● رضا رضائي -
برگزیده تفسیر نمونه، ج2، ص: 150
(آیه 33)- در آیات گذشته دو ایراد از ناحیه مخالفان به پیامبر صلّى اللّه علیه و آله شد که یکى از آنها باطل بودنش واضح بوده، لذا قرآن به پاسخ آن نپرداخته، و آن این که گفتند: «ما اگر بخواهیم مىتوانیم مثل قرآن را بیاوریم».
ایراد دوم آنها این بود که اگر این آیات حق است و از طرف خداست پس باید ما را مجازات کند و بلا بر ما فرود آرد قرآن در اینجا به آنها چنین پاسخ مىدهد:
«هیچ گاه خداوند آنها را مجازات نخواهد کرد در حالى که تو در میان آنها هستى» (وَ ما کانَ اللَّهُ لِیُعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فِیهِمْ).
سپس اضافه مىکند: «همچنین خداوند آنها را مجازات نخواهد کرد در حالى که استغفار کنند» و از او تقاضاى عفو نمایند (وَ ما کانَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَ هُمْ یَسْتَغْفِرُونَ).
مفهوم آیه اختصاص به مردم عصر پیامبر ندارد بلکه یک قانون کلى در باره همه مردم است، لذا در حدیث معروفى از حضرت على علیه السّلام مىخوانیم: «در روى زمین دو وسیله امنیت از عذاب الهى بود یکى از آنها (که وجود پیامبر بود) برداشته شد. هم اکنون به دومى (یعنى استغفار) تمسک جویید سپس آیه فوق را تلاوت فرمود».
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر کشاف
اللام لتأکید النفی ، والدلالة علی أن تعذیبهم وأنت بین أظهرهم غیر مستقیم فی الحکمة ، لان عادة الله و قضیة حکمته أن لایعذب قوما عذاب استئصال مادام نبیهم بین أظهرهم و فیه إشعار بأنهم مرصدون بالعذاب إذا هاجر عنهم . والدلیل علی هذا الاشعار قوله (ومالهم ألا یعذبهم الله ) و إنما یصح هذا بعد إثبات التعذیب ، کأنه قال : وما کان الله لیعذبهم و أنت فیهم ، و هو معذبهم إذا فارقتهم ، وما لهم أن لایعذبهم (و هم یستغفرون ) فی موضع الحال . ومعناه نفی الاستغفار عنهم : أی ولو کانوا ممن یؤمن ویستغفر من الکفر لما عذبهم ، کقوله : وما کان ربک لیهلک القری بظلم وأهلها مصلحون ، ولکنهم لایؤمنون ولایستغفرون ، ولا یتوقع ذلک منهم . وقیل : معناه و ماکان الله معذبهم وفیهم من یستغفر ، وهم المسلمون بین أظهرهم ممن تخلف عن رسول الله صلی الله علیه وسلم من المستضعفین ،
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● عبدالله عبداللهي -
اثنی عشری
بعد از آن در بیان موجب حال کفار مى فرماید: وَ مٰا کٰانَ اَللّٰهُ لِیُعَذِّبَهُمْ :و نیست خداى تعالى که عذاب فرماید ایشان را اگرچه استعجال مى کنند، وَ أَنْتَ فِیهِمْ :و حال آنکه تو در میان مردم هستى، چه عادت الهى جارى شده که هیچ امتى را مستأصل نگرداند در حالى که پیغمبرشان در میان امت باشد خصوصا تو، که رحمت عالمیان و سبب فیض وجود خلقان هستى، وَ مٰا کٰانَ اَللّٰهُ مُعَذِّبَهُمْ :و نیست خداى تعالى عذاب کنندۀ ایشان، وَ هُمْ یَسْتَغْفِرُونَ :و حال آنکه ایشان استغفار نمایند، یعنى در میان آنها مؤمنان مستغفر باشند
تبصره: آیۀ شریفه دال است بر آنکه وجود حضرت ختمى مرتبت صلّى اللّه علیه و آله و سلّم امان باشد براى اهل زمین از نزول عذاب، و همچنین مستغفران
