غرض این سوره، بیان داستان یوسف (علیه السّلام) و داستان آل یعقوب است. خداوند با بیان این داستان غرض عالى از آن را استخراج کرده است و آن مساله ولایت خداى تعالى نسبت به بندگان مخلص است که در ابتداء و خاتمه این سوره بطور چشمگیرى منعکس است.
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : غرض این سوره بیان ولایتى است که خداوند نسبت به بندهاش دارد، البته آن بندهاش که ایمان خود را خالص، و دلش را از محبت او پر کرده و دیگر جز به سوى او به هیچ سوى دیگرى توجه نداشته باشد. آرى، چنین بندهاى را خداوند خودش عهدهدار امورش شده، او را به بهترین وجهى تربیت مىکند، و راه نزدیک شدنش را هموار، و از جام محبت سرشارش مىکند، آن چنان که او را خالص براى خود مىسازد و به زندگى الهى خود زندهاش مىکند، هر چند اسباب ظاهرى همه در هلاکتش دست به دست هم داده باشند، او را بزرگ مىکند هر چند حوادث او را خوار بخواهند، عزیزش مىکند هر چند نوائب و ناملایمات روزگار او را به سوى ذلت بکشاند و قدر و منزلتش را منحط سازد.
خداوند این غرض را در خلال بیان داستان یوسف تامین نموده و در هیچ سورهاى از قرآن کریم هیچ داستانى به مانند داستان یوسف بطور مفصل و از اول تا به آخر نیامده. علاوه، در این سوره غیر از داستان یوسف داستان دیگرى هم نیامده، و سورهاى است مخصوص به یوسف (علیه السّلام).
آرى، یوسف بندهاى بود خالص در بندگى، و خداوند او را براى خود خالص کرده بود، و به عزت خود عزیزش ساخته بود با اینکه تمامى اسباب بر ذلت و خواریش اجتماع کرد و او را در مهلکهها انداخت، و خداوند او را از همان راهى که به سوى هلاکتش مىکشانید به سوى زندگى و حیاتش مىبرد.
برادرانش بر او حسد بردند و او را در چاه دور افتادهاى افکندند، و سپس به پول ناچیزى فروخته، و خریداران او را به مصر بردند و در آنجا به خانه سلطنت و عزت راه یافت. آن کس که در آن خانه ملکه بود، با وى بناى مراوده را گذاشت و او را نزد عزیز مصر متهم ساخت، و چیزى نگذشت که خودش نزد زنان اعیان و اشراف مصر اقرار به پاکى و برائت وى کرد. دوباره اتهام خود را دنبال نموده او را به زندان انداخت، و همین سبب شد که یوسف مقرب درگاه سلطان گردد. و نیز همان پیراهن خونآلودش که باعث نابینایى پدرش یعقوب شد، همان پیراهن در آخر باعث بینایى او گردید، و به همین قیاس تمامى حوادث تلخ وسیله ترقى او گشته، به نفع او تمام شد.
و کوتاه سخن، هر پیشامدى که در طریق تکامل او سد راهش مىشد خداوند عین همان پیشامد را وسیله رشد و پخته شدن او و باعث موفقیت و رسیدن به هدفش قرار داد، و همواره خدا او را از حالى به حالى تحول مىداد تا آنجا که او را ملک و حکمت ارزانى داشته او را برگزید، و تاویل احادیث را به او بیاموخت، و نعمت خود را بر او تمام نمود، همانطورى که پدرش به او وعده داده بود.
خداوند داستان آن جناب را از خوابى که در ابتداى امر و در کودکى در دامن پدر دیده بود آغاز نمود. آرى، رؤیاى او از بشارتهاى غیبى بود که بعدها آن را خارجیت داده، و با تربیت الهى که مخصوص یوسف بود کلمه او را کامل گردانید. آرى، سنت خداى تعالى در باره اولیائش همین بوده که هر یک از ایشان را در تحت تربیت خاصى پرورش دهد هم چنان که فرموده: «أَلا إِنَّ أَوْلِیاءَ اللَّهِ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ کانُوا یَتَّقُونَ لَهُمُ الْبُشْرى فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ فِی الْآخِرَةِ لا تَبْدِیلَ لِکَلِماتِ اللَّهِ ذلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ» (یونس/62- 64).
