از آیه: تا آیه:
انتخاب سوره :
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، شما هم می توانید پیام ای در سايت ثبت کنید، تا با نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود.
  مطالعه در مراحل خلقت انسان
5) چگونگى تولّد فرزند، از انعقاد نطفه تا خروج از شکم مادر، باید مورد مطالعه و دقّت قرار گیرد که هم زمینه خداشناسى است و هم معادشناسى. {فلینظر الانسان ممّ خلق...} [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور: ج10، ص: 444 قالب : اعتقادی موضوع اصلی : خلقت انسان گوینده : حجت الاسلام و المسلمین قرائتی
  انسان باید در خلقتش دقت کند
5) انسان به خاطر دارا بودن عقل و علم و استعداد باید در آفرینش خود دقت کند. {فلینظر الانسان} [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور: ج10، ص: 444 قالب : تفسیری موضوع اصلی : خلقت انسان گوینده : حجت الاسلام و المسلمین قرائتی
  تفکر در خلقت انسان چه کارکردی دارد؟
8) توجّه به آفرینش انسان، زمینه ایمان به معاد است. {على رجعه لقادر} [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور: ج10، ص: 444 قالب : اعتقادی موضوع اصلی : خلقت انسان گوینده : حجت الاسلام و المسلمین قرائتی
  معاد جسمانی است
8) معاد جسمانى است و جسم انسان در قیامت دوباره زنده مى‏شود. {رجعه} [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور: ج10، ص: 444 قالب : اعتقادی موضوع اصلی : معاد گوینده : حجت الاسلام و المسلمین قرائتی
  رجعت انسان در قیامت
8) رجعت انسان در قیامت، همچون رجعت آب بخار شده دریا، از آسمان به زمین است. {على رجعه لقادر - و السماء ذات الرجع} [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور: ج10، ص: 446 قالب : اعتقادی موضوع اصلی : قیامت گوینده : حجت الاسلام و المسلمین قرائتی
  قیامت تجلی‌گاه اعمال و درونیات انسان
9) قیامت، روز بروز و ظهور افکار و کردار آدمیان است. {یوم تبلى السرائر} [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور: ج10، ص: 446 قالب : اعتقادی موضوع اصلی : قیامت گوینده : حجت الاسلام و المسلمین قرائتی
  اثر انگیزه‌های انسان در قیامت
9) انگیزه‏ها و روحیات انسان، در قیامت او اثر دارند. {یوم تبلى السرائر} [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور: ج10، ص: 446 قالب : اعتقادی موضوع اصلی : قیامت گوینده : حجت الاسلام و المسلمین قرائتی
  روز افشای اسرار
10) قیامت، روز افشاى اسرار و شرمندگى است: «تبلى السرائر» و انسان نیز براى کتمان یا جبران گذشته خود نمى‏تواند کارى بکند. {فما له من قوّة و لا ناصر} [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور: ج10، ص: 446 قالب : اعتقادی موضوع اصلی : قیامت گوینده : حجت الاسلام و المسلمین قرائتی
  شگفتیهای سلول زنده - اعظم زارع بيدکي
5) هنگامی که قرآن کریم در آیهء مبارکهء 5 سورهء طارق می‌گوید:

]فَلْیَنظُرْ الإِنسَانُ مِمَّ خُلِقَ[

«انسان باید بنگرد که از چه چیز آفریده شده است؟»

این یک فراخوان الهی برای انسان است، بلکه حتی این یک دستور واضح و روشنی است برای انسان که برود و در میدان بررسی و پژوهش علمی، حقیقت و جوهرهء مادهء حیات و آفرینش خود را بشگافد.

آری؛ این دعوت قرآنی خود اشاره یی است به اینکه انسان با سیر و سفر انفسی می‌تواند عصارهء «حیات» و «آفرینش» خود را بشناسد. اما از تأمّل در این فراخوان الهی فارع نمی‌شویم که می‌بینیم آیهء دیگر در تعقیب آن، جوهر آفرینش انسان را معرفی کرده و می‌گوید:

]خُلِقَ مِنْ مَاءٍ دَافِقٍ[

«او از آب جهندهء نطفه آفریده شده است»

پس این چلنجی است قرآنی برای بشر که می‌تواند برود و بررسی کند. و باید هم برود، اما سرانجام به همان نتیجه یی خواهد رسید که قرآن بی درنگ بعد از طرح این فراخوان، آن را تبیین کرده است.

بلی؛ قرآن کریم می‌گوید: حقیقت حیات در انسان از نطفه آغاز می‌شود. اما آیا این نطفه چیست؟ در اینجاست که علم جدید به میدان آمده و در بارهء این نطفه به بررسی و پژوهش می‌پردازد.

علم جدید می‌گوید که نطفه عبارت از همان سلول زنده‌یی است که در زبان عربی به آن «خلیّه» و و علم طب آن را در بخش «Cytology» به حیث یک شاخهء مهم و بلکه مهم‌تر این عرصه مورد توجّه قرار داده است. این «سلول زنده» همانا جوهر و مادهء حیات می­باشد به گونه یی که هر جا شما «حیات» را بیابید، همانجا رد پای «سلول زنده» را نیز پیدا می‌کنید.

