از آیه: تا آیه:
انتخاب سوره :
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، شما هم می توانید تفسیر ای در سايت ثبت کنید، تا با نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود.
 » تفسیر المیزان - خلاصه
(الهیکم التکاثر):(مسابقه تفاخر و تکاثر شما را به خود مشغول ساخت ) [ نظرات / امتیازها ]
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  حاجيه تقي زاده فانيد - تفسیر اثنا عشری‏
أَلهاکُم‌ُ التَّکاثُرُ (1)

‌ذلک‌‌که‌أَلهاکُم‌ُ التَّکاثُرُ: مشغول‌ ساخت‌ ‌شما‌ ‌را‌ مفاخرت‌ ‌بر‌ یکدیگر ‌به‌ بسیاری‌ قبیله‌ و عشیره‌ ‌از‌ اطاعت‌ ‌خدا‌ و یاد آخرت‌. [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » تفسیر انگلیسی- ابن کثیر
Allah says that all are preoccupied by love of the world, its delights and its adornments, and this distracts you from seeking the Hereafter and desiring it. This delays you until death comes to you and you visit the graves, thus becoming its inhabitants. In Sahih Al-Bukhari, it is recorded in the Book of Ar-Riqaq (Narrations that soften the Heart) from Anas bin Malik, who reported that Ubayy bin Ka`b said, "We used to think that this was a part of the Qur'an until the Ayah was revealed which says;


﴿أَلْهَـکُمُ التَّکَّاثُرُ ﴾


(The mutual increase diverts you.)'' He was referring to the Hadith in which the Prophet said,


«لَوْ کَانَ لِابْنِ آدَمَ وَادٍ مِنْ ذَهَب»


(If the Son of Adam had a valley of gold, he would desire another like it...) Imam Ahmad recorded from `Abdullah bin Ash-Shikhkhir that he said, "I came to the Messenger of Allah while he was saying,


﴿أَلْهَـکُمُ التَّکَّاثُرُ ﴾


یَقُولُ ابْنُ آدَمَ: مَالِی مَالِی، وَهَلْ لَکَ مِنْ مَالِکَ إِلَّا مَا أَکَلْتَ فَأَفْنَـیْتَ، أَوْ لَبِسْتَ فَأَبْلَیْتَ، أَوْ تَصَدَّقْتَ فَأَمْضَیْتَ؟»


((The mutual increase diverts you.)'' He was referring to the Hadith in which the Prophet said,


«لَوْ کَانَ لِابْنِ آدَمَ وَادٍ مِنْ ذَهَب»


(If the Son of Adam had a valley of gold, he would desire another like it...) Imam Ahmad recorded from `Abdullah bin Ash-Shikhkhir that he said, "I came to the Messenger of Allah while he was saying,


﴿أَلْهَـکُمُ التَّکَّاثُرُ ﴾


یَقُولُ ابْنُ آدَمَ: مَالِی مَالِی، وَهَلْ لَکَ مِنْ مَالِکَ إِلَّا مَا أَکَلْتَ فَأَفْنَـیْتَ، أَوْ لَبِسْتَ فَأَبْلَیْتَ، أَوْ تَصَدَّقْتَ فَأَمْضَیْتَ؟»


((The mutual increase diverts you.)( The Son of Adam says, "My wealth, my wealth.'' But do you get anything (of benefit) from your wealth except for that which you ate and you finished it, or that which you clothed yourself with and you wore it out, or that which you gave as charity and you have spent it)'' Muslim, At-Tirmidhi and An-Nasa'i also recorded this Hadith. Muslim recorded in his Sahih from Abu Hurayrah that the Messenger of Allah said,


«یَقُولُ الْعَبْدُ: مَالِی مَالِی، وَإِنَّمَا لَهُ مِنْ مَالِهِ ثَلَاثٌ: مَا أَکَلَ فَأَفْنَى، أَوْ لَبِسَ فَأَبْلَى، أَوْ تَصَدَّقَ فَأَمْضَى، وَمَا سِوَى ذَلِکَ فَذَاهِبٌ وَتَارِکُهُ لِلنَّاس»


(The servant says "My wealth, my wealth.'' Yet he only gets three (benefits) from his wealth: that which he eats and finishes, that which he eats and finishes, that which he wears until it is worn out, or that which he gives in charity and it is spent. Everything else other than that will go away and leave him for the people.) [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » تفسیر راهنما

1 - تلاش براى برترى یافتن بر دیگران در ثروت و منزلت، مردم را به خود مشغول ساخته، از اهداف مهم تر باز داشته است.

