● منفعت قرآن برای انسان ها
مقصود از فرو فرستادن کتاب، براى همه بشر بود و در این کار تو و همه افراد بشر یکسان هستید و اگر شخص تو را مورد خطاب قرار دادیم براى این نبود که قدرت غیبى و اراده تکوینى الهى را بر تو تحمیل نموده و تو را بر آنان و بر هر چیز مسلط کنیم بلکه براى دو چیز بود:
1- آنچه که تدریجا براى مردم نازل مىشود براى ایشان بیان کن، چون معارف الهى بدون واسطه به مردم نمىرسد، و ناگزیر باید کسى از میان ایشان به این منظور منصوب گردد و این همان غرض از رسالت است که عبارت است از تحمل وحى و سپس ماموریت بر ابلاغ و تعلیم و بیان آن.
2- مردم در باره تو تفکر نموده بینا شوند و بفهمند آنچه را که آوردهاى حق بوده و از ناحیه خداى تعالى است، زیرا اوضاع محیط و حوادث و احوالى که از اول زندگیت بر تو احاطه نموده، از دوران یتیمى و دوران سکوت و خمودى و حرمان از تعلیمات و کتابت و دوران نداشتن مربى صالح و فقر و گیر کردن در میان قومى جاهل و پست، و تهى دست از مزایاى تمدن و فضائل انسانیت، همه اینها اسبابى بودند که بطور قاطع نمىگذاشتند تو از چشمه زلال کمال قطرهاى بنوشى و از رشته سعادت سرنخى به دست بیاورى، لیکن خداى سبحان بسویت ذکرى فرستاد تا با آن بر جن و انس تحدى کنى، کتابى فرستاد که بهترین و ما فوق تمامى کتب آسمانى و بیان هر چیز و هدایت و رحمت و برهان و نور مبین است.
بنا بر این، قدرى فکر کردن در باره زندگى تو براى مردم بهترین راهنماى ایشان است به اینکه خود تو در آنچه که آوردهاى هیچ کارهاى، و این خدا است که به علم خود تو را عالم و به قدرت خود تو را تایید کرد بدون اینکه هیچ یک از اسباب عادى چنین سرنوشتى را برایت ایجاب کرده باشد.
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : این آن نکتهاى است که آیه کریمه با در نظر گرفتن سیاقش و سیاق ما قبلش افاده مىکند، و محصل آن این است که جمله «لتبین ... » غایت است براى انزال، اما نه فى نفسه، بلکه از حیث اینکه متعلق به شخص رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) است، و متعلق «یتفکرون» حذف شده، و تقدیر آن این است که: «در زندگى تو تفکر کند» نه در «ذکر».
و لیکن مفسرین گفتهاند که: جمله «لتبین» غایت است براى انزال، و مراد از «تفکر» تفکر در ذکر است، تا به این وسیله بفهمند که ذکر حق است، و بنا بر این تقدیر معناى آیه چنین مىشود: ما بسویت ذکر، یعنى قرآن را فرستادیم تا براى همه مردم آنچه را که در این ذکر برایشان نازل شده و آنچه این ذکر از اصول معارف و احکام و شرایع و تاریخ احوال امتهاى گذشته و آنچه از سنت خدا بر آنان جریان یافته را در بردارد بیان کنى، و دیگر براى این امید بود که در ذکر، تفکر کنند، تا باشد، که به حقانیت و از طرف خدا بودن آن واقف گردند، و یا براى اینکه در آنچه برایشان بیان مىکنى تفکر کنند.
و خواننده عزیز خوب مىداند که لازمه این معنى، (چند اشکال است):
1- این است که آیه شریفه چیزى شبیه تحصیل حاصل مرتکب شده باشد، چون تفکر در ذکر بعد از بیان آن بوسیله رسول شبیه تحصیل حاصل است، و هیچ چارهاى هم ندارد مگر اینکه نظم کلام را به ترتیب زیر عوض کرده باشد: «و انزلنا الیک الذکر لتبین لهم- کتاب را بر تو نازل کردیم تا براى ایشان بیان کنى».
