» تفسیر المیزان - خلاصه
7) (یا زکریا انا نبشرک بغلام اسمه یحیی لم نجعل له من قبل سمیا): (ای زکریاما به تو مژده پسری می دهیم که نامش یحیی است و پیش از این همنامی برای او قرارنداده ایم )، خداوند دعای او را اجابت کرده و او را ندا می کند که ای زکریا دعای تو موردقبول واقع شد و ما تو را به فرزند پسری بشارت می دهیم که نامش یحیی است و قبلا هیچ کس به این اسم نامیده نشده و ظاهرا این بشارت از طریق وحی و بواسطه ملائکه بوده ،شاید هم مراد از (سمی ) همنام نباشد و مقصود مثل و مانند باشد(4). در این صورت شاهد این معنا آن است که اوصافی که خداوند در قرآن کریم برای یحیی ع شمرده ، اوصافی است که در هیچ پیامبر قبل از او نظیرش نبوده ، مثل دارا شدن حکم در کودکی ، (واتیناه الحکم صبیا)، و سیادت و ترک ازدواج (و سیدا وحصورا)، و سلام کردن خدا بر او در روز ولادت و مرگ و روز برانگیخته شدنش ، (وسلام علیه یوم ولد و یوم یموت و یوم یبعث حیا)، و پسرخاله آن حضرت ، مسیح ع بااو در این خصوصیات مشارکت دارد، اما او بعد از یحیی ع متولد شده ، پس تا روزبشارت به ولادت یحیی ع هیچ پیامبری در این اوصاف نظیر او نبوده است.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
8) (قال رب انی یکون لی غلام و کانت امراتی عاقرا و قد بلغت من الکبرعتیا): (گفت : پروردگارا چگونه مرا پسری باشد و حال آنکه همسرم پیر و نازاست وخودم از پیری به فرتوتی رسیده ام )، (غلام ) یعنی جوانی که سبیلش تازه روییده باشد،(عتی ) یعنی خشکیده شدن و چروکیده گشتن که کنایه از فرتوتی و بطلان شهوت ازدواج و یأس از فرزنددار شدن است . این سئوال زکریا با آنکه خودش چنین دعائی کرده بود، حکایت از تعجب بشری وپرسش از چگونگی و خصوصیات واقع شدن آنست که چطور چنین امر عجیبی به وقوع می پیوندد، نه آنکه دلالت بر انکار و استبعاد نماید، در واقع او به جهت عقیم و پیربودن همسرش و نیز پیری و فرتوتی خود همه اسباب طبیعی برای فرزنددار شدن را غیر ممکن و ساقط دیده و به همین جهت هم از وقوع این امر اظهار تعجب کرده ، اما ابدا قصد انکارنداشته ، چون آن حضرت پیامبر معصومی است که به علم و قدرت الهی یقین دارد.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
9) (قال کذلک قال ربک هو علی هین و قد خلقتک من قبل و لم تک شیئا):(ملک وحی به او گفت : واقع مطلب چنین است و پروردگار تو فرموده که این امر بر من آسان است ، و قبلا نیز تو را خلق کردم ، با اینکه چیزی نبودی )، در واقع فرشته واسطه وحی این کلام را به زکریا می گوید تا آن استفهام و استعجاب او را پاسخ داده و به وی آرامش خاطر ببخشد. پس (کذلک ) حکایت گفتار پروردگار و مبتدائی است که خبرش حذف شده ، (هوکذلک ) یعنی امر و واقع همین است که گفتیم و در این بشارت هیچ شکی نیست و بعد درادامه مطلب و برای تعلیل آن می فرماید: پروردگارت فرموده که این امر بر من آسان است ، هرگز مراد او از اراده اش تخلف نمی پذیرد، بلکه امر او چنین است که زمانیکه چیزی را اراده کند، می فرماید: باش ، پس آن موجود می شود، همچنانکه قبلا هم تو را ازهیچ خلق کرد، که این کلام اشاره به بعضی مصادیق خلقت است و در نهایت آنچه ازکلام استفاده می شود این است که با توجه به این مطالب ، خلق کردن پسری از پدر ومادری پیر و عقیم برای خداوند امری آسان و ممکن است .
