وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ مَنَعَ مَساجِدَ اللَّهِ أَنْ یُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ وَ سَعى فِی خَرابِها أُولئِکَ ما کانَ لَهُمْ أَنْ یَدْخُلُوها إِلاَّ خائِفِینَ لَهُمْ فِی الدُّنْیا خِزْیٌ وَ لَهُمْ فِی الْآخِرَةِ عَذابٌ عَظِیمٌ (114)
شأن نزول: مفسرین را چهار قول است: 1- نزد ابن عباس در باره طنیطوس رومى نازل شد که علماى بنى اسرائیل را کشت و بیت المقدس را خراب و مدت صد سال آن را مزبله نمود تا عاقبت سلطان صلاح الدین بر او فاتح شد. 2- نزد مجاهد و سدى مراد بخت النصر است که مسلط شد بر بنى اسرائیل، مردان آنها را کشت و زنان و اطفال را اسیر نمود و
بیت المقدس را خراب و توراتها را سوزانید. 3- نزد شیخ طوسى (رضوان اللّه علیه) مراد مشرکان قریش بودند که در سال حدیبیه حضرت رسول صلّى اللّه علیه و آله و سلم را منع نمودند از مکه و مسجد الحرام، و نگذاشتند طواف و نماز نمایند. 4- مراد عموم اشخاص در هر عصر و زمان، و مطلق مساجد حقه است در تمام دوران.
وَ مَنْ أَظْلَمُ: و کیست ظالمتر (استفهام انکارى است) یعنى نیست ظالمتر، مِمَّنْ مَنَعَ مَساجِدَ اللَّهِ: از آن کسى که منع نماید و بازدارد مساجد خدا را، أَنْ یُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ: این که یاد کرده شود در آن مساجد نام خدا به پرستش و ستایش، وَ سَعى فِی خَرابِها: و کوشش کند در خراب کردن و ویران ساختن مساجد. أُولئِکَ ما کانَ لَهُمْ. آن گروه که منع کنند مردم را از مساجد و سعى نمایند در خرابى آن، شایسته و سزاوار نیست مر ایشان را، أَنْ یَدْخُلُوها: این که داخل آن مساجد شوند، إِلَّا خائِفِینَ: مگر در حالتى که ترسان و هراسان باشند، چه جاى آنکه جرئت کنند در منع و تخریب آن. یا در علم الهى نباشند که ایشان در مساجد آیند مگر آنکه ترسان باشند. پس آیه شریفه وعده است به مؤمنان به نصرت آنان و استخلاص مساجد از کفر، و خداى تعالى انجاز این وعده فرمود در زمان دولت اسلام که بکلى ممنوع گردیدند کفار از دخول مسجد الحرام و هیچ کدام جرئت نداشتند که داخل مساجد شوند از ترس مسلمانان.
تبصره: از آیه شریفه دو مطلب استفاده شود:
مطلب اول- منع نمودن مساجد از ذکر نام نامى حق تعالى به نماز و دعا و ثناء و اذکار و بیان احکام؛ و این به دو طریق باشد: اول- به قهر و سلطه و ظلم که منع نمایند از دخول در مساجد. دوم- به سبب بعض عملیات و مؤسسات غیر مشروعه جاذبه طبع که قهرا بازدارد از ورود در مساجد، گرچه در بدو نظر این قسمت را شامل نباشد، لکن به تدبر و تأمل شخص عاقل و فطن دریابد که اینگونه امور هم مدخلیت خواهد داشت در منع از مساجد نسبت به اشخاص ضعیف الایمان.
مطلب دوم- تخریب مساجد نیز دو قسم باشد: اول- تخریب ظاهر یعنى اقدام و کوشش در خرابى مساجد حقه بواسطه اغراض دنیویه. دوم- تخریب معنوى یعنى تعطیل مساجد از نماز و دعا و اذکار و مسائل شرعیه چنانچه از حضرت امیر المؤمنین علیه السلام مروى است که فرمود: انّ المسجد لیشکو الخراب الى ربّه و انّه لیتبشبش من عمّاره اذا غاب عنه ثمّ قدم کما یتبشبش احدکم بغائبه اذا قدم علیه «1» یعنى بتحقیق مسجد هر آینه شکایت کند خرابى را به پروردگارش، و بدرستى که هر آینه انس مىگیرد از تعمیر کنندگان خود هرگاه غائب شوند از او و وارد شوند، چنانچه انس یابد یکى از شما به غائب خود هرگاه وارد شود بر او.
در امالى ابن بابویه از حضرت صادق علیه السلام روایت نموده فرمود:
ثلثة یشکون الى اللّه عزّ و جلّ: مسجد خراب لا یصلّى فیه اهله و عالم بین جهال و مصحف معلّق قد وقع علیه غبار لا یقرء فیه: «2» سه فرد شکایت نمایند به خداى عز و جل: 1- مسجد خرابى که نماز نخوانند در آن اهل آن. 2- عالمى که میان جهال گرفتار باشد. 3- قرآنى که آویزان و غبار آن را فراگرفته و تلاوت نشود.
بعد از آن نتیجه افعال جماعت مخرّبین مساجد را بیان فرماید:
لَهُمْ فِی الدُّنْیا خِزْیٌ: براى ایشان است در دنیا خوارى و رسوائى، چنانچه نسبت به مشرکین مانعین از مسجد الحرام واقع شد از کشتن و اسیرى و ذلت جزیه، همچنین نسبت به دیگران رسوائى دنیائى تحقق یابد.
