● عبدالله عبداللهي -
اثنی عشری
113) وَ قالَتِ الْیَهُودُ لَیْسَتِ النَّصارى عَلى شَیْءٍ وَ قالَتِ النَّصارى لَیْسَتِ الْیَهُودُ عَلى شَیْءٍ وَ هُمْ یَتْلُونَ الْکِتابَ کَذلِکَ قالَ الَّذِینَ لا یَعْلَمُونَ مِثْلَ قَوْلِهِمْ فَاللَّهُ یَحْکُمُ بَیْنَهُمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ فِیما کانُوا فِیهِ یَخْتَلِفُونَ (113)
شأن نزول: جماعتى از نصاراى نجران به مدینه آمدند و با احبار یهود مناظره نمودند. (حرمله) که از احبار یهود بود گفت: شما بر هیچ چیز از دین حق نیستید و انکار نبوت حضرت عیسى علیه السلام نمود. یکى از نصارا گفت: شما بر هیچ امر نیکو اقدام نکنید و انکار نبوت حضرت موسى علیه السلام نمود؛ آیه شریفه نازل شد:
وَ قالَتِ الْیَهُودُ: و گفتند یهود بر وجه انکار، لَیْسَتِ النَّصارى عَلى شَیْءٍ: نیستند نصارى بر چیزى از دین حق. وَ قالَتِ النَّصارى: و گفتند نصارى در مقابل آنان، لَیْسَتِ الْیَهُودُ عَلى شَیْءٍ: نیستند یهود بر چیزى از دین حق. وَ هُمْ یَتْلُونَ الْکِتابَ: و حال آن که آنها مىخوانند کتاب را
یعنى یهود در تورات مىخوانند حدیث حضرت عیسى علیه السلام و نبوت او و بشارت آمدن او را بعد از حضرت موسى علیه السلام، و همچنین نصارى در انجیل مىخوانند وصف حضرت موسى علیه السلام و نبوت او را مىدانند که هر دو حق است، با وجود بر این انکار حق را نمایند. کَذلِکَ قالَ الَّذِینَ لا یَعْلَمُونَ: همچنین گفتند آنان که نمىدانند، و اهل کتاب آسمانى نیستند، مانند مشرکان، مِثْلَ قَوْلِهِمْ: مثل قول یهود و نصارى. در این فرمایش توبیخ عظیمى است، زیرا تشبیه فرموده یهود و نصارى را در گفتار به جهال، و مساوى گردانیده ایشان را که اهل کتاب هستند با کسانى که کتاب آسمانى ندارند. فَاللَّهُ یَحْکُمُ بَیْنَهُمْ: پس خداوند حکم مىفرماید میان آنها، یَوْمَ الْقِیامَةِ: روز قیامت و جزا، فِیما کانُوا فِیهِ یَخْتَلِفُونَ: در آنچه اختلاف مىکنند از حق و باطل و محق و مبطل، و حکم حق تعالى روز قیامت در باره آنها بر این وجه باشد که براى هر فریقى عذابى که سزاوار باشند مقرر فرماید و بنماید ایشان را، کسانى که بهشت روند و آنهائى که به جهنم داخل کنند.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
114) وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ مَنَعَ مَساجِدَ اللَّهِ أَنْ یُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ وَ سَعى فِی خَرابِها أُولئِکَ ما کانَ لَهُمْ أَنْ یَدْخُلُوها إِلاَّ خائِفِینَ لَهُمْ فِی الدُّنْیا خِزْیٌ وَ لَهُمْ فِی الْآخِرَةِ عَذابٌ عَظِیمٌ (114)
شأن نزول: مفسرین را چهار قول است: 1- نزد ابن عباس در باره طنیطوس رومى نازل شد که علماى بنى اسرائیل را کشت و بیت المقدس را خراب و مدت صد سال آن را مزبله نمود تا عاقبت سلطان صلاح الدین بر او فاتح شد. 2- نزد مجاهد و سدى مراد بخت النصر است که مسلط شد بر بنى اسرائیل، مردان آنها را کشت و زنان و اطفال را اسیر نمود و
بیت المقدس را خراب و توراتها را سوزانید. 3- نزد شیخ طوسى (رضوان اللّه علیه) مراد مشرکان قریش بودند که در سال حدیبیه حضرت رسول صلّى اللّه علیه و آله و سلم را منع نمودند از مکه و مسجد الحرام، و نگذاشتند طواف و نماز نمایند. 4- مراد عموم اشخاص در هر عصر و زمان، و مطلق مساجد حقه است در تمام دوران.
