● نقش کلمه «فسادا»
کلمه (فسادا) در این جمله مصدرى است که به عنوان حال به کار رفته (و معناى در حالى که مفسدند را می دهد).
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج5، ص: 532 |
قالب : قواعد عربی |
موضوع اصلی : بدون موضوع |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● معنای محاربه با خدا و رسول و فساد در زمین
مراد از محاربه و افساد بطورى که از ظاهر آیه بر می آید اخلال به امنیت عمومى است و قهرا شامل آن چاقوکشى نمی شود که به روى فرد معین کشیده شود و او را به تنهایى تهدید کند، چون امنیت عمومى وقتى خلل مىپذیرد که خوف عمومى و ناامنى جاى امنیت را بگیرد و بر حسب طبع وقتى محارب می تواند چنین خوفى در جامعه پدید آورد که مردم را با اسلحه تهدید به قتل کند و به همین جهت است که در سنت یعنى روایاتى که در تفسیر این آیه وارد شده نیز محاربه و فساد در ارض به چنین عملى یعنى به شمشیر کشیدن و مثل آن تفسیر شده است. {الَّذِینَ یُحارِبُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ یَسْعَوْنَ فِی الْأَرْضِ فَساداً}
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : جمله «یُحارِبُونَ اللَّهَ» از آنجا که معناى تحت اللفظى و حقیقتش در مورد خداى تعالى محال است، و ناگزیر باید بگوئیم معناى مجازى آن منظور است، از این جهت معناى وسیع و دامنه دارى خواهد داشت، (چون معناى مجازى محاربه با خدا، همان دشمنى کردن با خدا است)، و دشمنى با خدا معناى وسیعى است که هم شامل مخالفت با یک یک احکام شرعى می شود و هم بر هر ظلمى و اسرافى صادق است و لیکن از آنجا که در آیه شریفه رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) را هم ضمیمه کلمه (اللَّه) کرده، و فرموده: «الَّذِینَ یُحارِبُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ» این معنا را به ما می فهماند که مراد از محاربه، دشمنى با خدا در خصوص مواردى است که رسول نیز در آن دخالتى دارد و در نتیجه تقریبا متعین می شود که بگوئیم: مراد از محاربه با خدا و رسول عملى است که برگشت می کند به ابطال اثر چیزى که رسول از جانب خداى سبحان بر آن چیز ولایت دارد، نظیر جنگیدن کفار با رسول و با مسلمانان، و راهزنى راهزنان که امنیت عمومى را خدشهدار می سازد، امنیتى را که باز گسترش دامنه ولایت رسول آن امنیت را گسترش داده. همین که بعد از ذکر محاربه با خدا و رسول جمله «وَ یَسْعَوْنَ فِی الْأَرْضِ فَساداً» را آورده، معناى منظور نظر را مشخص می کند و می فهماند که منظور از محاربه با خدا و رسول افساد در زمین از راه اخلال به امنیت عمومى و راهزنى است، نه مطلق محاربه با مسلمانان، علاوه بر اینکه این معنا ضرورى و مسلم است که رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) با اقوامى که از کفار با مسلمانان محاربه کردند بعد از آنکه بر آنان ظفر یافت و آن کفار را سر جاى خود نشانید معامله محارب را با آنان نکرد، یعنى آنان را محکوم به قتل یا دار زدن یا مثله و یا نفى بلد نفرمود، و این خود دلیل بر آن است که منظور از جمله مورد بحث مطلق محاربه با مسلمین نیست. علاوه بر این استثنایى که در آیه بعدى آمده خود قرینه است بر اینکه مراد از محاربه همان افساد نامبرده است، براى اینکه ظاهر آن استثنا این است که مراد از توبه توبه از محاربه است نه توبه از شرک و امثال آن.
