● عبدالله عبداللهي -
اثنی عشری
خلاصه فرعون ثانیا گفت: معجزۀ دیگر دارى موسى علیه السّلام فرمود: بلى، وَ نَزَعَ یَدَهُ :دست به بغل و بیرون کشید دست خود را، فَإِذٰا هِیَ بَیْضٰاءُ لِلنّٰاظِرِینَ : پس آن هنگام دست او نورانى شد در غایت کمال نورانیت براى نظرکنندگان، یعنى ظاهر شد سفیدى که خارج از عادت بود که بدان سبب جمیع نظار برآن مجتمع شدند و به تعجب و تحیر نگاه مى کردند
حضرت موسى علیه السّلام گندم گون بود، چون دست در بغل و بیرون آورد، و نورانیت آن به حدى شد که شعاعش بر نور آفتاب غلبه داشت در مدارک حضرت موسى علیه السّلام دست خود را ابتدا به فرعون نشان داد بعد در بغل و بیرون آورد، نورى از آن مى تافت که آسمان و زمین را روشن ساخت باز در بغل و خارج نمود، به حالت اولیه برگشت فرعون چون این دو معجزۀ باهره را مشاهده نمود خواست ایمان آرد، هامان وزیر او برخاست و گفت: اى فرعون، مدتى است دعوى خدائى مى کنى و عالمى را مسخر خود ساخته اى، همه عبادت تو کنند، حال مى خواهى به بنده ایمان آورى، این امر شنیع و قبیح است پس فرعون به موسى علیه السّلام گفت: مرا تا فردا مهلت ده موسى علیه السّلام گفت: چنین باشد، بیرون آمد حق تعالى وحى فرمود به موسى علیه السّلام فرعون را بگو اگر به من ایمان آرى، پادشاهى را به تو مسلم دارم جوانى و قوت به تو بازدهم موسى علیه السّلام چون پیغام را رسانید فرعون گفت: مرا مهلت ده پس هامان را طلبید و عدۀ موسى علیه السّلام را گفت: اگر چنین است که موسى علیه السّلام مى گوید، امرى عظیم باشد هامان جواب داد: او مردى ساحر، ممکن است این فعل از او صادر گردد، لکن قوم یک روز تو را عبادت کنند، به همۀ ملک دنیا مى ارزد من هم توانم تو را جوان سازم، امر کرد وسمه آورده، هامان موى فرعون را به آن خضاب، سیاه نمود فرعون به آن فریب خورد روز دیگر موسى علیه السّلام وارد، متعجب شد، وحى آمد، تعجب مکن، این خضاب و به اندک زمانى زائل و همان سفیدى ظاهر شود
در منهج در بعضى روایات چون موسى علیه السّلام و هارون از نزد فرعون بیرون آمدند، در راه ایشان را باران گرفت به خانه پیره زنى از خویشان مادرى خود رفتند هامان و قوم و فرعون گفتند: این دو نفر را باید گرفت و محبوس ساخت ملا زمان آمدند، موسى و هارون را خفته یافتند خواستند آنها را دستگیر کنند، عصا اژدها شده حمله نموده فرار کردند پس از بیدار شدن، پیره زنى واقعه را گفت، ملازمان ترسان و هراسان نزد فرعون آمدند
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر مخزن العرفان در علوم قرآن
فَأَلْقىٰ عَصٰاهُ فَإِذٰا هِیَ ثُعْبٰانٌ مُبِینٌ ، وَ نَزَعَ یَدَهُ فَإِذٰا هِیَ بَیْضٰاءُ لِلنّٰاظِرِینَ موسى آن دو معجزه اى که ابتداء از ید بیضاء و عصا به او عطا شده بود آن را ارائه داد
عصا را انداخت ناگاه اژدهاى بسیار بزرگى شد و این منافات ندارد با آنجا که در وصف عصا فرموده (فَلَمّٰا رَآهٰا تَهْتَزُّ کَأَنَّهٰا جَانٌّ وَلّٰى مُدْبِراً) جان بمعنى مار کوچک است شاید در کوه طور کوچک نمودار گردید که موسى نترسد و در مقابل فرعون مار عظیم گردید که بلکه فرعون و تابعینش حذر کنند
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر نمونه
آیه بعد اشاره به دومین اعجاز موسى که جنبه امید و بشارت دارد کرده، مى فرماید: موسى دست خود را از گریبان خارج کرد،ناگهان سفید و درخشنده در برابر بینندگان بود ( وَ نَزَعَ یَدَهُ فَإِذٰا هِیَ بَیْضٰاءُ لِلنّٰاظِرِینَ ) نزع در اصل به معنى برگرفتن چیزى از مکانى است که در آن قرار گرفته،مثلا برگرفتن عبا از دوش و لباس از تن در لغت عرب،از آن تعبیر به نزع مى شود،و همچنین جدا شدن روح از تن را نیز نزع مى گویند و به همین مناسبت گاهى به معنى خارج کردن نیز آمده است،که در آیه مورد بحث به همین معنى است گرچه در آیه سخنى از محل خارج ساختن دست،به میان نیامده است، ولى از آیه 32 سوره قصص( اُسْلُکْ یَدَکَ فِی جَیْبِکَ تَخْرُجْ بَیْضٰاءَ )استفاده مى شود که موسى دست را در گریبان مى کرد و سپس خارج مى ساخت،سفیدى و درخشندگى خاصى داشت،سپس به حالت نخستین بازمى گشت در پاره اى از روایات و تفاسیر مى خوانیم که دست موسى علاوه بر سفیدى در این حالت به شدت مى درخشید،ولى آیات قرآن از این موضوع ساکت است، اگر چه منافات با آن ندارد و همانطور که گفتیم این موضوع و معجزه سابق درباره عصا،مسلما جنبه طبیعى و عادى ندارد بلکه در ردیف خارق عادات پیامبران است که بدون دخالت یک نیروى ما وراء طبیعى امکان پذیر نیست و نیز همانطور که اشاره شد،موسى با نشان دادن این معجزه مى خواهد این حقیقت را روشن سازد که تنها برنامه من جنبه ارعاب و تهدید ندارد،بلکه ارعاب و تهدید براى مخالفان است و تشویق و اصلاح و سازندگى و نورانیت براى مؤمنان
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر کاشف
وَ نَزَعَ یَدَهُ فَإِذٰا هِیَ بَیْضٰاءُ لِلنّٰاظِرِینَ رنگ پوست دست موسى تیره بود؛ زیرا رنگ خود او گندم گون بود، پس چگونه دست وى بدون داشتن بیمارى، سفید و درخشنده گردید؟
با دیدن این معجزات، فرعون احساس ذلّت و خوارى کرد و تحقیر شد و درباریان و اطرافیانش نیز این احساس او را درک کردند و اینکه موسى علیه السّلام او را از آن حالت کبرایى اش به زیر کشیده است ازاین رو، کوشیدند رنج اربابشان را کاهش دهند و به او و نیز به خودشان دروغ بگویند
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.