2) نبأ » در لغت در زبان فارسی غالباً نبا به مترادف آن خبر ترجمه می¬شود امّا خبر کاملاً با نباً مترادف نیست و لغت شناسان تفاوت¬هایی برای این دو ذکر کرده اند .
ابو هلال عسکری می¬گوید : نباً برای چیزی است که خبر گیرنده آن را نمی¬داند و می¬¬پرسد در حالی که خبر ممکن است درباره آنچه که می داند و آنچه که نمی¬داند باشد
زبیدی و جزایری از قول راغب نقل کرده اند : که « نبأ » خبری است که دارای فایده بزرگ باشد به آن علم با غلبه خلف حاصل شود و خبر تا زمانی که این اوصاف سه گانه را نیابد ، نمی¬توان به آن « نبأ » خبری است که دارای فایده بزرگ باشد به آن علم یا غلبه خلف حاصل شود و خیر تا زمانی که این اوصاف سه گانه را نیابد ، نمی¬توان به آن « نبأ » گفت و نیز « بنأ » مانند خبر متواتر عاری از کذب است
نبأ عظیم چیست ؟
بین مفسرین درباره « نبأ » عظیم اختلاف وجود دارد :
- گروهی گفته اند : مراد از « نبأ » اثبات صانع و صفات او و ملائک و رسل و بعثت و بهشت و دوزخ است
به این گروه می توان گفت در این آیه سؤال کنندگان و منکران ، کفّار قریش هستند و آنها منکر صانع نبودند ، بلکه در توحید خود الحاد می ورزیدند و برای خدا شریکانی در نظر داشتند و نیز سخن این گروه زمانی می تواند صحت داشته باشد که نبأ را به معنی تمام آنچه پیامبر فرمان داده و آورده است بدانیم در حالی که سیاق کلام ظهور در موردی بودن سؤال دارد .
گروهی نیز گفته اند : مراد از نباء عظیم « نبوت » پیامبر است و این سؤال آن ها از روی انکار بوده است .
... اللهم بلی شهدنا بمنّک و للطفک بانک انت الله لا اله الا انت ربنا و محمد عبدک و رسولک نبینا و علی امیرالمومنین و الحجه¬العظمی و آیتک الکبری و النباء العظیم الذی هم فیه مختلفون 000
خدایا ، به منت و لطف تو گواهی می دهیم که تو الله ، که خدایی جز تو نیست ، خدای ما هستی و محمد بنده و رسول تو ، پیامبر ما و علی امیر المؤمنین و حجت عظمی و آیت کبرای تو « نبأ عظیم » است که در آن اختلاف کرده¬اند .
« نبأ عظیم » در شعر شاعران : عونی گوید :
یا ایها النبأ العظیم کفاک ان
سماک ربک فی القرآن عظیما
انی لاعلم ان من والاکم
والی اله الواحد القیوما
ای « نبأ عظیم » برای تو کافی است که خدای تو ، تو را در قرآن عظیم بنامد .
من می دانم که یقیناً هر کس که ولایت شما را بپذیرد ، ولایت خدای قیّوم را پذیرفته است
ابن العاص در قصیدۀ معروفش به نام جلجلیه خطاب به معاویه می گوید :
نصرناک من جهلنا یا ابن هند
علی النباء الأعظم الأفضل
ای پسر هند ! ما تو را از روی نادانی خود در برابر « نبأ عظیم » گرامی یاری کردیم .
مفهومی دیگر از « نباء عظیم »
در روایتی از امام صادق ( ع ) به مفهوم دیگر از نبأ عظیم بر می¬خوریم که چندان با مطالبی که تاکنون دیده¬ایم بیگانه نیست .
از امام صادق ( ع ) درباره آیه « عمّ یتسائلون عن النبأ العظیم » روایت شده است که حضرت فرمود : نبأ عظیم ولایت است .
سخنی در پیام
پس از بررسی مفهوم لغوی « نبأ » به اقوال مفسرین درباره « نبأ عظیم » اشاره کردیم و آن گاه به سیر در روایات به دنبال نبأ عظیم پرداختیم ، دیدیم که اطلاق « نبأ عظیم » به امیرالمؤمنین ( ع ) بسیار گسترده بوده است : پیامبر بارها به این نکته اشاره کرده¬اند و خود امیرالمؤمنین نیز در موارد متعددی این نکته را بازگو کرده اند و ائمه علیهم السلام نیز بر آن صحه گذاشته اند و در نزد مسلمین صدر اسلام و قرون اولیه و نیز در فرهنگ شیعه ، « نبأ عظیم » امیر¬المؤمنین علی بن ابی طالب ( ع ) است و چه ظلم ها که در حق او نکرده¬اند و چه اختلاف¬ها که درباره او نداشتند که شمارش و بررسی این اختلاف¬ها خود مجال و عرصه دیگری را می¬طلبد .
