از آیه: تا آیه:
انتخاب سوره :
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، شما هم می توانید تفسیر ای در سايت ثبت کنید، تا با نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود.
 » تفسیر المیزان - خلاصه
(وما کان هذا القران ان یفتری من دون ا لله و لکن تصدیق الذی بین یدیه و تفصیل الکتاب لا ریب فیه من رب العالمین ):(و این قرآن به گونه ای نیست که بتوان آن را به غیر خدا منتسب نمود، بلکه مصدق کتابهای آسمانی قبل از خود و جدا سازنده و تفصیل دهنده کتب آسمانی است و بدون هیچ تردیدی از ناحیه پروردگار جهانیان است )(17)،در این آیه خداوند نفی استعداد و شأنیت افتراء بودن قرآن را نموده و این نفی رساتر از نفی خود افتراست ، یعنی می فرماید: اصولا قرآن شأنش بالاتراست از اینکه پنداشته شود که از ناحیه غیرخدا نازل شده ، به جای آنکه صریحا بفرماید، قرآن از ناحیه غیر خدا نازل نشده و این از بلاغت قرآن است که از چنین تعبیری استفاده فرموده و آنگاه می فرماید،این قران تصدیق کننده کتب پیش از خود می باشد و مسلم است که قرآن به تورات و انجیل نزدیکتر بوده تا کتابهای نوح و ابراهیم (علیهماالسلام ) لذا قرآن مؤید مطالب حقه آن دو کتاب است و در عین حال قرآن جدا کننده اجزاء درهم آن کتابها نیز هست ، یعنی با توضیح و شرح معارف حقه دین الهی ، اجزاء بهم آمیخته آنها را از یکدیگر جدا ساخته ، چون دین در نزد خدا واحد است واختلافی در ادیان الهی نیست ، مگر در ناحیه اجمال و تفصیل و عبارت (لا ریب فیه من رب العالمین )به منزله علت جمله اول است . یعنی چون بدون هیچ تردیدی قرآن از ناحیه پروردگار عالم نازل شده ، لذاابدا نباید شائبه این امر وجود داشته باشد که قرآن از ناحیه غیر خداست . [ نظرات / امتیازها ]
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  سيد علي بهبهاني - تفسیر تسنیم
حالا مسئلهٴ وحی و نبوت و اینها می‌رسد. بعد از اثبات جریان توحید به مسئلهٴ نبوت می‌رسد. می‌فرماید شما می‌گویید به این‌که این کتاب، این قرآن کریم افتراست. یعنی معاذالله پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلم) از خودش یا از دیگران مایه گرفته این کتاب را ساخته، به شما ارائه کرده گفته کتاب الله است. شما باید از درون بررسی کنید این کتاب، کتاب جعلی نیست. کتابی نیست که کسی بتواند فِریه ببندد به او. ﴿و ما کان هذا القرآن أن یفترٰی من دون الله﴾ کارهای دیگر، مگر کسی می‌تواند آسمان خلق بکند، زمین خلق بکند، بعد بگوید خدا خلق کرده. کار خودش را به خدا نسبت بدهد، اینچنین نیست. این کارها فقط مخصوص ذات اقدس اِله است. فرمود این کتاب، کتاب فِریه بردار نیست. یعنی کسی غیر از خدا این کتاب را تدوین بکند بعد به خدا اسناد بدهد، اینچنین نیست. می‌گویید نه خب شما ﴿فاتوا بسورة من مثله﴾ و این طبع این کتاب فِریه بردار نیست. جعل پذیر نیست وقتی جعل پذیر نشد خودش بهترین دلیل است برای اینکه کلام الله است. تردید دارید جن و انس جمع بشوید یک سوره‌ای مثل این بیاورید. طبع این کتاب، طرز این کتاب، جوهر این کتاب آبی از جعل و افترا است. به عنوان ﴿ما کان هذا القرآن﴾ که نفی استمراری است اصلاً این سنخ. سنخ جعلی نمی‌تواند باشد ﴿وما کان هذا القرآن