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج5، ص: 532 و 533 |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : مُحارب |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● معنای کلمات «تقتیل و تصلیب و تقطیع»
کلمه (تقتیل) و (تصلیب) و (تقطیع) از باب تفعیل است و قتل و صلب و قطع، وقتى به باب تفعیل می رود، شدت و یا زیادت در معناى آن کلمات را می رساند، (و بنا بر این تقتیل و تصلیب و تقطیع به معناى کشتن و دار زدن و بریدن به شدت و یا به بسیارى است).
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج5، ص: 534 |
قالب : لغوی |
موضوع اصلی : بدون موضوع |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● احکام محارب با خدا
از ائمه اهل بیت(علیهالسلام) روایت شده که حدود چهارگانه یعنى قتل و دار زدن و قطع عضو و تبعید بر حسب درجات افساد رتبه بندى شده است، مثلا کسى که شمشیر بکشد و کسى را بکشد و مالى را ببرد، با کسى که فقط کسى را بکشد و مالى را نبرد، و یا به عکس تنها مالى را بدزدد و کسى را نکشد و یا تنها شمشیر بکشد ولى نه کسى را بکشد و نه مالى را ببرد فرق دارد، هم چنان که این ترتیب در بحث روایتى آینده ان شاء اللَّه می آید. {أَنْ یُقَتَّلُوا أَوْ یُصَلَّبُوا ...}
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : لفظ (أو) که در بین این چهار کلمه قرار گرفته دلالت بر تردید دارد تا شنونده نپندارد که هر سه مجازات را باید در باره محارب اعمال کرد، بلکه یکى از این سه مجازات را، و اما اینکه این تردید به نحو ترتیب است، بطورى که تا اولى ممکن باشد نوبت به دومى نرسد، و یا بطور تخییر است و حاکم مخیر باشد به اینکه هر یک را خواست و مصلحت دید به اجرا در آورد، از خود آیه استفاده نمی شود، بلکه باید از قرینه خارجى یعنى قرائن حالى و مقالى استفاده شود، آیه شریفه از این جهت خالى از اجمال نیست، و تنها سنت است که اجمال آن را رفع و ابهامش را بیان می کند.
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج5، ص: 534 |
قالب : احکام |
موضوع اصلی : مُحارب |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● حکم محارب با خدا
منظور از قطع ایدى و أرجل از خلاف این است که هر یک از دست و پاى مجرم از طرف مخالف آن دیگر قطع شود، مثلا اگر دست راست او را قطع کردند پاى چپش را قطع کنند و این خود قرینه است بر اینکه مراد از قطع ایدى و ارجل قطع بعضى از دست و پا است، نه همه آن، یعنى مراد قطع یک دست و یک پا است نه هر دو، چون اگر مراد قطع هر دو بود دیگر مراعات خلاف معنا نداشت. {أَوْ تُقَطَّعَ أَیْدِیهِمْ وَ أَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلافٍ}
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج5، ص: 534 |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : مُحارب |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● معنای کلمه «یُنْفَوْا»
مراد از نفى در جمله «أَوْ یُنْفَوْا مِنَ الْأَرْضِ» طرد کردن و غایب کردن مجرم است که در سنت تفسیر شده به خارج کردن او از وطنش به شهرى دیگر.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج5، ص: 534 |
قالب : لغوی |
موضوع اصلی : بدون موضوع |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● معنای کلمه «خزی»
منبع : ترجمه المیزان، ج5، ص: 534 |
قالب : لغوی |
موضوع اصلی : بدون موضوع |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● مجازات محاربین در صدر اسلام
