از آیه: تا آیه:
انتخاب سوره :
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، شما هم می توانید نکته ای در سايت ثبت کنید، تا با نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود.
  تعریض به کسانى که مى‏گفتند: اگر کشتگان احد به جنگ نمى‏رفتند نمى‏مردند
این آیه تعریضى است به کسانى که در باره کشته شدگان در راه خدا مى‏گفتند اگر به جنگ نرفته بودند نمى‏مردند، و در آیه 156 همین سوره گفتارشان را حکایت مى‏کند، که گفتند: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَکُونُوا کَالَّذِینَ کَفَرُوا وَ قالُوا ...»، و هم چنین تعریض به کسانى است که گفته بودند اگر اختیار رهبرى جنگ به دست ما بود این افراد کشته نمى‏شدند، و قرآن کریم این گفتارشان را در آیه 154 همین سوره حکایت کرده است که گفتند: «لَوْ کانَ لَنا مِنَ الْأَمْرِ شَیْ‏ءٌ ما قُتِلْنا هاهُنا ...»، و صاحب این سخنان مؤمنین بودند، نه منافقین، که بکلى از یارى رسول خدا (ص) خود دارى نموده و براى قتال از خانه‏هایشان بیرون نیامدند. و مفهوم این سخنان از مؤمنین با کمال ایمان نمى‏سازد چرا که لازمه چنین سخنى این است که: "مرگ و میر و سنت محکمى که از قضاى ثابت و استوار سرچشمه گرفته است به اذن خدا نباشد". و این خود نیز لازمه فاسد دیگرى دارد و آن این است که ملک الهى و تدبیر ربانى باطل باشد، و حال آنکه چنین نیست.

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان: ج‏4، ص: 61 قالب : تفسیری موضوع اصلی : مسلمانان گوینده : علامه طباطبایی
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  معرفی دو گروه از مسلمانان
مفهوم این سخنان از مؤمنین با کمال ایمان نمى‏سازد چرا که لازمه چنین سخنى این است که: "مرگ و میر و سنت محکمى که از قضاى ثابت و استوار سرچشمه گرفته است به اذن خدا نباشد". و این خود نیز لازمه فاسد دیگرى دارد و آن این است که ملک الهى و تدبیر ربانى باطل باشد، و حال آنکه چنین نیست، پس اصل کلام باطل است، و چون لازمه این سخن از کسى که آن را گفته این است که ایمانش به اسلام ناشى از این پندار بوده که هر چه هست به دست رسول خدا و مؤمنین است، و خلاصه ایمان آورده تا صاحب اختیار دنیا باشد که بیانش گذشت، و نیز از آنجایى که اجتناب کنندگان از این پندار تنها کسانى هستند که ثواب آخرت را مى‏جویند و کار به دنیا و اختیار دارى دنیا ندارند، لذا دنبال جمله مورد بحث فرمود:« وَ مَنْ یُرِدْ ثَوابَ الدُّنْیا نُؤْتِهِ مِنْها وَ مَنْ یُرِدْ ثَوابَ الْآخِرَةِ نُؤْتِهِ مِنْها». [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان: ج‏4، ص: 61 قالب : تفسیری موضوع اصلی : مسلمانان گوینده : علامه طباطبایی
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  رابطه اراده و خواست انسان با موافقت اسباب
جمله «وَ مَنْ یُرِدْ ثَوابَ الدُّنْیا نُؤْتِهِ مِنْها وَ مَنْ یُرِدْ ثَوابَ الْآخِرَةِ نُؤْتِهِ مِنْها»، هم در باره کسانى که منظورشان از اسلام دنیا است فرموده از آن به ایشان مى‏دهیم، و هم آنها که منظورشان آخرت است فرموده از آن به ایشان مى‏دهیم، و نه در باره طایفه اول فرمود: (نؤتها- آن را به وى مى‏دهیم)، و نه در باره طایفه دوم، براى اینکه همیشه اراده و خواستن انسان با موافقت همه اسباب روبرو نمى‏شود، تا همه خواسته‏اش تامین گردد، ولى چنان هم نیست که با موافقت بعضى از اسباب مواجه نگردد پس اگر با موافقت همه اسباب مواجه شد همه خواسته‏اش بر آورده مى‏شود، و اگر با موافقت بعضى از آنها رو برو گردید تنها بعضى از خواسته‏اش بر آورده مى‏شود.

