از آیه: تا آیه:
انتخاب سوره :
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، شما هم می توانید نکته ای در سايت ثبت کنید، تا با نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود.
  معنای کلمه «أعوذ»
1) مصدر «عوذ» که کلمه «أعوذ» متکلم وحده از مضارع آن است، به معناى حفظ کردن خویش و پرهیزدادن از شر از راه پناه بردن به کسى است که مى‏تواند آن شر را دفع کند. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان: ج20، ص: 680 قالب : لغوی موضوع اصلی : بدون موضوع گوینده : علامه طباطبایی
  معنای کلمه «فلق»
1) کلمه «فلق»- به فتحه اول و سکون دوم- به معناى شکافتن و جدا کردن است، و این کلمه در صورتى که با دو فتحه باشد صفت مشبهه‏اى به معناى مفعول خواهد بود، نظیر «قصص» به دو فتحه (چون قصص به کسره اول و فتحه دوم جمع قصه است)، که به معناى مقصوص یعنى حکایت شده، و یا نقل شده است، و غالبا این کلمه بر هنگام صبح اطلاق مى‏شود، فلق یعنى آن لحظه‏اى که نور گریبان ظلمت را مى‏شکافد و سر بر مى‏آورد.

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان: ج20، ص: 680 قالب : لغوی موضوع اصلی : بدون موضوع گوینده : علامه طباطبایی
  وجه ارتباط آیه اول و دوم
1) معناى آیه چنین مى‏شود: بگو من پناه مى‏برم به پروردگار صبح، پروردگارى که آن را فلق مى‏کند و مى‏شکافد، و مناسب این تعبیر با مساله پناه بردن از شر، که خود ساتر خیر و مانع آن است، بر کسى پوشیده نیست. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان: ج20، ص: 680 قالب : تفسیری موضوع اصلی : آیه- آیات گوینده : علامه طباطبایی
  آیا تمامى مخلوقات شرند و یا شرى با خود دارند؟
2) معناى آیه این است که: از شر هر مخلوقى، چه انسان و چه جن و چه حیوانات و چه هر مخلوق دیگرى که شرى همراه خود دارد، پس، از عبارت «ما خلق» نباید توهم کرد که تمامى مخلوقات شرند و یا شرى با خود دارند، زیرا مطلق آمدن این عبارت دلیل بر استغراق و کلیت نیست. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان: ج20، ص: 680 قالب : تفسیری موضوع اصلی : خیر و شر گوینده : علامه طباطبایی
  معنای کلمه «وقوب»
3) کلمه «وقوب» که مصدر فعل ماضى «وقب» است، به معناى داخل شدن است.‏ [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان: ج20، ص: 680 قالب : لغوی موضوع اصلی : بدون موضوع گوینده : علامه طباطبایی
  معنای کلمه «غسق»
3) کلمه «غسق» به معناى اولین مرحله از ظلمت شب است، وقتى گفته مى‏شود «قد غسق اللیل» معنایش این است که تاریکى شب فرا رسید، و غاسق شب، آن ساعتى است که شفق سمت مغرب ناپدید شود.

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان: ج20، ص: 680 و 681 قالب : لغوی موضوع اصلی : بدون موضوع گوینده : علامه طباطبایی
  علت ذکر شر شبانگاه، شر ساحران و شر حاسد بعد از ذکر «من شر ما خلق»
2) در آیه دوم مطلق شر را ذکر کرد، و در آیه سوم خصوص «شر غاسق» را یاد آور شد، و این خود از باب ذکر خاص بعد از عام است، تا اهتمام بیشتر نسبت به خاص را برساند، و در این سوره بعد از ذکر شر عام، به خصوص سه شر اهتمام شده است: یکى شر شب وقتى داخل مى‏شود. و دوم شر ساحران. و سوم شر حاسد، که مشغول توطئه مى‏گردد. و اهتمام بیشتر نسبت به این سه نوع شر بخاطر این است که انسان از این سه شر غافل است، یعنى این سه نوع شر در حال غفلت آدمى حمله مى‏آورند. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان: ج20، ص: 681 قالب : تفسیری موضوع اصلی : خیر و شر گوینده : علامه طباطبایی
  چرا شر به شب نسبت داده شده است؟
3) اگر در آیه شریفه شر را به شب نسبت داده، به خاطر این بوده که شب با تاریکیش شریر را در رساندن شر کمک مى‏کند، و به همین جهت مى‏بینیم شرورى که در شب واقع مى‏شود بیشتر از شرور واقع در روز است. علاوه بر این، انسان که مورد حمله شرور است، در شب ناتوان‏تر از روز است. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان: ج20، ص: 681 قالب : تفسیری موضوع اصلی : خیر و شر گوینده : علامه طباطبایی
  چرا به زنان جادوگر اشاره شده است؟
4) اگر از میان جادوگران، خصوص زنان را نام برد، براى این بود که سحر و جادوگرى در بین زنان بیشتر است تا مردان‏. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان: ج20، ص: 681 قالب : تفسیری موضوع اصلی : سحر- جادو گوینده : علامه طباطبایی
  آیا قرآن کریم سحر را مؤثر مى‌داند؟
4) از این آیه استفاده مى‏شود که قرآن کریم تاثیر سحر را فى الجمله تصدیق دارد، و نظیر این آیه در تصدیق سحر آیه زیر است که در داستان هاروت و ماروت مى‏فرماید: «فَیَتَعَلَّمُونَ مِنْهُما ما یُفَرِّقُونَ بِهِ بَیْنَ الْمَرْءِ وَ زَوْجِهِ وَ ما هُمْ بِضارِّینَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ» (بقره/102)، و نیز نظیر آن، آیه‏اى است که سخن از ساحران فرعون دارد.

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان: ج20، ص: 681 قالب : تفسیری موضوع اصلی : سحر- جادو گوینده : علامه طباطبایی
  نزول معوذتین جهت رفع بیماری از پیامبر (صل‍ی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) بر اثر سحر یک یهودى‏
1) مردى یهودى رسول خدا (صل‍ی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) را جادو کرد، و در نتیجه آن حضرت بیمار شد، جبرئیل بر او نازل گشته دو سوره معوذتین را آورد و گفت: مردى یهودى تو را سحر کرده و سحر مذکور در فلان چاه است، رسول خدا (صل‍ی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) على (علیه‌السلام) را فرستاد آن سحر را آوردند، دستور داد گره‏هاى آن را باز نموده، براى هر گره یک آیه بخواند، على (علیه‌السلام) هر گرهى را باز مى‏کرد یک آیه را مى‏خواند، به محضى که گره‏ها باز و این دو سوره تمام شد، رسول خدا (صل‍ی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) برخاست، گویا پاى‏بندى از پایش باز شده باشد.

علامه طباطبایی: از کتاب «طب الأئمه» نقل شده که به سند خود از محمد بن سنان از مفضل از امام صادق (علیه‌السلام) نظیر این معنا را روایت کرده (نور الثقلین، ج 5، ص 718 به نقل از طب الأئمه‏). و در این معنا روایات بسیارى از طرق اهل سنت با مختصر اختلافى وارد شده، و در بسیارى از آنها آمده که زبیر و عمار را هم با على (علیه‌السلام) فرستاد (روح المعانى، ج 30، ص 283)، و در آن کتاب روایاتى دیگر نیز از طرق ائمه اهل‏بیت (علیهم‌السلام) نقل شده‏ است (نور الثقلین، ج 5، ص 718 به نقل از طب الأئمه‏). (ادامه بیان علامه در ذیل روایت و پاسخ ایشان به اشکالى که به این روایات کرده‌اند، در توضیحات آمده است)

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان: ج20، ص: 682 قالب : شأن نزول موضوع اصلی : سوره فلق گوینده : علامه طباطبایی
  چشم زدن هم ناشى از نوعى حسد درونى است
5) معناى آیه این است که: از شر حسود وقتى که مبتلا به حسد گشته و مشغول اعمال حسد درونى خود شود و علیه محسود دست بکار گردد.

بعضى (مجمع البیان، ج 10، ص 569) از مفسرین گفته‏اند: این آیه شامل چشم زدن اشخاص شور چشم نیز مى‏شود، چون چشم زدن هم ناشى از نوعى حسد درونى مى‏گردد، شخص حسود وقتى چیزى را ببیند که در نظرش بسیار شگفت‏آور و بسیار زیبا باشد حسدش تحریک شده، با همان نگاه، زهر خود را مى‏ریزد. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان: ج20، ص: 682 قالب : تفسیری موضوع اصلی : حسد گوینده : علامه طباطبایی
  خواندن سوره‌هاى ناس و فلق اثر تعویذ دارد
1) از رسول خدا (صل‍ی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) روایت شده که بسیار مى‏شد رسول خدا (صل‍ی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) حسن و حسین (علیهم‌السلام) را با این دو سوره تعویذ مى‏کرد.

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان: ج20، ص: 683 قالب : روایی موضوع اصلی : سوره فلق گوینده : علامه طباطبایی
  معوذتین، سوره‌هایی بی همتا
1) رسول خدا (صل‍ی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) فرمود: آیاتى بر من نازل شده که نظیرش نازل نشده، و آن دو سوره «قُلْ أَعُوذُ» است‏.

علامه طباطبایی: در الدر المنثور (ج 6، ص 416) این حدیث را به ترمذى و نسایى و غیر آن دو نیز نسبت داده، و نیز روایتى در این معنا از کتاب «أوسط» طبرانى از ابن مسعود نقل کرده.‏

بعید نیست که مراد آن جناب از نازل نشدن مثل این دو سوره این باشد که تنها این دو سوره در مورد عوذه و حرز نازل شده، و هیچ سوره‏اى دیگر این خاصیت را ندارد.

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان: ج20، ص: 683 قالب : روایی موضوع اصلی : سوره فلق گوینده : علامه طباطبایی
  نظریه ابن مسعود دائر بر اینکه «معوذتین» جزء قرآن نیست و رد این نظر
1) 1-روایت کرده‏اند که ابن مسعود دو سوره «قُلْ أَعُوذُ» را از قرآن‏ها پاک‏ مى‏کرد و مى‏تراشید، و مى‏گفت: قرآن را به چیزى که جز و قرآن نیست مخلوط مکنید، این دو سوره جز و قرآن نیست، بلکه تنها به این منظور نازل شد که رسول خدا (صل‍ی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) خود را به آن دو حرز کند. و ابن مسعود هیچ وقت این دو سوره را به عنوان قرآن نمى‏خواند.

علامه طباطبایی: سیوطى بعد از نقل این حدیث مى‏گوید: بزار گفته احدى از صحابه ابن مسعود را در این سخن پیروى نکردند، و چگونه مى‏توانستند پیروى کنند، با اینکه به طرق صحیح از رسول خدا (صل‍ی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) نقل شده که در نماز این دو سوره را مى‏خواند، و علاوه بر این در قرآن کریم ثبت شده است‏.

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان: ج20، ص: 683 و 684 قالب : روایی موضوع اصلی : سوره فلق گوینده : علامه طباطبایی
  بیان مصداق «فلق» در کلام پیامبر (صل‍ی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم)
1) رسول خدا (صل‍ی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) فرمود: «فلق» نام چاهى رو پوشیده است در جهنم.

علامه طباطبایی: در معناى این روایت روایات بسیارى دیگر هست که در بعضى از آنها آمده:
فلق نام درى است در جهنم که وقتى باز شود جهنم افروخته گردد، این روایت را عقبة بن عامر نقل کرده (الدر المنثور، ج 6، ص 418). و در بعضى از آنها آمده چاهى است در دوزخ که وقتى بخواهند دوزخ را شعله‏ورسازند از آنجا شعله‏ور مى‏کنند، ناقل این روایت عمرو بن عنبسه است (الدر المنثور، ج 6، ص 418). و از این قبیل روایاتى دیگر.

و در مجمع البیان (ج 10، ص 568) مى‏گوید بعضى‏ها گفته‏اند: فلق چاهى در جهنم است که اهل جهنم از شدت حرارت آن به دنبال پناهگاهى مى‏گردند، ناقل این حدیث سدى است (مجمع البیان، ج 10، ص 568). و ابو حمزه ثمالى (مجمع البیان، ج 10، ص 568) و على بن ابراهیم (تفسیر قمى، ج 2، ص 449) هم آن را در تفسیر خود آورده‏اند.

