● حاجيه تقي زاده فانيد -
تفسیر راهنما
1 - یکى از دشمنان پیامبر(ص)، آن حضرت را نسل بریده و آینده او را خالى از ذکر خیر خواند.
إنّ شانئک هو الأبتر
«شانئک»; یعنى، کسى که با تو بغض و دشمنى دارد (تاج العروس). بیشتر مفسران، او را پدر عَمروعاص دانسته اند که پس از فوت پسران پیامبر(ص)، آن حضرت را «ابتر» خواند. «أبتر» به معناى کسى است که از او به خیر و نیکى یاد نشود. «بَتْر» (ریشه «أبتر») در بریدن دُم به کار مى رود و به همین جهت شخصى را که نسل او قطع شده است، «ابتر» گویند (مفردات); زیرا نسلى که نام نیک او را زنده نگه دارد، وجود ندارد.
2 - تداوم نسل پیامبر(ص) از طریق فاطمه(س)، پوچى پندار دشمنان آن حضرت را در مورد قطع نسل او بر ملا ساخت.
إنّا أعطینـک الکوثر ... إنّ شانئک هو الأبتر
3 - خداوند، کسى را که با زخم زبان خود به پیامبر(ص)، آن حضرت را نسل بریده خواند، داراى آینده اى خالى از هرگونه خوبى و یاد نیک معرفى کرد.
إنّ شانئک هو الأبتر
آنچه پدر عمروعاص از کلمه «أبتر» اراده کرده بود، قطع شدن ذکر خیر پیامبر(ص) بر اثر قطع نسل بود. ضمیر فصل در «هو الأبتر» نشانگر حصر اضافى است و بیان مى دارد که «متروک شدن ذکر خیر»، اختصاص به خود او دارد; نه پیامبر(ص). گفتنى است که قطع شدن ذکر خیر لزوماً به معناى نداشتن فرزند نیست; زیرا فرزندانى که مایه ذکر خیر پدر نشوند، او را از «أبتر» بودن بیرون نمى آورند.
4 - عاص بن وائل، دشمن پیامبر(ص) و فاقد نیکنامى بود.
إنّ شانئک هو الأبتر
5 - گسترش آوازه پیامبر(ص) و بقاى نام نیک براى او و مهجور ماندن نام دشمنان دین در تاریخ، بشارت خداوند به آن حضرت و از خبرهاى غیبى قرآن
إنّ شانئک هو الأبتر
6 - دشمنان پیامبر(ص)، محروم از خوش نامى و نام جاودان
إنّ شانئک هو الأبتر
این آیه، گرچه براساس شأن نزول، ناظر به موردى خاص است; ولى بیان آن کلى و فراگیر است.
7 - «تکلّم أبومحمد الحسن بن على(ع) فقال: قال العاص بن وائل: إنّ محمداً رجل أبتر لا ولد له فلو قد مات انقطع ذکره، فأنزل اللّه تبارک و تعالى «إنّ شانئک هو الأبتر»;(1)
امام حسن(ع) [در مجلس مباحثه با معاویه و یاران او ]سخن گفت و فرمود: عاص بنوائل گفت: محمد(ص) مردى ابتر است که براى او فرزندى نیست و اگر بمیرد [نام و] یاد او تمام مى شود. پس خداى تبارک و تعالى [خطاب به رسول خدا این آیه را] نازل فرمود: إنّ شانئک هو الأبتر».
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر مجمع البیان
إِنَّ شانِئَکَ هُوَ الْأَبْتَرُ
بى گمان دشمن کینه توز تو بى نسل و تبار خواهد بود.
به باور «قتاده» منظور این است که: بى گمان دشمن تو به خاطر گسستن از هر خوبى و شایستگى، حقیرترین و فرومایه ترین انسان هاست.
از دیدگاه پاره اى واژه «ابتر» به مفهوم کسى است که در حقیقت فرزندى ندارد و اگر به ظاهر هم فرزندى دارد، از آن او نیست.
«مجاهد» مى گوید: این آیه در حقیقت پاسخ کوبنده خدا به تاریک اندیشانى است که مى گفتند: پیامبر پسرى ندارد تا راه و رسم او را ادامه دهد و با مردن او، دین و نام و نشان وى نیز فراموش مى گردد.
دلایل راستى و درستى رسالت پیامبر
در آیات کوتاه و زیباى این سوره، دلیل هاى روشن و ماندگارى بر راستى رسالت و درستى دعوت آسمانى پیامبر گرامى آمده است؛ براى نمونه:
1 - آن حضرت از اندیشه پلید و کینه توزانه آنان و آنچه در نهان بر ضد او مى بافتند و بیهوده دل خوش مى داشتند، خبر داد و این جز از راه وحى نشاید.