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان: ج‏4، ص: 61 قالب : تفسیری موضوع اصلی : اراده گوینده : علامه طباطبایی
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  شاکران تنها به دنبال رضای خدا
در آخر آیه مورد بحث بعد از بیان حال دو طایفه نامبرده، به صورت بیانى کلى خصوص شاکران را نام برده، و از آن دو طایفه بیرون کرد، و فرمود: «وَ سَنَجْزِی الشَّاکِرِینَ»، و این نیست مگر به خاطر اینکه شاکران جز رضاى خدا را نمى‏جویند، نه کارى به کار دنیا دارند، و نه کارى به کار آخرت، که بیانش گذشت. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان: ج‏4، ص: 62 قالب : تفسیری موضوع اصلی : شکر- سپاس گوینده : علامه طباطبایی
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  اصول قرآنی درباره مرگ و حیات - سيد علي بهبهاني
اصل یکم: مرگ همگانی است: ﴿کُلُّ نَفسٍ ذائِقَةُ المَوت) 1 بنابراین «آب حیات» افسانه و ناسازگار با پیام رسمی و جدی قرآن حکیم است، چنان‏که مخالف عقل و برهان است، زیرا دنیا منطقه آزمون و جهان حرکت است، نه امتحان مستمرّ و ابدی معنا دارد و نه حرکت دائمی و بی‏مقصد معقول است، مگر آنکه مراد از آب حیات همان علم و ایمان باشد، چنان که حضرت امیرمؤمنان(علیه‌السلام) فرمود: و العلماء باقون ما بقی الدهر 2.
اصل دوم: علل گوناگون مادی و معنوی در کوتاهی یا بلندی عمر آدمی یعنی در قَدَر دخیل‏اند، نه در اصل قضا.
اصل سوم: هیچ کس زمان، مکان و چگونگی مردن خویش را نمی‏داند: ﴿ما تَدری نَفسٌ ماذا تَکسِبُ غَدًا وما تَدری نَفسٌ بِاَی اَرضٍ تَموتُ اِنَّ اللهَ عَلیمٌ خَبیر) 3
اصل چهارم: خدای سبحان به تمام اشیای جهان حتی به مقدار عمر و کیفیت مرگ و زندگی همگان آگاه است: ﴿وما تَکونُ فی شَأنٍ وما تَتلوا مِنهُ مِن قُرءانٍ ولاتَعمَلونَ مِن عَمَلٍ اِلاّ کُنّا عَلَیکُم شُهودًا اِذ تُفیضونَ فیهِ وما یَعزُبُ عَن رَبِّکَ مِن مِثقالِ ذَرَّةٍ فِی الاَرضِ ولافِی السَّماءِ ولا اَصغَرَ مِن ذلِکَ ولا اَکبَرَ اِلاّ فی کِتبٍ مُبین) 1 ﴿وکُلُّ شی‏ءٍ عِندَهُ بِمِقدار) 2 بنابراین هرگز نباید منافقانه گفت که اگر شهدا به جنگ نمی‏رفتند، کشته نمی‏شدند و نمی‏مردند: ﴿لَو کانوا عِندَنا ما ماتوا وما قُتِلوا) 3
باید به سه مطلب توجّه کرد:
1. قضای الهی تغییر ناپذیر است: ﴿کُلُّ نَفسٍ ذائِقَةُ المَوت) 1 ﴿اِنَّکَ مَیِّتٌ واِنَّهُم مَیِّتون) 2 ﴿وما جَعَلنا لِبَشَرٍ مِن قَبلِکَ الخُلدَ اَفَاِن مِتَّ فَهُمُ الخلِدون) 3 معیّن بودن زمان مرگ فرد و امّت در قرآن کریم آمده است: ﴿ولَن یُؤَخِّرَ اللهُ نَفسًا اِذا جاءَ اَجَلُها واللهُ خَبیرٌ بِما تَعمَلون) 4 ﴿لِکُلِّ اُمَّةٍ اَجَلٌ اِذا جاءَ اَجَلُهُم فَلا یَستَءخِرونَ ساعَةً ولایَستَقدِمون) 5 این اجل مسمّا نه تأخیر دارد و نه تقدیم؛ یعنی تغییر آن شدنی نیست.
2. قَدَر الهی در امور ارادی نه امور طبیعی که فعل ارادی انسان محسوب نمی‏شوند با انتخاب و اختیار انسان تنظیم می‏شود و معلّق است نه منجّز؛ هرچند خداوند گزینه‏های صحیح را با عقل برهانی و نقل معتبر فراسوی بشر نهاد.
3. شاید سیر جریان مرگ و حیات و تأثیر متقابل کارهای انسان و حوادث عالم برای او مبهم باشد؛ امّا خدا آن را می‏داند و آنچه نزد خداست تغییر ناپذیر است و این همان اجل مسمّاست که تقدیم و تأخیر ندارد.
اجل معلّق سرانجام با اجل مسمّا هماهنگ است، وگرنه کارساز نیست، پس انسان هرگونه رفتار کند، اثری در سرنوشت او دارد و خدا هم می‏داند وی چه راهی را بر می‏گزیند، بنابراین هم انسان در انتخاب راه و تعیین سرنوشت خود آزاد است و هم سرنوشت انسان را خدا می‏داند (هرچند سرنوشت انسان برای خود او مبهم باشد) و هم اجل معلّق با هماهنگی اجل مسمّا اثرگذار است. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر تسنیم قالب : تفسیری موضوع اصلی : انسان گوینده : آیت الله جوادی آملی
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.