ألهیکم التکاثر

«الهاه کذا»; یعنى، او را مشغول ساخته و از امر مهم تر باز داشت (مفردات). تکاثر، به معناى «مکاثرة» است; یعنى، افزون تر بودن را ابزار غلبه بر دیگران قرار دادن (تاج العروس) و یا رقابت با یکدیگر در فراوانى مال و عزت. (مفردات)

2 - تفاخر بر دیگران و رقابت با یکدیگر در مقام و ثروت، نکوهیده و ناروا است.

ألهیکم التکاثر

3 - ضرورت پرهیز از سرگرمى ها و ترک امور بازدارنده از توجّه به حسابرسى ها در قیامت

ألهیکم التکاثر

آیه «لتسئلنّ یومئذ عن النعیم» در آخر سوره ـ که بر حسابرسى از نعمت ها دلالت دارد ـ نشانگر آن است که سرگرم شدن به تکاثر، مایه غفلت از حسابرسى است و باید انسان از آنچه او را سرگرم ساخته و از اهداف نعمت ها بازمى دارد، پرهیز کند تا هنگام حسابرسى نعمت ها، پاسخى داشته باشد.

4 - افزون تر بودن تعداد، نشان برترى قبیله اى بر قبایل دیگر در فرهنگ جاهلى

ألهیکم التکاثر

آیه بعد، در یکى از احتمالات آن ناظر به ماجراى تفاخر دو قبیله از قریش، با یکدیگر است تا آن جا که به شمارش مردگان و اثبات فزونى افراد خود پرداختند. ارتباط آن با «تکاثر» در این آیه، بیانگر برداشت یاد شده است.

5 - «عن على بن أبى طالب(ع) قال: نزلت «ألهیکم التّکاثر» فى عذاب القبر;(1)

از على(ع) روایت شده که فرمود: [سوره] «ألهیکم التکاثر»، در مورد عذاب قبر نازل شده است». [;یعنى، تا زمان دیدار عذاب قبر به تفاخر سرگرم هستید].

6 - «قال أمیرالمؤمنین: ... و التکاثر لهو و شغل و استبدال الذى هو أدنى بالذى هو خیر;(2)

امیرالمؤمنین(ع) فرمود: ... «تکاثر» سرگرمى و مشغول شدن به چیزى و عوض قرار دادن چیز پست تر به جاى چیز بهتر است».

7 - «قرأ رسول اللّه(ص) «ألهیکم التّکاثر» ثمّ قال: تکاثر الأموال جمعها من غیر حقّها و منعها من حقّها و سدّها فى الأوعیة;(3)

رسول خدا(ص) آیه «ألهیکم التکاثر» را تلاوت کرد آن گاه فرمود: «تکاثر اموال» جمع آورى آن از غیر راه مشروع و خود دارى از پرداخت حق واجب آن و مسدود ساختن و بى استفاده گذاردن آن در ظروف است».

8 - «قال علىّ(ع) بعد تلاوة «ألهیکم التکاثر حتّى زرتم المقابر» یا له مراماً ما أبعدَه و زَوْراً ما أغفلَه و خطراً ما افظعَه... أفبمصارع أباءهم یفخرون أم بعدید الهلکى یتکاثرون ... و لاَن یکونوا عِبَراً أحقّ من أن یکونوا مفتخراً;(4)

على(ع) بعد از تلاوت آیه «ألهیکم التکاثر حتّى زرتم المقابر»، فرمود: شگفتا چه هدف بسیار دورى! و چه زیارت کنندگان غافلى و چه خرامیدن بسیار زشتى! آیا به محل زمین خوردن پدران خویش مى نازند و یا به تعداد هلاک شدگان [اقوام خود ]مباهات مى کنند؟ ... به راستى اینها مایه عبرت قرار گیرند، سزاوارتر است تا مایه مباهات و افتخار باشند». [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » تفسیر ص‍ف‍ی‌ ع‍ل‍ی ش‍اه‌
فخریتهای‌ ‌شما‌ بی‌معذرت‌ مر ‌شما‌ ‌را‌ داشت‌ باز ‌از‌ آخرت‌

‌پس‌ بهم‌ ‌از‌ کثرت‌ مردان‌ خویش‌ فخر کردید آنکه‌ مردمانست‌ بیش‌ [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » تفسیر مجمع البیان
جنون زورمدارى و زرسالارى یا تکاثر و تفاخر

سوره پیش با توّجه دادن دل هاى حق طلب و کمال جو به سراى آخرت و نعمت هاى شکوهبار آن براى خوبان و نیک اندیشان و عذاب و آتش دوزخ به ظالمان و مرگ اندیشان به پایان رسید، اینک این سوره با نکوهش از تکاثر و تفاخر - که انسان را از یاد خدا و سراى آخرت دستخوش غفلت مى کند - آغاز مى گردد.

