جمله «وَ ما کانَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَ هُمْ یَسْتَغْفِرُونَ» ظاهرش نفى استقبالى است، چون صفت «معذبهم» و استمرارى که جمله «یستغفرون» مفید آن است ظهور در نفى استقبالى دارد، و جمله «وَ هُمْ یَسْتَغْفِرُونَ» حالیه است، و معنایش این است که خداوند در آینده نیز عذاب نخواهد فرستاد ما دام که طلب آمرزش مىکنند.
این جمله بهر معنایى که گرفته شود با وضع مشرکین مکه منطبق نمىشود، براى اینکه آنان مشرک و معاند بودهاند و در برابر حق خاضع نگشته و از هیچ ظلم و گناهى استغفار نمىکردهاند، روایاتى هم که مىگوید مشرکین بعد از آن حرفى که زدند (اللَّهُمَّ إِنْ کانَ ...) پشیمان شده و در مقام استغفار برآمده و گفتند: «غفرانک اللهم» اشکال را حل نمىکند.
توضیح : براى اینکه صرفنظر از اینکه این روایات اعتبارش ثابت نشده خداى تعالى در کلام خودش به استغفار مشرکین و مخصوصا بزرگان ایشان که پیشوایان کفر بودهاند اعتنا نکرده و آن را لغو دانسته، و معلوم است که استغفار لغو هیچ اثرى ندارد، و اگر استغفار مشرکین لغو نبود، و مىتوانست اثر این جرمشان را که گفتند «اللَّهُمَّ إِنْ کانَ هذا هُوَ الْحَقَّ مِنْ عِنْدِکَ فَأَمْطِرْ عَلَیْنا حِجارَةً مِنَ السَّماءِ ... »، برطرف سازد دیگر جا نداشت خداوند آنان را مذمت و سرزنش نموده و در سیاق آیاتى نظیر آیه «وَ إِذْ قالُوا اللَّهُمَّ إِنْ کانَ هذا هُوَ الْحَقَّ» که ایشان را مذمت و سرزنش مىکند و جرائم و مظالمى را که در باره رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) و مؤمنین روا داشتند برمىشمارد ذکر فرماید.
علاوه، اینکه بعد از دو آیه مىفرماید: «وَ ما لَهُمْ أَلَّا یُعَذِّبَهُمُ اللَّهُ وَ هُمْ یَصُدُّونَ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ ... » با نفى عذاب در دو آیه مورد بحث نمىسازد، براى اینکه ظاهر جمله مذکور این است که منظور از عذابى که به آن تهدید کرده عذاب کشته شدن به دست مؤمنین است، هم چنان که جمله بعدیش که مىفرماید: «فَذُوقُوا الْعَذابَ بِما کُنْتُمْ تَکْفُرُونَ» دلالت بر آن دارد.
حال که آیه شریفه ظهور در این معنا دارد، اگر گویندگان «اللَّهُمَّ إِنْ کانَ هذا هُوَ الْحَقَّ ... » مشرکین قریش و یا برخى از آنان باشد، و منظور از عذابى هم که نفى شده عذاب آسمانى بوده باشد دیگر انکار وقوع عذاب به معناى کشته شدن و امثال آن برایشان معنا ندارد، براى اینکه برگشت معناى آیه در این فرض به تشدید بوده و حاصلش این است که مشرکین مستحق و سزاوار عذاب بودند، و علاوه بر شرکشان جرم دیگرى داشتند و آن این بود که مؤمنین را از زیارت خانه خدا جلوگیرى مىکردند.
و این نوع ترقى دادن مطلب با اثبات عذاب مناسبتر است، نه با نفى آن.
و اگر منظور از عذابى که نفى مىکند کشته شدن و امثال آن باشد ناسازگارى جمله «وَ ما کانَ اللَّهُ لِیُعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فِیهِمْ» و جمله «فَذُوقُوا الْعَذابَ بِما کُنْتُمْ تَکْفُرُونَ» با جمله «وَ ما کانَ اللَّهُ لِیُعَذِّبَهُمْ ... »، روشنتر و واضحتر مىشود.
و چه بسا بعضى از مفسرین که آیه شریفه را به این معنا گرفته و آن را توجیه کردهاند به اینکه منظور از جمله «وَ ما کانَ اللَّهُ لِیُعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فِیهِمْ» عذاب اهل مکه در قبل از هجرت است و منظور از جمله «وَ ما کانَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَ هُمْ یَسْتَغْفِرُونَ» عذاب تمامى مردم بعد از هجرت رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) به مدینه و ایمان آوردن و استغفار عدهاى از ایشان است، و لذا بعضى گفتهاند: صدر آیه قبل از هجرت نازل شده و ذیل آن بعد از هجرت.
و این توجیه فسادش روشن است، براى اینکه رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) در روزهاى قبل از هجرت که در مکه و در میان مشرکین قریش مىزیست عدهاى از کسانى که به خدا ایمان آورده و او را استغفار مىکردند با آن حضرت بودند، و در بعد از هجرت هم باز آن حضرت در میان مردم بوده با اینحال چه معنا دارد که صدر آیه را به جمله «وَ أَنْتَ فِیهِمْ» اختصاص داده و ذیل آن را به جمله «وَ هُمْ یَسْتَغْفِرُونَ» اختصاص دهیم؟
و اگر هم فرض کنیم که معناى آیه این است که «خداوند این امت را ما دام که تو در میان آنان هستى به برکت وجود تو و بعد از درگذشت تو به برکت استغفار به عذاب استیصال عذاب نمىکند» آن وقت علاوه بر اشکال قبلى با دو آیه بعدى که مىفرماید: «وَ ما لَهُمْ أَلَّا یُعَذِّبَهُمُ اللَّهُ ... » جور درنمىآید.
پس، از همه مطالبى که گذشت- و خیلى هم طولانى بود- به دست آمد که این دو آیه یعنى آیه «وَ إِذْ قالُوا اللَّهُمَّ» تا آخر آیه بعدش با آیات سابقه و لاحقهاش که کلام در آنها علیه کفار قریش است در یک سیاق نیست، و خلاصه این دو آیه با آیات قبل و بعدش نازل نشده است.
آنچه که قریب به ذهن مىرسد اینکه گفتار و جوابى را که خداوند در آیه مورد بحث یعنى آیه «وَ ما کانَ اللَّهُ لِیُعَذِّبَهُمْ» حکایت کرده مربوط به مشرکین نباشد، و گویا کلامى است که از برخى اهل کتاب و یا بعضى از کسانى که ایمان آورده و سپس مرتد شدهاند صادر شده است.
و با این احتمال بعضى از روایاتى که مىگوید «قائل این کلام حارث بن نعمان فهرى است» تایید مىشود، و ما روایت را در سابق در ذیل آیه شریفه «یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ ... » (مائده/67) در جلد ششم این کتاب از تفسیر ثعلبى و از مجمع البیان نقل کردیم.
و بنا بر این تقدیر، منظور از عذاب که در آیه نفى شده عذاب آسمانى موجب استیصال است، که این امت را مانند عذاب سایر امم شامل مىشود، و خداوند سبحان در این آیه این چنین عذاب را از این امت ما دام که رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) زنده و در میان آنان است و همچنین بعد از درگذشت آن جناب ما دام که امت استغفار مىکنند نفى کرده است.
[ بستن توضیحات ]