از آیه: تا آیه:
انتخاب سوره :
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، شما هم می توانید تفسیر ای در سايت ثبت کنید، تا با نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود.
 » تفسیر المیزان - خلاصه
(وما کان الله لیعذبهم و انت فیهم و ما کان الله معذبهم وهم یستغفرون ):(و خداوند بنا ندارد که ایشان را با اینکه تو در میانشان هستی و مادامی که طلب آمرزش می کنند،عذاب کند)، می فرماید: وجود تو باعث می شود که مادام که توحیات داری امت اسلام را به عذاب مبتلا نمی کنیم ،همچنین تا زمانی که آنهااستغفار می کنند عذاب استیصال ،یعنی عذاب آسمانی را که بر امم سابق نازل کرده ایم بر آنها روا نمی داریم ، البته این امر منافاتی با عذاب دنیوی آنها ویاعذاب شدن برخی از آنان ندارد، لذا از این آیه استفاده می شود که برای این امت در آینده روزگاری می رسد که دست از استغفار بر می دارند و هیچ مؤمن خداترسی که استغفار نماید باقی نمی ماند و در چنین دورانی خداوند آنان رامعذب می نماید. [ نظرات / امتیازها ]
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  سيد علي بهبهاني - تفسیر تسنیم
دو چیز است که امان الهی است و باعث برطرف شدن عذاب است آن در روایات هست در نهج‌البلاغه حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) هم به همین صورت آمده است که بعد از ارتحال پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود به اینکه دو امان در زمین بود که به وسیله آنها عذاب از امت برطرف می‌شد یکی وجود مبارک پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) یکی استغفار فرمود امان اول را ما از دست دادیم با ارتحال پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) و امان دوم را که استغفار است مواظب باشید که حفظ کنید ﴿وَ ما کانَ اللّهُ لِیُعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فیهِمْ وَ ما کانَ اللّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَ هُمْ یَسْتَغْفِرُونَ﴾ یک جا به صورت فعل یک جا به صورت اسم فاعل یاد کرده است نشانه استمرار است یا ثبات فرمود به اینکه خدای سبحان مادامی که تو در بین اینها هستی اینها را عذاب نمی‌کند و مادامی هم که اینها اهل استغفارند اینها را عذاب نمی‌کند منظور از استغفار همان اسلام است که اگر کسی توبه بکند و مسلمان بشود بالاترین چهره استغفار را دارد چه اینکه آیه ١٤٧ سورهٴ مبارکهٴ نساء ناظر به همین سنخ مطلب است ﴿ما یَفْعَلُ اللّهُ بِعَذابِکُمْ إِنْ شَکَرْتُمْ وَ آمَنْتُمْ﴾ اگر شما اهل شکر نعمت باشید و ایمان باشید که خدا عذابتان نمی‌کند این ﴿ما یَفْعَلُ اللّهُ بِعَذابِکُمْ إِنْ شَکَرْتُمْ وَ آمَنْتُمْ وَ کانَ اللّهُ شاکِرًا عَلیمًا﴾ که آیه ١٤٧ سورهٴ نساء است ناظر به همین است که اگر کسی مؤمن بود و شکر نعمت را رعایت می‌کرد تعذیب نمی‌شود این در حقیقت یک نحوه استغفار است اگر کسی توبه کرد و ایمان آورد در حقیقت استغفار کرده است این خب فرمود دو چیز است که عامل رفع عذاب است یکی استغفار مردم یکی وجود