● معنای آیه با توجه به نوع حرف «باء»
دعا به معناى مطلق طلب است، و حرف «باء» در دو کلمه: «بِالشَّرِّ» و «بِالْخَیْرِ» براى چسباندن فعل به مفعول آن است و مقصود این است که انسان به همان نحو شر را مىخواند و آن را درخواست مىکند که خیر را مىطلبد.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان: ج13، ص: 66 |
قالب : قواعد عربی |
موضوع اصلی : بدون موضوع |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● تفاوت قائل نشدن انسان در طلب خیر و شر به خاطر عجول بودنش
این آیه و آیات بعدیش در سیاق توبیخ و سرزنشى است که ناشى از منت نهادن خداى تعالى در آیات قبل است که مساله «هدایت اقوم» را به رخ بندگانش مىکشد، گویى که فرموده است: ما کتابى نازل کردیم که شما را به سوى ملتى اقوم هدایت مىکند و گروندگان به آن ملت و کیش را به سعادت و بهشت مىرساند و به سوى اجرى عظیم و خیرى کثیر ارشاد مىکند، و لیکن جنس بشر عجول است و به خاطر همین عجلهاش میان خیر و شر فرق نمىگذارد.
بنا بر این خداى سبحان مىخواهد بفرماید که انسان به خاطر آن قریحه استعجالى که دارد آن طور که باید قدر نعمت هدایت الهى را نمىداند، و ملت اقوم و ملت دیگر در نظرش یکسان است، و به همین جهت همانطور و به همان عشق و علاقه که خیر را مىطلبد در طلب شر مىرود، و به همان عجله که به دنبال سعادت مىرود در پى شقاوت مىدود.
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : این آیه و آیات بعدیش در سیاق توبیخ و سرزنشى است که ناشى از منت نهادن خداى تعالى در آیات قبل است که مساله «هدایت اقوم» را به رخ بندگانش مىکشد، گویى که فرموده است: ما کتابى نازل کردیم که شما را به سوى ملتى اقوم هدایت مىکند و گروندگان به آن ملت و کیش را به سعادت و بهشت مىرساند و به سوى اجرى عظیم و خیرى کثیر ارشاد مىکند، و لیکن جنس بشر عجول است و به خاطر همین عجلهاش میان خیر و شر فرق نمىگذارد، بلکه هر چه برایش پیش بیاید همان را مىخواهد و در طلبش برمىخیزد، بدون اینکه خیر و شر را از هم جدا نموده و حق را از باطل تشخیص دهد، در نتیجه به همان نحوى که عاشق خیر است، شر را نیز به همان وجه طلب مىکند، و همانطور که باید بر سر حق سر و سینه بشکند بر سر باطل هم مىشکند.
این آن معنائیست که از سیاق آیه استفاده مىشود و با در نظر گرفتن آن، چند نکته روشن مىگردد:
اول اینکه: این آیه و آیات بعدیش در مقام توبیخ و ملامتند و همانطور که قبلا اشاره کردیم همین معنى وجه اتصال آنها به ما قبلند که فرمود: «إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ یَهْدِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَمُ ...» (إسراء/9).
بنا بر این خداى سبحان مىخواهد بفرماید که انسان به خاطر آن قریحه استعجالى که دارد آن طور که باید قدر نعمت هدایت الهى را نمىداند، و ملت اقوم و ملت دیگر در نظرش یکسان است، و به همین جهت همانطور و به همان عشق و علاقه که خیر را مىطلبد در طلب شر مىرود، و به همان عجله که به دنبال سعادت مىرود در پى شقاوت مىدود.
نکته دوم اینکه: مراد از «انسان» جنس آدمى است نه افراد معینى از انسانها، از قبیل کفار و مشرکین، چنان که بعضى از مفسرین (تفسیر فخر رازى، ج 20، ص 162) گفتهاند.