أن یفتری من دون الله﴾ تردید هم دارید باید تحدّی بکنید ﴿ولکن تصدیق الذی بین یدیه وتفصیل الکتاب لا ریب فیه من رب العالمین﴾ آنچه قبل از این کتاب آمده به نام انجیل مسیح (سلام الله علیه)، تورات موسی (سلام الله علیه) مربوط به عهدین بالآخره کتاب‌هایی که قبل از قرِآن کریم بود معارفشان را اِحیا می‌کند، تصدیق می‌کند. البته منهاج و شریعتش با آن فرق می‌کند. که ﴿لکلٍّ جعلنا منکم شرعةً ومنهاجًا﴾ ولی خطوط کلیش را تصدیق می‌کند. بنابراین نسبت به اهل کتاب می‌شود جدال احسن. یعنی هم مبادی‌اش معقول است، هم مقبول. نسبت به مشرکان می‌شود حکمت. یعنی برهان محض. چون آنها جدال، کتاب اهل، کتاب را هم قبول نداشتند. نسبت به اهل کتاب جدال است یعنی هم مقدمات معقول دارد هم مقبول. معقول دارد می‌فرماید به این‌که این کار، کار بشر نیست نشانه‌اش تعدّی است که همهٴ شما درس خوانده‌ها، این‌که یک نفر است و درس نخوانده. شما همهٴ درس خوانده‌هایتان را جمع کنید. هم همه‌تان بیایید، هم درس خوانده‌هایتان باشند. خب یک نفر درس نخوانده عبدی را که این امّی است یک همچه کتابی آورده، شما همهٴ درس خوانده‌هایتان با هم جمع بشوید یک همچه کتابی بیاورید. یا یک سوره مثل این بیاورید. اینکه نمی‌توانید معلوم می‌شود کتاب جعلی نیست. نسبت به مشرکان حکمت محض است. نسبت به اهل کتاب گذشته از اینکه حکمت است یعنی مبادی معقول دارد، مقبول هم دارد، مبادی مقبول دارد. می‌فرماید این حرف‌هایش که همان حرف‌هایی است که در کتاب‌های شما است. خطوط کلی شما است. در کتاب‌های شما هم که بشارت دادند به یک همچه مطلبی. خب چرا قبول نمی‌کنید؟ شما که عهدین را قبول دارید خطوط کلّی عهدین را قبول دارید. این هم که تصدیق همان کتاب است. آن کتاب هم که تبشیر همین کتاب است. خب باید قبول کنید دیگر. اگر کتاب شما مبشِّر چنین کتابی است که ﴿یعرفونه کما یعرفون أبنائهم﴾ شما وجود مبارک پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) را می‌شناسید همانطوری که اعضای خانوادگی‌تان را می‌شناسید. اینقدر به طور شفّاف خصوصیاتش در کتاب‌های شما وارد شده. پس شما می‌شناسید، در کتاب‌هایتان بشارت داده شده و این کتاب هم همان حرف‌های شما را ﴿مصدقاً لما بین یدیه﴾ تصدیق دارد. پس از طرف لاحق تصدیق است، از طرف سابق تبشیر است، علامتهایش هم که هست، شما علامت‌هایش را هم که می‌دانید. پس نسبت به اهل کتاب می‌شود جدال احسن. یعنی مبادی‌اش هم معقول است و هم مقبول. نسبت به مشرکان حجاز می‌شود حکمت. برای اینکه آنها دیگر از این مبادی مقبول کمک نگرفتند ﴿وتفصیل الکتاب لا ریب فیه من رب العالمین﴾ [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
1) : عالی است
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  حاجيه تقي زاده فانيد - تفسیر مجمع البیان
سند جاودانه درستى دعوت پیامبر پس از ترسیم زنجیره اى از شگفتیهاى آفرینش و دلایل روشن یکتایى و قدرت خدا، اینک قرآن در این آیات به سندِ درستى دعوت پیامبر و حقانیّت رسالت و کتاب او پرداخته و در نفى بافته هاى شرک گرایان - که گاه قرآن را تراویده از اندیشه بلند پیامبر عنوان مى دادند و گاه با بهانه جویى قرآن دیگرى را از آن حضرت مى خواستند - مى فرماید:

وَما کانَ هذَا الْقُرْانُ اَنْ یُفْتَرى مِنْ دُونِ اللَّهِ

چنان نیست که این قرآنِ پر شکوه از سوى غیر خدا و بدون دریافت وحى از جانب او، سر هم بندى شده باشد.

وَلکِنْ تَصْدیقَ الَّذى بَیْنَ یَدَیْهِ

نه، هرگز! بلکه این کتاب تصدیق کننده دیگر کتابهاى آسمانى است که پیش از آن از سوى خدا فرود آمده اند.

این فراز از آیه شریفه از سویى شهادتى است از جانب خدا که قرآن، کتابهاى آسمانى پیشین، همچون تورات، انجیل و زبور «داود» را گواهى مى کند و از دگر سو نشانگر حقانیت و آسمانى بودن آنهاست، و از طرف سوّم نویدها و بشارتهایى را که در کتابهاى پیشین در مورد این کتاب و آورنده اش آمده، همه را تصدیق مى کند و نشان مى دهد که مصداق بارز و روشن همان نویدها و بشارت هاست.

و به باور برخى منظور این است که: این قرآن گواه است که روز رستاخیز خواهد آمد و هنگامه حساب و کتاب و پاداش و کیفر فرا خواهد رسید.

وَتَفْصیلَ الْکِتابِ

و نیز بیان کننده مفاهیم بلند، معارف انسانساز و مقررات دین خداست.

و از دیدگاه برخى دیگر، بیانگر دلیلها و برهانهایى است که در امور دین و قلمرو آیین بدان نیاز است.

لارَیْبَ فیهِ مِنْ رَّبِّ الْعالَمینَ.

و در آن هیچ تردیدى نیست و از جانب پروردگار جهانیان فرود آمده است و سند جاودانه و معجزه پرشکوه و بى مانندى است که هیچ کسى نمى تواند همانندش را بیاورد. [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » تفسیر کشاف
وما کان هذا القرآن ) افتراء (من دون الله ولکن ) کان (تصدیق الذی بین یدیه ) وهو ما تقدمه من الکتب المنزلة ، لانه معجز دونها فهو عیار علیها وشاهد لصحتها ، کقوله تعالی (هو الحق مصدقا لما بین یدیه ) وقری ء : ولکن تصدیق الذی بین یدیه وتفصیل الکتاب ، علی : ولکن هو تصدیق وتفصیل . ومعنی (وما کان أن یفتری ) وما صح وما استقام ، وکا ن محالا أن یکون مثله فی علو أمره وإعجازه مفتری (وتفصیل الکتاب ) وتبیین ما کتب وفرض من الاحکام والشرائع ، من قوله (کتاب الله علیکم ) . فإن قلت : بم اتصل قوله (لا ریب فیه من رب العالمین ) قلت : هو داخل فی حین الاستدراک . کأنه قال : ولکن کان تصدیقا وتفصیلا منتفیا عنه الریب کائنا من رب العالمین . ویجوز أن یراد : ولکن کان تصدیقا من رب العالمین وتفصیلا منه لاریب فی ذلک . فیکون (من رب العالمین ) متعلقا بتصدیق وتفصیل ، أویکون (لاریب فیه ) اعتراضا ، کما تقول : زید لاشک فیه کریم [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  نيره تقي زاده فايند - یوسفعلی
1429. The Book: Cf. 3:23 and n. 366. Allah's revelation throughout the ages is one. The Qur'an confirms, fulfils, completes, and further explains the one true revelation, which has been sent by the One True God in all ages. [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  مرضيه علمدار .ب - برگزیده تفسیر نمونه
عظمت و حقانیت دعوت قرآن: در اینجا قرآن به پاسخ قسمت دیگرى از سخنان نارواى مشرکان مى‏پردازد، چرا که آنها تنها در شناخت مبدأ گرفتار انحراف نبودند، بلکه به پیامبر اسلام صلّى اللّه علیه و آله نیز افترا مى‏زدند، که قرآن را با فکر خود ساخته و به خدا نسبت داده است.

آیه مى‏گوید: «شایسته نیست که این قرآن بدون وحى الهى به خدا نسبت داده شده باشد» (وَ ما کانَ هذَا الْقُرْآنُ أَنْ یُفْتَرى‏ مِنْ دُونِ اللَّهِ).
سپس به ذکر دلیل بر اصالت قرآن و وحى آسمانى بودنش پرداخته، مى‏گوید:
«ولى این قرآن کتب آسمانى پیش از خود را تصدیق مى‏کند» (وَ لکِنْ تَصْدِیقَ الَّذِی بَیْنَ یَدَیْهِ).
یعنى تمام بشارات و نشانه‏هاى حقانیتى که در کتب آسمانى پیشین آمده بر قرآن و آورنده قرآن کاملا منطبق است و این خود ثابت مى‏کند که تهمت و افترا بر خدا نیست و واقعیت دارد.

