محمد عطار
بهترین وسیله برای تحریف وتشویش افکار وانکارحقایق: ترجمه وتفسیر؛بدون دقّت،تفقّه وتدبّر abadis.ir/user/muhannad-attar نگارش ها بدون تاریخ = قبل از 14000-11 ارسال کردم!
[ همه پیام ها ] پیام های محمد عطار (10 مورد)
  سوره صافات آیه 83 - شیعة بودن؛ إمتیاز یا مسئولیّت؟
مُهَنّدِس، دکتر، مدیر، پرفسور،شیعه ...
ألقاب وإمتیازات ومناصب برای بُزدادن وکسب إفتخارات و بدست گرفتن سهم بیشتر واستثنائات وقرعه کشی ومااز دیگران بهترونیم ورانت واستفاده از تبصرها وخارج ازنوبت وبدست گرفتن شفاعت
وچشم پوشی از خطا و ... نیستند؛
بلکه تقبّل مسئولیتهای سنگین وسنگینتر وتعهّدات به انجام وظائف به أحسن وجه ممکن
وبه إستناد بر مدارک علمی وعقلی وقرآنی هستند.
شیعة یعنی بالاترین استاندارد جهانی ممکن باشد.
HQ:High Quality
باید باشد وبه وجود بیاد وحاصل شود.
نه صرفا شعارات ونصائح وسخنرانی وبنرها وتبلیغات...
"من آمن ... وعمل صالحاً"
+++
در تاریخ میبینیم روی صلیب وسکهای طلا ویکینگها اسم "الله"را حکاکی شد!
دلالت بر ساخت توسّط مسلمانان بود وعلامت اصلی بودن کالا است.
ای باکیفیت بالا ساخت شد؛ بدون نقص وعیب.
مانند آرم وعلامت استانداردهای جهانی امروز.
UNIVERSAL STANDARDS
  سوره قصص آیه 15 - سبک زندگی ومسئولیت پذیر
وَکَز: فشاردادن خیلی کم با انگشت (یا هروسیله نازک دیگری).
وکز القلب = سوزش قلب.
وکز الید والقدم=گزگز شدن دست وپا.
موسی علیه السلام با "وکز" طرفین متنازع از هم جداکرد؛ أمّا ناخواسته بعلّت این فشار ضعیف مُرد.إتفاقی ناگوار وغیرمتوقع.
خیلی اتفاقات که منجر به عواقب وخیم میشن؛ مانند: کوری چشم با پرتاب تاب، سکته قلبی با کوبیدن در، کمشنوائی ووزوزگوش با پرتاب جرقه، آتش گرفتن انبار یا منزل با سهل انگاری، تصادفات جاده بعلت نقص فنی وضعیف بودن ترمز وسیله نقلیه، دادن قرص دارو اشتباها، تزریق آمپول اشتباها ...
اعطاء حق ّدیه وپرداخت ضرروزیان واجب است.امّا میبینیم ازش بی تفاوتی میگذارند.
وانگار مسلمانان نیستیم وآخرت وجود ندارد.عجب!
این موارد خیلی خیلی زیادند وبه سامانه هوشمند برای هوشیاری واستفاده از تجربیات گذشته وعدم تکرار این مصائب ... نیازمبرم داریم.
حالا به این آیه بازهم توجه کنید:
"وَاقْصِدْ فی‏ مَشْیِکَ وَ اغْضُضْ مِنْ صَوْتِکَ إِنَّ أَنْکَرَ الْأَصْواتِ لَصَوْتُ الْحَمیرِ"
مانند خَر؛ دادنزن!
چون بیزارترین صدا؛ صدای خَرهاست.
حالا امروز از صدای بد خر بدتر زیادتر هم شد:
مصلحت: با دادزدن ضایعاتی،سبزی فروشی وانتی، سه چرخه طوّاف، بلندگو حسینیات وامثالهم،
صدای اگزوز،سیستم ضبط ؛گذاشتن بوق کامیونی وکشتی وقطار روی موتور وپرایدووانت ودوچرخه وسه چرخه و حتی اسباب بازی! ...
کاسبی ومصلحت ومنفعت ... با آزار دادن دیگران را وآسیب رساندن به خلق الله؛ از حرام حرامتراست.