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان: ج20، ص: 684 و 685 قالب : روایی موضوع اصلی : جهنم گوینده : علامه طباطبایی
  بیان شدت تأثیر حسد
5) 1-رسول خدا (صل‍ی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) فرمود: فقر با کفر فاصله چندانى ندارد، و حسد آن قدر مؤثر است که گویى مى‏خواهد از قضا و قدر الهى هم جلو بزند.

علامه طباطبایی: این روایت به همین عبارت از انس از رسول خدا (صل‍ی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) نقل شده (الدر المنثور، ج 6، ص 420).

2-از رسول خدا(صل‍ی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) روایت کرده‏اند که فرمود: نزدیک است که حسد از قضا و قدر الهى سبقت بگیرد. (این تعبیر کنایه است از شدت تاثیر حسد، نه اینکه مى‏تواند سبقت بگیرد، چون تاثیر حسد هم خود از قضاء و قدر الهى است).

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان: ج20، ص: 685 قالب : روایی موضوع اصلی : حسد گوینده : علامه طباطبایی
  حسد آتشی است در جان آدمی
5) رسول خدا (صل‍ی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) فرمود: حسد حسنات آدمى را مى‏خورد، آن چنان که آتش هیزم را. (لطفى که در این تشبیه بکار رفته از نظر خواننده مخفى نماند).

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان: ج20، ص: 685 قالب : روایی موضوع اصلی : حسد گوینده : علامه طباطبایی
  معناى کلمه «فلق»
1) کلمه «فلق» مثل «فجر» به معناى شکافتن است، شکافتن سیاهى شب یا سپیده صبح: «فالق الاصباح» (انعام/96)؛ شکافتن دانه درون خاک: «فالق الحبّ و النَّوى‏» (انعام/95). [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور: ج10، ص: 644 قالب : لغوی موضوع اصلی : بدون موضوع گوینده : حجت الاسلام و المسلمین قرائتی
  معنای کلمه «غاسق»
3) مراد از «غاسق» آغاز شب است که تاریکى را به همراه مى‏آورد. چنانکه در آیه‏اى دیگر مى‏فرماید: «اقم الصّلاة لدلوک الشمس الى غسق الّیل» (اسراء/78).
شاید مراد از «غاسق» هر موجود ظلمت آور باشد که تاریکى‏هاى معنوى را به همراه خود مى‏آورد و گسترش مى‏دهد. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور: ج10، ص: 644 قالب : لغوی موضوع اصلی : بدون موضوع گوینده : حجت الاسلام و المسلمین قرائتی
  اشرار تاریکى شب را سپر کارهایشان قرار مى‌دهند
3) از آنجا که افراد شرور، براى حمله و هجوم و یا توطئه چینى از تاریکى شب استفاده مى‏کنند، لذا به خدا پناه مى‏بریم از شرورى که در شب واقع مى‏شود. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور: ج10، ص: 644 قالب : تفسیری موضوع اصلی : تاریکی- ظلمت گوینده : حجت الاسلام و المسلمین قرائتی
  کسی که مى‌خواهد پناه ببرد باید برخیزد
1) پناه بردن به خدا از خطرات، تنها با گفتن «اَعوذ» حاصل نمى‏شود، بلکه علاوه بر گفتن، عمل نیز لازم است. چنانکه اهل بیت پیامبر (علیهم‌السلام) وقتى مسکین و یتیم و اسیر را اطعام کردند، گفتند: «انّا نخاف من ربّنا یوماً عبوساً قمطریرا» (انسان/10) ما از روز قیامت مى‏ترسیم که اطعام کردیم. قرآن مى‏فرماید: «فوقاهم اللّه شرّ ذلک الیوم» (انسان/11) خداوند نیز آنان را از شرّ آن روز نجات داد. پس گفتن «انّا نخاف» به تنهایى کارساز نیست، بلکه باید همراه با عمل باشد. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور: ج10، ص: 645 قالب : تفسیری موضوع اصلی : استعاذه گوینده : حجت الاسلام و المسلمین قرائتی
  احتمال بروز شرّ حتى در کمالات
2) در هر چیزى احتمال بروز شرّ وجود دارد، حتى کمالاتى مثل علم و احسان، شجاعت و عبادت نیز آفاتى دارند. آفت علم، غرور؛ آفت احسان، منّت گذاردن؛ آفت عبادت، عُجب و آفت شجاعت، ظلم و تهوّر است. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور: ج10، ص: 645 قالب : تفسیری موضوع اصلی : خیر و شر گوینده : حجت الاسلام و المسلمین قرائتی
  تأثیر مسیر بر شرّ شدن چیزی
2) با اینکه هرچه خدا آفریده، خیر است: «الّذى احسن کلّ شى‏ء خلقه» (سجده/7) لیکن هر چیزى اگر در مسیر صحیح خود قرار نگیرد، شرّ مى‏شود. چنانکه آهن خیر است ولى اگر چاقو شد، امکانِ سوء استفاده از آن وجود دارد. {مِن شر ما خلق} [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور: ج10، ص: 645 قالب : تفسیری موضوع اصلی : خیر و شر گوینده : حجت الاسلام و المسلمین قرائتی
  خالق و خلقت همه خیر است
2) «شرّ ما خلق» یعنى شرّ از سوى مخلوقات است، نه از سوى خالق و نه ناشى از خلقت. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور: ج10، ص: 645 قالب : تفسیری موضوع اصلی : خیر و شر گوینده : حجت الاسلام و المسلمین قرائتی
  آسیب رسانى دشمن از کدام ناحیه است؟
3) در آسیب پذیرى سه اصل وجود دارد: آمادگى هجوم از سوى دشمن، فرصت‏هاى مناسب براى هجوم نظیر تاریکى‏ها، وجود حفره‏ها و نقطه ضعف‏ها. آرى دشمن به دنبال تاریکى‏ها و حفره‏ها و نقاط ضعف است. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور: ج10، ص: 645 قالب : تفسیری موضوع اصلی : دشمنی- خصومت گوینده : حجت الاسلام و المسلمین قرائتی
  بیان مصادیق «نفّاثات فى العقد»
4) تبلیغات سوء، جوسازى‏ها، سخن چینى‏ها، جاسوسى‏ها و شایعه‏پراکنى‏ها، نمونه هایى از «نفّاثات فى العقد» است، یعنى مى‏دمند تا محکمات را سست کنند. چنانکه کسانى با وسوسه و شک میان همسران فتنه گرى مى‏کنند «ما یفرّقون بین المرء و زوجه» (بقره/102). [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور: ج10، ص: 645 قالب : تفسیری موضوع اصلی : شایعه گوینده : حجت الاسلام و المسلمین قرائتی
  معنای کلمه «نفّاثات»
4) «نفّاثات» از «نَفث» به معناى دمیدن است. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور: ج10، ص: 645 قالب : لغوی موضوع اصلی : بدون موضوع گوینده : حجت الاسلام و المسلمین قرائتی
  معناى کلمه «عُقَد»
4) «عُقَد» جمع «عَقْد» به معناى گره است. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور: ج10، ص: 645 قالب : لغوی موضوع اصلی : بدون موضوع گوینده : حجت الاسلام و المسلمین قرائتی
  رضایت در دشواری‌ها
2) زشت صورتى، نزد رسول خدا (صل‍ی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) از زشتى چهره خود شکایت کرد که جبرئیل نازل شد و سلام خداوند را به آن مرد زشت رساند و گفت که خدا مى‏فرماید: «اما ترضى ان احشرت على جمال جبرییل» آیا دوست دارى که در قیامت تو به زیبایى جبرئیل باشى؟
مرد شادمان شد و تصمیم گرفت تمام عبادات و مستحبّات را انجام دهد.