مبارک پیغمبر غالب مفسرین می‌گویند به اینکه ﴿ما کانَ اللّهُ لِیُعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فیهِمْ﴾ این ناظر به قبل از هجرت است یعنی مادامی که پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) در بین مردم مکه بود خدا مردم مکه را مشرکین مکه را عذاب نمی‌کرد وقتی حضرت مهاجرت کردند آنها حضرت را تبعید کردند حضرت مهاجرت کردند تشریف آوردند به مدینه حکومت تشکیل دادند آن گاه جنگ‌های فراوانی بر اینها نازل شده است یا خودشان اقدام کردند که به دست خودشان شکست خوردند و مهم‌ترین‌اش جریان جنگ فتح مکه بود که آنها به عذاب گرفتار شدند در حالی که سیدنا الاستاد (رضوان الله علیه) فرمود که فتح مکه نعمتی بود برای طرفین اینکه عذاب نبود آن عذابی که ذات اقدس الهی به امم گذشته وعید می‌داد همان عذاب استئصال بود سنگ باران بود صاعقه بود خصم بود ﴿جَعَلْنا عالِیَها سافِلَها﴾ ومانند آن دیگر فتح مکه سراسر رحمت بود حتی وجود مبارک پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) آن عطف عمومی را اعلام کردند «اذهبوا انتم الطلقاء» را اعلام کردند ومانند آن آنها هم دیگر از بت پرستی و ذلت درآمدند و بسیاری از معارف الهی بهره آنها شد آسایشی پیدا کردند امنیتی پیدا کردند بعد از فتح مکه آن زمانی که پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) دو نفر را یکی مسئول سیاسی یکی مسئول فرهنگی و اجتماعی مکه قرار داد که همه مشکلات مردم مکه را کاملاً برابر با نظم اسلامی سامان بدهند مکه وقتی فتح شد برای همه رحمت بود اینکه عذاب نیست ولی آنها که این دو آیه را مناسب با قبل و بعد دانستند این عذاب را به این صورت بیان کردند
استغفار البته مانع عذاب الهی است بعد می‌فرماید به اینکه ﴿وَ ما لَهُمْ أَلاّ یُعَذِّبَهُمُ اللّهُ وَ هُمْ یَصُدُّونَ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ ما کانُوا أَوْلِیاءَهُ إِنْ أَوْلِیاؤُهُ إِلاَّ الْمُتَّقُونَ وَ لکِنَّ أَکْثَرَهُمْ لا یَعْلَمُونَ﴾ چگونه خدا اینها را عذاب نکند اینها که وجود مبارک پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) را با مکری که کردند تبعید کردند بسیار خب پس پیغمبر در بین آنها حضور ندارد مسأله استغفار هم در بین آنها نیست برای اینکه آنها نه تنها استغفار نمی‌کنند بلکه بر لجاج و عناد می‌افزایند از مسجد الحرام صد می‌کنند صد یعنی منصرف کردن صد با صاد همان انصراف نفس است هم صرف غیر کسی که «ینصرف بنفسه عن الحق و یصرف غیره عن الحق» می‌گویند صد عن سبیل الله کرده صد با صاد اینها صد از مسجد الحرام می‌کردند و خودشان می‌رفتند در او عبادت می‌کردند نمی‌گذاشتند در جریان صلح حدیبیه و مانند آن مسلمین بیایند پس اینها اهل استغفار نیستند وجود مبارک پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) هم که تبعید کردند اهل استغفار نیستند خب چرا خدا اینها را عذاب نکند این ﴿وَ ما لَهُمْ أَلاّ یُعَذِّبَهُمُ اللّهُ﴾ ناظر به استحقاق آنهاست برای عذاب ﴿وَ ما لَهُمْ أَلاّ یُعَذِّبَهُمُ اللّهُ وَ هُمْ یَصُدُّونَ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ﴾ این صد از مسجد الحرام از آن جهت که قبله است مطاف است این صد از اسلام است در حقیقت اینها نه تنها جلوی نماز و حج را می‌گیرند بلکه از تأثیر این قبله جلوگیری می‌کنند صد از بیت المقدس هم همین است دیگر ﴿وَ هُمْ یَصُدُّونَ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ﴾ و داعیه تولی و ولایت و سرپرستی و کلید داری مسجد الحرام را دارند در حالی که ﴿وَ ما کانُوا أَوْلِیاءَهُ﴾ اینها اولیای مسجد الحرام نیستند برای اینکه مسجدی که اسس علی التقوا اولیای او مردان باتقوا هستند متولی محور باتقوا مردان باتقوا هستند چه طور می‌شود یک خانه‌ای اوسس علی التقوا باشد ولی متولی او آدم بی‌تقوا باشد ﴿إِنْ أَوْلِیاؤُهُ إِلاَّ الْمُتَّقُونَ﴾ الآن هم همین طور است یک روزی ان‌شاء‌الله باید فرا برسد که جریان تولیت مکه به دست متقیان بین المللی باشد این نظیر اهرام مصر نیست که دولت مصر بگوید من کلید دار این اهرامم این جزء آثار باستانی من است این در ملک من است در سرزمین و کشور من است دیگران حق دخالت ندارند آن حادثه‌ای که در جمعه سیاه مکه پدید آمد و امام راحل (رضوان الله تعالی علیه) آن فرمایش را فرمودند و دیگران هم گفتند به همین آیات استشهاد کرده‌اند که این نظیر اهرام مصر نیست نظیر دیوار چین نیست چینی‌ها می‌توانند بگویند دیوار چین در کشور ماست کسی حق دخالت ندارد ما متولی این دیواریم درباره اهرام مصر هم همین طور است مثل تخت جمشید ایران اما این از آن سنخ‌ها نیست یک امر الهی و ملکوتی و آسمانی است این متولی زمینی برنمی‌دارد ﴿إِنْ أَوْلِیاؤُهُ إِلاَّ الْمُتَّقُون﴾ متولیان حرم الهی مردان باتقوا هستند ﴿وَ لکِنَّ أَکْثَرَهُمْ لا یَعْلَمُون﴾ خب خودشان هم وقتی که می‌روند در کنار حرم برای عبادت صلات اینها عند البیت مکا است و تصدیه است ﴿وَ ما کانَ صَلاتُهُمْ عِنْدَ الْبَیْتِ إِلاّ مُکاءً وَ تَصْدِیَةً﴾ سوت کشیدن و کف زدن و مانند آن است که خود این بحث بعد است امید آن است که این بزرگان یعنی معروف بین اهل تفسیر آن است که این آیات ٣٢ و ٣٣ با قبل با همه این مکاران حجاز مرتبط می‌دانند و می‌دانند و می‌گویند گفته همین حارث بن نجد است که گفت ﴿اللّهُمَّ إِنْ کانَ هذا هُوَ الْحَقَّ مِنْ عِنْدِکَ فَأَمْطِرْ عَلَیْنا حِجارَةً مِنَ السَّماءِ أَوِ ائْتِنا بِعَذابٍ أَلیمٍ﴾ یا همان ابوجهلی است که همتای او بود در این گونه از منتها سیدنا الاستاد (رضوان الله علیه) می‌فرماید که این دو تا آیه به هیچ وجه با سیاق این بحث هماهنگ نیست اینکه خدا می‌فرماید وقتی تو نباشی ما اینها را عذاب می‌کنیم یعنی چی؟ یعنی تو در یک شهری نباشی ما مردم آن شهر را عذاب می‌کینم؟ یا نه مادامی که وجود عنصری تو در دنیا هست ما به امت تو عذاب نمی‌کنیم؟ وجود مبارک پیغمبر تا زنده بود بر امت‌اش عذابی نیامد بعد هم البته در امتش در بین امت‌اش مستغفرین فراوان بودند عذابهای شخصی حساب دیگری دارد گاهی ذات اقدس الهی یک کسی را گرفتار می‌کند یک خانواده‌ای را یک قبیله‌ای را اما عذابی که به امت متوجه بشود آن فرق در آن است که در بین امت مردان الهی وجود نداشته باشد آن عذاب استئصال است در بعضی از امم دارد که ﴿فَما وَجَدْنا فیها غَیْرَ بَیْتٍ مِنَ الْمُسْلِمینَ﴾ این پیغمبر علیه و علی اهل بیت عصمت و طهارت (الصلاة و السلام) این پیغمبر سالیان متمادی تبلیغ کرد فقط یک خانوار به او ایمان آوردند ﴿فَما وَجَدْنا فیها غَیْرَ بَیْتٍ مِنَ الْمُسْلِمینَ﴾ این تنوین‌اش هم تنوین تقلیل و اما در جایی که مردان الهی هستند مستغفران هستند و فراوان هم هستند ذات اقدس الهی عذاب استئصال نازل نمی‌کند همین ذکریا بن آدم که قبر شریف‌اش در شیخان است این از شاگردان وجود مبارک امام رضا (سلام الله علیه) است این به حضور امام رضا (سلام الله علیه) مشرف شد به حضرت عرض کرد رجال بزرگوار قم رحلت کرده‌اند آنهایی که هم سن و سال ما بودند و معمرین بودند آنها رحلت کرده‌اند یک عده جوانها روی کار آمدند و من به اینها انسی ندارم اجازه می‌دهید من از قم بیرون بیایم جای دیگر بروم مثلاً بیایم مشهد حضور شما یا نه؟ فرمود نه شما در همین قم باش خداوند به برکت تو عذاب را از این مردم برمی‌دارد همان طور که به برکت قبر پدرم موسی بن جعفر (سلام الله علیه) عذاب را از آن مردم برمی‌دارد خب یک عالم الهی کار قبر پسر پیغمبر را می‌کند این کم مقام نیست نه کار خود امام را بکند یک عالم دینی کار روضه علوی را می‌کند روضه اهل بیت را می‌کند کار قبر پسر پیغمبر را می‌کند قبر امام هفتم (سلام الله علیه) هر اثری دارد یک عالم دینی آن اثر دارد و ذکریا بن آدم به دستور وجود مبارک امام رضا (سلام الله علیه) اینقدر ماند تا رحلت کرد و قبر شریف‌اش هم در همین شیخان است غرض آن است که اگر چنانچه مردان الهی در جامعه باشند این طور نیست که خدای سبحان کل آن امت را نظیر قوم لوط و اینها به عذاب استئصال معذب بکند عذابهای مقطعی یک حساب دیگری دارد اما عذاب استدصال حساب خاص خودش را دارد بالأخره باید بدانیم که این دو تا آیه اگر مربوط به گذشته نیست به کدام قسمت مرتبط است.
[ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  رضا رضائي - برگزیده تفسیر نمونه، ج‏2، ص: 150
(آیه 33)- در آیات گذشته دو ایراد از ناحیه مخالفان به پیامبر صلّى اللّه علیه و آله شد که یکى از آنها باطل بودنش واضح بوده، لذا قرآن به پاسخ آن نپرداخته، و آن این که گفتند: «ما اگر بخواهیم مى‏توانیم مثل قرآن را بیاوریم».
ایراد دوم آنها این بود که اگر این آیات حق است و از طرف خداست پس باید ما را مجازات کند و بلا بر ما فرود آرد قرآن در اینجا به آنها چنین پاسخ مى‏دهد:
«هیچ گاه خداوند آنها را مجازات نخواهد کرد در حالى که تو در میان آنها هستى» (وَ ما کانَ اللَّهُ لِیُعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فِیهِمْ).
سپس اضافه مى‏کند: «همچنین خداوند آنها را مجازات نخواهد کرد در حالى که استغفار کنند» و از او تقاضاى عفو نمایند (وَ ما کانَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَ هُمْ یَسْتَغْفِرُونَ).
