از آیه: تا آیه:
انتخاب سوره :
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، شما هم می توانید تفسیر ای در سايت ثبت کنید، تا با نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود.
 » تفسیر المیزان - خلاصه
113) (وقالت الیهود لیست النصاری علی شی ء):(و یهود گفتند: نصاری دین درستی ندارند و بر مبنایی قرار ندارند)چون مسیحیان عیسی (ع ) را پسرخدا می دانند،(و قالت النصاری لیست الیهود علی شی ء):(و مسیحیان می گفتند:یهود دین درستی ندارند و مبنایی ندارند )چون یهود خودشان را پسران خدا ومحبوب او می دانند،(و هم یتلون الکتاب ): (در حالیکه آنان کتاب آسمانی رامی خوانند)یعنی با اینکه اهل کتاب هستند و به احکام آن عمل می کنند و حق رااز ناحق می شناسند چنین سخنی را می گویند،(کذلک قال الذین لا یعلمون مثل قولهم ): (مشرکین هم که هیچ چیز از کتاب آسمانی نمی دانند همین قول رامی گویند)یعنی آنها هم می گویند جز مابقیه مردم یعنی یهود،نصاری و مسلمانان دین و آیین درستی ندارند و برمبنای محکمی قرار ندارند،(فالله یحکم بینهم یوم القیمه فیما کانوا فیه یختلفون ):(پس خدا در قیامت در هر چه اختلاف می کردند میان آنان حکم خواهد کرد)یعنی خداوند در نهایت حق را از ناحق جدا میکند و آنچه را هر طرف به دیگری افترا می بندد آشکار می نماید . [ نظرات / امتیازها ]
114) (ومن اظلم ممن منع مساجد الله ان یذکر فیهااسمه ):(و چه کسی ستمکارتر است از آنکه مردم را از مساجد خدا و از اینکه نام خدا در آنها برده شود جلوگیری می کند)و آنها کفار مکه بودند که قبل از هجرت پیامبر در مکه مانع ذکر خدا می شدند و راه خدا را سد می نمودند،(وسعی فی خرابها):(و درخرابی مساجد کوشش می کند)یعنی با اقامت مردم در آن و بر پا داشتن شعائرالهی مقابله و محاربه می کند،(اولئک ما کان لهم ان یدخلوها الا خائفین ):(اینهانباید داخل مساجد شوند مگر با ترس و بیم )،چون مساجد برای کسانی است که ایمان ، قلبشان را آباد و نورانی کرده باشد نه کسانی که سعی در ویرانی آن دارند،پس آنها مستحق پناهنده شدن به مسجد نیستند جز در حال ترس و عدم ایمنی ،(لهم فی الدنیا خزی ): (برای آنها در دنیا پستی و خواری است )لذا بر جماعت مؤمنان است که آنها را خوار و ذلیل کنند،(و لهم فی الاخره عذاب عظیم ): (و برای آنان در آخرت عذابی بزرگ می باشد)چون آنها به جنگ با خدا برخاستند و ازاقامه شعائر الهی جلوگیری کردند. [ نظرات / امتیازها ]