در آیه نخست با آهنگى بسیار خیرخواهانه، امّا آکنده از نقد و نکوهش مى فرماید:

أَلْهاکُمُ التَّکاثُرُ

تفاخر به بیشتر داشتن ثروت و قدرت و مباهات بر یکدیگر بر فزونى مال و فرزند، شما را از اطاعت و عبادت خدا و یاد سراى آخرت دستخوش غفلت و فراموشى ساخت.

تا کارتان و پایتان به گورستان رسید و قبرهاى مردگانتان را هم شمردید، و بر شمار بیشتر آنها بر یکدیگر فخر فروختید. [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » تفسیر نمونه
بلاى تکاثر و تفاخر!
در این آیات نخست با لحنى ملامت بار مى فرماید: تفاخر و مباهات بر یکدیگر شما را از خدا و قیامت به خود مشغول داشت (الهاکم التکاثر).
این احتمال نیز در تفسیر آیه داده شده است که ((تکاثر)) و ((تفاخر)) آنچنان آنها را به خود مشغول داشته که تا لحظه ورود در قبر نیز ادامه دارد.
ولى معنى اول با تعبیر ((زرتم المقابر)) و همچنین شاءن نزولها و خطبه نهج البلاغه که به خواست خدا بعدا به آن اشاره مى شود سازگارتر است .
((الهاکم )) از ماده ((لهو)) به معنى سرگرم شدن به کارهاى کوچک و غافل ماندن از اهداف و کارهاى مهم است ، راغب در مفردات مى گوید: ((لهو)) چیزى است که انسان را به خود مشغول داشته ، و از مقاصد و اهدافش باز مى دارد.
((تکاثر)) از ماده کثرت به معنى تفاخر و مباهات و فخرفروشى بر یکدیگر است . <3> [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » تفسیر کشاف
ألهاه عن کذا وأقهاه : إذا شغله . و ( التکاثر ) التباری فی الکثرة والتباهی بها ، وأن یقول هؤلاء : نحن أکثر ، وهؤلاء : نحن أکثر . روی أن بنی عبد مناف وبنی سهم تفاخروا أیهم أکثر عددا ، فکثرهم بنو عبد مناف فقالت بنو سهم : إن البغی أهلکنا فی الجاهلیة فعادونا بالأحیاء والأموات ، فکثرتهم بنوسهم . [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  نيره تقي زاده فايند - تفسیرهدایت
[1] ‌در‌ حدیثی‌ شریف‌ آمده‌ ‌است‌: «ای‌ پسر آدم‌؟ ‌اگر‌ ‌از‌ دنیا چیزی‌ ‌را‌ خواهانی‌ ‌که‌ بسنده‌ات‌ ‌باشد‌ و تو ‌را‌ کفایت‌ کند، ساده‌ترین‌ چیز ‌در‌ ‌آن‌ تو ‌را‌ بسنده‌ ‌است‌، و ‌اگر‌ خواهان‌ چیزی‌ هستی‌ ‌که‌ بسنده‌ات‌ نباشد، ‌هر‌ چه‌ ‌در‌ ‌آن‌ ‌است‌ ‌برای‌ توکافی‌ نیست‌». و ‌در‌ حدیثی‌ دیگر ‌از‌ ‌رسول‌ اللّه‌‌-‌ ‌صلی‌ اللّه‌ ‌علیه‌ و آله‌‌-‌ آمده‌ ‌است‌:

«پسر آدم‌ می‌گوید: مال‌ ‌من‌ مال‌ ‌من‌ ‌است‌، و چیزی‌ ‌از‌ مال‌ تو ‌از‌ ‌آن‌ تو نیست‌ مگر آنچه‌ می‌خوری‌ و ‌آن‌ ‌را‌ نابود می‌کنی‌، ‌ یا ‌ می‌پوشی‌ و کهنه‌ می‌کنی‌، ‌ یا ‌ ‌به‌ صدقه‌ می‌دهی‌ و ‌به‌ صورت‌ خوب‌ مصرف‌ می‌کنی‌».«1»

