از آیه: تا آیه:
انتخاب سوره :
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، شما هم می توانید ترجمه ای در سايت ثبت کنید، تا با نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود.
 » آیت الله مشکینی
102) پس چون پسر با او به حد کار و کوشش رسید ، گفت: ای فرزند خردسالم ، من مرتب در خواب می بینم که تو را سر می برم ( کارد بر حلقومت می کشم ) ، پس بنگر چه نظر می دهی. گفت: ای پدر ، آنچه را مأمور می شوی انجام ده ، که به خواست خدا مرا از صابران خواهی یافت. [ نظرات / امتیازها ]
103) پس چون هر دو تسلیم ( فرمان خدا ) شدند و پسر را بر پیشانی بیفکند ( از امتحان سرفراز بیرون آمد ) . [ نظرات / امتیازها ]
104) و ما او را ندا دردادیم که ای ابراهیم ، [ نظرات / امتیازها ]
105) حقّا که تو خوابت را تحقق بخشیدی ( زیرا متعلق امر آن رؤیا همان کشیدن کارد بر حلقوم بوده ، هر چند پدر و فرزند از آن ذبح را فهمیده بودند ) ، ما نیکوکاران را این گونه پاداش می دهیم. [ نظرات / امتیازها ]
106) به یقین این ( حادثه ) همان آزمایش آشکار است. [ نظرات / امتیازها ]
107) و ما قربانی بزرگی را ( گوسفندی بزرگ از نظر هیکل و از جنبه احترام را ) فدای او کردیم. [ نظرات / امتیازها ]
 » آیت الله مکارم شیرازی
102) هنگامی که با او به مقام سعی و کوشش رسید ، گفت: «پسرم! من در خواب دیدم که تو را ذبح می کنم ، نظر تو چیست؟» گفت «پدرم! هر چه دستور داری اجرا کن ، به خواست خدا مرا از صابران خواهی یافت!» [ نظرات / امتیازها ]
103) هنگامی که هر دو تسلیم شدند و ابراهیم جبین او را بر خاک نهاد ... [ نظرات / امتیازها ]
104) او را ندا دادیم که: «ای ابراهیم! [ نظرات / امتیازها ]
105) آن رؤیا را تحقق بخشیدی ( و به مأموریت خود عمل کردی ) !» ما این گونه ، نیکوکاران را جزا می دهیم! [ نظرات / امتیازها ]
106) این مسلّماً همان امتحان آشکار است! [ نظرات / امتیازها ]
107) ما ذبح عظیمی را فدای او کردیم ، [ نظرات / امتیازها ]
 » آیت‌الله موسوی همدانی (ترجمه‌المیزان)
102) هنگامی که با او به مقام سعی و کوشش رسید ، گفت: «پسرم! من در خواب دیدم که تو را ذبح می کنم ، نظر تو چیست؟» گفت «پدرم! هر چه دستور داری اجرا کن ، به خواست خدا مرا از صابران خواهی یافت!» [ نظرات / امتیازها ]
103) هنگامی که هر دو تسلیم شدند و ابراهیم جبین او را بر خاک نهاد ... [ نظرات / امتیازها ]
104) او را ندا دادیم که: «ای ابراهیم! [ نظرات / امتیازها ]
105) آن رؤیا را تحقق بخشیدی ( و به مأموریت خود عمل کردی ) !» ما این گونه ، نیکوکاران را جزا می دهیم! [ نظرات / امتیازها ]
106) این مسلّماً همان امتحان آشکار است! [ نظرات / امتیازها ]
107) ما ذبح عظیمی را فدای او کردیم ، [ نظرات / امتیازها ]
 » استاد الهی قمشه‌ای