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
10) (قال رب اجعل لی ایه قال ایتک الا تکلم الناس ثلث لیال سویا): (زکریاگفت : پروردگارا برای من نشانه ای قرار بده ، گفت : نشانه ات این باشد که سه شب تمام بامردم نمی توانی سخن بگویی )، زکریا برای آنکه مطمئن شود و حق را از باطل تشخیص دهد و بداند که خطابی که به او رسیده خطاب رحمانی بوده نه القاء شیطانی ، از خداونددرخواست نشانه ای کرد و به او خطاب رسید که نشانه الهی بودن بشارت تو این است که سه روز و سه شب زبانت جز به ذکر خدا به سخن دیگر گشوده نمی شود و حضرت زکریاسه شبانه روز سرگرم عبادت و ذکر خدا بود و جز با اشاره نمی توانست با مردم سخن بگوید.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
11) (فخرج علی قومه من المحراب فاوحی الیهم ان سبحوا بکره و عشیا):(پس از عبادتگاه به نزد قومش بیرون شد و با اشاره به آنها امر کرد که صبح و شام خدا راتسبیح گویید)، (محراب ) را از این جهت محراب گفته اند که شخصی که در آنجا باعبادت متوجه خدا گشته در حقیقت به جنگ وحرب باشیطان رفته و در اصل محراب به معنای مجلس اشراف است و (ایحاء) به معنای القاء به نفس به طور پنهانی و به سرعت می باشد. پس حضرت زکریا از محراب عبادت خارج شد و به نزد قومش رفت و به آنها القاءکرد که صبح و شام خدا را تسبیح و تنزیه نمایند.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● مرضيه علمدار .ب -
تفسیر نمونه
8) اما زکریا که اسباب ظاهر را براى رسیدن به چنین مطلوبى مساعد نمىدید از پیشگاه پروردگار تقاضاى توضیح کرد و «گفت: پروردگارا! چگونه براى من فرزندى خواهد بود؟ در حالى که همسرم نازا و عقیم است و من نیز از شدّت پیرى افتاده شدهام» (قالَ رَبِّ أَنَّى یَکُونُ لِی غُلامٌ وَ کانَتِ امْرَأَتِی عاقِراً وَ قَدْ بَلَغْتُ مِنَ الْکِبَرِ عِتِیًّا).
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
9) اما به زودى زکریا در پاسخ سؤالش این پیام را از درگاه خداوند دریافت داشت: «فرمود: مطلب همین گونه است که پروردگار تو گفته و این بر من آسان است» (قالَ کَذلِکَ قالَ رَبُّکَ هُوَ عَلَیَّ هَیِّنٌ).
این مسأله عجیبى نیست که از پیر مردى همچون تو و همسرى ظاهرا نازا فرزندى متولد شود «من تو را قبلا آفریدم در حالى که هیچ نبودى» (وَ قَدْ خَلَقْتُکَ مِنْ قَبْلُ وَ لَمْ تَکُ شَیْئاً).
خدایى که توانایى دارد از هیچ، همه چیز بیافریند، چه جاى تعجب که در این سنّ و سال و این شرایط فرزندى به تو عنایت کند.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
10) زکریا با شنیدن سخن فوق بسیار دلگرم و خوشحال شد و نور امید سر تا پاى وجودش را فرا گرفت اما از آنجا که این پیام از نظر او بسیار سر نوشت ساز و پر اهمیت بود از خدا تقاضاى نشانهاى بر این کار کرد و «گفت: پروردگارا! نشانهاى براى من قرار ده» (قالَ رَبِّ اجْعَلْ لِی آیَةً).
بدون شک زکریا به وعده الهى ایمان داشت ولى براى اطمینان بیشتر- همان گونه که ابراهیم مؤمن به معاد تقاضاى شهود چهره معاد در این زندگى کرد تا قلبش اطمینان بیشترى یابد- زکریا از خدا تقاضاى چنین نشانه و آیتى نمود.
«خدا به او فرمود: نشانه تو آن است که سه شبانه روز تمام (در حالى که زبانت سالم است) قدرت سخن گفتن با مردم را نخواهى داشت» تنها زبانت به ذکر خدا و مناجات با او گردش مىکند (قالَ آیَتُکَ أَلَّا تُکَلِّمَ النَّاسَ ثَلاثَ لَیالٍ سَوِیًّا).
این نشانه آشکارى است که انسان با داشتن زبان سالم و قدرت بر هر گونه نیایش با پروردگار، در برابر مردم توانایى سخن گفتن را نداشته باشد.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● منصور حميل پور -
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
7) خلاصه حضرت زکریا علیه السلام بعد از دعا، سر به سجده نهاد و تضرع مىنمود، ناگاه نداى الهى رسید: یا زَکَرِیَّا إِنَّا نُبَشِّرُکَ بِغُلامٍ: اى زکریا بدرستى که ما بشارت مىدهیم تو را به پسرى که: اسْمُهُ یَحْیى: نام او یحیى باشد. و تسمیه او به یحیى به جهت آنست که زنده شد از رحم عاقرى که در حکم میت بود. یا دین خدا به دعوت او زنده گشت. و نزد جمعى این لفظ عجمى است. حاصل آنکه حق سبحانه بتوسط جبرئیل یا ملک دیگر یا به طریق خلق صوت، ندا فرمود که اى زکریا مژده دهیم تو را به فرزندى که نامش یحیى باشد. لَمْ نَجْعَلْ لَهُ مِنْ قَبْلُ سَمِیًّا: نیافریدیم او را پیش از این زمان همنامى، یعنى هیچکس قبل از او به این اسم مسمى نبوده، و این موجب مزیت شرف او است.
سعید بن جبیر گفته: «سمى» به معنى مثل و شبیه است، یعنى هیچکس پیش از او به صورت و هیئت او خلق نکرده بودیم. و تسمیه مثل به سمى به جهت آنست که هر یک از متماثل و متشاکل به سبب تشاکل و تماثل به اسم صاحب خود مسمى مىشود و لذا هر یک سمى صاحب خود باشد .