115) (ولله المشرق و المغرب ): (و شرق و غرب از آن خداست )یعنی همه جهات ، ملک خدا و تحت سیطره اوست و ملک او به ذات چیزی و آثار آن تعلق می گیرد نه مثل ملکیت بشر که اعتباری است و تنها به اثر و منفعت هر چیز تعلق می گیرد (نه به ذات آن )، و ملک قوامی ندارد جز به مالک ،لذا خدا قائم به تمام جهات و محیط به آنهاست ، درنتیجه هر کس به هر جهت متوجه شود بسوی خدای متعال متوجه شده است ،(فاینما تولوا فثم وجه الله ):(پس بر هر طرف روکنید ،آنجا رو بخدا است )،یعنی به هر طرف متوجه شوید و هر طرف که عابدی متوجه آن گردد او را خواهد یافت ،(ان الله واسع علیم ): (همانا خدا وسعت دهنده و بسیار داناست )چون او وسعت دهنده ملک است و بر همه جا احاطه دارد و به مقاصد شما آگاه و داناست و مانند بشرنیست که توجه به او میسر وتمام نمیشود جز در یک جهت واحد. [ نظرات / امتیازها ]
  اسمعيل شيخ محمد - کتاب خلاصه تفاسیر
115) شاید دشمنان مانع پایگاههای توحیدی شوند اما راه عبادت خدا بسته نمی شود چون آنچه در جهان است ملک خداست پس مومنین به هر طرف که رو کنند رو به خدا ایستاده اند زیرا که خدا همه جا حاضر و ناظر است اما بدانید که خدا بی نیاز از عبادات شما و دانای به آنهاست. [ نظرات / امتیازها ]
  علي موحدي - تفسیر نور
115) یهود بعد از تغییر قبله‏ى مسلمانان از بیت‏المقدّس به کعبه، ایجاد سؤال و یا القاء شبهه مى‏کردند که به چه دلیلى قبله تغییر یافته است. هرچند در آیات قبل [402]به اجمال و سربسته، خداوند پاسخ اینگونه اعتراضات را بیان فرمود، ولى این آیه نیز بر این حقیقت تکیه مى‏کند که مشرق و مغرب از آن خداست و به هرسو رو کنید، خدا آنجاست. اگر کعبه نیز به عنوان قبله قرار داده شده است، براى تجلّى وحدت مسلمانان و تجدید خاطرات ایثارگرى و شرک ستیزى ابراهیم علیه السلام است. و بدین خاطر داراى قداست و احترام مى‏باشد. [ نظرات / امتیازها ]
  سيد علي بهبهاني -
113) این آیه ترسیمى مجدّدى از سیماى متعصّبِ اهل کتاب است که هرگروه در صدد نفى گروه دیگر است. یهودیان، مسیحیان را بر باطل و بى‏موقعیّت در پیشگاه خداوند معرّفى مى‏کنند و در مقابل، مسیحیان نیز یهود را بى‏منزلت در نزد خداوند مى‏دانند. اینگونه برخوردها، از روحیّه‏ى متعصّب آنها سرچشمه مى‏گیرد، در حالى که اگر به کتاب آسمانى خود توجّه کنند، از این برخوردها دست بر مى‏دارند. سپس مى‏فرماید: مشرکان و بت‏پرستان نیز با آنکه کتاب آسمانى ندارند، همان سخن‏ها را مى‏گویند. یعنى صاحبان عقاید باطل همدیگر را نفى مى‏کنند، ولى همه‏ى این اختلافات در روز قیامت، با داورى خداوند متعال پایان مى‏پذیرد و آنها حقّ را مشاهده مى‏کنند. [ نظرات / امتیازها ]
113) قرآن براى جلوگیرى از اثرات سوء احتمالى اینگونه سخن‏هاى یاوه وبى‏جا بر سایر مسلمانان و دلدارى به رسول خدا صلى الله علیه وآله، سؤال و خواست آنها را خیلى عادّى تلقّى مى‏کند که این سؤالات حرف تازه‏اى نیست و کفارِ قبل از اینها نیز از انبیاى پیشین چنین توقّعات نابجا را داشته‏اند. سپس مى‏فرماید: طرز تفکّر هر دو گروه به یکدیگر شباهت دارد، ولى ما براى اینگونه درخواست‏ها اعتبار و ارزشى قائل نیستیم. چرا که آیات خودمان را به قدر کفایت براى طالبان حقیقت بیان کرده‏ایم.