برای بدست گرفتن چند تومان؛ میلیونها آدم وزمین وآسمان را میچابن و آزار وأذیّت میرسانند تا به زندگی لاکچری برای خودشان وپچهاشان برساند! عجب؛ خودراضی وخودخواهی ووقاحت وگستاخی و کم عقلیست!
تازه از امام حسین علیه السلام آرزو شفاعت دارند!، مُحال است!
زندگی توجیهی وتوهّمی ودنبال سراب دویدن.
اکه "بوق زدن" منجر به سکته عقلی یا قلبی شد؛ کی دیتش میده؟
وقتیکه صدای بلند "حسینیه وعزاداری ومجالس و..." گوش سالم کودک ونوزاد وآدمهای حساس
آسیب رساند ومنجر به کم شنوائی یا کری؛ کی جواب باید داد؟
"فوکزه موسی فقضی علیه"
کدام واجبتر "عدم رساندن آزار به دیگران" یا "یاحسین یاحسین"را داد زدن!
کدام حلال تر "حفظ آرامش وسلامت محیط" یا "کاسبی با وسیله فرسوده دودزا ودادزدن بابلندگوی
برای جذب مشتری"؛ اگه مشکل شرعی ندارد، که زیاد هم دارد.
توقع دارند با دادزدن وهرچی بیشتر بالابردن صدا؛ امام زمان را خوشحال میکند وبدو بدو میاد.
عجب گستاخیه!
چرا؟چون این آیه "أَلاَّ تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْری" را به فراموشی سپرده شد برای ارجحیّت ها منفعتی
و مصلحت های شخصی ومدعی مسلمان بودن.
پس "سلام کو؟"-"کدام سلام".

توضیح : مطالب دیگر به این آیه باید توجه کرد ونیاز به شرح مفصّلی دارد:
عدم دخالت در امور خارج از توانائیت و مسئولیتت.
رعایت قانون "بی طرفی".
عدم ظلم به دشمن.
عاقبت اندیشی کوچیکترین وبی اهمیترین کار وگفتار .وپندار مانند "سکوت از گفتن حق"
....

  سوره لقمان آیه 19 - استفاده نادرست از بلندگو!
مانند أُلاغ؛ دادنزن!
چون بیزارترین صدا؛ صدای الاغهاست.
حالا امروز از صدای بد خر بدتر زیادتر شد:
مصلحت دادزدن ضایعاتی،سبزیفروشی وانتی، سه چرخه طوّاف، بلندگو حسینیات وامثالهم، صدای اگزوز،سیستم ضبط ؛ بوق کامیونی وکشتی وقطار روی موتور وپراید گذاشتن! ....
کاسبی ومصلحت ومنفعت ... با آزار دادن دیگران را وآسیب رساندن به خلق الله؛ از حرام حرامتراست.
برای بدست گرفتن چند تومان؛ میلیونها آدم وزمین وآسمان را آزار وأذیّت میرسانند تا به زندگی لاکچری برای خودشان وپچهاشان برسانند! عجب خودراضی وخودخواهی ووقاحت وگستاخی و کم عقلیست!
تازه از امام حسین علیه السلام آرزو شفاعت دارند!، محال است!
زندگی توجیهی وتوهّمی ودنبال سراب دویدن.
اکه "بوق زدن" منجر به سکته عقلی یا قلبی شد؛ کی دیتش میده؟
وقتیکه صدای بلند "حسینیه وعزاداری ومجالس و..." گوش سالم کودک ونوزاد وآدمهای حساس آسیب رساند ومنجر به کم شنوائی یا کری؛ کی جواب باید داد؟
"فوکزه موسی فقضی علیه"
کدام واجبتر "عدم رساندن آزار به دیگران" یا "یاحسین یاحسین" داد زدن!
کدام حلال تر "حفظ آرامش وسلامت محیط" یا "کاسبی با وسیله فرسوده دودزا ودادزدن بابلندگوی برای جذب مشتری"؛ اگه مشکل شرعی ندارد، که زیاد هم دارد.
توقع دارند با دادزدن وهرچی بیشتر بالابردن صدا؛ امام زمان را خوشحال میکند وبدو بدو میاد.عجب گستاخی!