امام صادق(علیهالسلام) فرمودند: عده اى از قبیله بنى ضبه در حالى که همه بیمار بودند به حضور رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) رسیدند، حضرت به ایشان دستور داد چند روزى نزد آن جناب بمانند تا بیماریشان بر طرف شده و بهبود یابند، آن گاه ایشان را به جنگ خواهد فرستاد، این عده می گویند: از مدینه خارج شدیم، رسول خدا(صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) ما را مامور کرد تا در بیابان مدینه نزد شتران صدقه برویم و از شیر آن ها بخوریم و بول آن ها را بنوشیم و ما چنین کردیم تا همه بهبودى یافتیم و کاملا نیرومند شدیم، امام(علیهالسلام) اضافه کردند که این عده همین که نیرومند شدند، سه نفر از چوپان هاى رسول خدا(صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) را به قتل رساندند، رسول خدا(صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) على(علیهالسلام) را براى دستگیرى و سرکوبى آنان روانه کرد، حضرت على آنان را در یک وادى پیدا کرد که به حال سرگردانى افتاده بودند، چون آن بیابان نزدیکی هاى یمن بود و آنان نمی توانستند از آن وادى خارج شوند، پس على(علیهالسلام) اسیرشان کرده به نزد رسول خدا(صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) آورد، و آیه شریفه «إِنَّما جَزاءُ الَّذِینَ یُحارِبُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ یَسْعَوْنَ فِی الْأَرْضِ فَساداً أَنْ یُقَتَّلُوا أَوْ یُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَیْدِیهِمْ وَ أَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلافٍ» در این مورد نازل شد. (بیانات علامه در شرح روایت در توضیحات ذکر شده است.)
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : علامه طباطبایی: این روایت را با اندکى اختلاف شیخ طوسى در تهذیب الاحکام (ج 10 ص 134 ح 150) نیز به سند خود از ابى صالح از آن حضرت نقل کرده و عیاشى هم آن را در تفسیر خود (ج 1 ص 314 ح 90) از آن جناب آورده و در آخر نقل او آمده که رسول خ(صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) از میان چهار مجازاتى که در آیه آمده، بریدن دست و پایشان به خلاف را اختیار کرد و این داستان در جوامع اهل سنت که از آن جمله صحاح سته است، به چند طریق نقل شده: چیزى که هست روایات اهل سنت اختلافى در نقل خصوصیات داستان دارند مثلا در بعضى از آن روایات آمده که بعد از آنکه رسول خدا(صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) بر آنان دست یافت، هم دست و پایشان را بر خلاف قطع کرد و هم چشمشان را از کاسه در آورد (مسند حنبل ج 3 ص 177 و سنن نسایى ج 7 ص 93- 86 و صحیح مسلم ج 5 ص 102- 101 و سنن ابن ماجه ج 2 ص 826 ح 2579 و سنن ابى داود ج 2 ص 445- 444) و در بعضى از آن ها آمده که رسول خدا(صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) بعضى از آن ها را کشت، و به دار زد، و دست و پایشان را قطع کرد و چشمهایشان را از کاسه در آورد (الدر المنثور ج 2 ص 278)، و در بعضى دیگر آمده که فقط چشمهایشان را در آورد، آن هم به این خاطر که آنان چشم چوپان ها را در آورده بودند (سنن ترمذى ج 1 ص 49 و سنن نسایى ج 7 ص 92)، و در بعضى دیگر آمده که خداى تعالى رسول گرامى خود را از در آوردن چشمها نهى کرد، و آیه شریفه در همین مورد نازل شده که آن جناب را از اینکه مثله کرده مورد عتاب قرار داده و فرمود که تنها یکى از این چهار مجازات مشروع است و غیر آن مشروع نیست ((الدر المنثور ج 2 ص 278)) و در بعضى دیگر از آن ها آمده که آن جناب تصمیم گرفت چشمهاشان را در آورد، ولى در نیاورد (الدر المنثور ج 2 ص 278)، و همچنین در خصوصیات دیگر این قصه اختلاف هست (الدر المنثور ج 2 ص 278-279). در روایاتى که از ائمه اهل بیت (علیه السلام) وارد شده اسمى از چشم در آوردن برده نشده است.
این روایت را فروع کافی (ج 7 ص 245 ح 1) به سند خود از ابی صالح روایت کرده است.