2- در این صورت کلمه «الیک» مستدرک و زیادى خواهد بود، مخصوصا با در نظر گرفتن جمله «وَ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ» دیگر حاجتى به ذکر آن نبود، براى اینکه نتیجه و غایت انزال را چه به او نازل شده باشد و چه به غیر او بیان کرده است و خلاصه نازل شدن به او در این غرض دخالتى ندارد، و همچنین نتیجهاى که از علم، امید مىرود این است که در «ذکر» تفکر کنند و بفهمند که ذکر حق و نازل از ناحیه خداست، حال به هر کس که مىخواهد نازل شده باشد و نیز لازمه این حرف این است که کلمه «الیک» هم که در آخرین آیه مورد بحث آمده زیادى بوده باشد.
3- این توجیه، آیه را از سیاق آیه قبلى قطع مىکند، و حال آنکه آیه مورد بحث با آیه قبلش: «وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ إِلَّا رِجالًا نُوحِی إِلَیْهِمْ» و آیات قبل از آن در یک سیاق است. در اینجا وجه دیگرى هم هست که ممکن است بوسیله آن بعضى از اشکالات سه گانه دفع شود، و آن این است که بگوییم مراد از ذکر نازل شده لفظ قرآن کریم، و مراد از «ما نُزِّلَ إِلَیْهِمْ» معناى آن یعنى: احکام و شرایع و سایر مطالب آن باشد، و آن وقت جمله «لتبین» غایت باشد براى انزال، و جمله «لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ» عطف باشد بر مقدر، و غایت باشد براى تبیین نه براى انزال، و لیکن این وجه خلاف ظاهر آیه است، (دقت بیشترى بفرمائید).
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج12، ص: 337- 339 |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : ویژگی های قرآن |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● ارسال پیامبران با بینات
عنایت در آیه قبلى به این بود که بفهماند رسولان، تنها و تنها بشر عادیند، پس، از بیان این حقیقت گویا در ذهن شنونده این شبهه خلجان مىکند که اگر بشر عادى هستند پس به چه چیز فرستاده شدهاند؟ از این سؤال جواب داده شد، و بعضى از مفسرین (تفسیر روح المعانى، ج 14، ص 148) گفتهاند: بر بینات و زبر، بینات براى اثبات رسالتشان، و زبر براى حفظ تعلیماتشان.
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : این جمله متعلق به مقدرى است که مضمون آیه قبلى که مىفرمود «وَ ما أَرْسَلْنا» به آن دلالت مىکند، و تقدیر کلام چنین است: «ارسلناهم بالبینات و الزبر» یعنى انبیاء را با بینات و زبر فرستادیم که آنها عبارتند از ادله روشن و دلالت کننده بر حقانیت رسالت و کتابهاى نازله بر ایشان.
بعضى دیگر از مفسرین (تفسیر روح المعانى، ج 14، ص 149) نیز گفتهاند: جمله مزبور متعلق است به جمله «وَ ما أَرْسَلْنا» یعنى «ما ارسلنا بالبینات و الزبر الا رجالا نوحى الیهم». اشکال این وجه این است که هر چند در جاى خود حرف صحیحى است و لیکن آن نکتهاى را که گفتیم افاده نمىکند.
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج12، ص: 376 و 377 |
قالب : اعتقادی |
موضوع اصلی : پیامبران |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● تفاوت انزال قران بر پیامبر و بر مردم
یکى از لطائف قرآن تعبیرى است که در آیه «وَ أَنْزَلْنا إِلَیْکَ» و در «ما نُزِّلَ إِلَیْهِمْ» به کار رفته و فعل «نزل» را تکرار کرده، ولى یکى را از باب افعال آورده، که دلالت بر نزول یک جا و یک مرتبه مىکند و دیگرى را از باب تفعیل که تدریج را مىرساند، و شاید وجه اینکه اینطور آورده این باشد که در جمله «وَ أَنْزَلْنا إِلَیْکَ» عنایت به نازل کردن قرآن به رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) است و بس و هیچ عنایتى به خصوصیات مربوط به انزال (از حیث دفعى و تدریجى) ندارد، و بهمین جهت (قرآن) ذکر را یکپارچه تصور نموده و از نزول آن از ناحیه خدا به کلمه «انزال» تعبیر فرموده است.
