از آیه: تا آیه:
انتخاب سوره :
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، شما هم می توانید تفسیر ای در سايت ثبت کنید، تا با نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود.
 » تفسیر المیزان - خلاصه
(عبس و تولی ):(چهره در هم کشید و روی گردانید) [ نظرات / امتیازها ]
نظرات کاربران :
1) رجب زاده : در اینجا فقط به ترجمه اکتفا شده است نه تفسیر
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  حاجيه تقي زاده فانيد - تفسیر اثنا عشری‏
بِسم‌ِ اللّه‌ِ الرَّحمن‌ِ الرَّحِیم‌ِ

عَبَس‌َ وَ تَوَلّی‌ (1)شأن‌ نزول‌‌-‌ ‌علی‌ ‌بن‌ ابراهیم‌ قمی‌: ‌إبن‌ ام‌ مکتوم‌ مؤذّن‌ حضرت‌ پیغمبر صلّی‌ اللّه‌ ‌علیه‌ و آله‌ و سلّم‌ کور ‌بود‌. روزی‌ خدمت‌ حضرت‌ آمد. عثمان‌ ‌با‌ جمعی‌ بودند.

حضرت‌ ‌او‌ ‌را‌ مقدّم‌ ‌بر‌ عثمان‌ داشت‌. ‌پس‌ روی‌ ترش‌ نمود عثمان‌ و پشت‌ کرد ‌از‌ پیغمبر. آیه شریفه‌ نازل‌ شد.«1»

عَبَس‌َ وَ تَوَلّی‌: روی‌ ترش‌ کرد و پشت‌ نمود، ‌یعنی‌ عثمان‌. [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » تفسیر راهنما

1 - چهره درهم کشیدن یکى از مسلمانان صدراسلام و روى گردانى اعتراض آمیز او، از مسلمانى که با ظاهرى ناخوشایند نزد او حاضر شده بود.

عبس و تولّى

فاعل «عبس» در آیه شریفه ذکر نشده است; ولى به قرینه نکوهش شدیدى که از او در آیات بعد آمده است; وى فردى بود که خداوند از اخلاق او رضایت کامل نداشت.

2 - خداوند، نقاط ضعف مسلمانان صدراسلام را به آنان گوشزد مى کرد و ایشان را با خطاهایشان آشنا مى ساخت.

عبس و تولّى

3 - لزوم آگاهى از شیوه صحیح برخوردهاى اجتماعى و پرهیز از برخورد نامناسب با مردم

عبس و تولّى

4 - «روى عن الصادق(ع) انّها [أى «عبس و تولّى...»] نزلت فى رجل من بنى امیّة کان عند النبى(ص) فجائه ابن اُمّ مکتوم فلمّا رأه تقذّر منه و جمع نفسه و عبس و أعرض بوجهه عنه فحکى اللّه سبحانه ذلک و أنکره علیه;(1)

از امام صادق(ع) روایت شده که آیه «عبس و تولّى» درباره مردى از بنى امیه نازل شده است. آن مرد نزد پیامبر(ص) بود که ابن امّ مکتوم هم به حضور ایشان رسید. آن مرد وقتى ابن امّ مکتوم را دید، از او بدش آمد و خود را جمع کرد و چهره در هم کشید و روى از او برتافت. پس خداوند سبحان داستان وى را حکایت کرده، آن را بر وى ناپسند دانسته است».
[ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  نيره تقي زاده فايند - تفسیر هدایت
[1] آیات نخستین در این سوره مبارکه ما را به این پرسش وا مى‏دارد که: آیا درباره چه کس نازل شده است؟ با وجود این که مى‏دانیم که مثل قرآن مثل خورشید است، و جستجو کردن درباره سببهاى نزول آیه آیه آن شایسته نیست، چه قرآن اختصاص به پاره خاصى از زمان ندارد تا درباره کاربردهاى آن به تحقیق بپردازیم، بلکه شاید تأویل آیه کریمه‏اى از آن جز با گذشتن قرنها میسر نشود، آرى چنین است. آیات فراوانى از آن کاربردهایى در زندگى خود پیغمبر (ص) داشت، و اهل تفسیر بر این اعتقادند که فقط در آن زمان تأویل شده و چیزى جز مصداقى از مصداقهاى قرآن نبوده است، و شاید تعبیر رایج در نزد نخستین مفسران به صورت «درباره فلان کس نازل شد» بدین معنى بوده که مى‏توانسته است بر او تطبیق و در حق او تأویل شود و نزول آن به سبب این حادثه نبوده است، و دلیل بر این امر آن است که ما آیات فراوانى را مى‏یابیم که مفسران موارد متأخرتر یا پیشتر از آن زمان براى آنها ذکر کرده‏اند، مثلا: آیاتى نازل شده در مکه را مى‏بینیم که گروه اول مفسران آنها را نازل شده درباره اشخاصى دانسته‏اند که در مکه نبوده‏اند (و شاید نخستین آیات سوره عبس از آن جمله بوده باشد) یا بر عکس، یا آنها را در حق کسانى تأویل کرده‏اند که در زمان رسول (ص) وجود نداشته‏اند. «1»ولى، در گروه بعدى مفسران، تعبیر «درباره فلان نازل شد» اشاره به این است که به فلان مناسبت نازل شده بوده است.