تفسیر برهان- عبد الخالق گوید: شنیدم حضرت صادق علیه السلام فرمود در این آیه شریفه: یحیى بن زکریّا علیه السّلام لم یکن له من قبل سمیّا و کذلک الحسین علیه السّلام لم یکن له من قبل سمیّا و لم تبک السّماء الّا علیهما اربعین صباحا قلت: فما کانت بکاءها؟ قال: تطلع الشّمس حمراء قال: و کان قاتل الحسین علیه السّلام ولد الزّنا و قاتل یحیى بن زکریّا ولد الزّنا یحیى بن زکریا نبود مر او را پیش از او همنامى، و همچنین حسین علیه السلام نبود مر او را پیش از او همنامى، و گریه نکرد آسمان مگر بر آن دو نفر چهل روز. عرض کردم: چه بوده گریه آسمان و زمین؟ فرمود: طلوع نمود آفتاب در حالتى که سرخ بود. و کشنده حسین علیه السلام ولد الزنا بود و کشنده یحیى بن زکریا ولد الزنا بود.
و چندین روایت به همین مضمون به اسناد و الفاظ مختلفه وارد شده.
اشارة: فیه بشاره- ثعلبى در تفسیر خود آورده که: ذکر «قبل» به جهت آن فرمود که بعد از او کسى ظهور خواهد کرد که او را به چندین اسم خاص اختصاص دهد، و اسم سامى او را از نام همایون فرجام خود مشتق سازد، چنانچه حسان گوید:
و شق له من اسمه لیجله
فذو العرش محمود و هذا محمد صلّى اللّه علیه و آله
تفسیر لوامع- در کتاب الفردوس- ابن شیرویه دیلمى عامى در جزء دوم باب القاف از ابن عباس نقل نموده که: حضور اقدس نبوى صلّى اللّه علیه و آله عرض شد: «لَمْ نَجْعَلْ لَهُ مِنْ قَبْلُ سَمِیًّا» فرمود: آن شخص یحیى علیه السلام و قرة العین من حسین علیه السلام مىباشد.
سفیان بن عیینه از حضرت على بن الحسین علیه السلام روایت نموده که فرمود: وقتى از مدینه به عراق مىآمدیم، در هیچ منزلى و در هیچ مسیرى نبود الّا پدرم ذکر یحیى بن زکریا علیه السلام را مىنمود. روزى فرمود: از جمله خوارى دنیا نزد خدا آن بود که سر یحیى بن زکریا علیه السلام را به هدیه نزد زانیه نابکار از بغات بنى اسرائیل فرستادند.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
8) خلاصه چون زکریا علیه السلام مژده فرزند شنید، بر وجه تعجب و استعلام، قالَ رَبِّ أَنَّى یَکُونُ لِی غُلامٌ: گفت: اى پروردگار من، چگونه باشد مرا پسرى. وَ کانَتِ امْرَأَتِی عاقِراً: و حال آنکه زن من هست نازاینده. وَ قَدْ بَلَغْتُ مِنَ الْکِبَرِ عِتِیًّا: و بتحقیق رسیدهام از بزرگسالى و غایت پیرى به نحافت و حالت خشکى و سستى اعصاب و عظام و ضعف قوى. نزد بعضى زکریا علیه السلام نود و نه سال از عمر شریفش گذشته بود. نزد ابن عباس صد و بیست سال و زوجه او نود و هشت سال داشت.
حاصل آنکه زکریا علیه السلام بر وجه تعجب گفت: بار خدایا در وقتى که جوان و استعداد داشتیم که از ما فرزندى آید بوجود نیامد، و اکنون که به نهایت پیرى رسیده و مفاصل و اعضاء سست شده، به چه نوع فرزند پیدا خواهد شد.
غرض این کلام این بود که تا جواب آن موجب زیادتى یقین اهل ایمان شود، و الزام و ارتداع مبطلان عقم ثابت، و کمال سلطنت الهیه ظهور یابد، و الّا زکریا در اول و آخر به یقین مىدانست که حق سبحانه مستغنى از اسباب است و به محض اراده مىتواند شىء موجود گرداند بىماده و مده. نزد بعضى این سخن بر طریق استخبار است از کیفیت ایلاد، یعنى بار خدایا ما را جوان خواهى ساخت، یا در همین پیرى رایت قدرت برافراخت.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
9) قالَ کَذلِکَ: گفت ملکى به امر الهى در جواب او که: اى زکریا، امر چنین است که تو گفتى، اما، قالَ رَبُّکَ: فرمود پروردگار تو. هُوَ عَلَیَّ هَیِّنٌ: این کار که آفریدن فرزند است در این سن از این دو شخص، بر قدرت من آسان است. وَ قَدْ خَلَقْتُکَ مِنْ قَبْلُ: و بتحقیق آفرید تو را پیش از یحیى. وَ لَمْ تَکُ شَیْئاً: و نبودى تو چیزى، یعنى معدوم صرف بودى، تو را از کتم عدم بوجود آوردم. و چون تو را در حالت عدم وجود دادم، پس قادر خواهم بود بر ایجاد فرزند از دو پیر، چه ازاله عقر زوجه تو و آنچه مانع قبول ولد باشد آسانتر است از ابتداى ایجاد، و چون ممکن بالنسبه بوجود و عدم مساوى است و تا مادامى که خلّاق عالم، لباس وجود به او ندهد، صحیح باشد اطلاق معدوم بر آن. حکم بن عینیه از حضرت باقر علیه السلام روایت نموده که: یحیى پنج سال بعد از این بشارت الهى متولد شد.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
10) خلاصه زکریا از این بشارت مسرور، لکن ندانست که نزدیک باشد یا مدتى دیگر ظهور خواهد یافت لذا:
قالَ رَبِّ اجْعَلْ لِی آیَةً: گفت پروردگارا مقرر فرما براى من علامتى که وقت حصول آن را دانسته باشم. قالَ آیَتُکَ أَلَّا تُکَلِّمَ النَّاسَ: فرمود خداى تعالى زکریا را بواسطه ملکى که نشانه تو بر این مولود اینست که سخن نتوانى گفت با مردمان. ثَلاثَ لَیالٍ سَوِیًّا: سه شب و روز در حالتى که صحیح و سلیم باشى بدون مرضى، یعنى قادر نباشى بر تکلم در حالتى که سوى الخلق و تندرست باشى نه آن که عدم قدرت تو بر تکلم به جهت علتى باشد، و مؤید آن اینکه ابن عباس نقل نموده که سه روز زبان او گرفته شد بدون مرضى و علتى.