2 - خداى فزرانه به او نوید نعمت ماندگار و موهبت جاودانه و «خیر فراوان» داد؛ اینک لحظه اى باید اندیشید که چگونه آن نوید تحقق یافت و آن پیشگویى بزرگ روى داد و دین و آیین او دنیا را گرفت و نام با عظمت او بلند آوازه گردید.
3 - خدا به آن حضرت نوید داد که نسل و تبار او ادامه یافته و فرزندانش فراوان خواهند بود، و شگفتا که با همه کشتارها و قتل عام ها از فرزندان او، اینک فرزندان او از همه بیشتر است.
4 - از پرشکوه ترین دلیل هاى رسالت آن حضرت همین سوره است، چراکه آن حضرت از فرود نخستین اشعه وحى تا هماره تاریخ، هماورد طلبید و اعلام فرمود که: اگر کسى در آسمانى بودن قرآن و رسالت او در تردید است، کتاب، یا سوره و یا آیه اى بسان او بیاورد تا او از ادامه دعوت خویش دست کشد! و مى دانیم که مخالفان و دشمنان او با همه تلاش هاى تخریبى و ظالمانه اى که از آغاز بعثت تاکنون بر ضد او داشتند، هرگز نتوانستند سوره اى بسان همین سوره که با وجود کوتاهى آیات، در اوج اعجاز است بیاورند، و این برترین سند صداقت اوست.
5 - خدایش به آن حضرت وعده یارى و پیروزى داد و به او اطمینان خاطر بخشید که نسل و تبار دشمنان کینه توز او بریده مى شود و آنان بى تبار خواهند بود، و شگفتا که این خبر نیز تحقق یافت...
بارخدایا! به لطف و مهر بى کران خویش ما را از فرزندان معنوى آن حضرت قرار ده و با او همدم و همراه و همنشین بفرما!
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر نمونه
و در آخرین آیه این سوره با توجه به نسبتى که سران شرک به آن حضرت مى دادند مى فرماید: ((تو ابتر و بلاعقب نیستى ، دشمن تو ابتر است !)) (ان شانئک هو الابتر). ((شانى ء)) از ماده ((شنئان )) (بر وزن ضربان ) به معنى عداوت و کینه - ورزى و بدخلقى کردن است ، و ((شانى ء)) کسى است که داراى این وصف باشد. قابل توجه اینکه : ((ابتر)) در اصل به معنى ((حیوان دم بریده )) است و انتخاب این تعبیر از سوى دشمنان اسلام به منظور هتک و توهین بود، و تعبیر ((شانى ء)) بیانگر این واقعیت است که آنها در دشمنى خود حتى کمترین ادب را نیز رعایت نمى کردند، یعنى عداوتشان آمیخته با قساوت و رذالت بود، در حقیقت قرآن مى گوید: این لقب خود شما است نه پیغمبر اکرم (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ). از سوى دیگر همانگونه که در شاءن نزول سوره گفته شد: قریش انتظار مرگ پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) و برچیده شدن بساط اسلام را داشتند، چرا که مى گفت ند او بلا عقب است ، قرآن مى گوید تو بلا عقب نیستى ، دشمنان تو بلا عقب اند! 1 - فاطمه (علیهاالسلام ) و کوثر گفتیم کوثر یک معنى جامع و وسیع دارد، و آن خیر کثیر و فراوان است ، و مصادیق آن زیاد است ، ولى بسیارى از بزرگان علماى شیعه یکى از روشن ترین مصداقهاى آن را وجود مبارک ((فاطمه زهرا)) (سلام الله علیها) دانسته اند، چرا که شاءن نزول آیه مى گوید: آنها پیغمبر اکرم (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) را متهم مى کردند که بلا عقب است ، قرآن ضمن نفى سخن آنها مى گوید: ما به تو کوثر دادیم . از این تعبیر استنباط مى شود که این ((خیر کثیر)) همان فاطمه زهرا (علیهاالسلام ) است ، زیرا نسل و ذریه پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) به وسیله همین دختر گرامى در جهان انتشار یافت نسلى که نه تنها فرزندان جسمانى پیغمبر بودند، بلکه آئین او و تمام ارزشهاى اسلام را حفظ کردند، و به آیندگان ابلاغ نمودند، نه تنها امامان معصوم اهل بیت (علیهمالسلام ) که آنها حساب مخصوص به خود دارند، بلکه هزاران هزار از فرزندان فاطمه (علیهاالسلام ) در سراسر جهان پخش شدند که در میان آنها علماى بزرگ و نویسندگان و فقها و محدثان و مفسران والا مقام و فرماندهان عظیم بودند که با ایثار و فداکارى در حفظ آئین اسلام کوشیدند. در اینجا به بحث جالبى از ((فخر رازى )) برخورد مى کنیم که در ضمن تفسیرهاى مختلف کوثر مى گوید: قول سوم این است که این سوره به عنوان رد بر کسانى نازل شده که عدم وجود اولاد را بر پیغمبر اکرم (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) خرده مى گرفتند، بنابراین معنى سوره این است که خداوند به او نسلى مى دهد که در طول زمان باقى مى ماند، ببین چه اندازه از اهل بیت را شهید کردند، در