درباره آنچه به آیات این سوره مربوط مى‏شود، قرطبى گفته است: اهل تفسیر بر این اجماع دارند که: گروهى از بزرگان قریش در نزد پیغمبر- صلّى الله علیه وآله وسلّم- بودند که امید اسلام آوردن ایشان مى‏رفت، پس عبد اللَّه بن امّ مکتوم بر پیامبر وارد شد، و پیامبر آمدن او را از آن روى ناخوش داشت که مبادا کلام او را قطع کند و از او رویگردان شد و این آیه نازل شد. «2»

و جناب مکارم در تفسیر خود «نمونه» چنین آورده است: آنچه در میان مفسران شهرت دارد (از شیعه و سنى) چنین است، ولى او حدیثى را از امام صادق- علیه السلام- روایت کرده است که مى‏گوید: «آن درباره شخصى از بنى امیه نازل شد» و چنین اضافه کرده است که: در شأن رسول نیست که در برابر هیچ یک از مردم روى ترش کند، چگونه مى‏تواند چنین باشد در صورتى که پروردگار ما سبحانه و تعالى گفته است: وَ إِنَّکَ لَعَلى‏ خُلُقٍ عَظِیمٍ؟ «3» و به نظر من آیه در شأن پیامبر نازل نشده، و مفسران به سبب دلالت آیه بر این راه رفته‏اند، و نیز به دلیل روایتهاى متشابه مختلف، که مثلا: در بعضى از آنها آمده است که پیامبر با ولید بن مغیره بود، و در بعضى دیگر با امیة بن خلف، و مجاهد گفته است که سه نفر بودند: عتبة و شیبة- دو پسر ربیعة- و ابىّ بن خلف، و سفیان ثورى گفته است که پیغمبر (ص) با عموى خود عباس بود.

و بر فرض آن که قصه راست بوده باشد، چه کس مى‏گوید که مراد از آن این است که پیامبر روى ترش کرد، شاید یکى از مسلمانان در آن جا حاضر بود و او روى ترش کرده بوده است، و گواه آن این است که پروردگار ما نگفت عبست و تولّیت تا سیاق به لغت خطاب بوده باشد، ولى آیا ممکن نیست که این از باب‏انتقال کلام به خطاب بعد از ذکر غایب باشد، و تو گویى با یاد کرد او حاضر شده است، و این چیزى است که آن را در سوره حمد مشاهده مى‏کنیم که تحول خطاب به حضور پس از یاد کردن از او سبحانه و تعالى چنین مى‏گوید: إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَ إِیَّاکَ نَسْتَعِینُ؟

سپس باید بدانیم که این سوره، به اتفاق مکى است، و بنا بر آنچه ابن العربى بن نقل قرطبى از او گفته، ابن ام مکتوم در مدینه بوده است. بهتر است ترجمه عین گفته قرطبى را در این جا نقل کنیم: و اما درباره گفته علماى ما که او ولید بن المغیرة بوده، باید بگوییم که دیگران او را امیة بن خلف و عباس گفته‏اند و این همه باطل است و نتیجه نادانى مفسرانى که درباره دین پژوهش نکرده‏اند، بدان سبب که امیة بن خلف و ولید در مکه بودند، و ابن ام مکتوم در مدینه، نه او به نزد اینان حضور یافت، و نه اینان به نزد او، و همه اینان با کفر از دنیا رفتند، یکى از آنان پیش از هجرت، و دیگرى در بدر، و امیه هرگز آهنگ مدینه نکرد، و به تنهایى یا همراه با کس دیگر در نزد او حاضر نشد. «4»

شایسته است که این سؤال را طرح کنیم: در صورتى که ابن ام مکتوم در مدینه بوده، چگونه سوره‏اى که در مکه نازل شده داستان او را روایت کرده است؟! سبب فرود آمدن آیه هر چه بوده باشد، وظیفه ما تدبر کردن در کلمات پرتو افکن آن و قرار گرفتن در گذرگاه امواج نور جهنده آن است.