و اما ربطى که مردم با قرآن دارند، عبارت است از: اخذ و تعلم و عمل به آن، و این مساله بخاطر اینکه تدریجى است لذا نازل شدن قرآن براى مردم را به کلمه «تنزیل» تعبیر کرده است.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج12، ص: 379 و 380 |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : ویژگی های قرآن |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● حجیت کلام پیامبر (صلّی الله علیه و آله) درباره قرآن
این آیه دلالت دارد بر حجیت قول رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) در بیان آیات قرآن و تفسیر آن، چه آن آیاتى که نسبت به مدلول خود صراحت دارند و چه آنهایى که ظهور دارند، و چه آنهایى که متشابهند، و چه آنهایى که مربوط به اسرار الهى هستند، بیان و تفسیر رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) در همه آنها حجت است.
این در خود بیان رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) است و در ملحقات بیان آن جناب که همان بیانات ائمه هدى (علیه السّلام) است نیز مطلب از این قرار است، زیرا به حکم حدیث ثقلین بیان ایشان هم بیان رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) و ملحق به آن است، به خلاف سایر افراد، هر چند صحابه و یا تابعین و یا علماى امت باشند کلامشان حجت نیست، براى اینکه آیه شریفه شامل آنان نمىشود، نصى هم که بتوان به آن اعتماد نمود و دلالت بر حجیت على الاطلاق کلام ایشان کند، در کار نیست.
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : اینکه بعضى (روح المعانى، ج 14، ص 150) گفتهاند: کلام رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) تنها در تفسیر متشابهات و آن آیاتى که مربوط به اسرار الهىاند حجیت دارد، و اما آن آیاتى که در مدلول خود صریح و یا ظاهرند، و احتیاج به تفسیر ندارند، کلام رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) در آن موارد حجت نیست حرف صحیحى نیست، و نباید به آن اعتناء نمود.
اما اینکه فرموده: «فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ» در سابق گذشت که ارشاد به حکم عقل است که عقل، عقلا را ملزم مىکند به اینکه اگر در فنى جاهل بودند به عالم آن فن رجوع کنند، بدون اینکه حکم خود را به طائفه معین اختصاص داده باشد.
البته این در باره بیاناتى است که بطور مشافهه و رو در رو از رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) و امامان (علیه السّلام) گرفته شده باشد، و اما اگر خود ما از آن حضرات چیزى نشنیدهایم ولى دیگران آن را نقل مىکنند در صورتى که آن نقل به حد تواتر رسیده باشد و یا قرینهاى قطعآور یا نزدیک به آن همراهش باشد آن نقل هم حجت است، چون آن هم بیان ائمه (علیه السّلام) است و اما چیزى که حاکى آن بیان است اگر به حد تواتر نرسیده باشد و آن چنان قرینهاى هم همراه نداشته باشد چنین چیزى حجت نیست، چه مخالف کتاب باشد و چه موافق آن، چون در اولى بیان نیست، و در دومى بیان بودنش احراز نشده و تفصیل این مساله در جاى دیگر باید بیاید.
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج12، ص: 380 |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : پیامبر اعظم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● قرآن در کلام رهبر معظم -
محمدامين احمدي فقيه
بسم الله الرحمن الرحیم
در این فـضای آلوده مـادیات، شایسته است در دریای بی کـران معنویت قـرآن کریم شنا کرد، تا از پلیدیهای دنیا پاک شد و این، جز با انس مدام با این کتاب آسمانی ممکن نیست.
من بارها گفتهام، باز هم مى گویم: ما تلاوت برجسته قرآن را در این کشور دنبال مى کنیم، براى اینکه اُنس با قرآن و تلاوت قرآن در بین مردم عمومیت پیدا کند. عزیزان من! باید با قرآن اُنس پیدا کنید.
قرآن، کلام پروردگار مهربان است. خواندن و نگاه به آیات آن، زنگار را از دل میزداید و انسان با تلاوت هر آیه، پلهای از نردبان معنویت را طی میکند. این تـلاوت، خود زمینه انس را فراهم میآورد.
تلاوت اگر زیبا باشد، در اعماق وجود انسان بیشتر نفوذ می کند. در روایت، صوت خوش زیور قرآن معرفی شده است. امام صادق (علیه السلام) از پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)نقل میکند که فرمود:
لِکلِّ شىءٍ حِلیَةٌ وحِلیَةُ القرآنِ الصَّوتُ الحَسَنُ؛
هر چیزى زیورى دارد و زیور قرآن، صداى خوش است.