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج5، ص: 540 و 541 |
قالب : شأن نزول |
موضوع اصلی : مُحارب |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● مجازات محارب با خدا و رسول
شخصى از امام ابى الحسن رضا(علیهالسلام) از قول خداى عز و جل پرسید که فرموده: «إِنَّما جَزاءُ الَّذِینَ یُحارِبُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ یَسْعَوْنَ فِی الْأَرْضِ فَساداً أَنْ یُقَتَّلُوا ...» که آن چه عملى است که هر کس مرتکب شود مستوجب یکى از این چهار مجازات می گردد؟ امام فرمودند: اینکه با خدا و رسولش محاربه کند و در گستردن فساد در زمین بکوشد و مثلا کسى را به قتل برساند که به همان جرم کشته می شود. و اگر هم بکشد و هم مالى را برباید، هم کشته و هم بدار آویخته می شود، و اگر مال را بدزدد ولى کسى را نکشد تنها دست و پایش بطور خلاف قطع می گردد، و اگر شمشیر بکشد و به محاربه خدا و رسول برخیزد و فساد را هم در زمین بگستراند ولى نه کسى را بکشد و نه مالى را بدزدد، از آن شهر تبعید می شود. سوال شد: چگونه تبعید می شود؟ و حد و اندازه تبعید چیست؟ فرمودند: از آن شهرى که در آن شهر دست به چنین کارهایى زده به شهرى دیگر تبعید می شود، و به اهل آن شهر می نویسند که این شخص به جرم فساد انگیزى از فلان شهر بدینجا تبعید شده، با او مجالست و معامله نکنید و به او زن ندهید و با او هم سفره نشوید و در نوشیدنیها با او شرکت مکنید، اینکار را به مدت یک سال با او می کنند، اگر در بین سال خودش از آن شهر به شهرى دیگر رفت باز به اهل آن شهر همین سفارشها را می نویسند تا یک سالش تمام شود، پرسید: اگر به طرف سرزمین شرک حرکت کرد تا در آنجا سکونت کند چطور؟ فرمود: اگر چنین کرد باید مسلمانان با اهل آن شهر قتال کنند. (بیانات علامه در شرح روایت در توضیحات ذکر شده است.)
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : علامه طباطبایی: این روایت را شیخ در تهذیب الاحکام (ج 10 ص 133- 132 ح 143) و عیاشى در تفسیرش (ج 1 ص 317) از ابى اسحاق مدائنى از آن جناب نقل کرده اند، و روایات در این معانى از ائمه اهل بیت (علیه السلام) بسیار نقل شده و همچنین به چند طریق از طرق اهل سنت روایت شده (در المنثور ج 2 ص 279)، و در بعضى از روایات آنان آمده که امام مسلمین مختار است در اینکه او را بکشد و یا بدار بزند و یا دست و پایش را بر عکس و بطور خلاف قطع کند، و یا اینکه تبعیدش کند (در المنثور ج 2 ص 279)، و نظیر این مطلب مطلبى است که در بعضى از روایات شیعه نیز نقل شده که اختیار با امام است، نظیر روایتى که فروع کافى (ج 7 ص 246- 245 ح 3) آن را با ذکر سند از جمیل بن دراج از امام صادق (علیه السلام) نقل کرده که در تفسیر آیه مورد بحث از آن جناب پرسیدم: از این حدودى که خداى تعالى در باره محارب معین کرده کدامش باید اجرا شود؟ فرمودند: اختیار و تشخیص اینکه کدام اجرا شود با امام است، اگر خواست قطع می کند، و اگر خواست تبعید می کند، و اگر خواست بدار می آویزد، و اگر خواست به قتل می رساند، عرضه داشتم به کجا تبعید می کند؟ فرمود: به یک شهر دیگر و اضافه کردند که على (علیه السلام) دو نفر را از کوفه به بصره تبعید کردند.