عَبَسَ وَ تَوَلَّى روى ترش ساخت و پشت کرد.»

چون روى ترش کرد، حالت نفسى او در برابر مرد بر چگونگى آثار چهره‏اش ظاهر شد و دگرگونى قلب او را که خواستار پنهان کردن آن بود آشکار ساخت، و سپس عملا از او رویگردان شد و بدین گونه نشانه‏هاى ایستار سلبى او تکامل پیدا کرد. [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  صفدر فولادي - سایت پرسمان قران
«عَبَسَ وَ تَوَلَّى أَنْ جاءَهُ الْأَعْمى»
‏قضیه شخصیه است راجع به "ابن ام مکتوم" که نابینا بود و بر پیامبر(ص) وارد شد در حالى که جمعى از صحابه در خدمت ایشان بودند.
این که شخص عبوس و کسی که پشت کرده و رو برگردانیده پیامبر(ص) باشد، کلامی ناصحیح است:
اولا: با اخلاق پیامبر سازش ندارد که خداوند اخلاق ایشان را به عظمت یاد کرده و می فرماید: «وَ إِنَّکَ لَعَلى‏ خُلُقٍ عَظِیم؛ و تو اخلاق عظیم و برجسته‏اى دارى‏» (قلم، 4)
و یا این که می فرماید: «فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ کُنْتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ»؛ به (برکت) رحمت الهى، در برابر آنان [مردم‏] نرم (و مهربان) شدى! و اگر خشن و سنگدل بودى، از اطراف تو، پراکنده مى‏شدند. (آل عمران، 159)
ثانیا: اگر مراد پیامبر بود جا داشت این گونه تعبیر آورده شود:"عبست و تولیت ان جاءک" یعنی بطور خطاب، نه بنحو غیاب.
ثالثا: این آیه در مقام مذمت و نکوهش است و پیامبری که ما در حق او و اهلبیت ایشان معتقد هستیم که ترک اولى هم از آنها صادر نشده مناسبت ندارد.
رابعا: این ابن ام مکتوم، نابینا بود و عبوسیت و صورت برگردانیدن پیامبر را که نمی دید تا ناراحت شود.
سپس خدا در مقام مدح ابن ام مکتوم برآمده میفرماید: «وَ ما یُدْرِیکَ لَعَلَّهُ یَزَّکَّى أَوْ یَذَّکَّرُ فَتَنْفَعَهُ الذِّکْرى‏» و نمیدانى تو و درک نکردى شاید این اعمى که آمد پاکیزه و مزکى باشد، یا متذکر شود از فرمایشات پیغمبر و یاد آورى او، پس نفع ببخشد او را این یادآورى.
«وَ ما یُدْرِیکَ» خطاب بفاعل عبس است و این هم یک شاهد است که پیغمبر نبوده، زیرا حضرت می دانست که ابن ام مکتوم بنده صالح خدا است و مزکى هست. (ر.ک: أطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج ‏13، ص 387)
برخی روایات:
1. نزلت فی عثمان و ابن أم مکتوم‏، و کان ابن أم مکتوم مؤذنا لرسول الله (ص) و کان‏ أعمى، و جاء إلى رسول الله ص و عنده أصحابه و عثمان عنده، فقدمه رسول الله ص علیه فعبس وجهه و تولى عنه فأنزل الله «عَبَسَ وَ تَوَلَّى».
این آیه در حق عثمان نازل شده، چون ابن ام مکتوم مؤذن رسول اللَّه(ص) بود و ایمان کامل داشت چون بر حضرت وارد شد حضرت او را مقدم بر عثمان نشانید، به عثمان برخورد و عبوس شد و رو برگرداند، لذا خدا می فرماید: عَبَسَ وَ تَوَلَّى أَنْ جاءَهُ الْأَعْمى‏. (تفسیر القمی، ج‏2، ص: 404)
2. روی عن الصادق (علیه السلام): أنها نزلت فی رجل من بنی أمیة، کان عند النبی (صلى الله علیه و آله) فجاء ابن أم مکتوم، فلما رآه تقذر منه و عبس وجهه و جمع نفسه، و أعرض بوجهه عنه، فحکى الله سبحانه ذلک عنه و أنکره علیه.