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور: ج10، ص: 645 و 646 قالب : روایی موضوع اصلی : رضا گوینده : حجت الاسلام و المسلمین قرائتی
  پناه بردن به پناهگاه خدا
1) پناه بردن انسان به خدا، مستلزم پناه دادن خداوند است وگرنه فرمان پناه بردن لغو بود. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور: ج10، ص: 646 قالب : تفسیری موضوع اصلی : استعاذه گوینده : حجت الاسلام و المسلمین قرائتی
  شرّ مطلق وجود ندارد
2) شرّ مطلق وجود ندارد و خداوند نیافریده است، بلکه چه بسیار امورى که از یک زاویه، شرّ دیده مى‏شوند و زاویه‏اى دیگر خیر. چنانکه مولوى مى‏گوید:
زهر مار، آن مار را باشد حیات‏ لیک آن، آدمى را شد ممات‏
پس بَد مطلق نباشد در جهان بَد به نسبت باشد، این را هم بدان‏ [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور: ج10، ص: 646 قالب : فلسفی موضوع اصلی : خیر و شر گوینده : حجت الاسلام و المسلمین قرائتی
  اثر و برکات سختی در انسان
2) بسیار از تلخى‏ها، استعدادهاى ما را شکوفا مى‏کند، حالت صبر و مقاومت را در ما رشد مى‏دهد و دل انسان را خاضع و خاشع مى‏سازد «لعلّهم یتضرّعون» (اعراف/94). [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور: ج10، ص: 646 قالب : تفسیری موضوع اصلی : مصیبت گوینده : حجت الاسلام و المسلمین قرائتی
  گاهى درون زشتى‌ها، زیبایى‌هایی نهفته است
2) قرآن سفارش مى‏کند که با همسرانتان خوب رفتار کنید و اگر نسبت به آنان کراهت دارید، چه بسا در کنار آن الطافى نهفته باشد. «و عاشروهنّ بالمعروف فان کرهتموهنّ فعسى ان تکرهوا شیئاً و یجعل اللّه فیه خیراً کثیراً» (نساء/19) چنانکه گاهى زن زیبا نیست، ولى مادر فرزندانى بزرگ و برجسته مى‏شود. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور: ج10، ص: 646 قالب : اخلاقی موضوع اصلی : همسر گوینده : حجت الاسلام و المسلمین قرائتی
  سختى‌ها پلّکان کمال
2) بعضى از سختى‏ها و فشارها، شرّ نیست، بلکه رمز تکامل است. مولوى مى‏گوید:
گندمى را زیر خاک انداختند پس ز خاکش خوشه‏ها برساختند
بار دیگر کوفتندش ز آسیا قیمتش افزون و نان شد جان فزا
باز نان را زیر دندان کوفتند گشت عقل و جان و فهم سودمند
باز آن جان، چون که محو عشق گشت‏ یُعجب الزّراع آمد بعد کشت‏ [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور: ج10، ص: 646 قالب : تفسیری موضوع اصلی : خیر و شر گوینده : حجت الاسلام و المسلمین قرائتی
  تفاوت مردان خدا و نامردان در استفاده از شب
3) شب براى مردان خدا، زمان بندگى و عبادت است: «یتلون آیات اللّه آناء الّیل» (آل عمران/113) ولى براى نامردمان، زمان توطئه و تهدید و هجوم است. {من شرّ غاسق} [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور: ج10، ص: 646 قالب : تفسیری موضوع اصلی : شب و روز گوینده : حجت الاسلام و المسلمین قرائتی
  مراقب سخن و اعمال خود نسبت به دیگران باشیم
4) سخن و یا حرکتى که روابط و دوستى‏هاى محکم را متزلزل کند، نفّاثات است و باید از آن به خدا پناه برد. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور: ج10، ص: 646 قالب : تفسیری موضوع اصلی : عمل انسان گوینده : حجت الاسلام و المسلمین قرائتی
  اهمیت خطر درونى از خطرهاى بیرونى
1) در سوره فلق، در برابر سه شرّ بیرونى، به یک صفتِ الهى پناه مى‏بریم. (از شرّ غاسق و نفّاثات و حاسد، به صفتِ «ربّ الفلق» پناه بردیم.) اما در سوره ناس به عکس است. در برابر یک خطر درونى، به سه صفت الهى پناهنده مى‏شویم. (از شرّ وسوسه قلب، به صفاتِ «ربّ النّاس»، «ملک النّاس» و «اله النّاس» پناه مى‏بریم.) [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور: ج10، ص: 647 قالب : تفسیری موضوع اصلی : خیر و شر گوینده : حجت الاسلام و المسلمین قرائتی
  اهمیت سه شرّى که در سوره بیان شده‌است
3) در میان تمام شرور نام سه شرّ در این سوره آمده است:
- شرور پنهان و در تاریکى‏ها «من شرّ غاسق اذا وقب» (فلق/3).
- شرور زبان‏هاى ناپاک «من شرّ النفّاثات فى العقد» (فلق/4).
- شرور حسادت‏ها و رقابت‏هاى منفى «و من شرّ حاسد اذا حسد» (فلق/5). [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور: ج10، ص: 647 قالب : تفسیری موضوع اصلی : خیر و شر گوینده : حجت الاسلام و المسلمین قرائتی
  ویژگى‌هاى خاص زنان و خطر انحراف
4) برخى زنان به خاطر زیبایى و لطافت در گفتار، مى‏توانند مردان را در تصمیمات خود سست کنند و مصداق نفّاثات باشند. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور: ج10، ص: 647 قالب : تفسیری موضوع اصلی : زن گوینده : حجت الاسلام و المسلمین قرائتی
  سحر از مصادیق نفاسات است
4) یکى از مصادیق نفّاثات، سحر و جادو است و لذا آموزش و عمل آن حرام است. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور: ج10، ص: 647 قالب : تفسیری موضوع اصلی : سحر- جادو گوینده : حجت الاسلام و المسلمین قرائتی
  ذکر خاص بعد از عام در مورد شرّ
4) با اینکه «شر ما خلق» شامل تمام شرور مى‏شود، ولى نام سه شرّ را به خاطر اهمیّتى که دارد، جداگانه آورده است. {غاسق اذا وقب - النفّاثات فى العقد - حاسد اذا حسد} [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور: ج10، ص: 647 قالب : تفسیری موضوع اصلی : خیر و شر گوینده : حجت الاسلام و المسلمین قرائتی
  بحثى درباره حسادت
5) تلاش براى به دست آوردن کمالاتى که دیگران دارند، غبطه و ارزش است، ولى تلاش براى نابود کردن کمالات دیگران حسادت است. حسادت نشانه کم ظرفیّتى و تنگ نظرى است. اولین قتلى که در زمین واقع شد به خاطر حسادت میان فرزندان آدم بود و اولین گناهى که در آسمان واقع شد، حسادت ابلیس به آدم بود. در حدیث مى‏خوانیم: حسادت ایمان را مى‏خورد آن گونه که آتش هیزم را (کافی ج2، ص306).
آنچه بر سر اهل بیت پیامبر (علیهم‌السلام) آمد که آنان را کنار زدند، ناشى از حسادت بود و قرآن در آیه 54 سوره نساء مى‏فرماید: چرا به خاطر الطاف و تفضّل خداوند، بر افراد لایق حسادت مى‏ورزند، مگر نمى‏دانند ما به آل ابراهیم کتاب و حکمت و ملک عظیم دادیم.
حسادت در میان تمام شرور، برجسته‏ترین شرّ است. زیرا حسود نقشه‏ها مى‏کشد و حیله‏ها مى‏کند و مرتکب انواع شرور مى‏شود تا به هدف برسد.
حضرت على‏ (علیه‌السلام) در نهج البلاغه، حکمت 493 مى‏فرماید: «الحسد داء عیاء لایزال الا بهلک الحاسد او بموت المحسود» حسادت مرض خطرناکى است که جز با مرگ محسود یا هلاکت حسود از بین نمى‏رود.
حسود در واقع به خدا اعتراض دارد و در برابر اراده و حکمت او جهت مى‏گیرد که چرا به او عطا کرده و به من نداده است.
حسود هرگز خیرخواهى و نصیحت نمى‏کند و به خاطر خوى حسادت، از رسیدن خیر خودش به دیگران جلوگیرى مى‏کند. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور: ج10، ص: 647 و 648 قالب : اخلاقی موضوع اصلی : حسد گوینده : حجت الاسلام و المسلمین قرائتی
  حسادت، ریشه بسیارى از گناهان
5) قرآن، ریشه بسیارى از گناهان را «بغیاً» به معناى حسادت دانسته است و امام صادق (علیه‌السلام) مى‏فرماید: «انّ الکفر اصله الحسد» ریشه کفر حسادت است. چنانکه در برابر پیامبران مى‏گفتند: «أبشر یهدوننا» (تغابن/6) آیا انسانى مثل ما پیامبر شود و ما را هدایت کند؟

حسود، اهل تواضع و تشکر نیست و هرگز به کمالات دیگران گواهى نمى‏دهد و قهراً مرتکب گناه کتمان حق مى‏شود.

حسود معمولاً منافق است. حضرت على (علیه‌السلام) مى‏فرماید: «الحاسد یظهر وُدّه فى اقواله و یخفى بُغضه فى افعاله»(279) در ظاهر اظهار علاقه مى‏کند ولى در باطن کینه و بغض دارد.

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور: ج10، ص: 648 قالب : تفسیری موضوع اصلی : حسد گوینده : حجت الاسلام و المسلمین قرائتی
  منشأ حسادت چیست؟
5) گاهى تبعیض نابجا میان افراد، حسادت آنان را بر مى‏انگیزد.
گاهى مردم توجیه نیستند و شرایط را یکسان مى‏پندارند و همینکه یک برترى و امتیازى دیدند حسادت مى‏ورزند. در حالى که اگر حکمت و دلیل تفاوت‏ها را بدانند آرام مى‏شوند.
حسادت در خاندان نبوت نیز پیدا مى‏شود، همان گونه که در خانه حضرت یعقوب (علیه‌السلام)، حسادت فرزندان، آنان را به چاه افکندن برادر وادار کرد.
دامنه حسادت تنها نسبت به نعمت‏هاى مادى نیست، بلکه گاهى نسبت به ایمان افراد حسادت مى‏شود و مى‏خواهند آنان را به کفر برگردانند. «یردّونکم من بعد ایمانکم کفّاراً حسداً» (بقره/109).
روشن است که حسادت، آرزوى نابودى نعمت دیگران است، وگرنه درخواست نعمت از خداوند، حسادت نیست. چنانکه سلیمان از خداوند حکومتى بى نظیر خواست: «ملکاً لا ینبغى لاحد»(ص/35) و حضرت على (علیه‌السلام) در دعاى کمیل از خداوند مى‏خواهد که نصیب او بیشتر باشد و قرب او به خداوند نیز بیشتر باشد. «واجعلنى من احسن عبیدک نصیبا عندک و اقربهم منزلة منک...» [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور: ج10، ص: 648 و 649 قالب : تفسیری موضوع اصلی : حسد گوینده : حجت الاسلام و المسلمین قرائتی
  براى درمان حسادت چه کنیم؟
5) براى درمان حسادت باید اینگونه فکر کرد:
دنیا، کوتاه و کوچک است و غصه براى آن ارزشى ندارد.
ما نیز نعمت‏هایى داریم که دیگران ندارند.
نعمت‏ها بر اساس حکمت تقسیم شده است، گرچه ما حکمت آن را ندانیم.
آنکه نعمتش بیشتر است، مسئولیّتش بیشتر است.
بدانیم که حسادت ما بى‏نتیجه است و خداوند به خاطر اینکه بنده‏ى چشم دیدن نعمتى را ندارد، لطف خود را قطع نمى‏کند و فقط خودمان را رنج مى‏دهیم. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور: ج10، ص: 649 قالب : تفسیری موضوع اصلی : حسد گوینده : حجت الاسلام و المسلمین قرائتی
  آشنایى با سوره فلق-نکته - حاجيه تقي زاده فانيد
1) آشنایى با این سوره

در برابر بوستان پر گل و لاله دیگرى از بوستان هاى قرآن ایستاده ایم.

پیش از ورود به آن، به شناسنامه اش مى نگریم:

1 - نام این سوره

در آغاز این سوره روى سخن با پیامبر نور و آزادى است، و خدا به او دستور مى دهد تا از شرّ همه پدیده ها و شرارت و افسونگرى همه جادوگران و حسودان و فریبکاران به پروردگار سپیده دم پناه برد.

قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ....

و نام این سوره از آغازین آیه آن بر گرفته شده، و «فلق» نام دارد.

2 - فرودگاه آن

در مورد فرودگاه این سوره دو نظر است:

به باور بیشتر مفسران این سوره در مدینه فرود آمده است، امّا گروهى نیز بر آنند که این سوره در مکّه و پس از سوره «فیل» فرود آمده است.

3 - شمار آیه ها و حروف آن

این سوره داراى 5 آیه است، و از 23 واژه، و 73 حرف شکل گرفته است.

4 - پاداش تلاوت آن

از پیامبر آورده اند که فرمود:

من قرأ قل اعوذ برب الفلق و... فکانّما قرأ جمیع الکتب التى انزلها اللّه على الانبیاء.(366)

کسى که سوره «فلق» و سوره «ناس» را بخواند، بسان کسى است که همه کتاب هایى را که خدا بر پیامبران فرو فرستاده، خوانده است.

و نیز آورده اند که فرمود:

انزلت علّى آیات لم ینزل مثلهن: المعوذتان.(367)

بر من آیاتى فرود آمده است، که همانند آن ها فرود نیامده است، و آن ها آیات دو سوره «فلق» و «ناس» است.

و نیز «عقبه» آورده است که پیامبر فرمود: آیا دو سوره از قرآن را به تو بیاموزم که برترین سوره هاست؟ گفتم آرى. آن حضرت دو سوره «فلق» و «ناس» رابه من آموخت و فرمود: این دو سوره را به هنگام خواب و برخاستن از خواب بخوان.

و از امام باقر آورده اند که:

من اوتر بالمعودتین و قل هو اللّه احد، قیل له یا عبد اللّه! ابشر فقد قبل اللّه وترک.(368)

هر کس در نماز «وتر» سوره «فلق» و «ناس» و «اخلاص» را بخواند، به او گفته مى شود: هان اى بنده خدا، مژده ات باد که خدا نماز «وتر» تو را پدیرفته است.

یادآورى مى گردد که همه این پاداش ها و نویدها در گرو درست اندیشى، گفتار سنجیده، عملکرد عادلانه و انسانى، رعایت صادقانه آزادى و امنیت و حقوق و کرامت مردم است، نه خواندن، یا حفظ کردن، یا تفسیر و نگارش تنها، و یاچاپ و نشر قرآن، و یا شعار و ادعاى پیروى از آن، و یا ابزار سلطه و سرکوب و یا کالاى قدرت و مقام و دنیا ساختن آن است.

دورنمایى از محتواى آن

در آیات پنجگانه این سوره خداى فرزانه، پیام آور خود را مخاطب مى سازد و به او و رهروان راه توحیدى او آموزش مى دهد که چگونه در فراز و نشیب هاى حیات دل در گرو عشق خدا سپارند و از هر بدى و ناخوشایند و شرارت و وسوسه هر موجود خطرناک و وسوسه گرى به او - که سرچشمه قدرت هاست - پناه برند و بدین وسیله دل را به ساحل آرامش برسانند و به نعمت امنیت روح برسند. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر مجمع البیان قالب : تفسیری موضوع اصلی : پیامبر اعظم (صل‍ی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) گوینده : حاجیه تقی زاده فانید
  شان نزول-نکته - حاجيه تقي زاده فانيد
1) شأن نزول

برخى از مفسران اهل سنّت آورده اند که: یکى از یهود به نام «لبید» بر ضد پیامبر گرامى دست به سحر و افسون زد، و ساخته و پرداخته خود را در عمق چاهى نهان کرد.