این روایت را فروع کافی (ج 7 ص 247- 246) به سند خود از عمرو بن عثمان بن عبید اللَّه مدائنى روایت کرده است.
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج5، ص: 541 و 543 |
قالب : روایی |
موضوع اصلی : مُحارب |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● مجازات محارب با خدا و رسول
آیه شریفه خالى از اشعار به ترتیب در بین حدود نیست، اشعار دارد بر اینکه چهار حد نامبرده در عرض یکدیگر نیستند بلکه طبق مراتب فساد مترتب می شود، اگر جرم کوچک است، قطع، و اگر بزرگ است نفى و اگر بزرگتر است چوبه دار، و اگر باز هم بزرگتر است قتل، چون تردید بین قتل و دار و قطع و نفى چهار کیفر برابر و همسنگ یکدیگر نیستند، بلکه از حیث شدت و ضعف مختلفند و این خود قرینه اى عقلى است بر بودن ترتیب بین آن ها.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج5، ص: 543 |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : مُحارب |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● علت قتل محارب توسط حاکم شرع
ظاهر آیه شریفه این است که حدود نامبرده در آیه حدود، محاربه و فساد است، پس کسى که شمشیر بکشد و سعى در گستردن فساد بکند و کسى را بکشد، بدین جهت کشته می شود که هم محارب است و هم مفسد، نه بدین جهت که از قاتل قصاص بگیرند تا در نتیجه اگر اولیاى خون، قاتل را ببخشند یعنى از کشتن او صرفنظر نموده به گرفتن خون بها راضى شوند، قصاص ساقط شود، چنین نیست یعنى اگر اولیاى خون، قاتل را ببخشند، باز باید کشته شود.
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : هم چنان که عیاشى این معنا را در تفسیرش (ج 1 ص 314 ح 89) از محمد بن مسلم از امام باقر (علیه السلام) نقل کرده و در آن نقل آمده که ابو عبیده به آن حضرت عرضه داشت: اصلحک اللَّه بفرمائید اگر اولیاى مقتول او را عفو کنند باز هم کشته شود؟ امام باقر (علیه السلام) فرمود: اگر هم او را عفو کنند باز امام باید او را به قتل برساند، براى اینکه او محارب است، هر چند که قاتل و سارق هم هست، مجددا ابو عبیده پرسید: حال اگر اولیاى مقتول بخواهند از او خون بها بگیرند و سپس رهایش کنند می توانند چنین کنند؟ فرمودند: باید کشته شود.
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج5، ص: 543 |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : مُحارب |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● مجازات محارب در بلاد اسلام
سورة بن کلیب به امام صادق(علیهالسلام) عرضه داشت: مردى از منزلش خارج می شود که به مسجد برود، و یا کار دیگرى انجام دهد مردى به او ایست می دهد، و چون می ایستد او را کتک می زند و سپس جامه او را می گیرد و می برد، حکمش چیست؟ حضرت فرمودند: علمایى که در اطراف شما هستند- یعنى علماى اهل سنت- چه نظرى داده اند؟ عرضه داشت: می گویند: این محارب نیست بلکه اخافه و شرارت علنى است، چون محارب آن کسى است که در آبادی هاى مشرک نشین باشد، حضرت فرمود: به نظر تو جرم کدام یک بیشتر است، محارب در دار شرک یا محارب در دار اسلام؟ می گوید: من عرضه داشتم: محارب در دار اسلام جرمش بیشتر است، فرمود: اینگونه افراد که مورد سؤال تو بودند اهل این کلام خداى عز و جلند که می فرماید: «إِنَّما جَزاءُ الَّذِینَ یُحارِبُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ ...». (بیانات علامه در شرح روایت در توضیحات ذکر شده است.)