این آیه در حق مردی از بزرگان بنى امیه است که نزد پیامبر(ص) بود، وقتی ابن ام مکتوم وارد شد [پهلوى او جاى گرفت] او با دیدن ام مکتوم، خود را جمع کرد و چهره درهم کشید و رو برگرداند از او. پس خداوند با این آیه آن ماجرا را حکایت کرد و او را عتاب نمود.(مجمع البیان، طبرسی، ج 10، ص 664)
[ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  علي اصغر - تفسیرسوره عبس برنامه مشکات
براساس روایات اهل سنت ، شخصی به نام عبدا... بن ام مکتوم که فردی نابینا بود ،‌به مجلس پیامبر وارد شد ، در حالی که آن حضرت با بزرگان قریش همچون ابوجهل و عتبه جلسه داشت و آنان ره به اسلام دعوت میکرد . او که نابینا بود و حاضران را نمی دید ، مکرر از پیامبر میخواست که قرآن بخواند تا او حفظ کند . لذا نوعی کراهت و ناراحتی در چهره آن حضرت ظاهر شد . در اینجا بود که آیات اولیه سوره عبس نازل شد و آن حضرت را مورد عتاب و سرزنش قرار داد. البته در آیات مورد بحث ، دلالت روشنی بر اینکه شخص عبوس کننده پیامبر بوده است وجود ندارد و روایات اهل سنت ،‌آن را مطرح کرده است . اما در روایتی از امام صادق (ع) رسیده ، این آیات در شان مردی از بنی امیه نازل شده که در محضر پیامبر بوده و به هنگام ورود ابن مکتوم ، چهره در هم کشید و روی بگرداند.
مرحوم سید رضی در کتاب متشابه القرآن ، روایات اهل سنت را مردود دانسته و با استناد به دیگر آیات قرآن می فرماید : خداوند اخلاق پیامبر را ستوده و درباره او فرموده است : ( انک لعلی خلق عظیم) تو دارای خلق نیکو و بزرگوارانه هستی و در دو مورد آن حضرت را به تواضع در برابر مومنان سفارش نموده است :( واخفض جناحک للمومنین) ،‌ ( و اخفض جناحک لمن التبعک من المومنین ) علاوه بر آنکه اگر پیامبر چنین اخلاقی داشت ، بر اساس آیات دیگر قرآن ، اصولا در تبلیغ توفیقی نداشت . چنانکه خداوند خطاب به پیامبرش می فرماید :( لو کنت فظا غلیظ القلب لا نفضوا من حولک ) اگر تند خو و خشن بودی ، مردم از اطراف تو پراکنده می شدند.ده آیه انتقاد به خاطر چهره در هم کشیدن و عبوس کردن در برابر نابینایی که برای او خنده و ترشرویی فرقی ندارد، نشان دهنده حساسیت اسلام در برخورد با طبقه محروم است .
[ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
1) رمضانی (داور) : لطفا نام منبع که منظور نام کتاب تفسیر است را ذکر نمایید.
2) : چه فایده دارد آنان که گوش شنوا ندارند
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  سيدابراهيم غياث الحسيني - تفسیر نور
این سوره چهل و دو آیه دارد و در مکّه نازل شده است.
نام سوره از اولین آیه گرفته شده و به معناى چهره درهم کشیدن است.
گرچه شأن نزول آیات اولیه این سوره، برخورد نامناسبى است که با یک فرد نابینا صورت گرفته، امّا محور مطالب آن، همانند دیگر سوره‏هاى مکّى، معاد و حوادث تکان دهنده قیامت و سرنوشتِ مؤمنان و کافران در آن روز است.
بیان گوشه‏اى از نعمت‏هاى خداوند به انسان و کفران و ناسپاسى او در برابر این نعمت‏ها، بخشى دیگر از آیات این سوره را تشکیل مى‏دهد.
[ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
1) صادقی حصار : بسم الله الرحمن الرحیم.
قرآن کریم در آیات اول تا دهم سوره ی عبس به برخوردهای متفاوت با نابینایان، ثروتمندان و تلاشگران خداترس و لزوم رعایت ارزشهای اخلاقی اشاره کرده است.