وَ لَهُمْ فِی الْآخِرَةِ عَذابٌ عَظِیمٌ: و براى ایشان است در آخرت عذابى بزرگ که الم و سختى آن نهایت ندارد.
[ نظرات / امتیازها ]
وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ مَنَعَ مَساجِدَ اللَّهِ أَنْ یُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ وَ سَعى فِی خَرابِها أُولئِکَ ما کانَ لَهُمْ أَنْ یَدْخُلُوها إِلاَّ خائِفِینَ لَهُمْ فِی الدُّنْیا خِزْیٌ وَ لَهُمْ فِی الْآخِرَةِ عَذابٌ عَظِیمٌ (114)
ترجمه
و کیست ستمکارتر از کسیکه منع کرد مساجد خدا را که یاد شود در آنها نامش و کوشید در خرابى آنها آنان نباشد از بر ایشان آنکه داخل شوند در آنها مگر ترسندگان..
تفسیر
آنمساجد اخیار اهل ایمان بود در مکه معظمه که کفار منع نمودند ایشان را از آنکه عبادت کنند در آنجا تا ملجأ شود پیغمبر اکرم بخروج از مکه و از حضرت صادق (ع) در مجمع و قمى روایت نمودهاند که آنها قریش بودند که منع کردند پیغمبر (ص) را از دخول در مسجد الحرام در مکه معظمه و از امیر المؤمنین (ع) روایت شده است که مراد تمام زمین است و بنظر حقیر مراد تمام مساجد است چنانچه ظاهر آیه شریفه است اگرچه مورد نزول مسجد الحرام باشد چنانچه خرابى هم اعم است از انهدام بناء مسجد و سد باب بر اهلش و آنچه مانع از آبادى آنشود چون عمران مسجد بعبادت خدا است در آن و خرابیش بکساد و متروک ماندن آنست و ظالمترین خلق بمقتضاى این آیه شریفه کسى است که مرتکب این عمل شود چون با خداوند طرفیت نموده و این قبیل اشخاص مقدر نشده است که داخل مسجد شوند مگر آنکه خائف باشند از مسلمانان یا از عذاب الهى چون بمقتضاى الخائن خائف کسیکه با خدا خیانت نماید ترسش از خائن بخلق زیادتر است و چون متوجه بحق شود و وارد مسجد گردد بالطبع خائف است و اینجمله اشاره است بهمان امر طبیعى ارتکازى که در کمون ذات هر کس بهمان مقدار که اقرار بتوحید جاى گرفته ترس از خدا هم وجود دارد لذا در مواقع شدت و حاجت دیده میشود هر قدر منکر و معاند باشند میترسند و متوجه بحق میشوند و ممکن است وعده فتح باشد چنانچه نسبت بمسجد الحرام در زمان فتح مکه معظمه انجاز شد و نسبت بسائر مساجد در زمان ظهور دولت حقه و مظهر عدل الهى خواهد شد انشاء اللّه تعالى و در برهان در ضمن حدیث مفصلى از امام حسن مجتبى (ع) نقل نموده که این وعده فتح مکه بود از طرف خداوند به پیغمبر (ص) که بعد از آن مشرکین داخل مسجد نمىشدند بحکم الهى مگر در خفیه با کمال خوف از مسلمانان که اگر میدیدند آنها را میکشتند و عیاشى روایت نموده که معنى این جمله آنست که آنها قبول ایمان نمىکنند مگر آنکه شمشیر بالاى سرشان باشد و محتمل است مراد همان شمشیر امام زمان (ع) باشد چنانچه بیان شد و حقیر در قصیده ربیعیه مهدویه کریمیه شکوائیه خود اشاره نمودهام و براى دلخوشى شیعیان ضرر ندارد چند بیت آنرا نقل نمایم:
مهدى امام منتظر نوباه خیر البشر
خلق دو عالم سر بسر بر خوان احسانش مکین
مهر از ضیائش ذره بدر از عطایش بدره
دریا ز جودش قطره گردون ز کشتش خوشه چین
امرش قضا حکمش قدر حبش جنان بغضش سقر
خاک رهش زیبد اگر بر طره ساید حور عین
مرآت ذات کبریا مشکوة انوار هدى
منظور بعث انبیاء مقصود خلق عالمین
دانند قرآن سر بسر بابى ز مدحش مختصر
اصحاب علم و معرفت ارباب ایمان و یقین
نوح و خلیل و بو البشر ادریس و داود و پسر
از ابر فیضش مستمد از کان علمش مستعین
موسى بکف دارد عصا دربانیش را منتظر
آماده بهر اقتدا عیسى بچرخ چارمین
ایزد بنامش زد رقم منشور ختم الاوصیا
چونانکه جد امجدش گردید ختم المرسلین
ظاهر شود آن شه اگر شمشیر حیدر بر کمر
دستار پیغمبر بسر دست خدا در آستین
دیارى از این ملحدان باقى نماند در جهان
ایمن شود روى زمین از جور و ظلم ظالمین
اللهم ارنا الطلعة الرشیدة و الغرة الحمیدة بحقه و حق آبائه الطاهرین صلوات اللّه علیهم اجمعین.
[ نظرات / امتیازها ]