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : علامه طباطبایی: اینکه امام اشاره کرد به قومى که در اطراف تو هستند، و راوى از آن ها نقل کرد که چنین و چنان می گویند همانطور که گفتیم منظور از آن علماى اهل سنت است و مدرکشان مطلبى است که در بعضى از روایات شان نزول از ضحاک آمده که او گفته: این آیه در باره مشرکین نازل شده (جامع البیان ج 6 ص 133) و نیز در تفسیر طبرى آمده که عبد الملک بن مروان به انس نوشت معناى این آیه چیست و انس در پاسخش نوشت که این آیه در شان آن چند نفر عرنیها که شاخه و گروهى از بجیله بودند نازل شده، انس اضافه کرده که این چند نفر از اسلام برگشتند، و آن چوپان را کشته شتران را با خود بردند، و سر راه را بر مردم گرفته، امنیت را از بین بردند و حتى با زنانى فجور و زنا کردند، رسول خدا(صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) از جبرئیل حکم آنان را پرسید که بطور کلى در باره محارب چه قضاوتى باید کرد؟ جبرئیل گفت: کسى که دزدى کند و راه را ناامن کند، ناموس محترم را حلال بداند، و یا به عبارتى با زن مردم زنا کند، باید او را بدار بیاویزى (جامع البیان ج 6 ص 134)؛ روایاتى از این قبیل. و لیکن آیه شریفه بدان جهت که مطلق است مؤید خبر کافى است، و ما این را هم می دانیم که روایات شان نزول نمی تواند ظاهر آیه اى را مقید کند.
این روایت را فروع کافی (ج 7 ص 245 ح 2) به سند خود از سوره بن کلیب روایت کرده است.
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج5، ص: 544 و 545 |
قالب : روایی |
موضوع اصلی : مُحارب |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● شان نزول -
. پوربافراني
جمعى از مشرکان خدمت پیامبر آمدند و مسلمان شدند، اما آب و هواى مدینه به آنها نساخت، رنگ آنها زرد و بدنشان بیمار شد. پیامبر (صلی الله علیه و آله) براى بهبودى آنها دستور داد به خارج مدینه در نقطه خوش آب و هوایى از صحرا که شتران زکات را در آنجا به چرا مىبردند بروند و ضمن استفاده از آب و هواى آنجا، از شیر تازه شتران به حد کافى استفاده کنند. آنها چنین کردند و بهبودى یافتند، اما به جاى تشکر از پیامبر (صلی الله علیه و آله) چوپانهاى مسلمان را دست و پا بریده و چشمان آنها را از بین بردند و آنها کشتند و شتران زکاة را غارت کرده و از اسلام برگشتند. پیامبر (صلی الله علیه و آله) دستور داد آنها را دستگیر کردند و همان کارى که با چوپانها انجام داده بودند به عنوان مجازات درباره آنها انجام یافت، یعنى چشم آنها را کور کردند و دست و پاى آنها را بریدند و کشتند تا دیگران عبرت بگیرند و مرتکب این اعمال ضد انسانى نشوند.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تبیان |
قالب : شأن نزول |
موضوع اصلی : زکات |
گوینده : علی بافرانی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● شأن نزول آیه -
مسعود ورزيده
در شأن نزول آیه آمده است که جمعى از مشرکانِ مکّه به مدینه آمده، مسلمان شدند. ولى چون بیمار بودند به فرمان پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله به منطقهى خوش آب و هوایى در بیرون مدینه رفته و اجازه یافتند از شیر شترهاى زکات بهره ببرند؛ امّا چون سالم شدند، چوپانهاى مسلمان را گرفته، دست و پایشان را بریدند و چشمانشان را کور کرده، شتران را به غارت بردند و از اسلام هم دست کشیدند. رسول خدا صلى الله علیه و آله دستور داد آنان را دستگیر کنند و همان کارى را که با چوپانان کرده بودند، بر سر خودشان آوردند. آیهى فوق نازل شد.
