از آیه: تا آیه:
انتخاب سوره :
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، شما هم می توانید تفسیر ای در سايت ثبت کنید، تا با نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود.
 » تفسیر المیزان - خلاصه
6) (الم نجعل الارض مهادا):(آیا ما زمین را گهواره ای برای آسایش آنهانگرانید؟) [ نظرات / امتیازها ]
7) (و الجبال اوتادا):(و کوهها را میخهای استوار آن نساختیم ؟) [ نظرات / امتیازها ]
8) (و خلقناکم ازواجا):(و شما را جفت نر و ماده قرار ندادیم ؟) [ نظرات / امتیازها ]
9) (و جعلنا نومکم سباتا):(و خواب را مایه آرامش شما نساختیم ) [ نظرات / امتیازها ]
10) (و جعلنا اللیل لباسا):(و پرده سیاه شب را ساتر ننمودیم ) [ نظرات / امتیازها ]
11) (و جعلنا النهار معاشا):(و روز روشن را برای تحصیل معاش مقرر نکردیم ؟) [ نظرات / امتیازها ]
12) (و بنینا فوقکم سبعا شدادا):(و بر فراز سرشان هفت آسمان محکم را برنیافراشتیم ؟) [ نظرات / امتیازها ]
13) (و جعلنا سراجا وهاجا):(و چراغی روشن چون خورشید را بر نیافروختیم ؟) [ نظرات / امتیازها ]
14) (و انزلنا من المعصرات ماء ثجاجا):(و از فشار و تراکم ابرها آب باران رانباریدیم ؟) [ نظرات / امتیازها ]
15) (لنخرج به حبا و نباتا):(تا بوسیله آن آب دانه و گیاه برویانیم ؟) [ نظرات / امتیازها ]
16) (و جنات الفافا):(و باغهای پر درخت پدید آوریم ؟)این آیات در مقام احتجاج بر ثبوت معاد و بعث و جزاست و بیان حجت این است که عالم محسوس ، با زمین و آسمانش و شب و روزش و انسانهایی که نسلی پس از نسل دیگر می آیند و می روند، و نظام جاری در سراسرش و تدبیر متقن و دقیق آن ممکن نیست بیهوده و بازیچه و صرفا بر اساس سرگرمی پدید آمده باشد و هدف و غایتی نداشته باشد، بلکه بطور مسلم باید به دنبال این نظام متحول دنیوی ، غایت و عالمی ثابت و باقی باشد و درآن عالم اثر صلاح یا فساد این عالم ظهور بیابد وانسان در آن عالم براساس اعمال خیر یا شرش جزای مناسب داده شود.به هر حال با لحن استفهام انکاری یکایک عوامل جاری در نظام دنیوی را برمی شمارد و می فرماید: آیا ما زمین را برای شما قرارگاهی نکردیم که بتوانید در آن مستقر شوید و تصرف نمایید؟ و ما کوهها را مانند میخهای محکمی قرار ندادیم تا ازاضطراب و لرزش زمین جلوگیری کنند؟و ما شما را جفت قرار ندادیم تا سنت ازدواج وتناسل در میان شما جریان یابد و نسلتان حفظ شود و خواب را مایه استراحت و آرامش و تجدید قوای بدنی شما قرار ندادیم و شب را لباس ساتری نساختیم که همه دیدنیها ومبصرات را باظلمت خود می پوشاند؟ و روز را زمان زندگی و محل تعیش شما قرارندادیم تا در آن از فضل پروردگار در طلب روزی بر آیید؟ وبر بالای سرتان هفت آسمان سخت بنیان را بر نیافراشتیم ؟ و خورشید را چراغی شدید الحرارت و پر نورننمودیم ؟ و از ابرهای بارنده متراکم آبی ریزان نازل نکردیم ؟ تا بوسیله آن دانه ها ونباتاتی که مایه قوت آدمیان و حیوانات است بیرون آید؟ و درختان انبوه و درهم ایجادشود؟ پس چگونه ممکن است این همه نظام محکم و متقن بی دلیل و بدون هدف ایجادشده و آخرتی به دنبال نداشته باشد؟ [ نظرات / امتیازها ]
  حاجيه تقي زاده فانيد - تفسیر اثنا عشری‏
6) أَ لَم‌ نَجعَل‌ِ الأَرض‌َ مِهاداً (6)

أَ لَم‌ نَجعَل‌ِ الأَرض‌َ مِهاداً: (استفهام‌ تقریری‌ ‌است‌) آیا قرار نداده‌ایم‌ زمین‌ ‌را‌ فرش‌ گسترده‌ ‌تا‌ قرارگاه‌ ‌شما‌ ‌باشد‌! [ نظرات / امتیازها ]
7) وَ الجِبال‌َ أَوتاداً (7)

وَ الجِبال‌َ أَوتاداً: و قرار دادیم‌ کوه‌ها ‌را‌ میخ‌های‌ زمین‌ ‌تا‌ بدان‌ استوار شود و متزلزل‌ نگردد. مانند مثقله‌ ‌که‌ ‌بر‌ کنار نهند ‌تا‌ باد آنرا ‌از‌ جای‌ برندارد. و ‌اگر‌ متحرّک‌ بودی‌ ‌بر‌ وی‌ قرار نبودی‌ و منافع‌ ‌از‌ ‌او‌ ‌به‌ ظهور نرسیدی‌. [ نظرات / امتیازها ]
8) وَ خَلَقناکُم‌ أَزواجاً (8)

‌تعالی‌‌که‌وَ خَلَقناکُم‌ أَزواجاً: و آیا نیافریدیم‌ ‌شما‌ ‌را‌ جفت‌ جفت‌ ‌یعنی‌ زن‌ و مرد ‌تا‌ مستأنس‌ شوید ‌به‌ یکدیگر و نسل‌ ‌شما‌ باقی‌ ماند! ‌ یا ‌ ‌شما‌ ‌را‌ انواع‌ مختلفه‌ آفریدیم‌ سیاه‌ و سفید و سرخ‌ و زرد و دراز و کوتاه‌ و خوب‌ و زشت‌ و ‌هر‌ یکی‌ ‌را‌ زبانی‌ دیگر و لهجه دیگر. [ نظرات / امتیازها ]
9) وَ جَعَلنا نَومَکُم‌ سُباتاً (9)

وَ جَعَلنا نَومَکُم‌ سُباتاً: و قرار دادیم‌ خواب‌ ‌شما‌ ‌را‌ ‌آن‌ چیزی‌ ‌که‌ ‌به‌ ‌آن‌ قطع‌ حس‌ و حرکت‌ شود، ‌تا‌ قوای‌ حیوانیّه‌ استراحت‌ یابند و بدان‌ آسایش‌ یابند و ماندگی‌ ‌ایشان‌ ‌که‌ ‌از‌ رنج‌ و زحمت‌ کار حاصل‌ ‌شده‌، زایل‌ شود. [ نظرات / امتیازها ]
10) وَ جَعَلنَا اللَّیل‌َ لِباساً (10)

وَ جَعَلنَا اللَّیل‌َ لِباساً: و قرار دادیم‌ شب‌ ‌را‌ پوششی‌ ‌که‌ ‌به‌ تاریکی‌ ‌خود‌ همه‌ چیز ‌را‌ بپوشاند، ‌تا‌ ‌از‌ ‌شما‌ ‌هر‌ ‌که‌ اراده‌ اختفا داشته‌ ‌باشد‌، ‌به‌ ظلمت‌ ‌آن‌ مستتر شود ‌از‌ چشم‌ مردمان‌. مانند کسی‌ ‌که‌ ‌از‌ دشمن‌ گریزد ‌ یا ‌ خواهد تبعیت‌ کند ‌به‌ جهت‌ ظفر یافتن‌. ‌ یا ‌ شب‌ ‌را‌ وقت‌ لباس‌ ‌شما‌ گردانیدیم‌ ‌تا‌ ‌در‌ شب‌ ‌خود‌ ‌را‌ ‌به‌ جامه‌ بپوشید ‌در‌ وقت‌ خوابیدن‌. حضرت‌ صادق‌ ‌علیه‌ السّلام‌ فرماید: تأمّل‌ کن‌ ‌در‌ لطف‌ و حکمت‌ علیم‌ قادر ‌که‌ تاریکی‌ ‌را‌ ‌برای‌ مصلحت‌ ‌در‌ مقدار زمان‌ مقرّر ساخته‌، ‌برای‌ آنکه‌ مردم‌ ‌به‌ ‌آن‌ محتاجند و مخلوط ‌به‌ قدری‌ ‌از‌ نور گردانیده‌ ‌تا‌ کار ‌بر‌ ‌ایشان‌ دشوار نشود.«1» [ نظرات / امتیازها ]
 » تفسیر راهنما
6)
1 - خداوند، زمین را جایگاه مناسب و بسترى آرام براى زندگانى بشر، قرار داده است.

ألم نجعل الأرض مهـدًا

«مهاد» به هرگونه زیرانداز گفته مى شود (مقاییس اللغة). زیرانداز بودن زمین، کنایه از مناسب بودن آن براى استقرار و زندگى است.