‌آن‌ کس‌ ‌که‌ تلاش‌ ‌در‌ سیر کردن‌ آزمندی‌ و فزون‌ خواهی‌ ‌خود‌ می‌کند، پیش‌ ‌از‌ ‌آن‌ ‌که‌ ‌به‌ یک‌ دهم‌ ‌از‌ حرص‌ ‌خود‌ صورت‌ تحقق‌ بخشد، ‌به‌ دیدار گور خویش‌ می‌رود، آیا داستان‌ دارندگان‌ میلیونها ‌را‌ شنیده‌ای‌! آیا ‌در‌ ‌اینکه‌ اندیشیده‌ای‌ ‌که‌ ‌به‌ چه‌ سبب‌ ‌در‌ ‌آن‌ می‌کوشند ‌که‌ ‌در‌ عین‌ داشتن‌ دهها برابر نیازمندی‌ ‌خود‌ باز ‌هم‌ ‌به‌ مال‌ بیشتری‌ ‌از‌ دنیا دسترس‌ پیدا کنند!؟ پیوسته‌، ‌به‌ گمان‌ خویش‌، ‌در‌ میان‌ راه‌ جای‌ دارند، بدان‌ سبب‌ ‌که‌ می‌خواهند ‌به‌ بزرگترین‌ رقم‌ دسترس‌ یابند، ‌در‌ صورتی‌ ‌که‌ ارقام‌ پایان‌ ندارد، یکی‌ ‌از‌ آنان‌ ‌به‌ ‌من‌ ‌گفت‌: نمی‌دانم‌ چه‌ اندازه‌ مالکم‌، و دیگری‌ می‌گفت‌: سبب‌ تلاش‌ شدید ‌او‌ دست‌ یافتن‌ ‌به‌ ثروت‌ نیست‌، بلکه‌ می‌خواهد ‌در‌ ‌آن‌ ‌بر‌ دیگری‌ پیشی‌ گیرد، و چون‌ ‌به‌ ‌او‌ گفتم‌: ‌تا‌ کی‌! ‌گفت‌: همیشه‌ ثروتمندتری‌ ‌از‌ ‌من‌ وجود دارد، ‌پس‌ پیوسته‌ ‌در‌ کار جستجو ‌برای‌ دست‌ یافتن‌ ‌به‌ بیشترم‌؟ و همین‌ ‌آن‌ فزون‌ بالی‌ (تکاثر) ‌است‌ ‌که‌ ‌بر‌ مشاعر آدمی‌ مستولی‌ می‌شود و جایی‌ ‌برای‌ اندیشیدن‌ درباره آخرت‌ باقی‌ نمی‌گذارد.

«‌ذلک‌‌که‌أَلهاکُم‌ُ التَّکاثُرُ‌-‌ فزون‌ طلبی‌ ‌شما‌ ‌را‌ ‌به‌ ‌خود‌ مشغول‌ داشت‌،» ‌که‌ آخرت‌ ‌را‌ ‌از‌ یاد ‌شما‌ برد، و میان‌ مفسران‌ ‌در‌ ‌اینکه‌ باره‌ اختلاف‌ ‌است‌ ‌که‌ آیا آنچه‌ ‌ایشان‌ ‌را‌ ‌به‌ ‌خود‌ مشغول‌ داشته‌ نازیدن‌ و بالیدن‌ ‌بر‌ ‌آن‌ صورت‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌در‌ بیان‌ شأن‌ نزول‌ خواهد آمد، ‌ یا ‌ گونه‌ای‌ تجارت‌ و اشتغال‌ ‌به‌ امر معاش‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌در‌ روایت‌ ‌إبن‌ عباس‌ ‌از‌ پیامبر‌-‌ ‌صلی‌ اللّه‌ ‌علیه‌ و آله‌‌-‌ آمده‌ ‌است‌ ‌که‌ چون‌ ‌او‌ «ألهاکم‌ التّکاثر» ‌را‌ خواند ‌گفت‌: «تکاثر: مالهایی‌ ‌است‌ ‌که‌ بدون‌ حقی‌ گردآوری‌ ‌شده‌، و ‌از‌ حق‌ ‌آنها‌ جلوگیری‌ ‌به‌ عمل‌ آمد، و ‌آنها‌ ‌را‌ ‌در‌ ظرفهایی‌ بسته‌ ونگاه‌ داشته‌ ‌است‌».«2»

چنان‌ می‌نماید ‌که‌ انگیزه نفسانی‌ ‌برای‌ تکاثر و نازیدن‌ و بالیدن‌ ‌به‌ اموال‌ و اولاد عاملی‌ ‌است‌ ‌که‌ آنان‌ ‌را‌ ‌به‌ ‌خود‌ مشغول‌ داشته‌ ‌است‌، خواه‌ ‌از‌ لحاظ تلاشی‌ ‌باشد‌ ‌که‌ ‌برای‌ دست‌ یافتن‌ ‌به‌ ‌آنها‌ صورت‌ گرفته‌ ‌است‌، ‌ یا ‌ ‌برای‌ مباهات‌ کردن‌ ‌به‌ ‌آنها‌ بوده‌ ‌باشد‌، چه‌ ‌هر‌ دو مشمول‌ عمومیت‌ لفظ می‌شود و ‌به‌ یک‌ نتیجه‌ می‌رسد.