وَ مَنْ أَظْلَمُ: و کیست ظالمتر (استفهام انکارى است) یعنى نیست ظالمتر، مِمَّنْ مَنَعَ مَساجِدَ اللَّهِ: از آن کسى که منع نماید و بازدارد مساجد خدا را، أَنْ یُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ: این که یاد کرده شود در آن مساجد نام خدا به پرستش و ستایش، وَ سَعى فِی خَرابِها: و کوشش کند در خراب کردن و ویران ساختن مساجد. أُولئِکَ ما کانَ لَهُمْ. آن گروه که منع کنند مردم را از مساجد و سعى نمایند در خرابى آن، شایسته و سزاوار نیست مر ایشان را، أَنْ یَدْخُلُوها: این که داخل آن مساجد شوند، إِلَّا خائِفِینَ: مگر در حالتى که ترسان و هراسان باشند، چه جاى آنکه جرئت کنند در منع و تخریب آن. یا در علم الهى نباشند که ایشان در مساجد آیند مگر آنکه ترسان باشند. پس آیه شریفه وعده است به مؤمنان به نصرت آنان و استخلاص مساجد از کفر، و خداى تعالى انجاز این وعده فرمود در زمان دولت اسلام که بکلى ممنوع گردیدند کفار از دخول مسجد الحرام و هیچ کدام جرئت نداشتند که داخل مساجد شوند از ترس مسلمانان.
تبصره: از آیه شریفه دو مطلب استفاده شود:
مطلب اول- منع نمودن مساجد از ذکر نام نامى حق تعالى به نماز و دعا و ثناء و اذکار و بیان احکام؛ و این به دو طریق باشد: اول- به قهر و سلطه و ظلم که منع نمایند از دخول در مساجد. دوم- به سبب بعض عملیات و مؤسسات غیر مشروعه جاذبه طبع که قهرا بازدارد از ورود در مساجد، گرچه در بدو نظر این قسمت را شامل نباشد، لکن به تدبر و تأمل شخص عاقل و فطن دریابد که اینگونه امور هم مدخلیت خواهد داشت در منع از مساجد نسبت به اشخاص ضعیف الایمان.
مطلب دوم- تخریب مساجد نیز دو قسم باشد: اول- تخریب ظاهر یعنى اقدام و کوشش در خرابى مساجد حقه بواسطه اغراض دنیویه. دوم- تخریب معنوى یعنى تعطیل مساجد از نماز و دعا و اذکار و مسائل شرعیه چنانچه از حضرت امیر المؤمنین علیه السلام مروى است که فرمود: انّ المسجد لیشکو الخراب الى ربّه و انّه لیتبشبش من عمّاره اذا غاب عنه ثمّ قدم کما یتبشبش احدکم بغائبه اذا قدم علیه «1» یعنى بتحقیق مسجد هر آینه شکایت کند خرابى را به پروردگارش، و بدرستى که هر آینه انس مىگیرد از تعمیر کنندگان خود هرگاه غائب شوند از او و وارد شوند، چنانچه انس یابد یکى از شما به غائب خود هرگاه وارد شود بر او.
در امالى ابن بابویه از حضرت صادق علیه السلام روایت نموده فرمود:
ثلثة یشکون الى اللّه عزّ و جلّ: مسجد خراب لا یصلّى فیه اهله و عالم بین جهال و مصحف معلّق قد وقع علیه غبار لا یقرء فیه: «2» سه فرد شکایت نمایند به خداى عز و جل: 1- مسجد خرابى که نماز نخوانند در آن اهل آن. 2- عالمى که میان جهال گرفتار باشد. 3- قرآنى که آویزان و غبار آن را فراگرفته و تلاوت نشود.
بعد از آن نتیجه افعال جماعت مخرّبین مساجد را بیان فرماید:
لَهُمْ فِی الدُّنْیا خِزْیٌ: براى ایشان است در دنیا خوارى و رسوائى، چنانچه نسبت به مشرکین مانعین از مسجد الحرام واقع شد از کشتن و اسیرى و ذلت جزیه، همچنین نسبت به دیگران رسوائى دنیائى تحقق یابد.
وَ لَهُمْ فِی الْآخِرَةِ عَذابٌ عَظِیمٌ: و براى ایشان است در آخرت عذابى بزرگ که الم و سختى آن نهایت ندارد.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
115) وَ لِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَ الْمَغْرِبُ فَأَیْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ واسِعٌ عَلِیمٌ (115)
شأن نزول: ابن عباس نقل نماید که چون آیه تحویل قبله نازل شد، مسلمانان روى به کعبه نمودند. یهودان بر ایشان طعن زدند و انکار نمودند:
آیه شریفه نازل شد:
وَ لِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَ الْمَغْرِبُ: و براى خدا است محل برآمدن آفتاب مانند مکه و کعبه و محل فرو رفتن آفتاب مانند بیت المقدس. فَأَیْنَما تُوَلُّوا: هر جا که رو کنید، فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ: پس آن جا جهت طاعت الهى است که به آن مأمورید.