2 - زمین، آفریده اى هدف دار است.

ألم نجعل الأرض مهـدًا

سخن از آفرینش زمین و ویژگى هاى آن ـ پس از تهدید منکران معاد ـ گویاى آن است که توجّه به آفرینش زمین، براى رفع شبهه از معاد کافى است; زیرا نمى شود براى این زمین غایت و هدفى مورد نظر نباشد.

3 - وابستگى آفرینش زمین به خداوند، روشن و غیر قابل انکار است.

ألم نجعل الأرض مهـدًا

استفهام در «ألم نجعل» براى تقریر و حاکى از مسلّم بودن مابعد خود است.

4 - توجّه به آفرینش زمین و ویژگى هاى آن، مایه پى بردن به قدرت خداوند و زمینه ساز پذیرش معاد است.

عن النبأ العظیم ... ألم نجعل الأرض مهـدًا

5 - آفرینش زمین، نعمتى الهى براى انسان ها و در جهت منافع حیاتى آنان است.

ألم نجعل الأرض مهـدًا

«مَهْد» و «مِهاد»، به معناى مکانى است که ممهّد و مهیّا باشد (مفردات راغب). بنابراین جمله «ألم نجعل...»، حاکى از این است که خداوند زمین را به گونه اى قرار داده است که براى ادامه حیات بشر آماده باشد.
[ نظرات / امتیازها ]
7)
1 - کوه ها مانند میخ هاى مستحکم، با رسوخ در زمین مانع لرزش آن شده و اجزاى آن را به هم پیوند داده است.

و الجبال أوتادًا

«أوتاد» (جمع «وتد»); یعنى، میخ ها. تشبیه کوه ها به «میخ»، به این لحاظ است که آرامش و استحکام زمین و از هم نپاشیدن آن، وابسته به وجود کوه ها است; زیرا بدون وجود کوه ها، حرکت لایه هاى زمین به روى یکدیگر و پیدایش زلزله هاى فراگیر، آرامش و استقرار آن را به هم مى زد.

2 - خداوند، آفریننده کوه هاى استوار و مستحکم است.

ألم نجعل ... و الجبال أوتادًا

3 - آفرینش کوه ها، داراى غایت و هدف است.

و الجبال أوتادًا

4 - میخکوب شدن کوه ها در زمین، نشان قدرت خداوند و ضرورت معاد

عمّ یتساءلون ... ألم نجعل ... و الجبال أوتادًا

بیان آفرینش کوه ها، در پاسخ آنان که درباره معاد پرسش هایى را مطرح کرده بودند; گویاى آن است که اگر معاد نباشد، براى پدیده هایى همچون زمین و کوه هاى آن توجیهى نمى توان یافت.

5 - وجود کوه هاى استوار در زمین، از نعمت هاى خداوند به انسان ها است.

ألم نجعل ... و الجبال أوتادًا

بیان وصف کوه ها، بین مجموعه آیاتى که بیانگر بعضى از نعمت هاى خداوند به انسان ها است; نشان مى دهد که استوارى کوه ها نیز از جمله آن نعمت ها است.
[ نظرات / امتیازها ]
8)
1 - خداوند، آفریدگار تمامى انسان ها است.

و خلقنـکم

2 - پیدایش دو جنس مرد و زن در نوع انسان، کار خداوند و نشان قدرت او است.

أزوجًا

«أزواجاً» حال براى ضمیر «کم» در «خلقناکم» است. در این صورت مفاد آیه چنین مى شود: خداوند شما را با حالت زوجیت و دو جنس بودن آفرید.

3 - وجود دو جنس مرد و زن در نوع انسان، از نعمت هاى خداوند به او است.

و خلقنـکم أزوجًا

4 - توجه به آفرینش انسان و تداوم نسل او در زمین، زمینه ساز پذیرش معاد است.

عمّ یتساءلون ... و خلقنـکم أزوجًا

در آیه دو چیز به عنوان دلیل بر معاد ذکر شده است; خلقت انسان ها و زوجیت آنان; یعنى، چنین آفریده اى نمى تواند معاد نداشته باشد.

5 - آفرینش انسان و تداوم بخشى به نسل او در زمین، داراى هدفى مشخص

ألم نجعل الأرض مهـدًا ... و خلقنـکم أزوجًا

6 - رسیدن انسان به هدف آفرینشِ خود، در گرو معاد او است.

عن النبأ العظیم ... و خلقنـکم
[ نظرات / امتیازها ]
9)
1 - خواب، پایان دهنده کار و تلاش روزمرّه انسان و زمینه آرامش و راحتى او است.

و جعلنا نومکم سباتًا

«سباتاً» ; یعنى، از حرکت باز ایستادن (لسان العرب از زجاج) و معناى اصلى آن، راحت است. (مصباح)

2 - خواب، از نعمت هاى خداوند براى انسان ها است.

و جعلنا نومکم سباتًا

3 - تلاش بىوقفه و بدون استراحت، ناهنجار و برخلاف طبیعت خدادادى انسان است.

و جعلنا نومکم سباتًا

جمله «و جعلنا ...» در مقام امتنان است. توصیف نعمت خواب به این که «کار و تلاشِ انسان را قطع مى کند»، بیانگر این است که خداوند از او، تلاش بى استراحت نخواسته است.

4 - خواب براى انسان، نوعى مرگ است.

و جعلنا نومکم سباتًا

فعل «سُبِتَ» علاوه بر معناى «بى هوش شد»، به معناى «مُرد» نیز استعمال مى شود (مصباح). بنابراین، احتمال مى رود که «سبات» به معناى مرگ باشد.

5 - قدرت خداوند بر ایجاد حالت خواب در انسان، دلیل امکان معاد است.

عمّ یتساءلون ... و جعلنا نومکم سباتًا

6 - مرگ و معاد انسان، شبیه خواب و بیدارى است.

و جعلنا نومکم سباتًا

یاد کردن از خواب در میان آیاتى که به منظور رفع استبعاد از معاد مطرح شده; ممکن است به جهت تشابهى باشد که بین خواب و مرگ و نیز بیدارى و معاد وجود دارد.
[ نظرات / امتیازها ]
10)
1 - تاریکى شب ـ بسان لباسى پوشیده بر موجودات ـ با مستور ساختن آنها از دید انسان، مانع تلاش و فعالیت بیش از حد او است.

و جعلنا الّیل لباسًا

تقابل این آیه و آیه بعد ـ که روز را زمان تلاش براى زندگى دانسته است ـ بیانگر برداشت یاد شده است.

2 - خداوند، شب و تاریکى آن را پدید آورده است.

و جعلنا الّیل لباسًا

3 - فراهم شدن زمینه استراحت براى انسان، در اثر ناپیدا بودن موجودات در تاریکى شب، از نعمت هاى خداوند به او است.

و جعلنا الّیل لباسًا

4 - اندیشیدن درباره ماهیت شب و ویژگى هاى آن، زمینه ساز پى بردن به قدرت خداوند و پذیرش معاد است.

عمّ یتساءلون ... و جعلنا الّیل لباسًا

5 - شب، بهترین زمان استراحت و خواب

و جعلنا نومکم سباتًا . و جعلنا الّیل لباسًا

6 - خداوند، انسان را به تلاش بى استراحت، براى تهیه معاش موظّف نساخته است.

و جعلنا الّیل لباسًا

آیه بعد، تهیه معاش را در برابر لباس بودن شب و توقّف آفرین بودن خواب، قرار داده است. بنابراین مى توان گفت: اگر تلاشِ پى گیر، مطلوب خداوند بود; موانعى از قبیل خواب و تاریکى شب را بازدارنده انسان نمى ساخت.
[ نظرات / امتیازها ]
 » تفسیرهدایت
6) [6] آیا آیات‌ ‌خدا‌ ‌را‌ ‌در‌ آفرینش‌ نمی‌بینند ‌تا‌ ‌از‌ حکمت‌ ‌آن‌ آگاه‌ شوند و بدانند ‌که‌ ‌او‌ ‌ایشان‌ ‌را‌ بیهوده‌ نیافریده‌ و ‌به‌ حال‌ ‌خود‌ رهایشان‌ نکرده‌ ‌است‌!

أَ لَم‌ نَجعَل‌ِ الأَرض‌َ مِهاداً‌-‌ مگر ‌ما ‌اینکه‌ زمین‌ ‌را‌ آرامگاه‌ ‌شما‌ قرار ندادیم‌!» آیا نمی‌بینی‌ ‌که‌ چگونه‌ ‌برای‌ زندگی‌ تو آماده‌ و رام‌ ‌شده‌ ‌است‌! ‌بر‌ ‌آن‌ لایه‌ای‌ ‌از‌ خاک‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌از‌ ‌آن‌ ‌برای‌ خانه‌ ساختن‌ و ‌به‌ کشت‌ پرداختن‌ بهره‌مند می‌شوی‌ و ‌آن‌ ‌را‌ ‌برای‌ جا ‌به‌ جا شدن‌ ‌خود‌ آماده‌ می‌سازی‌، و بدنهای‌ ‌ما ‌را‌ ‌پس‌ ‌از‌ مرگ‌ ‌در‌ ‌خود‌ نگاه‌ می‌دارد، و ‌به‌ درد بسیاری‌ ‌از‌ فعالیتهای‌ دیگر ‌ما ‌در‌ زندگی‌ می‌خورد.

