سخن موسای کلیم این بود که دو دستور داد دو بشارت داد یک شرط جمعی دو دستورش این بود ﴿استعینوا بالله﴾ ﴿واصبروا﴾ این دو، آن دو بشارتش این بود که ﴿انّ الارض لله﴾ نه لفرعون چون فرعون میگفت مگر این نیست که ﴿أَ لَیْسَ لی مُلْکُ مِصْرَ وَ هذِهِ اْلأَنْهارُ تَجْری مِنْ تَحْتی﴾ منظور از این ارض یا تمام کره خاک است یا خصوص بخش مصر این مقدار متیقن است حرف فرعون این بود که ﴿أَ لَیْسَ لی مُلْکُ مِصْرَ وَ هذِهِ اْلأَنْهارُ تَجْری مِنْ تَحْتی﴾ أی من تحت قصری موسی فرمود نه ﴿انّ الارض لله﴾ اینکه تو میگویی ﴿أَ لَیْسَ لی مُلْکُ مِصْرَ﴾ نه مصر که مال تو نیست﴿اِنَّ اْلأَرْضَ لِلّهِ یُورِثُها مَنْ یَشاءُ﴾ چند روزی در دست توست به عنوان آزمون بعد هم در دست خلفای الهی است پس ﴿اِنَّ اْلأَرْضَ لِلّهِ یُورِثُها مَنْ یَشاءُ﴾ خدا تنها مالکی نیست که نظیر مالکان دیگر باشد که ملک او غصب بشود اینطور نیست یک مالکی است که مَلِک هم هست ﴿بیده الملک﴾ برخی مالکاند ولی ملِک نیستند سلطه و نفوذ در ملکشان ندارند ملکشان مغصوب دیگران هست اما ذات اقدس اله مالکی است که ملِک هم هست ﴿اِنَّ اْلأَرْضَ لِلّهِ﴾ این یک، ﴿یُورِثُها مَنْ یَشاءُ﴾ به دست اوست این دو، آن شرط جمعیاش هم این هست که ﴿العاقبةا لمتقین﴾ این اختصاص به مسائل آخرت ندارد که﴿والعاقبة لاهل التقوی﴾ یعنی بهشت مال متقیان است که﴿اعدت للمتقین﴾ آن البته مسلم است بلکه در مسائل دنیای هم اینچنین است اینکه فرمود ﴿مَنْ یَتَّقِ اللّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ﴾ نشان میدهد که دنیا را هم شامل میشود یعنی هرگز مرد باتقوی و ملت با تقوی نمیماند این ﴿وَ مَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللّهِ قیلاً﴾ چه کسی از خدا راستگو تر هست چه کسی از خدا صادق الحدیث تر است فرمود هرگز ملت با تقوی نمیمانند ﴿مَنْ یَتَّقِ اللّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ﴾ و اصولا رزق مومن را ذات اقدس اله سعی میکند من حیث لا یحتسب تعیین کند یعنی بیش از آن مقداری که مومن را از راه عادی تأمین میکند از را غیبی تأمین میکند تا ایمان او بیشتر بشود چون «کن لما ترجو ارجی منک لما ترجو» پس بنابر این اینکه فرمود ﴿والعاقبة للمتقین﴾ اختصاص به مسئله بهشت ندارد بهشت یقینی است که ﴿اعدت للمتقین﴾ ﴿وَ أُزْلِفَتِ الْجَنَّةُ لِلْمُتَّقینَ﴾ و مانند آن.
پس والعاقبة للمتقین اختصاصی به جریان آخرت ندارد اطلاقش شامل دنیا و آخرت میشود یک، برای اینکه زمینه هم درباره دنیاست که ﴿اِنَّ اْلأَرْضَ لِلّهِ یُورِثُها مَنْ یَشاءُ﴾ اطلاقش شامل دنیا و آخرت میشود یک ، و کریمه سورهٴ مبارکهٴ طلاق هم نشان میدهد که بهرههای دنیایی هم از تقوی ساخته است که ﴿مَنْ یَتَّقِ اللّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ﴾ هرگز مومن مرد با تقوا یا ملت با تقوی در فشار اقتصادی یا غیر اقتصادی گیر نمیکند نمیماند اگر در فشار است برای اینکه ﴿وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْری فَإِنَّ لَهُ مَعیشَةً ضَنْکًا﴾ اینها دوتا آیهاند در مقابل هماند آنکه نام و یاد خدا را گذاشت کنار در فشار است آنکه با نام و یاد خدا زندگی میکند در آزادی و حریت و رفاه است نمیماند هرگز. خب ﴿والعاقبة للمتقین﴾ روی اطلاقش شامل بحثهای دنیا و آخرت خواهد بود.
[ نظرات / امتیازها ]
این سه شرط که یکى از آنها در زمینه عقیده (استعانت جستن از خدا) و دیگرى در زمینه اخلاق (صبر و استقامت ) و دیگرى در زمینه عمل (تقوى و پرهیزکارى ) تنها شرط پیروزى قوم بنى اسرائیل به دشمن نبود، بلکه هر قوم و ملتى بخواهند بر دشمنانشان پیروز شوند، بدون داشتن این برنامه سه مادهاى امکان ندارد، افراد بى ایمان و مردم سست و ترسو، و ملت هاى آلوده و تبهکار، اگر هم پیروز گردند، موقتى و ناپایدار خواهد بود.
قابل توجه اینکه این سه شرط هر کدام فرع بر دیگرى است ، پرهیزکارى بدون استقامت در برابر شهوات و زرق و برق جهان ماده ممکن نیست همان طور که صبر و استقامت نیز بدون ایمان به خدا، بقاء و دوام ندارد.
[ نظرات / امتیازها ]
1 در این آیه در حقیقت به چند شرط پیروزى بر دشمن اشاره شده است:
الف) شرایط عقیدتى پیروزى که همان بندگى خدا و یارى جستن از وى و تکیه بر اوست
ب) شرایط اخلاقى پیروزى که همان صبر و استقامت و پارسایى است
2 در این آیه دو بشارت نیز مطرح شده است:
الف) مژده ى ارث بردن زمین توسط بندگان خدا
ب) مژده ى فرجام نیک براى پارسایان
3 در این آیه اشاره شده که خدا هرکس از بندگانش را بخواهد وارث و حاکم زمین مى گرداند، اما در آیه ى پنجم سوره ى طه بیان شده که مستضعفان وارثان نهایى زمین خواهند بود آرى؛ مستضعفانى که پارسا باشند و از خدا کمک بخواهند و استقامت ورزند، در نهایت، پیروز و حاکم جهان مى شوند
4 در حدیثى از امام باقر علیه السلام حکایت شده که
در کتاب على علیه السلام چنین یافتیم که در مورد آیه ى فوق آمده بود: «من و اهل بیت من همان کسانى هستیم که خدا زمین را به ما منتقل ساخته و ما همان خودنگه داران (پارساپیشه) هستیم
این روایت اشاره دارد که آیه ى فوق یک قانون عمومى است که در مورد مؤمنان امت هاى بعدى هم جریان دارد و اهل بیت علیهم السلام از مصادیق بارز آن هستند
[ نظرات / امتیازها ]