استعاره از شتران است چنان که باقر استعاره از انسان و بقر استعاره از گاو نر و نظایر آن است.
بعضى گفتهاند: «ضبح» به معناى «ضبع» است، گویند: ضبّحت الإبل و ضبعت اذا مدّت اضباعها فى السّیر، یعنى هر گاه شتر در حال حرکت زیر بغل و وسط بازوى خود را بکشد.
فوسطن به جمعا منظور از جمع، مزدلفه است.
این سوره [به قولى] در غزوه ذات السلاسل نازل شد که پیامبر صلّى اللَّه علیه و آله پس از آن چند نفر (مانند ابو بکر و عمر و ...) را به جنگ فرستاد و کارى از پیش نبرده و برگشتند، حضرت على علیه السّلام را فرستاد [وجه تسمیه این غزوه به ذات السّلاسل این است که جمعى از مشرکان کشته و جمعى اسیر شده و به ریسمان کشیده شدند].
[ نظرات / امتیازها ]