به این گروه نیز می¬توان گفت آیات مورد بحث هیچ اشاره ای به نبوت ندارد و نکته ای که درباره عموم « نبأ » در گروه قبل گفته شده در این جا نیز صادق است .
گروهی « نبأ عظیم » را « قرآن » دانسته¬اند ، چون مشرکان در آن اختلاف کرده¬اند : برخی آن را سحر و برخی شعر و 000 دانسته¬اند .
فخر رازی این قول را مطرح می¬کند و خود در مقام رد آن می¬گوید : « عظیم » حقیقت در اجسام دارد و در غیر آن مجاز است ، عظمتی در الفاظ
نیست ، بلکه عظمت در معانی است
قومی هم « نبأ عظیم » را روز قیامت دانسته¬اند به دلیل آن که آیات بعدی درباره روز قیامت است و نیز موضوع غالب در جزء سی ام بحث قیامت است .
در پاسخ باید گفت : گرچه آیات بعد درباره قیامت است و نیز در جزء سی ام قرآن بیشترین بحث ، بحث قیامت است ، اما هیچ کدام از آن¬ها نمی¬تواند دلیل باشد . در جزء سی مطالب دیگری غیر از قیامت نیز وجود و نیز در سوره نبأ پس از آیات مورد بحث و قبل از آیات قیامت خداوند تعدادی از نعمت های خود را بر می¬شمارد ، چرا نگوییم که « نبأ عظیم » نعمتی از نعمت¬های خداوند است ؟
با نگاهی عمیق¬تر به این نظریات می¬بینیم تمام آن¬ها احتمالاتی بیش نیست و گویندگان آنها هر کدام به نکته ای توجه کرده¬اند و چنین سخنی را گفته اند و هیچ یک قابل اثبات نیست و هرگز نمی¬توان گفت : قطعاً نبأ عظیم به این معنی است . حالی که چنین است ، سراغ روایات می رویم تا با کمک از این سخنان پر برکت ، پاسخی بر پرسش آغازین بیابیم .
شأن نزول
علی بن ابی طالب ( ع ) گوید : صخر بن حرب نزد رسول خدا ( ص ) آمد و گفت : امارت ولایتی که تو داری ، بعد از تو از آن کیست ؟
پیامبر گفت : از آن کسی که او نسبت به من چون هارون نسبت به موسی است .
در این هنگام خداوند آیه « عم یتسائلون » را نازل کرد . یعنی اهل مکه از تو درباره خلافت علی می پرسند .« عن النبأ العظیم الذی هم فیه مختلفون » برخی از آنها ولایت او را تصدیق خواهند کرد و برخی تکذیب « کلا سیعلمون ثم کلا سیعلمون » و این ردی است بر آن¬ها ، خلافت او را خواهند شناخت و آن را حق خواهند یافت ، زیرا که در قبرهایشان از آن¬ها سؤال می شود و هیچ مرده ای از آن ها در شرق و غرب جهان در دریا و خشکی نخواهد بود که نکیر و منکر از او می پرسند و به او می گویند : خدای تو کیست ؟ دین تو چیست ؟ و امام تو کیست ؟
نبأ عظیم در احد
روایت شده است : در روز جنگ احد چون مردم گریختند علی ( ع ) در جلو شمشیر می¬زد و جبرییل در سمت راست او و پیامبر و میکاییل در سمت چپ او بودند ، در این هنگام نازل شد که : بگو « نبأ عظیم » است و مردم از او دوری می کنند
نبأ عظیم در جنگ صفین
علقمه گوید : در جنگ صفین روزی مردی از سپاه شام غرق در سلاح بیرون آمد و بر سرش قرآنی بود و این آیه را می خواند : « عم یتساعلون عن النبأ العظیم » خواستم به پیکار او بروم ، علی ( ع ) به من گفت : بایست ، و خود پیش رفت و به آن مرد گفت : آیا « نبأ عظیم » را که در آن اختلاف کرده اند می شناسی ؟ آن مرد گفت : نه . علی ( ع ) گفت : به خدا سوگند من « نبأ عظیم » هستم درباره من اختلاف کردید و بر ولایت من منازعه می کنید و از او ولایت من ، بعد از آن که پذیرفته بودید بازگشتید بعد از آن که با شمشیر من هدایت شدید با این عصیان خود هلاک گشتید ، روز غدیر دانستید و روز قیامت خواهید دانست آنچه را که دانسته بودند ، آنگاه او را با شمشیر بلند کرد و دست و سرش را قطع نمود
تفکر علی بن درّاع اسدی
علی بن دراع اسدی در مسجد کوفه نزد امیر المؤمنین آمد و قابل او ایستاد ، حضرت به او فرمود : تمام شب را به بیداری سپری کرده ای . ابن دراع گفت : یا امیر المومنین شما از کجا بی خوابی مرا می دانید ؟ حضرت فرمود : به خدا سوگند تو در بیخوابیت مرا یاد کردی اگر بخوابی به تو خبر می¬دهم .
