خداوند، شکل هر انسان را مطابق خواست خویش، ترسیم کرده است.
فى أىّ صورة ما شاء رکّبک
2 - سامان یافتن هر انسان در شکلى خاص، حاصل ترکیب اجزاى او با یکدیگر است.
رکّبک
3 - مرحله پیدایش قیافه و سیما براى هر انسان، پس از مراحل آفرینش، تکمیل و تعدیل اعضاى او است.
فى أىّ صورة ما شاء رکّبک
جمله «فى أىّ صورة...» مستأنفه و بیانگر مرحله اى دیگر از مراحل پیدایش انسان است. برخى آن را تفسیر جمله «فعدلک» در آیه قبل، قرار داده و مرحله تعدیل و چهره پردازى را یکى دانسته اند.
4 - توجّه به قدرت خداوند، در صورت نگارى و ترکیب اجزاى بدن انسان مانع تأثیر جاذبه هاى گناه در او و زمینه ساز پذیرش ربوبیت خداوند است.
ما غرّک ... فى أىّ صورة ما شاء رکّبک
5 - هیئت و سیماى هر انسان، جلوه گاه کرم و ربوبیت الهى است.
بربّک الکریم ... فى أىّ صورة ما شاء رکّبک
6 - «عن الرضا(ع) عن آبائه عن النبىّ(ص) ... ان النطفة إذا استقرت فى الرحم أحضرها اللّه کلّ نسب بینها و بین آدم، أما قرأت هـذه الآیة «فى أىّ صورة ما شاء رکّبک» أى فیما بینک و بین آدم...;(1)
امام رضا(ع) از طریق پدرانش از پیامبر(ص) روایت کرده است که فرمود: زمانى که نطفه در رحم قرار گرفت، خداوند تمام نسب ها را ـ که بین او و آدم است ـ براى [ترکیب صورت]او حاضر مى کند. آیا این آیه قرآن را نخوانده اى «فى أىّ صورة ما شاء رکّبک»; یعنى،[ تو را به هر صورتى که بخواهد] از بین صورت هایى که در نسب تو تا آدم است [ترکیب مى کند]».
[ نظرات / امتیازها ]
[8] پس از آن که آفرینش آدمى تکامل یافت، و بر اساس حکمت و عدل استوار شد، پروردگار صورت او را بر حسب مشیت خود و بنا بر حکمت بالغه خویش که معرفت کنه آن دشوار است، برگزید.
فِی أَیِّ صُورَةٍ ما شاءَ رَکَّبَکَ- به هر صورت که خواست، تو را ترکیب کرد و آفرید.»
هر یک از ما را صورتى ظاهرى زشت یا زیبا است که خدا آن را براى ما، بر حسب تقسیم ارزاقى که نتیجهاى از حکمت او بر آن است، برگزیده، و گاه افراد بشر به پیروى از حرص و طمع و خودخواهى، بعضى از مفردات آن را نمىپسندند، ولى روى هم رفته، بنا بر فطرت و عقل هر انسان، مقبول و پسندیده است.
همچون صورتهاى ظاهرى مشهور، یک صورت درونى نیز براى انسان ترکیب شده است. آیا نمىبینى که خدا هر کس را با فضیلتى امتیاز بخشیده، و در ضمیر او میل و رغبتى را به ودیعه نهاده که با امیال و رغبتهاى دیگران متفاوت است، و همین است که هر شخص را بر آن وا مىدارد که براى خود در زندگى راهى مخالف با راه دیگران برگزیند که در نتیجه سبب ایجاد تکاملى در اجتماع مىشود بعضى از کسان را مىبینى که حرفه پزشکى را براى خود بر مىگزینند و شایستگى آن را نیز دارند، و دیگرى مایل به مهندسى مىشود که متناسب با شخصیت او است، و سومى طمع در رهبرى یا مدیریت مىبندد و اهلیت آن را دارد، در صورتى که بعضى دیگر جز به کارهاى دستى توجهى ندارند ... و به همین سبب پروردگار ما گفت: لِیَتَّخِذَ بَعْضُهُمْ بَعْضاً سُخْرِیًّا- تا بعضى از ایشان بعضى دیگر را به کار گیرند». «5»
این بدان معنى نیست که این تمایلات حتمى است، بلکه انسان مىتواند آنها را تغییر دهد، ولى بیشترین مردم به آن خرسندند و این خود حکمت الاهى را در تقسیم آن میان افراد بشر تحقق مىبخشد.
[ نظرات / امتیازها ]