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
این سوره در «مکّه» نازل شده و داراى 111 آیه است
محتواى سوره:
قبل از ورود در تفسیر آیات این سوره ذکر چند امر لازم است:
1- تمام آیات این سوره جز چند آیه که در آخر آن آمده سرگذشت جالب و شیرین و عبرت انگیز پیامبر خدا یوسف (ع) را بیان مىکند
و به همین دلیل این سوره به نام یوسف نامیده شده است و نیز به همین جهت از مجموع 27 بار ذکر نام یوسف در قرآن 25 مرتبه آن در این سوره است، و فقط دو مورد آن در سورههاى دیگر (سوره غافر آیه 34 و أنعام آیه 84) مىباشد.
محتواى این سوره بر خلاف سورههاى دیگر قرآن همگى به هم پیوسته و بیان فرازهاى مختلف یک داستان است، که در بیش از ده بخش با بیان فوق العاده گویا، جذاب، فشرده، عمیق و مهیج آمده است
[ نظرات / امتیازها ]
درباره حروف مقطّعه نظرات مختلفى بیان شده است، از جمله:
1. قرآن، این معجزه الهى از همین حروف الفبا تألیف یافته که در اختیار همگان است.
2. نام سورهاى است که با آن حروف آغاز شده است.
3. نوعى سوگند و قسم الهى است.
4. اسرار و رموزى بین خدا و پیامبر است.
امّا با توجّه به اینکه از میان 29 سورهاى که با حروف مقطّعه آغاز شده، در بیست و چهار مورد پس از آن، سخن از قرآن و معجزه بودن آن است، شاید بهترین وجه، همان نظر اوّل باشد.
قرآن به هر زبانى که نازل مىشد، دیگران باید با آن زبان آشنا مىشدند. امّا نزول قرآن به زبان عربى داراى مزایایى است، از جمله:
الف: زبان عربى داراى چنان گستردگى لغات و استوارى قواعد دستورى است که در زبانهاى دیگر یافت نمىشود.
ب: طبق روایات زبان اهل بهشت، عربى است.
ج: مردم منطقهاى که قرآن در آن نازل شد، عرب زبان بودند و امکان نداشت که کتابِ آسمانى آنها به زبان دیگرى باشد.
خداوند در مورد قرآن و باران، هر دو تعبیر به «نزول» نموده است، بین این دو مشابهتهایى است که ذکر مىکنیم:
الف: هر دو از آسمان نازل مىشوند. «و انزلنا من السماء ماءً»(3)
ب: هر دو طاهر و مطهّرند. «ینزّل علیکم من السماء ماءً لیطهّرکم»(4)، «ربّنا وابعث فیهم رسولا... یعلّمهم الکتاب و الحکمة و یزکیّهم»(5)
ج: هر دو وسیلهى حیاتند. «دعاکم لِما یحییکم»(6)، «لنحیى به بلدة میتا»(7)
د: هر دو مبارک و مایهى برکتاند. «و هذا کتاب انزلناه مبارک»(8)، «و نزّلنا من السماء ماء مبارکاً»(9)
ه: قرآن چون باران، قطره قطره و آیه آیه نازل شده است. (نزول تدریجى)
شاید تأکید بر عربى بودن قرآن، ردّ کسانى باشد که گفتند: قرآن را فردى عجمى به پیامبر آموخته است. «...انّهم یقولون انّما یعلّمه بشر لسان الّذى یلحدون الیه اعجمى و هذا لسان عربىّ مبین»(10)
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : 3) مؤمنون، 18.
4) انفال، 11.
5) بقره، 129.
6) انفال، 24.
7) فرقان، 49.
8) انعام 92.
9) ق 9.
10) نحل، 103.
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
سوره یوسف در مکه نازل شده و شامل یکصد و یازده آیه و یکهزار و هفتصد و هفتاد و شش کلمه و هفت هزار و یکصد و شصت و شش حرف است.
در ثواب قرائت این سوزه ابن بابویه بسند خود از حضرت صادق(ع) روایت کرده فرمود: هر که سوره یوسف را چه در شب و چه در روز تلاوت نماید خداوند او را در قیامت با جمال یوسف محشور میفرماید و از هول قیامت ترسی نداشته و از بندگان نیکو کار باشد.
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : خلاصه مطالب این سوره عبارت است از خواب دیدن حضرت یوسف و اذیت و آزار کشیدن او بتوسط برادران و داستان او در خانه عزیز مصر و بیان حالاتش در زندان و تنظیم خرائن مصر و قیام او در مقام عزیز و سیاست منزل و سیاست مدن و حکمت علمیه که چگونه انسان را بسر منزل سعادت می رساند و حکمت و عجایب صنع و قدرت پروردگار جهانیان.
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]