● سوره کافرون آیه 1 - اعراض خداوند از کافران حربی
بسم الله الرحمن الرحیم
قُل یٰأَیُّهَا الکٰفِرونَ ( الکافرون 1)
قُلۡ یَـٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ هَادُوٓاْ إِن زَعَمۡتُمۡ أَنَّکُمۡ أَوۡلِیَآءُ لِلَّهِ مِن دُونِ ٱلنَّاسِ فَتَمَنَّوُاْ ٱلۡمَوۡتَ إِن کُنتُمۡ صَٰدِقِینَ (جمعه: 6 )
یَـٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ إِذَا نُودِیَ لِلصَّلَوٰةِ مِن یَوۡمِ ٱلۡجُمُعَةِ فَٱسۡعَوۡاْ إِلَىٰ ذِکۡرِ ٱللَّهِ وَذَرُواْ ٱلۡبَیۡعَۚ ذَٰلِکُمۡ خَیۡرࣱ لَّکُمۡ إِن کُنتُمۡ تَعۡلَمُونَ (جمعه: 9 )
در اول این سه آیه دقت کنید خداوند موقعی که می خواهد یهودیان متعصب و کافران کینه توز را مورد خطاب قرار دهد مستقیماً با آنها سخن نمی گوید بلکه از پیامبر می خواهد سخن او را به آنها برساند . قُلۡ یَـٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ هَادُوٓاْ إِن زَعَمۡتُمۡ أَنَّکُمۡ أَوۡلِیَآءُ لِلَّهِ مِن دُونِ ٱلنَّاسِ فَتَمَنَّوُاْ ٱلۡمَوۡتَ إِن کُنتُمۡ صَٰدِقِینَ (جمعه: 6 ) ولی وقتی مومنان را مورد خطاب قرار می دهد مستقیماً با آنها سخن می گوید حتی از پیامبر هم نمی خواهد بین مومنان و خودش واسطه شود . یَـٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ إِذَا نُودِیَ لِلصَّلَوٰةِ مِن یَوۡمِ ٱلۡجُمُعَةِ فَٱسۡعَوۡاْ إِلَىٰ ذِکۡرِ ٱللَّهِ وَذَرُواْ ٱلۡبَیۡعَۚ ذَٰلِکُمۡ خَیۡرࣱ لَّکُمۡ إِن کُنتُمۡ تَعۡلَمُونَ (جمعه: 9 ) خداوند چنین خطاب غیر مستقیم را هم با کافران می کند قُل یٰأَیُّهَا الکٰفِرونَ ( الکافرون 1) یعنی اینکه من با یهودیان متعصب و ستیزه جو و کافران اصلا رابطه ای ندارم و میل سخن گفتن با آنها ندارم ای پیامبر من با این دو گروه قهرم . چنین کاری را ما امروزه با آمریکا که دشمن ماست انجام می دهیم یعنی مستقیم با امریکایی ها حرف نمی زنیم بلکه از یک کشور ثالث می خواهیم پیام ما را به آنها برساند . در هیچ جای قران خداوند نگفته قل یا ایها الذین آمنوا همه جا مستقیم با مومنان سخن گفته است .
در آیه های زیر دقت کنید که خداوند با چه کسانی مستقیم و با چه کسانی غیر مستفیم حرف می زند .
یٰأَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا... _الأحزاب (41، 70، 56 ، 69،49،9،53) - الأنفال (،45، 24، 29 ، 15، 20، 27) - الحج (77)- البقرة (282، 267،254 ، 183، 208،278 ، 264، 172، 104 ، 178، 153) - النساء (71،43 ، 19،29 ، 34 ، 59 ،135 ،94، 144، 136 )- آلعمران (102 ،118 ،149،100،130، 156 )- محمد (33) - المائدة (1 ،80، 35 ،2 ،6 ،90 ، 87 ، 105، 11،94، 57 ،54 ،101 ، 106 ،95 ) - الصف (14 ، 10) - التوبة (23 ، 38 ، 34 ، 28 ، 123) الحشر (18) المنافقون (9)- التغابن (14)- التحریم ( ، 8 ، 6)- الحدید (28)- المجادلة ( 9، 12، 11)- -الجمعة (9)- النور (27، 58 ، 21)- الحجرات (12، 6،1 ، 2 ، 11) - الممتحنة (13 ، 10 ، 1)-
یَـٰٓأَیُّهَا ٱلنَّاسُ... - فاطر (15) - لنساء ( 1 ، 107 ، 174)- البقرة (168)- النمل (16)- الحجرات (13)- فاطر (3)- یونس (23 ، 104 ، 57 ، 104)- المائدة (51)- لقمان (33)- الحج ( 73 ، 5 )
قُل یٰأَیُّهَا النّاسُ... یونس (108)- لأعراف (158)
قُل یٰأَیُّهَا الکٰفِرونَ ... الکافرون (1)
قُل یٰأَیُّهَا الَّذینَ هادوا... الجمعة (6)
یَـٰٓأَیُّهَا ٱلنَّبِیُّ ... - - التوبة (73) - - الأحزاب (1)- التحریم (9 ، 1)- الأحزاب (28 ، 45 ، 59، 50 )- الأنفال (70، 34 ، 65)- الممتحنة (12)- الطلاق (1)
یَـٰٓأَیُّهَا ٱلۡإِنسَٰنُ ...- الانفطار (6) - فاطر (5)
یَـٰٓأَیُّهَا ٱلۡمُدَّثِّرُ .... المدثر (1)
یَـٰٓأَیُّهَا ٱلۡمُزَّمِّلُ ... المزمل (1)
یٰأَیُّهَا الرُّسُلُ ... المؤمنون (51) -المائدة (40 ، 41، 67)-
یٰأَیُّهَا الَّذینَ أوتُوا الکِتٰبَ... النساء (47)
یَـٰٓأَیَّتُهَا ٱلنَّفۡسُ ٱلۡمُطۡمَئِنَّةُ ... فجر (29)
قالب : تفسیری |
گوینده : علی باقری |
منبع : تدبر شخصی در قران |
موضوع اصلی : کافر و کافران |
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
نظری ثبت نشده است.
