درباره شاءن نزول این سوره روایات زیادى نقل شده که از همه روشن تر روایت زیر است .
ابن عباس مى گوید: پانزده روز گذشت ، و وحى بر پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) نازل نشد، مشرکان گفتند: پروردگار محمد، او را رها کرده ، و دشمن داشته ، اگر راست مى گوید ماءموریت او از سوى خدا است ، باید وحى به طور مرتب بر او نازل مى شد، در اینجا سوره فوق نازل گشت (و به سخنان آنها پاسخ گفت ). قابل توجه اینکه طبق حدیثى وقتى این سوره نازل شد پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) به جبرئیل فرمود: دیر کردى در حالى که سخت به تو مشتاق بودم ، جبرئیل گفت و انا کنت اشد الیک شوقا: من به تو مشتاق تر بودم ، ولى من بنده ماءمورم و جز به فرمان پروردگار نازل نمى شوم !
در حدیث دیگرى آمده است که جماعتى از یهود خدمت رسول الله (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) رسیدند، و از داستان ذى القرنین و اصحاب کهف و آفرینش روح سؤ ال کردند، پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) فرمود فردا به شما خبر خواهم داد، و ان شاء الله نگفت ، و همین سبب شد که وحى الهى ایامى از او قطع شود و زبان دشمنان به شماتت باز گشت ، و از این جهت پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) غمگین شد سوره نازل شد تا مایه تسلى خاطر پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) گردد (ولى این شاءن نزول بعید به نظر مى رسد چرا که تماس یهود با پیغمبر اکرم (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) و اینگونه سؤ الات معمولا در مدینه بود نه در مکه ).
در بعضى از روایات نیز آمده است جمعى از مسلمانان عرض کردند: اى رسول خدا! چرا وحى بر شما نازل نمى شود ؟ فرمود: و کیف ینزل على
الوحى و انتم لا تنقون براجمکم و لا تقلمون اظفارکم : چگونه وحى بر من نازل شود در حالى که شما مفاصل انگشتان خود را پاکیزه نمى کنید، و ناخنهاى خود را نمى گیرید!؟. <2>
در اینکه مدت انقطاع وحى چقدر بود؟ روایات مختلف است ، بعضى دوازده روز، بعضى پانزده ، بعضى نوزده ، بعضى بیست و پنج ، و حتى بعضى چهل روز نقل کرده اند.
و در روایتى نیز فقط دو سه شبانه روز نقل شده است .
سوره ضحى
مقدمه
این سوره در مکه نازل شده و 11 آیه دارد.
محتوى و فضیلت سوره الضحى
این سوره که از سوره هاى مکى است ، و طبق بعضى از روایات وقتى نازل شد که پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) بر اثر تاءخیر و انقطاع موقت وحى ناراحت بود، و زبان دشمنان نیز باز شده بود، سوره نازل شد و همچون باران رحمتى بر قلب پاک پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) نشست ، و تاب و توان تازهاى به او بخشید و زبان بدگویان را قطع کرد.
این سوره با دو سوگند آغاز مى شود، سپس به پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) بشارت مى دهد که خدا هرگز تو را رها نساخته است .
بعد به او نوید مى دهد که خداوند آنقدر به او عطا مى کند که خشنود شود. و در آخرین مرحله ، گذشته زندگانى پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) را در نظر او مجسم مى سازد که خداوند چگونه او را همیشه مشمول انواع رحمت خود قرار داده ، و در سخت ترین لحظات زندگى حمایتش نموده است .
و لذا در آخرین آیات به او دستور مى دهد که (به شکرانه این نعمتهاى بزرگ الهى ) با یتیمان و مستمندان مهربانى کند و نعمت خدا را بازگو نماید در فضیلت این سوره همین بس که در حدیثى از پیغمبر اکرم (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) نقل شده است من قراءها کان ممن یرضاه الله ، و لمحمد (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) ان یشفع له و له عشر حسنات بعدد کل یتیم وسائل !: هر کس آن را تلاوت کند از کسانى خواهد بود که خدا از آنها راضى مى شود و شایسته است که محمد (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) براى او شفاعت کند و به عدد هر یتیم و مسکین سؤ ال کننده ده حسنه براى او خواهد بود. <1>
و این همه فضیلت از آن کسى است که آنرا بخواند و در عمل پیاده کند.
قابل توجه اینکه مطابق روایات متعددى ، این سوره و سوره آینده (سوره ا لم نشرح ) یک سوره است ، و لذا براى اینکه در هر رکعت بعد از سوره حمد باید یک سوره کامل خوانده شود این دو سوره را باید با هم خواند (نظیر این معنى درباره سوره هاى ((فیل )) و ((لایلاف )) نیز گفته شده است ).
و اگر درست در محتواى این دو سوره دقت کنیم مى بینیم پیوند مطالب آنها بقدرى زیاد است که حتما یکى ادامه دیگرى مى باشد، هر چند میان آن دو بسم الله فاصله شده است .
در اینکه آیا این دو سوره از هر نظر یکى است ؟ یا در خصوص نماز باید در حکم یک سوره حساب شود؟ گفتگوئى است که باید شرح آن را در کتب فقهى (بحث قرائت نماز) مطالعه کرد، ولى به هر حال اجماع علماء بر این است که در قرائت نماز نمى توان به یکى از این دو قناعت نمود.
تفسیر :
آن قدر به تو میبخشد که خشنود شوى !
در آغاز این سوره نیز با دو سوگند روبرو مى شویم : سوگند به نور و سوگند به ((ظلمت )) مى فرماید:
قسم به روز در آن هنگام که آفتاب بر آید و همه جا را فرا گیرد (و الضحى ).
[ نظرات / امتیازها ]