1- وحدت و دورى از تفرقه، یک وظیفهى الهى است. «واعتصموا»
2- محور وحدت باید دین خدا باشد، نه نژاد، زبان، ملّیت، و... . «بحبل اللّه»
3- از برکات و خدمات اسلام غافل نشوید. «اذ کنتم اعداء فالّف بین قلوبکم»
4- وحدت، عامل اخوّت است. «فأصبحتم بنعمته اخواناً»
5 - اتّحاد، نعمت بزرگ الهى است.[129] «فاصبحتم بنعمته»
6- تفرقه و عدوات، پرتگاه و گودال آتش است. «شفا حفرة من النار»
7- نعمتهاى خداوند ،آیات او هستند. «واذکروا نعمت اللّه...یبین اللّه لکم آیاته»
8 - یادآورى نعمتهاى الهى عامل عشق و زمینهساز هدایت است. «واذکروا نعمت اللّه... لعلکم تهتدون»
--------------------------------------------------------------------------------
129) تفرقه، در ردیف عذابهاى آسمانى وزمینى ویک مجازات الهى است. همچنین در اسلام دروغ گفتن براى ایجاد وحدت، جایز و راست گفتنِ تفرقهانگیز، حرام است.
[ نظرات / امتیازها ]
کسی که در محضر قرآن است با طنابی کار می کند که اگر تکان بدهد او را به فیض الهی نزدیک می کند و برای اینکه بالابرود باید عربی مبین او به حد اجتهاد برسد و بر مرکب نماز شب سوار شود تا به علی حکیم برسد در این صورت سخنانش بوی آب و خاک نمی دهد، اهل بیت سخنانشان بوی فرشته میدهد، ولی ممکن است در سخنان مفسران اهل سنت حرفهای دقیقی پیدا شود ولی بوی آب و خاک می دهد .
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : خدا قرآن را به عنوان حبل متین به زمین آویخت نه اینکه بیندازد زیرا انزال قرآن از سنخ تگرگ و برف و بارش نیست؛ قرآن را به زمین آویخت و آن را حبل متین قرار داد تا ما بتوانیم به آن اعتصام بکنیم.
اگر طنابی محکم نباشد اعتصام به آن سودی ندارد؛ حبلی اعتصام به آن سود دارد که به جای بلند و مستحکمی متصل باشد، قرآن ناطق و صامت و عترت تار و پود این قرآن هستند بنابراین یک حبل بیشتر نداریم و مابقی تار و پود آن هستند که در حدیث ثقلین بیان شده است و این حبل با آن تار و پود قابل اعتصام است وگرنه حبلی که در گوشهای از زمین افتاده است قابل اعتصام نیست.
یک طرف این طناب به دست انسان و طرف دیگر در دست خداست و اگر کسی به آن معتصم شد می تواند بالا برود بنابراین فرمود بخوانید و بالا بروید. بنابراین کسانی که مقام نامتناهی برای قرآن قایل شوند ولی قائل به انداختن قرآن باشند حرفشان بوی آب و خاک می دهد ولی کسی که قرآن را اعتصام برای ارتقاء می داتند حرفش بوی فرشته می دهد.
کسی که در محضر قرآن است با طنابی کار می کند که اگر تکان بدهد او را به فیض الهی نزدیک می کند و برای اینکه بالابرود باید عربی مبین او به حد اجتهاد برسد و بر مرکب نماز شب سوار شود تا به علی حکیم برسد در این صورت سخنانش بوی آب و خاک نمی دهد، اهل بیت سخنانشان بوی فرشته میدهد، ولی ممکن است در سخنان مفسران اهل سنت حرفهای دقیقی پیدا شود ولی بوی آب و خاک می دهد .
http://www.iqna.ir/fa/print/3461572
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
داستان نزول آیه ى فوق این گونه حکایت شده که دو قبیله ى مشهور انصار مدینه، یعنى اوس و خزرج، رقابت ها، کینه ها و دشمنى هاى دیرینه اى داشتند که بعد از اسلام جاى خود را به برادرى و محبت داده بود، اما گاهى این اختلافات نهفته شعله ور مى شد از جمله روزى دو نفر از اوس و خزرج به نام «ثَعلبَه» و «اَسعَد»، در برابر هم، افتخاراتى را که بعد از اسلام کسب کرده بودند برمى شمردند کم کم کار به جاى باریک کشید و طرف داران دو طرف دست به اسلحه بردند
خبر به پیامبر صلى الله علیه و آله رسید و حضرت در محل حاضر شدند و با بیان و تدبیر خویش صلح و صفا را در میان آنان برقرار کردند در اینجا بود که آیات فوق نازل شد و همگان را به اتحاد و تمسک به ریسمان الهى و مبارزه با هرگونه تفرقه دعوت کرد
[ نظرات / امتیازها ]