شیخ ابو الفتوح رازى (رضوان اللّه علیه) فرماید: «وجه» را معانى متعدد است: 1- روى آدمى. 2- قصد به فعل. 3- به معنى احتیال. 4- جهت و ناحیه. 5- قدر و منزلت. 6- به معنى ذات. 7- به معنى رضا.
و در آیه شریفه «وجه» را به معنى چهارم و ششم و هفتم حمل توان کرد، یعنى هر جا رو آورید پس آنجا جهت الهى یا ذات سبحانى در آن مکانست به احاطه علمیه و یا وجهه رضاى حق تعالى در آن باشد.
إِنَّ اللَّهَ واسِعٌ عَلِیمٌ: بدرستى که خدا واسع است مغفرت و عطاء رحمت او. دانا است به مصالح احوال بندگان و اعمال آنها در تمام اماکن و ازمان.
تنبیه: مفسرین را در مورد آیه شریفه اختلاف است: بعضى اختصاص داده به نماز مستحبى بر راحله در سفر به هر جانب که راحله به آن توجه نماید صحیح است. و نزد جمعى نماز واجب است در موارد خاصى: 1- نماز ناسى که در اثناء خطاى او ظاهر شود که انحرافى از قبله دارد متوجهقبله شده بدون منافى نماز را تمام کند. 2- صحت نماز ماشى در ضیق وقت که متوجه غیر قبله شود و رفتن او واجب باشد. 3- صحت نماز در شدت خوف بهر جا که متوجه شود. 4- صحت نماز مریض که ممکن نباشد توجه او به قبله. 5- صحت نماز ظان که بعد از نماز مبین وقوع آن میان مشرق و مغرب، و چون مسئله فروع دین است منوط باشد به فتواى حجج اسلامى.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» روان جاوید
113) وَ قالَتِ الْیَهُودُ لَیْسَتِ النَّصارى عَلى شَیْءٍ وَ قالَتِ النَّصارى لَیْسَتِ الْیَهُودُ عَلى شَیْءٍ وَ هُمْ یَتْلُونَ الْکِتابَ کَذلِکَ قالَ الَّذِینَ لا یَعْلَمُونَ مِثْلَ قَوْلِهِمْ فَاللَّهُ یَحْکُمُ بَیْنَهُمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ فِیما کانُوا فِیهِ یَخْتَلِفُونَ (113)
ترجمه
و گفتند یهود نیستند نصارى بر چیزى و گفتند نصارى نیستند یهود بر چیزى و آنها میخوانند کتاب را همچنین گفتند آنانکه نمیدانند مانند گفتن آنها پس خدا حکم میکند میانشان روز قیامت در آنچه بودند که در آن اختلاف میکردند..
تفسیر
یهود مدعى بودند که نصارى بر دین حقى ثابت نیستند و نصارى هم همین نسبت را بیهود میدادند و یکدیگر را گمراه و بر باطل میدانستند از روى تقلید بدون حجت و دلیل با آنکه کتاب الهى را تلاوت میکردند ولى تدبر و تامل در آن نمینمودند تا حق را تشخیص دهند و متابعت نمایند همچنین کسانیکه عالم بحق نبودند و نظر نمیکردند در تحصیل آن از راهى که امر فرموده است خدا گفتند مانند گفته آنها بدون دلیل و نسبت دادند یکدیگر را بکفر و ضلالت و خداوند حکم میکند میان آندو فرقه در روز قیامت در آنچه اختلاف مینمودند در آن چیز در دنیا بآنکه واضح میکند گمراهى و فسق آنانرا و هر یک را بقدر استحقاق مجازات میفرماید امام حسن مجتبى (ع) فرموده که این آیه نازل شد براى آنکه قومى از یهود و فرقه از نصارى شرفیاب خدمت ختمى مرتبت شدند و گفتند اى محمد (ص) حکم کن بین ما آنحضرت فرمود شرح حال خودتان را بیان کنید جماعت یهود گفتند ما ایمان بخداوند یگانه حکیم داریم و اولیاء او هستیم و نصارى بهره از دین حق ندارند نصارى هم همین مقاله را نسبت بیهود عرضه داشتند و پیغمبر فرمود همه شما دو فرقه بخطا و باطل رفتهاید و فسق و تجاوز از امر و دین حق نمودید پس هر یک از آندو فرقه عرضه داشتند چگونه ما کافر و فاسقیم با آنکه کتاب خداوند در نزد ما است و آنرا تلاوت مینمائیم پیغمبر (ص) بهر دو فرقه خطاب فرمود که شما با توریة و انجیل مخالفت کردید و بر طبق آن عمل ننمودید چون
