از آیه: تا آیه:
انتخاب سوره :
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، شما هم می توانید تفسیر ای در سايت ثبت کنید، تا با نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود.
 » تفسیر المیزان - خلاصه
(قل یا اهل الکتاب لم تصدون عن سبیل الله من امن تبغونها عوجا وانتم شهداء و ماالله بغافل عما تعملون ):(بگو ای اهل کتاب ،چرا کسی را که ایمان آورده ،از راه خدا جلوگیری می کنید و آن راه را منحرف می نمائید، با اینکه خود شما شاهد بر حقانیت آن هستید و خداوند ابدا از آنچه می کنید غافل نیست )، یعنی چرا راه خدا را منحرف و غیر مستقیم می خواهید و شما خودشاهد بر حقانیت همان چیزی هستید که انکارش می کنید، اما خدا شاهد براعمال شما و کفر و انکار شماست ،کما اینکه خود نیز عالم به این معنا هستید،اماخداوند شاهدبرشماست و شاهد است که شمابرحقی که آن را انکار می کنید گواه هستید. [ نظرات / امتیازها ]
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  ابراهيم محمودي - برگزیده تفسیر نمونه
در این آیه آنها را ملامت مى‏کند و مى‏فرماید: «بگو: اى اهل کتاب! چرا افرادى را که ایمان آورده‏اند از راه خدا باز مى‏دارید و مى‏خواهید این راه را کج سازید در حالى که شما (به درستى این راه) گواه هستید» (قُلْ یا أَهْلَ الْکِتابِ لِمَ تَصُدُّونَ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ مَنْ آمَنَ تَبْغُونَها عِوَجاً وَ أَنْتُمْ شُهَداءُ).

چرا علاوه بر انحراف خود بار سنگینى مسؤولیت انحراف دیگران را نیز بر دوش مى‏کشید؟ در حالى که شما باید نخستین دسته‏اى باشید که این منادى الهى را «لبیک» گویید، زیرا بشارت ظهور این پیامبر قبلا در کتب شما داده شده و شما گواه بر آنید.

در پایان آیه آنها را تهدید مى‏کند که: «خداوند هرگز از اعمال شما غافل نیست» (وَ مَا اللَّهُ بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ).

[ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  مسعود ورزيده - تفسیرنمونه

در این آیه آنها را ملامت مى کند که اگر خود شما حاضر به پذیرفتن حق نیستید چه اصرارى دارید که دیگران را نیز از راه خدا منحرف سازید و راه مستقیم الهى را در نظر آنها کج و نادرست جلوه دهید؟ قرآن مى گوید: ((بگو: اى اهل کتاب ! چرا افرادى را که ایمان آورده اند از راه خدا باز مى دارید و مى خواهید این راه را کج سازید در حالى که شما (به درستى این راه ) گواه هستید)).(قل یا اهل الکتاب لم تصدون عن سبیل الله من آمن تبغونها عوجا و انتم شهداء).
در حالى که شما باید نخستین دسته اى باشید که این منادى الهى را ((لبیک ))
گوئید، زیرا بشارات ظهور این پیامبر قبلا در کتب شما داده شده و شما گواه بر آنید.
بنابراین چرا با سمپاشیها و وسوسه ها و القاى شبهات و روشن ساختن آتش کینه هاى فراموش شده ، مردم را از راه مستقیم الهى دور مى سازید، و علاوه بر انحراف خود بار سنگین مسئولیت انحراف دیگران را نیز بر دوش مى کشید؟! چرا؟
در پایان آیه آنها را تهدید مى کند که : ((خدا هرگز از اعمال شما غافل نیست )) (و ما الله بغافل عما تعملون ).
شاید تعبیر به ((عدم غفلت خداوند)) در اینجا بخاطر این باشد، که : یهود براى پیشبرد مقاصد شوم خود غالبا دست به نقشه هاى مخفیانه و توطئه هاى پنهانى مى زدند، که در افراد غافل و بى اطلاع زود مؤ ثر واقع مى شد، و لذا مى فرماید: اگر بعضى از مردم بخاطر غفلت تحت تاءثیر توطئه هاى شوم شما قرار گیرند، خداوندى که از اسرار نهان و آشکار آنها آگاه است ، غافل نخواهد بود، و مجازات او در انتظار شما است !.
[ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  عبدالله عبداللهي - اطیب البیان
بگو اى اهل کتاب چرا مانع میشوید از راه الهى راه حق کسانى را که ایمان آوردند و میخواهید و میطلبید از آنها راه کج و انحراف از حق را با اینکه خود شما حقانیت را دست آورده اید و خداوند غافل نیست از آنچه میکنید