چون‌ خوب‌ توجه‌ کنیم‌، می‌بینیم‌ ‌که‌ دیگر چیزهایی‌ ‌که‌ ‌در‌ زمین‌ ‌است‌، همه‌ ‌برای‌ زندگی‌ آدمی‌ آماده‌ ‌شده‌، و ‌ما هنگامی‌ ‌از‌ اهمیت‌ نظامهای‌ اجرا ‌شده‌ ‌به‌ توسط پروردگار ‌در‌ زمین‌ آگاه‌ می‌شویم‌ ‌که‌ ‌آن‌ ‌را‌ ‌با‌ سایر سیّاراتی‌ مقایسه‌ کنیم‌ ‌که‌ ‌در‌ نزدیکی‌ زمین‌ قرار دارند و ‌در‌ هیچ‌ یک‌ ‌از‌ ‌آنها‌ ‌تا‌ کنون‌ نشانه‌ای‌ ‌از‌ زندگی‌ و فرصتی‌ ‌برای‌ ‌آن‌ مشاهده‌ نشده‌ ‌است‌. آیا ‌اینکه‌ همه‌ دلیل‌ ‌بر‌ تدبیر و حکمت‌ نیست‌! آیا ‌از‌ ‌اینکه‌ راه‌ ‌به‌ ‌آن‌ راهنمایی‌ نمی‌شویم‌ ‌که‌ ‌خدا‌ ‌ما ‌را‌ عبث‌ و بی‌ هدف‌ نیافریده‌ ‌است‌! [ نظرات / امتیازها ]
7) [7] و ‌برای‌ ‌آن‌ ‌که‌ زمین‌ و آنچه‌ ‌در‌ ‌آن‌ ‌است‌ استقرار پیدا کند، و ‌در‌ معرض‌ امواج‌ بادها و فشارهای‌ محیط ‌بر‌ ‌آن‌ قرار نگیرد، و همچون‌ آب‌ دریا تناوب‌ مدّ و جزر نیروی‌ جاذبه‌ ماه‌ ‌بر‌ ‌آن‌ اثر نامطلوب‌ نگذارد، و پوسته‌ زمین‌ ‌از‌ خطر زمین‌ لرزه‌ها و آتشفشانها ‌به‌ سبب‌ گازهایی‌ ‌که‌ ‌از‌ فعل‌ و انفعالهای‌ درون‌ گداخته‌ ‌آن‌ پدید می‌آید ‌در‌ امان‌ بماند، ‌برای‌ همه‌ اینها و سببهای‌ متعدد دیگری‌ ‌که‌ بعضی‌ ‌را‌ می‌شناسیم‌ و ‌از‌بسیاری‌ ‌آنها‌ ناآگاهیم‌، خداوند متعال‌ میخهای‌ محافظی‌ ‌برای‌ زمین‌ آفرید ‌که‌ همان‌ کوه‌های‌ موجود ‌بر‌ ‌آن‌ ‌است‌.

وَ الجِبال‌َ أَوتاداً‌-‌ و کوه‌ها ‌را‌ میخها (ی‌ زمین‌) قرار دادیم‌.»

‌اینکه‌ قله‌های‌ بلند ‌به‌ طرف‌ آسمان‌ بالا رفته‌، و ‌آن‌ دامنه‌های‌ گسترده‌، و شبکه‌ای‌ ‌از‌ سنگهای‌ ‌به‌ یکدیگر پیوسته‌ ‌که‌ بعضی‌ ‌از‌ ‌آنها‌ ‌در‌ بالای‌ سطح‌ زمین‌ قرار گرفته‌اند و بعضی‌ ‌در‌ درون‌ ‌آن‌. اینها همچون‌ زره‌هایی‌ نگاهدارنده‌ زمین‌اند. ‌پس‌ چرا آثار قدرت‌ و نشانه‌های‌ حکمت‌ ‌را‌ ‌بر‌ طبیعتی‌ ‌که‌ ‌در‌ پیرامون‌ ‌ما قرار گرفته‌ ‌است‌ نمی‌بینیم‌! و ‌خدا‌ منزه‌ ‌است‌ ‌از‌ ‌اینکه‌ ‌که‌ بیهوده‌ و لغو ‌به‌ کاری‌ بپردازد. [ نظرات / امتیازها ]
8) [8] و چون‌ ‌به‌ نظامهایی‌ بازگردیم‌ ‌که‌ ‌بر‌ زندگی‌ ‌ما فرمان‌ می‌رانند، مقدار بیشتری‌ ‌از‌ نشانه‌های‌ قدرت‌ و حکمت‌ ‌را‌ ‌در‌ ‌آنها‌ مشاهده‌ می‌کنیم‌، ‌که‌ ‌از‌ ‌آن‌ جمله‌ ‌است‌ سنّت‌ جفت‌بودنی‌ ‌که‌، ‌از‌ یک‌ سو، حکایت‌ ‌از‌ نیازمندی‌ بعضی‌ ‌از‌ ‌ما نسبت‌ ‌به‌ بعضی‌ دیگر می‌کند، و ‌از‌ سوی‌ دیگر تدبیر نیکوی‌ آفریدگار و دقت‌ تنظیم‌ ‌او‌ ‌را‌ منعکس‌ می‌سازد.

‌تعالی‌‌که‌وَ خَلَقناکُم‌ أَزواجاً‌-‌ و ‌شما‌ ‌را‌ جفت‌ جفت‌ آفریدیم‌.»

‌اگر‌ ‌ما ‌خود‌ خویشتن‌ ‌را‌ آفریده‌ بودیم‌ ولی‌ ‌آن‌ ‌را‌ کاملتر و نیرومندتر ‌از‌ آنچه‌ هستیم‌ ساخته‌ بودیم‌، شاید ممکن‌ ‌بود‌ نیازی‌ ‌به‌ جنس‌ دیگر ‌ یا ‌ ‌به‌ خوردنی‌ و نوشیدنی‌ و آرامش‌ و سکون‌ و آنچه‌ همانند اینها ‌است‌ وجود پیدا نکند. و ‌اگر‌ تصادف‌ سبب‌ ‌به‌ وجود آمدن‌ ‌ما می‌بود، ‌در‌ ‌آن‌ ‌اینکه‌ تکامل‌ ‌را‌ ‌که‌ مثلا ‌در‌ میان‌ دو همسر می‌بینیم‌ و تکامل‌ روح‌ و جسد ‌در‌ غریزه‌ها و شهوتها و نیازمندیها ‌است‌ و چنان‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌هر‌ جنس‌ مایه‌ آرامشی‌ ‌برای‌ جنس‌ دیگر ‌است‌ و آنچه‌ ‌را‌ ‌که‌ ‌به‌ ‌آن‌ نیاز دارد ‌در‌ ‌او‌ می‌یابد، هرگز ‌در‌ ‌خود‌ نمی‌یافتیم‌، و خداوند سبحانه‌ و ‌تعالی‌ چنین‌ گفته‌ ‌است‌: وَ مِن‌ آیاتِه‌ِ أَن‌ خَلَق‌َ لَکُم‌ مِن‌ أَنفُسِکُم‌ أَزواجاً لِتَسکُنُوا إِلَیها وَ جَعَل‌َ بَینَکُم‌ مَوَدَّةً وَ رَحمَةً.«5» [ نظرات / امتیازها ]
9) [9] وجه‌ مناسبت‌ سخن‌ درباره‌ همسر و ‌آن‌ راحتی‌ ‌که‌ ‌با‌ وجود ‌او‌ فراهم‌ می‌شود، پروردگار نعمت‌ خوابی‌ ‌را‌ ‌به‌ یاد ‌ما می‌آورد ‌که‌ گونه‌ای‌ ‌از‌ آسایش‌ و آرامش‌ ‌ما ‌است‌، و ‌بر‌ ذرات‌ هستی‌ ‌ما مسلط می‌شود و ‌آنها‌ ‌از‌ عمل‌ متقابل‌ کردن‌ خسته‌ کننده‌ ‌با‌ محیط باز می‌دارد و ‌بر‌ همه‌ جای‌ بدن‌ ‌ما پوششی‌ ‌از‌ آرامش‌ و آسایش‌ ‌را‌ می‌گسترد.

وَ جَعَلنا نَومَکُم‌ سُباتاً‌-‌ و خواب‌ ‌شما‌ ‌را‌ وسیله‌ آسودن‌ قرار دادیم‌.»

معلوم‌ می‌شود ‌که‌ معنی‌ سبات‌ آسایش‌ موقت‌ ‌ یا ‌ تعطیل‌ و بریده‌ شدن‌ جریان‌ فعالیت‌ و نشاط ‌است‌.