[ نظرات / امتیازها ]
115) یهود بعد از تغییر قبله‏ى مسلمانان از بیت‏المقدّس به کعبه، ایجاد سؤال و یا القاء شبهه مى‏کردند که به چه دلیلى قبله تغییر یافته است. هرچند در آیات قبل [402]به اجمال و سربسته، خداوند پاسخ اینگونه اعتراضات را بیان فرمود، ولى این آیه نیز بر این حقیقت تکیه مى‏کند که مشرق و مغرب از آن خداست و به هرسو رو کنید، خدا آنجاست. اگر کعبه نیز به عنوان قبله قرار داده شده است، براى تجلّى وحدت مسلمانان و تجدید خاطرات ایثارگرى و شرک ستیزى ابراهیم علیه السلام است. و بدین خاطر داراى قداست و احترام مى‏باشد. [ نظرات / امتیازها ]
115) جهت قبله به شرق یا غرب باشد، موضوعى تربیتى و سیاسى است، اصل و مقصود، یاد خدا و ارتباط با او مى‏باشد. قرآن در ستایش گروهى از بندگان مى‏فرماید: «یذکرون اللّه قیاماً و قعوداً و على جنوبهم» [404] آنان خدارا به حال ایستاده و نشسته و خوابیده یاد مى‏کنند. و یا در پاسخ هیاهویى که براى تغییر قبله درست شد، مى‏فرماید: «لیس البر ان تولّوا وجوهکم قِبل المشرق والمغرب ولکنّ البرّ من آمن باللّه» [405] یعنى: اى مردم! نیکى این نیست که رو به سوى شرق یا غرب در حال عبادت بکنید، بلکه نیکى در ایمان واقعى شما به خدا و انجام کارهاى خداپسندانه است. [ نظرات / امتیازها ]
115) اگر به فرموده آیه‏ى قبل، گروهى در خرابى مسجد تلاش کردند، شما از پاى ننشینید که توجّه به خدا در انحصار جهتى خاصّ نیست. [ نظرات / امتیازها ]
  بهناز سادات متولي - از قرآن حکیم و شرح آیات منتخب با ترجمه آیت الله مکارم شیرازی ص18
114) 114. تخریب و جلوگیری از ورود به مساجد:
این آیه درباره ی کفار و مشرکان قریش نازل شده که مانع نماز خواندن مسلمانان در مسجدالحرام و اطراف کعبه می شدند. البته مفهوم آیه، وسیع و گسترده است و به زمان و مکان معینی محدود نمی شود؛ همانند شایر آیاتی که در شرایط خاصی نازل گردیده و حکم آن در همه ی قرون و اعصار ثابت است. بنابراین هرکس و هر گروه که به نوعی در تخریب مساجد الهی بکوشد یا مانع از آن شود که نام خدا در آنجا برده شود یا عبادت او در آنجا انجام گیرد، مشمول همان رسوایی و همان عذاب عظیم مذکور در آیه است. توجه به این نکته نیز لازم است که جلوگیری از ورود به مسجد و ذکر نام پروردگار و کوشش در تخریب مسجد، تنها به این نیست که ساختمان آن را با بیل و کلنگ ویران کنند؛ بلکه هر عملی که متیجه آن، از رونق افتادن مسجد باشد، مشمول همین حکم است. همچنین است آنچه باعث شود که مردم از یاد خدا غافل گردند.
المیزان،ج1،ص254
[ نظرات / امتیازها ]
115) 115. علت توجه به قبله در نماز:
در آیه گذشته، سخن از ستمگرانی بود که مانع مساجد الهی می شدند و در تخریب آن می کوشیدند. این آیه، دنباله همین سخن است و می فرماید: " مشرق ومغرب، از آن خداست و به هر طرف رو کنید، خدا آنجاست." اگر شما را از رفتن به مساجد و پایگاه های توحید منع کردند، را بندگی خدا بسته نیست. شرق و غرب این جهان متعلق به خداست. پس به هر سمتی بروید و به هرسو رو کنید، او آنجاست؛ یعنی می توانید خدا را در همه جا عبادت کنید. نکته ی دیگر این که مفهوم توجه به قبله هرگز محدود بودن ذات پاک خدا ور سمت معینی نیست؛ بلکه از آن رو که انسان یک وجود مادی است و باید به سویی نماز بخواند، دستور داده شده که همه به یک سو نماز بخوانند تا وحدت و هماهمگی در صفوف مسلمین پیدا شود و از هرج و مرج و پراکندگی جلوگیری شود. همچنین محلی که به عنوان قبله تعیین شده (کعبه)، نقطه ای مقدس است که قدیمی ترین پایگاه توحید است و توجه به آن، بیدار کننده ی خاطرات توحیدی است. کعبه، جایی است که به سوی آن نماز گزارده و سجده می شود و نه به خود آن. در بسیاری از عبادات نیز البته توجه به قبله شرط نیست.
