● مسعود ورزيده -
تفسیر نمونه
باز آنها از خواب غفلت بیدار نشدند و از مرکب غرور پائین نیامدند ، به همین جهت ما کوه طور را بر بالاى سر آنها به حرکت در آوردیم ، و در همان حال از آنها پیمان گرفتیم و به آنها گفتیم که به عنوان توبه از گناهانتان از در بیت المقدس با خضوع و خشوع وارد شوید ، و نیز به آنها تاکید کردیم که در روز شنبه دست از کسب و کار بکشید و راه تعدى و تجاوز را پیش نگیرید و از ماهیان دریا که در آن روز صیدش حرام بود استفاده نکنید و در برابر همه اینها پیمان شدید از آنان گرفتیم اما آنها به هیچیک از این پیمانهاى مؤکد وفا نکردند ! ( و رفعنا فوقهم الطور بمیثاقهم و قلنا لهم ادخلوا الباب سجدا و قلنا لهم لا تعدوا فى السبت و اخذنا منهم میثاقا غلیظا ) .
آیا این جمعیت با این سوابق تاریک در این تقاضائى که از تو دارند صادق و راستگو هستند ؟ ! اگر آنها راست میگویند چرا صریح کتب آسمانى خود را در باره نشانههاى آخرین پیامبر عمل نمىکنند و چرا این همه نشانههاى روشن تو را نادیده میگیرند .
در اینجا ذکر دو نکته لازم به نظر میرسد : نخست اینکه اگر گفته شود این اعمال مربوط به پیشینیان یهود بوده است چه ارتباطى به یهودیان معاصر پیامبر اسلام (صلىاللهعلیهوآلهوسلّم) دارد ؟ در پاسخ باید گفت آنها هیچگاه نسبت به اعمال نیاکان خود معترض نبودند ، بلکه نسبت به آن نظر موافق نشان میدادند ، و لذا همگى در یک صف قرار گرفتند .
دیگر اینکه آنچه در شان نزول آیات فوق آمده که یهودیان مدعى بودند تورات یکجا نازل شده است مطلب مسلمى نیست شاید چیزى که باعث اینتوهم شده این است که فرمانهاى دهگانه ( وصایاى عشر ) یکجا بر موسى در الواحى نازل شد و اما در مورد سایر دستورهاى تورات دلیلى بر اینکه یکجا نازل شده باشد در دست نداریم .
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● عبدالله عبداللهي -
اثنی عشری
وَ رَفَعْنٰا فَوْقَهُمُ اَلطُّورَ :و برداشتیم بالاى سر ایشان طور را به مقدار عرض لشکر در وقتى که امتناع کردند از عمل به آنچه در تورات است، و از قبول آنچه موسى به آنها آورده بود، بِمِیثٰاقِهِمْ :به سبب پیمان و عهد ایشان، یعنى تا به جهت خوف وقوع کوه بر آنها، قبول پیمان و عهدى نمایند که حق تعالى به ایشان امر فرموده بود از قبول ایمان و اقرار به آنچه موسى آورده، و عمل به احکام تورات ایشان روى به زمین نهاده و به یک چشم، نگاه در آن کوه مى کردند به جهت ترس وقوع آن این است که عادت یهود بر این شده که سجده را به یک طرف روى نمایند وَ قُلْنٰا لَهُمُ اُدْخُلُوا اَلْبٰابَ سُجَّداً :و گفتیم مر ایشان را بعد از نقض عهد، به زبان یوشع بن نون که داخل شوید به دروازۀ شهر اریحا، در حالتى که سجده کنندگان باشید و آن وقتى بود که به بیت المقدس رسیدند، خواستند از در دیگر داخل شوند ما گفتیم از باب ایلیا درآیید و به کلمه «حطه» که به زبان شما کلمۀ استغفار است، قائل شوید ایشان از سجده امتناع نموده و از در دیگر داخل شدند و به جاى حطه «حنطه» گفتند
