قالَ إِنَّکَ لَنْ تَسْتَطِیعَ مَعِیَ صَبْراً (67)
پس از درخواست موسى:
قالَ إِنَّکَ لَنْ تَسْتَطِیعَ مَعِیَ صَبْراً: گفت خضر در جواب موسى: بدرستى که تو هرگز نمىتوانى با من صبر کردن را. و این به جهت آن بود که موسى
«1» تفصیل این نکات را در کتاب شریف منیة المرید (چاپ نجف، ص 94- 91) و ترجمه فارسى آن: آداب تعلیم و تعلّم در اسلام، صفحات 315- 308 بخوانید.
مأمور به ظاهر، لکن خضر محکوم بود به باطن نسبت به آنچه خداوند تعلیم فرموده او را. بنابراین به حسب ظاهر، جریان امور بر طبع واقع آسان نیاید بر موسى، لذا خضر از ابتدا موسى را به این امر آگاه نماید. و مؤید این است حدیث شریف علل الشرایع از حضرت صادق علیه السلام که: خضر گفت: تو هرگز نتوانى با من صبر کردن را، زیرا من موکل هستم به امرى که تو طاقت ندارى، و تو موکل هستى به امرى که من طاقت ندارم «1».
[ نظرات / امتیازها ]
قالَ إِنَّکَ لَن تَستَطِیعَ مَعِیَ صَبراً (67)
خضر گفت بموسی محققا شخص شما هرگز نمیتوانی با من صبر و تحمّل کنی توضیحا بسیاری از امور حتی افعال الهی بر حسب ظاهر خوش نما نیست در نظر جاهل لکن بحکمت و مصالح او بر خورد کنی عین صلاحست مثلا یکی فقیر میشود یا مریض میشود یا ببلایی دچار میشود بسیار بد بنظر میآید یا اینکه برف باران و سردی زیاد در نظر بسیار بد میآید یا حرارت شدید یا مرگ و امثال اینها با اینکه عین صلاح او است لذا چون حضرت مأمور بامور باطنه بود و موسی مکلف بظاهر بود مصاحبت با یکدیگر بسیار مشکل بود لذا قالَ إِنَّکَ لَن تَستَطِیعَ مَعِیَ صَبراً بلکه تکلیف تو اینست که تحمل نکنی.
[ نظرات / امتیازها ]