از آیه: تا آیه:
انتخاب سوره :
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، شما هم می توانید ترجمه ای در سايت ثبت کنید، تا با نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود.
 » آیت الله مشکینی
پس چون ( زن عزیز ) سخنان مکرآمیز آنها را شنید سراغ آنها فرستاد و برایشان تکیه گاهی آماده ساخت و به دست هر یک کاردی ( برای خوردن میوه ) داد و ( به عنوان سلام و پذیرایی آنها به یوسف ) گفت: به مجلس آنها درآی. چون او را دیدند بزرگش شمردند و ( واله جمالش شدند به حدی که ) دست هایشان را سخت بریدند و ( از فرط تعجب و تحسین ) گفتند: منزه است خداوند ، این بشر نیست ، این جز فرشته ای بزرگوار نیست! [ نظرات / امتیازها ]
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » آیت الله مکارم شیرازی
هنگامی که ( همسر عزیز ) از فکر آنها با خبر شد ، به سراغشان فرستاد ( و از آنها دعوت کرد ) و برای آنها پشتی ( گرانبها ، و مجلس باشکوهی ) فراهم ساخت و به دست هر کدام ، چاقویی ( برای بریدن میوه ) داد و در این موقع ( به یوسف ) گفت: «وارد مجلس آنان شو!» هنگامی که چشمشان به او افتاد ، او را بسیار بزرگ ( و زیبا ) شمردند و ( بی توجه ) دستهای خود را بریدند و گفتند: «منزّه است خدا! این بشر نیست این یک فرشته بزرگوار است!» [ نظرات / امتیازها ]
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » آیت‌الله موسوی همدانی (ترجمه‌المیزان)
و همین که از فکر آنان با خبر شد کس نزدشان فرستاد و مجلسی مهیا کرد و برای آنها پشتی های گران قیمتی فراهم ساخت و به هر یک از آنان کاردی داد و به یوسف گفت بیرون شو بر ایشان. همین که وی را بدیدند حیران او شدند و دستهای خویش ببریدند و گفتند منزه است خدا که این بشر نیست ، این فرشته ای بزرگوار است . [ نظرات / امتیازها ]
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » استاد الهی قمشه‌ای
چون ( زلیخا ) ملامت زنان مصری را درباره خود شنید فرستاد و از آنها دعوت کرد و ( مجلسی بیاراست و ) به احترام هر یک بالش و تکیه گاهی بگسترد و به دست هر یک کاردی ( و ترنجی ) داد و ( آن گاه با زیب و زیور یوسف را بیاراست و ) به او گفت که به مجلس این زنان درآ ، چون زنان مصری یوسف را دیدند بس بزرگش یافتند و دستهای خود ( به جای ترنج ) بریدند و گفتند حاش للَّه که این پسر نه آدمی است بلکه فرشته بزرگ حسن و زیبایی است. [ نظرات / امتیازها ]
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » استاد مهدی فولادوند
پس چون [ همسر عزیز ] از مکرشان اطلاع یافت ، نزد آنان [ کسی ] فرستاد ، و محفلی برایشان آماده ساخت ، و به هر یک از آنان [ میوه و ] کاردی داد و [ به یوسف ] گفت: «بر آنان درآی.» پس چون [ زنان ] او را دیدند ، وی را بس شگرف یافتند و [ از شدت هیجان ] دستهای خود را بریدند و گفتند: «منزّه است خدا ، این بشر نیست ، این جز فرشته ای بزرگوار نیست.» [ نظرات / امتیازها ]
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » جناب آقای صفوی (بر اساس المیزان)
پس هنگامی که همسر عزیز عیبجوییِ مکرآمیز زنان را درباره خود شنید ، نزد آنان فرستاد و آنان را به خانه خود دعوت کرد و برایشان تکیه گاهی آماده ساخت ، و به هر یک از آنان کاردی داد تا میوه بخورند ، و به یوسف که در اندرون بود گفت : بر آنان در آی . وقتی یوسف وارد شد و زنان او را دیدند ، چنان در زیبایی بزرگش یافتند که از خود بی خود شدند و دست های خود را بی آن که بفهمند بریدند و گفتند : منزّه است خدا ! این بشر نیست ، این جز فرشته ای بزرگوار نیست . [ نظرات / امتیازها ]