وَ قُلْنٰا لَهُمْ لاٰ تَعْدُوا فِی اَلسَّبْتِ :و گفتیم ما مر ایشان را بر زبان داود علیه السّلام که ستم مکنید و از حد تجاوز مکنید در حکم روز شنبه، یعنى در آن روز کسب مکنید و ماهى مگیرید ایشان از این تجاوز نمودند و ممکن است این امر بر زبان موسى علیه السّلام در زمان رفع طور بر آنها بود، و ایشان منقاد شدند، لکن در زمان داود علیه السّلام نقض عهد نموده، از احکام تعدى کردند؛ و به هر طریق به جهت اعتدا، مسخ آنها زمان داود علیه السّلام بود وَ أَخَذْنٰا مِنْهُمْ مِیثٰاقاً غَلِیظاً :و اخذ فرمودیم از ایشان در هریک از این حکم ها عهد محکم و استوار که آن قول ایشان بود که: سَمِعْنٰا وَ أَطَعْنٰا
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» اطیب البیان
و بالاى سر آنها نگاه داشتیم کوه طور را بواسطه عهد و میثاقى که با آنها بسته شد و بآنها گفتیم داخل شوید در باب حطة در حال سجده و بآنها گفتیم تجاوز نکنید در شنبه و از آنها عهد و میثاق گرفتیم میثاق محکمى
این آیه شریفه اشاره بمخالفت یهود است و مربوط بآیه قبل است و شرح مخالفت هاى آنها را در جلد دوم در سوره بقره در ذیل آیه شریفه که یهود بموسى علیه السّلام گفتند لَنْ نُؤْمِنَ لَکَ حَتّٰى نَرَى اَللّٰهَ جَهْرَةً آیه 55، و در ذیل آیه شریفه وَ إِذْ أَخَذْنٰا مِیثٰاقَکُمْ وَ رَفَعْنٰا فَوْقَکُمُ اَلطُّورَ آیه 62، و در ذیل آیه شریفه وَ اُدْخُلُوا اَلْبٰابَ سُجَّداً وَ قُولُوا حِطَّةٌ الایه آیه 58، و در ذیل آیه شریفه وَ إِذْ وٰاعَدْنٰا مُوسىٰ أَرْبَعِینَ لَیْلَةً ثُمَّ اِتَّخَذْتُمُ اَلْعِجْلَ مِنْ بَعْدِهِ آیه 51، و در ذیل آیه شریفه وَ لَقَدْ عَلِمْتُمُ اَلَّذِینَ اِعْتَدَوْا مِنْکُمْ فِی اَلسَّبْتِ فَقُلْنٰا لَهُمْ کُونُوا قِرَدَةً خٰاسِئِینَ آیه 65، مفصلا بیان کردیم احتیاج بتکرار نیست فقط شرح الفاظ این آیه را متذکر میشویم: وَ رَفَعْنٰا فَوْقَهُمُ اَلطُّورَ بِمِیثٰاقِهِمْ گرفتن کوه طور بالاى سر آنها تحدید بود که با موسى(ع) عهد و میثاق محکم ببندند که بدستورات او و بتورات عمل کنند و لذا باء بمیثاقهم سببیه یعنى بسبب میثاق گرفتن از آنها و مع ذلک با این مخالفت وَ قُلْنٰا لَهُمُ اُدْخُلُوا اَلْبٰابَ سُجَّداً نمودند لذا میفرماید فَبَدَّلَ اَلَّذِینَ ظَلَمُوا قَوْلاً غَیْرَ اَلَّذِی قِیلَ لَهُمْ فَأَنْزَلْنٰا عَلَى اَلَّذِینَ ظَلَمُوا رِجْزاً مِنَ اَلسَّمٰاءِ بِمٰا کٰانُوا یَفْسُقُونَ بقره آیه 59
وَ قُلْنٰا لَهُمْ لاٰ تَعْدُوا فِی اَلسَّبْتِ این حکم را هم مخالفت کردند و مسخ شدند ببوزینه چنانچه میفرماید فَقُلْنٰا لَهُمْ کُونُوا قِرَدَةً خٰاسِئِینَ وَ أَخَذْنٰا مِنْهُمْ مِیثٰاقاً غَلِیظاً مع ذلک احکام تورات را و دستورات موسى را چنان عقب سر انداختند و از بین بردند و این تورات رایج را در دست و پاى مردم انداختند و کفریات و مزخرفات آنها را گرفتند خذلهم اللّٰه و لعنهم اللّٰه
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» انوار درخشان درتفسیر قرآن
«وَ رَفَعْنٰا فَوْقَهُمُ اَلطُّورَ بِمِیثٰاقِهِمْ » از جمله تمرّد بنى اسرائیل آن بود هنگامى که الواح و توراة بر موسى علیه السّلام نازل شده بود آن را در دسترس بنى اسرائیل نهاد از قبول و پذیرش آن خوددارى نمودند بدستور پروردگار جبرئیل علیه السّلام قسمتى از کوه طور را بر فراز سر بنى اسرائیل گرفت پس از مشاهده آن خارق عادت توراة را پذیرفتند