توضیح کلام اینکه اهل ضلال که در مقام اضلال مؤمنین کوشش دارند بر چند قسم هستند: یک قسم آنان که تبلیغات سوء دارند و دعوت میکنند آنها را بدین خود مثل تبلیغات مسیحى ها و بهائیها و سایر فرقه ضالّه و یک قسم الغاء شبهات در دین اسلام میکنند که مسلمین در اسلام شک کنند و از اسلام بیرون روند و لو بکیش آنها در نیایند یک قسم ایجاد اختلاف بین آنها تا ضعف آنها زیاد شود و قوّه و قدرت آنها کم گردد تا بتوانند بر آنها مسلّط گردند، یک قسم تطمیع آنها بزخارف دنیوى از مال و جاه و منصب تا از دین براى دنیا دست بردارند، یک قسم ترویج معاصى و تشویق بر قبایح و اشاعه فحشاء در بین آنها، یک قسم اشتغال آنها بامور بى هوده از لهو و لعب و لغویات تا از تحصیل علم و کمال و عبادت آنها را باز دارند و غیر اینها از حیله ها و تزویرها که طرق شیطانیست و تمام اینها صدّ عن سبیل اللّٰه است و این هم دو قسم است: تارة از روى جهالت است که حقانیت اسلام بر آنها معلوم نشده از روى تقصیر یا قصور، و اخرى با علم بحقانیت اسلام از روى عناد و عصبیت است که اغلب رؤساى اهل ضلالت از این جهت است لذا خطاب میفرماید باهل کتاب

قُلْ یٰا أَهْلَ اَلْکِتٰابِ که آنها معجزات را مشاهده کرده اند و بشارات را در کتب خود دیده اند

لِمَ تَصُدُّونَ صدّ بمعنى منع و جلوگیرى است عَنْ سَبِیلِ اَللّٰهِ سبیل اللّٰه راه حق است که عبارت از دین اسلام است إِنَّ اَلدِّینَ عِنْدَ اَللّٰهِ اَلْإِسْلاٰمُ آل عمران آیه 17 وَ مَنْ یَبْتَغِ غَیْرَ اَلْإِسْلاٰمِ دِیناً فَلَنْ یُقْبَلَ مِنْهُ آل عمران آیه 79

من آمن اهل ایمان را که مسلمین باشند و این جمله مفعول تصدّون است تَبْغُونَهٰا عِوَجاً ابتغاء بمعنى طلب نمودن چیزى از غیر است چنانچه در آیه دارد اِبْتِغٰاءَ مَرْضٰاتِ اَللّٰهِ بقره آیه 203

(عوج) بمعنى کج است و اینجا مراد راه کج و معوج است و راه کج بسیار است که تعبیر بسبل شیطان شده وَ لاٰ تَتَّبِعُوا اَلسُّبُلَ انعام آیه 153، و راه حق یک راه است که صراط مستقیم است

وَ أَنْتُمْ شُهَدٰاءُ ظاهرا اشاره بیهود است که در مدینه قبل از بعثت خبر میدادند و بشارت باهل مدینه که پیغمبرى باین اوصاف در مکه در این زمان ظاهر میشود و هجرت بمدینه میفرماید و در کتب ما خبر داده شده و خیال میکردند که او از بنى اسرائیل باشد چون دیدند از بنى اسمعیل است از روى حسد و عداوت و عصبیت و لجاج انکار کردند و آیه و لو در این مورد باشد منافات با عموم ندارد وَ مَا اَللّٰهُ بِغٰافِلٍ عَمّٰا تَعْمَلُونَ غفلت از عوارض است که بسا بر انسان عارض میشود مثل سهو و نسیان و شک و بکلّى از ذهن خارج میشود که هیچ توجه ندارد و خداوند محل حوادث نیست چون تغییر در ساحت قدس او روا نیست و تغییر از ذاتیات حوادث مادیست و واجب الوجود از حوادث عرى و بریست [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » پرتوی از قرآن
قُلْ یٰا أَهْلَ اَلْکِتٰابِ لِمَ تَصُدُّونَ عَنْ سَبِیلِ اَللّٰهِ مَنْ آمَنَ تَبْغُونَهٰا عِوَجاً وَ أَنْتُمْ شُهَدٰاءُ وَ مَا اَللّٰهُ بِغٰافِلٍ عَمّٰا تَعْمَلُونَ