کیفرهایى که در آیه آمده، «حقّ اللّه» است و از جانب حکومت یا مردم قابل عفو و تبدیل نیست. «1» ودر تفسیر المیزان آمده است که انتخاب یکى از چهار کیفر، با امام مسلمانان است و اگر اولیاى مقتول هم عفو کنند، باید یکى از کیفرها اجرا شود.
______________________________
(1). تفسیر اطیبالبیان.
کلمهى «جَزاءُ» به معناى کیفر و پاداش کافى است؛ یعنى حدود و مجازاتهاى چهارگانه براى مجرم عادلانه و کافى است. «1»
براى اصلاح جامعه، هم موعظه و ارشاد لازم است، هم شمشیر و برخورد قاطع و انقلابى.
(آیه قبل، پیام و هشدار به قاتل بود و این آیه، عقوبت افراد محارب و مفسِد را بیان مىکند)
عقوبت باید همراه با عدالت باشد. چون فسادها و خصوصیّات مفسدان متفاوت است، کیفرها هم یکسان نیست؛ مثلا اگر فساد، فجیعانه بود، کیفرش قتل است؛ ولى اگر سطحى بود، کیفر آن تبعید است. این معنا از روایات فهمیده مىشود، از جمله آنکه: کیفر قتل، اعدام است، کیفر ارعاب، تبعید است، کیفر راهزنى و سرقت، قطع دست و پا است و کیفر قتل و راهزنى وسرقت مسلحانه، قطع دست و پا و به دار آویختن است. «2»
اجراى احکام و حدود الهى، در سایهى برپایى نظام و حکومت اسلامى میسّر است، پس دین از سیاست جدا نیست.
آنان که بر امام و رهبر مسلمانان یا حکومت اسلامى خروج کنند، مشمول «یُحارِبُونَ اللَّهَ» مىشوند. «3»
طبق آیهى 279 سورهى بقره، رباخوار، «محارب» خدا و پیامبر است، «فَأْذَنُوا بِحَرْبٍ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ» چون امنیّت اقتصادى را به هم مىزند. همچنین در روایات، توهین به مسلمان، محاربهى با خدا به حساب آمده است: «من أهان لى ولیاً فقد بارزنى بالمحاربة». «4»
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور(10جلدى)، ج2، ص: 285 |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : آیات خاص |
گوینده : مسعود ورزیده |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● برداشت شخصی -
محمود اخوان
۱- استفاده از کلمات مضارع یحاربون و یسعون نشان میدهد که مراد از ایه افرادی هستند که دائما مشغول دشمنی با خدا و رسول و فساد در زمین هستند نه افرادی که فقط یک بار خطایی کرده باشند.۲- حرف ( و ) در بین یحاربون ... و یسعون نشان میدهد مراد ایه اعمالی است که جنبه عمومی دارد و خطاهای فردی در برابر دستورات الهی و رسول جزء این ایه نیست بلکه خطاهاو مخالفتهاییکه جنبه عمومی داشته باشد را شامل می شود. ۳- بیان ۴ نوع مجازات نشان از نسبی بودن جرم دارد که با توجه به شدت انجام هر عمل یکی از آنها قابلیت اجرا پیدا می کند اما از آنجا که جرم جنبه عمومی داشته لذا هدف از اجرای حکم نیز عبرت آموزی برای فرد و جامعه و جلوگیری از تکرار و اشاعه آن است لذا در اجرای هر یک ملاک بازدارندگی برای فرد و بقیه جامعه خواهد بود. ۴- مجازات دنیوی با عذاب اخروی متفاوت است هم از لحاظ کیفیت و هم کمیت . ۵- مجازات دنیوی مانع از عذاب اخروی نخواهد بود. ۶- با توجه به فساد در زمین مشخص دستور تبعید از همان ارض مشخص داده شده است . ۷- برخی از خطاها هم عقوبت دنیوی دارد و هم عقوبت اخروی
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : آیه- آیات |
گوینده : محمود اخوان |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.