پیامبر بر اثر آن افسون، بیمار گردید، و دو فرشته به دیدارش آمدند. یکى از آن دو، کنار سر مبارک آن حضرت نشست و دیگرى پایین پاى او، و به هنگام عیادت، موضوع افسون را با او در میان نهادند. آن حضرت، على(ع) را به همراه برخى از یاران فرستاد و با نشان و آدرسى که به آنان داد، نوشته آن مرد افسونگر را از عمق چاه بالا کشیدند و آوردند؛ آن گاه بود که این سوره و سوره پس از آن فرود آمد و با خواندن آن ها بر آن نوشته و آن نیرنگ افسونگرانه، همه بافته ها و دمدمه هاى ساحر نقش بر آب گردید و پیامبر سلامت خود را باز یافت.

فرشته وحى پس از خواندن آیات این دو سوره بر قلب نورانى پیامبر، گفت: خدا وجود گرامى تو را از هر آنچه آزارت رساند، و نیز از چشم بد و حسود حفظ مى کند و شفایت مى بخشد.

برخى این روایت را از «عایشه» و «ابن عباس» آورده اند، که به باور ما بى اساس است، چرا که پندار افسون شدگى و جنون به وجود گرامى پیامبر، از تهمت هاى شرک گرایان و بیدادگران است و قرآن ضمن نفى این بافته ها، چنین پندار و صاحب آن را در گمراهى دور و درازى مى نگرد و مى فرماید:

...اذ یقول الظالمون ان تتبعون الّا رحلاً مسحوراً انظرکیف ضربوا لک الامثال فضلوا...(369)

ما بهتر مى دانیم... آن گاه که ستمکاران مى گویند: آنان جز مردى افسون شده را پیروى نمى کنند. بنگر که چگونه براى تو مثالها زدند و گمراه شدند و در نتیجه نمى توانند راه به جایى ببرند.

با این بیان روایتِ بیانگر شأن نزول، پوچ است، مگر این که گفته شود بداندیشان براى آسیب رسانى و اثرگذارى در آن حضرت به هر تلاش و جنایتى، از جمله سحر و افسون دست یازیدند، امّا هرگز نتوانستند در آن عقل کل و آن انسان والا اثر گذارند.

افزون بر این اگر آنان مى توانستند به وسیله افسون و جادو سلامتى آن وجود گرانمایه را به خطر افکنند، آیا تنها به این قناعت مى کردند؟ و آیا جز به کمتر از کشتن او رضایت مى دادند؟

با این بیان روایتى که در شأن نزول آمده، بى اساس است و با خرد و کتاب خدا و روایات رسیده ناسازگار. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر مجمع البیان قالب : روایی موضوع اصلی : سحر- جادو گوینده : حاجیه تقی زاده فانید
  لزوم به زبان جارى کردن استعاذه به خداوند-نکته - حاجيه تقي زاده فانيد
1) لزوم به زبان جارى کردن استعاذه به خداوند

قل

فعل «قل» گرچه امر به رسول اکرم(ص) است; ولى وجود آن در قرآن، قرینه تعمیم بر دیگران است. این گونه خطاب، از باب استعمال لفظ، در دو مفاد است; بدین صورت که خطاب به فرد معین و خطاب به فرد فرد مردم، هر دو مراد است.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیرراهنما قالب : تفسیری موضوع اصلی : استغاثه گوینده : حاجیه تقی زاده فانید
  فلق چیست؟-نکته - حاجيه تقي زاده فانيد
1)
1 - خداوند، به پیامبر(ص) فرمان داد که خود را در پناه او قرار دهد.

قل أعوذ بربّ الفلق

2 - لزوم به زبان جارى کردن استعاذه به خداوند

قل

فعل «قل» گرچه امر به رسول اکرم(ص) است; ولى وجود آن در قرآن، قرینه تعمیم بر دیگران است. این گونه خطاب، از باب استعمال لفظ، در دو مفاد است; بدین صورت که خطاب به فرد معین و خطاب به فرد فرد مردم، هر دو مراد است.

3 - خداوند، تدبیرکننده صبحدم و صاحب اختیار طلوع فجر است.

بربّ الفلق

«فلق»، به معناى صبح یا فجر است (قاموس). تناسب این کلمه با معناى «فَلْق» (شکافتن)، از این جهت است که طلوع فجر، تاریکى را مى شکافد.

4 - اشتقاق مخلوقات از یکدیگر، جلوه ربوبیت خداوند بر آنان است.

بربّ الفلق

از جمله معانى «فَلَق»، تمام مخلوقات است (لسان العرب). اطلاق این وصف بر آنها، به خاطر این است که «شقّه شدن» و «شکافتن»، در پیدایش آنها نقشى اساسى دارد.

5 - توصیف خداوند به «تدبیرکننده صبحدم»، از آداب استعاذه به خداوند

قل أعوذ بربّ الفلق

6 - خداوند، آموزنده الفاظ استعاذه به پیامبر(ص)

قل أعوذ بربّ الفلق

7 - پیامبر(ص)، در معرض آسیب و خطر و نیازمند امداد الهى

قل أعوذ بربّ الفلق

8 - خداوند، بر حفاظت انسان ها از خطرها و آسیب ها توانا است.

قل أعوذ بربّ الفلق

9 - برطرف شدن تاریکى با طلوع سپیده دم، نعمتى بزرگ از جانب خداوند

بربّ الفلق

10 - برطرف شدن تاریکى شب و شکافتن آن با طلوع صبحدم به تدبیر خداوند، دلیل توانمندى او بر نجات انسان ها از حوادث خطرناک

قل أعوذ بربّ الفلق

11 - توجّه به ربوبیت خداوند و حاکمیت تدبیر او بر نظام هستى، برانگیزاننده انسان به پناه بردن به او و اطمینان بخش و دلگرم سازنده پناهندگان است.

قل أعوذ بربّ الفلق

12 - «عُقْبة بن عامر قال: قال لى رسول اللّه(ص) اقرء «قل أعوذ بربّ الفلق» هل تدرى ما الفلق؟ باب فى النار إذا فتح سعّرت جهنم;(1)

عُقْبة بن عامر گوید: رسول خدا(ص) به من فرمود: [سوره] «قل أعوذ بربّ الفلق» را بخوان، مى دانى فلق چیست؟ [آن ]درى است در آتش جهنم، هرگاه باز شود جهنم شعلهور مى گردد».
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیرراهنما قالب : تفسیری موضوع اصلی : برزخ گوینده : حاجیه تقی زاده فانید
  آفریننده بودن خداوند، دلیل توانمندى او بر دفع خطر مخلوقات خویش-نکته - حاجيه تقي زاده فانيد
2)
1 - خداوند، آفریننده موجودات

ما خلق

2 - انسان، همواره در خطر آسیب دیدن از بعضى مخلوقات

من شرّ ما خلق

3 - خداوند، توانا بر دفع ضرر و جلوگیرى از آسیب دیدن انسان از دیگر موجودات

قل أعوذ ... من شرّ ما خلق

4 - استعاذه به خداوند براى مصون ساختن خویش در برابر خطر تمامى مخلوقات، توصیه او به پیامبر(ص)

قل أعوذ ... من شرّ ما خلق

5 - شرور، مستند به مخلوقات اند، نه خالق.

من شرّ ما خلق

اضافه «شرّ» به «ما» ـ که عنوان مخلوقات است ـ بیانگر استناد شرور به آنها است.

6 - تشبیه رهایى از شرور، به شکافتن تاریکى

قل أعوذ بربّ الفلق . من شرّ ما خلق

7 - آفریننده بودن خداوند، دلیل توانمندى او بر دفع خطر مخلوقات خویش

من شرّ ما خلق

توصیف موجودات خطرآفرین، به این که خداوند خالق آنها است; استدلال بر امکان پذیر بودن رفع خطر آنها از سوى خداوند است.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیرراهنما قالب : تفسیری موضوع اصلی : افعال خداوند گوینده : حاجیه تقی زاده فانید
  برنامه ریزى هاى کاملاً محرمانه دشمن در شب است.-نکته - حاجيه تقي زاده فانيد
3)
1 - پناه بردن به خداوند از شرور شبانه، به ویژه زمان تاریکى مطلق آن، توصیه الهى به پیامبر(ص)

قل أعوذ ... و من شرّ غاسق إذا وقب

«غَسَق»; یعنى، آغاز تاریکى شب (صحاح) و «وقوب» (مصدر «وقب»)، به معناى داخل شدن در همه چیز است (لسان العرب). مراد از «غاسق إذا وقب»، شب است; زمانى که در همه چیز وارد شده و آن را تاریک سازد (لسان العرب به نقل از فراء). کلمه «غاسق» با فعل «غَسَقَ» (جریان یافت)، از یک ریشه و نشانگر پخش شدن شب بر موجودات است. اسناد شرّ به شب به جهت مناسب تر بودن آن از روز، براى جریان شرور است.

2 - خداوند، بر حفاظت انسان از مخفى ترین خطرها، توانا است.

و من شرّ غاسق إذا وقب

3 - قدرت خداوند بر شکافتن تاریکى شب به وسیله سپیده صبح، دلیل توانمندى او بر خنثى ساختن تهدیدهاى پوشیده و توطئه هاى سرّى و شبانه دشمن

قل أعوذ بربّ الفلق ... و من شرّ غاسق إذا وقب

آیات بعد، قرینه بر این است که مراد از خطرهاى شبانه، برنامه ریزى هاى کاملاً محرمانه دشمن در شب است.

4 - پیامبر(ص)، مورد تهدید دسیسه ها و نیرنگ هاى فوق سرّى دشمن

قل ... و من شرّ غاسق إذا وقب

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیرراهنما قالب : تفسیری موضوع اصلی : دشمنی- خصومت گوینده : حاجیه تقی زاده فانید
  افسون گران، انسان هایى شرور و آزاردهنده دیگران-نکته - حاجيه تقي زاده فانيد
4)
1 - زنانى، در عصر بعثت با گره زدن و افشاندن ترشحات دهان بر گره ها، مردم را جادو مى کردند.

النفّـثـت فى العقد

فعل «نَفَثَ»، زمانى گفته مى شود که شخص ترشحاتى از دهان بیرون افکند (مصباح) و «نَفْث» شبیه دمیدن و کمتر از آب دهان افکندن است (صحاح). حرف «ال» در «النفّاثات»، گرچه براى تعریف جنس است; ولى در مقایسه با «غاسق» و «حاسد» ـ که نکره آورده شده است ـ ممکن است به معروف بودن کسانى که «نفّاثة» (افسون گر) بودند، نظر داشته باشد.

2 - دمیدن در گره ها و رساندن ذرّات آب دهان به آن به شکلى خاص، نوعى جادو و داراى آثارى نامطلوب بر انسان است.

و من شرّ النفّـثـت فى العقد

3 - افسون گران، انسان هایى شرور و آزاردهنده دیگران

و من شرّ النفّـثـت فى العقد

اضافه شرّ در آیه قبل و بعد، به نکره و در این آیه به معرفه، بیانگر تعمیم شر بودن به تمام کسانى است که «نفّاث» (افسون گر) بودند.

4 - پیامبر(ص)، در معرض خطر از سوى جادوگران و کسانى که با دمیدن در گره هایى مخصوص، درصدد آزار دادن آن حضرت بودند.

و من شرّ النفّـثـت فى العقد

5 - پناه بردن به خداوند از شرّ جادوگران، توصیه اى الهى به پیامبر(ص)

قل أعوذ ... و من شرّ النفّـثـت فى العقد

6 - خداوند، توانا بر ابطال سحر و بى اثر کردن نَفَس جادوگران

و من شرّ النفّـثـت فى العقد
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیرراهنما قالب : تفسیری موضوع اصلی : سحر- جادو گوینده : حاجیه تقی زاده فانید
  دلیل قدرت خداوند بر نجات انسان از خطر حسودان-نکته - حاجيه تقي زاده فانيد
5)
1 - حسادت به دیگران، حالتى ناپسند و عملى ساختن آن، شرّآفرین و ضربه زننده به آنان است.

و من شرّ حاسد إذا حسد

2 - لزوم پناه بردن به خداوند، هنگام تلاش هاى حسادت آمیز دیگران

و من شرّ حاسد إذا حسد

3 - خداوند، بر بى اثر کردن حسد دیگران و مصون ساختن انسان در برابر تلاش هاى عملى حسودان، توانا است.