بنابراین با سلامتى آلات، نتوانستن تکلم، نباشد مگر فعل الهى و معجزه براى زکریا بر حسب دعا و طلب او، و آیه شریفه نیز دلالت دارد بر آن، زیرا تخصیص داده آن حضرت را به ترک تکلم با مردمان، پس به طریق مفهوم دلالت دارد بر آنکه با غیر مردم بالضروره قادر بود، یعنى با خداى خود که ذکر الهى نمودى و آیات تورات را قرائت کردى.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● عبدالله عبداللهي -
اثنی عشری
11) فَخَرَجَ عَلى قَوْمِهِ مِنَ الْمِحْرابِ فَأَوْحى إِلَیْهِمْ أَنْ سَبِّحُوا بُکْرَةً وَ عَشِیًّا «11»
خلاصه مردمان بنابر عادت خود، در مسجد منتظر بودند که زکریا بیرون آید و در مسجد بگشاید تا با او نماز کنند:
فَخَرَجَ عَلى قَوْمِهِ مِنَ الْمِحْرابِ: پس بیرون آمد بر قوم خود از مصلى صبح آن روز که شبش زوجه او حامله شده بود.
نکته: تسمیه مصلى به محراب، به جهت آنست که کسى که متوجه است به آن در نماز، مانند کسى است که محارب شیطان باشد در نماز خود. مفسرین نقل نمودهاند چون زکریا نزد قوم آمد، ایشان بر عدم قدرت او بر تکلم علم پیدا نموده، دانستند اثر اجابت دعاى او ظاهر گشته، مسرور و خوشحال گشتند.
فَأَوْحى إِلَیْهِمْ: پس اشاره نمود زکریا به سوى ایشان. مجاهد از ابن عباس نقل نموده که بر زمین نوشت. أَنْ سَبِّحُوا بُکْرَةً وَ عَشِیًّا: اینکه نماز گذارید یا تسبیح گوئید خداى را و به وظایف شکر او قیام نمائید بامداد که پیش از طلوع آفتاب است و شب که بعد از غروب آفتاب است.
از ابن جریح نقل شده که: زکریا بر بالاى غرفهاى نماز گزاردى و عبادت نمودى که بدون نردبان به آنجا نتوانستى رفت، و قوم او بامداد و شبانگاه پائین آن آمدى و زکریا بر بام غرفه برآمدى و ایشان را رخصت دخول دادى تا نماز صبح و شام با او گزاردى. و چون زبانش از تکلم با قوم بسته شد، بنابر عادت خود به بام برآمدى و ایشان را اذن دادى، ایشان دانستند که وقت امر موعود است، و زکریا سه روز با قوم نتوانستى سخن نماید، اما بر تسبیح و تهلیل و ذکر لسانى قادر بود. بعد از سه روز به حال خود آمد و یحیى بعد از ششماه متولد شد، و در کودکى پلاس پوشیده و با احبار به عبادت مشغول تا وحى به او نازل شد.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» اطیب البیان
7) یا زَکَرِیّا إِنّا نُبَشِّرُکَ بِغُلامٍ اسمُهُ یَحیی لَم نَجعَل لَهُ مِن قَبلُ سَمِیًّا «7»
خطاب فرمود ای زکریّا محققا ما بشارت میدهیم ترا بفرزندی که نام او یحیی باشد خداوند قادر متعال همین نحوی که آدم علیه السّلام را بدون پدر و مادر خلق فرمود و از فاضل طینت او حوّی را خلق نمود و عیسی را بدون پدر خلق کرد و همچنین ملائکه را بدون تناکح و تناسل خلق نمود، بلکه بسیاری از حیوانات که خلقت آنها تکوینیست نه تولیدی، بلکه جمیع حیوانات در ابتداء خلقت. قادر است از پدر سالخورده و از مادر عقیم فرزندی عنایت فرماید لذا میفرماید یا زَکَرِیّا اینکه خطاب بتوسط ملائکه بوده چنانچه تعبیر بمتکلّم مع الغیر فرموده لذا میفرماید: فَنادَتهُ المَلائِکَةُ وَ هُوَ قائِمٌ یُصَلِّی فِی المِحرابِ أَنَّ اللّهَ یُبَشِّرُکَ بِیَحیی مُصَدِّقاً بِکَلِمَةٍ مِنَ اللّهِ وَ سَیِّداً وَ حَصُوراً وَ نَبِیًّا مِنَ الصّالِحِینَ آل عمران آیه 39 إِنّا نُبَشِّرُکَ بِغُلامٍ مراد از غلام فرزند است و اطلاق غلام بر اولاد در قرآن بسیار است مثل وَ أَمَّا الجِدارُ فَکانَ لِغُلامَینِ یَتِیمَینِ فِی المَدِینَةِ کهف آیه 82 و همچنین وَ أَمَّا الغُلامُ فَکانَ أَبَواهُ مُؤمِنَینِ کهف آیه 80 و غیر اینها از آیات اسمُهُ یَحیی که خداوند او را مسمّی باین اسم خاص فرموده بلکه دارد
الاسماء تنزل من السماء.