سپس دلیل دیگرى بر اصالت این وحى آسمانى ذکر کرده، مى‏گوید: «و این قرآن شرح کتب اصیل انبیاء پیشین و بیان احکام اساسى و عقائد اصولى آنها است و به همین دلیل شکى در آن نیست که از طرف پروردگار عالمیان است» (وَ تَفْصِیلَ الْکِتابِ لا رَیْبَ فِیهِ مِنْ رَبِّ الْعالَمِینَ).
و به تعبیر دیگر هیچ گونه تضادى با اصول برنامه انبیاء گذشته ندارد، بلکه تکامل آن تعلیمات و برنامه‏ها در آن دیده مى‏شود، و اگر این قرآن مجعول بود حتما مخالف و مباین آنها بود. [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  عبدالله عبداللهي - تفسیر إثنى عشری
بعد از آن در رد قول آنها که قرآن را افتراى پیغمبر دانسته و درخواست نزول غیر آن و تبدیل آن را مى نمودند مى فرماید: وَ مٰا کٰانَ هٰذَا اَلْقُرْآنُ :و نباشد و نشاید این قرآن با وجود دلایل و اعجاز

أَنْ یُفْتَرىٰ مِنْ دُونِ اَللّٰهِ :اینکه بافته و ساخته شود از غیر خدا، یعنى این قرآن با کمال اتقان و استحکام، سزاوار نیست مفتراى بشر باشد، بلکه وحى الهى و کلام سبحانى است یا سزاوار نیست این قرآن براى افتراى بر خدا، یعنى وصف او وصف چیزى نیست که ممکن باشد افترا و به خدا نسبت داده شود، زیرا مفترى، دروغ، و از کلام بشر باشد، و این قرآن معجزه و کلام خالق البشر است، و کلیّۀ عقول عالم از آوردن به مثل آن عاجزند تا روز قیامت و انقراض عالم وَ لٰکِنْ تَصْدِیقَ اَلَّذِی بَیْنَ یَدَیْهِ :و لکن تصدیق کننده است آنچه پیش بوده از کتب آسمانى و موافق و مطابق آن، یعنى با وجود اعجاز، گواه کتب منزله است این شهادتى است از خداى تعالى بر اینکه قرآن صدق و شاهد است آنچه را در تورات و انجیل و زبور و سایر صحف منزله است به حقانیت یا مصدق امورى است که در پیش او باشد از بعث و نشور و حساب و ثواب و عقاب

برهان آیۀ شریفه برهانى است بر راستى و درستى نبوت حضرت خاتم صلّى اللّه علیه و آله و اعجاز قرآن مجید: اما برهان 1 بدین تقریر: کتب منزلۀ سابقۀ غیر محرفه، در آیات متعدده تصریح نموده به بشارت حضرت خاتم محمّد صلّى اللّه علیه و آله و اوصاف خاصۀ آن سرور، چنانچه منصفین احبار و رهبانان معترف و مقر شدند، پس بعثت آن حضرت با قرآن شریف هرآینه اقوى برهانى است بر تصدیق کتب منزله و تحقق اخبار سماویه

اما تقریر برهان 2 آنکه ارباب سیر و تواریخ متفقند بر آنکه نشو و نماى پیغمبر در مکه، و به حسب ظاهر امى، و تمام شهر هم بى سواد الّا چند نفرى آن هم ناقص، و نیز نزد کسى درس نخوانده، و براى تحصیل علوم مسافرت نکرده، و مکه مرکز علمى نبوده، و کتب علمیه نداشته، منتها فصاحت فطرى داشتند؛ در چنین بلدى مبعوث و دعوت به رسالت و آوردن قرآنى که مشتمل بر علوم و معارف و حکمت نظرى و عملى و حاوى قصص و احوال اقوام سلف که در هیچ تاریخى ثبت نشده و قوم هم در کمال شدت عداوت نسبت به آن حضرت؛ بنابراین اگر ذکر قصص، موافق تورات و انجیل نبودى، هرآینه اقدام در قدح و طعن و رد نمودى که این گفته ها مخالف کتب ما مى باشد، پس سکوت آنها ثابت نماید تطابق آن را با کتب منزله با آنکه حضرت ابدا مطالعۀ کتابى ننموده و از کسى هم نیاموخته، در این صورت محقق یابد اخبار بر این واقعات، وحى الهى و اعجاز قرآنى است