«وَ قُلْنٰا لَهُمُ اُدْخُلُوا اَلْبٰابَ سُجَّداً» از جمله لجاج و تمرّد بنى اسرائیل آن بود در اثر عناد و سرپیچى از موسى و هارون علیهما السّلام چندین سال به بیابان گردى به سربردند و از ورد به بیت المقدس محروم بوده براى اینکه بتدریج خوى بت پرستى و گوساله پرستى از آنان زائل شود و هنگام ورود به آن شهر دستور داده شد که به سپاس از این نعمت به سجده درآیند بنى اسرائیل از شکرانه این موهبت خوددارى کردند
«وَ قُلْنٰا لَهُمْ لاٰ تَعْدُوا فِی اَلسَّبْتِ وَ أَخَذْنٰا مِنْهُمْ مِیثٰاقاً غَلِیظاً» به وسیله موسى کلیم علیه السّلام از بنى اسرائیل مکرّر عهد و پیمان گرفته شده بود همواره پیمان شکنى مى کردند
از جمله آن بود گروهى از آنان که در کنار دریا سکونت داشته و به شکار ماهى معیشت و زندگى مى کردند پروردگار به آنان نهى فرمود از اینکه روزهاى شنبه به شکار ماهى نپردازند دراین باره حیله به کار برده در مقام تمرّد برآمدند پروردگار آنها را به هیئت بوزینه درآورد و به هلاکت افکند
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر شریف لاهیجى
وَ رَفَعْنٰا فَوْقَهُمُ اَلطُّورَ و برداشتیم بر بالاى سر ایشان کوه را بِمِیثٰاقِهِمْ بسبب عهدى که با خداى تعالى کرده بودند یعنى چون ایشان عهد کرده بودند که اگر توراة براى ایشان نازل شود عمل بر آن کنند و بعد از آنکه نازل شد چشم از عهد سابق خود پوشیده از عمل کردن باحکام توراة سر باز زدند حق تعالى طور را بر بالاى سر ایشان معلق نگاهداشت که اگر قبول آن نکنند آن کوه را بر سر ایشان فرود آورد وَ قُلْنٰا لَهُمُ و گفتیم ایشان را بزبان موسى یا بزبان وصى او یوشع بن نون: اُدْخُلُوا اَلْبٰابَ در آیید بدروازۀ ایلیا به بیت المقدس سُجَّداً در حالتى که سجده کنندگان باشید وَ قُلْنٰا لَهُمُ و گفتیم مر ایشان را بزبان موسى یا بزبان داود: لاٰ تَعْدُوا فِی اَلسَّبْتِ از حد در مگذرید در حکم روز شنبه یعنى مرتکب نشوید چیزى را که درین روز بر شما حرام گردانیده ایم وَ أَخَذْنٰا مِنْهُمْ و فرا گرفتیم از ایشان در باب هر یک ازین أحکام مِیثٰاقاً غَلِیظاً پیمانى استوار که ایشان گفتند: « سَمِعْنٰا وَ أَطَعْنٰا »
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر گازر
چون بااین همه حجّتها که موسى را دادیم ایمان نیاوردند بفرمودیم تا چندانکه پهناى لشکرگاه موسى بود از کوه طور بگسستند و بر بالاى سر ایشان بداشتند و گفتند که:اگر بموسى و بتوراة ایمان نیاورید و شرایط او کار نبندید این کوه به سر شما فروآریم ایشان روى بر زمین نهادند و به نیمۀ روى و یک چشم در کوه نگاه مى کردند و این قصّه در سورة البقره رفته است و چون بیت المقدّس رسیدند بدرى از درهاى او؛گفتند:درى بود نام او ایلیا،ایشان را گفتیم که:باین در در روید سجده کننده یعنى سجده کنید و آمرزش خواهید ایشان سجده نکردند و از پشت آن در در شدند و بجاى[حطّه]«حنطه»گفتند و ایشان را گفتیم که:در روز شنبه تعدّى مکنید در ماهى گرفتن و ازیشان درین چیزها عهدى گران و مغلّظ گرفتیم
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر مخزن العرفان در علوم قرآن
سوم (وَ رَفَعْنٰا فَوْقَهُمُ اَلطُّورَ بِمِیثٰاقِهِمْ ) و به پاداش مخالفت کردنشان باحکام تورات کوه طور را بالاى سر آنان افراشتیم به طورى که ترسان بودند که کوه بر سرشان افتد (بِمِیثٰاقِهِمْ ) یعنى به مخالفت عهدشان