حضرت امام محمد باقر علیه السّلام روایت نماید که حضرت امیرالمؤمنین علیه السّلام فرمود: کان فى الارض امانان من عذاب اللّه تعالى و قد رفع احدهما فدونکم الآخر فتمسّکوا به: امّا الامان الّذى رفع فهو رسول اللّه صلّى اللّه علیه و آله و سلّم و امّا الامان الباقى فالاستغفار قال اللّه عزّ و جلّ : و ما کان اللّه لیعذّبهم و انت فیهم و ما کان اللّه معذّبهم و هم یستغفرون» (قال السّیّد الرّضىّ و هذا من محاسن الاستخراج و لطائف الاستنباط ) یعنى: بود در زمین دو امان از عذاب و عقاب خداى جهان پس برداشته شد یکى از آن دو، نزد شما است دیگرى؛ پس تمسّک نمائید به آن امّا امانى که رفع شده، او پیغمبر خدا صلّى اللّه علیه و آله و سلّم بود؛ و اما امان باقیمانده، پس استغفار و طلب آمرزش گناهان است خداى عز و جل در حق پیغمبر رحمت فرمود: وَ مٰا کٰانَ اَللّٰهُ لِیُعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فِیهِمْ و در باب استغفار فرموده: وَ مٰا کٰانَ اَللّٰهُ مُعَذِّبَهُمْ وَ هُمْ یَسْتَغْفِرُونَ و شبهه اى نیست که استغفار مانع از تراکم ذنوب و ثبات، بلکه موجب محو و زوال آنست، پس باعث غضب الهى نگردیده، وسیلۀ عفو و غفران سبحانى شود
در تفسیر على بن ابراهیم قمى وقتى حضرت پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله و سلّم قریش را فرمود اگر اجابت و تصدیق من نمائید حق تعالى ملوک عرب و عجم را ذلیل شما گرداند، ابو جهل گفت: اَللّٰهُمَّ إِنْ کٰانَ هٰذٰا هُوَ اَلْحَقَّ مِنْ عِنْدِکَ بعد خائف شده گفت: غفرانک اللّهمّ
پس حق تعالى آیۀ شریفه نازل فرمود: وَ مٰا کٰانَ اَللّٰهُ لِیُعَذِّبَهُمْ
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر عرفانی اشراق
مٰا کٰانَ اَللّٰهُ لِیُعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فِیهِمْ ، وَ مٰا کٰانَ اَللّٰهُ مُعَذِّبَهُمْ وَ هُمْ یَسْتَغْفِرُونَ
امّا پیامبرم؛ خداوند تا تو در میان آنان هستى، آنان را عذاب نخواهد کرد و تا زمانى که آنان از کرده خود پشیمان شده و طلب آمرزش مى کنند آنان را نیز عذاب نخواهد کرد
انسان سالک اگر چه در مرحلۀ نخست به مراتبى دست مى یابد، امّا نباید بازتابهاى عارفانه خود را با شیخ خود مقایسه و یا برتر قرار دهد زیرا انسان کامل از همۀ تعیّنات بریده، به همین دلیل وقتى خود حقیقى خویش را ظاهر مى سازد، همه از شراب عشق او مست مى شوند حتّى خداوند بخاطر وجود او در بین مردم، از عذاب مردم دست مى کشد همچنان که در زمان پیامبر اسلام چنین بود هین منه تو شور خود اى شوره خاک پهلوى شور خداوندان پاک چونکه حکم اندر کف رندان بود لاجرم ذوالنّون، در زندان بود یک سواره مى رود شاه عظیم در کف طفلان چنین دُرّ یتیم دُرِّ چه ؟ دریا نهان در قطره اى آفتابى مخفى اندر ذرّه اى آفتابى خویش را ذرّه نمود واندک اندک روى خود را برگشود جملۀ ذرّات در وى محو شد عالم از وى مست گشت و صَحْوْ شد چون قلم در دست غدّارى بود بى گمان منصور بر دارى بود چون سفیهان راست این کار و کیا لازم آمد «یقتلون الانبیا» انبیا را گفته قومى راه گم از سفه «إِنّٰا تَطَیَّرْنٰا بِکُمْ » جهل ترسا بین امان انگیخته ز آن خداوندى که گشت آویخته چون به قولِ اوست مصلوبِ جهود پس مر او را، امن کى تاند نمود؟ چون دل آن شاه ز ایشان خون بود عصمت و «أَنْتَ فِیهِمْ » چون بود؟ زرّ خالص را و زرگر را خطر باشد از قلاّب خائن بیش تر یوسفان از رشکِ زشتان مخفیند کز عدو خوبان در آتش مى زیند یوسفان از مکرِ اِخوان در چَه اند کز حسد یوسف به گرگان مى دهند از حسد بر یوسف مصرى چه رفت ؟ این حسد، اندر کمین، گرگى است زفت لاجرم زین گرگ، یعقوبِ حلیم داشت بر یوسف همیشه خوف و بیم در وجود ما هزاران گرگ و خوک صالح و ناصالح و خوب و خشوک حکم آن خو راست کآن غالبتر است چون که زر بیش از مس آید، آن زر است سیرتى کآن بر وجودت غالب است هم بر آن تصویر، حشرت واجب است ساعتى گرگى در آید در بشر ساعتى یوسف رخى، همچون قمر مى رود از سینه ها در سینه ها از ره پنهان صلاح و کینه ها گند مخفى کآن به دلها مى رسید گشت اندر حشر محسوس و پدید بیشه اى آمد وجود آدمى بر حذر شو زین وجود اَرْ زآن دمى بلکه خود از آدمى، در گاو و خر مى رود دانایى و علم و هنر