أعوذ بربّ الفلق ... و من شرّ حاسد إذا حسد

4 - پناه بردن به خداوند و به زبان جارى ساختن استعاذه به درگاه او، زمینه ساز دور ماندن انسان از آسیب هاى حسودان

أعوذ بربّ الفلق ... و من شرّ حاسد إذا حسد

5 - توانایى خداوند بر شکافتن تاریکى ها با سپیده صبح،
1 - حسادت به دیگران، حالتى ناپسند و عملى ساختن آن، شرّآفرین و ضربه زننده به آنان است.

و من شرّ حاسد إذا حسد

2 - لزوم پناه بردن به خداوند، هنگام تلاش هاى حسادت آمیز دیگران

و من شرّ حاسد إذا حسد

3 - خداوند، بر بى اثر کردن حسد دیگران و مصون ساختن انسان در برابر تلاش هاى عملى حسودان، توانا است.

أعوذ بربّ الفلق ... و من شرّ حاسد إذا حسد

4 - پناه بردن به خداوند و به زبان جارى ساختن استعاذه به درگاه او، زمینه ساز دور ماندن انسان از آسیب هاى حسودان

أعوذ بربّ الفلق ... و من شرّ حاسد إذا حسد

5 - توانایى خداوند بر شکافتن تاریکى ها با سپیده صبح، دلیل قدرت او بر نجات انسان از خطر حسودان

قل أعوذ بربّ الفلق ... و من شرّ حاسد إذا حسد

6 - پیامبر(ص)، در معرض ضربه خوردن از سوى فرد یا افرادى که حسادت، آنان را به تلاش هاى شرّآفرین وادار مى ساخت.

قل ... و من شرّ حاسد إذا حسد

نکره بودن «حاسد» ـ در مقابل معرفه بودن «النفاثات» ـ مى تواند بیانگر ناشناخته بودن حسودانى باشد که درصدد ضربه زدن به پیامبر(ص) بودند و ممکن است مراد از آن جنس باشد; در آن صورت بر همه حسودان تعمیم خواهد یافت.

7 - تلاش شدید فردى حسود، براى رساندن شرّ به پیامبر(ص)

و من شرّ حاسد إذا حسد

چنانچه آمدن «حاسد»، براى بیان شدت حسدى باشد که از فرد حسود سر زده بود، ناشناخته بودن او از آیه استفاده نمى شود; مؤید این احتمال شأن نزول آیه شریفه است که در آن آمده: آن فرد «لَبید بن اَعْصَم» نام داشته است.

8 - خداوند، پیامبر(ص) را به پناه خواستن و امداد طلبیدن از او، در برابر آثار حسادت مردم فرمان داد.

قل أعوذ بربّ الفلق ... و من شرّ حاسد إذا حسد

9 - به زبان آوردن آیات سوره «فلق»، از آداب استعاذه به خداوند

قل أعوذ بربّ الفلق ... و من شرّ حاسد إذا حسد


قل أعوذ بربّ الفلق ... و من شرّ حاسد إذا حسد

6 - پیامبر(ص)، در معرض ضربه خوردن از سوى فرد یا افرادى که حسادت، آنان را به تلاش هاى شرّآفرین وادار مى ساخت.

قل ... و من شرّ حاسد إذا حسد

نکره بودن «حاسد» ـ در مقابل معرفه بودن «النفاثات» ـ مى تواند بیانگر ناشناخته بودن حسودانى باشد که درصدد ضربه زدن به پیامبر(ص) بودند و ممکن است مراد از آن جنس باشد; در آن صورت بر همه حسودان تعمیم خواهد یافت.

7 - تلاش شدید فردى حسود، براى رساندن شرّ به پیامبر(ص)

و من شرّ حاسد إذا حسد

چنانچه آمدن «حاسد»، براى بیان شدت حسدى باشد که از فرد حسود سر زده بود، ناشناخته بودن او از آیه استفاده نمى شود; مؤید این احتمال شأن نزول آیه شریفه است که در آن آمده: آن فرد «لَبید بن اَعْصَم» نام داشته است.

8 - خداوند، پیامبر(ص) را به پناه خواستن و امداد طلبیدن از او، در برابر آثار حسادت مردم فرمان داد.

قل أعوذ بربّ الفلق ... و من شرّ حاسد إذا حسد

9 - به زبان آوردن آیات سوره «فلق»، از آداب استعاذه به خداوند

قل أعوذ بربّ الفلق ... و من شرّ حاسد إذا حسد
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیرراهنما قالب : تفسیری موضوع اصلی : افعال خداوند گوینده : حاجیه تقی زاده فانید
  شان نزول-نکته - حاجيه تقي زاده فانيد
1)
سوره فلق مقدمه این سوره در مکه نازل شده و داراى 5 آیه است. محتوى و فضیلت سوره فلق جمعى معتقدند که این سوره در مکه نازل شده است هر چند جمعى دیگر از مفسران آن را ((مدنى )) مى دانند. محتواى این سوره تعلیماتى است که خداوند به پیغمبر اکرم (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) خصوصا و به سایر مسلمانان عموما، در زمینه پناه بردن به ذات پاک او از شر همه اشرار مى دهد، تا خود را به او بسپارند، و در پناه او از شر هر موجود صاحب شر در امان بدارند. در باره شاءن نزول این سوره روایاتى در غالب کتب تفسیر نقل شده که مطابق آنها پیغمبر اکرم (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) به وسیله بعضى از یهود مورد سحر قرار گرفته ، و بیمار شده بود، جبرئیل نازل شد و محل ابزار سحر را که در چاهى پنهان کرده بودند نشان داد، آن را بیرون آوردند، سپس این سوره را خواندند، و حال پیغمبر اکرم (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) بهبود یافت . ولى مرحوم طبرسى و بعضى دیگر از محققان اینگونه روایات را که سند آن فقط به دو نفر ابن عباس و عایشه منتهى مى شود زیرا سؤ ال قرار دادند، زیرا: اولا سوره طبق مشهور مکى است و لحن آن نیز لحن سوره هاى مکى را دارد، در حالى که درگیرى پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) با یهود در مدینه بوده است و این خود دلیلى است بر عدم اصالت اینگونه روایات . از سوى دیگر اگر پیغمبر اکرم (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) به این آسانى مورد سحر ساحران قرار گیرد تا آنجا که بیمار شود و در بستر بیفتد، به آسانى ممکن است او را از مقاصد بزرگش بازدارند، مسلما خداوندى که او را براى چنان ماموریت و رسالت عظیمى فرستاده از نفوذ سحر ساحران حفظ خواهد کرد، تا مقام والاى نبوت بازیچه دست آنها نشود. از سوى سوم اگر بنا شود سحر در جسم پیغمبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) اثر بگذارد ممکن است این توهم در مردم پیدا شود که سحر در روح او نیز مؤ ثر است ، و ممکن است افکارش دستخوش سحر ساحران گردد، و این معنى اصل اعتماد به پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) را در افکار عمومى متزلزل مى سازد . و لذا قرآن مجید این معنى را نفى مى کند که پیغمبر مسحور شده باشد مى فرماید: و قال الظالمون ان تتبعون الا رجلا مسحورا انظر کیف ضربوا لک الامثال فضلوا فلا یستطیعون سبیلا: ظالمان گفتند شما از یک انسان سحره شدهاى پیروى مى کنید، ببین چگونه براى تو مثلها زدند و گمراه شدند؟ آنچنانکه نمى توانند راه را پیدا کنند! (فرقان 8 و 9). ((مسحور)) در اینجا خواه به معنى کسى باشد که از نظر عقلى سحر شده یا در جسمش ، در هر صورت گواه بر مقصود ما است . به هر حال با چنین روایات مشکوکى نمى توان قداست مقام نبوت را زیر سؤ ال برد، و در فهم آیات بر آنها تکیه کرد. درباره فضیلت این سوره از پیغمبر اکرم (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) نقل شده است که فرمود: انزلت على آیات لم ینزل مثلهن : المعوذتان : ((آیاتى بر من نازل شده که همانند آنها نازل نشده است ، و آن دو سوره ((فلق (( و ((ناس )) است )). <1> و در حدیث دیگرى از امام باقر (علیه السلام ) مى خوانیم : کسى که در نماز ((وتر)) سوره ((فلق )) و ((ناس )) و ((قل هو الله احد)) را بخواند به او گفته مى شود اى بنده خدا بشارت باد بر تو خدا نماز وتر تو را قبول کرد. <2> و باز در روایتى از پیغمبر اکرم (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) مى خوانیم که به یکى از یارانش فرمود مى خواهى دو سوره به تو تعلیم کنم که برترین سوره هاى قرآن است ؟ عرض کرد: آرى اى رسول خدا! حضرت معوذتان (سوره فلق و سوره ناس ) را به او تعلیم کرد، سپس آن دو را در نماز صبح قرائت نمود و به او فرمود: هر گاه برمى خیزى و مى خوابى آنها را بخوان . <3> روشن است اینها براى کسانى است که روح و جان و عقیده و عمل خود را با محتواى آن هماهنگ سازند. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیرنمونه قالب : شأن نزول موضوع اصلی : استغاثه گوینده : حاجیه تقی زاده فانید
  سوره مبارکه فلق - رعنا سليمان عباسي
1) بازشناسى آسیب ها و پناهگاه ها درمسیر شکوفایى
در ادبیات ما «پناه بر خدا» و «معاذالله» عمرى طولانى دارد و اگر از حق نگذریم مى توانیم نمونه هاى بکر و زیبایى از پناه بردن را در رفتار مردم خودمان و بیشتر در زندگى قدیمى ها پیدا کنیم به طورى که نمى شود ارتباط این پناه بردن ها را با حقیقت قرآنى آن انکار کرد، چیزى که انگار بدون تجزیه و تحلیل و بحث هاى دانشگاهى در فرهنگ و جان این مردم مستقر شده بوده و حالا که در برخورد با هزار و یک چیز از درون خالى شده است براى این نسل در معرض خطر جمله اى است که گاهى بر زبان مى آید و مى رود: پناه بر خدا. �
بیان چگونگى پناه بردن به خدا و خاص تر اینکه به کدام خدا باید پناه برد بحثى است که کم تر در مورد آن صحبت شده است و در این بحث انگار براى اولین بار به دست شخص خداوند باز شده است. آنجا که مى گوید: بگو پناه مى برم برب سپیده دم.
حتماً این سوال پیش مى آید که اصولاً چه فرقى مى کند به کدام خدا از حیث ویژگى ها و صفات و... پناه برد مگر اینکه ما بگوییم پناه مى بریم به پروردگار سپیده دم یا پناه مى بریم به پروردگار مردم (قل اعوذ برب الناس) در ایمن شدن ما از شرور توفیرى دارد؟ آیا بحث هاى ما در این قسمت لفظ بازى نیست؟
باید گفت هر چند وجوه مختلف اسماء و صفات الهى از جهات و زاویه کلى یکى به نظر مى رسند اما از زاویه دیگر که نگاه ملکى و از پایین به بالا است هر کدام از این وجوه موضوعیت خاص پیدا مى کنند مثلاً پناه بردن برب فلق به طور خاص با شرورى که در این سوره ذکر شده سنخیت دارد هر چند این سنخیت منافاتى با پناه بردن به رب فلق مثلاً از شر وسوسه هاى خناس (که در سوره ناس ذکر شده) مى تواند فى نفسه صحیح و بلکه متضمن بار معنایى جدیدى هم باشد.در سوره فلق شرهایى معرفى شده اند که همه در وجوهى با هم سنخیت دارند: شر کلى مخلوقات، شر شب وقتى که تاریکى اش فراگیر شود، شر دمندگان درگره ها و شر حسود آنگاه که حسادت کند.
شب وقتى در چاله تاریکى (وقب) اسیر مى شود حالتى خاص براى شب است و از ویژگى هاى آن احاطه ظلمت و پادشاهى تاریکى است از نظر زمانى، یعنى وقتى که فعل و انفعالات تبدیل روز به شب تمام شده و شب چندین ساعت را بدون حرکت و تغییر در سکون وایستایى مى گذراند که البته همراه با ظلمت است.شردمندگان در گره ها؛ که باعث سحرشدن مى شود. در اولین نظر سحر و ساحرى و ساحره اى در ذهن مجسم مى شود که البته درست هم هست اما همه ماجرا نیست. و با توجه به این نکته که براى دمیدن در یک گره لازم نیست حتماً ساحره اى باشد (کما اینکه مى تواند باشد) معنا بسط مى یابد. بله در میان مردم هر کسى و حتى خود ما مى توانیم دمنده در گره باشیم.
دمیدنى که گره اى را سفت کند یا آن را شل کند. انسان مسحور قفل شده است، گره اى در زندگى اش افتاده، به دنبال چیزى مى رود که نمى داند چیست، حالتى گنگ ومات دارد خیلى وقت ها به گره کارآگاهى دارد اما کارى از دستش ساخته نیست.
انگار دستانى نامریى او را در حالتى تلخ که معلوم نیست از کجا مى آید نگاه داشته اند. مى داند که اراده اش سلب شده کارى مى کند که نمى خواهد یا برایش اتفاقاتى جفت و جور مى شود که گره اى در کارش مى اندازد.آیا ما تا به حال این ویژگى ها را نداشته ایم؟ قطعاً هر کسى این ها راتجربه کرده است گاهى شده است که در کارى که امکان موفقیت داشتیم هرگز موفق نمى شویم، مى گوییم انگار طلسم شده ایم.گاهى چشمان مان خشک مى شود و در مواقعى که شدیداً نیاز به گریه کردن داریم نمى توان گریه کرد .
یا گاهى نمى توانیم حرف دل مان را آنجا که باید و در پیشگاهى خاص بر زبان بیاوریم همه ما حالتى از حرکت در برهوت و هپروت را پشت سرگذاشته ایم مثلاً زمانى که گذشت روزها ما را احاطه مى کند، بدون اینکه حرکتى کرده باشیم یا وقتى که راه ناکجا آباد را در پیش گرفته ایم در این حالت خودمان مى دانیم که انگار داریم توى خواب راه مى رویم ولى چه کنیم که انگار گره خورده ایم و سحر شده ایم.ما مى توانیم با انجام کارهایى مثلاً گناه هاى خود و دیگران را سحر کنیم، همین مى شود که روزانه در میان افرادى هستیم که به انواع سحرها با شدت و ضعف هاى مختلف گرفتارند.
شر دیگر حسود است وقتى که حسادت مى کند. از همین جا معلوم مى شود که حسود همیشه شر نیست و آن گاه که حسد ورزد بروز شرارت دارد.باید دید که در درون حسود چه اتفاقى مى افتد وحسادت او چه اثرى مى گذارد. در درون او نسبت به کسى که به او حسودى مى کند حالت سکونى است مثل خلاء، زیرا شخص مورد حسادت حرکتى کرده و به پیش رفته و حسود فاقد این حرکت است.پس دست به کار مى شود و در دل خود سیرى مخفى را از حسادت مى پروراند تا یکباره به بروز مى رسد و اولین جایگاه ابراز حسد چشم هاى حسودند.
در نگاه او اذا حسد دیده مى شود این شر از اینجا شروع مى شود حالا باید سنخیت و مشترکات این شرها را بررسى کنیم ودر آخر بگوییم که از چه جنسى هستند شب، سحر شدن، حسد با توضیحات اضافى شان در سوره هر سه وجوهى از یکدیگرند.
تاریکى شب بسترى مخفى براى شرارت است همان طور که سحر خیلى پنهانى ما را گرفتار مى کند و اصلاً از ویژگى هاى آن گنگى و خواب زدگى است و حسد هم نتیجه آن چیزى است که در درون حسود رخ مى دهد که ما نمى بینیم و هر کسى هم که حسادت مى کند سعى دارد تا آن را پنهان کند. دیگر آن که شرهاى ذکر شده موقعیت هاى بروز خاصى دارند پس شب همیشه شر نیست و برعکس محمل استقرار سکینه است و با قید «اذا» شر دار مى شود.
قیود آمده براى این شرها اساس شرارتشان است اذا وقب، حالت دمیدن در گره، اذا حسد همه این ها از حرکتى حکایت دارند که به شر منجر مى شود، مثلاً مخلوقات همیشه شر نیستند و شر ندارند اما در این میان حرکتى آن ها را شردار مى کند. براى رسیدن به پناه سوره فلق باید این شرها را حرکت شناسى کنیم.همه این شرها از جنس حرکت و نشو و نماى انگل ها و زالوها در سکون مرداب است.در واقع یک حرکت غیرواقعى است که خود از سکون گندابى در هر فرد ایجاد مى شود همانطور که احاطه بدون تحرک تاریکى شب بستر حرکت اشرار را فراهم مى کند. این تحرک میکروبى است.
وقتى غذایى مدتى مى ماند میکروب ها به جنب و جوش و جوش و خروش مى افتند از این شر است که باید برب فلق پناه برد. کار پروردگار سپیده دم پاره کردن چرت سیاهى شب است برعکس تحرکات این شرها که تصنعى اند. فلق خود عین حرکت و ذات حرکت است و آنجا که در بیان شرها احاطه و جاگیر شدن و بى حرکت بودن را نشان مى دهد برخلاف فلق، صبح نیست و جاگیر شدن و بى حرکت بودن را نشان مى دهد برخلاف فلق، صبح نیست و جاگیر شدن و فراگیرشدن صبح نیست بلکه حرکت صبح است آنجا که پوست شب را پاره مى کند و هنوز با شب درگیر و داراست و آن را به سمت نابودى مى کشد. پناه بردن در سوره فلق همراه بودن با حرکت نیست خود حرکت است و با غافلگیرى همراه است. به ما مى گوید بیایید نمانید. نمانید تا نگندید. پس پناه برنده باید درسوره فلق حرکت کند، حرکتى که در تضاد با این شرر باشد. ابراز این پناه بردن خود حرکت است آنچه که مى گوید قل اعوذ برب الفلق. بگو پناه مى برم.شاید بهتر است به نوزادى نگاه کنیم که وقتى گرسنه است گریه مى کند، وقتى تشنه است گریه مى کند، وقتى درد دارد گریه مى کند و گفتنش همان پناه بردنش است وچه زیبا سوره فلق مى خواند [ نظرات / امتیازها ]
منبع : قالب : اخلاقی موضوع اصلی : سوره فلق گوینده : رعنا سلیمان عباسی
  محتوای وفضیلت سوره فلق - سيد مصطفي فاطمي کيا
1) مـحـتـواى ایـن سوره تعلیماتى است که خداوند به پیغمبراکرم (ص ) خصوصا وبه سایر مسلمانان عـمـوما, در زمینه پناه بردن به ذات پاک او از شر همه اشرارمى دهد, تا خود را به او بسپارند, و در پناه او از شر هر موجود صاحب شر در امان بدارند. در فضیلت تلاوت این سوره از پیغمبر اکرم (ص ) نقل شده است , که فرمود:((آیاتى بر من نازل شده که همانند آنها نازل نشده و آن دو سوره ((فلق ))و ((ناس )) است . و در حـدیـث دیـگـرى از امـام بـاقـر(ع ) مى خوانیم : ((کسى که در نماز ((وتر)) سوره ((فلق )) و ((ناس )) و ((قل هواللّه احد)) را بخواند به او گفته مى شود: اى بنده خدا! بشارت باد بر تو خدا نماز وتر تو را قبول کرد)). و باز در روایت دیگرى از پیغمبراکرم (ص ) مى خوانیم که به یکى از یارانش فرمود:

((مى خواهى دو سوره به تو تعلیم کنم که برترین سوره هاى قرآن است ))! عرض کرد: آرى اى رسول خدا! حـضرت معوذتان (سوره فلق و سوره ناس ) را به او تعلیم کرد, سپس آن دو را در نماز صبح قرائت نمود و به او فرمود: ((هرگاه برمى خیزى و مى خوابى آنها را بخوان )). روشـن است اینها براى کسانى است که روح و جان و عقیده و عمل خود را بامحتواى آن هماهنگ سازند. به نام خداوند بخشنده بخشایشگر.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : سایت امید مهربانی قالب : روایی موضوع اصلی : سوره فلق گوینده : سید مصطفی فاطمی کیا
  شأن نزول سوره فلق - سيد مصطفي فاطمي کيا
1) در این سوره به رسول گرامى خود دستور مى دهد که از هر شر و از خصوص بعضى شرور به او پناه ببرد، و این سوره به طورى که از روایات وارده در شان نزولش بر مى آید در مدینه نازل شده است . [ نظرات / امتیازها ]
منبع : سایت لیله القدر قالب : شأن نزول موضوع اصلی : بدون موضوع گوینده : سید مصطفی فاطمی کیا
  محتوای آیه - سيد مصطفي فاطمي کيا
1) قل اعوذ برب الفلق
مصدر (عوذ) که کلمه (اعوذ) متکلم وحده از مضارع آن است ، به معناى حفظ کردن خویش و پرهیز دادن از شر از راه پناه بردن به کسى است که مى تواند آن شر را دفع کند، و کلمه (فلق ) - به فتحه اول و سکون دوم - به معناى شکافتن و جدا کردن است ، و این کلمه در صورتى که با دو فتحه باشد صفت مشبهه اى به معناى مفعول خواهد بود، نظیر (قصص ) به دو فتحه (چون قصص به کسره اول و فتحه دوم جمع قصه است )، که به معناى مقصوص یعنى حکایت شده ، و یا نقل شده است ، و غالبا این کلمه بر هنگام صبح اطلاق مى شود، و فلق یعنى آن لحظه اى که نور گریبان ظلمت را مى شکافد و سر بر مى آورد.
و بنا بر این ، معناى آیه چنین مى شود: بگو من پناه مى برم به پروردگار صبح ، پروردگارى که آن را فلق مى کند و مى شکافد، و مناسب این تعبیر با مساله پناه بردن از شر، که خود ساتر خیر و مانع آن است ، بر کسى پوشیده نیست .
ولى بعضى از مفسرین گفته اند: مراد از کلمه (فلق ) هر چیزى است که از کتم عدم به وسیله خلقت سر بر آورد، براى اینکه خلقت و ایجاد در حقیقت شکافتن عدم ، و بیرون آوردن موجود به عالم وجود است ، در نتیجه رب فلق مساوى با رب مخلوق است .
بعضى دیگر گفته اند: کلمه (فلق ) نام چاهى است در جهنم .
مؤ ید این قول بعضى از روایاتى است که در تفسیر این سوره وارد شده . [ نظرات / امتیازها ]
منبع : سایت لیله القدر قالب : روایی موضوع اصلی : بدون موضوع گوینده : سید مصطفی فاطمی کیا
  مراد از فلق - سيد مصطفي فاطمي کيا
1) چند روایت درباره مراد از (قلق ) و درباره آثار حسد
و در الدر المنثور است که ابن جریر، از ابو هریره از رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) روایت کرده که فرمود: (فلق ) نام چاهى رو پوشیده است در جهنم .
مؤ لف : در معناى این روایت روایات بسیارى دیگر هست که در بعضى از آنها آمده : فلق نام درى است در جهنم که وقتى باز شود جهنم افروخته گردد، این روایت را عقبه بن عامر نقل کرده . و در بعضى از آنها آمده چاهى است در دوزخ که وقتى بخواهند دوزخ را شعله ور سازند از آنجا شعله ور مى کنند، ناقل این روایت عمرو بن عنبسه است . و از این قبیل روایاتى دیگر.
و در مجمع البیان مى گوید بعضى ها گفته اند: فلق چاهى در جهنم است که اهل جهنم از شدت حرارت آن به دنبال پناهگاهى مى گردند، ناقل این حدیث سدى است . و ابو حمزه ثمالى و على بن ابراهیم هم آن را در تفسیر خود آورده اند.
و در تفسیر قمى از پدرش از نوفلى از سکونى از امام صادق (علیه السلام ) روایت آورده که فرموده : رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) فرمود: فقر با کفر فاصله چندانى ندارد، و حسد آن قدر موثر است که گویى مى خواهد از قضا و قدر الهى هم جلو بزند.
مؤ لف : این روایت به همین عبارت از انس از رسول خدا (صلى الله علیه و آله وسلم ) نقل شده .
و در کتاب عیون به سند خود از سلطى از حضرت رضا از پدر بزرگوارش ، و آن جناب از آباى گرامش از رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) روایت کرده اند که فرمود: نزدیک است که حسد از قضا و قدر الهى سبقت بگیرد. (این تعبیر کنایه است از شدت تاثیر حسد، نه اینکه مى تواند سبقت بگیرد، چون تاثیر حسد هم خود از قضاء و قدر الهى است ).
و در الدر المنثور است که : ابن ابى شیبه از انس روایت کرده که گفت : رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) فرمود: حسد حسنات آدمى را مى خورد، آنچنان که آتش هیزم را. (لطفى که در این تشبیه بکار رفته از نظر خواننده مخفى نماند). [ نظرات / امتیازها ]
منبع : سایت لیله القدر قالب : روایی موضوع اصلی : بدون موضوع گوینده : سید مصطفی فاطمی کیا
  فضیلت سوره فلق - سيد مصطفي فاطمي کيا
1) بحث روایتى - چند روایت حاکى از نزول (معوذتین ) بعد از بیمار شدن پیامیر (صلى الله علیه وآله ) بر اثر سحر یک یهودى
در الدر المنثور است که عبد بن حمید، از زید بن اسلم روایت کرده که گفت : مردى یهودى رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) را جادو کرد، و در نتیجه آن حضرت بیمار شد، جبرئیل بر او نازل گشته دو سوره معوذتین را آورد و گفت : مردى یهودى تو را سحر کرده و سحر مذکور در فلان چاه است ، رسول خدا (صلى الله علیه و آله وسلم ) على (علیه السلام ) را فرستاد آن سحر را آوردند، دستور داد گره هاى آن را باز نموده ، براى هر گره یک آیه بخواند، على (علیه السلام ) هر گرهى را باز مى کرد یک آیه را مى خواند، به محضى که گرهها باز و این دو سوره تمام شد، رسول خدا (صلى الله علیه و آله وسلم ) برخاست ، گویا پاى بندى از پایش باز شده باشد.
مؤ لف : و از کتاب (طب الائمه ) نقل شده که به سند خود از محمد بن سنان از مفضل از امام صادق (علیه السلام ) نظیر این معنا را روایت کرده . و در این معنا روایات بسیارى از طرق اهل سنت با مختصر اختلافى وارد شده ، و در بسیارى از آنها آمده که زبیر و عمار را هم با على (علیه السلام ) فرستاد، و در آن کتاب روایاتى دیگر نیز از طرق ائمه اهل بیت (علیهم السلام ) نقل شده .
و به این دسته روایات اشکالى کرده اند، و آن این است که این روایات با مصونیت رسول خدا (صلى الله علیه و آله وسلم ) از تاثیر سحر نمى سازد، و چگونه سحر ساحران در آن جناب موثر مى شده با اینکه قرآن کریم مسحور شدن آن جناب را انکار نموده ، فرموده : (و قال الظالمون ان تتبعون الا رجلا مسحورا انظر کیف ضربوا لک الامثال فضلوا فلا یستطیعون سبیلا). لیکن این اشکال وارد نیست ، براى اینکه منظور مشرکین از اینکه آنجناب را مسحور بخوانند، این بوده که آن جناب بى عقل و دیوانه است ، آیه شریفه هم این معنا را رد مى کند، و اما تاثیر سحر در اینکه مرضى در بدن آن جناب پدید آید، و یا اثر دیگرى نظیر آن را داشته باشد، هیچ دلیلى بر مصونیت آن جناب از چنین تاثیرى در دست نیست .
و در مجمع البیان است که : از رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) روایت شده که بسیار مى شد رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) حسن و حسین را با این دو سوره تعویذ مى کرد.
و نیز در همان کتاب از عقبه بن عامر روایت شده که گفت : رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) فرمود: آیاتى بر من نازل شده که نظیرش نازل نشده ، و آن دو سوره (قل اعوذ) است ، این حدیث را در صحیح آورده .
مؤ لف : در الدر المنثور این حدیث را به ترمذى و نسائى و غیر آن دو نیز نسبت داده ، و نیز روایتى در این معنا از کتاب (اوسط) طبرانى از ابن مسعود نقل کرده .
و بعید نیست که مراد آن جناب از نازل نشدن مثل این دو سوره این باشد که تنها این دو سوره در مورد عوذه و حرز نازل شده ، و هیچ سوره اى دیگر این خاصیت را ندارد.
نظر ابن مسعود دائر بر اینکه (معوذتین ) جزء قرآن نیست ، رد این نظر و بیان اینکه تواتر قطعى بر اینکه این دو سوره جزء قرآنند وجود دارد
و در الدر المنثور است که احمد، بزار، طبرانى ، و ابن مردویه از طرق صحیح از ابن عباس و ابن مسعود روایت کرده اند که ابن مسعود دو سوره (قل اعوذ) را از قرآن ها پاک مى کرد و مى تراشید،
و مى گفت : قرآن را به چیزى که جز و قرآن نیست مخلوط مکنید، این دو سوره جز و قرآن نیست ، بلکه تنها به این منظور نازل شد که رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) خود را به آن دو حرز کند. و ابن مسعود هیچ وقت این دو سوره را به عنوان قرآن نمى خواند.