● سوره جمعة آیه 6 - اعراض خداوند از یهودیان افراطی
بسم الله الرحمن الرحیم
قُلۡ یَـٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ هَادُوٓاْ إِن زَعَمۡتُمۡ أَنَّکُمۡ أَوۡلِیَآءُ لِلَّهِ مِن دُونِ ٱلنَّاسِ فَتَمَنَّوُاْ ٱلۡمَوۡتَ إِن کُنتُمۡ صَٰدِقِینَ (جمعه: 6 )
یَـٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ إِذَا نُودِیَ لِلصَّلَوٰةِ مِن یَوۡمِ ٱلۡجُمُعَةِ فَٱسۡعَوۡاْ إِلَىٰ ذِکۡرِ ٱللَّهِ وَذَرُواْ ٱلۡبَیۡعَۚ ذَٰلِکُمۡ خَیۡرࣱ لَّکُمۡ إِن کُنتُمۡ تَعۡلَمُونَ (جمعه: 9 )
در اول این دو آیه دقت کنید خداوند موقعی که می خواهد یهودیان را مورد خطاب قرار دهد مستقیماً با آنها سخن نمی گوید بلکه از پیامبر می خواهد سخن او را به آنها برساند . قُلۡ یَـٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ هَادُوٓاْ إِن زَعَمۡتُمۡ أَنَّکُمۡ أَوۡلِیَآءُ لِلَّهِ مِن دُونِ ٱلنَّاسِ فَتَمَنَّوُاْ ٱلۡمَوۡتَ إِن کُنتُمۡ صَٰدِقِینَ (جمعه: 6 ) ولی وقتی مومنان را مورد خطاب قرار می دهد مستقیماً با آنها سخن می گوید حتی از پیامبر هم نمی خواهد بین مومنان و خودش واسطه شود . یَـٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ إِذَا نُودِیَ لِلصَّلَوٰةِ مِن یَوۡمِ ٱلۡجُمُعَةِ فَٱسۡعَوۡاْ إِلَىٰ ذِکۡرِ ٱللَّهِ وَذَرُواْ ٱلۡبَیۡعَۚ ذَٰلِکُمۡ خَیۡرࣱ لَّکُمۡ إِن کُنتُمۡ تَعۡلَمُونَ (جمعه: 9 ) خداوند چنین خطاب غیر مستقیم را هم با کافران می کند قُل یٰأَیُّهَا الکٰفِرونَ ( الکافرون 1) یعنی اینکه من با یهودیان متعصب و ستیزه جو و کافران اصلا رابطه ای ندارم و میل سخن گفتن با آنها ندارم ای پیامبر من با این دو گروه قهرم . چنین کاری را ما امروزه با آمریکا که دشمن ماست انجام می دهیم یعنی مستقیم با امریکایی ها حرف نمی زنیم بلکه از یک کشور ثالث می خواهیم پیام ما را به آنها برساند .
در قرآن خداوند منافقان را مورد خطاب قرار نمی ئهد و این به دلیل آن هست که منافقان افراد شناخته نشده ای هستند . آنها خودشان هویت خود را پنهان می کنند خداوند آنها را نه مستقیم و نه غیر مستقیم مورد خطاب قرار نمی دهد. تا هویت آنها مخفی بماند و این به این دلیل است که خداوند ستار العیوب هست و تا شخص خودش نخواهد رازش فاش شود خداوند راز او را فاش نمی کند
در آیه های زیر دقت کنید که خداوند با چه کسانی مستقیم حرف می زند .
یٰأَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا... _الأحزاب (41، 70، 56 ، 69،49،9،53) - الأنفال (،45، 24، 29 ، 15، 20، 27) - الحج (77)- البقرة (282، 267،254 ، 183، 208،278 ، 264، 172، 104 ، 178، 153) - النساء (71،43 ، 19،29 ، 34 ، 59 ،135 ،94، 144، 136 )- آلعمران (102 ،118 ،149،100،130، 156 )- محمد (33) - المائدة (1 ،80، 35 ،2 ،6 ،90 ، 87 ، 105، 11،94، 57 ،54 ،101 ، 106 ،95 ) - الصف (14 ، 10) - التوبة (23 ، 38 ، 34 ، 28 ، 123) الحشر (18) المنافقون (9)- التغابن (14)- التحریم ( ، 8 ، 6)- الحدید (28)- المجادلة ( 9، 12، 11)- -الجمعة (9)- النور (27، 58 ، 21)- الحجرات (12، 6،1 ، 2 ، 11) - الممتحنة (13 ، 10 ، 1)-
یَـٰٓأَیُّهَا ٱلنَّاسُ... - فاطر (15) - لنساء ( 1 ، 107 ، 174)- البقرة (168)- النمل (16)- الحجرات (13)- فاطر (3)- یونس (23 ، 104 ، 57 ، 104)- المائدة (51)- لقمان (33)- الحج ( 73 ، 5 )
قُل یٰأَیُّهَا النّاسُ... یونس (108)- لأعراف (158)
قُل یٰأَیُّهَا الکٰفِرونَ ... الکافرون (1)
قُل یٰأَیُّهَا الَّذینَ هادوا... الجمعة (6)
یَـٰٓأَیُّهَا ٱلنَّبِیُّ ... - - التوبة (73) - - الأحزاب (1)- التحریم (9 ، 1)- الأحزاب (28 ، 45 ، 59، 50 )- الأنفال (70، 34 ، 65)- الممتحنة (12)- الطلاق (1)
یَـٰٓأَیُّهَا ٱلۡإِنسَٰنُ ...- الانفطار (6) - فاطر (5)
یَـٰٓأَیُّهَا ٱلۡمُدَّثِّرُ .... المدثر (1)
یَـٰٓأَیُّهَا ٱلۡمُزَّمِّلُ ... المزمل (1)
یٰأَیُّهَا الرُّسُلُ ... المؤمنون (51) -المائدة (40 ، 41، 67)-
یٰأَیُّهَا الَّذینَ أوتُوا الکِتٰبَ... النساء (47)
یَـٰٓأَیَّتُهَا ٱلنَّفۡسُ ٱلۡمُطۡمَئِنَّةُ ... فجر (29)
قالب : تفسیری |
گوینده : علی باقری |
منبع : تدبر شخصی در قران |
موضوع اصلی : یهودی |
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
1)
: سوره تحریم آیه ۷ کفار مورد خطاب مستقیم هستند
● سوره طه آیه 85 - سامری
کلمه سامری سه بار در قران آمده است و در هر بار به جریان گوساله پرستی بنی اسرائیل که توسط او به راه انداخته شد اشاره شده است . البته قران برای گوساله پرستی بنی اسرائیل فعل جمع آورده است و منظور خداوند هم این هست فتنه گوساله پرستی در ذات بنی اسرائیل بود فقط سامری آن را هدایت نمود و به آن نقطه رسانید . دلیلش هم این بود که بنی اسرائیل مصر زده بودند و همچنان فکر بازگشت به تفکر مصر زدگی در ذاتشان بود . ( گوساله پرستی در بین جبتیان ( مصریان ) رواج داشت و بنی اسرائیل آرزو داشتند که مثل آنها تندیس خدایی از گوساله داشته باشند ولی مصریان به آنها اجازه ندادندزیرا تندیس گوساله و گربه از خدایان مخصوص آنان بود و به کسی دیگر اجازه گوساله پرستی را نمی دادند ) همان طور که در زمان پیامبر مسلمانان صدر اسلام مثل آنها جهالت زده بودند و فکر باز گشت به دوران جاهلیت در وجودشان لانه کرده بود . قران با بیان داستان سامری و کنار زدن جانشین پیامبر یعنی هارون که از طرف خدا تعیین و توسط حضرت موسی به مردم معرفی شده بود می خواهد به مسلمانان هشدار دهد شما هم ممکن است هر لحظه به دوران جهالت قبل از اسلام برگردید . و پیش بینی قرآن هم بجا بود کما اینکه بعد از وفات پیامبر مسلمانان صدر اسلام به عصر جاهلیت باز گشتند و بلافاصله هارون قرآن ( علی ( ع ) را که از طرف خداوند تعیین شده بود و توسط پیامبر به عنوان جانشین او در غدیر خم به مسلمانان معرفی شده بود کنار زدند . زیرا عشیره بازی در میان عرب میراث جاهلیت بود . بنی اسرائیل هم هارون را که از طرف خداوند به جانشینی موسی تعیین و توسط موسی ( ع ) به عنوان جانشینش معرفی شده بود کنار زده و به کار شبیه گوساله پرستی روی آوردند . (دقت شود جریان سامری در سوره طه امده و هر کسی می داند آل طه چه کسانی هستند )
در تورات به لفظ سامری اشاره نشده و از سامری و افعال او چیزی در تورات نیامده است . و این کار سامری به هارون نسبت داده شده است . در تورات کسی که گوساله پرستی را راه انداخت هارون بود . و این از انحرافات تورات هست . زیرا یهودیان عصر پیامبر نکته سنج بودند و خوب می فهمیدند قران دارد چه می گوید و خوب هم می دانستند که هارون قران هم همان مولا علی ( ع ) است و جریان خیبر و فتح آن توسط علی ( ع ) کینه آن حضرت را در دل آنها ایجاد کرده بود . و منظور آنها در مورد تحریف این داستان و نسبت دادن آن به هارون از آنجا سرچشمه می گرفت . در حالی که همه می دانیم هارون پیامبر و جانشین حضرت موسی بود و پیامبر خدا امکان ندارد مردم را به بت پرستی دعوت کند .
حال بحث ما روی واژه سامری هست . اگر لفظ سامری در تورات هم می آمد به شکل سامری نبود زیرا سامری واژه ای است که از عبری به عربی وارد شده است . واژه سامری در عبری می شود " شَمِری " یا شامری . چون اکثر کلماتی که از عبری وارد عربی می شود " ش" در آن به " س " تبدیل می شود . مثل "موشی" که عربی آن می شود :موسی " . یا مسیح که عبری آن می شود مشیخ.
