● اکثر ایمانها، آلوده به شرک است -
ليلا حسين زاده
وَ مَا یُؤْمِنُ أَکْثرَُهُم بِاللَّهِ إِلَّا وَ هُم مُّشْرِکُونَ(106- یوسف علیه السلام) اکثر آنها که ایمان مىآورند، ایمانشان آمیخته با شرک است و مشرک هستند.
مراد از این شرک آن شرک آشکار بت پرستان نیست؛ زیرا هیچ مومنی اهل پرستش بت نیست و بر آن سجده نمی کند؛ بلکه منظور، شرک پنهان است که امام هادی علیه السلام در توصیف آن فرمود: الْإِشْرَاکُ فِی النَّاسِ أَخْفَى مِنْ دَبِیبِ النَّمْلِ عَلَى الْمِسْحِ الْأَسْوَدِ فِی اللَّیْلَةِ الْمُظْلِمَة؛ نفوذ شرک در ضمیر مردم، پنهانتر از آنست که مورچه سیاهى در شب تیره و تار بر روى گلیم سیاهى راه برود. وقتى انسان در آن شرائط متوجه راه رفتن مورچه نشود قطعا از این شرکی که پنهانتر از آنست هم آگاه نخواهد شد.شرک آن است که انسان در اداره امور عالم به منشا اثری غیر از خداوند متعال عقیده پیدا کند و او را شریک خدا قرار دهد. امام صادق علیه السلام در توضیح این آیه فرمود: شِرْکُ طَاعَةٍ وَ لَیْسَ شِرْکَ عِبَادَةٍ؛ شرک در این آیه شرک در طاعت است؛ نه شرک در عبادت.
دو روایت مهم در توضیح این مطلب
1. امام باقر علیه السلام فرمود: گناهانی که مومنین مرتکب می شوند همان شرک طاعت است زیرا با آن کارها، در حقیقت شیطان را اطاعت کرده اند پس در زمینه اطاعت، برای خدا شریک قائل شده اند.در نتیجه می توان گفت که هر گناهی ریشه در شرک به خدا دارد. و این حکم به شرک در صورتیست که فرد متوجه نباشد که کار او تبعیت از شیطان است؛ زیرا اگر این اطاعت را با آگاهی و از روی عمد انجام دهد کار او از مرحله شرک گذشته و به کفر می رسد.
2. مالک بن عطیه می گوید از امام صادق علیه السلام پرسیدم منظور از شرک اکثریت مومنین که در آیه آمده است چیست؟ امام فرمودند: مقصود مثل این حرفهایی است که گاهی انسان می گوید «اگر فلانى نبود من نابود می شدم»، «اگر فلان کس نبود من به فلان ناراحتى مبتلا مىشدم»، «اگر فلانى نبود خاندان من، اهل و عیالم از بین می رفتند». او با این اندیشه اشخاص را موثر در زندگى خود مىبیند و براى خدا در رازقیت و در تاثیر شریک قرار می دهد. عرض کردم: این چنین بگوید چطور؟ «اگر خداوند به وسیله فلانى بر من لطف و منت نمی گذاشت من نابود مىشدم» آیا باز هم اشکالى دارد؟ حضرت فرمود: اگر این گونه بگوید مانعى ندارد.چون در این بینش خداوند متعال را مؤثر، مسبب، وسیله ساز و دیگرى را وسیله می داند.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : سایت تبیان |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : شرک |
گوینده : لیلا حسین زاده |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● شرک،توجه به غیرخدا -
سيدابراهيم غياث الحسيني
1- ایمان، مراتبى دارد و ایمان خالص که هیچ گونه شرکى در آن نباشد کم است. «و ما یؤمن... الا و هم مشرکون»
نشانههاى مؤمن مخلص
1. در انفاق: «لانرید منکم جزاء و لاشکوراً»(160) از کسى توقع پاداش و تشکر ندارد.