چرا؟چون این آیه "أَلاَّ تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْری" را به فراموشی سپرده شد برای ارجحیّت ها منفعتی و مصلحت های شخصی مدعی مسلمان بودن.
پس "سلام کو؟"-"کدام سلام".
[ همه نکته ها ] نکته های محمد عطار (3 مورد)
  سوره نساء آیه 11 - ناقصات العقول نه ناقصات العقل
عَقَلَ الشئ عَقلاً: فهِمَهُ وتدبّره
عَقَلَ القتیل: أدّی دِیّته
اعقل الرجل: وجب علیه الزکاة
المعقلة: الغرامة، الدیّة.
ناقصات العقول: ناقصات الدیّة والغرامة والإلتزامات والواجبات الشرعیة والقانونیة والاجتماعیة والفرائض کالصلاة والصوم والنفقة و...
= مسئوولیِت شرعی واجتماعی زن کمتر (ناقص) از مرد هست.
به احکام زن رجوع کنید.
بإین خاطر؛ زن را مانند مرد؛ نباید جریمه یا مجازات شود؛ بالأخص وقتیکه حامله هست یا نوزاد دارد.
واین امر مُهم در احکام مدنی غافل واقع شد و در احکام شرعی وعرفی به خوبی لحاظ نشد.
زن باید زن بماند ومانند زن را(نه مرد) باهاش باید رفتار کرد(تشویق، پادداشت یا مجازات یا ...)؛ ومسئولیّتها وکارهای مردانه به زن نباید واگذارشود
چونکه خارج از فطرت الأنوثة وخصلتهای ژنتیک وتوانائیهای بالقوّه از بدو توَلُّد نهادینه شد.
"أَلاَّ تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ اُخْرَی"

قال رسول الله ـ صلی الله علیه و آله ـ : ما رأیت من ضعیفات الدین و ناقصات العقول ...
معاشر الناس، إن النساء نواقص الایمان، نواقص الحظوظ، نواقص العقول،...

نواقص الحظوظ: حقوق شرعی (مانند إرث ) کمتر از مرد سهم (نصیب) دارند.
نواقص العقول: مجازات شرعی‌( مانند دیّة) کمتر از مرد جریمه میشن.

ناقصات العقول(به دلیل "ناقصات الحظوظ"): عقول از عقل (مغز) نیست.
کاملا اشتباه ودر عربی مفهومی ندارد
ناقصات العقل: کم عقلی وکم فهمی وکم تدبیری ... مختص زن نیست؛
هرکسی(مرد یا زن یا حتی ملّت) با محرومیت از دانش وتجربه وموعظه به نقصان عقل مبتلا میشه.
حتی دانشمند اگه از کسب علم وتجربه دست میکشه به کم عقلی وناتوانائی ذهن مبتلا میشه.
کاشکی عربی با فارسی خلط نشده بود واینهمه مصائب وفجایع برداشتهای اشتباه از احادیت
وقرآن منجر نمی شد.
ملّت "ناقص العقول"(از عقل) میشه وقتیکه دانشمند ندارد.
ملّت "ناقص العقول" میشه اگه مُستعمر ومُحتل ( تحت احتلال واستعمار) میشه.
  سوره بقرة آیه 2 - قرآن أزلی
چون قرآن أزلی هست واز أزل (قدیم) بود (بی انتهاء دوراست وبی انتهاء ژرف(عمیق) است ...
از خیلی خیلی دور وبعید امداست) ؛
الله "العلّام العلیم المُعلم" قرآن را به این صورت وصفش کرد:
"ذَالِک الکِتاب" مانند " "تِلْکَ آیاتُ اللَّهِ نَتْلُوها عَلَیْکَ بِالْحَقِّ": نفرمود: "هذه آیات الله"!.
" أَمْ لَمْ یُنَبَّأْ بِمافی‏ صُحُفِ مُوسی وَإِبْراهیمَ الَّذی وَفَّی؛ أَلاَّ تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْری"

توضیح : فراموش نکنید ذلک ؛ الف دارد = ذالک.