تکرار این خطاب یٰا أَهْلَ اَلْکِتٰابِ تعلیل و توصیف و تعظیم مسئولیت مورد انکار و استفهام است صد: بستن و بازداشتن و باز گرداندن راه است کفر اهل کتاب به آیات خدا، خود همین صد از راه خدا سَبِیلِ اَللّٰهِ مى باشد، زیرا آیات خدا، تنزل و تبیین جمال و قدرت و کمال هستى مطلق است که به صورت موجودات تکوینى و نبوات و شریعت تجلّى مى کند و شناخت و گرایش و پیوستگى بدانها راه خدا را به روى انسان مؤمن باز مى گرداند چون آئین خدا آیات و راه خدا را تبیین مى کند، اگر رهبران آئین، خود به آیات خدا کافر شوند صدّ راه خدا مى گردند: یٰا أَهْلَ اَلْکِتٰابِ لِمَ تَکْفُرُونَ بِآیٰاتِ اَللّٰهِ لِمَ تَصُدُّونَ عَنْ سَبِیلِ اَللّٰهِ ، به جاى «تصدون سبیل اللّٰه» باز داشتن و باز گرداندن آنانى را مى رساند که با محرک و انگیزۀ فطرت و حیات و رهبرى آئین در راه حق و کمال پیش مى روند مَنْ آمَنَ ، کسى را که گراینده و رهسپار راه خدا «سبیل اللّٰه» شده است، مؤمن به آیات خدا را، نه تنها از راه خدا باز مى دارند و از آن باز مى گردانند، آن را کج و منحرف نیز مى جویند و مى نمایانند: تَبْغُونَهٰا عِوَجاً که حال از ضمیر تصدون است، شما اهل کتاب از راه خدا باز مى دارید و آن را مى بندید در حالى که شما راه خدا را به گونۀ کج مى جوئید، خلق را به راهى مقابل و مخالف راه خدا رهبرى مى کنید و هر چه بیشتر از آن دور مى دارید، هم به نام رهبرى راه خدا، راه بندى مى کنید، و هم به سوى راه کج و منحرف پیش مى روید و پیش مى برید گناهى از این خطیرتر و بد عاقبت تر نیست چون حرکت طبیعى جهان و تاریخ در مسیر راه خدا «سبیل اللّٰه» مى باشد که خود هر سد و مانعى را از سر راه برداشته و استعدادها و انگیزه هاى پیش برندۀ آدمى تکامل و تسریع یافته است رسالت وحى و نبوت روشنگرى همین راه و مسیر نهایى آنست مقصود از احکام و شرایع الهى سمتگیرى و نیروبخشى و سست کردن جاذبه هاى مخالف و برداشتن موانع و سدهاى نفسانى و اجتماعى از این راه است عبادتهاى فطرى و تشریعى این راه را هموار (معبّد) مى کند پس از پیمبران و قافله سالاران، اهل کتاب و روشنگران مسئول و متعهدند که باید مردم را از انحراف ها باز دارند و بدان راه رهبرى کنند اگر اینان کتاب و شریعت را وسیلۀ امتیاز و دنیا گرداندند و از راه خدا غافل شدند و به فروع پیچیده و تشریفات غرورانگیز پرداختند، بیش از آنکه خود سدى و طبقۀ ممتازى و مانعى مى گردند، با شعار رهبرى خود، راه خدا را کج و منحرف مى گردانند: تَبْغُونَهٰا عِوَجاً