سامری از نوادگان حضرت یعقوب بود . که نسبش به شمرون می رسید . شمرون پسر یساکار بود. یساکار پنجمین پسر حضرت یعقوب بود . در شجره نامه زیر نصب او را اینگونه می بینید.
( نام پسران حضرت یعقوب در تورات : 1 - رئوبین، 2 - شمعون، 3 - لاوی ، 4 - یهودا، 5 - یساکار ، 6 - زبولون، 7 - جاد، 8 - اشیر، 9 - یوسف، 10 - بنیامین 11 - دان 12 - نفتالی )
شمرون : چهارمین پسر یساکار است . و یساکار هم پنجمین فرزند یعقوب در تورات است
یساکار به روایت تورات 4 پسر به ترتیب زیر داشت :
1 - تولاع ، 2 - فوّه ، 3 - یوب ، 4 - شمرون
بنابرین سامری یا شمری منصوب است به شمرون که در بالا می بینید .
( رجوع شود به تورات ، پیدایش، 46 : 24 - 8 )
( تحقیق در مورد سامری از تورات توسط باقری )
قالب : تفسیری |
گوینده : علی باقری |
منبع : تدبر شخصی |
موضوع اصلی : اولیاء شیطان |
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
نظری ثبت نشده است.
● سوره کهف آیه 25 - آیه 25 سوره کهف
در این آیه سه نکته وجود دارد
نکته اول در عبارت : فِی کَهْفِهِمْ " نهفته است . منظور از به کار بردن ضمیر ملکی : در غارشان این است که خداوند با پناه بردن به این غار این محل را به آنها اختصاص داد و دیگر کسی حق ورود به آن را نداشت . و این غار سال های طولانی در مالکیت آنها بود و به آنها اختصاص داده شده بود .
نکته دوم : در به کار بردن لبث می باشد . لبث به معنی مقیم شدن در جایی با خیال راحت و بدون عجله و بدون محدودیت زمانی معنی می دهد .یک فرق لطیفی بین مکث و لبث هست که درواقع مکث درنگی است که در آن عجله ای هست برای رفتن ولی لبث درنگی است که به دلیل مجهول بودن پایانش عجله ای در آن نیست و مقیم شدنی طولانی را در پی دارد . و این را از نه سال هم بر آن افزودند می شود دریافت کرد . وقتی انسان از اقامت در جایی مشکلی نداشته باشد و جایش امن و خوب باشد ممکن است دو سه روزی هم از موعد تعیین شده اضافه بماند .
نکته 3 : در واژه کهف نهفته است . کهف به معنی غار بزرگ و جادار و وسیع معنی می دهد و همچنین کهف به معنی پناهگاه نیز می باشد . و نشان می دهد که که این غار محلی برای پناه دادن و امنیت آنان بوده است . زیرا یکی از خصوصیات پناهگاه حفظ امنیت و محافظت می باشد .
بنابراین می شود این آیه را با توجه به این نکات این گونه ترجمه کرد :
ترجمه : [اصحاب کهف بدون اینکه عجله ای در کار باشد و با خیال راحت و به مدت طولانی و با کمال امنیت ] به مدت سیصد سال در غاری که پناه برده بودند [ و به خودشان تعلق داشت ] مقیم و ماندگار شدند و نه [ سالی هم بر آن ] افزودند .
قالب : تفسیری |
گوینده : علی باقری |
منبع : تدبر شخصی |
موضوع اصلی : داستان اصحاب کهف |
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
نظری ثبت نشده است.
● سوره توبة آیه 1 - اعلام کننده آیات برائت
اعلام کننده آیات برائت علی (علیهالسلام) بوده است
یکی از رخدادهایی که در اواخر سال نهم (ماه ذیحجه) رخ داد، مأموریت حضرت علی (علیهالسلام) از جانب پیامبر (صلّیاللهعلیهوآلهوسلم) برای اعلام برائت از مشرکان، در روز عید قربان در «مِنی» بود.
پیامبر(صلّیاللهعلیهوآلهوسلم) نخست ابوبکر را طلبید، و او را مأمور کرد تا این آیات را به صورت قطعنامه در مراسم حجّ در عید قربان در سرزمین مِنی برای مردم بخواند.
ابوبکر، آیات را گرفت و همراه چهل (یا سیصد) نفر، به سوی مکّه حرکت کرد، ولی طولی نکشید که پیک وحی از طرف خدا، به حضور پیامبر رسید و عرض کرد: خداوند فرمان داده است که: «این آیات را باید تو یا کسی که ازتو است، بخواند.» پیامبر (صلّیاللهعلیهوآلهوسلم) بیدرنگ، حضرت علی (علیهالسلام) را به حضور طلبید و ماجرا را به او گفت، و مرکب مخصوصش را در اختیار علی (علیهالسلام) گذاشت و به او فرمود:حرکت کن، و در راه، آیات و قطعنامه را از ابوبکر بگیر، و خودت این مأموریت را انجام بده.
حضرت علی (علیهالسلام) حرکت کرد و در سرزمین «جُحفه» به ابوبکر رسید، و فرمان پیامبر را به او ابلاغ نمود، ابوبکر آیات را در اختیار علی (علیهالسلام) گذاشت، علی (علیهالسلام) به مکّه رفت و قطعنامه بیزاری از مشرکان را در «مِنی» خواند و به اطّلاع مردم رسانید.