102) آن گاه که ( آن پسر رشد یافت و ) با او به سعی و عمل شتافت ( یا در جهد و عبادت یا در سعی صفا و مروه با پدر همراه شد ) ابراهیم گفت: ای فرزند عزیزم ، من در عالم خواب چنین می بینم که تو را قربانی ( راه خدا ) می کنم ، در این واقعه تو را چه نظری است؟ جواب داد: ای پدر ، هر چه مأموری انجام ده که ان شاء اللَّه مرا از بندگان با صبر و شکیبا خواهی یافت. [ نظرات / امتیازها ]
103) پس چون هر دو تسلیم امر حق گشتند و او را ( برای کشتن ) به روی در افکند. [ نظرات / امتیازها ]
104) و ما در آن حال ( که کارد به گلویش کشید ) خطاب کردیم که ای ابراهیم ، [ نظرات / امتیازها ]
105) تو مأموریت عالم رؤیا را انجام دادی ( کارد را از گلویش بردار ) . ما نیکو کاران را چنین نیکو پاداش می دهیم. [ نظرات / امتیازها ]
106) این ابتلا همان امتحانی است که ( حقیقت حال اهل ایمان را ) روشن می کند ( که در راه خدا از هر چیز می گذرند ) . [ نظرات / امتیازها ]
107) و بر او ( گوسفندی فرستاده و ) ذبح بزرگی فدا ساختیم. [ نظرات / امتیازها ]
 » استاد مهدی فولادوند
102) و وقتی با او به جایگاه «سَعْی» رسید ، گفت: «ای پسرک من! من در خواب [ چنین ] می بینم که تو را سر می بُرَم ، پس ببین چه به نظرت می آید؟» گفت: «ای پدر من! آنچه را مأموری بکن. ان شاء اللَّه مرا از شکیبایان خواهی یافت.» [ نظرات / امتیازها ]
103) پس وقتی هر دو تن دردادند [ و همدیگر را بدرود گفتند ] و [ پسر ] را به پیشانی بر خاک افکند ، [ نظرات / امتیازها ]
104) او را ندا دادیم که ای ابراهیم! [ نظرات / امتیازها ]
105) رؤیا [ ی خود ] را حقیقت بخشیدی. ما نیکوکاران را چنین پاداش می دهیم. [ نظرات / امتیازها ]
106) راستی که این همان آزمایش آشکار بود. [ نظرات / امتیازها ]
107) و او را در ازای قربانیِ بزرگی باز رهانیدیم. [ نظرات / امتیازها ]
 » جناب آقای صفوی (بر اساس المیزان)
102) آن گاه اسماعیل تولد یافت و رشد کرد و هنگامی که به سنّ جوانی رسید و توانست پا به پای پدرش ابراهیم به کار و تلاش روزانه بپردازد ، ابراهیم گفت : پسرجانم ، من مکرّر در خواب می بینم که تو را سر می بُرم ، پس در این امر بیندیش و ببین نظرت چیست ؟ اسماعیل گفت : ای پدر ، آنچه را بدان مأمور می شوی انجام ده; اگر خدا بخواهد ، مرا از صابران خواهی یافت . [ نظرات / امتیازها ]
103) پس وقتی ابراهیم و فرزندش تسلیم فرمان خدا شدند و ابراهیم او را بر گونه اش به زمین انداخت ، منظره ای سخت و ناگوار پدیدار شد . [ نظرات / امتیازها ]
104) و ما او را ندا دادیم که ای ابراهیم ، [ نظرات / امتیازها ]
105) همانا آن رؤیا را حقیقت بخشیدی و آنچه را مأمور شدی انجام دادی; ما همان گونه که ابراهیم را آزمودیم و پاداش دادیم ، نیکوکاران را می آزماییم و پاداش می دهیم . [ نظرات / امتیازها ]
106) به یقین این فرمان ، همان آزمونِ روشن بود . [ نظرات / امتیازها ]
107) و فرزندش اسماعیل را در برابر قربانی بزرگی باز خریدیم . [ نظرات / امتیازها ]
 » حجت الاسلام انصاریان