خواب‌ چیست‌! و چگونه‌ حادث‌ می‌شود، و اسرار ‌آن‌ کدام‌ ‌است‌! دانش‌ جدید پیوسته‌ ‌به‌ تعمق‌ ‌در‌ میدانهای‌ فراخ‌ ‌اینکه‌ نمود کلی‌ زندگی‌ آدمی‌ اشتغال‌ دارد، و ‌هر‌ چه‌ بیشتر ‌به‌ کشف‌ اسرار ‌آن‌ توفیق‌ پیدا می‌کند، ولی‌ آنچه‌ ثابت‌ و قطعی‌ ‌است‌ نقشی‌ ‌است‌ ‌که‌ خواب‌ ‌در‌ آرام‌ کردن‌ اعصاب‌ آدمیان‌ و یاری‌ کردن‌ ‌به‌ دماغ‌ ‌او‌ ‌برای‌ تنظیم‌ دانسته‌ها و انبار کردن‌ ‌آنها‌ دارد، و بدن‌ ‌را‌ ‌پس‌ ‌از‌ قرار گرفتن‌ ‌در‌ تحت‌ تأثیر مؤثرها و عوامل‌ خارجی‌، ‌به‌ نظام‌ عادی‌ و طبیعی‌ ‌آن‌ باز می‌گرداند، و مقداری‌ ‌از‌ آرامش‌ ‌بر‌ اندامهای‌ مختلف‌ می‌گسترد، و ‌به‌ یک‌ سخن‌: خواب‌ آرام‌ گرفتن‌ جسم‌ ‌است‌ ‌پس‌ ‌از‌ تلاش‌ و کوششی‌ پیوسته‌. [ نظرات / امتیازها ]
10) [10] و خواب‌ معمولا ‌در‌ شب‌ صورت‌ می‌گیرد ‌که‌ پرده‌های‌ ‌آن‌ ‌بر‌ روی‌ طبیعت‌ فرو می‌افتد، و جوّ آرامش‌ و سکون‌ ‌بر‌ ‌آن‌ فرو می‌ریزد.

وَ جَعَلنَا اللَّیل‌َ لِباساً‌-‌ و شب‌ ‌را‌ ‌بر‌ ‌شما‌ پوشانیدیم‌.»

آیا می‌دانی‌ ‌که‌ ‌اگر‌ زمین‌ و کسانی‌ ‌که‌ ‌بر‌ ‌آن‌ قرار دارند، پیوسته‌ ‌در‌ معرض‌ تابش‌ اشعه‌ خورشید قرار می‌داشت‌، چه‌ پیش‌ می‌آمد! خداوند متعال‌ ‌به‌ صورتی‌ زمین‌ ‌را‌ نظم‌ بخشیده‌ ‌است‌ ‌که‌ شب‌ و روز متناوبا ‌آن‌ ‌را‌ ‌در‌ میان‌ گیرند و استمرار حیات‌ ‌بر‌ ‌آن‌ امکان‌پذیر شود.

تعبیر شب‌ ‌به‌ لباس‌ ‌در‌ زیبایی‌ و دقت‌ بسیار رسا ‌است‌. ‌به‌ همان‌ گونه‌ ‌که‌ لباس‌ و پوشش‌ ‌هر‌ چیز ‌را‌ ‌از‌ آنچه‌ ‌به‌ ‌آن‌ عیب‌ و آسیب‌ می‌رساند حفظ می‌کند، تاریکی‌ شب‌ نیز طبیعت‌ و زندگان‌ ‌را‌ ‌از‌ استمرار قرار گرفتن‌ ‌در‌ برابر پرتوهای‌ خورشید محفوظ می‌دارد. [ نظرات / امتیازها ]
  اعظم زارع بيدکي - تفسیر اطیب البیان
12) و بنا کر د یم ما با لای سر شما هفت طبقه آ سما نی که د ر بسیا ری از آ یاتذ کر سما و ات سبع شده و شرح کر ده ا یم و خلا صه ا ینکه: آ نچه حکماء قد یم گفتند که ا ینها فلزی هستند که سطح محدب هر یک مماس با سطح مقعر فوق ا ست و تمام مماس با کر سی که فلک ثو ا بت گفتند و ا و مماس با عرش که فلک غیر مکو کب و فلک ا طلس نام نها د ند و ا و تمام آ نها ر ا د و ر کرهز مین میچر خا ند و تمام شمس و قمر و سیا ر ات و ثو ا بت مثل میخ د ر آ نها کو بیده شده فسا دش ا مر وز ظا هر شده و آ یات قر آ نی و ا خبا ر آ ل ا طها ر بر ر دش و بطلا نش قا ئم بلکه ا ینها یک فضاء و سیعی ا ست بتر تیب فوق یکد یگر و تمام ا ین ثو ا بت و سیا ر ات د ر ا ین فضا سیر مخصو صی د ا ر ند و تشکیل شب و ر وز بر ای حر کتز مین د و ر خو د بحر کت و ضعی و تشکیل سا ل و ماه بر ای حر کت ا نتقا لی ا و ا ست د و ر کره شمس و تمام ا ین کو ا کب د ر طبقه ا و ل هستند بد لیل قو له تعا لی: ا ناز ینا ا لسماء ا لد نیا بز ینت ا لکو ا کب و ا لصا فات آ یه6, و ز ینا ا لسماء ا لد نیا بمصا بیح فصلت آ یه12. و د ر ین طبقات مخلو قا تی مثل ملا ئکه و بیت ا لمعمو ره و سد ره ا لمنتهی و جنت ا لما وی و غیر ا ینها که خو د مید ا ند و بس, و شد ا د بمعنی ا ستحکام که هر کد ام خر د لی تخلف نمیکنند و ز یا ده و نقصان ند ا ر ند.
[ نظرات / امتیازها ]
 » تفسیر راهنما
14) وَأَنزَلْنَا مِنَ الْمُعْصِرَاتِ مَاء ثَجَّاجًا

و از ابرهای باران زا آبی ریزان نازل کردیم،


1 - فشرده شدن ابرهای باران زا، عامل نزول باران از آسمان

و أنزلنا من المعصرت ماء

«عصر» به معنای فشردن و باب افعال آن به معنای فرارسیدن زمان عصاره دادن است. برخی از اهل لغت گفته اند: «معصر»; یعنی، ابری که زمان افشره ریزی آن فرارسیده باشد. (لسان العرب)


2 - بادهای غبار افشان، عامل نزول باران از ابرها است. *

و أنزلنا من المعصرت ماء

برخی از اهل لغت «معصرات» را به معنای بادهایی که دارای غبار است، می دانند. این معنا در صورتی مناسب با آیه شریفه است که حرف «من» در «من المعصرات»، به معنای «باء» استعانت باشد. (لسان العرب)


3 - نزول باران های فراوان از ابرهای باردار، به تدبیر خداوند و اراده او است.

و أنزلنا من المعصرت ماء ثجّاجًا

«ثجاج» مبالغه «ثاجّ» است; یعنی، بسیار ریزنده (لسان العرب). این کلمه در معنای لازم و متعدی هر دو استعمال شده است و در آیه شریفه، معنای لازم مناسب تر است.


4 - عملکرد عوامل طبیعی، مستند به خداوند است.

و أنزلنا


5 - ابرهای باران زا، از منابع تأمین آب مورد نیاز برای موجودات زمین

و أنزلنا من المعصرت ماء ثجّاجًا


6 - توجّه به نزول باران و هدفدار بودن باران زمینه ساز پی بردن به قدرت خداوند و پذیرش معاد است.