مؤ لف : سیوطى بعد از نقل این حدیث مى گوید: بزار گفته احدى از صحابه ابن مسعود را در این سخن پیروى نکردند، و چگونه مى توانستند پیروى کنند، با اینکه به طرق صحیح از رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) نقل شده که در نماز این دو سوره را مى خواند، و علاوه بر این در قرآن کریم ثبت شده است .
و در تفسیر قمى به سند خود از ابو بکر حضرمى روایت کرده که گفت : خدمت ابى جعفر (علیه السلام ) عرضه داشتم : ابن مسعود چرا دو سوره (قل اعوذ) را از قرآن پاک مى کرده ؟ فرمود: پدرم در این باره مى فرمود: این کار را به راى خود مى کرده و گر نه آن دو از قرآن است .
مؤ لف : و در این معنا روایات بسیارى از طرق شیعه و سنى رسیده ، علاوه بر این ، جزو بودن این دو سوره براى قرآن ، مورد تواتر قطعى تمامى کسانى است که متدین به دین اسلامند، و لذا مى بینیم در پاسخ بعضى از منکرین اعجاز قرآن که گفته اند: اگر قرآن معجزه بود نباید در جزئیت این دو سوره براى قرآن اختلاف شود، گفته اند تواتر قطعى هست بر اینکه این دو سوره جزو قرآن است ، و این تواتر کافى است در اینکه به اختلاف مذکور اعتنایى نشود، علاوه بر این آنها هم که گفته اند: این دو سوره جزو قرآن نیست ، نگفته اند که ساخته خود رسول خدا (صلى الله علیه و آله وسلم ) است ، و از ناحیه خداى تعالى نازل نشده ، و نیز نگفته اند که مشتمل بر اعجاز در بلاغت نیست ، بلکه تنها گفته اند جزو قرآن نیست ، که آن هم گفتیم قابل اعتناء نیست ، چون تواتر علیه آن قائم است . [ نظرات / امتیازها ]
منبع : سایت لیله القدر قالب : روایی موضوع اصلی : بدون موضوع گوینده : سید مصطفی فاطمی کیا
  محتوای آیه سوره فلق - سيد مصطفي فاطمي کيا
2) من شر ما خلق
یعنى از شر هر مخلوقى ، چه انسان و چه جن و چه حیوانات و چه هر مخلوق دیگرى که شرى همراه خود دارد، پس ، از عبارت (ما خلق ) نباید تو هم کرد که تمامى مخلوقات شرند و یا شرى با خود دارند، زیرا مطلق آمدن این عبارت دلیل بر استغراق و کلیت نیست . [ نظرات / امتیازها ]
منبع : سایت لیله القدر قالب : روایی موضوع اصلی : سوره فلق گوینده : سید مصطفی فاطمی کیا
  محتوای آیه سوره فلق - سيد مصطفي فاطمي کيا
3) و من شر غاسق اذا وقب
در صحاح مى گوید: کلمه (غسق ) به معناى اولین مرحله از ظلمت شب است ، وقتى گفته مى شود (قد غسق اللیل ) معنایش این است که تاریکى شب فرا رسید، و عاسق شب ، آن ساعتى است که شفق سمت مغرب ناپدید شود.
و کلمه (وقوب ) که مصدر فعل ماضى (وقب ) است ، به معناى داخل شدن است .
در نتیجه معناى آیه این مى شود: و از شر شب وقتى که با ظلمتش داخل مى شود. و اگر در آیه شریفه شر را به شب نسبت داده ، به خاطر این بوده که شب با تاریکیش شریر را در رساندن شر کمک مى کند، و به همین جهت مى بینیم شرورى که در شب واقع مى شود بیشتر از شرور واقع در روز است . علاوه بر این ، انسان که مورد حمله شرور است ، در شب ناتوان تر از روز است .
ولى بعضى گفته اند: مراد از کلمه (غاسق ) خصوص شب نیست ، بلکه هر شرى است که به آدمى هجوم بیاورد، هر چه مى خواهد باشد.
ذکر خصوص شر شبانگاه ، شر ساحران و شر حاسد بعد از ذکر (من شر ما خلق )از باب اهتمام به این سه شرط است
در آیه اول مطلق شر را ذکر کرد، و در آیه دوم خصوص (شر غاسق ) را یاد آور شد، و این خود از باب ذکر خاص بعد از عام است ، تا اهتمام بیشتر نسبت به خاص را برساند، و در این سوره بعد از ذکر شر عام ، به خصوص سه شر اهتمام شده است : یکى شر شب وقتى داخل مى شود. و دوم شر ساحران . و سوم شر حاسد، که مشغول توطئه مى گردد. و اهتمام بیشتر نسبت به این سه نوع شر بخاطر این است که انسان از این سه شر غافل است ، یعنى این سه نوع شر در حال غفلت آدمى حمله مى آورند [ نظرات / امتیازها ]
منبع : سایت لیله القدر قالب : لغوی موضوع اصلی : سوره فلق گوینده : سید مصطفی فاطمی کیا
  محتوای آیه سوره فلق - سيد مصطفي فاطمي کيا
3) و من شر غاسق اذا وقب
در صحاح مى گوید: کلمه (غسق ) به معناى اولین مرحله از ظلمت شب است ، وقتى گفته مى شود (قد غسق اللیل ) معنایش این است که تاریکى شب فرا رسید، و عاسق شب ، آن ساعتى است که شفق سمت مغرب ناپدید شود.
و کلمه (وقوب ) که مصدر فعل ماضى (وقب ) است ، به معناى داخل شدن است .
در نتیجه معناى آیه این مى شود: و از شر شب وقتى که با ظلمتش داخل مى شود. و اگر در آیه شریفه شر را به شب نسبت داده ، به خاطر این بوده که شب با تاریکیش شریر را در رساندن شر کمک مى کند، و به همین جهت مى بینیم شرورى که در شب واقع مى شود بیشتر از شرور واقع در روز است . علاوه بر این ، انسان که مورد حمله شرور است ، در شب ناتوان تر از روز است .
ولى بعضى گفته اند: مراد از کلمه (غاسق ) خصوص شب نیست ، بلکه هر شرى است که به آدمى هجوم بیاورد، هر چه مى خواهد باشد.
ذکر خصوص شر شبانگاه ، شر ساحران و شر حاسد بعد از ذکر (من شر ما خلق )از باب اهتمام به این سه شرط است
در آیه اول مطلق شر را ذکر کرد، و در آیه دوم خصوص (شر غاسق ) را یاد آور شد، و این خود از باب ذکر خاص بعد از عام است ، تا اهتمام بیشتر نسبت به خاص را برساند، و در این سوره بعد از ذکر شر عام ، به خصوص سه شر اهتمام شده است : یکى شر شب وقتى داخل مى شود. و دوم شر ساحران . و سوم شر حاسد، که مشغول توطئه مى گردد. و اهتمام بیشتر نسبت به این سه نوع شر بخاطر این است که انسان از این سه شر غافل است ، یعنى این سه نوع شر در حال غفلت آدمى حمله مى آورند [ نظرات / امتیازها ]
منبع : سایت لیله القدر قالب : لغوی موضوع اصلی : سوره فلق گوینده : سید مصطفی فاطمی کیا
  محتوای آیه سوره فلق - سيد مصطفي فاطمي کيا
4) و من شر النفاثات فى العقد
یعنى و از شر زنان جادوگر ساحر، که در عقده ها و گره ها علیه مسحور مى دمند، و به این وسیله مسحور را جادو مى کنند. و اگر از میان جادوگران ، خصوص زنان را نام برد، براى این بود که سحر و جادوگرى در بین زنان بیشتر است تا مردان ، و از این آیه استفاده مى شود که قرآن کریم تاثیر سحر را فى الجمله تصدیق دارد، و نظیر این آیه در تصدیق سحر آیه زیر است که در داستان هاروت و ماروت مى فرماید: (فیتعلمون منهما ما یفرقون به بین المرء و زوجه و ما هم بضارین به من احد الا باذن الله )، و نیز نظیر آن ، آیه اى است که سخن از ساحران فرعون دارد.
ولى بعضى از مفسرین گفته اند: آیه مورد بحث نظرى به سحر ندارد، بلکه مرادش از دمندگان در گره ها، آن زنانى است که با تسویلات خود تصمیم هاى شوهران را از ایشان مى گیرند و راى شوهران را متمایل به آن جانبى مى کنند که خودشان صلاح مى دانند و دوست دارند، پس مراد از کلمه عقد - که جمع (عقده ) است - راى ، و مراد از (نفث در عقد) به طور کنایه سست کردن تصمیم شوهر است . ولى این معنایى به دور از ذهن است [ نظرات / امتیازها ]
منبع : سایت لیله القدر قالب : روایی موضوع اصلی : سوره فلق گوینده : سید مصطفی فاطمی کیا
  محتوای آیه سوره فلق - سيد مصطفي فاطمي کيا
5) و من شر حاسد اذا حسد
یعنى از شر حسود وقتى که مبتلا به حسد گشته و مشغول اعمال حسد درونى خود شود و علیه محسود دست بکار گردد.
بعضى از مفسرین گفته اند: این آیه شامل چشم زدن اشخاص شور چشم نیز مى شود، چون چشم زدن هم ناشى از نوعى حسد درونى مى گردد، شخص حسود وقتى چیزى را ببیند که در نظرش بسیار شگفت آور و بسیار زیبا باشد حسدش تحریک شده ، با همان نگاه ، زهر خود را مى ریزد. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : سایت لیله القدر قالب : روایی موضوع اصلی : سوره فلق گوینده : سید مصطفی فاطمی کیا
  در باره سوره فلق - سيد مصطفي فاطمي کيا
1) سـورۀ فلـق مکی و 5 آیه است [ نظرات / امتیازها ]
منبع : فی ظلال القرآن / مولف : سید قطب / مترجم : دکتر خرمدل قالب : اعتقادی موضوع اصلی : بدون موضوع گوینده : سید مصطفی فاطمی کیا
  شأن نزول سوره فلق - سيد مصطفي فاطمي کيا
1) در بارۀ داستان نزول این سوره‌، و داستان شهرت و بر سر زبان‌ها بودن آن‌، چندین روایت نقل ‌گردیده است ‌که همۀ آنها با این سایه‌ روشن‌، سازگار و همساز است‌. سایه‌ روشنی ‌که آن را خوشایند و دلپسند یافته‌ایم‌، و از آثار روایت شده هم برمی‌آید که پیغمبر خدا صلّی الله علیه وآله وسلّم ‌هم کاملاً این سایه ‌روشن را خوشایند و دلپسند یافته است و ژرف بدان نگریسته است و زیبا و دلربایش دیده است‌:

از عقبه پسر عامر رضی الله عنه روایت شده است ‌که ‌گفته است‌:

پیغمبر خدا صلّی الله علیه وآله وسلّم ‌فرمود:

(ألم تر آیات أنزلت هذه اللیلة لم یر مثلهن قط ? قل:أعوذ برب الفلق وقل:أعوذ برب الناس ) .

«‌آیا ندیده‌ای امشب آیه‌هائی نازل گردیده است که همگون آنها هرگز دیده نشده است‌؟ بگو‌: پناه می برم به خداوند‌گار سپیده‌دم . . . و بگو: پناه میبرم به پروردگار مردمان‌...)

از جابر رضی الله عنه روایت است ‌که‌ گفته است‌: پیغمبر خدا صلّی الله علیه وآله وسلّم به من فـرمود:

(اقرأ یا جابر ).

ای جابر بخوان‌.

گفتم‌: چه چیز را بخوانم پدر و مادرم فدایت باد؟ فرمود:

(اقرأ:قل أعوذ برب الفلق . وقل أعوذ برب الناس).

بخوان‌: بگو: پناه می‌برم به پروردگار سپیده‌دم . . . و بگو: پناه می‌برم بـه پروردگار مردمان ...

از ذر پسر حبیش روایت شده است ‌که ‌گفته است‌: از ابیّ بن ‌کعب رضی الله عنه در بارۀ مُعَوّذتَین پرسیدم و گفتم‌: ای ابومنذر دوستت ابن مسعود چنین و چنان می‌گوید - ‌ابن مسود معوّذتین را در قرآن خود نمی‌نوشت‌. بعدها نظریّۀ جماعت مردمان را پذیرفت و آن دو را در قرآن خود ثبت و ضبط‌ کرد -‌ ذر پسر حبیش‌ گفت‌: از پیغمبر خدا صلّی الله علیه وآله وسلّم در بارۀ آنها پرسیدم‌. فرمود:

(قیل لی:قل . فقلت ).

«‌به من‌ گفته شد: بگو. من هم ‌گفتم‌«‌.

ما هم همان چیزی را می گوئیم که پیغمبر خدا صلّی الله علیه وآله وسلّم فرموده است‌.
همۀ این آثار اشاره بدان سایه ‌روشنهای مهربانانۀ دوست داشتنی دارند . . . [ نظرات / امتیازها ]
منبع : فی ظلال القرآن / مولف : سید قطب / مترجم : دکتر خرمدل قالب : شأن نزول موضوع اصلی : سوره فلق گوینده : سید مصطفی فاطمی کیا
  فضیلت سوره ناس - سيد مصطفي فاطمي کيا
1) از حضرت محمد(ص) روایت شده:
« آیاتی بر من نازل شده که همانند آنها نازل نشده و آن دو سوره «فلق» و «ناس» است. »
و در روایت دیگری از ایشان آمده:
« پیامبر (ص)به یکی از یاران خود فرمود: «می خواهی دو سوره به تو تعلیم کنم که برترین سوره‌های قرآن است؟» عرض کرد: آری ای رسول خدا! حضرت معوذتان (سوره فلق و سوره ناس) را به او تعلیم کرد، سپس آن دو را در نماز صبح قرائت نمود و به او فرمود: «هرگاه برمی خیزی و می‌خوابی آنها را بخوان». »
در روایتی آمده‌است:
« پیغمبر اکرم (ص) شدیدا بیمار شد، جبرئیل و میکائیل نزد او آمدند، جبرئیل نزد سر پیامبر نشست و میکائیل نزد پای او، جبرئیل سوره «فلق» را و میکائیل سوره «ناس» را تلاوت کردند و پیغمبر را با آن در پناه خدا قرار دادند. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ویکیپدیا قالب : روایی موضوع اصلی : بدون موضوع گوینده : سید مصطفی فاطمی کیا
  نام های دیگر سوره - محمدامين احمدي فقيه
1) بسم الله الرحمن الرحیم
نام‌های دیگر این سوره که همراه سوره‌ی ناس می‌باشد عبارتند از: مُعَوّذتین، مُعَوّذتان، معَوَّذه؛ سومین سوره از چهار قل است. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : از تحقیقات اینجانب و مراجع مختلف قالب : تفسیری موضوع اصلی : سوره فلق گوینده : محمدامین احمدی فقیه
  نفاثات - ليلي اربابي
4) نفاثات ( نفث ) جمع نفاثه بسیار دمنده و منظور از آن زنان ساحره است و بعضی آن را اشاره به نفوذ و القائات زنان نادرست در مردان دانسته اند که بر تصمیم آنان تاثیر می گذارند و آن ها را طبق هوس های خود به انحراف می کشانند بعضی نیز نفاثات را بر جمعیت وسوسه گری که با القای فرهنگ باطل و تبلیغات سوء خود و یا با هر وسیله ای در عقاید مردم انحراف ایجاد می کنند ، تطبیق کرده اند البته باید دانست براساس توحید افعالی جادو بدون اذن خدا اثری ندارد لذا با خواندن همین سوره و پناه بردن به خدا جادو ها و وسوسه ها از کار می افتد. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : پیام نور قالب : تفسیری موضوع اصلی : سحر- جادو گوینده : لیلی اربابی
  زنان ساحره - صفدر فولادي
4) زنان ساحره هر تصمیمی را سست می کنند

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : قالب : تفسیری موضوع اصلی : سحر- جادو گوینده : صفدر فولادی
  حسد زشت ترین صفت رذیله - صفدر فولادي
5) حسد زشت ترین صفت رذیله

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : قالب : تفسیری موضوع اصلی : حسد گوینده : صفدر فولادی
  فضای سوره - مسعود ورزيده
1)

انسان به طور طبیعی هر چه قدر علم و قدرتش بیشتر می‌شود، به همان اندازه احساس نیاز به خدا و احساس پناهنده شدن به خدا، در او کمتر می‌شود.

اگر در جوامع بشری امروز مطالعه‌ای صورت گیرد، روشن می‌شود که در هر جامعه‌ای، هر چه قدر علم و صنعت و تکنولوژی و تمدّن، در حال پیشرفت است، در عوض به همان میزان، خداباوری، اعتقاد به دین، و لزوم پناهندگی به خدا و لزوم توسّل به خدا و توّجه به او، در حال محدود شدن است.

محدود شدن نیاز به خدا در جوامع امروزی

این قضیّه در جوامع امروزی به دو حالت نمود پیدا کرده است:

۱٫ حالت اول اینکه به صراحت اقرار به عدم وجود خدا کرده، و می‌گویند که خدا زاییدۀ جهل بشر است، چون انسان در گذشته، علّت وقوع حوادث و راه رفع آنها را نمی‌دانسته، به خاطر همین می‌گفته که همۀ اینها خواست خداست؛ پس همۀ اینها زاییدۀ آن دوران جهل و جهالت و فقر فکری بشر است! که با پیشرفت علم، خیلی از مسائل روشن شده و روز به روز در حال روشنتر شدن است؛ پس اکنون که ما می‌توانیم از خودمان در مقابل پدیده‌های طبیعی محافظت بکنیم، دیگر نیازی به توجه، توسل و پناهندگی به خدا نداریم!

و جالب این جاست که همین گروه، در جاهایی که هنوز علم تکنولوژی نتوانسته پیشرفتی داشته باشد می‌گویند که در این مسائل، هنوز نیاز به وجود خدا هست؛ پس خدا را به طور کامل از بین نبرید تا در مواقعی که جهل انسان از بین نرفته لااقل یک آرا مش روحی برای بشر باشد و این یعنی «استفادۀ ابزاری از مفهوم خدا».

۲٫ حالت دوم هم این است که این جوامع، به عدم نیاز انسان به خدا تصریح ندارند، ولی گرفتار این معنا هستند(طبیعت انسان ). یعنی مثل کسی که تا به حال سوار هواپیما نشده و از آن هول و هراسی در دل دارد، و در این حال با تمام وجود خدا را می‌خواند و به او توسّل می‌کند! ولی وقتی که متوجّه شد که خطری او را تهدید نمی‌کند و از هر جهت ایمنی او تأمین شده است، دیگر احساس نیازی به توجه و توسل به خدا نمی‌کند.

البته ذکر این نکته لازم است، ممکن است که با وجود پیشرفتهای موجود احساس نیاز به خدا وجود داشته باشد، ولی به شرط :«فطرت». و الّا طبیعت انسان همانگونه است که گذشت.

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبر قالب : تفسیری موضوع اصلی : سوره فلق گوینده : مسعود ورزیده