عین حال جهان مملو از آنها است ، این در حالى است که از بنى امیه (که دشمنان اسلام بودند) شخص قابل ذکرى در دنیا باقى نماند، سپس بنگر و ببین چقدر از علماى بزرگ در میان آنها است ، مانند باقر و صادق و رضا و نفس زکیه و. 2 - اعجاز این سوره این سوره در حقیقت سه پیشگوئى بزرگ در بردارد: از یکسو اعطاء خیر کثیر را به پیغمبر نوید مى دهد (گر چه ((اعطینا)) به صورت فعل ماضى است ، ولى ممکن است از قبیل مضارع مسلم باشد که در شکل ماضى بیان شده ) و این خیر کثیر تمام پیروزیها و موفقیتهائى را که بعدا نصیب پیغمبر اکرم (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) شد، به هنگام نزول این سوره در مکه قابل پیشبینى نبود، شامل مى شود. از سوى دیگر خبر مى دهد که پیغمبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) بلا عقب نخواهد بود، بلکه نسل و دودمان او به طور فراوان در جهان وجود خواهند داشت . از سوى سوم خبر مى دهد که دشمنان او ابتر و بلا عقب خواهند بود، این پیشگوئى نیز تحقق یافت ، و چنان دشمنانش تار و مار شدند که امروز اثرى از آنها باقى نمانده است ، در حالى که طوائفى همچون بنى امیه و بنى عباس که به مقابله با پیغمبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) و فرزندان او برخاستند روزى آنقدر جمعیت داشتند که فامیل و فرزندان آنها قابل شماره نبود، ولى امروز اگر هم چیزى از آنها باقى مانده باشد هرگز شناخته نیست . 3 - ضمیر جمع در باره خدا براى چیست ؟ قابل توجه اینکه در اینجا و در آیات فراوان دیگرى از قرآن مجید خداوند با صیغه متکلم مع الغیر از خود یاد مى کند مى فرماید: ما کوثر را به تو عطا کردیم ! این تعبیر و مانند آن براى بیان عظمت و قدرت است ، زیرا بزرگان هنگامى که از خود سخن مى گویند نه فقط از خود که از ماءمورانشان نیز خبر مى دهند، و این کنایه از قدرت و عظمت و وجود فرمانبردارانى در مقابل اوامر است . در آیه مورد بحث کلمه ((ان )) نیز تاءکید دیگرى است بر این معنى ، و تعبیر به ((اعطیناک )) و نه ((آتیناک )) دلیل بر این است که خداوند ((کوثر)) را به حضرتش بخشیده و اعطا فرموده است ، و این بشارتى است بزرگ به پیغمبر اکرم تا در برابر یاوه گوئیهاى دشمنان قلب مبارکش آزرده نشود، و در عزم آهنینش فتور و سستى راه نیابد، و بداند تکیه گاه او خدائى است که منبع همه خیرات است و خیر کثیر در اختیار او نهاده . خداوندا! ما را از برکات این ((خیر کثیر)) که به پیامبرت مرحمت فرمودى بى نصیب مگردان . پروردگارا! تو مى دانى ما آن حضرت و ذریه طاهرینش را از صمیم دل دوست داریم ، ما را در زمره آنان محشور کن . بارالها! عظمت او و آئینش بسیار است روز به روز بر این عظمت و عزت و شوکت بیفزاى . آمین یا رب العالمین
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر کشاف
( إن ) من أبغضک من قومک لمخالفتک لهم ( هو الأبتر ) لا أنت ، لأن کل من یولد إلی یوم القیامة من المؤمنین فهم أولادک وأعقابک ، وذکرک مرفوع علی المنابر والمنار ، وعلی لسان کل عالم وذاکر إلی آخر الدهر ، یبدأ بذکر الله ویثنی بذکرک ، ولک فی الَخرة مالا یدخل تحت الوصف ، فمثلک لا یقال له أبتر : وإنما الأبتر هو شانئک المنسی فی الدنیا والَخرة ، وإن ذکر ذکر باللعن . وکانوا یقولون : إن محمدا صنبور : إذا مات مات ذکره . وقیل : نزلت فی العاص بن وائل ، وقد سماه الأبتر، والأبتر: الذی لا عقب له . ومنه : الحمار الأبتر الذی لاذنب له . عن رسول الله صلی الله علیه وسلم : " من قرأ سورة الکوثر سقاه الله من کل نهر فی الجنة ویکتب له عشر حسنات بعدد کل قربان قربه العباد فی یوم النحر أو یقربونه
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● نيره تقي زاده فايند -
تفسیرهدایت
[3] از اعجاز قرآن اینکه است که روزی خدا فرستاده خود را به کوثر بشارت داده است که گروههای قریش او را در محاصره قرار داده بودند و یاران او را عذاب میدادند، و نزدیک بود بر او دست یابند، و اکنون دین اسلام در زمین آشکار شده، و رسول اللّه به صورت بزرگترین شخصیت در همه زمانها و مکانها در آمده است، در صورتی که نسل بدگویان او بریده شده و افسانهای بیش از آنان نمانده، چنان که پروردگار ما سبحانه و تعالی گفته است:
«إِنَّ شانِئَکَ هُوَ الأَبتَرُ- بد گوی تو دمبریده و بیعقب و جانشین است.»