لَم نَجعَل لَهُ مِن قَبلُ سَمِیًّا قرار ندادیم از برای یحیی از قبل او از زمان آدم تا زمان یحیی همچو اسمی برای احدی در اخبار دارد که حضرت ابی عبد اللّه الحسین از جهات بسیاری شباهت بیحیی داشت.
«1» همین جهت که حسین نام از زمان آدم تا زمان حضرتش نبوده.
«2» اینکه آسمان برای یحیی و حسین چهل صباح گریه کرد در وقت طلوع و غروب قرمز بود.
«3» سر یحیی را بردند نزد زنا زاده سر حسین را هم بردند نزد زنا زاده و دارد حضرت حسین مکرّر یاد از یحیی میکرد اشاره به اینکه منهم مثل یحیی هستم چنانچه یحیی را بدون سبب و علة کشتند مرا هم میکشند.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
8) قالَ رَبِّ أَنّی یَکُونُ لِی غُلامٌ وَ کانَتِ امرَأَتِی عاقِراً وَ قَد بَلَغتُ مِنَ الکِبَرِ عِتِیًّا «8»
گفت زکریّا پروردگار من چه نحوه میباشد از برای من غلام و فرزندی و حال آنکه زوجه من نازا و عقیم است و منهم رسیدم بسنّ شیخوخیت و پیری بحال یبس و جفاف مفاصل (اشکال) حضرت زکریّا اولاد خود تقاضا کرد و در خواست نمود که خداوند باو فرزندی عنایت فرماید پس از بشارت بیحیی اینکه کلام که قالَ رَبِّ أَنّی یَکُونُ لِی غُلامٌ چه مناسبت دارد بعلاوه در بشارت خداوند جای شک و سؤال نیست! (جواب) آنکه سؤال او از کیفیت است نه از اصل مطلب که چه نحوه بمن اولاد عنایت میفرمایی آیا من و عیالم بر میگردیم بحال جوانی و یا آنکه در سنّ پیری و عاقریت بقدرة کامله خود لطف میفرمایی یا بنحو دیگر وَ کانَتِ امرَأَتِی عاقِراً و هست عیال من که از زمان جوانی حمل پیدا نمیکرد چه رسد بحال یأس و پیری که کلیه زنها از عادات زنانه حمل یائسه میشوند وَ قَد بَلَغتُ مِنَ الکِبَرِ عِتِیًّا انسان بحال پیری که میرسد مفاصلش خشک میشود و دیگر نطفه از او خارج نمیشود که معنای عتیّا است
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
9) قالَ کَذلِکَ قالَ رَبُّکَ هُوَ عَلَیَّ هَیِّنٌ وَ قَد خَلَقتُکَ مِن قَبلُ وَ لَم تَکُ شَیئاً «9»
خداوند فرمود همین نحوی که گفته شد پروردگار تو میفرماید و اینکه بر من بسیار سهل و آسانست و ترا خلق کردم با اینکه هیچ بودی خداوندی که قدرت دارد معدوم صرف را ایجاد فرماید و خاک بدرجه نطفه و علقه تا بانسانیت برساند و عرش و کرسی و آسمان و زمین و سایر مخلوقات را خلق فرماید قدرت دارد که قوّه جماعبتو دهد و رحم عیال ترا باز کند که نطفه در او قرار گیرد و حمل پیدا کند قالَ کَذلِکَ اشاره است باین نحوی که بتو بشارت دادهایم در همین حال شخیوخیت و عاقر بودن زوجهات قالَ رَبُّکَ پروردگار تو که ترا تربیت کرده و آن بآن افاضه وجود میکند که گفتهایم بنا بر حرکت جوهریّه تمام موجودات امکانیه خلع و لبس دارند مثل نور چراغ و برق که آن بآن مدد باو میرسد و روشن میشود و چون اتّصال دارد بنظر یک نور میآید فرمود هُوَ عَلَیَّ هَیِّنٌ زیرا بمجرد اراده ایجاد میفرماید که گفتیم اراده علم بمصالح است و کراهت علم بمفاسد و از صفات ذات و از شئون علم است و ایجاد از صفات فعل وَ قَد خَلَقتُکَ مِن قَبلُ چنانچه ترا قبلا خلق کردیم با اینکه وَ لَم تَکُ شَیئاً و مثل تو تمام موجودات امکانیّه که گفتند الممکن فی حد ذاته ان یکون لیس و له من علته ان یکون ایس.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