کتاب؛ کلمة کاملا عربی هست وبا توهم وازخود دراوردنی اینتوری ریشه کردند:
کتاب= کِت - آب
کِت = خِت< خَط< خِرت< خَراط
کَتبیدن/ خَتبیدن / خراشیدن
خَراب : خَر - آب ( چیزی که خراشیده شده )
کِت ، کَت ، خَط، خَت، خَراشیدن ، خَراط ، سدای خِرت هنگام تراشیدن
کِتبیدن و کِتباندن را مانند چَسبیدن ، چَسباندن را برساخت و از آن واژه های دیگری درست کرد: کِتبَنده ، کِتبیده ، کِتبش، کِتبشگاه. . . .
خیال پردازی وهوش بیش ازحد!
ژرف: کلمه اصلش فرانسوی هست.
حرف "ژ" در فارسی قدیم(پهلوی، اوستائی،پارثی ...) وجود ندارد ومُستحدث هست.
تاریخ زبان را با عمق کامل بررسی کنید.

  سوره ابراهیم آیه 28 - طغیان وکفر نعمت ها
آیات از 28 تا 34 باهم تفسیر میشن نه جداگانه؛ به این معنی:
انسان اگه عبودیت نکند وعمل به قوانین ومقررات خلقت وتنفیذ قسط الهی وعزیمت اجرائی نکند (چون بدون هزینه و پرداخت دستمزد؛ جهان را مُسخّر شده بود ) مُنجر به طغیان وکفر نعمت ها میشه؛ ومنزل سکونت به سرزمین هلاکت تبدیل میشه.
انّ الانسان لیطغی (خودش خدارا میداند یا خلیفه الله را یا فرزند خدارا یا احباء الله را یا فرزندان ایزد را یا شعب الله المختار را... وامثاله!)
انّ الانسان لجهول= انه کان ظلوما جهولا ( بدون کتاب رهنما واستاد به گمراهی وبن بست ها عدید منجر میشه)
ان الانسان (بدون طاعت وتبعیت از قرآن هدایت ورسول الله) لظلوم کفّار (به ستم فراوان واسراف وتبذیر واتلاف ثروتها و ناسپاس وبه هلاکت خاتمه میشود وبدون بازخورد وجواب اعمالش باقی نخواهد ماند)
این مصداق معنی تبدیل نعمت الله (سخّر لکم) به طغیان وگستاخی (کفر) وبی هدف وتباهی در زندگی(دار البوار).
هیچ حرف یا کلمه یا آیه یا سوره را جداگانه تفسیر وتدبّر نمیشود؛ مگه ناقص یا مُبهم باقی خواهدماند:
هو الذی انزل علیک الکتاب منه آیات محکمات
[ همه سوال ها ] سوال های محمد عطار (2 مورد)
  سوره الرحمن آیه 27 - دلیل بر اینکه معنی "کلّ من علیها" به زمین برمیگرده چیه؟
بر حسب سیاق آیات قبلی وبا فهم بلاغت زبان عربی؛ آخرین ضمیر مختص ( علیها) به (الجوار) "وَ لَهُ الْجَوارِ الْمُنْشَآتُ فِی الْبَحْرِ کَالْأَعْلامِ"؛ وهیچ دلالتی اینکه (ها) برمیگرده به (زمین) وجود ندارد؛ مگه اینکه کلمه (الجوار)را به (زمین) معنی کنیم.
پس؛ دلیل بر معنی "کل من علیها" به زمین برمیگرده چیه؟
- نکته دیگه: "وجه الله" با آیات "إنما نطعمکم لوجه الله ..." إرتباطی دارد؛ وفهم "قرآن بیّن ومُبین"را نیاز به فهم روایات معتبر واصل وریشه واژهای عربی ورجوع به اهل ثقت و تخصص؛ نه به تفسیر از خود!
فهم دین را (درست ودقیق) واجبتراز نان شب.
  سوره حمد آیه 1 - بسم الله
در دعاء برای طلب استعانه وغوث :"بمحمد، بعلی، بفاطمة، بالحسن والحسین"؛
واز خود محمد (ص) التماس کمک میطلبیم نه "بسم محمد، باسم علی ، باسم کوثر ، بنام حسن ، به نام حسین".
