جمله مستقل ﴿ثُمَّ لایُنصَرون﴾ در پایان آیه مورد بحث و بیش از ده آیه از این دست، مانند ﴿ولَو قتَلَکُمُ الَّذینَ کَفَروا لَوَلَّوُا الاَدبرَ ثُمَّ لایَجِدونَ ولیًّا ولانَصیرا) 2 و ﴿اَم یَقولونَ نَحنُ جَمیعٌ مُنتَصِر ٭ سَیُهزَمُ الجَمعُ ویُوَلّونَ الدُّبُر) 3 بدین معناست که اینان نه تنها بر شما پیروز نمیشوند، بلکه هرگز راهی برای یاری کردن خود نمییابند.
این جمله به صورت مستقل آمد، تا بفهماند که اینان در جنگ یا غیر آن هرگز پیروز نمیشوند، در حالی که اگر مجزوم، و به جمله ﴿یُوَلّوکُم﴾ عطف میگردید، معنا چنین بود: اگر با شما وارد جنگ شوند، فرار میکنند و کسی آنان را یاری نخواهد کرد و دیگر این معنا که «هرگز یاری نخواهند شد، در جنگ یا غیر آن»، از آیه استفاده نمیشد.
وجه دیگری که برای مرفوع بودن (مجزوم نبودن)﴿یُنصَرون﴾ گفته شده این است که پایان آیات هماهنگ میشود 1.
جمله ﴿لایُنصَرون﴾ معجزه الهی از باب اخبار غیبی است، زیرا یهودان مدینه از بنیقریظه و بنیالنضیر و بنیقینقاع و یهود خیبر در تمام جنگها محکوم به هزیمت شدند و هیچ نصرتی نصیب آنان نشد و هزیمت آنها از قبیل ﴿مُتَحَرِّفًا لِقِتالٍ اَو مُتَحَیِّزًا اِلی فِئَة) 2 نبوده است.
نصارا در برخی از جنگها منصور شدهاند؛ لیکن عنصر محوری آیه مورد بحث یهوداناند، چنانکه شواهدی آن را تأیید میکنند. گذشته از آنکه منصور شدن مسلمانان مشروط به نصرت آنان نسبت به دین الهی است: ﴿اِن تَنصُرُوا اللهَ یَنصُرکُم) 3 چنانکه مشروط به قیام آنها به مهمترین وظیفه دینی، یعنی دعوت به خیر، امر به معروف و نهی از منکر است و با ترک تعهد نسبت به این وظایف، نصرت غیبی متوقف خواهد شد.
نکته: حرف ﴿ثُمّ﴾ در ﴿ثُمَّ لایُنصَرون﴾ برای تراخی عدم نصرت در رتبه است نه در زمان، چون به لحاظ زمان مقارن بوده است.
[ نظرات / امتیازها ]
حکایت شده که با اسلام آوردن برخى از دانشمندان روشن ضمیر و آزادفکر یهود و گروهى از یارانشان، برخى از رؤساى یهود نزد آنان آمدند و زبان به سرزنش و تهدید گشودند که چرا آیین نیاکان خود را ترک کرده و اسلام آورده اند
به همین مناسبت آیه ى فوق و آیه ى بعد از آن، براى دل دارى و بشارت به آنها و سایر مسلمانان فروفرستاده شد
[ نظرات / امتیازها ]