کنود به زمینى مىگویند که چیزى از آن نمىروید ، و به انسان ناسپاس و بخیل نیز اطلاق مىشود.
مفسران براى کنود معانى زیادى گفتهاند ، ابو الفتوح رازى حدود پانزده معنى در این زمینه نقل کرده است ، ولى غالبا شاخ و برگ همان معنى اصلى است که در بالا آوردهایم از جمله اینکه:
1 -کنود کسى است که مصائبش را با آب و تاب مىشمرد، ولى نعمتها را فراموش مىکند.
2 -کنود کسى است که نعمتهاى خدا را تنها مىخورد ، و از دیگران منع مىکند ، چنانکه در حدیثى از پیغمبر اکرم (صلىاللهعلیهوآلهوسلّم) مىخوانیم : ا تدرون من الکنود مىدانید کنود کیست ؟ ! عرض کرد خدا و رسولش آگاهتر است.
فرمود : الکنود الذى یاکل وحده ، و یمنع رفده ، و یضرب عبده : کنود کسى است که تنها غذا مىخورد ، و از عطا و بخشش به دیگران خوددارى مىکند ، و بنده زیردستش را مىزند.
3 -کنود کسى است که در مشکلات و مصائب با دوستان خود همدردى نمىکند.
4 -کسى که خیرش بسیار کم است .
5 -کسى که وقتى نعمتى به او برسد از دیگران دریغ مىدارد و اگر گرفتار مشکلى گردد ناشکیبائى و جزع مىکند.
6 -کسى که نعمتهاى الهى را در معصیت صرف مىکند.
7 -کسى که نعمت خدا را انکار مىکند.
ولى همانگونه که گفتیم همه این معانى مصداقها و شاخ و برگهاى همان ناسپاسى و بخل است.
تفسیر نمونه ج : 27ص :249
تعبیر به انسان در اینگونه موارد به معنى انسانهاى شرور هواپرست سرکش و طغیانگر است ، و بعضى آن را به انسان کافر تفسیر کردهاند ، و گرنه مسلما هر انسانى چنین نیست ، بسیارند کسانى که سپاسگزارى و عطا و بخشش با روحشان عجین شده ، و از کفران و بخل بیزارند ، همچنین انسانهائى که در پرتو ایمان به خدا از وادى خودخواهى و خودپرستى گام بیرون نهاده ، و در آسمان معرفت اسماء و صفات پروردگار و تخلق به اخلاق الهى به پرواز درآمدهاند .
[ نظرات / امتیازها ]