10) قالَ رَبِّ اجعَل لِی آیَةً قالَ آیَتُکَ أَلاّ تُکَلِّمَ النّاسَ ثَلاثَ لَیالٍ سَوِیًّا «10»
زکریّا عرض کرد پروردگار من قرار ده از برای من یک آیه و نشانی که بدانم آن وقتی که اینکه ولد را چه موقعی عنایت میفرمایی خداوند فرمود نشانی تو اینکه تکلّم نمیکنی با مردان سه روز با اینکه صحیح و سلیم بدون مرض و آفتی باشی قالَ رَبِّ اجعَل لِی آیَةً تقاضا کرد که موقع ولادت یحیی را بداند که آیا در همین موقع است یا طولی دارد و مدتی لازم دارد خطاب شد باو قالَ آیَتُکَ أَلّا تُکَلِّمَ النّاسَ ثَلاثَ لَیالٍ سَوِیًّا که اینکه امریست خارق عادت که انسان با اینکه هیچ آفتی در لسانش نباشد و هیچگونه مرضی و کسالتی نداشته باشد نتواند تکلم کند با اینکه نماز میکرد و قرائت زبور میکرد و تسبیح و تحمید الهی مینمود لکن با دیگران نمیتوانست تکلّم کند سه روز با اینکه همه روزه میآمد موعظه و نصیحت و بیان احکام میکرد و اینکه نشانه موقع ولادت یحیی قرار داده شد.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
11) فَخَرَجَ عَلی قَومِهِ مِنَ المِحرابِ فَأَوحی إِلَیهِم أَن سَبِّحُوا بُکرَةً وَ عَشِیًّا «11»
پس بیرون رفت زکریّا از محراب عبادتش بسوی قومش و بنحو اشاره بآنها وحی نمود و بآنها رسانید اینکه تسبیح پروردگار کنید هر صبح و شام فَخَرَجَ عَلی قَومِهِ بزرگترین تکلیف انبیاء هدایت و ارشاد و موعظه و تبلیغ است پس زکریا آمد برای موعظه قوم من المحراب پس از اداء تکالیف شخصیه از نماز و اذکار و دعاء و عبادت که در محراب بجا میآورد از محراب خارج شد بر قوم خود و نتوانست تلفّظ و تکلّم کند با قوم فَأَوحی إِلَیهِم اقسام وحی را قبلا متذکر شدیم و در اینجا بالقاء بقلب است باشاره بید و سر بر آنها اعلام و ابلاغ کرد أَن سَبِّحُوا بُکرَةً وَ عَشِیًّا و مراد از تسبیح بمعنای اعم است شامل نماز و دعاء و ذکر میشود از تهلیل و تحمید و تکبیر و تسبیح و سایر اذکار میشود و مراد از بکرة اول صبح است و مراد از عشیّ اوّل شب است.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» برگزیده تفسیر نمونه
7) (آیه 7)- زکریّا به آرزوی خود رسید: این آیه استجابت دعای زکریا را در پیشگاه پروردگار، استجابتی آمیخته با لطف و عنایت ویژه او بیان میکند، و با این جمله شروع میشود «ای زکریا! ما تو را بشارت به پسری میدهیم که نامش یحیی است پسری (بیسابقه) که همنامی برای او پیش از این قرار ندادهایم» (یا زَکَرِیَّا إِنَّا نُبَشِّرُکَ بِغُلامٍ اسْمُهُ یَحْیی لَمْ نَجْعَلْ لَهُ مِنْ قَبْلُ سَمِیًّ
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
11) (آیه 11)- «بعد از این (بشارت و این آیت روشن) زکریا از محراب عبادتش به سراغ مردم آمد و با اشاره به آنها چنین گفت: صبح و شام تسبیح پروردگار بگویید» (فَخَرَجَ عَلی قَوْمِهِ مِنَ الْمِحْرابِ فَأَوْحی إِلَیْهِمْ أَنْ سَبِّحُوا بُکْرَةً وَ عَشِیًّا).
چرا که نعمت بزرگی که خدا به زکریا ارزانی داشته دامنه آن همه قوم را فرا میگرفت و در سر نوشت آینده همه آنها تأثیر داشت.