نمونه،ج1،ص414
تفسیر موضوعی،ج8،ص112
[ نظرات / امتیازها ]
  hakime zanjani - تفسیرالمیزان
115) ولله المشرق و المغرب فاینما تولوا فثم وجه اللّه ... مشرق و مغرب و جنوب و شمال و هر جهت دیگر از آنجا که بحقیقت معناى کلمه ملک خداست و ملک حقیقى هم تبدل و انتقال نمى پذیرد و چون ملک اعتبارى میانه ما افراد یک اجتماع نیست ، و نیز از آنجا که ملک خدا بر ذات هر چیزى قرار مى گیرد، خودش و آثارش را شامل میشود، و چون ملک اعتبارى ما نیست که تنها متعلق به اثر و منفعت هر چیز میشود، نه بذات آن ، و نیز از آنجا که ملک بدان جهت که ملک است قوامى جز بمالک ندارد، لذا خداى سبحان قائم بر تمامى جهات و محیط بآن است ، در نتیجه کسى که به یکى از این جهات متوجه شود، بسوى خدایتعالى متوجه شده است .
خواهى گفت ، پس چرا تنها مشرق و مغرب را ذکر کرد؟ و از سایر جهات نام نبرد؟ جواب میگوئیم : مراد بمشرق و مغرب در اینجا مشرق و مغرب حقیقى نیست تا شامل سایر جهات نشود، بلکه مشرق و مغرب نسبى است که تقریبا شامل دو نیم دائره ى افق میشود، تنها دو نقطه شمال و جنوب حقیقى باقى میماند که بهمان جهت فرمود: (هر جا رو کنید)، و نفرمود: (هر جا از مشرق و مغرب رو کنید)، پس کانه هر جا که انسان رو کند آنجا مشرق است و یا مغرب ، و در نتیجه جمله ((لله المشرق و المغرب )) بمنزله این است که فرموده باشد: ((لله الجهات جمیعا))، (همه جهات مال خداست ).
باز ممکن است بگوئى : چرا بجاى مشرق و مغرب شمال و جنوب را نام نبرد؟ در پاسخ میگوئیم : براى اینکه سایر جهات از این دو جهت مشخص میشود یعنى وقتى مشرق و مغرب افق معلوم شد و یا سایر اجرام نورانى آسمان طلوع کردند، آنوقت سایر جهات نیز معلوم مى گردد.
((فثم وجه اللّه ))، کلمه ((اینما)) از کلمات شرط است که باید دو فعل دنبالش بیاید، یکى بنام شرط و دیگرى بنام جزاء (مانند اگر) که میگوئیم : اگر بزنى مى زنم ، و بهمین جهت باید در آیه مورد بحث مى فرمود: ((اینما تولوا جاز لکم ذلک . لان هناک وجه اللّه ))، (هر جا رو کنید میتوانید رو کنید، چون طرف خدا هم همانجا است ) ولى اینطور نفرمود و جمله ((جاز لکم ذلک )) را که جزاى شرط است ، انداخته علت آنرا بجایش قرار داد، (و خدا داناتر است ).