102) هنگامی که با او به [ مقام ] سعی رسید ، گفت: پسرم! همانا من در خواب می بینم که تو را ذبح می کنم ، پس با تأمل بنگر رأی تو چیست؟ گفت: پدرم آنچه به آن مأمور شده ای انجام ده اگر خدا بخواهد مرا از شکیبایان خواهی یافت. [ نظرات / امتیازها ]
103) پس هنگامی که آن دو تسلیم [ خواسته خدا ] شدند و ابراهیم ، جبین او را به زمین نهاد [ تا ذبحش کند ] [ نظرات / امتیازها ]
104) و او را ندا دادیم که: ای ابراهیم! [ نظرات / امتیازها ]
105) خوابت را تحقق دادی [ و فرمان پروردگارت را اجرا کردی ] ، به راستی ما نیکوکاران را این گونه پاداش می دهیم [ که نیّت پاک و خالصشان را به جای عمل می پذیریم. ] [ نظرات / امتیازها ]
106) به یقین این همان آزمایش روشن بود. [ نظرات / امتیازها ]
107) و ما اسماعیل را در برابر قربانی بزرگی [ از ذبح شدن ] رهانیدیم ، [ نظرات / امتیازها ]
  عليرضا يعقوبي سورکي - تدبردرقران استادصبوحی
102) پس همینکه به حد کار و کوشش رسید به او گفت : پسرم در خواب می بینم که تو را ذبح می کنم ، نظرت در این باره چیست ؟ گفت : پدرجان آنچه مأمور شده ای به انجام رسان که به زودی انشاءالله مرا از خویشتنداران خواهی یافت [ نظرات / امتیازها ]
103) همین که تسلیم امر الهی شدند و ابراهیم او رابر پهلوی صورت به زمین گزارد [ نظرات / امتیازها ]
104) او را ندا کردیم که ای ابراهیم [ نظرات / امتیازها ]
105) تو رؤیایت را به صدق نزدیک کردی ، ما اینچنین نیکوکاران را پاداش می دهیم [ نظرات / امتیازها ]
106) همانا در این امر آزمایشی آشکارا بود [ نظرات / امتیازها ]
107) و او را با ذبحی عظیم الشأن فدا دادیم [ نظرات / امتیازها ]
  مرضيه علمدار .ب - تفسیر نور استاد خرمدل
102) ‏وقتی که ( او متولّد شد و بزرگ گردید و ) به سنّی رسید که بتواند با او به تلاش ( در پی معاش ) ایستد ، ابراهیم بدو گفت : فرزندم ! من در خواب چنان می‌بینم که باید تو را سر ببرم ( و قربانیّت کنم ) . بنگر نظرت چیست‌ ؟ گفت : ای پدر ! کاری که به تو دستور داده می‌شود بکن . به خواست خدا مرا از زمره شکیبایان خواهی یافت .‏ [ نظرات / امتیازها ]
103) ‏هنگامی که ( پدر و پسر ) هر دو تسلیم ( فرمان خدا ) شدند ( و ابراهیم پسر را روی شنها دراز کشاند ) و رخساره او را بر خاک انداخت .‏ [ نظرات / امتیازها ]
104) ‏فریادش زدیم که : ای ابراهیم !‏ [ نظرات / امتیازها ]
105) ‏تو خواب را راست دیدی و دانستی ( و برابر فرمان آن عمل کردی و مأموریّت خود را به جای آوردی . دست نگهدار که در این آزمایش بزرگ موفّق شدی . بیش از این رنج تو و فرزندت را نمی‌خواهیم ) ، ما این گونه به نیکوکاران سزا و جزا می‌دهیم .‏ [ نظرات / امتیازها ]
106) ‏این ( آزمایش بزرگ که ذبح فرزند با دست پدر است ) مسلّماً آزمایشی است که بیانگر ( ایمان کامل و یقین صادق به خداوند هستی ) است .‏ [ نظرات / امتیازها ]
107) ‏ما قربانی بزرگ و ارزشمندی را فدا و بلاگردان او کردیم .‏ [ نظرات / امتیازها ]