اما ‌در‌ شأن‌ نزول‌ ‌آیه‌ میان‌ مفسران‌ اختلاف‌ فراوان‌ وجود دارد، و ‌اینکه‌ ‌خود‌ دلیل‌ ‌بر‌ ‌آن‌ ‌است‌ ‌که‌ مراد پیشینیان‌ ‌از‌ شأن‌ نزول‌ منطبق‌ کردن‌ سوره‌ ‌بر‌ چیزی‌ بوده‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌خود‌ می‌گفته‌اند، و ‌اینکه‌ دلیل‌ ‌بر‌ ‌آن‌ نیست‌ ‌که‌ حقا درباره ‌آنها‌ نازل‌ ‌شده‌ ‌است‌، و ‌به‌ همین‌ جهت‌ بعضی‌ گفته‌اند ‌که‌: درباره جهودان‌ نازل‌ ‌شده‌ ‌است‌ ‌که‌ بعضی‌ ‌از‌ قبایل‌ ‌ایشان‌ ‌بر‌ بعضی‌ دیگر تفاخر می‌نموده‌اند، و بعضی‌ دیگر گفته‌اند ‌که‌: درباره دو قبیله‌ ‌از‌ انصار بوده‌ ‌است‌، و ‌إبن‌ عباس‌ ‌گفت‌: درباره دو طایفه‌ ‌از‌ قریش‌ ‌یعنی‌ بنو ‌عبد‌ مناف‌ و بنو سهم‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌به‌ داشتن‌ اشراف‌ و بزرگان‌ ‌در‌ اسلام‌ ‌با‌ یکدیگر ‌به‌ تفاخر و تکاثر می‌پرداختند، و ‌هر‌ طایفه‌ ‌از‌ ‌ایشان‌ می‌گفت‌ ‌که‌ بزرگان‌ ‌ما بیشتر و عزت‌ ‌ایشان‌ فزونتر ‌است‌، و ‌از‌ ‌اینکه‌ لحاظ سهم‌ ‌عبد‌ مناف‌ بیشتر ‌بود‌، و سپس‌ بنو سهم‌ ‌به‌ فزونی‌ شماره مردگانش‌ می‌نازیدند و ‌آن‌ گاه‌ «الهیکم‌ التکاثر» ‌از‌ لحاظ زندگان‌ نازل‌ شد، و ‌خدا‌ می‌گوید ‌که‌ راضی‌ نشدید ‌تا‌ ‌آن‌ گاه‌ ‌که‌ «زرتم‌ المقابر» ‌یعنی‌ ‌به‌ دیدار گورها رفتید و ‌به‌ مردگان‌ ‌بر‌ یکدیگر فخر فروشی‌ کردید.

آری‌، هنوز ‌هم‌ مردمان‌ ‌به‌ بزرگان‌ ‌از‌ دنیا رفته ‌خود‌ فخر می‌کنند، و ‌با‌ کسانی‌ ‌که‌ خاک‌ شده‌اند ‌به‌ تکاثر نسبت‌ ‌به‌ یکدیگر می‌پردازند، و چنان‌ می‌پندارند ‌که‌ ‌از‌ مردگان‌ کاری‌ ‌برای‌ اصلاح‌ دین‌ و دنیای‌ ‌ایشان‌ ساخته‌ ‌است‌. و امام‌ امیر المؤمنین‌‌-‌ ‌علیه‌ ‌السلام‌‌-‌ ‌پس‌ ‌از‌ خواندن‌ ‌اینکه‌ آیات‌ چنین‌ ‌گفت‌: «وه‌؟ ‌که‌ چه‌ مقصد بسیار دور و زیارت‌ کنندگان‌ بی‌خبر‌-‌ و ‌در‌ خواب‌ غرور‌-‌ و چه‌ کاری‌ دشوار و مرگبار.

پنداشتند ‌که‌ جای‌ مردگان‌ تهی‌ ‌است‌، حالی‌ ‌که‌ سخت‌ مایه عبرتند‌-‌ لیکن‌عبرت‌ گیرنده‌ کیست‌!‌-‌ ‌از‌ دور جای‌ دست‌ ‌به‌ مردگان‌ یازیدند‌-‌ و ‌به‌ آنان‌ نازیدند‌-‌ آیا بدانجا می‌نازند ‌که‌ پدرانشان‌ خفته‌اند، ‌ یا ‌ ‌به‌ کسان‌ بسیاری‌ ‌که‌ ‌در‌ کام‌ مرگ‌ فرو رفته‌اند! خواهند کالبدهای‌ خفته‌ بیدار شود، و جنبشهای‌ آسوده‌ ‌در‌ کار.