علم بآندو کتاب نداشتید و الا هر یک از شما دو فرقه دیگرى را بدون دلیل نسبت به کفر و ضلالت نمیدادید و از براى مدعاى خودتان بکتاب خدا تمسک مینمودید چون کتب سماوى براى شفاء از کورى و نجات از گمراهى است هدایت مینماید عمل کنندگان را براه راست و وبال میشود براى اعراض کنندگان و حجت خدا است بر خلق که در صورت عصیان و تخلف مورد غضب و مستحق عذاب الهى شوند پس خطاب بیهود فرمود و بیم داد آنانرا از عذاب خداوند مانند عذابى که بر پیشینیان آنها نازل شده بود حقیر عرض میکنم از این روایت معلوم میشود اعراض از کتاب خدا و ترک تدبر و عمل بر طبق آن موجب کفر و ضلالت و عدم وصول براه هدایت است بلکه هر ادعائیکه دلیلى از کتاب خداوند بر آن اقامه نشود صاحب آن مورد طعن و ملامت خواهد بود.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
114) وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ مَنَعَ مَساجِدَ اللَّهِ أَنْ یُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ وَ سَعى فِی خَرابِها أُولئِکَ ما کانَ لَهُمْ أَنْ یَدْخُلُوها إِلاَّ خائِفِینَ لَهُمْ فِی الدُّنْیا خِزْیٌ وَ لَهُمْ فِی الْآخِرَةِ عَذابٌ عَظِیمٌ (114)
ترجمه
و کیست ستمکارتر از کسیکه منع کرد مساجد خدا را که یاد شود در آنها نامش و کوشید در خرابى آنها آنان نباشد از بر ایشان آنکه داخل شوند در آنها مگر ترسندگان..
تفسیر
آنمساجد اخیار اهل ایمان بود در مکه معظمه که کفار منع نمودند ایشان را از آنکه عبادت کنند در آنجا تا ملجأ شود پیغمبر اکرم بخروج از مکه و از حضرت صادق (ع) در مجمع و قمى روایت نمودهاند که آنها قریش بودند که منع کردند پیغمبر (ص) را از دخول در مسجد الحرام در مکه معظمه و از امیر المؤمنین (ع) روایت شده است که مراد تمام زمین است و بنظر حقیر مراد تمام مساجد است چنانچه ظاهر آیه شریفه است اگرچه مورد نزول مسجد الحرام باشد چنانچه خرابى هم اعم است از انهدام بناء مسجد و سد باب بر اهلش و آنچه مانع از آبادى آنشود چون عمران مسجد بعبادت خدا است در آن و خرابیش بکساد و متروک ماندن آنست و ظالمترین خلق بمقتضاى این آیه شریفه کسى است که مرتکب این عمل شود چون با خداوند طرفیت نموده و این قبیل اشخاص مقدر نشده است که داخل مسجد شوند مگر آنکه خائف باشند از مسلمانان یا از عذاب الهى چون بمقتضاى الخائن خائف کسیکه با خدا خیانت نماید ترسش از خائن بخلق زیادتر است و چون متوجه بحق شود و وارد مسجد گردد بالطبع خائف است و اینجمله اشاره است بهمان امر طبیعى ارتکازى که در کمون ذات هر کس بهمان مقدار که اقرار بتوحید جاى گرفته ترس از خدا هم وجود دارد لذا در مواقع شدت و حاجت دیده میشود هر قدر منکر و معاند باشند میترسند و متوجه بحق میشوند و ممکن است وعده فتح باشد چنانچه نسبت بمسجد الحرام در زمان فتح مکه معظمه انجاز شد و نسبت بسائر مساجد در زمان ظهور دولت حقه و مظهر عدل الهى خواهد شد انشاء اللّه تعالى و در برهان در ضمن حدیث مفصلى از امام حسن مجتبى (ع) نقل نموده که این وعده فتح مکه بود از طرف خداوند به پیغمبر (ص) که بعد از آن مشرکین داخل مسجد نمىشدند بحکم الهى مگر در خفیه با کمال خوف از مسلمانان که اگر میدیدند آنها را میکشتند و عیاشى روایت نموده که معنى این جمله آنست که آنها قبول ایمان نمىکنند مگر آنکه شمشیر بالاى سرشان باشد و محتمل است مراد همان شمشیر امام زمان (ع) باشد چنانچه بیان شد و حقیر در قصیده ربیعیه مهدویه کریمیه شکوائیه خود اشاره نمودهام و براى دلخوشى شیعیان ضرر ندارد چند بیت آنرا نقل نمایم:
مهدى امام منتظر نوباه خیر البشر
خلق دو عالم سر بسر بر خوان احسانش مکین
مهر از ضیائش ذره بدر از عطایش بدره
دریا ز جودش قطره گردون ز کشتش خوشه چین
امرش قضا حکمش قدر حبش جنان بغضش سقر
خاک رهش زیبد اگر بر طره ساید حور عین
مرآت ذات کبریا مشکوة انوار هدى
منظور بعث انبیاء مقصود خلق عالمین
دانند قرآن سر بسر بابى ز مدحش مختصر
اصحاب علم و معرفت ارباب ایمان و یقین
نوح و خلیل و بو البشر ادریس و داود و پسر
از ابر فیضش مستمد از کان علمش مستعین
موسى بکف دارد عصا دربانیش را منتظر
آماده بهر اقتدا عیسى بچرخ چارمین
ایزد بنامش زد رقم منشور ختم الاوصیا
چونانکه جد امجدش گردید ختم المرسلین
ظاهر شود آن شه اگر شمشیر حیدر بر کمر
دستار پیغمبر بسر دست خدا در آستین
دیارى از این ملحدان باقى نماند در جهان
ایمن شود روى زمین از جور و ظلم ظالمین
اللهم ارنا الطلعة الرشیدة و الغرة الحمیدة بحقه و حق آبائه الطاهرین صلوات اللّه علیهم اجمعین.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
115) وَ لِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَ الْمَغْرِبُ فَأَیْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ واسِعٌ عَلِیمٌ (115)
ترجمه
و مر خدا را است مشرق و مغرب پس هر سمت رو آورید پس آنجا جهت خدا است بدرستیکه خدا با وسعت و دانا است.
تفسیر
یعنى از آن خداوند است دو سمت زمین که تمام زمین باشد و وجه خدا را گفتهاند ذات او است چون هیچ مکانى خالى از حق نیست و از سلمان فارسى رضوان اللّه علیه در توحید نقل نموده که جاثلیق نصرانى از حضرت امیر المؤمنین (ع) سؤالاتى نمود و جواب شنید از آن جمله آن بود که وجه خدا کجا است آنحضرت امر فرمود که هیزمى آوردند و آتش افروختند پس از آن سؤال فرمود وجه این آتش کجاست جاثلیق عرض کرد همه جا حضرت امیر (ع) فرمود این آتش مصنوعى که بدست ما تهیه شده است و جهش معین نیست خداوند اجل از این است و اوصافش را نمیتوان بخلق تشبیه نمود و این آیه را تلاوت فرمود و فرمود هیچ امرى بر خداوند پوشیده نیست و قمى فرموده این آیه نازل شده است در نماز نافله که جائز است در سفر بهر سمت خواندهشود اما نمازهاى واجبى را باید رو بقبله بجا آورد و در مجمع این معنى را نسبت باخبار ائمه ما علیهم السلام داده است و عیاشى از حضرت باقر (ع) نقل نموده قریب باین مضمون را و نسبت بپیغمبر (ص) داده است عمل بآنرا و در فقیه از حضرت صادق (ع) نقل نموده که این آیه نازل شده است در باره قبله متحیر و هرگاه کسى سهوا از قبله منحرف شود بیمین و یسار نمازش صحیح است چون ما بین مشرق و مغرب قبله است و بعضى گفته اند این حکم صدر اسلام بوده که مسلمانان مخیر بودند بین نماز خواندن رو بکعبه و بیت المقدس و بعد نسخ شده است و بنظر حقیر مستفاد از آیه آنستکه توجه بخداوند از هر جهت که باشد خوب است چون او همه جا حاضر و ناظر است و احاطه وجودى و علمى بتمام موجودات دارد و در مقام بیان خصوص حکم نماز نیست اگرچه حکم آن ببرکت اخبار ائمه اطهار استفاده شود و خداوند وسعت دارد بسعه ذات و قدرت و رحمت و برکت و عالم است بذوات و اعمال کل و مصالح آن در هر مکان و هر جهت فهو واسع علیم.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.