2. در عبادت: «و لا یشرک بعبادة ربّه احداً»(161) جز خداوند کسى را بندگى نمىکند.
3. در تبلیغ: «إن اجرى الاّ على اللَّه»(162) به غیر خداوند از کسى پاداش نمىخواهد.
4. در ازدواج: «ان یکونوا فقراء یغنهم اللَّه من فضله»(163) از فقر نمىهراسد و با توکل به وعده خدا ازدواج مىکند.
5. در برخورد با مردم: «قل اللَّه ثم ذرهم»(164) جز رضاى او همه چیز را کنار مىگذارد.
6. در جنگ وبرخورد با دشمن: «و لایخشون احداً الا اللَّه»(165) از کسى به جز خداوند نمىهراسد.
7. در مهرورزى و محبّت: «والّذین آمنوا اشدّ حبّاً للَّه»(166) هیچ کس را به اندازه خداوند دوست نمىدارد.
8. در تجارت وکسب وکار: «رجال لاتلهیهم تجارة و لابیع عن ذکراللَّه»(167) از یاد خداوند غافل نمىشود.
نشانههاى مؤمن مشرک
1. عزّت را از دیگران آرزو مىکند: «أیبتغون عندهم العزّة»(168)
2. در عمل: «خلطوا عملاً صالحاً وآخر سیّئاً»(169) کار شایسته را با ناشایست مىآمیزد.
3. در برخورد بادیگران: «کلّ حزب بما لدیهم فرحون»(170) دچار تعصّبات حزبى و گروهى مىشود.
4. در عبادت: «الّذین هم عن صلاتهم ساهون . الّذین هم یرائون»(171) بىتوجّهى و ریاکارى مىکند.
5. در جنگ و نبرد: «یخشون النّاس کخشیة اللَّه»(172) از مردم مىترسد.
6. در تجارت وامور دنیوى: «اَلْهاکم التَّکاثُر»(173) افزونطلبى، او را سرگرم مىکند.
7. در انتخاب دین و دنیا: «و اذا رأوا تجارة او لهواً انفضّوا الیها و ترکوک قائماً»(174) دنیا را مىگیرند و پیامبر را تنها مىگذارند.
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : 160) انسان، 9.
161) کهف، 110.
162) هود، 29.
163) نور، 32.
164) انعام، 91.
165) احزاب، 39.
166) بقره، 165.
167) نور، 37.
168) نساء، 139.
169) توبه، 102.
170) مؤمنون، 53.
171) ماعون، 5 - 6.
172) نساء، 77.
173) تکاثر، 1.
174) جمعه، 11.
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور |
قالب : اعتقادی |
موضوع اصلی : مشرک- مشرکین |
گوینده : سیدابراهیم غیاث الحسینی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● مومن مشرک -
سيد محمد جعفري
یکی از انواع شرک اینه که انسان غیر از خدا برای چیزهای دیگری هم قدرت قائل باشه این به معنی این نیست که انسان قانون علیت رو بخواد نفی کنه و سبب بودن اشیاء برای هم رو بخواد انکار کنه اما انسان باید بدونه که هر چیزی در جهان کار می کنه و وجود داره و قدرت داره و زنده است همه رو خدا افریده و همه انها وابسته به خداست و اگر خدا لحظه ای از اون سلب قدرت کنه دیگه هیچ قدرتی نخواهد داشت و قدرت خدا فوق تمام قدرت هاست .
اگر اینطور شد و کسی چنین اعتقادی پیدا کرد دیگه از چیزی نمی ترسه ,برای طاغوتها ارزشی قائل نیست یعنی وقتی خدا به انسان وعده می ده که برو جلو و نترس من با تو هستم و وقتی می فرماید ید الله فوق ایدیهم دیگه مومن نمی ترسه و وحشت نمی کنه این معنی توحید افعالیه که نمونش رو در حضرت امام رحمت الله علیه دیدیم و جمله معروف ایشون که آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند نشان از همین معنا داشت .