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان: ج13، ص: 66 تا 68 |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : انسان |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● مراد از کلمه «دعا»
مراد از «دعا» بطورى که از سیاق آیه استفاده مىشود مطلق طلب است، چه به لفظ دعا باشد مثل «خدایا مال و اولاد بر من روزى کن و ...» و چه بدون لفظ صورت گیرد و به صورت سعى و عمل بوده باشد، همه اینها دعا و درخواست از خداست، حتى اگر این درخواست از کسى صادر شود که به خدا معتقد نبوده و توجهى به درخواست از خدا ندارد، چون در حقیقت غیر از خدا معطى و مانعى وجود ندارد هم چنان که فرمود: «یَسْئَلُهُ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» (الرحمن/29) و نیز فرموده: «وَ آتاکُمْ مِنْ کُلِّ ما سَأَلْتُمُوهُ» (إبراهیم/34).
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : (پس) مراد از «دعا» مطلق طلب است نه دعاى اصطلاحى که بعضى از مفسرین (مجمع البیان، ج 6، ص 401) خیال کردهاند.
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان: ج13، ص: 66 و 68 |
قالب : لغوی |
موضوع اصلی : دعا |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● توجه انسان به مسئولیت اعمالش مانع از عجلهاش میشود
سزاوار نیست که انسان دستخوش عجله گشته و هر چه را که دلش خواست و اشتهایش طلب کرد دنبال کند، و آن گاه این معنا را بهانه کند که خدا برایم فراهم کرد و اگر او نمىخواست نمىگذاشت من اینکار را بکنم!.
درست است که اعمال خیر و شر همه به اذن خدا در عالم وجود تحقق مىیابند و همه آنها با قدرتى براى آدمى مقدور است که خدا به آدمى داده است و لیکن این معنى باعث نمىشود که اعمال خیر و شر، هر دو براى آدمى جایز شوند، و انسان بدون هیچ احساس مسئولیتى مرتکب هر عملى- چه خیر و چه شر- بشود.
آرى عمل آدمى گریبانگیر آدمى است و تا او را به سعادت و یا شقاوتش نکشاند دست بردار نیست و آنچه مىکند آثارش به خود برگشته و به غیر خود نمىرسد، و کسى را به جاى خود نمىگیرد.
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : سزاوار نیست که انسان دستخوش عجله گشته و هر چه را که دلش خواست و اشتهایش طلب کرد دنبال کند و هر عملى که ارتکابش برایش ممکن بود مرتکب شود، و تا آنجا که تیغش برید ببرد، و آن گاه این معنا را بهانه کند که خدا برایم فراهم کرد و اگر او نمىخواست نمىگذاشت من اینکار را بکنم! درست است که شب و روز دو آیت الهىاند، و هیچ وقت در یک حال نمىمانند، بلکه خدا با آیت شب آثار روز را از بین برده و حرکات موجودات را متوقف و دیدگان را به خواب مىبرد، و بر عکس با آیت روز قوا را بار دیگر بیدار نموده و مردم به طلب فضل پروردگارشان به جنب و جوش در مىآیند، و با این شب و روز عدد سالها و حسابها را در دست دارند.
و درست است که اعمال خیر و شر همه به اذن خدا در عالم وجود تحقق مىیابند و همه آنها با قدرتى براى آدمى مقدور است که خدا به آدمى داده است و لیکن این معنى باعث نمىشود که اعمال خیر و شر، هر دو براى آدمى جایز شوند، و انسان هر چه را که هوس کرد با عجله و سراسیمه دنبال نماید، و بدون هیچ احساس مسئولیتى مرتکب هر عملى- چه خیر و چه شر- بشود و همان طور که در اطاعت خدا آزاد است معصیت خدا را هم آزادانه مرتکب شود.