حالی‌ ‌که‌ مایه پند باشند بهتر ‌است‌ ‌تا‌ وسیله فخر و بزرگواری‌، و ‌در‌ آستانه خواریشان‌ فرود آرند خردمندانه‌تر ‌تا‌ نشاندن‌ ‌در‌ سریر بزرگواری‌. ‌با‌ دیده تار بدانها نگریستند، و نابخردانه‌ نگریستند ‌که‌ چیستند».«3»

‌از‌ عبرتهای‌ تاریخ‌ ‌است‌ آنچه‌ راویان‌ ‌از‌ سرنوشت‌ ‌آن‌ فزونی‌ بالان‌ و فخر فروشان‌ ‌به‌ یکدیگر گفته‌اند، قتاده‌ گفته‌ ‌است‌: آنان‌ می‌گفتند ‌که‌ ‌ما ‌از‌ بنی‌ فلان‌ بیشتریم‌، و ‌از‌ بنی‌ فلان‌ نیرومندتر، و ‌هر‌ روز ‌بر‌ زمین‌ می‌افتادند و می‌مردند ‌تا‌ همگی‌ ‌از‌ میان‌ رفتند، و چنین‌ بودند ‌تا‌ همگان‌ ‌از‌ اهل‌ قبور شدند.«4»

آخرین‌ سخن‌: آدمی‌ پیوسته‌ ‌در‌ ‌آن‌ می‌کوشد ‌تا‌ مال‌ و فرزند بیشتر پیدا کند، ‌تا‌ ‌به‌ جایی‌ می‌رسد ‌که‌ همه نیروهای‌ ‌او‌ رو ‌به‌ کاستی‌ می‌رود، و چون‌ ‌به‌ آرزوی‌ ‌خود‌ رسید ‌به‌ نازیدن‌ ‌به‌ ‌در‌ گذشتگان‌ می‌پردازد و ‌به‌ ساکنان‌ گورهای‌ کهنه‌ تکاثر می‌کند.