ابوبکر به مدینه مراجعه کرد، و به محضر رسول خدا (صلّیاللهعلیهوآلهوسلم) رسید و عرض کرد:«نخست مرا برای اعلام برائت از مشرکان، نصب کردی، ولی اکنون عزل نمودی، آیا آیهای بر ضد من نازل شده است؟» پیامبر فرمود: «لا، اِلّا اِنِّی اُمِرْتُ اَنْ اُبَلِّغَهُ اَنَا اَوْ رَجُلٌ مِنْ اَهْلِ بَیتِی؛ نه، جز این که من از جانب خدا مأمور شدهام که آن آیات را خودم یا یکی از مردان خاندانم ابلاغ کند.» [1 و 2]
1. نسائی، احمد بن شعیب، خصائص، ص ۲۸.
2. واقدی، محمد، مغازی، ج ۳، ص ۱۰۷۷.
اما به نظر نگارنده روایتی که در زیر از مسند احمد آمده عین روایت است .
روایت مسند احمد
در مسند احمد آمده، پیامبر (صلّیاللهعلیهوآلهوسلم) در پاسخ ابوبکر فرمود: «لا وَ لکِنْ جِبْرِئیلُ جائَنِی فَقالَ لا یؤَدّی عَنْکَ اِلّا اَنْتَ اَوْ رَجُلٌ مِنْکَ؛ نه، ولی جبرئیل نزد من آمد و گفت:آن را جز تو یا مردی از تو، ابلاغ نکند.» [3]
3- ابن حنبل، احمد، مسند احمد، ج ۲، ص ۴۲۷.
در این روایت به عبارت " رَجُلٌ مِنْکَ " دقت کنید که جبرئیل به دستور خداوند چگونه در این حدیث قدسی نام مبارک حضرت علی ( ع) را رمز گذاری کرده است نام مبارک حضرت با "منک " در حروف ابجد برابر می باشد
بنده با حروف ابجد هر دو کلمه را می نویسم
علی : ( ع :70) + ( ل: 30 ) + ( ی:10 ) در جمع می شود 110
منک : ( م :40) + ( ن: 50) + ( ک:20) در جمع می شود 110
این ماجرا در احادیث شیعه و سنّی از امور قطعی است، و به روشنی بیانگر آن است که امیرمؤمنان علی (علیهالسلام) در مسایل مربوط به حکومت اسلامی، شایستهتر از دیگران است، هدف از این عزل و نصب آن است که عملاً مردم بدانند که علی (علیهالسلام) از نظر روحیه و جهات معنوی و سیاسی، قرین و همسان پیامبر اکرم (صلّیاللهعلیهوآلهوسلم) میباشد.
در همین سوره خداوند دلیل این کارش را خیلی خوب و در داخل پاکت توضیح فرموده :
به ایه ی 26 همین سوره دقت کنید فرموده : خداوند نازل می کند سکینه ( آرامش خاص خودش )را در دل پیامبرش و مومنان و لشکریانی را می فرستد که دیده نمی شوند .
ثُمَّ أَنزَلَ ٱللَّهُ سَکِینَتَهُۥ عَلَىٰ رَسُولِهِۦ وَعَلَى ٱلۡمُؤۡمِنِینَ وَأَنزَلَ جُنُودٗا لَّمۡ تَرَوۡهَا وَعَذَّبَ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْۚ وَذَٰلِکَ جَزَآءُ ٱلۡکَٰفِرِینَ 26
در ایه 40 همین سوره می فرماید :
...إِذۡ هُمَا فِی ٱلۡغَارِ إِذۡ یَقُولُ لِصَٰحِبِهِۦ لَا تَحۡزَنۡ إِنَّ ٱللَّهَ مَعَنَاۖ فَأَنزَلَ ٱللَّهُ سَکِینَتَهُۥ عَلَیۡهِ وَأَیَّدَهُۥ بِجُنُودٖ لَّمۡ تَرَوۡهَا ...
... وقتی که آن دو نفر در غار بودند ( پیامبر ) به دوست و همراهش فرمود نترس خدا با ماست و سپس نازل کرد خداوند سکینه را بر او و کمک کرد او را با لشکریانی که دیده نمی شوند .
پیامبر و دوستش دو نفری در غار هستند ولی خداوند آرامش مخصوص خودش را فقط در دل پیامبرش می اندازد و اگر در دل هر دو می انداخت می فرمود علیهما و ایدهما ولی فرمود علیه و ایده و ضمیر را مفرد آورد . خداوند با این آیه می خواهد بفرماید : که این شخص همراه پیامبر مسلمان بود ولی مومن نبود. چون هر مومنی مسلمان هست ولی هر مسلمانی مومن نیست . مومن کسی است که علاوه بر پذیرش اسلام ،ولایت امام زمان خودش را نیز پذیرفته باشد . لذا امیرالمومنین فقط لقب مولا علی (ع) است و بس . تا جایی که امام صادق (ع) فرمود غیر از جدمان علی (ع) کسی دیگر حتی ما را نیز حق ندارید امیرالمومنین خطاب کنید .
تو خود حدیث مفصل بخوان از این دفتر ( برای کسانی که نمی پذیرند الله اعلم ) ولی بنده عین حقیقت را می گویم خداوندا خودت شاهد باش من حقیقت را گفتم اگر غیر از این است در آتش جهنم مرا بسوران .
