نکوهشى تفکرانگیز از عالمان بىعمل
در ادامه آیات قرآن شریف در نکوهشى سخت تفکرانگیز و تکاندهنده از دانایان و عالمان و آگاهانى که بر اساس دانش و آگاهى خویش رفتار نکنند و حقوق خدا و خلق را پایمال سازند - در اشاره به آن گروه از یهود که عمل به رهنمودهاى تورات را وا نهاده بودند - مىفرماید:
مَثَلُ الَّذِینَ حُمِّلُوا التَّوْراةَ ثُمَّ لَمْ یَحْمِلُوها کَمَثَلِ الْحِمارِ یَحْمِلُ أَسْفاراً
وصف و حال آن کسانى که تورات بر آنان فرود آمد و به عمل به مفاهیم و مقررات عادلانه و انسانى آن موظف گردیدند، امّا آن گونه که شایسته بود حق آن را رعایت ننموده و به وظایف خویش عمل نکردند، بسان وصف درازگوشى است که کتابهاى دانش و حکمت را بر پشت خویش مىکشد، امّا نه آنها را مطالعه مىکند و از مفاهیم آنها آگاه است و نه بدانها عمل مىنماید و اصلاح مى پذیرد.
بدین سان قرآن شریف وصف و داستان آن کسانى را که کتاب آسمانى را مطالعه و آیات آن را دستهبندى و حفظ و در دفترهاى خویش یادداشت مىکنند، امّا به احکام و مقررات آن عمل نمىکنند و اصلاح نمى پذیرند، بسان داستان و وصف آن درازگوشى است که بارى گران از کتاب و کتابخانه را بر پشت مىکشد و جابه جا مىکند، امّا از آنچه جابه جا نموده بىخبر است و سودى نمىبرد و کمال نمى جوید.به باور «ابن عباس» منظور این است که: به دوش کشیدن کتاب و عمل نکردن به مفاهیم و مقررات آن، با نپذیرفتن و انکار کتاب یکسان است؛ از این رو کسى که قرآن را تلاوت نماید و مفاهیم آن را درنیابد و یا از آن روى گرداند و عمل نکند، چه تفاوتى دارد؟ آرى، داستان این آیه به چنین کسى نیز اشاره دارد و تلاوتگر قرآن و حافظ آن، که بدان عمل نکند و آن را به ابزار توجیه ظلم و استبداد تبدیل سازد از مصادیق این آیه است؛ امّا اگر تلاوت کرد و حلال و حرام آن را در میدان زندگى رعایت نمود، و حقوق و آزادى و امنیت و کرامت مردم را بازیچه خودسرىها و خودکامگىها و انحصار قدرت و امکانات ملى نساخت از شمول آن خارج است.
یکى از سرایندگان اندیشمند در این مورد مىگوید:
زوامل للاسفار لاعلم عندهم
بجیدهم الاّ کعلم الأباعر...
مردمى که کتابها را بر دوش مىکشند و مفاهیم و معارف آن را حفظ مىکنند، امّا به زیبایى و نیکویى محتواى آن جز بسان شترها نمىاندیشند و آگاهى ندارند، و حقوق خدا و خلق را پایمال مى سازند، چنین کسانى به جان تو سوگند، بسان مرکبهایى هستند که بامدادان و شامگاهان در رفتن به سفر و بازگشتن خویش نمىدانند که بر بارهاى پشت آنها چیست و چه چیزى را جابه جا مىکنند! گواه مطلب این است که در این شعر، بارها واژه «اسفار» به مفهوم کتاب آمده است.
آن گاه در ادامه آیه شریفه مىفرماید:بِئْسَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیاتِ اللَّهِ
راستى که چه زشت است وصف و مثال مردمى که آیات روشن و روشنگر خدا را دروغ انگاشتند.
و این زشتى وصف و حال این گروه بدان دلیل است که خداى فرزانه آنان را نکوهش کرده و منظور از این گروه در آیه، آن گروه از یهودیان مىباشند که با ایمان نیاوردن به پیامآور بزرگ اسلام، حضرت محمد(ص)، قرآن و تورات را انکار کردند و نویدها را در مورد آمدن پیامبر خدا دروغ انگاشتند.
وَ اللَّهُ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ.
و خدا مردم بیدادپیشه را راه نمىنماید، و آن مهر و لطفى را که در حق ایمانآوردگان راستین به تورات و قرآن مىنماید در حق ستمکاران نخواهد نمود.
به باور پارهاى منظور این است که: خدا به بیدادگران پاداش ارزانى نداشته و آنان را به سعادت و نیکبختى راه نخواهد نمود.
از یکى از صاحبان دانش و بینش آوردهاند که مىگفت: هان اى پیروان قرآن، پیش از آن که دیگران در عمل به قرآن از شما پیروى کنند و بر شما سبقت گیرند، از قرآن پیروى نمایید و مقررات عادلانه و انسانى آن را در همه میدانها و عرصهها، فراراه خویش قرار دهید، و آن گاه به تلاوت آیه مورد بحث مىپرداخت.
[ نظرات / امتیازها ]