یاد او جز در لعنت و بیزاری از او بریده و فراموش شده است.
خواه اینکه بد گو عاص بن وائل بوده باشد یا ابو جهل یا عقبة بن ابی معیط یا کسانی دیگر، و خواه مناسبت سخن گفتن ایشان درباره رسول اللّه موت قاسم إبن رسول اللّه در مکه بوده باشد یا پسر دیگرش ابراهیم در مدینه، تفاوتی پیدا نمیشود، چه اینکه خط جاهلی بریده شده و خط پیامبر در گذشت زمانها پیوسته نور افشانی کرده است، و «شانئ» دشمن حسود و کینه توز است، و «ابتر» از «بتر» به معنی بریدن است و اعراب کسی را که پسری نداشته باشد ابتر مینامیدند، و گفتهاند که: پیامبر به اینکه صفت متهم شده بود، بدان سبب که آنان را ترک کرد و از ایشان برید و به مخالفت با آنان برخاست، ولی آنان کسانی بودند که بریده و بیگانه شدند.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» یوسفعلی
6288. Hatred and spite are not constructive contributions to the work of this world, but its opposites. Abu Jahl and his Pagan confederates vented their personal spite and venom against the Prophet by taunting him with the loss of his two infant sons by Khadijah, but where were these venomous detractors a few years afterwards, when the divine Light shone more brilliantly than ever? It was these that were cut off from all future hope, in this world and the next.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● سمانه عباس نژاد -
تفسیر المیزان
کلمه : (شانى ء) به معناى دشمن خشمگین، و کلمه (ابتر) به معناى اجاق کور است، و این کسى که چنین زخم زبانى به آن جناب زده بود عاصى بن وائل بوده.
بعضى گفته اند: مراد از ابتر منقطع از خیر، و یا منقطع از قوم خویش است، که خواننده توجه فرمود این قول با روایات شان نزول نمى سازد.
بحث روایتى
در الدر المنثور است که بخارى ابن جریر و حاکم از طریق ابى بشر از سعید بن جبیر از ابن عباس روایت کرده اند که گفت : کوثر آن خیرى است که خداى تعالى به رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله و سلم) داد. ابو بشر مى گوید: به سعید بن جبیر گفتم جمعى از مردم معتقدند که کوثر نام نهرى در بهشت است. سعید گفت نهرى هم که در بهشت است یکى از خیرهایى است که خداى تعالى به آن جناب ارزانى داشته.
[ نظرات / امتیازها ]
1)
: آن شانئک هو الابتر دشمن بد گوی تو مقطوع النسل است از طرفی این مفهوم می رساند که کسی که زیاد غیبت می کند مبتلا به بیماری نازایی می شود در واقع مکانیسم آن به این شکل است که که زیاد غیبت می کند به ظاهر بیشتر از این که به دیگران ضربه بزند بخود ضربه می زند چون دائم در اضطراب و استرس فراوان است که نکند غیبتی که کرده همه بفهمند و ابرویش برود و اعتمادش بین مردم برود یا این که شخصی که غیبت کرده بفهمد همین استرس زیاد از یک طرف باعث افزایش افزایش استرویید و به دنبال آن کاهش سطح تستوسترون و در نتیجه کاهش سطح اسپرم می شود از طرفی عامل دیگری اکسیدانت استرس باعث کاهش اسپرم و کاهش قدرت حرکت اسپرم و تولید اسپرم های نافرم می شود
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.