تَسْحَرَنا : جادو، فریب، وارونه جلوه دادن، «ساحر» سحر کننده جمع آن ساحرون و سحرة جادوگران «سحّار» بسیار جادو کننده، صیغه مبالغه «تسحیر» جادو کردن دیگران، سحر بعد از سحر
توضيح : سحر به معنى حیلهها و تخیلات بى حقیقت است که شعبده باز با تردستى چشم شخص را از کارى که مىکند منحرف مىنماید. دقت در آیات قرآن نشان مىدهد که اثر سحر فقط در چشم و ذهن طرف است نه تصرّف در صورت و جنس شى. به عبارت دیگر ساحر در چشم و خیال بیننده تصرّف مىکند که ریسمان را مار گمان کند نه اینکه ریسمان را به حرکت در مىآورد. همانند آنکه انسان به محل تاریک نگاه مىکند و قیافه ترسناکی در نظرش مجسّم مىشود، چشم او اشتباه مىکند نه اینکه فلان درخت مثلاً به آن صورت در آمده است. با این بیان فرق سحر و معجزه روشن مىشود زیرا معجزه انقلاب حقیقى خارج و واقعیت است مثلا در ماجرای عصاى موسى و آتش ابراهیم و شکافتن دریا براى بنى اسرائیل و ناقه صالح و غیره. در خارج عصا مار و دریا شکافته و آتش سرد شده بود.
[ نظرات / امتیازها ]
بِمُؤْمِنینَ : ایمنى، آرامش، اطمینان، اعتماد، خاطر جمع بودن، امین بودن، امانتدار. تسلیم توأم با اطمینان خاطر، گرایش و ایمان آوردن. اَمن و اَمانة و اَمان د ر اصل به یک معنىاند . آمِن: خاطر جمع، کسى که در او ایمنى است و یا شهرى که ایمن است.
توضيح : «امین» به معنى فاعل و مفعول «آمِن مأمون» هر دو آمده است .
اَمن و اَمانة و اَمان د ر اصل به یک معنىاند.
« آمِن»، خاطر جمع، کسى که در او ایمنى است و یا شهرى که ایمن است [آل عمران:97]، [بقره:126]
«آمِنة» به معنى امن است، (انفال: 11)
«امانت» را از آن جهت امانت گویند که شخص امانت گذار از خیانت آنکه امانت پیش اوست مطمئن و امین است.
«امن» اگر خودش قالب متعدّى باشد، به معنى دادن است. مثل [قریش:4]، یعنى آنها را از ترس ایمن گردانید
«مؤمن» از اسمای حسنى الهی است به معنای ایمنى دهنده است. [حشر:23].
آیاتى که آمَنَ و آمَنوا و سایر مشتقّات آن به معنى ایمان آوردن است، اکثراً با باءِ و گاهى با لام متعدّى شدهاند مثل [بقره:285]، و مثل [عنکبوت:26].
[ نظرات / امتیازها ]