وَ تَفْصِیلَ اَلْکِتٰابِ :و بیان کنندۀ آنچه نوشته و فرض شده از اوامر و نواهى و حلال و حرام و احکام شرعیات یا بیان کننده آنچه را که محتاجند از دلایل و براهین در امور دین لاٰ رَیْبَ فِیهِ مِنْ رَبِّ اَلْعٰالَمِینَ :شکى نیست در قرآن که نازل شده از جانب پروردگار عالمیان و معجزۀ باقیه است که عاجزند از آوردن به مثل آن یا قابلیت شک ندارد به سبب متقن و محکم بودن، اگرچه بى قابلیتها شک در آن نمایند، لکن در واقع سزاوار و شایستۀ شک نباشد؛ یا آنکه کتاب طویل جامع علوم اولین و آخرین، لا بد به حسب مجراى طبیعى باید مشتمل باشد بر نوعى از اختلاف و تناقض و چون اختلافى در آن نباشد، در اعجاز آن شکى نخواهد بود که خارق عادت بشر، و منزل از جانب خالق البشر است

تحقیق علماء اعلام وجوه بسیارى در اعجاز قرآن ذکر نموده؛ از جمله نزد بعضى معجزه است به سبب اشتمال بر اخبار به غیب از گذشته و آینده که مفاد آیۀ «تَصْدِیقَ اَلَّذِی بَیْنَ یَدَیْهِ » باشد و نزد اکثر از جهت جامعیت علوم معاش و معاد بشر به قسمى که اتم و اکمل از آن متصور نخواهد بود، و اشاره به این است آیۀ «وَ تَفْصِیلَ اَلْکِتٰابِ » و تحقیق مطلب آنکه: حکمت بر دو قسم باشد: حکمت نظریه و حکمت عملیه

حکمت نظریه: عبارت است از علم به افعال و اعمالى که وجود آنها تحت قدرت و اختیار ما نباشد، و آن بر سه قسم است: 1 علم به احوال چیزهائى که محتاج نباشد در وجود و تعقل به ماده، مثل آلت و آن را علم اعلى و علم الهى و فلسفۀ اولى گویند 2 علم به احوال چیزهائى که محتاج باشد به ماده در وجود خارجى نه تعقل مثل کره آن را علم وسط و ریاضى دانند 3 علم به احوال چیزهائى که محتاج به ماده دارد در وجود خارجى و تعقل، مثل انسان آن را علم ادنى و علم طبیعى نامند

حکمت عملیّه عبارت است از علم به احوال چیزهائى که وجود آنها به قدرت و اختیار ما باشد؛ و آن نیز بر سه قسم است: 1 علم اخلاق: عبارت است از علم به مصالح شخصى و انفرادى از تخلیه رذائل و تحلیۀ به فضائل 2 علم تدبیر منزل: عبارت است از علم به مصالح اجتماعى نسبت به یک خانواده مثل پدر و اولاد و احفاد و مالک و مملوک 3 علم سیاست مدن: عبارت است از علم به مصالح نوعیه و نظام جامعۀ بشریه

و به دقت نظر و تأمل، شخص عاقل دریابد که قرآن مجید جامع علوم مذکوره است به نحو اتم و اکمل، خصوصا نسبت به مصالح شخصى و نوعى که تمام جزئیات فروعات احکام را بیان فرموده، و البته چنین کتاب جامعى از عهدۀ بشر خارج و معجزه خواهد بود وجوه دیگر هم در اعجاز قرآن ذکر نموده که شمه اى از آنها در مقدمات همین تفسیر عنوان شده [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » تفسیر عاملی
«وَ لٰکِنْ تَصْدِیقَ اَلَّذِی بَیْنَ یَدَیْهِ وَ تَفْصِیلَ اَلْکِتٰابِ » 37 طبرى: یعنى این قرآن از جانب خدا فرستاده شده است بااینکه کتابهاى آسمانى سابق را هم قبول دارد و درست و راست مى شمارد و هم روشن مى کند کتاب نوشته شده و وظائف معین شدۀ براى امت محمد