عمّ یتساءلون ... ألم نجعل ... و أنزلنا من المعصرت ماء ثجّاجًا

توجّه به نعمت باران، می تواند انسان را به این نکته رهنمون سازد که این نعمت ها، به گزاف در اختیار انسان قرار داده نشده و هدف از آن، جز با معاد تحقق نیافتنی است. هم چنین می تواند بیانگر این باشد که حیات زمین مرده به وسیله باران، نمونه بارزی برای زنده شدن مردگان است و استبعاد معاد وجهی ندارد.
[ نظرات / امتیازها ]
 » تفسیر نمونه
11) و بـلافـاصـله مـى افـزاید: (و روز را وسیله اى براى زندگى قرار دادیم ) (و جعلنا النهار معاشا)
به عکس آنچه (ثنویین ) (دو گانه پرستان ) بر اثر بى اطلاعى از اسرار آفرینش مـى پـنـداشـتـند که نور و روشنایى روز نعمت است ، و ظلمت و تاریکى شب شر و عذاب ، و بـراى هـر کـدام خـالقـى قـائل بـودنـد، یکى را از (یزدان ) و دیگرى را از اهریمن مى دانـستند، با کمى دقت روشن مى شود که هر یک در جاى خود نعمتى است بزرگ و سرچشمه نعمتهایى دیگر.
مـطـابـق آیات فوق پرده شب لباس و پوششى است بر اندام زمین ، و تمام موجودات زنده اى کـه روى آن زیـسـت مـى کـنـنـد، فـعـالیـتـهـاى خـسـتـه کـنـنـده زنـدگى را به حکم اجبار تـعـطیل مى کند، و تاریکى را که مایه سکون و آرامش و استراحت است بر همه چیز مسلط مى سـازد، تا اندامهاى فرسوده مرمت گردد و روح خسته تجدید نشاط کند، چرا که خواب آرام جز در تاریکى میسر نیست .
از این گذشته با فرو افتادن پرده شب ، نور آفتاب بر چیده مى شود که اگر به طور مداوم بتابد تمام گیاهان و حیوانات را مى سوزاند، و زمین جاى زندگى نخواهد بود! به هـمـیـن دلیـل قـرآن مـجـیـد کـرارا روى ایـن مـسـاءله تـکـیـه کـرده ، در یـک جـا مـى فـرمـاید: قـل اءراءیـتـم ان جـعـل الله عـلیـکـم النـهـار سرمدا الى یوم القیامة من اله غیر الله یاتیکم بلیل تسکنون فیه : (بگو به من خبر دهید اگر خداوند روز را تا قیامت بر شما جاویدان کـنـد، چـه کـسـى غـیـر از خـدا است که (شب ) براى شما آورد تا در آن آرامش یابید)؟! (قـصـص 72) و بـه دنـبـال آن مـى فـرمـایـد: و مـن رحـمـتـه جـعـل لکـم اللیل و النهار لتسکنوا فیه و لتبتغوا من فضله : (از رحمت او است که براى شـمـا شـب و روز قـرار داد تـا هـم در آن آرامـش یـابـیـد، و هـم بـراى بـهـره گـیـرى از فضل خدا تلاش کنید) (قصص 73).
قـابـل تـوجـه ایـنکه در قرآن مجید به بسیارى از موضوعات مهم یکبار قسم یاد شده ، در حـالى کـه بـه (شـب ) هفت بار سوگند یاد شده است ! و مى دانیم سوگند به امور مهم یاد مى شود، و این خود نشانه اهمیت پرده ظلمت شب است .
آنها که (شب ) را با نور مصنوعى روشن مى سازند، و تمام شب را بیدارند و بجاى آن روز را مى خوابند، افرادى رنجور و ناسالم و فاقد نشاط مى باشند. در روستاها که به عکس شهرها شب را زود مى خوابند، و صبح زود برمى خیزند مردمى سالم تر زندگى مى کنند.
شـب مـنـافع جنبى نیز دارد چرا که سحرگاهانش بهترین وقت براى راز و نیاز به درگاه مـحـبـوب ، و عبادت و خودسازى و تربیت نفوس است ، همانگونه که قرآن مجید در توصیف پـرهـیـزگـاران مـى گـویـد: و بـالاسحار هم یستغفرون (آنها در سحرگاهان استغفار مى کنند) (ذاریات - 18).
روشـنـایـى روز نـیز خود نعمتى است بى نظیر، جنب و جوش و حرکت مى آفریند، انسان را براى کار و تلاش آماده مى سازد، گیاهان را در پرتو نور خود مى رویاند، و حیوانات در پـرتـو آن رشـد مـى کـنـنـد، و به حق تعبیر بالا که مى فرماید: (روز را وسیله معاش و زنـدگـى شـمـا قـرار دادیـم تـعـبـیـرى است از هر نظر رسا که نیاز به شرح و توصیف ندارد).
آخـریـن سـخـن ایـنکه آمد و شد شب و روز و نظام دقیق تغییرات تدریجى آنها یکى از آیات خلقت و نشانه هاى خدا است ، بعلاوه سرچشمه پیدایش یک تقویم طبیعى براى نظام بندى زمانى زندگى انسانها محسوب مى شود [ نظرات / امتیازها ]
  صفدر فولادي
7) و کوهها را مانند میخهایی برای زمین قرار ندادیم؟

وضع الفاظ برای معنانی یعنی همین. کوه را به میخ تشبیه کرده چرا که کار میخ محکم کردن است، و در این آیه می‌فرماید: آیا ما میخ کوهها زمین را استحکام بخشیدیم تا از زلزله‌های دائمی و ناامنی و اضطراب در امان باشند.

از نظر علمی خیلی حرفها در اینجا هست، ولی سخن همه فهم این است که زمین در روی خود دارای پوسته است و داخل زمین مواد مذاب آتشفشانی است و پوسته زمین شکافها و گسلهایی دارد که زیرش مایع است، و به صورت طبیعی آن اضطراب و هیجان مواد آتشفشانی داخل زمین پوسته زمین را ناآرام می‌کند و حرکت می‌دهد، یعنی اگر نبود این گسلها یک نحوی جوش خورده باشند، استحکامی روی زمین نمی‌بود.

از شکافهای میان گسلها مواد مذاب آتشفشانی خارج شده‌اند و رشته‌کوهها سامان پیدا کرده و مانند جوشکاری زمین را مستحکم نگه داشته‌اند.

