و پرندگان ( سپاهش ) را رسیدگی کرد ، پس گفت: مرا چه شده که هدهد را نمی بینم یا آنکه از غایبان است؟ [ نظرات / امتیازها ]

( سلیمان ) در جستجوی آن پرنده [ هدهد ] برآمد و گفت: «چرا هدهد را نمی بینم ، یا اینکه او از غایبان است؟! [ نظرات / امتیازها ]

( سلیمان ) در جستجوی آن پرنده [ هدهد ] برآمد و گفت: «چرا هدهد را نمی بینم ، یا اینکه او از غایبان است؟! [ نظرات / امتیازها ]

و سلیمان ( از میان سپاه خود ) جویای حال مرغان شد ( هدهد را در مجمع مرغان نیافت ، به رئیس مرغان ) گفت: هدهد کجا شد که به حضور نمی بینمش؟ بلکه ( بی اجازه من ) غیبت کرده است؟ [ نظرات / امتیازها ]

و جویای [ حالِ ] پرندگان شد و گفت: «مرا چه شده است که هدهد را نمی بینم؟ یا شاید از غایبان است؟ [ نظرات / امتیازها ]

و حال آن پرندگان را که ملازم رکابش بودند جویا شد; هدهد در میان آنها نبود . گفت : مرا چه شده است که هدهد را نمی بینم ؟ آیا او از آنان است که غیبت کرده اند ] و از حضور در میان لشکر باز ایستاده اند [ ؟ [ نظرات / امتیازها ]

و [ سلیمان ] جویای پرندگان شد [ و هدهد را در میان پرندگان بارگاهش نیافت ] پس گفت: مرا چه شده که هدهد را نمی بینم [ آیا هست و او را نمی بینم ] یا از غایبان است؟ [ نظرات / امتیازها ]

‏سلیمان از لشکر پرندگان سان دید و جویای حال آنها شد و گفت : چرا شانه بسر را نمی‌بینم‌ ؟ ( آیا او در میان شما است و او را نمی‌بینم‌ ؟ ) یا این که از جمله غائبان است‌ ؟‏
[ نظرات / امتیازها ]

سلیمان متذکر مرغها شده و گفت چطور است که هدهد را نمیبینم؟ مثل آنست که غایب میباشد! [ نظرات / امتیازها ]

و سپس از [حال] مرغان باز جست و گفت مرا چه مى شود که هدهد را نمى بینم، یا شاید از غایبان است ؟ [ نظرات / امتیازها ]

" و [«سلیمان»] ، [«هُدهُد»] پَرَنده را نَیافت ؛ پس ، گُفت: «چه شُده است برایِ من [که] نمی بینَم «هُدهُد» را؟! ؛ یا [او] از غایِبان بوده است؟!» . ". [ نظرات / امتیازها ]