اگر سدهاى فکرى و اخلاقى و اجتماعى، مردمى را زمانى متوقف و ساکن نگه دارد، همان تحرک و تعالى جویى انسان و حرکت تاریخ، مى تواند و توانسته است سدها را بردارد و کاروان تکامل را به پیش برد و اگر اهل کتاب و رهبران آئین به کجى گرایند و از راه خدا و خط مستقیم سبیل اللّٰه منحرف شوند و زاویه هاى انحرافى بنمایانند و خلق خدا را به همراه خود در امتداد آن زوایا سوق دهند، از راه خدا (سبیل اللّٰه) دورتر و گمراه تر مى شوند و مى گردانند که برگشت از آنها دشوار یا ممتنع مى شود: إِنَّ اَلَّذِینَ کَفَرُوا وَ صَدُّوا عَنْ سَبِیلِ اَللّٰهِ قَدْ ضَلُّوا ضَلاٰلاً بَعِیداً نساء 167 چون این ناکسان آیات راهنماى خدا را به گونۀ کالاى ناچیز دنیایى در مى آورند و اموال مردم را به باطل مى خورند: اِشْتَرَوْا بِآیٰاتِ اَللّٰهِ ثَمَناً قَلِیلاً فَصَدُّوا عَنْ سَبِیلِهِ لَیَأْکُلُونَ أَمْوٰالَ اَلنّٰاسِ بِالْبٰاطِلِ وَ یَصُدُّونَ عَنْ سَبِیلِ اَللّٰهِ توبه 9 و 34 سوگند و تعهدهاشان، سپریست و پوششى براى راه بندیشان: اِتَّخَذُوا أَیْمٰانَهُمْ جُنَّةً فَصَدُّوا عَنْ سَبِیلِ اَللّٰهِ مجادله 16، منافقین 2 اینان هم راه خدا را مى بندند و هم آن را منحرف مى گردانند و کج مى نمایانند: اَلَّذِینَ یَصُدُّونَ عَنْ سَبِیلِ اَللّٰهِ وَ یَبْغُونَهٰا عِوَجاً هود 19، اعراف 45، وَ تَصُدُّونَ عَنْ سَبِیلِ اَللّٰهِ مَنْ آمَنَ بِهِ وَ تَبْغُونَهٰا عِوَجاً اعراف 86 اَلَّذِینَ یَسْتَحِبُّونَ اَلْحَیٰاةَ اَلدُّنْیٰا عَلَى اَلْآخِرَةِ وَ یَصُدُّونَ عَنْ سَبِیلِ اَللّٰهِ وَ یَبْغُونَهٰا عِوَجاً أُولٰئِکَ فِی ضَلاٰلٍ بَعِیدٍ ابراهیم 3

با گزیدن زندگى دنیا بر آخرت آگاهانه سد انحرافى راه خدایند و خود بر این گواهند: وَ أَنْتُمْ شُهَدٰاءُ ، یا بیان و شأن آنان است که چون اهل کتابند باید گواهان راه خدا براى دیگران باشند اگر اینها از راه و روش خود غافلند و دیگران را اغفال مى کنند، خدا از انگیزه ها و آثار کارها و ساخت و سازهاشان هیچ غافل نیست: وَ مَا اَللّٰهُ بِغٰافِلٍ عَمّٰا تَعْمَلُونَ [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » تفسیر مخزن العرفان در علوم قرآن
قُلْ یٰا أَهْلَ اَلْکِتٰابِ لِمَ تَصُدُّونَ عَنْ سَبِیلِ اَللّٰهِ مَنْ آمَنَ تَبْغُونَهٰا عِوَجاً وَ أَنْتُمْ شُهَدٰاءُ این آیه نیز خطاب باهل کتاب مى کند و اعتراض به آنان مى نماید که براى چه راه خدا را بر کسى که ایمان آورده مى بندید و آن را به راه کج مى اندازید و در صدد آنید که راه را بر مؤمنین صد نمائید درحالى که شما گواهان مى باشید که راه حق طریق اسلام است و خداى تعالى غافل از حال و اعمال شما نیست

مراد بلفظ استفهام توبیخ و سرزنش آنها است که شما که راه خدا را مى بندید باید اقامه دلیل نمائید گویا فرمود «هٰاتُوا بُرْهٰانَکُمْ » شما بایستى بر چنین عمل برهان بیاورید وَ مَا اَللّٰهُ بِغٰافِلٍ عَمّٰا تَعْمَلُونَ و باید بدانید که خداوند از آنچه مى کنید از اغواء کردن مؤمنین و بستن راه حق تعالى غافل نیست