نکته ها و اشاره ها:
در این آیات به دو گروه از انسان ها اشاره شده است: الف) ثروتمندانی که گرفتار غرور و سرکشی شده اند؛ انان بارها سخن حق را می شنوند ولی باز هم لجاجت می کنند. از این رو پیامبر (ص) مسئولیت چندانی در برابر آنان ندارد ولی با این حال آن حضرت اصرار داشتند که آنان را هدایت کنند.
ب) انسان تلاشگر و خداترسی که خالصانه به دنبال هدایت اند و می خواهند آیات الهی را بشنوند و بدان عمل کنند، که یکی از این افراد عبدالله بن ام مکتوم نابینا بود . این گونه افراد زمینه بهتری برای پذیرش حق و هدایت دارند. هر چند پیامبر (ص) به این گونه افراد لطف خاص داشتند ، اما گاهی بر اثر مشغول شدن به کارهای تبلیغی از یکی از آنها غافل می شدند. این آیات به پیامبر یادآوری می کنند که سزاوار نیست تو از افراد تلاشگر و خداترس غافل شوی .
2. این آیات فرهنگ اسلام را در برخورد با مستضعفان و مستکبران نشان می دهد. یعنی پیامبر(ص) و مبلغان و رهبران دینی باید اولویت را در تبلیغ رعایت کنند و مستضعفان حق جو اهمیت بیشتری بدهند ، زیرا آنان زمینه بهتری برای پذیرش هدایت دارند و همیشه حامیان مخلص اسلام هستند.
برخلاف ثروتمندان بی درد که در برابر اسلام موضع می گرفتند و لجاجت می نمودند از این رو باید بخش کم تری از وقت رهبران و مبلغان دینی برای آنان گذاشته شود. برگرفته از تفسیر قرآن مهر - از دکتر محمد علی رضایی اصفهانی( جلد 10) ص.290
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  مهدي صادقي حصار - برگرفته از تفسیر قرآن مهر -دکتر محمد علی رضایی اصفهانی -جلد 10- ص 290
بسم الله الرحمن الرحیم.
قرآن کریم در آیات اول تا دهم سوره ی عبس به برخوردهای متفاوت با نابینایان، ثروتمندان و تلاشگران خداترس و لزوم رعایت ارزشهای اخلاقی اشاره کرده است.
نکته ها و اشاره ها:
در این آیات به دو گروه از انسان ها اشاره شده است: الف) ثروتمندانی که گرفتار غرور و سرکشی شده اند؛ انان بارها سخن حق را می شنوند ولی باز هم لجاجت می کنند. از این رو پیامبر (ص) مسئولیت چندانی در برابر آنان ندارد ولی با این حال آن حضرت اصرار داشتند که آنان را هدایت کنند.
ب) انسان تلاشگر و خداترسی که خالصانه به دنبال هدایت اند و می خواهند آیات الهی را بشنوند و بدان عمل کنند، که یکی از این افراد عبدالله بن ام مکتوم نابینا بود . این گونه افراد زمینه بهتری برای پذیرش حق و هدایت دارند. هر چند پیامبر (ص) به این گونه افراد لطف خاص داشتند ، اما گاهی بر اثر مشغول شدن به کارهای تبلیغی از یکی از آنها غافل می شدند. این آیات به پیامبر یادآوری می کنند که سزاوار نیست تو از افراد تلاشگر و خداترس غافل شوی .
2. این آیات فرهنگ اسلام را در برخورد با مستضعفان و مستکبران نشان می دهد. یعنی پیامبر(ص) و مبلغان و رهبران دینی باید اولویت را در تبلیغ رعایت کنند و مستضعفان حق جو اهمیت بیشتری بدهند ، زیرا آنان زمینه بهتری برای پذیرش هدایت دارند و همیشه حامیان مخلص اسلام هستند.
برخلاف ثروتمندان بی درد که در برابر اسلام موضع می گرفتند و لجاجت می نمودند از این رو باید بخش کم تری از وقت رهبران و مبلغان دینی برای آنان گذاشته شود. [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.