ایمان عبارت است از این که انسان به طور تام و کامل و به باطن و ظاهر تسلیم امر خدا و رسولش باشد، و چگونه ممکن است کسی مؤمن حقیقی باشد، و در عین حال در برابر حکمی از احکام او تسلیم نشود، یا به ظاهر و یا اگر به ظاهر اظهار تسلیم میکند در باطن جانش تسلیم نباشد به ظاهر از ترس رسوایی اظهار تسلیم کند ولی در باطن دلش به خاطر این که حکم نامبرده که با حال و هوای او سازگار نیست منزجر باشد، با این که خدای تعالی به رسول گرامیش فرموده بود: «لتحکم بین الناس بما اریک الله »(النساء/105)، و در آن هدف و غرض نهایی بعثت آن جناب را داوری در بین مردم معرفی کرده بود.
توضیح : در ابتدا چنین به نظر می رسد که آیه در مقام رد منافقین است که ادعای ایمان دارند ولی به طاغوت مراجعه کرده و از پیامبر(ص) اعراض می کنند، و لیکن غایت یعنی جمله - تا زمانی که ... - غیر منافقین را نیز شامل میشود و همچنین جمله بعد از آن که میفرماید : «و لو انا کتبنا علیهم »تا جمله« ما فعلوه الا قلیل منهم» مؤید این است که رد دعوی ایمان ، اختصاص به منافقین ندارد ، بلکه غیر آنان را نیز شامل میشود ، چون بسیاری از غیر منافقین هستند که ظاهر حالشان چنین نشان میدهد که خیال میکنند به صرف این که قرآن و احکامی که از ناحیه خدای تعالی نازل شده چه معارفش و چه دستورات اخلاقی و عملیش را تصدیق کردند ، ایمان به خدا و رسول و ایمان بدانچه رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از ناحیه پروردگارش آورده در دلشان افتاده ، و در نتیجه ایمان حقیقی دارند ، در حالی که این طور نیست ، بلکه ایمان عبارت است از این که انسان به طور تام و کامل و به باطن و ظاهر تسلیم امر خدا و رسولش باشد ، و چگونه ممکن است کسی مؤمن حقیقی باشد ، و در عین حال در برابر حکمی از احکام او تسلیم نشود ، یا به ظاهر و یا اگر به ظاهر اظهار تسلیم میکند در باطن جانش تسلیم نباشد به ظاهر از ترس رسوایی اظهار تسلیم کند ولی در باطن دلش به خاطر این که حکم نامبرده که با حال و هوای او سازگار نیست منزجر باشد ، با این که خدای تعالی به رسول گرامیش فرموده بود : «لتحکم بین الناس بما اریک الله »(النساء/105)، و در آن هدف و غرض نهایی بعثت آن جناب را داوری در بین مردم معرفی کرده بود .
پس با این حال اگر این رسول بزرگوار حکمی علیه کسی بکند ، و آن کس از حکم آن جناب منزجر و ناراحت شود ، در حقیقت از حکم خدای تعالی ناراحت شده ، چون خدای تعالی این شرافت را به آن جناب داده بود ، که بندگانش اطاعتش کنند ، و حکمش را در بین خود نافذ بدانند .
پس اگر بندگان خدا تسلیم حکم رسول شدند ، و از هیچ حکم آن جناب در باطن دلشان ناراحت نگشتند ، آن وقت است که مسلمان واقعی شدهاند ، و در این صورت است که میتوان گفت بطور قطع تسلیم حکم خدایند ، و حتی در برابر حکم تکوینی خدا نیز تسلیمند ، آری تسلیم بودن در برابر حکم دینی و تشریعی خدا ، دلیل بر تسلیم بودن در برابر حکم تکوینی او است .
( همچنان که آن شاعر زبان حال این گونه افراد را در شعر خود آورده میگوید: یکی درد و یکی درمان پسندد یکی وصل و یکی هجران پسندد من از درمان و درد و وصل و هجران پسندم آنچه را جانان پسندد مترجم:موسوی همدانی) و این مرحله یکی از مراحل ایمان است، که هر مؤمنی به آن مرحله برسد صفاتی در او رشد میکند، که از همه روشنترش تسلیم شدن در برابر همه دستورات و مقدراتی است که از ناحیه خدای تعالی به وی میرسد و چنین کسی دیگر حالت اعتراض و چون و چرا به خود نمیگیرد ، نه در زبان ردهای میگوید، و نه در دل نقی میزند، و به همین جهت است که میبینیم در آیه مورد بحث تسلیم را مطلق آورده است.
[ بستن توضیحات ]