مجمع: بعضى گفته اند: یعنى راست مى شمارد آنچه در جلو دارد به آینده که قیامت و حسابى و پاداش باشد و وسیله است براى توضیح معانى در قرآن مربوط باحکام حلال و حرام و بعضى گفته اند: یعنى وسیله ى توضیح و استدلال امور دینى است [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » تفسیر مخزن العرفان در علوم قرآن
وَ مٰا کٰانَ هٰذَا اَلْقُرْآنُ أَنْ یُفْتَرىٰ مِنْ دُونِ اَللّٰهِ وَ لٰکِنْ تَصْدِیقَ اَلَّذِی بَیْنَ یَدَیْهِ وَ تَفْصِیلَ اَلْکِتٰابِ لاٰ رَیْبَ فِیهِ مِنْ رَبِّ اَلْعٰالَمِینَ این آیه اشاره است به اینکه شأن و عظمت قرآن بالاتر از گفتار نارواى مشرکین و کافرین است که گمان مى کردند یا مى گفتند چنانچه در آیاتى به آن اشاره نموده که این قرآن ساخته شده خود محمد صلّى اللّه علیه و آله و سلّم است و بخدا نسبت مى دهد آیه براى رفع اشتباه آنها بدو مطلب سخن آنان را ردّ مى کند یکى اینکه قرآن تصدیق مى کند و گواهى مى دهد بر صحت آنچه پیش از شما از کتابهاى آسمانى مثل تورات و انجیل نازل شده و نزد شما حاضر است که آنها حق است و از نزد پروردگار عالمیان فرود آمده،و دیگر اینکه بیان مى کند معانى مجملات قرآن را و بیان مى کند دلیل آنچه را که محتاجید به آن در امر دینتان،و شکّ نیست در اینکه قرآن از جانب خدا نازل شده است و اینکه معجزه است و احدى قدرت ندارد که مثل یک سوره کوچک آن را بیاورد [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » تفسیر نور
پیام ها:
1 جامعیّت قرآن و محتواى آن به گونه اى است که افترا و انتساب آن به غیر خدا به آن نمى چسبد «أَنْ یُفْتَرىٰ »

2 کتاب هاى آسمانى مؤیّد یکدیگرند تفاوت در اجمال و تفصیلِ محتواى آنهاست «تَصْدِیقَ اَلَّذِی بَیْنَ یَدَیْهِ »

3 قرآن وسیله ى رشد و تربیت است هٰذَا اَلْقُرْآنُ مِنْ رَبِّ اَلْعٰالَمِینَ
[ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » تفسیر کاشف
وَ مٰا کٰانَ هٰذَا اَلْقُرْآنُ أَنْ یُفْتَرىٰ مِنْ دُونِ اَللّٰهِ ؛ این قرآن نباید به غیر خدا نسبت داده شود، به این دلایل:

1 اعجازش در اسلوب و روش بیانى است؛

2 داراى علوم و شریعت انسانى است؛

3 مشتمل بر آداب اجتماعى است؛

4 از غیب خبر مى دهد و دلایل دیگر که باوجود این دلایل، محال است قرآن از سوى غیر خدا باشد وَ لٰکِنْ تَصْدِیقَ اَلَّذِی بَیْنَ یَدَیْهِ ؛ لکن کتاب هاى آسمانى قبلى را تصدیق مى کند وَ تَفْصِیلَ اَلْکِتٰابِ مراد از کتاب در اینجا تمام قوانینى است که خداوند آن را به منظور تأمین سعادت دنیا و آخرت انسان تشریع کرده است لاٰ رَیْبَ فِیهِ مِنْ رَبِّ اَلْعٰالَمِینَ ؛ یعنى براى هیچ خردمندى سزاوار نیست که درباره کتاب خدا تردید کند، در حالى که این کتاب، دربردارنده معجزات و آیاتى است که فطرت پاک و عقل سالم نسبت به آنها یقین دارد [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.