تلاش براى به دست آوردن کمالاتى که دیگران دارند، غبطه و ارزش است، ولى تلاش براى نابود کردن کمالات دیگران حسادت است. حسادت نشانه کم ظرفیّتى و تنگ نظرى است. اولین قتلى که در زمین واقع شد به خاطر حسادت میان فرزندان آدم بود و اولین گناهى که در آسمان واقع شد، حسادت ابلیس به آدم بود. در حدیث مىخوانیم: حسادت ایمان را مىخورد آن گونه که آتش هیزم را (کافی ج2، ص306).
آنچه بر سر اهل بیت پیامبر (علیهمالسلام) آمد که آنان را کنار زدند، ناشى از حسادت بود و قرآن در آیه 54 سوره نساء مىفرماید: چرا به خاطر الطاف و تفضّل خداوند، بر افراد لایق حسادت مىورزند، مگر نمىدانند ما به آل ابراهیم کتاب و حکمت و ملک عظیم دادیم.
حسادت در میان تمام شرور، برجستهترین شرّ است. زیرا حسود نقشهها مىکشد و حیلهها مىکند و مرتکب انواع شرور مىشود تا به هدف برسد.
حضرت على (علیهالسلام) در نهج البلاغه، حکمت 493 مىفرماید: «الحسد داء عیاء لایزال الا بهلک الحاسد او بموت المحسود» حسادت مرض خطرناکى است که جز با مرگ محسود یا هلاکت حسود از بین نمىرود.
حسود در واقع به خدا اعتراض دارد و در برابر اراده و حکمت او جهت مىگیرد که چرا به او عطا کرده و به من نداده است.
حسود هرگز خیرخواهى و نصیحت نمىکند و به خاطر خوى حسادت، از رسیدن خیر خودش به دیگران جلوگیرى مىکند.
[ نظرات / امتیازها ]
گاهى تبعیض نابجا میان افراد، حسادت آنان را بر مىانگیزد.
گاهى مردم توجیه نیستند و شرایط را یکسان مىپندارند و همینکه یک برترى و امتیازى دیدند حسادت مىورزند. در حالى که اگر حکمت و دلیل تفاوتها را بدانند آرام مىشوند.
حسادت در خاندان نبوت نیز پیدا مىشود، همان گونه که در خانه حضرت یعقوب (علیهالسلام)، حسادت فرزندان، آنان را به چاه افکندن برادر وادار کرد.
دامنه حسادت تنها نسبت به نعمتهاى مادى نیست، بلکه گاهى نسبت به ایمان افراد حسادت مىشود و مىخواهند آنان را به کفر برگردانند. «یردّونکم من بعد ایمانکم کفّاراً حسداً» (بقره/109).
روشن است که حسادت، آرزوى نابودى نعمت دیگران است، وگرنه درخواست نعمت از خداوند، حسادت نیست. چنانکه سلیمان از خداوند حکومتى بى نظیر خواست: «ملکاً لا ینبغى لاحد»(ص/35) و حضرت على (علیهالسلام) در دعاى کمیل از خداوند مىخواهد که نصیب او بیشتر باشد و قرب او به خداوند نیز بیشتر باشد. «واجعلنى من احسن عبیدک نصیبا عندک و اقربهم منزلة منک...»
[ نظرات / امتیازها ]
1 - حسادت به دیگران، حالتى ناپسند و عملى ساختن آن، شرّآفرین و ضربه زننده به آنان است.
و من شرّ حاسد إذا حسد
2 - لزوم پناه بردن به خداوند، هنگام تلاش هاى حسادت آمیز دیگران
و من شرّ حاسد إذا حسد
3 - خداوند، بر بى اثر کردن حسد دیگران و مصون ساختن انسان در برابر تلاش هاى عملى حسودان، توانا است.
أعوذ بربّ الفلق ... و من شرّ حاسد إذا حسد
4 - پناه بردن به خداوند و به زبان جارى ساختن استعاذه به درگاه او، زمینه ساز دور ماندن انسان از آسیب هاى حسودان
أعوذ بربّ الفلق ... و من شرّ حاسد إذا حسد
5 - توانایى خداوند بر شکافتن تاریکى ها با سپیده صبح،
1 - حسادت به دیگران، حالتى ناپسند و عملى ساختن آن، شرّآفرین و ضربه زننده به آنان است.