  حسين جمالي - تدبر شخصی
107) و ما مذبوح بزرگواری (امام حسین ع) را فدای او کردیم. [ نظرات / امتیازها ]
  داريوش بيضايي - تفسیر هفت جلدی جامع قرآن بقلم و جمع آوری مرحوم علامه حاج سید ابراهیم بروجردی
102) چون بسن رشد و بلوغ رسید با پدرش در تکاپو افتاد (ابراهیم) گفت پسرم من خواب دیدم که تو را در راه خدا قربانی میکنم در این باره نظر تو چیست؟ گفت ای پدر به آنچه ماموری قیام کن و (به خواست خداوند) ان شاء اللَّه مرا بردبار خواهی یافت, [ نظرات / امتیازها ]
103) چون (پدر و پسر به فرمان خدا) تسلیم شده و صورت فرزندش را (به منظور قربان کردن) روی خاک نهاد, [ نظرات / امتیازها ]
104) صدایش زدیم که ای ابراهیم, [ نظرات / امتیازها ]
105) رؤیای تو به راستی صورت پذیر شده (و امر ما را تمکین نمودی) ما این چنین نیکوکاران را پاداش میدهیم, [ نظرات / امتیازها ]
106) این (آزمایش و) ابتلائی بود روشن (که ابراهیم و اسمعیل را نمودیم تا حقیقت حال آنها آشکار شود), [ نظرات / امتیازها ]
107) و ذبح (گوسفند) بزرگی را (به قربانی) فدا او ساختیم, [ نظرات / امتیازها ]
  عبدالله عبداللهي - آیتی
107) و او را به ذبحى بزرگ بازخریدیم [ نظرات / امتیازها ]
 » ایتی
102) چون با پدر به جایى رسید که باید به کار بپردازند، گفت: اى پسرکم، در خواب دیده‌ام که تو را ذبح مى‌کنم. بنگر که چه مى‌اندیشى. گفت: اى پدر، به هر چه مأمور شده‌اى عمل کن، که اگر خدا بخواهد مرا از صابران خواهى یافت [ نظرات / امتیازها ]
103) چون هر دو تسلیم شدند و او را به پیشانى افکند، [ نظرات / امتیازها ]
104) ما ندایش دادیم: اى ابراهیم [ نظرات / امتیازها ]
105) خوابت را به حقیقت پیوستى. و ما نیکوکاران را چنین پاداش مى‌دهیم. [ نظرات / امتیازها ]
106) این آزمایشى آشکارا بود. [ نظرات / امتیازها ]
  اميد رسا - امید رسا
102) " پس هنگامی که به [سنِّ نوجوانی و] سَعی [و کوششِ] همراهِ او رسید ، گفت: «اِی فَرزندم! ، حقیقتاً من در خواب دیدم که من ، قُربانی می کُنم تو را! ؛ پس بِبین [که] چه نَظَر می دهی؟» ؛ [او] گفت: «پدرِ من! ، انجام بده آنچه را اَمر می شَوی ؛ [و] من را اگر خداوند بخواهد ، از صابِران [و شَکیبایان] خواهی یافت!» . " . [ نظرات / امتیازها ]
103) " [و] پس هنگامی که هر دو تَسلیم [فَرمانِ خداوند] شدند ، و پیشانیِ او را بر زمین نَهاد! . " . [ نظرات / امتیازها ]
104) " و [پس] نِدا دادیم او را که: «اِی اِبراهیم!» . " . [ نظرات / امتیازها ]
105) " «حقیقتاً [آن خواب و] رُؤیا ، راست [و مُحقَّق] شد! ؛ [و] قطعاً ما اینچنین پاداش می دهیم نیکوکاران را!» . " . [ نظرات / امتیازها ]
106) " «حقیقتاً این ، حتماً هَمان بَلا [و آزمونِ روشَن و] بیانگَر است!» . " . [ نظرات / امتیازها ]
107) " و آزاد [و رَها] نمودیم او را به [عَوَضِ] قُربانیِ بزرگی! . " . [ نظرات / امتیازها ]