قالب : روایی |
گوینده : علی باقری |
منبع : تدبر شخصی با استفاده از فرموده معصوم |
موضوع اصلی : داستان قوم پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) |
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
نظری ثبت نشده است.
● سوره آل عمران آیه 159 - معنای شاورهم
نکته بسیار مهم در این آیه اشتباه ترجمه کنندگان در مورد عبارت" وَ شاوِرْهُمْ فِی الْأَمْرِ " می باشد . این اشتباه را برای اولین بار یک نفر مرتکب شده و بقیه هم کور کورانه از او تبعیت کرده اند . و آن هم این است که " وَ شاوِرْهُمْ فِی الْأَمْرِ " " با آنها در کارها مشورت کن " ترجمه شده در حالی که معنی آن می شود " به آنها در کارها مشاوره بده " .
برای روشن شدن مطلب در نظر بگیرید که مریضی از نظر اخلاقی یا روحی مشکلی دارد و برای حل مشکلش پیش مشاور می رود . . در این مورد مشاور با این شخص مریض مشورت نمی کند ، بلکه یک سری توصیه هایی به او می کند و راهکارهایی به او نشان می دهد . به اصطلاح به او مشاوره می دهد و می گوییم مریض پیش مشاور رفت و مشاور ه گرفت .
و همین اشتباه ترجمه باعث شده هر کسی در مورد اینکه پیامبر نیاز به مشورت دارد یا ندارد سخنان توجیه آمیزی ارائه کنند . تامل در کلمات قبل از این عبارت هم نشان می دهد که سخن از مشورت کردن نیست بلکه سخن از این است که رفتار درست تو باعث شده دور تو جمع شوند .
این آیه به پیامبر می فرماید : سعی کن به جای توبیخ کردن و مذمت و سرزنش افرادی که در اطراف تو هستند و ممکن است دچار خطا و اشتباه شوند . راه کار درست پیش رویشان قرار دهی و به اصطلاح امروزی سعی کن در اموری که ممکن است دچار خطا و اشتباه شوند به آنها مشاور دهی.
امر ، مفاعله ، شور ، صیغه 7 ، معلوم ، متعدی ، مبنی بر سکون ، مذکر
اجوف واوی ، مخاطب ، مفرد
شور در اصل در زبان عرب به معنی بیرون آوردن عسل از کندو می باشد و مشاور کسی هست که سخنانش وقتی از دهانش خارج می شود مثل عسل برای شنونده شیرین باشد .
معنی مُشیر ( مشاوره کننده ) در لغت نامه المنجد به معنی : دلسوز ، رایزن ، راهنما ، اشاره کننده ، نصیحت و پند و اندرز هم آمده است .
اگر اشتباهی در این مطالب باشد از نگارنده ( علی باقری ) است . الله اعلم
قالب : لغوی |
گوینده : علی باقری |
منبع : تدبر شخصی |
موضوع اصلی : مشاوره |
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
نظری ثبت نشده است.
● سوره یوسف آیه 24 - معصومین
المخلَصین چه کسانی هستند ؟
وَلَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَهَمَّ بِهَا لَوْلَآ أَنْ رَأَىٰ بُرْهَانَ رَبِّهِ کَذَٰلِکَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوٓءَ وَالْفَحْشَآءَ إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُخْلَصِینَ ( 24 سوره یوسف )
[آن زن] واقعاً قصد [کام بردن از] او را نمود، او [نیز ] قصد دفع آن زن را مىکرد، اگر نبود جز این که [هدایت و] برهان پروردگارش را [از قبل] دیده بود [شاید در این امر کوتاهی میکرد]، [و] چنین [نمودیم] تا بدى و زشتکارى را از او بازداریم؛ زیرا او از بندگان نابِ برگزیدة ما بود.
عبارت الْمُخْلَصِینَ در این آیه به دو آیه زیر بر می گردد . در دو آیه ی زیر شیطان دشمنی آشکار خود را با انسان ها اعلام می دارد به همین دلیل خداوند از او با عنوان "عدواً مبین " یاد می کند . یعنی دشمنی که دشمنی خود را با زبان و آشکارا اعلام می کند و دیگر شکی در دشمنی او نیست و به عبارت امروزی کسی که در دشمنی تابلو می باشد .
قَالَ فَبِعِزَّتِکَ لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ * إِلَّا عِبَادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِینَ ( ص 82و 83 ) [در این هنگام شیطان] گفت: پس سوگند به عزّت تو که بدون شک آنها (آدمیان) را همگى گمراه خواهم ساخت.* مگر بندگان نابِ برگزیدة تو [که تسلطّی بر آنان ندارم].
قَالَ رَبِّ بِمَآ أَغْوَیْتَنِی لَأُزَیِّنَنَّ لَهُمْ فِی الْأَرْضِ وَلَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ * إِلَّا عِبَادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِینَ ( 39و 40 حجر )
[ابلیس ] گفت: پروردگارا، به خاطر آن که مرا [به دلیل سجده نکردن براى آدم] محروم نمودى، [من نیز] قطعاً در زمین [بدىها را] براى آنها (آدمیان) مىآرایم و تمامى آنها را گمراه خواهم کرد. مگر [آن دسته] بندگانت که نابِ برگزیده اند.
نکته های مورد نظر ما در این آیات در دل الْمُخْلَصِینَ نهفته است .
نکته ی یک : الْمُخْلَصِینَ " ال " تعریف دارد وبر این دلالت دارد که اولاً الْمُخْلَصِینَ افراد خاص هستند و دوما آنها را شیطان می شناسد.