البته تلاوت قرآن با صداى خوش، کار بسیار خوبى است. روایت دارد که امام سجاد (علیه السلام) - هم درباره امام سجاد (علیه السلام) دارد و هم درباره امام باقر (علیه السلام) - وقتى تلاوت مىکردند، کسانى که از نزدیک محل تلاوت ایشان مىگذشتند، زانوهایشان مىلرزید و سست مىشد و نمىتوانستند حرکت کنند. مىایستادند تلاوت قرآن را گوش مىکردند و وقتى حظّ خودشان را مىبردند، به راهشان ادامه مىدادند. تلاوت قرآن با صوت خوش و با آداب که شیوه خاصى دارد، موسیقى خاصى دارد، روش خاصى دارد، امور لازمى است. اینها انسان را نزدیک مىکند؛ اما کافى نیست. اگر بخواهیم تشبیه کنیم، اینطور مىگوییم: قرآن را به صورت بناى مُعْظمى، داراى سالنها و حجرهها و زوایاى گوناگون و اعماق فراوان در نظر بگیرید. این عمارت وسیع و عظیم، سردر و مدخلى دارد. اگر آن مدخل را زیبا ساختیم، مردم براى ورود در آن عمارت، تشویق مىشوند. مدخلِ آن بناى رفیع، همین تلاوتهاى زیبایى است که اینجا خواندند. کاشیکارى دَمِ در، این تلاوت است. حال وارد شوید. این کاشیکارى، بسیار لازم است. این زیباسازىِ تلاوت، امر لازمى است.
با قرآن باید مثل آینه مواجه شد؛ پاکیزه، براق و بى زنگار، تا قرآن در دل ما منعکس شود. قرآن باید در جان ما انعکاس پیدا کند. این، همیشه و براى همه نیست؛ براى کسانى است که دلشان را با صفاى باطن و نفس پاکیزه کنند؛ با ایمان، با باور و با قبول با قرآن مواجه شوند، و الّا کسانى که دل معاند دارند، بناى برنشنیدن و نفهمیدن دارند، نواى قرآن، کلام قرآن و پیام قرآن در دل آنها اثرى نمىکند.
منابع:
1- از بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در دیدار قاریان قرآن کریم،
2- از بیانات مقام معظم رهبرى در مراسم اختتامیه مسابقات قرائت قرآن،
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : |
قالب : اخلاقی |
موضوع اصلی : ویژگی های قرآن |
گوینده : محمدامین احمدی فقیه |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● پیامبر مبین ومفسر نخستین قرآن -
عبدالله عبداللهي
1 «بَیّنات» به معناى «دلایل روشن» است ممکن است در این جا اشاره به معجزات و سایر دلیل هاى پیامبران باشد که حقانیت آنان را اثبات مى کند
2 «زَبُور» به معناى «کتاب ها» است و مقصود کتاب هاى آسمانى پیامبران است
3 پیامبران هم معجزه و دلیل عقلى داشتند و هم دلیل هاى نقلى و کتاب آسمانى، تا مردم تفکر کنند و در تشخیص حق و باطل گرفتار اشتباه نشوند
4 قرآن براى همه ى مردم و مخاطب آن همگان هستند، اما بر شخص پیامبر صلى الله علیه و آله فرود آمده و او مفسّر قرآن است؛ یعنى بیان پیامبر در کنار وحى الهى قرار دارد و مشکلات قرآن را باید از او پرسید؛ او به دقایق وحى آگاه تر است و از طریق خدا راه نمایى مى شود و در بیان خود معصوم است 5 اولین مفسّر قرآن پیامبر صلى الله علیه و آله است ایشان هر آیه اى از قرآن را که براى مردم مبهم یا مجمل بود، تبیین مى کردند، متشابهات و ناسخ و منسوخ و مطالب مشکل آن را واضح مى نمودند و وظایف کلى همچون نماز و حج را تشریح مى کردند
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر قرآن مهر |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : پیامبر اعظم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) |
گوینده : عبدالله عبداللهی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.