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » حجت الاسلام انصاریان
پس هنگامی که بانوی کاخ گفتارِ مکرآمیز آنان را شنید [ برای آنکه به آنان ثابت کند که در این رابطه ، سخنی نابجا دارند ] به مهمانی دعوتشان کرد ، و برای آنان تکیه گاه آماده نمود و به هر یک از آنان [ برای خوردن میوه ] کاردی داد و به یوسف گفت: به مجلس آنان در آی. هنگامی که او را دیدند به حقیقت در نظرشان بزرگ [ و بسیار زیبا ] یافتندش و [ از شدت شگفتی و حیرت به جای میوه ] دست هایشان را بریدند و گفتند: حاشا که این بشر باشد! او جز فرشته ای بزرگوار نیست. [ نظرات / امتیازها ]
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  سيدابراهيم غياث الحسيني - تفسیر نور
پس چون (همسر عزیز) نیرنگ (وبدگویى) زنان (مصر) را شنید، (کسى را براى دعوت) به سراغ آنها فرستاد و براى آنان (محفل و) تکیه‏گاهى آماده کرد و به (دست) هر یک چاقویى داد (تا میوه میل کنند) و به یوسف گفت: بر زنان وارد شو. همینکه زنان او را دیدند (از زیبایى) بزرگش یافتند و دست‏هاى خود را (به جاى میوه) عمیقاً بریدند و گفتند منزه است خداوند، این بشر نیست، این نیست جز فرشته‏اى بزرگوار. [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  آرتين آذري - ابوالفضل بهرام پور
پس همین که [همسر عزیز] مکرشان را بشنید، در پی آنان فرستاد و محفلی برایشان آماده ساخت و به هر یک از آنها [میوه و] کاردی داد و به یوسف گفت: بر آنان درآی. پس چون زنان او را دیدند [حیران وی شده] بزرگش یافتند [و از شدت هیجان] دست های خود را بریدند و گفتند: پاک است خدا! این بشر نیست، این نیست جز فرشته ای بزرگوار. [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  آيدين آذري - ابوالقاسم پاینده (1336 ه.ش.)
و همینکه افسونسرائیشان بشنید، کس نزدشان فرستاد و مجلسی فراهم کرد و بهر یک از آنها کاردی داد و بیوسف گفت: نزد آنها برو، همینکه وی را بدیدند حیران او شدند و دستهای خویش ببریدند و گفتند: از خدا بدور، این بشر نیست، این جز فرشته ای بزرگوار نیست [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  عبدالله عبداللهي - ترجمه برگرفته از تفسیر آسان
بعدا که زلیخا از فکر زنان شهر آگاه شد به سراغ آنان فرستاد و ایشان را دعوت کرد (هنگامى که آمدند) پشتى هاى گرانبهائى براى آنان ترتیب داد، و (براى بریدن میوه) بدست هریک از آنها چاقوئى داد آنگاه به یوسف گفت: وارد مجلس این زنان شو هنگامى که یوسف وارد شد و چشم زنان، به او افتاد تعجب کردند (و چون محو جمال یوسف شدند لذا) پس از اینکه دست هاى خود را بى اختیار بریدند گفتند: منزه است خدا! این نیست مگر یک فرشتۀ بزرگوار [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  اميد رسا - مترجم: امید رسا
" پس هنگامی که [آن زَن] مَکرِ آنها را شنید ؛ [دَعوت کُنَنده ای] به سویِ آنها فِرِستاد و برایِ آنها [مَجلس و] تکیه گاهی فراهم نمود ؛ و [پس] به هر یک از آنها ، چاقویی داد [تا میوه مِیل نمایند]! ؛ و [به یوسف] گفت: «بر آنها بیرون شُو [تا تو را ببینند]!» ؛ پس هنگامی که او را دیدند ، او را بزرگتر [و با شُکوه تر از آنچه می پِنداشتند] شمردند ؛ و دستهایِ خود را بُریدند ؛ و گفتند: «حاشا [و مَحال است] برایِ خداوند که این بَشری باشَد ؛ این جُز فرشته ای گرانقَدر نیست!» ". [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.