از این گذشته این موهبت که اعجازی محسوب میشد میتوانست پایههای ایمان را در دلهای افراد محکم کند.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» ترجمه تفسیر جوامع الجامع
10) قٰالَ رَبِّ اِجْعَلْ لِی آیَةً ؛ زکریّا گفت پروردگارا براى من نشانه اى قرار ده تا بر وقوع آنچه مرا بدان بشارت داده اى آگاه شوم قٰالَ آیَتُکَ أَلاّٰ تُکَلِّمَ اَلنّٰاسَ ثَلاٰثَ ؛ فرمود نشانه اش این است که با وجود برخوردارى از سلامت کامل و لال نبودن (مدّت سه شب) توان سخن گفتن ندارى در این جا سه شب فرموده ولى در سورۀ آل عمران سه روز گفته و این خود دلیل بر آن است که مراد سه شبانه روز مى باشد
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر احسن الحدیث
7) یٰا زَکَرِیّٰا إِنّٰا نُبَشِّرُکَ بِغُلاٰمٍ اِسْمُهُ یَحْیىٰ لَمْ نَجْعَلْ لَهُ مِنْ قَبْلُ سَمِیًّا از سوره آل عمران معلوم مى شود که ملائکه او را خطاب کرده و این مژده را داده اند: فَنٰادَتْهُ اَلْمَلاٰئِکَةُ وَ هُوَ قٰائِمٌ یُصَلِّی فِی اَلْمِحْرٰابِ أَنَّ اَللّٰهَ یُبَشِّرُکَ بِیَحْیىٰ آل عمران 39 این مژده، حکایت دارد که فرزند، پسر خواهد بود و خدا نامش را یحیى معین کرده است و تا آن روز کسى چنین نامى نداشته است، المیزان بعید نمى داند که مراد از «سمیّا» همتا باشد یعنى تا به حال کسى همتاى او نشده است مانند وَ آتَیْنٰاهُ اَلْحُکْمَ صَبِیًّا وَ سَیِّداً وَ حَصُوراً و مانند آن، عیسى نیز داراى این اوصاف است ولى او بعد از یحیى به دنیا آمده است
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
8) قٰالَ رَبِّ أَنّٰى یَکُونُ لِی غُلاٰمٌ وَ کٰانَتِ اِمْرَأَتِی عٰاقِراً وَ قَدْ بَلَغْتُ مِنَ اَلْکِبَرِ عِتِیًّا زکریّا در اینجا از دو جهت تعجّب مى کند، اوّل اینکه زنش از اوّل عقیم بوده است، دوّم خودش بکلّى فرتوت شده بود و قدرت آبستن کردن زنش را نداشت، لذا گفته است: «چطور فرزندى خواهم داشت ؟!»
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
9) کَذٰلِکَ قٰالَ رَبُّکَ هُوَ عَلَیَّ هَیِّنٌ وَ قَدْ خَلَقْتُکَ مِنْ قَبْلُ وَ لَمْ تَکُ شَیْئاً فرشته از جانب خدا جواب مى دهد که کار چنین است و این فرزند به دنیا خواهد آمد، خدایت فرمود: این کار بر من آسان است به دلیل آنکه تو را قبلا آفریده با آنکه چیز معیّنى نبودى در آل عمران در جاى این آیه آمده است: قٰالَ کَذٰلِکَ اَللّٰهُ یَفْعَلُ مٰا یَشٰاءُ در هر حال هر دو آیه مستند به قدرت و اراده خداست، یعنى: خلقت تو از موادّ بیجان هم تعجّب آور است ولى خدا آفریده است، فرزند را هم عطا خواهد فرمود
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
11) فَخَرَجَ عَلىٰ قَوْمِهِ مِنَ اَلْمِحْرٰابِ فَأَوْحىٰ إِلَیْهِمْ أَنْ سَبِّحُوا بُکْرَةً وَ عَشِیًّا منظور از «اوحى» اشاره کردن است، یعنى زبانش از سخن گفتن باز ماند و از معبد خارج شد و به قوم خود اشاره کرد که خدا را تسبیح کنند، این «فاوحى» در جاى «رمزا» در آل عمران است به نظر مى آید: مردم با او نماز صبح و عصر مى خواندند و پس از بند آمدن زبانش اشاره کرده که خودتان نماز بخوانید، طبرسى این را از ابن جریح نقل کرده است
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر مخزن العرفان در علوم قرآن
7) یٰا زَکَرِیّٰا إِنّٰا نُبَشِّرُکَ بِغُلاٰمٍ اِسْمُهُ یَحْیىٰ لَمْ نَجْعَلْ لَهُ مِنْ قَبْلُ سَمِیًّا مفسرین گویند زکریا از اولادهاى هارون بن عمران بوده،از مقاتل نقل شده که زکریا برادر عمران پدر مریم مادر عیسى است و از اولاد سلیمان بن داود است،و بقولى یعقوب بن ماتان برادر زکریا بوده،و بقول بعضى مقصود یعقوب بن اسحاق بن ابراهیم است زیراکه زکریا با خواهر مریم بنت عمران ازدواج نموده و نسب او متصل بیعقوب مى گردد و از سدى نقل شده که زن او از اولاد سلیمان بن داود بود و داود از اولادهاى یهود ابن یعقوب و زکریا از نسل هارون و هارون از اولاد لاوى بن یعقوب بود پس از دعاى زکریّا علیه السّلام و اجابت او به او خطاب مى رسد اى زکریّا ما مژده و بشارت مى دهیم که به تو پسرى عطاء نمائیم که نام او یحیى است و پیش از او کسى را به این نام نخوانده ایم از امام صادق علیه السّلام چنین روایت شده که فرموده و همچنین بود حسین علیه السّلام که قبلا کسى را چنین نامى نبود و آسمان بر احدى گریه نکرد مگر بر یحیى و بر حسین علیهما السّلام که چهل روز براى شهادت و مظلومیت آنها گریه نمود وقتى از حضرتش سؤال شد که چگونه آسمان براى آنها گریه کرد فرمود طالع مى شد قرمز و غروب مى کرد قرمز و قاتل یحیى و قاتل حسین(علیهما السّلام)هر دو ولد الزنا بودند (طبرسى) و از مجاهد نقل شده(سمیّا)یعنى مثلا و شبیها مثل قوله تعالى هَلْ تَعْلَمُ لَهُ سَمِیًّا