اما ما خیلی مواقع غیر خدا رو هم با خدا شریک می دونیم و در مقابل خدا کسی می دونیم و دچار شرک می شویم
البته این معنا ریزه کاریهایی هم داره که باید دقت کرد و اون اینکه نباید اسباب مادی رو بی ارزش دونست ولی همه کاره هم نباید دونست باید اعتقاد داشت که فوق اسباب مادی قدرت و علم و صفات دیگر خداست .
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : https://anjoman.tebyan.net/newindex.aspx/newindex.aspx?pid=17257&threadid=71210&forumid=451 |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : مشرک- مشرکین |
گوینده : سید محمد جعفری |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● شرک به خدا -
رضا قديري صوفي
با توجه به مفهوم کل آیات قرآن
در خصوص مشرک بودن اکثر مردم، باید گفت که حتماً منظور این نیست که به جای خداوند، یک یا چند خدای دیگر را هم شخص قبول داشته باشد، بلکه مراد، در معنای عام این گونه است که هر کسی به غیر از حُب خدا و اطاعت از دستورات او نسبت به حلال ها و حرام های او، به کار دیگری مشغول باشد و با او انس گیرد، مشرک است. با این دیدگاه، می توان پی برد که دایره شرک بسیار گسترده است (همچنانکه می توان به این موضوع از آیات 32 الی 42 سوره مبارکه کهف نیز پی برد).
به عنوان مثال، اگر مؤمنی به جای کسب تقوای الهی، محبت و علقه فکری و قلبی خود را معطوف به مادیات و ظواهر دنیوی کند یعنی دلبسته به آنها شود (از فبیل، ثروت، قدرت، آسایش و راحتی دنیوی، زن و فرزند و ...)، به نوعی به خداوند شرک آورده است. چرا که فکر و دل خود را به جای اینکه معطوف به خدا کند، شریک در مسائل دیگر نموده است.
البته باید توجه نمود که محبت طبیعی و عادی در مورد مثال های بالا نفی نمی گردند (همانند آیه 77 سوره مبارکه قصص که در مورد قارون بیان شده که: وَلا تَنْسَ نَصِیبَکَ مِنَ الدُّنْیَا) و یا (همانند آیه 32 سوره مبارکه اعراف که در مورد استفاده از زینت های خداوند و روزی حلال و طیب است)، بلکه عشق و علاقه وافر به این امور شرک آور است و هیچ غیری نباید میان شخص و خدای خویش قرار بگیرد.
اگر مؤمنی می خواهد بداند که درجه شرک او تا چه اندازه است، ببیند که آیا اگر در همین لحظه، مرگ وی فرار رسد، آمادگی دارد که به دیار باقی شتابد؟ به چه چیزهای دیگری علاقه دارد که دل کندن از آنها برایش دشوار است؟ پس به همان اندازه شخص پابند دنیاست و شرک به خداوند دارد. همچنین است در خصوص نافرمانی هایی که از خداوند می کند. مؤمن باید ببیند که اگر مرگش اکنون فرا برسد، از چه کارهایی پشیمان می شود که می دانسته باید انجام دهد و نداده؟ لذا با این دیدگاه، هر کسی می تواند حسابرس خود باشد، پیش از آنکه بخواهند در عالم دیگر، از او حساب کشی نمایند.
حال که دانستیم، وسعت دایره شرک تا چه اندازه گسترده است پس بهتر درک می کنیم این جمله را که، چقدر در طول تاریخ، تعداد مؤمنین کم بوده است و همچنانکه مشاهده می شود در مفهوم مخالف آیه 106 سوره مبارکه یوسف نیز به روشنی مشخص است که عده ی کمی از مردم هستند که به خداوند ایمان حقیقی و واقعی دارند. و لذا خداوند این افراد را بدون چون و چرا از وقایع قیامت محفوظ می دارد و به بهشتش وارد می نماید.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : سوره یوسف |
گوینده : رضا قدیری صوفی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.