این آیه بیان دیگرى است براى جمله «إِنَّمَا الْآیاتُ عِنْدَ اللَّهِ»(الأنعام/109) و اینکه ادعاى مشرکین که مىگویند: «لَئِنْ جاءَتْهُمْ آیَةٌ لَیُؤْمِنُنَّ بِها»(الأنعام/109) ادعا و وعده دروغ است که جهل به عظمت پروردگار آنان را به چنین دروغپردازیها وادار کرده، این نابخردان خیال کردهاند که آیه و معجزه، ایمان را در دل آنان ایجاد مىکند و دل آنان را براى قبول ایمان قابل و مستعد مىسازد، و حال آنکه این کار بستگى به مشیت پروردگار دارد.
گر چه نظام عالم خلقت محکوم به قانون علت و معلول است، لیکن علل و اسباب وقتى مؤثرند که خداوند خواسته و اذن داده باشد.اما چه باید کرد که بیشتر مشرکین- که شاید عوام و غیر علماى اهل بغى و ستم آنان باشند- به مقام پروردگار خود جاهلند، و همه علل و اسباب را مستقل در تاثیر مىپندارند، و خیال مىکنند اگر خداوند معجزه را که سبب ایمان است برایشان بیاورد ایمان مىآورند هر چند خداوند نخواسته باشد، و اشتباهشان از این جهت است که این اسباب ناقص را اسباب مستقل پنداشتهاند.
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : بنا بر این، سیاق آیه دلالت دارد بر اینکه به منظور اختصار در کلام چیزى حذف شده، و تقدیر آن این است که: اگر ما پیشنهاد مشرکین را مىپذیرفتیم و آیات عجیب و غریب براى آنان نازل مىکردیم، حتى اگر ملائکه را به چشم آنان درمىآوردیم و یا مردهها را برایشان زنده مىکردیم و آنان با مردههاى خود حرف مىزدند، و مردهها به صدق دعوت ما شهادت مىدادند، و یا تمام موجودات را طائفه طائفه جمع نموده و یا مواجه با آنان مىکردیم و همه به زبان حال و یا به زبان قال شهادت مىدادند، باز ایشان ایمان آور نبودند، و هیچ یک از این کارها در آنان تاثیر نمىکرد، مگر اینکه خدا خواسته باشد.
پس این مردم جز به مشیت خدا ایمان نمىآورند. آرى، گر چه نظام عالم خلقت با همه عرض عریضى که دارد محکوم به قانون علت و معلول است و بر طبق این قانون جریان دارد، لیکن این علل و اسباب خود محتاج به خداى تعالى هستند، و از ناحیه خود استقلال ندارند. و خلاصه خداوند با اجراى این نظام دست بند به دست خود نزده، علل و اسباب وقتى مؤثرند که خداوند خواسته و اذن داده باشد.
اما چه باید کرد که بیشتر مشرکین- که شاید عوام و غیر علماى اهل بغى و ستم آنان باشند- به مقام پروردگار خود جاهلند، و همه علل و اسباب را مستقل در تاثیر مىپندارند، و خیال مىکنند اگر خداوند معجزه را که سبب ایمان است برایشان بیاورد ایمان مىآورند و حق را پیرو مىشوند هر چند خداوند نخواسته باشد، و اشتباهشان از این جهت است که این اسباب ناقص را اسباب مستقل پنداشتهاند.
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
گویا یکى از درخواستهاى مشرکان، نزول فرشتگان و سخن گفتن مردگان با آنان بوده است، غافل از آنکه این مشرکان به قدرى لجوجند که حتّى اگر امور غیبى مثل فرشتگان براى آنان محسوس شود باز هم ایمان نخواهند آورد. سعدى نیز مىگوید:
چون بود اصل گوهرى قابل تربیت را در او اثر باشد
هیچ صیقل نکو نداند کرد آهنى را که بد گهر باشد
سگ به دریاى هفتگانه مشوى چون شود تر، پلیدتر باشد
خر عیسى گرش به مکّه برى چون بیاید هنوز خر باشد
[ نظرات / امتیازها ]
1 مشرکان در پى بهانه تراشى هستند و اگر معجزه اى براى آنان آورده شود ایمان نمى آورند اگر آنان واقعاً معجزه مى خواستند، مهم ترین معجزه پیامبر صلى الله علیه و آله قرآن بود که دیده بودند، ولى ایمان نیاورده بودند؛ آنان افرادى نادان و لجوج هستند
2 خدا مى تواند مشرکان را مجبور سازد که ایمان آورند، اما این خلاف سنت الهى در مورد آزادى و اختیار انسان است؛ علاوه برآن، چنین ایمانى، هیچ فایده ى تربیتى و اثر تکاملى نخواهد داشت
[ نظرات / امتیازها ]