ابن دراع گفت : بله یا امیرالمؤمنین درباره آن برایم بگویید ، علی ( ع ) فرمود : تو در شب گذشته آیه « عم یتساعلون عن النبأ العظیم الذی هم فیه مختلفون » را یاد کردی و درباره آن اندیشیدی و تمام شب را بی خواب بودی ، به خدا سوگند آن من هستم و این مردم اختلاف نکرده اند مگر درباره من و خداوند نبایی بزرگ¬تر از من ندارد
توصیف « نبأ عظیم » از زبان پیامبر ( ص )
امام رضا ( ع ) از پدران خود و از امام حسین ( ع ) نقل می¬کند که رسول خدا ( ص ) به علی ( ع ) گفت : یا علی ، تو « حجت الله » هستی و تو « باب الله » هستی و تو « الطریق الی الله » هستی و تو « النبأ العظیم » هستی ، تو « الصراط المستقیم » هستی ، تو « المثل الاعلی » هستی یا علی تو « امام المسلمین » و « امیر المؤمنین » و « خیر الوصیین » و « سید الصدیقین » هستی ، یا علی تو « الفارق الاعظم » و تو « الصدق الاکبر » هستی ، یا علی تو خلیفه من بر امت هستی و این تو هستی که دیون مرا پرداخت می کنی و وعده های مرا انجام می¬دهی ، یا علی تو بعد از من مظلوم خواهی بود ، یا علی تو را بعد از من کنار می¬نهند ، یا علی تو بعد از من مهجور می¬شوی خدای تعالی را و آنچه را که از امتم حاضر هستند گواه می¬گیرم که حزب تو حزب من و حزب من حزب خداست و حزب دشمنان تو حزب شیطان است
« نبأ عظیم » در خطبه وسیله
امیرالمؤمنین ( ع ) در فرازی خطبه طولانی « وسیله » که در آن وسایل تقرب الهی را بر می شمارند چنین می گوید : ... ای مردم بدانید که من در میان شما همانند هارون در آل فرعون و باب حطّه در بنی اسرائیل و کشتی نوح در میان قوم نوح هستم و من « نبأ عظیم » و صدیق اکبر هستم و به زودی آنچه را که وعده داده شده اید خواهید دانست
« نبا » عظیم در قیامت
در روایت اصبغ بن نباته آمده است : علی ( ع ) فرمود : به خدا سوگند من « نبا عظیم » هستم که در آن اختلاف می¬کنند ، چنین نیست ، خواهند دانست ، باز هم چنین نیست خواهند دانست ، هنگامی که بین بهشت و دوزخ بایستم و بگویم این شخص از آن من و این یکی از آن تو ( ای دوزخ
سخنی دیگر از امیرالمؤمنین در توصیف خود به نبأ عظیم عباراتی دارد که در کتب بسیاری و با سندهای متفاوتی ذکر شده است . حتی ائمه ( علیهم السلام ) نیز روایت سخن امیر المؤمنین را از او نقل کرده¬اند ، برخی از نقل های این روایت :
امیرالمؤمنین فرمود : خداوند بنأیی اعظم از من و آیتی اکبر از من ندارد و فضیلت من بر امت¬های گذشته با وجود اختلاف زبانهایشان عرضه است و آن ها به فضل من اقرار نکردند
محمد بن فضیل گوید : از امام صادق ( ع ) درباره سخن خدا : « عم یتسائلون عن النبأ العظیم الذی هم فیه مختلفون » پرسیدم حضرت فرمود : او امیر المؤمنین ( ع ) است که می¬فرمود : برای خداوند نبأئی اعظم از من نیست و فضل من برای امت های گذشته با وجود اختلاف زبان هایشان عرضه شده بود
دو روایت از امام باقر ( ع )
ابوحمزه ثمالی می¬گوید ک به امام باقر ( ع ) گفتم : فدای تو شوم ، شیعیان از تفسیر « عم یتسائلون عن النبأ العظیم » از شما می پرسند 000 حضرت فرمود : مراد امیرالمؤمنین ( ع ) است که آن حضرت می فرمود : خداوند آیتی اکبر از من و نبائی اعظم از من ندارد
ابان بن تغلب گوید : از امام ( ع ) درباره سخن خدا : « عم یتسائلون عن النباء العظیم الذی هم فیه مختلفون » پرسیدم ، حضرت فرمود : او علی ( ع ) است ، چرا که در مورد رسول خدا ( ص ) هیچ اختلافی نیست .