دلیل بر این که گفتیم تقدیر آیه : ((جاز لکم ذلک )) است ، این استکه حکم خود را چنین تعلیل کرده : که (خدا واسعى علیم است )، یعنى ملک خدا و احاطه او بشما وسعت دارد، و نیات شما به هر سو توجه کند، او نیز از قصد شما آگاه است و او مانند یک انسان و یا مخلوق جسمانى دیگر نیست که نشود بسویش توجه کرد مگر وقتى که در جهت معینى قرار داشته باشد و نیز مانند ما انسانها نیست که اطلاعى از توجه اشخاص بسویمان پیدا نکنیم مگر وقتى که از جهت معینى بسوى ما توجه کنند یا از پیش روى ما درآیند، یا از دست راست ما و یا از جهتى دیگر، چون خدایتعالى نه خودش در جهت معینى قرار دارد، نه متوجه باو باید از جهت معینى بسویش توجه کند تا او به توجه وى آگاه شود، پس توجه بتمام جهات ، توجه بسوى خداست و خدا هم بدان آگاه است . این را هم بدانیم که این آیه شریفه میخواهد حقیقت توجه بسوى خدا را از نظر جهت توسعه دهد، نه از نظر مکان ، و خلاصه اگر فرموده : بهر جا رو کنى بسوى خدا رو کرده اى ، با حکمش باینکه در نماز باید بسوى کعبه رو کنید، منافات ندارد.
[ نظرات / امتیازها ]
  عبدالله عبداللهي - اثنی عشری
113) وَ قالَتِ الْیَهُودُ لَیْسَتِ النَّصارى‌ عَلى‌ شَیْ‌ءٍ وَ قالَتِ النَّصارى‌ لَیْسَتِ الْیَهُودُ عَلى‌ شَیْ‌ءٍ وَ هُمْ یَتْلُونَ الْکِتابَ کَذلِکَ قالَ الَّذِینَ لا یَعْلَمُونَ مِثْلَ قَوْلِهِمْ فَاللَّهُ یَحْکُمُ بَیْنَهُمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ فِیما کانُوا فِیهِ یَخْتَلِفُونَ (113)
شأن نزول: جماعتى از نصاراى نجران به مدینه آمدند و با احبار یهود مناظره نمودند. (حرمله) که از احبار یهود بود گفت: شما بر هیچ چیز از دین حق نیستید و انکار نبوت حضرت عیسى علیه السلام نمود. یکى از نصارا گفت: شما بر هیچ امر نیکو اقدام نکنید و انکار نبوت حضرت موسى علیه السلام نمود؛ آیه شریفه نازل شد:
وَ قالَتِ الْیَهُودُ: و گفتند یهود بر وجه انکار، لَیْسَتِ النَّصارى‌ عَلى‌ شَیْ‌ءٍ: نیستند نصارى بر چیزى از دین حق. وَ قالَتِ النَّصارى‌: و گفتند نصارى در مقابل آنان، لَیْسَتِ الْیَهُودُ عَلى‌ شَیْ‌ءٍ: نیستند یهود بر چیزى از دین حق. وَ هُمْ یَتْلُونَ الْکِتابَ‌: و حال آن که آنها مى‌خوانند کتاب را
یعنى یهود در تورات مى‌خوانند حدیث حضرت عیسى علیه السلام و نبوت او و بشارت آمدن او را بعد از حضرت موسى علیه السلام، و همچنین نصارى در انجیل مى‌خوانند وصف حضرت موسى علیه السلام و نبوت او را مى‌دانند که هر دو حق است، با وجود بر این انکار حق را نمایند. کَذلِکَ قالَ الَّذِینَ لا یَعْلَمُونَ‌: همچنین گفتند آنان که نمى‌دانند، و اهل کتاب آسمانى نیستند، مانند مشرکان، مِثْلَ قَوْلِهِمْ‌: مثل قول یهود و نصارى. در این فرمایش توبیخ عظیمى است، زیرا تشبیه فرموده یهود و نصارى را در گفتار به جهال، و مساوى گردانیده ایشان را که اهل کتاب هستند با کسانى که کتاب آسمانى ندارند. فَاللَّهُ یَحْکُمُ بَیْنَهُمْ‌: پس خداوند حکم مى‌فرماید میان آنها، یَوْمَ الْقِیامَةِ: روز قیامت و جزا، فِیما کانُوا فِیهِ یَخْتَلِفُونَ‌: در آنچه اختلاف مى‌کنند از حق و باطل و محق و مبطل، و حکم حق تعالى روز قیامت در باره آنها بر این وجه باشد که براى هر فریقى عذابى که سزاوار باشند مقرر فرماید و بنماید ایشان را، کسانى که بهشت روند و آنهائى که به جهنم داخل کنند. [ نظرات / امتیازها ]
114) وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ مَنَعَ مَساجِدَ اللَّهِ أَنْ یُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ وَ سَعى‌ فِی خَرابِها أُولئِکَ ما کانَ لَهُمْ أَنْ یَدْخُلُوها إِلاَّ خائِفِینَ لَهُمْ فِی الدُّنْیا خِزْیٌ وَ لَهُمْ فِی الْآخِرَةِ عَذابٌ عَظِیمٌ (114)

شأن نزول: مفسرین را چهار قول است: 1- نزد ابن عباس در باره طنیطوس رومى نازل شد که علماى بنى اسرائیل را کشت و بیت المقدس را خراب و مدت صد سال آن را مزبله نمود تا عاقبت سلطان صلاح الدین بر او فاتح شد. 2- نزد مجاهد و سدى مراد بخت النصر است که مسلط شد بر بنى اسرائیل، مردان آنها را کشت و زنان و اطفال را اسیر نمود و
بیت المقدس را خراب و توراتها را سوزانید. 3- نزد شیخ طوسى (رضوان اللّه علیه) مراد مشرکان قریش بودند که در سال حدیبیه حضرت رسول صلّى اللّه علیه و آله و سلم را منع نمودند از مکه و مسجد الحرام، و نگذاشتند طواف و نماز نمایند. 4- مراد عموم اشخاص در هر عصر و زمان، و مطلق مساجد حقه است در تمام دوران.
وَ مَنْ أَظْلَمُ‌: و کیست ظالمتر (استفهام انکارى است) یعنى نیست ظالمتر، مِمَّنْ مَنَعَ مَساجِدَ اللَّهِ‌: از آن کسى که منع نماید و بازدارد مساجد خدا را، أَنْ یُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ‌: این که یاد کرده شود در آن مساجد نام خدا به پرستش و ستایش، وَ سَعى‌ فِی خَرابِها: و کوشش کند در خراب کردن و ویران ساختن مساجد. أُولئِکَ ما کانَ لَهُمْ‌. آن گروه که منع کنند مردم را از مساجد و سعى نمایند در خرابى آن، شایسته و سزاوار نیست مر ایشان را، أَنْ یَدْخُلُوها: این که داخل آن مساجد شوند، إِلَّا خائِفِینَ‌: مگر در حالتى که ترسان و هراسان باشند، چه جاى آنکه جرئت کنند در منع و تخریب آن. یا در علم الهى نباشند که ایشان در مساجد آیند مگر آنکه ترسان باشند. پس آیه شریفه وعده است به مؤمنان به نصرت آنان و استخلاص مساجد از کفر، و خداى تعالى انجاز این وعده فرمود در زمان دولت اسلام که بکلى ممنوع گردیدند کفار از دخول مسجد الحرام و هیچ کدام جرئت نداشتند که داخل مساجد شوند از ترس مسلمانان.
تبصره: از آیه شریفه دو مطلب استفاده شود:
مطلب اول- منع نمودن مساجد از ذکر نام نامى حق تعالى به نماز و دعا و ثناء و اذکار و بیان احکام؛ و این به دو طریق باشد: اول- به قهر و سلطه و ظلم که منع نمایند از دخول در مساجد. دوم- به سبب بعض عملیات و مؤسسات غیر مشروعه جاذبه طبع که قهرا بازدارد از ورود در مساجد، گرچه در بدو نظر این قسمت را شامل نباشد، لکن به تدبر و تأمل شخص عاقل و فطن دریابد که اینگونه امور هم مدخلیت خواهد داشت در منع از مساجد نسبت به اشخاص ضعیف الایمان.