این یکی از خواص کوهها است و گذشته از این وجود کوهها اصطکاک بین زمین و هوا را از بین برده که اگر آنها نبودند، بادهای سوزانی روی زمین شکل می‌گرفت و زمین را از قابل سکونت بودن در می‌آورد. نقش کوهها برای آماده سازی بستر زمین برای زندگی نقش بسیار مهم و غیر قابل انکاری است.
[ نظرات / امتیازها ]
 » تفسیر المیزان
8) یعنى ما شما را جفت جفت از نر و ماده آفریدیم، تا سنت ازدواج و تناسل در بینتان جریان یابد، در نتیجه نوع بشر تا روزى که خدا خواسته باشد باقى بماند.
بعضى گفته اند: مراد از ازواج، اشکال است، یعنى ما شما را شکل هم خلق کردیم.
بعضى دیگر گفته اند: یعنى ما شما را اصناف مختلف سفید و سیاه و سرخ و زرد خلق کردیم.
بعضى دیگر گفته اند: معنایش این است که خلقت هر یک نفر از شما از دو منى یعنى منى مرد و منى زن بوده. ولى این وجوه ضعیفند.
و بعضى گفته اند: التفاتى که در آیه از غیبت - سیعلمون - به خطاب - خلقناکم - به کار رفته، به منظور مبالغه در الزام و اسکات خصم بوده. [ نظرات / امتیازها ]
9) کلمه (سبات ) به معناى راحتى و فراغت است، چون خوابیدن باعث آرامش و تجدید قواى حیوانى و بدنى مى شود، و خستگى ناشى از بیدارى و تصرفات نفس در بدن از بین مى رود.
بعضى گفته اند: کلمه (سبات ) به معناى قطع است، و اگر خواب را قطع خوانده، بدین جهت بوده که در خواب تصرفات نفس در بدن قطع مى شود. این وجه هم نزدیک به همان وجه قبلى است.
بعضى دیگر گفته اند: (سبات ) به معناى مرگ است، و اگر خداى سبحان خواب را جزو مرگ دانسته، تنها در این آیه نبوده، در آیه دیگر نیز آن را مرگ خوانده و فرموده : (هو الذى یتوفیکم باللیل )، لیکن این معنا بعید است، و آیه اى که شاهد آورده، خداى تعالى در آن خوابیدن را توفى - تحویل گرفتن - خوانده، نه میراندن، بلکه قرآن کریم تصریح دارد بر اینکه خوابیدن مردن نیست، و فرموده : (اللّه یتوفى الانفس حین موتها و التى لم تمت فى منامها). [ نظرات / امتیازها ]
10) یعنى ما شب را چون لباس ساترى قرار دادیم که با ظلمتش همه چیز و همه دیدنى ها را مى پوشاند، همانطور که لباس بدن را مى پوشاند، و این خود سببى است الهى که مردم را به دست کشیدن از کار و حرکت مى خواند، و متمایل به سکونت و فراغت و برگشتن به خانه و خانواده مى سازد.
و از بعضى حکایت شده که گفته اند: مراد از لباس بودن شب این است که چون لباس است براى روز، که روز به آسانى از آن بیرون مى شود. ولى انصافااین وجه وجه درستى نیست. [ نظرات / امتیازها ]
11) کلمه عیش - به طورى که راغب گفته - به معناى زندگى است، چیزى که هست کلمه عیش مختص به زندگى حیوان است، به این معنا که به زندگى خداى تعالى و ملائکه عیش گفته نمى شود، ولى حیات خدا وحیات ملائکه گفته مى شود، و کلمه معاش مصدر میمى و هم اسم زمان و مکان از عیش است، و در آیه مورد بحث به یکى از دو معناى اخیر است، یعنى زمان و یا مکان عیش.
و معناى آیه این است که : ما روز را زمان زندگى شما و یا محل زندگى شما قرار دادیم، تا در آن از فضل پروردگارتان طلب کنید.
و بعضى گفته اند: مراد از آن همان معناى مصدرى است، چیزى که هست مضافى از آن حذف شده، و تقدیر کلام (و جعل نا النهار طلب معاش ) است، یعنى ما روز را طلب معاش قرار دادیم. [ نظرات / امتیازها ]
 » سایت تبیان
14) با در نظرداشتن معنی "معصر" و اسم مصدری آن "اعصار" ترجمه معصرات چنین خواهد بود: معصرات یعنی «ابرهای حاصل شده از گردبادها و طوفان‏های دریایی که آماده باریدن باشند»؛ بنابراین ترجمه آیه «و از ابرهایی که از گردباد و طوفان‏های دریایی تولید شده، حاضر به باریدن باشند، آب سیل‏آسا فرو می‏ریزیم» خواهد شد.
بدین ترتیب، قرآن در یک‏هزار و سی‏صدوشصت سال پیش می‏گوید: در مرحله نخست، ابرها در اثر بادها و طوفان‏های دریایی تولید می‏شوند (از معصرات). حال باید دید که آیا قرآن واقعاً درست گفته است یا خیر؟
چنانچه علم به ما می‏گوید، کره زمین دارای سه نوع منطقه آب و هوایی است؛ نواحی قطب بسیار سرد، نواحی خط استوا بسیار گرم و نواحی بین دو منطقه مذکور معتدل است؛ بنابراین هوای محیط اطراف آنها به تناسب ناحیه‏شان، سردتر یا گرم‏تر از هم هستند. این اختلاف درجه، روی کره زمین، جریان‏های هوایی شدیدی (باد) را تولید می‏کند که از جهتی به جهت دیگر در حال حرکت‏اند و مهم‏ترین آنها به نام بادهای آلیزه Alize)) و کنترآلیزه Contrealize)) است که از مغرب به مشرق و برعکس می‏وزند و نیز بادهای قطبی که از استوا به سمت قطب و برعکس می‏وزند که البته این امر در فصل‏های مختلف شدت و ضعف می‏یافته هرچه به سمت بهار می‏رویم گرمای مناطق استوایی شدت می‏یابد.
قرآن در یک‏هزار و سی‏صدوشصت سال پیش می‏گوید: در مرحله نخست، ابرها در اثر بادها و طوفان‏های دریایی تولید می‏شوند (از معصرات).
جریان‏های فوق‏الذکر روی زمین اعمال زیادی را به اجرا درمی‏آورند که به یکی از آنها عمل شرب خشکی‏های زمین است، بدین نحو که محل برخورد دو باد در اقیانوس‏ها تولید طوفان و گردبادهای شدید می‏کند و همان‏طور که گردبادها اجسام سبک وزن را از روی زمین به هوا می‏برند، مقداری از بخار آب دریاها را نیز با خود به هوا برده و در اثر شدت جریان، آب‏ها را به ذرات کوچک تقسیم کرده و بخارهای بالارفته را از محلی به محل دیگر حمل کرده و در اثر سردبودن مناطق فوق و بخارها فشرده و مایع شده، آن‏چنان که جریان باد در آن مکان تقلیل می‏یابد و به شکل قطرات باران بهاری شروع به باریدن می‏کند (نزول باران‏های لجن‏آلود توأم با قورباغه و کرم و سایر اجسام که در بعضی سال‏ها رخ داده، نتیجه واکنش طوفان‏ها نسبت به صعود آب‏های دریایی است).
[ نظرات / امتیازها ]
 » کتاب تفسیر راهنما – تالیف آیت الله هاشمی رفسنجانی
15) 1 - نزول باران بر زمین، مایه تولید حبوبات و رویش گیاهان است.
باء» در «به»، برای استعانت است و بیانگر نقش باران در رویش دانه ها و گیاهان و نیز میوه هایی است که در بوستان های پوشیده از درخت، حاصل می شود.
2 - خداوند، پدید آورنده بذرها و دانه های خوراکی و روییدنی های زمین و تأمین کننده غذاهای گیاهی انسان است.
3 - حبوبات و گیاهان، از نعمت های الهی
سیاق آیات مورد بحث، نشان می دهد که خداوند در مقام برشمردن آن دسته از آفریده های خویش است که در زندگانی انسان ها مؤثر می باشد. تقدیم «حبّ» بر «نبات»، به دلیل اهمیت بیشتر دانه جات (از قبیل گندم، جو و...) در زندگی آنها است، به گونه ای که در اکثر موارد، گیاه را برای دانه اش می خواهند.
4 - پیدایش محصولات کشاورزی و روییدن گیاه در زمین، دلیل امکان معاد و حیات دوباره انسان است.
5 - عوامل طبیعی، اسباب و مجاری افعال خداوند است.
6 - معاد انسان، شبیه رویش گیاهان از زمین است.
یاد آوری اخراج دانه و گیاه از زمین ـ در آیاتی که به منظور رفع استبعاد از معاد مطرح شده ـ گویای تشابه معاد با رویش گیاهان است .

[ نظرات / امتیازها ]
16) الفاف»، جمع «لفیف» یا «لِفّ» (صفت مشبهه به معنای «ملفوف») و یا جمعی است که مفرد ندارد (لسان العرب). مراد این است که هر یک از بوستان ها درختانی درهم فرورفته دارد. این وصف هر چند در ثمردهی بوستان نقش منفی دارد; ولی منظره ای زیبا به وجود می آورد و ممکن است کنایه از پر درخت بودن بوستان و پربار بودن آن باشد، هر چند شاخه های درختان آن در هم پیچیده نباشد.
1 - پوشیده شدن بوستان ها از درختان درهم فرو رفته بر اثر بارش باران، نعمتی الهی و سودمند برای انسان
2 - خداوند، بهوجودآورنده بستان ها و آفریننده درختان و منظره های سرسبز و خرّم
3 - باغ ها و جنگل های پوشیده از درخت، نشان دهنده قدرت خداوند و امکان پذیر بودن معاد [ نظرات / امتیازها ]
  مسعود ورزيده - تفسیر نمونه
6) آیا زمین را گاهواره و محل آرامش شما قرار ندادیم ؟ ! ( ا لم نجعل الارض
مهاد به طورى که راغب در مفردات مى‏گوید : به معنى مکان آماده و صاف و مرتب است ، و در اصل از مهد به معنى محلى که براى استراحت کودک آماده مى‏کنند ( اعم از گاهواره و یا بستر ) گرفته شده و جمعى از ارباب لغت و مفسران ، آن را به فراش یعنى بستر تفسیر کرده‏اند که هم صاف و نرم است و هم راحت.
انتخاب این تعبیر براى زمین ، بسیار پرمعنى است ، چرا که از یک سو قسمتهاى زیادى از زمین آنچنان نرم و صاف و مرتب است که انسان به خوبى مى‏تواند در آن خانه‏سازى کند ، زراعت و باغ احداث نماید.
از سوى دیگر همه نیازمندیهاىاو بر سطح زمین یا در اعماق آن به صورت مواد اولیه و معادن گرانبها نهفته است.
و از سوى سوم مواد زائد او را به خود جذب مى‏کند ، و اجساد مردگان با دفن در آن به زودى تجزیه و متلاشى مى‏شوند ، و انواع میکربها بواسطه اثر مرموزى که دست آفرینش در خاک نهاده است نابود مى‏گردد.
و از سوى چهارم با حرکت نرم و سریع خود.
به دور آفتاب ، و به دور خود گردش مى‏کند ، شب و روز و فصول چهارگانه را که نقش عمده‏اى در حیات انسان دارند مى‏آفریند.
از سوى پنجم قسمت زیادى از آبهائى که بر سطح آن مى‏بارد در درون خود ذخیره مى‏کندو به صورت چشمه‏ها و قناتها بیرون مى‏فرستد.
خلاصه در این بستر آرام همه وسائل آسایش و آرامش فرزندان این زمین آماده و مهیا است ، و هنگامى اهمیت این نعمت آشکارتر مى‏گردد که مختصر تزلزل و دگرگونى در آن رخ دهد.
و از آنجا که ممکن است در برابر نرمى زمینهاى مسطح ، اهمیت کوهها و نقش حیاتى آنها ، فراموش شود ،