و من شرّ حاسد إذا حسد
2 - لزوم پناه بردن به خداوند، هنگام تلاش هاى حسادت آمیز دیگران
و من شرّ حاسد إذا حسد
3 - خداوند، بر بى اثر کردن حسد دیگران و مصون ساختن انسان در برابر تلاش هاى عملى حسودان، توانا است.
أعوذ بربّ الفلق ... و من شرّ حاسد إذا حسد
4 - پناه بردن به خداوند و به زبان جارى ساختن استعاذه به درگاه او، زمینه ساز دور ماندن انسان از آسیب هاى حسودان
أعوذ بربّ الفلق ... و من شرّ حاسد إذا حسد
5 - توانایى خداوند بر شکافتن تاریکى ها با سپیده صبح، دلیل قدرت او بر نجات انسان از خطر حسودان
قل أعوذ بربّ الفلق ... و من شرّ حاسد إذا حسد
6 - پیامبر(ص)، در معرض ضربه خوردن از سوى فرد یا افرادى که حسادت، آنان را به تلاش هاى شرّآفرین وادار مى ساخت.
قل ... و من شرّ حاسد إذا حسد
نکره بودن «حاسد» ـ در مقابل معرفه بودن «النفاثات» ـ مى تواند بیانگر ناشناخته بودن حسودانى باشد که درصدد ضربه زدن به پیامبر(ص) بودند و ممکن است مراد از آن جنس باشد; در آن صورت بر همه حسودان تعمیم خواهد یافت.
7 - تلاش شدید فردى حسود، براى رساندن شرّ به پیامبر(ص)
و من شرّ حاسد إذا حسد
چنانچه آمدن «حاسد»، براى بیان شدت حسدى باشد که از فرد حسود سر زده بود، ناشناخته بودن او از آیه استفاده نمى شود; مؤید این احتمال شأن نزول آیه شریفه است که در آن آمده: آن فرد «لَبید بن اَعْصَم» نام داشته است.
8 - خداوند، پیامبر(ص) را به پناه خواستن و امداد طلبیدن از او، در برابر آثار حسادت مردم فرمان داد.
قل أعوذ بربّ الفلق ... و من شرّ حاسد إذا حسد
9 - به زبان آوردن آیات سوره «فلق»، از آداب استعاذه به خداوند
قل أعوذ بربّ الفلق ... و من شرّ حاسد إذا حسد
قل أعوذ بربّ الفلق ... و من شرّ حاسد إذا حسد
6 - پیامبر(ص)، در معرض ضربه خوردن از سوى فرد یا افرادى که حسادت، آنان را به تلاش هاى شرّآفرین وادار مى ساخت.
قل ... و من شرّ حاسد إذا حسد
نکره بودن «حاسد» ـ در مقابل معرفه بودن «النفاثات» ـ مى تواند بیانگر ناشناخته بودن حسودانى باشد که درصدد ضربه زدن به پیامبر(ص) بودند و ممکن است مراد از آن جنس باشد; در آن صورت بر همه حسودان تعمیم خواهد یافت.
7 - تلاش شدید فردى حسود، براى رساندن شرّ به پیامبر(ص)
و من شرّ حاسد إذا حسد
چنانچه آمدن «حاسد»، براى بیان شدت حسدى باشد که از فرد حسود سر زده بود، ناشناخته بودن او از آیه استفاده نمى شود; مؤید این احتمال شأن نزول آیه شریفه است که در آن آمده: آن فرد «لَبید بن اَعْصَم» نام داشته است.
8 - خداوند، پیامبر(ص) را به پناه خواستن و امداد طلبیدن از او، در برابر آثار حسادت مردم فرمان داد.
قل أعوذ بربّ الفلق ... و من شرّ حاسد إذا حسد
9 - به زبان آوردن آیات سوره «فلق»، از آداب استعاذه به خداوند
قل أعوذ بربّ الفلق ... و من شرّ حاسد إذا حسد
[ نظرات / امتیازها ]