« نبأ عظیم » در دعای غدیر
یکی از اعمال روز غدیر نماز و دعای بعد از آن است . در جای جای این دعا بسیاری از مبانی اعتقادی مشاهده می شود
[ نظرات / امتیازها ]
3) همه پرسشگران در انکار قیامت مشترکند ولی در چگونگی آن اختلاف دارند، یعنی همه از یک منظر ردّش میکنند، هرکسی به یک بیان آن را زیر سوال میبرد و شک ایجاد میکند.
اینکه در چگونگی قیامت اختلاف دارند، چند معنا میتواند داشته باشد:
یکی اینکه شک دارند که حق است ولی رد میکنند.
یکی اینکه یقین دارند که حق است ولی رد میکنند.
یکی اینکه منکر هستند و واقعاً حق بودن قیامت را قبول ندارند و رد میکنند.
در این جا با همه این افراد که سطوح انکارشان متفاوت است، یک گونه جواب دادن مناسب نیست و نیز به همه این سطوح انکار با یک «کلا سیعلمون» جواب دادن مناسب به نظر نمیآید، فلذا برای اختلاف یک بیان دیگری میشود مطرح کرد.
اینکه اینها اختلاف دارند، همه رد میکنند ولی یکی با زیر سوال بردن علم خدا رد میکند و یکی با زیر سوال بردن قدرت خدا رد میکند و یکی با زیر سوال بردن حکمت خدا رد میکند.
کسانی با زیر سوال بردن علم و قدرت خدا رد میکنند، در واقع امکان معاد را منکر میشوند، و کسانی که با زیر سوال بردن حکمت خدا معاد را رد میکنند ضرورت معاد را منکر میشوند.
رد کردن معاد و سوال انکاری از وقوع آن چند حالت دارد، یک بار هست که یک سوال در فضای عمومی جامعه است و آن هم اینکه مگر ممکن است که خدا ما را بعد از اینکه مردیم و خاک شدیم، دوباره زنده کند؟!
ولی یک بار هم هست که همه رد میکنند ولی یکی با این سوال که مگر ممکن است که خدا همه اعمال ریز و درشت ما را بتواند به حساب بیاورد در حالی که در آن واحد میلیونها نفر در کل جهان فکر میکنند و عمل میکنند و خدا بتواند از همه آنها آگاه باشد و مرگشان را هم بداند و بعد از مرگ هم عمل هیچ کس از بین نرود و باقی بماند؟!! این افراد علم خدا را زیر سوال میبرند.
و یکی هم میگوید که چه کسی گفته که حکمت اقتضا میکند که این عالم یک انتهایی داشته باشد؟ همه یک بار به دنیا میآیند زندگی میکنند و لذت میبرند و یک بار هم میمیرند این افراد هم حکمت را زیر سوال میبرند.
در این فضا اختلافی که اینها راه انداختهاند، اختلاف با یکدیگر نیست، بلکه اینها سوالات مختلف هم جهت و هم هدف هستند، همه در انکار متفقالقولند. اگر یکی با یک نوع سوال قیامت را زیر سوال میبرد، دیگری هم به کمک او میآید و بعد دیگری را مطرح میکند و … .
همه اینها دست به دست هم داده و میخواهند یک حقیقت واحدی را زیر سوال میبرند.
[ نظرات / امتیازها ]