[ نظرات / امتیازها ]
 » تفسیر نمونه
9) به پدیده خواب که از مواهب بزرگ الهى بر انسان است اشاره کرده ، مى‏افزاید : ما خواب شما را مایه آرامش و آسایش شما قرار دادیم ( و جعلنا نومکم سباتا).
سبات از ماده سبت ( بر وزن وقت ) در اصل به معنى قطع نمودن است ، و سپس به معنى تعطیل کار به منظور استراحت آمده ، و اینکه روز شنبهدر لغت عرب یوم السبت نامیده شده ، به خاطر آن است که این نامگذارى متاثر از برنامه‏هاى یهود بوده که روز شنبه را روز تعطیلى مى‏دانستند.
تعبیر به سبات اشاره لطیفى به تعطیل قسمتهاى قابل توجهى از فعالیتهاى جسمى و روحى انسان در حال خواب است ، و همین تعطیل موقت سبب استراحت و بازسازى اعضاى فرسوده ، و تقویت روح و جسم ، و تجدید نشاط انسان ، و رفع هرگونه خستگى و ناراحتى ، و بالاخره آمادگى براى تجدید فعالیت میشود.
با اینکه یک سوم زندگى انسان را خواب فرا گرفته ، و همیشه انسان با این مساله مواجه بوده ، هنوز اسرار خواب به خوبى شناخته نشده است ، و حتى اینکه چه عامل سبب مى‏شود که در لحظه معینى بخشى از فعالیتهاى مغزى از کار بیفتد ، و سپس پلک چشمها بر هم آمده ، و تمام اعضاى تن در سکون و سکوت فرو رود ، هنوز به درستى روشن نیست ! ولى این مساله روشن است که خواب نقش عظیمى در سلامت انسان دارد ، و به همین دلیل پزشکان روانى تلاش مى‏کنند که خواب بیماران خود را به صورت عادى تنظیم کنند ، چرا که بدون آن ، تعادل روانى آن ممکن نیست .
افرادى که به صورت طبیعى نمى‏خوابند افرادى پژمرده ، عصبانى ، افسرده ، غمگین و ناراحتند ، و به عکس کسانى که از خواب معتدلى بهره‏مندند به هنگامى که بیدار مى‏شوند نشاط و توان فوق العاده‏اى در خود مى‏بینند .
مطالعه بعد از یک خواب آرام بخش بسیار سریع پیش مى‏رود ، و کارهاى فکرى و جسمى بعد از چنین خوابى همیشه قرین موفقیت است ، و اینها همه بیانگر نقش پر اهمیت خواب در زندگى انسان است.
کمتر شکنجه‏اى براى انسان به اندازه بى‏خوابى اجبارى و اضطرارى دردناک و جانکاه است و تجربه نشان داده تحمل انسان در برابر بى‏خوابى بسیار کم است ، و بعد از مدت کوتاهى سلامت خود را از دست مى‏دهد و بیمارمى‏شود.
البته آنچه درباره اهمیت خواب گفته شد ، منظور از آن یک خواب متعادل و مناسب است و گرنه پر خوابى مانند پرخورى از صفات زشت و موجب بیماریهاى مختلف است.
و عجب اینکه مقدار خواب طبیعى براى انسانها یکسان نیست ، و هیچگونه حد معینى براى آن نمى‏توان در نظر گرفت و لذا هر کس باید با تجربه نیاز خویش را به خواب با توجه به میزان فعالیتهاى جسمى و روحى خود دریابد.
و عجیب‏تر اینکه به هنگام بروز حوادث سخت که انسان ناچار است مدتها بیدار بماند مقاومت انسان در برابر بى‏خوابى موقتا افزایش مى‏یابد ، خواب از سر انسان مى‏پرد ، و گاه به حداقل لازم یعنى یک یا دو ساعت مى‏رسد ، ولى بسیار دیده شده که این کمبود به هنگام عادى شدن اوضاع جبران مى‏گردد ، و جسم و روح انسان طلب خود را از خواب باز مى‏ستاند ! .
البته به ندرت کسانى یافت مى‏شوند که ماهها پشت سر هم بیدار بمانند ، و لحظه‏اى خواب به چشمانشان نرود ، و به عکس افرادى هستند که حتى در موقع راه رفتن در کوچه و خیابان و حتى موقعى که با شما سخن مى‏گویند خواب به آنها دست مى‏دهد و اگر کسى همراه آنها نباشد خطرناک است ، ولى این افراد مسلما افراد سالمى نیستند ، و خواه ناخواه گرفتار ضایعات جسمى و روحى مى‏گردند .
خلاصه این تحول و دگرگونى عجیبى که به نام خواب در انسان پیدا مى‏شود شگفتیهاى زیادى دارد که آن را شبیه یک معجزه مى‏کند.
گرچه آیه فوق ناظر به خواب به عنوان یک نعمت الهى است ، ولى از آنجا که خواب شباهتى به مرگ و بیدارى شباهتى به رستاخیز دارد ، مى‏تواند اشاره‏اى به این مطلب نیز باشد [ نظرات / امتیازها ]
 » تفسیر نمونه
16) و باغهائى پر درخت ( و جنات الفافا).
الفاف به گفته راغب در مفردات اشاره به این است درختان این باغها به قدرى زیاد و انبوه است که به یکدیگر پیچیده شده.
در حقیقت دراین دو آیه به تمام مواد غذائى که انسان و حیوان از آن استفاده مى‏کنند ، و از زمین روید ، اشاره شده است ، زیرا قسمت مهمى از آنها را دانه‏هاى غذائى تشکیل مى‏دهد ( حبا ) و قسمت دیگرى سبزیجات و ریشه‏ها است ( و نباتا ) و بخش دیگرى نیز میوه‏ها مى‏باشد ( و جنات).
درست است که در این دو آیه تنها همین سه منفعت بزرگ براى نزول باران ذکر شده ، ولى بدون شک منافع باران منحصر به اینها نیست ، اصولا حدود هفتاد درصد بدن انسان را آب تشکیل مى‏دهد ، و سرچشمه پیدایش همه موجودات زنده طبق صریح قرآن آب است : و جعلنا من الماء کل شى‏ء حى ( انبیاء - 30 ) بنا بر این آب نقش اصلى و اساسى را در مورد موجودات زنده مخصوصا انسان دارد .
نه تنها بدن انسان که غالب کارخانه‏ها نیز بدون آب فلج مى‏شود و نظام صنایع نیز فرو مى‏ریزد.
زیبائى چهره طبیعت و نشاط آن با آب است ، و بهترین جاده‏هاى تجارى و اقتصادى دنیا را راههاى آبى تشکیل مى‏دهد
[ نظرات / امتیازها ]
 » .تفسیر نمونه
13) بعد از اشاره اجمالى به آفرینش آسمانها به سراغ نعمت بزرگ آفتاب عالمتاب مى‏رود و مى‏فرماید : ما چراغى نورانى و حرارت‏بخش آفریدیم ( و جعلنا سراجا وهاجا).
وهاج از ماده وهج ( بر وزن کرج ) به معنى نور و حرارتى است که از آتش صادر مى‏شود بنا بر این ذکر این وصف براى این چراغ پر فروغ آسمانى
اشاره‏اى به دو نعمت بزرگ است که خمیر مایه همه مواهب مادى این جهان است نور و حرارت.
نور خورشید نه تنها صحنه زندگى انسان و تمام منظومه شمسى را روشن مى‏سازد ، بلکه تاثیر عمیقى در پرورش موجودات زنده دارد.
حرارت آن نیز علاوه بر تاثیرى که در حیات انسان و حیوان و گیاه به طور مستقیم دارد ، منبع اصلى وجود ابرها ، و وزش بادها ، و نزول بارانها و آبیارى سرزمینهاى خشک است.
خورشید به خاطر اشعه مخصوص ماوراء بنفش تاثیر فراوانى در کشتن میکربها دارد ، که اگر نبود کره زمین به بیمارستان عظیمى تبدیل مى‏شد ، و چه بسا در مدت کوتاهى نسل موجودات زنده از میان مى‏رفت .
خورشید نورى سالم و مجانى و دائمى و از فاصله‏اى مناسب ، نه چندان گرم و سوزان ، و نه سرد و بى‏روح ، در اختیار همه ما مى‏گذارد.
اگر قیمت انرژى حاصل از خورشید را با قیمت منابع دیگر انرژى محاسبه کنیم عدد بسیار عظیمى را تشکیل مى‏دهد ، و اگر فرضا بخواهیم درخت سیبى را با نور و انرژى مصنوعى پرورش دهیم قیمت هر دانه سیب سرسام‏آور خواهد بود ، آرى این سراج وهاج عالم آفرینش همه اینها را رایگان در اختیار ما مى‏گذارد .
جرم خورشید که حدود یک میلیون و سیصد هزار برابر کره زمین است و فاصله آن حدود یکصد و پنجاه میلیون کیلومتر مى‏باشد ، و حرارت برونى سطح خورشید که بالغ بر شش هزار درجه سانتیگراد ، و حرارت درونى آن که در حدود بیست میلیون درجه ! تخمین زده شده است ، همه آنچنان حساب شده است که اگر کمى کمتر یا بیشتر مى‏بود ، عرصه زندگى را بر اهل زمین تنگ مى‏کرد و ادامه حیات را غیر ممکن مى‏ساخت که شرح آن در حوصله این بیان مختصر نمى‏گنجد
[ نظرات / امتیازها ]
14) و به دنبال نعمت نور و حرارت از ماده حیاتى مهم دیگرى که ارتباط نزدیکى با تابش خورشید دارد سخن به میان آورده ، مى‏افزاید : و ما از ابرهاى باران‏زا آبى فراوان نازل کردیم ( و انزلنا من المعصرات ماء ثجاجا).