چه‌ چیز آدمی‌ ‌را‌ ‌از‌ دیدار حقیقت‌ باز داشته‌ و ‌او‌ ‌را‌ ‌به‌ گمراهی‌ کشانیده‌!؟ چرا ‌از‌ مردگان‌ قوم‌ ‌خود‌ پند نمی‌گیرد و نمی‌گوید ‌که‌ ‌من‌ نیز ‌پس‌ ‌از‌ ‌ایشان‌ خواهم‌ رفت‌، و بهتر ‌آن‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌از‌ مشغول‌ شدن‌ ‌به‌ دنیا خودداری‌ کنم‌، بدان‌ سبب‌ ‌که‌ می‌دانم‌ ‌که‌ ‌من‌ ‌هم‌ ‌به‌ منازل‌ گذشتگان‌ ‌در‌ خواهم‌ آمد؟ [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » یوسفعلی
6257. Acquisitiveness, that is, the passion for seeking an increase in wealth, position, the number of adherents or followers or supporters, mass production and mass organisation, may affect an individual as such, or it may affect whole societies or nations. Other people's example or rivalry in such things may aggravate the situation. Up to a certain point it may be good and necessary. But when it becomes inordinate and monopolises attention, it leaves no time for higher things in life, and a clear warning is here sounded from a spiritual point of view. Man may be engrossed in these things till death approaches, and he looks back on a wasted life, as far as the higher things are concerned. [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  مسعود ورزيده - تفسیرالمیزان
در جمع مال و اولاد و یاوران با یکدیگر از خدای تعالی و از سعادت واقعی خود بی‏خبر می‏مانند ، از تبعات و آثار سوء خسران‏آور این سرگرمی غفلت می‏ورزند .
و ایشان را تهدید می‏کند به اینکه به زودی نتیجه سرگرمی‏های بیهوده خود را می‏دانند و می‏بینند ، و به زودی از این نعمت‏ها که در اختیارشان گذاشته شده بود تا شکرش را بجای آورند بازخواست می‏شوند ، که چرا در شکرگزاری خدا خود را به نادانی زدید ، و به کارهای بیهوده سرگرم کردید ، و چرا نعمت خدا را با کفران مقابله نمودید .
" أَلْهاکُمُ التَّکاثُرُ حَتَّى زُرْتُمُ الْمَقابِرَ" در مفردات مى‏گوید: کلمه" لهو" به معناى هر کار بیهوده و بى‏ارزشى است که آدمى را از کار مهم و پر ارزش باز بدارد، وقتى مى‏گویند:" ألهاه کذا" معنایش این است که آن کار بیهوده وى را مشغول به خود کرد و از کارى مهم‏تر بازش داشت و در قرآن کریم آمده:" أَلْهاکُمُ التَّکاثُرُ".
اما کلمه" تکاثر" و" مکاثرة" که اولى مصدر باب تفاعل، و دومى باب مفاعله است، هر دو به معناى آن است که جمعى در کثرت مال و اولاد و عزت با یکدیگر مبارات و مفاخره کنند.
و در معناى" مقابر" گفته جمع مقبره است، که- به کسره میم و فتحه آن- به معناى محل قبر است، و در قرآن کریم آمده، آنجا که فرموده:" حَتَّى زُرْتُمُ الْمَقابِرَ" و زیارت مقابر کنایه از مردن است.
و بنا به معنایى که او کرده و بنا بر آنچه به کمک سیاق فهمیده مى‏شود معناى آیه این است که: تکاثر و مفاخرت شما در داشتن مال و زینت دنیا، و مسابقه گذشتنتان در جمع عده و عده، شما را از آنچه واجب بود بر شما بازداشت، و آن عبارت بود از ذکر خدا، در نتیجه عمرى را به غفلت گذراندید، تا مرگتان فرا رسید.
بعضى آیه را چنین معنا کرده‏اند که: مباهات کردن و افتخار نمودن به کثرت نفرات، شما را به خود مشغول نموده، عمرى را به این کار لغو گذراندید که این عده بگویند رجال ما بیشتر است، و آن عده دیگر بگویند ما بیشتریم و به این هم اکتفاء نکردید تا آنکه به سر قبر مردگان خود رفته، عدد آنها را به عدد زنده‏هایتان افزودید، و به مردگان بیشتر خود مباهات کردید.
و اساس این معنا روایاتى است که در شان نزول سوره وارد شده، که دو قبیله از انصار با یکدیگر تفاخر مى‏کردند به داشتن مردانى از زندگان و در آخر از مردگان، و در بعضى دیگر آمده که این جریان در مکه اتفاق افتاد، بنى عبد مناف با بنى سهم مفاخرت کردند، و به مفاخرت داشتن نفرات زنده اکتفاء ننموده، در آخر مردگان را هم به حساب آوردند، و سوره مورد بحث در شان آنان نازل شد، و داستانش در بحث روایتى خواهد آمد ان شاء اللَّه. [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  داريوش بيضايي - تفسیر هفت جلدی جامع قرآن بقلم و جمع آوری مرحوم علامه آیت الله حاج سید ابراهیم بروجردی
أَلْهاکُمُ التَّکاثُرُ حَتَّی زُرْتُمُ الْمَقابِرَ کَلاَّ سَوْفَ تَعْلَمُونَ ثُمَّ کَلاَّ سَوْفَ تَعْلَمُونَ کَلاَّ لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْیَقینِ لَتَرَوُنَّ الْجَحیمَ ثُمَّ لَتَرَوُنَّها عَیْنَ الْیَقینِ ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ یَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعیمِ
مشغول کرد شما را بسیاری اموال و فرزند و قبیله و از یاد خدا و مرگ غافل داشته است تا اینکه بزیارت اهل قبور رفتید و بجای آنکه عبرت بگیرید به قبرهای مردگان خود با هم فخر و مباهات میکردید.