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر نور
نکته ها:
با توجّه به اینکه در آیه ى بعد، کفّار مکّه به عذاب تهدید شده اند، معلوم مى شود که منظور از نفى عذاب در این آیه، برداشته شدن عذاب عمومى از مسلمانان به برکت وجود شخص پیامبر صلى الله علیه و آله است، مثل عذاب هاى اقوام پیشین، وگرنه اشخاصى در موارد خاصّى گرفتار عذاب الهى شده اند مانند: نعمان بن حارث در آیه ى قبل
در احادیث آمده است که خداوند به خاطر وجود برخى افراد پاک و علماى ربّانى، سختى و عذاب را از دیگران برمى دارد چنانکه در ماجراى قلع و قمع قوم لوط ، حضرت ابراهیم به فرشتگان مأمور عذاب گفت: «إِنَّ فِیهٰا لُوطاً» یعنى آیا با وجود یک مرد خدایى در منطقه، آنجا را نابود مى سازید؟! فرشتگان گفتند: ما مى دانیم که لوط در آنجاست و به او دستور دادیم تا از آنجا خارج شود
یا حضرت على علیه السلام پس از رحلت پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: «یکى از دو امان از میان ما رفت، أمان دیگر را که استغفار است حفظ کنید»
و یا در روایت مى خوانیم امام رضا علیه السلام به زکریا ابن آدم فرمود: «در شهر قم بمان! که خداوند همان گونه که به واسطه ى امام کاظم علیه السلام بلا و عذاب را از اهل بغداد برداشت، به واسطه ى وجود تو نیز بلا را از آن شهر دور مى کند»
پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله فرمودند: «مرگ و زندگى من براى شما خیر است؛ در زمان حیاتم خداوند عذاب را از شما بر مى دارد و پس از مرگم نیز با عرضه ى اعمالتان به من، با استغفار و طلب بخشش من، مشمول خیر مى شوید «امّا فى مماتى فتعرض علىّ اعمالکم فاستغفر لکم»
نافرمانى و انجام بعضى گناهان، از اسباب نزول بلا و عذاب الهى است، و راه جبران آن توبه و استغفار است «وَ مٰا کٰانَ اَللّٰهُ مُعَذِّبَهُمْ وَ هُمْ یَسْتَغْفِرُونَ » چنانکه در دعاى کمیل مى خوانیم: «اللّهم اغفر لى الذنوب الّتى تنزل البلاء» وهمان گونه که خداوند در آیه اى دیگر مى فرماید: «وَ مٰا کٰانَ رَبُّکَ لِیُهْلِکَ اَلْقُرىٰ بِظُلْمٍ وَ أَهْلُهٰا مُصْلِحُونَ » تا وقتى که مردم اهل صلاح و اصلاح باشند، خداوند آنان را هلاک نمى کند
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر کاشف
وَ مٰا کٰانَ اَللّٰهُ لِیُعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فِیهِمْ ؛ یعنى خدا اهل مکه را در حالى که محمّد صلّى اللّه علیه و آله در میان آنان قرار دارد، به احترام او عذاب نمى کند
وَ مٰا کٰانَ اَللّٰهُ مُعَذِّبَهُمْ وَ هُمْ یَسْتَغْفِرُونَ ؛ یعنى درحالى که آنان به رسالت محمّد صلّى اللّه علیه و آله ایمان دارند، خدا آنها را عذاب نمى کند پس ازآن که خداوند فرمود: مادام که محمّد صلّى اللّه علیه و آله در میان قریش باشد، آنها را عذاب نمى کنم، اینک مى فرماید: همچنین، اگر آنها ایمان بیاورند، باز هم خدا آنها را عذاب نمى کند، خواه محمّد صلّى اللّه علیه و آله در میان آنها باشد خواه نباشد بر این اساس، آیۀ: «مٰا کٰانَ اَللّٰهُ مُعَذِّبَهُمْ وَ هُمْ یَسْتَغْفِرُونَ »، نظیر آیۀ: «مٰا یَفْعَلُ اَللّٰهُ بِعَذٰابِکُمْ إِنْ شَکَرْتُمْ وَ آمَنْتُمْ » است همچنین، جمله اى که خداوند بلافاصله پس از آیۀ مزبور گفته، بر این معنا دلالت دارد
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.