قرآن مجید درباره اوصاف قیامت میفرماید: روزی است که زمین (بر اثر زلزله یا چیز دیگر) تکه تکه میشود. فرمان حقتعالی و فرشتگان صف در صف به عرصه محشر وارد میشوند: (و جِیءَ یومئذٍ بجهنّم یومئذٍ یتذکّر الإنسانُ و أنّی له الذّکری)؛[1] آن روز جهنّم به حضور آورده میشود و آدمی یادآور حال و کار خود شود، و آن یادآوری چه سودی به حال او دارد؟! جهنَّم از یک دیدگاه جا و مکانی است که تبهکاران را در آنجا عذاب میدهند و از اماکن غیرمنقول مینماید؛ چنانکه آیات فراوان بر آن دلالت دارد.
لیکن از دیدگاه آیه فوق، از اماکن منقول است که چونان خانههای پیش ساخته، آن را به صحنه محشر میآورند، و در اینباره روایات فراوانی است؛ چنان که امام باقر (علیهالسلام) میفرماید: چون آیه (و جِیءَ یومئذٍ بجهنّم) نازل شد از پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در اینباره سؤال شد. آن حضرت فرمود: جناب روح الامین (علیهالسلام) مرا به آن خبر داد که چون خداوند، که هیچ معبودی جز او نیست برای خلایق ظهور کند و خلق اولین و آخرین را جمع کند هنگامی که فرمان حقّ تعالی درباره آوردن جهنّم آشکار شود و خلق اوّل و آخر جمع گردند دوزخ را با هزار دهانه که بر هر دهانه صدهزار فرشته غلاظ شداد موکّل است کشان کشان به صحنه قیامت میآورند. جهنّم دارای صدایی مهیب و خشم و غرّش است و صدای افروختن آن به گوش میرسد، و اگر نبود اینکه خلایق برای حساب گرد آمده بودند همه طعمه آتش میشدند. سپس گردنهای گروهی از دوزخ خارج میشود. آنگاه جهنّم همه خلق را از خوب و بد احاطه میکند. در اینجاست که همه بندگان خدا از فرشته و پیامبران ندا میدهند: «نفسى، نفسى»؛ خدایا جان من، جان من. تنها پیامبر اسلام ندا میکند: «أمتى، أمتى» خدایا به فریاد امّت من برس، خدایا به فریاد امّت من برس. آنگاه صراط را بر جهنم استوار میدارند که از لبه شمشیر نازکتر و برندهتر است و دارای سه دهانه و پل و بر روی هر دهانه ایستگاهی است. در ایستگاه اول از امانتداری و رحم پرسیده میشود. بر ایستگاه دوم از نماز پرس و جو میشود، و در ایستگاه (دهانه) سوم حضرت پروردگار از آنچه صلاح میداند میپرسد، و این است معنای (إنّ ربّک لبالمرصاد)[1] امّا حال مردم بر صراط بدینگونه است که برخی با دست و پا و شکم پیش میروند، برخی دستها آویزان و با سختی یک قدم یک قدم به پیش میروند. امّا فرشتگان اطراف صراط را گرفته صدا میزنند: «یا حلیم اعفُ و اصفح و عد بفضلک و سلّم سلّم»؛ ای خدای حلیم ببخشای و درگذر، فضل و کرمت را شامل دار، و از آتش دوزخ سالم دار و بِرَهان، لیکن گروهی از مردم چون پروانه به آتش میریزند. وقتی کسی از پل میگذرد و نجات مییابد گوید: «الحمد لله»؛ سپاس و درود خداوندی را که به فضل و نعمت خویش نجاتم بخشید «إنّ ربّنا لغفور شکور»....[2]
بر پایه حدیثی دیگر چون آیه (و جِیءَ یومئذ بجهنّم) نازل گشت، چهره رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) دگرگون شد و این دگرگونی بر یاران رسول خدا نیز سنگین آمد. برخی از علی بن ابیطالب (علیهالسلام) پرسیدند: یا علی چه رخ داده که اینگونه چهره مبارک رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) تغییر کرده است؟ امیرالمؤمنین (علیهالسلام) از پی رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) روان شد. و آن حضرت را به سینه چسبانید و بین دو شانه حضرت را بوسه داد و گفت: پدر و مادرم به فدایت یا نبی اللّه امروز چه پدیدهای رخ داده است؟ فرمود: جبرئیل این آیه (و جِیءَ یومئذ بجهنّم) را نازل کرد. گفتم دوزخ را میآورند؟! فرمود: آری هفتاد هزار فرشته با هفتاد هزار دهانه کشان کشان میآورند....[3]
اشاره: برخی برآنند که 1 ـ جهنم اکنون موجود است. 2 ـ در باطن این عالَم وجود دارد. 3 ـ معاد عبارت از ظهور باطن است. 4 ـ ظهورشَیءِ باطن به منزله خروجِ از حدّی به حدّ دیگر است. 5 ـ همین خروج و تطور مصحّح اطلاق کلمة آوردن و مانند آن است، بنابراین، آوردن جهنم به معنای ظهور آن از باطن به ظاهر است، که نقل مکانت است، نه نقل مکان و مظهر مَجی رَبّ است، نه از قبیل مَجی مَطَر (دقت شود).
[ نظرات / امتیازها ]