این آیات نازل شده در باره دو قبیله از قریش بنی عبد مناف و بنی سهیل بن عمر و بن مصیص بن کعب آنها با یکدیگر فخر و مباهات میکردند و هر یکی از اینان میگفت اشراف و بزرگان ما بیشترند بنی عبد مناف اشراف حود را شماره کردند و غالب شدند بنی سهیل بآنها گفتند بیایید نت بگورستان برویم و گورها را بشماریم تا بدانید گورهای اشراف ما بیشتر است یا گوره های اشراف شما.
نه چنین است شما از یاد خدا و مرگ غافل هستید بزودی خواهید دانست در گور پس از مرگ چه سختیها در پیش دارید بازهم در قیامت خواهید دانست با چه عذابی روربرو میشوید تکرار آیه برای تاکید است و دیگر اشاره بعذاب و قبر و عذاب و دوزخ است.
امیرالمومنین(ع) فرمود پیش از نزول آیه جماعنی شک داشتند در عذاب قبر چون آیه نازل شد یقین پیدا کردند که در قبر هم انسان را عذاب خواهند کرد آنگاه فرمود اگر بطوریقین میدانستند چه حادثه بزرگی در پیش دارید هرگز در اثر بازیچه دنیا از عالم آخرت غافل نمی شدید البته پس از مرگ دوزخ را مشاهده خواهید کرد آنگاه آنرا بعین یقین یعنی به رای العین خواهید دید.
لطیفه از برای یقین سه مرتبه است علم الیقین و عین الیقین و حق الیقین در این سوره دو مرتبه بیان فرموده یکی علم الیقین چنانکه فرمود لو تعلمون علم الیقین لترون الجحیم و فرمود ثم لترونها عین الیقین و مرتبه سوم را در سوره واقعه بیان نموده در آیه 94 و 95 میفرماید و تسلیه جحیم ان هذا لهو حق الیقین برای توضیح و فرق مراتب سه گانه مثل زدند آنها را بآتش, گفته اند هر چه بتوسط نور آتش دیده میشود بمنزله علم الیقین است و معاینه و دیدن جرم آتش که نوردهنده است بمثابت عین الیقین باشد و تاثیر آتش در آنچه میرسد و میسوزاند و محو میکند و آتش صرف میماند بمثل حق الیقین است و عذاب دوزخ چون از دور دیده میشود بعلم الیقین آنرا دیده و چنانکه از نزدیک ببیند آنرا بعین الیقین دیده و چون داخل دوزخ شود و سوخته گردد بمرتبه حق الیقین دوزخ را مشاهده نموده و روز قیامت باز میپرسند از نعمتهای خداوند که باو عطا فرموده.
ابن بابویه از ابراهیم بن عباس روایت کرده که روزی حضور حضرت رضا(ع) شرفیاب شدم و آنحضرت میفرمود نعمت حقیقی در دنیا وجود ندارد بعضی از فقها حضورش عرض کردند پس معنای آیه ثم لتسئلن یومئذ عن النعیم چیست؟ مگر مراد از این نعمت اظعمه و آب سرد گوارا نیست؟ حضرت رضا(ع) حالش تغییر پیدا کرد و فرمود شما مردم از نزد خود چنین تفسیر میکنید در محضر پدرم مذاکره تفسیر آیه شد بعضی از مردم گفتند مراد آب سرد است و بعض دیگر گفتند خواب گوارا است و طایفه ای عقیده داشتند عیال نیکو و صاحب جمال است, پدرم در غضب شد و فرمود هرگز خداوند از بندگان خود سوال نمیکند آنچه به آنها عطا نموده و منت بر ایشان نمیگذارد منت گذاشتن از مخلوق قبیح است چه رسد بخالق و پروردگار دانا و توانا.
نعیم در این آیه دوستی و ولایت ما اهل بیت پیغمبر است که خداوند را پرستش میکنند از آن پس از سوال کردن توحید و نبوت و هر بنده ای وفات کرد و مراعات نمود موالات بهشتی پیغمبر اکرم(ص) به امیرالمومنین(ع) فرمود یا علی (ع) نخست چیزیکه از انسان پس از مرگش سوال میکنند شهادت لااله الاالله و محمد رسول الله و علی ولی المومنین میباشد هر کس اعتقاد به اینها داشته و اقراربه این سه شهادت کرد اقرار و اعتقاد او میکشاند او را بسوی نعمتهای بهشتی که هرگز نابودی و زوال پذیر برای آنها نیست و از مخالفین ابو نعیم حافظ از صحابه پیغمبر اکرم(ص) معنای نعیم را سوال نمودیم فرمود ولایت علی بن ابیطالب است و حضرت رضا(ع) فرمود شاهد بر اینکه مراد از نعیم ولایت و محبت ما اهل بیت است آیه وقفوهم انهم مسئولون میباشد.
عیاشی از حضرت صادق(ع) روایت کرده که ابوحنیفه از حضرتش سوال کرد معنای آیه را باو فرمود نزد تو چه مراد است عرض کرد قوت طعام و آب, فرمود اگر خداوند موفق کند تو را تا توقف نمایی در قیامت حضور او آیا از تو سوال میکند هر لقمه ایکه خورده ای و چنانچه بخواهد این سوالات را بنماید بطول انجامد, ابوحنیفه گفت پس چیست معنای نعیم فرمود ما اهل بیت همان نعیمی هستیم که خداوند عطا کرد به بندگانش و بسبب ما الفت میگیرند با یکدیگر بعد از اختلافشان و بوسیله ما مهربان کرد مردم را بعد از آنکه با هم دشمن بودند و هدایت کرد آنها را بسوی اسلام و ما نعمتی هستیم که خداوند پرستش میکند از او.
و در حدیثی دیگر آنحضرت فرمود به ابو حنیفه شنیدم که تفسیر کرده ای نعیم را بطعام و شراب نیکو و گوارا عرض کرد بلی و حضرت فرمود اگر کسی تو را دعوت کند بمهمانی و طعام و شراب نیکو وو گوارا بتو بدهد آیا خداوند بخل میکند و از این نعمت از تو سوال میکند؟ عرض کرد پس نعیم چیست؟ فرمود ولایت و محبت ائمه معصومین است از خاصه و عامه.
و بسیار است احادیث اما بهمین چند حدیث اکتفا نمودیم.
[ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.