مفهوم آیه اختصاص به مردم عصر پیامبر ندارد بلکه یک قانون کلى در باره همه مردم است، لذا در حدیث معروفى از حضرت على علیه السّلام مى‏خوانیم: «در روى زمین دو وسیله امنیت از عذاب الهى بود یکى از آنها (که وجود پیامبر بود) برداشته شد. هم اکنون به دومى (یعنى استغفار) تمسک جویید سپس آیه فوق را تلاوت فرمود». [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » تفسیر کشاف
اللام لتأکید النفی ، والدلالة علی أن تعذیبهم وأنت بین أظهرهم غیر مستقیم فی الحکمة ، لان عادة الله و قضیة حکمته أن لایعذب قوما عذاب استئصال مادام نبیهم بین أظهرهم و فیه إشعار بأنهم مرصدون بالعذاب إذا هاجر عنهم . والدلیل علی هذا الاشعار قوله (ومالهم ألا یعذبهم الله ) و إنما یصح هذا بعد إثبات التعذیب ، کأنه قال : وما کان الله لیعذبهم و أنت فیهم ، و هو معذبهم إذا فارقتهم ، وما لهم أن لایعذبهم (و هم یستغفرون ) فی موضع الحال . ومعناه نفی الاستغفار عنهم : أی ولو کانوا ممن یؤمن ویستغفر من الکفر لما عذبهم ، کقوله : وما کان ربک لیهلک القری بظلم وأهلها مصلحون ، ولکنهم لایؤمنون ولایستغفرون ، ولا یتوقع ذلک منهم . وقیل : معناه و ماکان الله معذبهم وفیهم من یستغفر ، وهم المسلمون بین أظهرهم ممن تخلف عن رسول الله صلی الله علیه وسلم من المستضعفین ، [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  عبدالله عبداللهي - اثنی عشری
بعد از آن در بیان موجب حال کفار مى فرماید: وَ مٰا کٰانَ اَللّٰهُ لِیُعَذِّبَهُمْ :و نیست خداى تعالى که عذاب فرماید ایشان را اگرچه استعجال مى کنند، وَ أَنْتَ فِیهِمْ :و حال آنکه تو در میان مردم هستى، چه عادت الهى جارى شده که هیچ امتى را مستأصل نگرداند در حالى که پیغمبرشان در میان امت باشد خصوصا تو، که رحمت عالمیان و سبب فیض وجود خلقان هستى، وَ مٰا کٰانَ اَللّٰهُ مُعَذِّبَهُمْ :و نیست خداى تعالى عذاب کنندۀ ایشان، وَ هُمْ یَسْتَغْفِرُونَ :و حال آنکه ایشان استغفار نمایند، یعنى در میان آنها مؤمنان مستغفر باشند

تبصره: آیۀ شریفه دال است بر آنکه وجود حضرت ختمى مرتبت صلّى اللّه علیه و آله و سلّم امان باشد براى اهل زمین از نزول عذاب، و همچنین مستغفران

حضرت امام محمد باقر علیه السّلام روایت نماید که حضرت امیرالمؤمنین علیه السّلام فرمود: کان فى الارض امانان من عذاب اللّه تعالى و قد رفع احدهما فدونکم الآخر فتمسّکوا به: امّا الامان الّذى رفع فهو رسول اللّه صلّى اللّه علیه و آله و سلّم و امّا الامان الباقى فالاستغفار قال اللّه عزّ و جلّ : و ما کان اللّه لیعذّبهم و انت فیهم و ما کان اللّه معذّبهم و هم یستغفرون» (قال السّیّد الرّضىّ و هذا من محاسن الاستخراج و لطائف الاستنباط ) یعنى: بود در زمین دو امان از عذاب و عقاب خداى جهان پس برداشته شد یکى از آن دو، نزد شما است دیگرى؛ پس تمسّک نمائید به آن امّا امانى که رفع شده، او پیغمبر خدا صلّى اللّه علیه و آله و سلّم بود؛ و اما امان باقیمانده، پس استغفار و طلب آمرزش گناهان است خداى عز و جل در حق پیغمبر رحمت فرمود: وَ مٰا کٰانَ اَللّٰهُ لِیُعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فِیهِمْ و در باب استغفار فرموده: وَ مٰا کٰانَ اَللّٰهُ مُعَذِّبَهُمْ وَ هُمْ یَسْتَغْفِرُونَ و شبهه اى نیست که استغفار مانع از تراکم ذنوب و ثبات، بلکه موجب محو و زوال آنست، پس باعث غضب الهى نگردیده، وسیلۀ عفو و غفران سبحانى شود