نکته ی دو : شیطان افرادی را که استثنا می کند الْمُخْلَصِینَ هستند نه الْمُخْلِصِینَ
الْمُخْلَصِینَ : صفت مفعولی هست مفرد ان می شود " خالص شدگان " معنی آن می شود : کسانی که تو خودت در مخلص بودن آنها دست داری و به عبارت امروزی یعنی کسانی که در مخلص بودن هوای آنها را داری و آنها را از گناه محفوظ می داری و از گفتار شیطان و فرموده ی خداوند مشخص می شود شیطان جرأت نزدیک شدن را به آنها ندارد و خداوند هم حافظ آنهاست به عبارت بهتر آنها معصوم هستند
الْمُخْلِصِینَ : یعنی خالصان و جمع خالص می باشد . و اگر در ترجمه ها دقت شود مترجم فرق بین الْمُخْلَصِینَ و الْمُخْلِصِینَ را متوجه نبوده است و ترجمه درست از آب در نیامده است .
نکته ی سه : عِبَادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِینَ : از منهم در این عبارتی که از قول شیطان گفته شده فهمیده می شود که این افراد از خود مردم هستند و عین آنها هستند و می توانند مثل افراد دیگر مرتکب گناه شوند ولی به دلیل ایمان و صبری که دارند از ارتکاب گناه دوری می کنند زیرا یوسف به دلیل اینکه برهان و نشانه های خداوند را می بیند و بدان ایمان و یقین دارد از ارتکاب گناه دوری می کند زیرا آن معجرات را( باز شدن قفل ها به روی یوسف و شهادت کودک شیر خوار ) زلیخا هم دید ولی چون یقین و ایمانش مثل یوسف نبود کمتر تحت تاثیر قرار گرفت .
قالب : تفسیری |
گوینده : علی باقری |
منبع : تدبر در قران |
موضوع اصلی : اولیاءالله |
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
نظری ثبت نشده است.
● سوره ملک آیه 2 - اثبات ایمان عملی
به نام خدا
الَّذی خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَیاةَ لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً وَ هُوَ الْعَزیزُ الْغَفُورُ( الملک )
این آیه به آیه 172 اعراف برمی گردد که خداوند در آن می فرماید : « وَإِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِنْ بَنِیٓ آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَىٰٓ أَنْفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّکُمْ قَالُوا بَلَىٰ شَهِدْنَآ أَنْ تَقُولُوا یَوْمَ الْقِیَامَةِ إِنَّا کُنَّا عَنْ هَٰذَا غَافِلِینَ ( 172 اعراف ) با توجه به این آیه خداوند در عالم ذر از همه ی انس و جن و ملائک سوالی می پرسد و از آنها بر ربانیت خود گواهی می گیرد مبنی بر اینکه آیا به یگانگی و وحدانیت من و اینکه فقط من رب و پروردگار شما هستم ایمان دارید ؟ همگی در آن روز لساناً به این امر شهادت می دهند و خیلی ها از جن و انس به دروغ بر ربانیت خداوند شهادت می دهند و برای اینکه ریا و دروغگویی این دسته برای خودشان آشکار شود خداوند همه را به این دنیا می آورد تا مورد امتحان قرار دهد و در عمل برایشان اثبات کند که خیلی ها دروغ می گویند . اولین کسی که در این امتحان لو می رود شیطان است . لذا خداوند در قرآن فرمود " کان من الکافرین " او قبلا کافر بود منتها کفرش آشکار نبود و در قضیه ی سجده بر آدم این کفرش پس از امتحان عملی آشکار شد و نفرمود او کافر بود فرمود او از کافران بود یعنی ، کافران زیادی در راه اند که با امتحان در عمل جریان کفرشان آشکار خواهد شد . بنابراین منظور خداوند در این آیه این است که هدف من از اینکه شما را به این عالم وجود دنیوی وارد کردم و دوباره می میرانم و در آن دنیا زنده می کنم برای این است که عملا شما را مورد آزمایش قرار دهم و با انجام اعمال نیکو که در همین قران به آن دستور داده ام مورد امتحان قرار دهم تا به خود شما اثبات شود که چقدر مرا قبول دارید و بدون امتحان هم می توانستم این کار را بکنم ولی عزیز و غفور بودن من این امتحان عملی را اقتضا می کرد تا به خود شما اثبات شود که خیلی ها در گفتار و عمل یکی نیستید .
قالب : تفسیری |
گوینده : علی باقری |
منبع : تدبر شخصی |
موضوع اصلی : اَبرار |
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
نظری ثبت نشده است.