به روایت ابن عباس کوه طور بقدر پهناى لشکرگاه موسى گسسته شد و بر بالاى سر آنها افراشته گردید و به آنها گفتند اگر به تورات ایمان نیاورید و به شرایط آن عمل ننمائید این کوه را بر سر شما فرود مى آوریم آنها از ترس نصف روى خود را بر زمین گذاردند و به یک چشم کوه را مى نگریستند و مى گفتند (حنطة)بجاى اینکه به آنها گفته شده بود که بگوئید (حِطَّةٌ ) یعنى(احطط من خطایا)
چهارم (وَ قُلْنٰا لَهُمُ اُدْخُلُوا اَلْبٰابَ سُجَّداً) و به آنها گفتیم داخل در این درب شوید و حال آنکه سجده کنندگان باشید،قتاده گفته آن درى از درهاى بیت المقدس بود و گفته اند که آن درب بنام اوایلپا یا بنام اریحا بود
پنجم (وَ قُلْنٰا لَهُمْ لاٰ تَعْدُوا فِی اَلسَّبْتِ ) و به آنها گفتیم از حکم شنبه تجاوز نکنید و به آنچه را که برایتان حلال نیست عمل ننمائید و در شنبه هیچ عملى از صید ماهى و غیر آن نکنید و آنها در شنبه مخالفت نمودند و صید ماهى کردند
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» روان جاوید
در سوره بقره شرح این قضایا ذکر شده است و اجمالش آنست که بامر خدا کوه طور را جبرئیل از زمین کند و بالاى سر آنها نگه داشت و حضرت موسى فرمود یا عهد کنید که بفرقان عمل نمائید یا کوه را به سر شما مى زنم ناچار قبول کردند و نیز مأمور شدند که در وقت دخول در قریه اریحا یا بیت المقدس از در قریه داخل شوند و سجده شکر کنند و آنها تخلف نمودند و در زمان حضرت داود مأمور شدند ماهى نگیرند در روز شنبه و آنها بمکر و حیله مقصودشان را انجام دادند و بعذاب الهى از قبیل طاعون و مسخ گرفتار شدند
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن
وَ رَفَعْنٰا فَوْقَهُمُ اَلطُّورَ بِمِیثٰاقِهِمْ ،عبد اللّٰه عبّاس گفت:خداى تعالى بفرمود تا چندانى که پهناى لشکرگاه موسى بود طور گسسته شد و بر بالاى سر ایشان بداشتند و گفتند ایشان را اگر به تورات ایمان نیارید و شرایط او کار نبندید این کوه بر شما فرود آرم ،ایشان روى بر زمین نهادند و به نیمۀ روى و یک چشم در کوه مى نگریدند و مى گفتند حنطة،به جاى آن که ایشان را فرمودند که: وَ قُولُوا حِطَّةٌ ، یعنى[احطط من] خطایانا و قوله : بِمِیثٰاقِهِمْ اى بعهدهم، وَ قُلْنٰا لَهُمُ اُدْخُلُوا اَلْبٰابَ سُجَّداً ،و گفتیم ایشان را که به این در در شوى ساجد و نصب او بر حال است
قتاده گفت درى از درهاى بیت المقدّس بود و گفتند درى بود نام او ایلیا و گفتند اریحا و این قصّه برفت در سورة البقره
وَ قُلْنٰا لَهُمْ لاٰ تَعْدُوا فِی اَلسَّبْتِ ،اهل مدینه خواندند لاٰ تَعْدُوا باسکان عین و تشدید دال بر تقدیر لا تعتدوا،آنگه تا در دال ادغام کردند لقرب المخرج و نظیر او لا یهدی و این جز باختلاس نشاید گفتن براى آن که اگر اسکان صریح کنند جمع ساکنین باشد على غیر حدّه و این جایز نباشد و باقى قرّا خواندند: «لاٰ تَعْدُوا» من العدوان و گفتیم ایشان را که تعدّى مکنى روز شنبه در ماهى گرفتن و این قصّه نیز برفت در سورة البقره
وَ أَخَذْنٰا مِنْهُمْ مِیثٰاقاً غَلِیظاً ،و ازیشان درین خیرها عهدى گران مؤکّد مغلّظ گرفتیم
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.