در تفسیر على بن ابراهیم قمى وقتى حضرت پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله و سلّم قریش را فرمود اگر اجابت و تصدیق من نمائید حق تعالى ملوک عرب و عجم را ذلیل شما گرداند، ابو جهل گفت: اَللّٰهُمَّ إِنْ کٰانَ هٰذٰا هُوَ اَلْحَقَّ مِنْ عِنْدِکَ بعد خائف شده گفت: غفرانک اللّهمّ

پس حق تعالى آیۀ شریفه نازل فرمود: وَ مٰا کٰانَ اَللّٰهُ لِیُعَذِّبَهُمْ [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » تفسیر عرفانی اشراق
مٰا کٰانَ اَللّٰهُ لِیُعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فِیهِمْ ، وَ مٰا کٰانَ اَللّٰهُ مُعَذِّبَهُمْ وَ هُمْ یَسْتَغْفِرُونَ

امّا پیامبرم؛ خداوند تا تو در میان آنان هستى، آنان را عذاب نخواهد کرد و تا زمانى که آنان از کرده خود پشیمان شده و طلب آمرزش مى کنند آنان را نیز عذاب نخواهد کرد

انسان سالک اگر چه در مرحلۀ نخست به مراتبى دست مى یابد، امّا نباید بازتابهاى عارفانه خود را با شیخ خود مقایسه و یا برتر قرار دهد زیرا انسان کامل از همۀ تعیّنات بریده، به همین دلیل وقتى خود حقیقى خویش را ظاهر مى سازد، همه از شراب عشق او مست مى شوند حتّى خداوند بخاطر وجود او در بین مردم، از عذاب مردم دست مى کشد همچنان که در زمان پیامبر اسلام چنین بود هین منه تو شور خود اى شوره خاک پهلوى شور خداوندان پاک چونکه حکم اندر کف رندان بود لاجرم ذوالنّون، در زندان بود یک سواره مى رود شاه عظیم در کف طفلان چنین دُرّ یتیم دُرِّ چه ؟ دریا نهان در قطره اى آفتابى مخفى اندر ذرّه اى آفتابى خویش را ذرّه نمود واندک اندک روى خود را برگشود جملۀ ذرّات در وى محو شد عالم از وى مست گشت و صَحْوْ شد چون قلم در دست غدّارى بود بى گمان منصور بر دارى بود چون سفیهان راست این کار و کیا لازم آمد «یقتلون الانبیا» انبیا را گفته قومى راه گم از سفه «إِنّٰا تَطَیَّرْنٰا بِکُمْ » جهل ترسا بین امان انگیخته ز آن خداوندى که گشت آویخته چون به قولِ اوست مصلوبِ جهود پس مر او را، امن کى تاند نمود؟ چون دل آن شاه ز ایشان خون بود عصمت و «أَنْتَ فِیهِمْ » چون بود؟ زرّ خالص را و زرگر را خطر باشد از قلاّب خائن بیش تر یوسفان از رشکِ زشتان مخفیند کز عدو خوبان در آتش مى زیند یوسفان از مکرِ اِخوان در چَه اند کز حسد یوسف به گرگان مى دهند از حسد بر یوسف مصرى چه رفت ؟ این حسد، اندر کمین، گرگى است زفت لاجرم زین گرگ، یعقوبِ حلیم داشت بر یوسف همیشه خوف و بیم در وجود ما هزاران گرگ و خوک صالح و ناصالح و خوب و خشوک حکم آن خو راست کآن غالبتر است چون که زر بیش از مس آید، آن زر است سیرتى کآن بر وجودت غالب است هم بر آن تصویر، حشرت واجب است ساعتى گرگى در آید در بشر ساعتى یوسف رخى، همچون قمر مى رود از سینه ها در سینه ها از ره پنهان صلاح و کینه ها گند مخفى کآن به دلها مى رسید گشت اندر حشر محسوس و پدید بیشه اى آمد وجود آدمى بر حذر شو زین وجود اَرْ زآن دمى بلکه خود از آدمى، در گاو و خر مى رود دانایى و علم و هنر
[ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » تفسیر نور
نکته ها:
با توجّه به اینکه در آیه ى بعد، کفّار مکّه به عذاب تهدید شده اند، معلوم مى شود که منظور از نفى عذاب در این آیه، برداشته شدن عذاب عمومى از مسلمانان به برکت وجود شخص پیامبر صلى الله علیه و آله است، مثل عذاب هاى اقوام پیشین، وگرنه اشخاصى در موارد خاصّى گرفتار عذاب الهى شده اند مانند: نعمان بن حارث در آیه ى قبل

در احادیث آمده است که خداوند به خاطر وجود برخى افراد پاک و علماى ربّانى، سختى و عذاب را از دیگران برمى دارد چنانکه در ماجراى قلع و قمع قوم لوط ، حضرت ابراهیم به فرشتگان مأمور عذاب گفت: «إِنَّ فِیهٰا لُوطاً» یعنى آیا با وجود یک مرد خدایى در منطقه، آنجا را نابود مى سازید؟! فرشتگان گفتند: ما مى دانیم که لوط در آنجاست و به او دستور دادیم تا از آنجا خارج شود

یا حضرت على علیه السلام پس از رحلت پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: «یکى از دو امان از میان ما رفت، أمان دیگر را که استغفار است حفظ کنید»

و یا در روایت مى خوانیم امام رضا علیه السلام به زکریا ابن آدم فرمود: «در شهر قم بمان! که خداوند همان گونه که به واسطه ى امام کاظم علیه السلام بلا و عذاب را از اهل بغداد برداشت، به واسطه ى وجود تو نیز بلا را از آن شهر دور مى کند»

پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله فرمودند: «مرگ و زندگى من براى شما خیر است؛ در زمان حیاتم خداوند عذاب را از شما بر مى دارد و پس از مرگم نیز با عرضه ى اعمالتان به من، با استغفار و طلب بخشش من، مشمول خیر مى شوید «امّا فى مماتى فتعرض علىّ اعمالکم فاستغفر لکم»

نافرمانى و انجام بعضى گناهان، از اسباب نزول بلا و عذاب الهى است، و راه جبران آن توبه و استغفار است «وَ مٰا کٰانَ اَللّٰهُ مُعَذِّبَهُمْ وَ هُمْ یَسْتَغْفِرُونَ » چنانکه در دعاى کمیل مى خوانیم: «اللّهم اغفر لى الذنوب الّتى تنزل البلاء» وهمان گونه که خداوند در آیه اى دیگر مى فرماید: «وَ مٰا کٰانَ رَبُّکَ لِیُهْلِکَ اَلْقُرىٰ بِظُلْمٍ وَ أَهْلُهٰا مُصْلِحُونَ » تا وقتى که مردم اهل صلاح و اصلاح باشند، خداوند آنان را هلاک نمى کند [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » تفسیر کاشف
وَ مٰا کٰانَ اَللّٰهُ لِیُعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فِیهِمْ ؛ یعنى خدا اهل مکه را در حالى که محمّد صلّى اللّه علیه و آله در میان آنان قرار دارد، به احترام او عذاب نمى کند

وَ مٰا کٰانَ اَللّٰهُ مُعَذِّبَهُمْ وَ هُمْ یَسْتَغْفِرُونَ ؛ یعنى درحالى که آنان به رسالت محمّد صلّى اللّه علیه و آله ایمان دارند، خدا آنها را عذاب نمى کند پس ازآن که خداوند فرمود: مادام که محمّد صلّى اللّه علیه و آله در میان قریش باشد، آنها را عذاب نمى کنم، اینک مى فرماید: همچنین، اگر آنها ایمان بیاورند، باز هم خدا آنها را عذاب نمى کند، خواه محمّد صلّى اللّه علیه و آله در میان آنها باشد خواه نباشد بر این اساس، آیۀ: «مٰا کٰانَ اَللّٰهُ مُعَذِّبَهُمْ وَ هُمْ یَسْتَغْفِرُونَ »، نظیر آیۀ: «مٰا یَفْعَلُ اَللّٰهُ بِعَذٰابِکُمْ إِنْ شَکَرْتُمْ وَ آمَنْتُمْ » است همچنین، جمله اى که خداوند بلافاصله پس از آیۀ مزبور گفته، بر این معنا دلالت دارد [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.