● سوره ملک آیه 1 - معنی لغت تبارک
تَبارَکَ الَّذی بِیَدِهِ الْمُلْکُ وَ هُوَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدیرٌ
بنده تمام ترجمهها را یکییکی بررسی کردم دیدم در ترجمهی این آیه یک پایکار میلنگد؛ زیرا هرکسی حواسش در ترجمه به سمت تبارک الذی: به معنی پربرکت است کسی» رفته و ترجمه نتوانسته ادای مطلب کند. اگر معنی امروزی تبارک را در اینجا در نظر داشته باشیم آیه در ترجمه دچار مشکل خواهد شد. ما برای ترجمهی این آیه باید به سراغ ریشهی واژهی تبارک برویم تا ببینیم منظور از تبارک و پربرکت بودن در اینجا چیست؟
تبارک از ریشهی بَرَکَ میباشد و به معنی زانو زدن شتر و ماندگار و ثابت شدن و سکنی گزیدن آن در یک مکان میباشد و برکه آب را هم ازآنجهت برکه میگویند که آب در آن ثابت مانده، جابجا و جاری نمیشود؛ و به بعضی از چیزها ازآنجهت بابرکت میگویند که ماندگار است و نعمتی است که بهراحتی و مفت و بیجهت از چنگ کسی خارج نمیشود مثل پول پربرکت که بهراحتی و مفت از دست نمیرود و بهاصطلاح در جیب و در حساب کسی ماندگار است و بادآوردهای نیست که با باد برود و سفرهی پربرکت هم نعمتش ثابت است و هیچوقت خالی نمیشود و الخ...
برک: (بَرَکَ –ُ بِرُوکاً و تَبراکاً و بَرّکَ و إستَبرَکَ)( البَعیرُ: شتر روی زانو نشست (بَرَکَ) بِلمَکان ِ: ماندگار شد، سکنی کرد، اقامت کرد (المنجد)
با توجه به ریشهی واژهی تبارک آیه در کل این معنی را میدهد.
حکومت و پادشاهی بر ملک و عالم به دست کسی ( خدایی ) است که حکومتش زوال ناپذیر ، همیشگی و پایدار است (پادشاهی اش مثل حکومت پادشاهان و حکمرانان دیگر دست به دست نمی شود ) و او بر انجام هر کاری قادر و تواناست و قدرتی بالاتر از قدرت او نیست
قالب : تفسیری |
گوینده : علی باقری |
منبع : منابع مختلف و تدبر شخصی |
موضوع اصلی : برکت |
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
نظری ثبت نشده است.
● سوره تکاثر آیه 8 - النعیم
منظور از نعیمی که در قیامت هرکسی به واسطه آن زیر سوال می رود چیست ؟
ثُمَّ لَتُسْأَلُنَّ یَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِیم ( تکاثر 8 )
در این آیه النعیم جمع نیست بلکه اسم مبالغه است یعنی نعمتی که ارزش آن خیلی زیاد است .از طرفی ال تعریف دارد و برای هر کسی هم شناخته شده است . بنابراین نمی تواند سوال از نعمت های فراوان منظور باشد و همچنین نمی تواند منظور از آن یک یک نعمت های خداوند باشد . در عربی صفت موقعی ال می گیرد که تابع اسمی باشد که ال دارد . در اینجا اگر آن را صفت بگیرم اسم معرفه قبل از آن محذوف است .
در قسمت تفسیر این آیه چون به روایاتی که در مورد النعیم اشاره شده دیگر بنده به آن نمی پردازم .
در زیارت نامه ی حضرت علی ( ع) می خوانیم :
« اَلسَّلامُ عَلى نِعْمَةِ اللَّهِ عَلَى الْأَبْرارِ» ( مفاتح الجنان زیارت نامه ی حضرت علی علیه السلام )
سلام بر نعمت خدا بر نیکان
حال این جمله از زیارت نامه ی علی (ع) را با ایه زیر مقایسه کنید :
إِنَّ الْأَبْرَارَ لَفِی نَعِیمٍ ( 22 مطففین ) ( 13 انفطار) دو بار در قران تکرار شده
همچنین در این آیه دقت کنید
...الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی...( مائده 3 )
در این آیه نیز پیامبر دین را به امتش اختصاص می دهد( دِینَکُمْ : دین تان را ) ولی نعمتی را که بر آنها تمام می کند به خودش نسبت می دهد (نِعْمَتِی : نعمتم را )
آنچه که از تدبر در این آیه به دست می آید این است که پیامبر به وسیله ی نعمتی که به خودش نسبت دارد دین امتش را تکمیل می کند . بنابراین نعمت در اینجا همان دین نیست زیرا دین به امتش تعلق دارد و نعمت به خودش .
در بین تمام زیارت نامه های معصومین نعمه الله لقبی هست که به امام علی (ع) اختصاص داده شده و به کسی دیگر اختصاص داده نشده . این نعمت چیزی نیست مگر ولایت مولا علی ( ع ) که خداوند در مورد آن بازخواست خواهد کرد . همان طور که در سوره نبا می فرماید در مورد او هر کسی زیر سوال خواهد رفت . در زیارت نامه ی امیرالمومنین علی ( ع ) می خوانیم :
السَّلامُ عَلَیک یا دِینَ اللّهِ الْقَوِیمَ، وَصِراطَهُ الْمُسْتَقِیمَ. السَّلامُ عَلَیک اَیهَا النَّبَاُ الْعَظِیمُ الَّذِی هُمْ فِیهِ مُخْتَلِفُونَ وَعَنْهُ یسْاَلُونَ.
همان طور که می دانیم تنها دعای واجب اهدنا الصراط المستقیم هست. صراط مستقیمی که مشخصه اصلی روندگاه آن این است که به آنها نعمت داده شده است. صراط الذین انعمت علیهم. از طرفی معصوم فرمود نحن صراط مستقیم و در زیارت نامه هم شهادت دادیم راه امام علی همان صراط مستقیم هست.
قالب : تفسیری |
گوینده : علی باقری |
منبع : منابع مختلف و تدبر شخصی |
موضوع اصلی : امام- امامت |
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
نظری ثبت نشده است.