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
8) قٰالَ رَبِّ أَنّٰى یَکُونُ لِی غُلاٰمٌ وَ کٰانَتِ اِمْرَأَتِی عٰاقِراً وَ قَدْ بَلَغْتُ مِنَ اَلْکِبَرِ عِتِیًّا الى قوله تعالى: وَ لَمْ تَکُ شَیْئاً زکریّا ازروى تعجّب گفت پروردگار من چگونه براى من پسرى باشد درحالى که از پیرى فرسوده شده ام و زن من نازا است،زکریا البته مى دانست که در قدرت خدا محالى تصوّر ندارد شاید غرضش این بود که چون سنّت خدا باعتبار نظام عالم بر این جارى گردیده که هر چیزى بایست در موقعى که عادت بر آن جارى شده واقع گردد نه در غیر وقت آن،این بود که سؤال مى کند که حکمت آن را بداند
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
9) گمان مکن که چیزى بر خلاف عادت واقع شدنش یک امر مشکلى باشد هرجا حکمتى در کار باشد وقوعش اشکالى ندارد و همین طور که تو قبلا چیزى نبودى و همچنین تمام موجودات از عدم بوجود آمده اند چنین است هرجا حکمت اقتضاء نماید شىء موجود مى گردد و در اینجا حکمتها در کار بوده که عموم قدرت خداوندى بر عالمیان ظاهر گردد
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
10) قٰالَ رَبِّ اِجْعَلْ لِی آیَةً قٰالَ آیَتُکَ أَلاّٰ تُکَلِّمَ اَلنّٰاسَ ثَلاٰثَ لَیٰالٍ سَوِیًّا پس ازآنکه به زکریا بشارت فرزند رسید براى آنکه وقت آن را بداند یا براى اطمینان نفس علامتى طلب مى نماید به وى وحى مى رسد که سه شبانه روز بهم پیوسته با سلامتى اعضاء بدن زبانت گرفته مى شود و با مردم سخن نتوانى گفت
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
11) فَخَرَجَ عَلىٰ قَوْمِهِ مِنَ اَلْمِحْرٰابِ فَأَوْحىٰ إِلَیْهِمْ أَنْ سَبِّحُوا بُکْرَةً وَ عَشِیًّا موقعى که زبان زکریّا گرفته شد از محراب خارج گردید و به اشاره به قومش گفت که تسبیح کنید یا نماز بخوانید صبح و شام در مجمع البیان چنین گفته محراب را محرابش نامیده اند براى اینکه کسى که در نماز متوجّه به آن است مانند کسى است که در نماز خود با شیطان محاربه مى کند،و محراب در لغت مجلس اشراف را گویند که از حیث مکان و رتبه مانع از نشستن غیر است در آن،و نیز گفته(الایحاء)القاء معنى است در نفس خفیة و بسرعت و اصل او قول آنها است(الوحى الوحى)یعنى الاسراع الاسراع (پایان)
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر کاشف
7) یٰا زَکَرِیّٰا إِنّٰا نُبَشِّرُکَ بِغُلاٰمٍ اِسْمُهُ یَحْیىٰ لَمْ نَجْعَلْ لَهُ مِنْ قَبْلُ سَمِیًّا خداوند دعاى زکریا را اجابت کرد و به او مژده داد که به زودى پسرى برایش زاده خواهد شد و خداوند نام او را یحیى نهاده است او در صلب پدرش مى باشد و پیش از وى کسى به این نام نبوده است برخى مى گویند: یحیى همان یوحنّا مى باشد که در نزد مسیحیان به معمدانى معروف است
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
8) قٰالَ رَبِّ أَنّٰى یَکُونُ لِی غُلاٰمٌ وَ کٰانَتِ اِمْرَأَتِی عٰاقِراً وَ قَدْ بَلَغْتُ مِنَ اَلْکِبَرِ عِتِیًّا این سخن زکریا به معناى استبعاد این واقعه نیست، بلکه از باب بزرگداشت و سپاس نعمت هاى خداوند و قدرت اوست که از مرز سنت ها و عادت ها عبور کرده است؛ زیرا او پیرمردى سالخورده و همسرش پیرزنى نازا مى باشد با وجود این، خداوند به وى نعمت فرزند را عطا مى کن
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
9) قٰالَ کَذٰلِکَ قٰالَ رَبُّکَ هُوَ عَلَیَّ هَیِّنٌ وَ قَدْ خَلَقْتُکَ مِنْ قَبْلُ وَ لَمْ تَکُ شَیْئاً گویندۀ هر دو سخن یکى است و او خداوند تعالى است؛ یعنى خدا به زکریا مى گوید: «قٰالَ رَبُّکَ » بسیارى از مؤلفان مسلمان نیز از این روش پیروى کرده اند؛ براى نمونه، یکى از آنان مى گوید: قال محمّد هو ابن مالک، یعنى خود ابن مالک گفت از این قبیل است سخن طبرى که دربارۀ خودش مى گوید: قال ابو جعفر محمّد بن جریر الطبرى؛ یعنى محمّد بن جریر طبرى گفت هیچ چیزى بر خدا دشوار نیست و تمام چیزها در نزد او یکسانند و وجود آنها، تنها به کلمۀ «کن» نیاز دارد
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.