بلکه واجب است اعمال شر را مانند شب تاریک کننده دانسته و نزدیکش نشود و عمل خیر را مانند روز بینا کننده دانسته انجامش دهد، و با انجام آن فضل پروردگار خود را جستجو نماید، امیدوار باشد که خدا به پاداش آن سعادت آخرت و رزق کریمش مرحمت فرماید آرى عمل آدمى گریبانگیر آدمى است و تا او را به سعادت و یا شقاوتش نکشاند دست بردار نیست و آنچه مىکند آثارش به خود برگشته و به غیر خود نمىرسد، و کسى را به جاى خود نمىگیرد.
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان: ج13، ص: 67 |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : عمل انسان |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● «خیر» و «شر» در آیه به چه معناست؟
با توجه به سیاق آیه مقصود از خیر و شر هر آن چیزى است که در حقیقت مایه سعادت و یا شقاوت آدمى است، نه مطلق هر چیزى که مضر یا نافع باشد، مانند درخواست فلاح و رستگارى براى کسى که مورد علاقه او است و درخواست خسران و نومیدى براى کسى که مورد انزجار و خشم او است و ... .
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان: ج13، ص: 68 |
قالب : لغوی |
موضوع اصلی : خیر و شر |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● «عجله» در آیه به چه معناست؟
با توجه به سیاق آیه مراد از «عجله» علاقه آدمى است به اینکه آنچه میل دارد به زودى تحقق یابد، نه لجاجت و درخواست عذاب.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان: ج13، ص: 68 |
قالب : لغوی |
موضوع اصلی : بدون موضوع |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● آیا انسان ذاتا عجول است ؟ -
عبد بائس
نه تنها در رابطه با عجله و شتابزدگى که انسان به آن توصیف شده ، در موارد متعددى دیگر از قرآن نیز مذمتهائى روى عنوان ((انسان )) دیده مى شود، از قبیل ((ظلوم )) و ((جهول )) و ((کفور)) و ((طغیانگر)) و ((هلوع )) (کم ظرفیت ) و ((مغرور)) و مانند آن .
این تعبیرات گاهى این سؤ ال را به وجود مى آورد که چگونه مى توان این امور را با برداشتى که از قرآن در مورد فطرت پاک انسان و حامل روح خدائى بودنش داریم ، هماهنگ ساخت ؟
به تعبیر دیگر انسان از نظر جهان بینى اسلامى ، موجودى است بسیار والا، به حدى که لایق مقام خلیفة اللهى و نمایندگى خدا در زمین است ، معلم فرشتگان و برتر از آنهاست ، این موضوع با نکوهشهاى فوق چگونه سازگار است ؟!
پاسخ این سؤ ال را در یک جمله مى توان داد که آنهمه مقام و شخصیت و ارزش انسان مشروط به یک شرط است و آن ((تربیت تحت نظر رهبران الهى )) است ، در غیر این صورت انسان به گونه گیاهى خودرو پرورش مى یابد و در میان هوسها و شهوات غوطه ور مى شود سرمایه هاى عظیمى را که بالقوه دارد از دست مى دهد و جنبه هاى منفى در وجود او آشکار مى شود. بنابراین اگر شرط مزبور تحقق یابد تمام جنبه هاى مثبتى که در قرآن در رابطه با انسان آمده در وجود او بارور مى گردد، و اگر این شرط، تحقق نیابد، جنبه هاى منفى یاد شده آشکار مى شود، لذا در آیه 19 تا 24 سوره معارج مى خوانیم ان الانسان خلق هلوعا اذا مسه الشر جزوعا و اذا مسه الخیر منوعا الا المصلین الذین هم على صلاتهم دائمون .
:((انسان ، هلوع آفریده شده ، هنگامى که بدى به او برسد بى تابى مى کند، و هنگامى که خوبى به او برسد، بخل مى ورزد، مگر نمازگزاران که همواره به این برنامه ادامه مى دهند)).
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نمونه |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : انسان |
گوینده : آیت الله مکارم شیرازی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.