در منهج گفته مقصود از «مَنْ آمَنَ » عمار یاسر و رفقاى اویند که یهودیان آنها را بکیش خود مى خواندند و از انوار نقل مى کنند که گفته تکرار خطاب مبالغه است در تقریع و نفى عذر ایشان و اشعار به اینکه هریک از این دو امر(صدّ کردن از راه خدا و به کجى انداختن)مستقبح است فى نفسه و مستقل باستجلاب عذاب، زید اسلم گوید آیه مخصوص بیهود است که سنگ فتنه در میان اوس و خزرج که از اهل اسلام بودند مى انداختند و تعادى و تجاذب که در جاهلیت میان ایشان واقع شده بود به یاد ایشان مى آوردند تا بمثل آن عود کنند و از اسلام ارتداد نمایند،و از حسن روایت شده که درباره یهود و ترسایان است که بعرب مى گفتند این محمد صلّى اللّه علیه و آله آن محمدى نیست که ما وصف او را در تورات و انجیل خوانده ایم و پیمبران ما را به آن بشارت داده اند،و قوله تعالى «تَبْغُونَهٰا» حال است از ضمیر«یصدون»مشتق از«بغیه» بمعنى طلب یعنى چرا در صدد آنید که صد مؤمنین کنید از ایمان درحالى که راه خدا را طلب مى کنید «عِوَجاً» به کجى و انحراف که تلبیس مى کنید و در وهم مردم مى اندازید که در کتاب موسى علیه السّلام نسخ نیست و در کتاب محمد صلّى اللّه علیه و آله نسخ است و صفات او را آن طورى که در تورات است تغییر مى دهید و امثال آن و به این طور آتش فتنه را در میان آنها برافروخته مى گردانید،و صد مردمان از آن ضلال و اضلال است تا آنجا که گفته آنها احتیال مى کردند این بود که خداى تعالى فرمود «وَ مَا اَللّٰهُ بِغٰافِلٍ عَمّٰا تَعْمَلُونَ »

گفته اند شماس بن قیس یهودى مرد پیرى بود و قاسى القلب شدید الکفر و العناد و کینه ورز و حسود و عیب جو و بدگوى مسلمانان بود روزى از مجمع اوس و خزرج گذشت دید ایشان حلقه زده اند و متفق الکلمه اند و ازروى محبت و وداد باهم مجالست نموده اند و متفق الرأى شده اند و در جاهلیت میان ایشان حرب و قتال بود چون مسلمان شدند آن خصومت باتحاد و دوستى تبدیل گردید چون شماس دوستى و اتحاد آنها را بدید آتش حسد و حقد او اشتعال نموده با خود گفت اگر اینها به این طریق باشند بر ما غلبه کنند و بر ما کار تباه گردد شخصى را فرستاد تا میان آنها بنشیند و از واقعات بقاس که جنگ عظیمى بود بین آن دو قبیله و اینکه خزرج در آن جنگ مغلوب گردید،سخنى در میان آورد و قصیده که در آن ایام مشتمل بر مذمت خزرج گفته بودند بخواند چون ذکر این محاربه به میان آمد و ابیات قصیده بمسامع خزرجیان رسید از غایت آشفتگى آنها نیز زبان به هجاى اوسیان گشودند و ایشان تحمل ننموده آغاز سب خزرجیان گشودند کار به جنگ و مجادله کشید فى الحال جبرئیل با این آیات نازل گردید پیغمبر اسلام به معرکه آنها درآمد و در قلب دو صف قرار گرفت و فرمود باوجوداینکه من در میان شمایم داعیه رسوم جاهلیت را وانمى گذارید پس ازآنکه خداوند شما را باسلام گرامى گردانیده طریق دین دارى فرومیگذارید آنها دانستند که این از نزغات شیطان و کید دشمنان است فى الحال استغفارکنان سلاحها بریختند و اشک ریزان یکدیگر را در کنار گرفتند و صلح کردند و دانستند که اگر فرمان یهود را ببرند از ایمان بکفر بازمى گردند [پایان]
[ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.