أما چرا از خداوند متعال از اسمش طلب استعانه وپناه میگیریم نه از ذات خودش؟
[ همه لغت ها ] لغت های محمد عطار (5 مورد)
  سوره زخرف آیه 54 - جذور الکلمات القرآنیة
إستَخَفَّ : بشدّت إرعاب کردن وهراس انداختن برای تفرقه و تسلّط کردن
 توضيح : إستَخَفَّ: زیاد ترساند،بشکل وحشتناک ووسیع وبشکل گسترده هراس انداخت؛
از فعل خاف = خوف نه خفّ = خفیف.
تشدید إستخوَف = إستَخَفَّ.(تَخَوُّف)
أَوْ یَأْخُذَهُمْ عَلی‏ تَخَوُّفٍ فَإِنَّ رَبَّکُمْ لَرَؤُفٌ رَحیمٌ47
وَ یُخَوِّفُونَکَ بِالَّذینَ مِنْ دُونِهِ وَ مَنْ یُضْلِلِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ هادٍ36
وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً قَرْیَةً کانَتْ آمِنَةً مُطْمَئِنَّةً یَأْتیها رِزْقُها رَغَداً مِنْ کُلِّ مَکانٍ
فَکَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللَّهِ فَأَذاقَهَا اللَّهُ لِباسَ الْجُوعِ وَ الْخَوْفِ بِما کانُوا یَصْنَعُونَ112

وبر فرض از فعل "خفّ" = إستخفّ القوم: تفرقوا وقلّوا
ای پراکنده شدند وکم شدند.
یا به معنیه "استفزّهم واهانهم"
این سیاست "تخویف وإرعاب ووحشت وزندانی کردن وشکنجه دادن وإعدام وقتل عام ومصادره اموال
وغصب واعتداء وتفریق (تفرقه کردن)وتقلیل... "؛ دین حکومتهای دیکتاتوری وفرعونی وستمگرانه بود وهست.
انبیاء علیهم السلام توانستند مردم را از ظلم وإستخفاف طواغیت نجات کنند.
(تخویف وتفریق = خَوِّف وفرِّق؛ تسد)
"آمنهم من خوف"
وبه معنی"سبک مغز شمردن " کاملا غیر واقعی وغیر منطقی واشتباه است.
هیچ کسی نمیتواند با سبک مغز شمردن دیگران را بر انها مسلط بشود مگه احمق یا نادان یا جاهل یا مجنون یا ناتوان یا ضعیف یا کودک هستند.
  سوره یوسف آیه 4 - جذور الکلمات القرآنیة
یوسف : دلسوزی وهمیاری دیگران را باهمدردی و کمک کردن؛ نه صرفا دلسوزی واحساساتی.
 توضيح : یُوسُف : از یُؤسِف للآخرین: أسف؛ أسفاً
" قالَ یا أَسَفی‏ عَلی‏ یُوسُفَ "
یُؤسَف له: بخاطرش غُصّه میخورن.
یُؤسَف علیه: اسفبار دارد.
، یُؤسِف له: به کمکش میشتابه وهمدردی میورزه.
بالاترین وباارزشترین ومهمترین حسّ وعمل انسان سالم : همدردی وکمک رساندن.
++++
همدردی:
آمیختن (ورزیدن) رفتاروگفتار وکمک ودلسوزی با محبّت.
  سوره انسان آیه 18 - جذور الکلمات القرآنیة
سلسبیل : منش وزندگی سالم
 توضيح : اصل سلسبیل: سلامة السبیل = السبیل السالم.
سبیل الله: الصراط المستقیم.
ضد سبیل جهنّم."و من یتبدل الکفر بالایمان فقد ضل سواء السبیل"
ابن السبیل: مانند مسکین؛ راه برای کاسبی وتأمین أمنیت وسلامت ومعاش روزمرّه اش ندارد.
"لیس علینا فی الأمیین سبیل": "أمیین" هیچ حق وحقوقی ندارند وهیچ مسئولیتی قبال "أمیین"
را نداریم (عقیده یهود).به واژه "أمیین" مراجعه کنید
سبیل در فارسی به معنی "شَارِب - شُوَارِب" در عربی.
تشابه نوشتاری یا لفظی وباهم هیچ ارتباطی ندارد