معصرات جمع معصر از ماده عصر به معنى فشار است ، که اشاره به ابرهاى باران‏زا است ، گوئى خودش را مى‏فشارد تا آب از درونش فرو ریزد توجه داشته باشید که معصرات اسم فاعل است).
بعضى نیز آن را به معنى ابرهائى که آماده ریزش باران است تفسیر کرده‏اندزیرا اسم فاعل گاه به معنى آمادگى براى چیزى مى‏آید .
بعضى نیز گفته‏اند معصرات صفت ابرها نیست بلکه صفت بادها است که از هر سو ابرها را تحت فشار براى ریزش باران قرار مى‏دهد.
و ثجاج از ماده ثج ( بر وزن حج ) به معنى فرو ریختن آب به صورت پى در پى و فراوان است ، و با توجه به اینکه ثجاج صیغه مبالغه است کثرت و فزونى بیشترى را بیان مى‏کند ، و در مجموع معنى آیه چنین مى‏شود که ما از ابرهاى باران‏زا آبى فراوان و پى در پى فرو فرستادیم. [ نظرات / امتیازها ]
 » تدبر
8) و شما را ازواج خلق کردیم.
ازواج خلق شدن برای این است که نسل انسانها روی زمین ادامه پیدا کند.
یک زمین بستری آماده برای زندگی کردیم و آن را با میخ محکم کردیم و یک نظام برای تولید مثل قرار دادیم، و مجموع این دو زندگی شد.
این دو آیه اصل زندگی.
وارد زندگی می‌شود: [ نظرات / امتیازها ]
16) و باغهای انبوه و در هم پیچیده را از زمین برویانیم.
دقت در پدیده‌های موجود برای زندگی انسان را از انکار معاد باز می‌دارد
خدا از آنجایی که فرمود: زمین را برای زندگی آماده کرده است، و انسانها را روی زمین به صورت زوج زوج آفریده و به نظام زندگی انسانها از شب و روز و کشاورزی و ماکولات اشاره کرد، نعمتهایی را که در اختیار انسان قرار داده تا او بتواند به راحتی زندگی کند، برشمرد ولی در این پدیده‌هایی که اشاره می‌کند، هیچ نتیجه خاصی را نمی‌گیرد، مثلا از این آیات علم و قدرت و حکمت را نتیجه نمی‌گیرد و حتی لزوم شکرگزاری و بندگی را نتیجه نمی‌گیرد، بلکه راه نتیجه گیری را باز می‌گذارد.
خدا می‌خواهد به افرادی که معاد را انکار می‌کنند بگوید:
اگر شما در علم خدا شک دارید که باعث انکار معاد شده است، به این پدیده‌ها نگاه کنید، آیا در علم چنین پدید آورنده‌ای می‌توان شک کرد؟!
اگر شما در قدرت خدا شک کردید که همان شک باعث انکار قیامت شده است، به این پدیده‌ها نگاه کنید، آیا در قدرت چنین خالقی می‌توان شک کرد؟!
اگر شما در حکمت خدا شک دارید، آیا قبول دارید که این پدیده‌ها بیهوده و بی‌هدف خلق شده باشند؟
اگر شکر او را از یاد بردید، نگاه کنید ببینید که چقدر مدیون او هستید و چقدر باید بندگی او را بکنید.
خدا نتیجه‌ای را تصریح نمی‌کند تا امکان استفاده از این آیات در هر شاخه‌ای که شما در آن اختلاف کرده‌اید، فراهم باشد. [ نظرات / امتیازها ]
 » تفسیر نمونه
7) آیا ، ما کوهها را میخهاى زمین قرار ندادیم ؟ ( و الجبال اوتادا).
کوهها علاوه بر اینکه ریشه‏هاى عظیمى در اعماق زمین دارند ، و در آنجا به هم پیوسته‏اند و همچون زرهى پوسته زمین را در برابر فشار ناشى از مواد مذاب درونى ، و تاثیر جاذبه جزر و مد آفرین ماه از بیرون حفظ مى‏کنند ، دیوارهاى بلندى در برابر طوفانهاى سخت و سنگین محسوب مى‏شوند ، و پناهگاه مطمئنى براى مهد آسایش انسان مى‏سازند که اگر نبودند دائما زندگى انسان زیر ضربات کوبنده طوفانها دستخوش ناآرامى بود .
و از سوى سوم کانونى هستند براى ذخیره آبها و انواع معادن گرانبها.
علاوه بر همه اینها در اطراف کره زمین قشر عظیمى از هوا وجود دارد که بر اثر وجود کوهها که به صورت دنده‏هاى یک چرخ ، پنجه در این قشرعظیم افکنده‏اند همراه زمین حرکت مى‏کنند ، دانشمندان مى‏گویند اگر سطح زمین صاف بود ، قشر هوا به هنگام حرکت زمین روى آن مى‏لغزید ، و طوفانهاى عظیم ایجاد مى‏شد ، و هم ممکن بود این اصطکاک دائمى سطح زمین را داغ و سوزان و غیر قابل سکونت کند.
بعد از بیان این دو نمونه از مواهب و آیات آفاقى به سراغ مواهب درونى
[ نظرات / امتیازها ]
10) در رابطه با مساله خواب سخن از موهبت شب به میان آورده ، مى‏فرماید : ما شب را پوششى قرار دادیم ( و جعلنا اللیل لباسا). [ نظرات / امتیازها ]
 » تفسیر نمونه
12) سپس از زمین به آسمان پرداخته ، مى‏فرماید : ما بالاى سر شما هفت آسمان محکم بنا کردیم ( و بنینا فوقکم سبعا شدادا).
عدد هفت در اینجا ممکن است عدد تکثیر ، و اشاره به کرات متعدد آسمان ، و مجموعه‏هاى منظومه‏ها و کهکشانها و عوالم متعدد جهان هستى باشد ، که داراى خلقتى محکم و ساختمانى عظیم و قوى هستند ، و یا عدد تعداد به این ترتیب که آنچه ما از ستارگان مى‏بینیم همه به حکم آیه 6 سوره صافات انا زینا السماء الدنیا بزینة الکواکب : ما آسمان پائین را با ستارگان زینت
بخشیدیم متعلق به آسمان اول است و ماوراى آن شش عالم و آسمان دیگر وجود دارد که از دسترس علم بشر بیرون است.
این احتمال نیز وجود دارد که منظور طبقات متعدد هواى اطراف زمین باشد که در عین رقیق بودن ظاهرى ، از چنان استحکامى برخوردار است که این کره خاکى را از هجوم مستمر سنگهاى آسمانى حفظ مى‏کند ، و به محض اینکه یکى از آنها جذب کره زمین شود بر اثر تصادم شدید با قشر هوا چنان داغ مى‏شود که آتش مى‏گیرد ، و مى‏سوزد ، و خاکستر آن به طور ملایم بر زمین مى‏نشیند ، و اگر این قشر هوا نبود شهرها و آبادیهاى ما شب و روز در معرض پرتاب این سنگها قرار داشت .
بعضى از دانشمندان محاسبه کرده‏اند که استقامت قشر هواى اطراف زمین که بیش از یکصد کیلومتر ضخامت دارد به اندازه یک سقف پولادین به ضخامت ده متر است ! و این است یکى از تفسیرهاى سبع شداد [ نظرات / امتیازها ]
15) گرچه نزول باران به خودى خود مایه خیر و برکت است ، هوا را لطیف مى‏کند ، آلودگیها را مى‏شوید ، کثافات را با خود مى‏برد ، گرماى هوا را فرو مى‏نشاند ، و حتى سرما را تعدیل مى‏کند ، از عوامل بیمارى مى‏کاهد ، و به انسان روح و نشاط مى‏دهد ، ولى با اینهمه در آیات بعد به سه فایده مهم آن اشاره کرده ، مى‏فرماید : هدف از نزول باران این است که دانه‏هاى غذائى و گیاهان را به وسیله آن از زمین خارج کنیم ( لنخرج به حبا و نباتا [ نظرات / امتیازها ]
 » تفسیر نمونه ج : 26ص :18
8) وجودى انسان و آیات انفسى مى‏رود و مى‏فرماید : ما شما را زوجها آفریدیم ( و خلقناکم ازواجا).
ازواج جمع زوج به معنى جفت ، و جنس مذکر و مؤنث است ، و آفرینش انسان از این دو جنس علاوه بر اینکه ضامن بقاى نسل او است ، سبب آرامش جسم و جان او محسوب مى‏شود ، چنانکه در آیه 21 سوره روم مى‏خوانیم : و من آیاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجا لتسکنوا الیها و جعل بینکم مودة و رحمة : از نشانه‏هاى ( عظمت ) خداوند این است که همسرانى از جنس خودتان براى شما آفرید ، تا در کنار آنها آرامش بیابید ، و در میان شما محبت و رجعت قرار داد .
و به تعبیر دیگر جنس مذکر و مؤنث هر کدام مکمل وجود دیگرى و بر طرف کننده کمبودهاى طرف مقابل مى‏باشد.
و از آنجا که ازواج در لغت به معنى اصناف و انواع نیز آمده ، بعضى این آیه را اشاره به اصناف مختلف انسانها مى‏دانند ، و تفاوتهائى که از نظر رنگ و نژاد و روحیات و استعدادهاى مختلف در میان انسانها است که آن نیز از نشانه‏هاى عظمت حق و مایه تکامل جامعه انسانى است [ نظرات / امتیازها ]