دانشمند و متفکّر بزرگ جهان اسلام، شهید سیدقطب «رح» در ذیل آیهء فوق در تفسیر «فی ظلال القرآن» می‌گوید:

«این نطفهء مجرّد از عقل و شکل و اراده و قدرت، در سیر و سفر طولانی خویش، اعجوبهء عجایب خلقت است و در وجود ذره‌بینی خود، چندین برابر شگفتیهایی را به همراه دارد که ممکن است انسان از دم تولد تا هنگام مرگ با آنها رو به رو شود.

این سلول زندهء بارور شده به اندازه یی کوچک است که میکروسکوب‌های پیشرفته به سختی می‌توانند آن را در معرض دید انسان قرار دهند؛ زیرا در یک بار جهش «نطفه» میلیونها عدد از این سلول زنده بیرون می جهند. و به مجرد آنکه سلول فوق الذّکر در رحم زن استقرار پیدا می‌کند، در تکاپوی یافتن غذا برای ادامهء حیات خویش است. به راستی کدامین نیرو است که این موجود ذره‌بینی فاقد عقل و قدرت و اراده را به خاصیّت جویندگی و به سلاح پویندگی مسلح ‌ساخته است؟

او در نتیجهء این تکاپو، سرانجام در جدار رحم برای خویش غذای پاکیزه‌یی از خون تازه را می‌یابد و همینکه از سودای غذا آسوده شد، مرحلهء دیگری از فرایند رشد خود را با عملیهء «انقسام» آغاز می‌کند و در کوران عملیهء انقسام است که سلولهای جدیدی پدید می‌آیند.

آری؛ این سلول ‌سادهء فاقد عقل و فاقد قدرت و اراده، می‌داند که چه باید بکند و چه مسیری را باید برود؛ زیرا دست توانای آفریدگار متعال، او را به سلاح معرفت و قدرت و اراده مسلح ساخته و راه را به وی ‌نمایانده است!

عملیهء انقسام، روند تکثر سلولها را که همه از همان تک سلول پدید آمده‌اند، به جایی می‌رساند که زمینه برای آغاز مرحلهء بعدی آماده می‌شود. در این مرحله تکلیف این سلول، اختصاص دادن مجموعه‌هایی از سلولهای جدید، برای بنای رکنی از ارکان ساختمان عظیم خلقت جسم انسان است. بلی؛ مجموعه‌های مختلف راه می‌افتند تا این هیکل عظیم را بسازند؛ جمعی حرکت می‌کنند تا دستگاه عضلانی وی را پیریزی کند، مجموعهء دیگری به راه می‌افتند تا دستگاه عصبی را بسازند، مجموعهء سوم بسیج می‌شوند تا دستگاه لمفاوی را بنیان گذاری نمایند و همین طور افواج عظیم میلیونی سلول‌های زنده با آهنگ موّاجی از حرکت و حیات و پویایی، هر یک به سوی ساختن رکنی از ارکان اساسی کاخ وجود انسان رهسپار اند.

اما تصور نکنید که کار به همین سادگی انجام می‌پذیرد؛ زیرا در اینجا تخصص‌های نهایت دقیق و مهارتهای فوق‌العاده ظریف و پیچیده یی وجود دارد، از آن روی که هر قطعه از قطعات استخوانی جسم انسان، هر عضله از عضلات و هر عصبی از اعصاب وی، با آن دیگری شباهتی ندارد چرا که ساختمان وجودی انسان از صنعتی بسیار دقیق، ساختاری بسیار شگفت‌آور و وظایفی گونه­گون و متنوع برخوردار است. از این جهت دسته ها و گروه‌های سلولی که به سمت مقاصد مختلف در حرکت اند، باید به گونه یی با وظایف و مأموریت‌های متعدد و متکثر النوع‌شان آشنا باشند. باید هر گروهی که برای ساختن یک بخش یا یک رکن خاص رهسپار می‌شود، با تخصص‌ها و مهارت‌هایی که در امر ساختمان دقیق آن رکن مربوطه مورد نیاز است، مجهز باشد.

آیا حیرت‌آور نیست که هر سلولی از این سلولهای ذره‌بینی، در مسیر مأموریت خود راهش را به گونهء دقیق بلد است و می‌داند که باید به کجا برود و چه بکند؟ حیرت آور نیست که بدانیم، حتی یک سلول هم در عمق ظلمات «رَحِم» به بیراهه نمی‌رود؟

مثلاً سلولهایی که مأمور ساختن چشم‌اند، به نحوی می‌دانند که چشم باید در قسمت صورت انسان ساخته شود. این در حالی است که در هر یک از این مواضع، امکان رشد و نموی چشم وجود دارد و اگر شما مثلاً سلول اوّلیّهء مأمور ساختن چشم را بگیرید و در هر یک از این مواضع زرع کنید، در آن جا چشمی خواهد رویید! پس، از نظر شما چه کسی این سلول را رهنمایی کرده است که باید به همان منطقهء مورد نظر برود و به فعالیت آغاز کند [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تجلی قرآن در عصر علم نویسنده: عبدالرحمن شافعی ممکانی قالب : تفسیری موضوع اصلی : خلقت گوینده : اعظم زارع بیدکی