مطلب دوم- تخریب مساجد نیز دو قسم باشد: اول- تخریب ظاهر یعنى اقدام و کوشش در خرابى مساجد حقه بواسطه اغراض دنیویه. دوم- تخریب معنوى یعنى تعطیل مساجد از نماز و دعا و اذکار و مسائل شرعیه چنانچه از حضرت امیر المؤمنین علیه السلام مروى است که فرمود: انّ المسجد لیشکو الخراب الى ربّه و انّه لیتبشبش من عمّاره اذا غاب عنه ثمّ قدم کما یتبشبش احدکم بغائبه اذا قدم علیه‌ «1» یعنى بتحقیق مسجد هر آینه شکایت کند خرابى را به پروردگارش، و بدرستى که هر آینه انس مى‌گیرد از تعمیر کنندگان خود هرگاه غائب شوند از او و وارد شوند، چنانچه انس یابد یکى از شما به غائب خود هرگاه وارد شود بر او.
در امالى ابن بابویه از حضرت صادق علیه السلام روایت نموده فرمود:
ثلثة یشکون الى اللّه عزّ و جلّ: مسجد خراب لا یصلّى فیه اهله و عالم بین جهال و مصحف معلّق قد وقع علیه غبار لا یقرء فیه: «2» سه فرد شکایت نمایند به خداى عز و جل: 1- مسجد خرابى که نماز نخوانند در آن اهل آن. 2- عالمى که میان جهال گرفتار باشد. 3- قرآنى که آویزان و غبار آن را فراگرفته و تلاوت نشود.
بعد از آن نتیجه افعال جماعت مخرّبین مساجد را بیان فرماید:
لَهُمْ فِی الدُّنْیا خِزْیٌ‌: براى ایشان است در دنیا خوارى و رسوائى، چنانچه نسبت به مشرکین مانعین از مسجد الحرام واقع شد از کشتن و اسیرى و ذلت جزیه، همچنین نسبت به دیگران رسوائى دنیائى تحقق یابد.
وَ لَهُمْ فِی الْآخِرَةِ عَذابٌ عَظِیمٌ‌: و براى ایشان است در آخرت عذابى بزرگ که الم و سختى آن نهایت ندارد. [ نظرات / امتیازها ]
115) وَ لِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَ الْمَغْرِبُ فَأَیْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ واسِعٌ عَلِیمٌ (115)

شأن نزول: ابن عباس نقل نماید که چون آیه تحویل قبله نازل شد، مسلمانان روى به کعبه نمودند. یهودان بر ایشان طعن زدند و انکار نمودند:

آیه شریفه نازل شد:
وَ لِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَ الْمَغْرِبُ‌: و براى خدا است محل برآمدن آفتاب مانند مکه و کعبه و محل فرو رفتن آفتاب مانند بیت المقدس. فَأَیْنَما تُوَلُّوا: هر جا که رو کنید، فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ‌: پس آن جا جهت طاعت الهى است که به آن مأمورید.
شیخ ابو الفتوح رازى (رضوان اللّه علیه) فرماید: «وجه» را معانى متعدد است: 1- روى آدمى. 2- قصد به فعل. 3- به معنى احتیال. 4- جهت و ناحیه. 5- قدر و منزلت. 6- به معنى ذات. 7- به معنى رضا.
و در آیه شریفه «وجه» را به معنى چهارم و ششم و هفتم حمل توان کرد، یعنى هر جا رو آورید پس آنجا جهت الهى یا ذات سبحانى در آن مکانست به احاطه علمیه و یا وجهه رضاى حق تعالى در آن باشد.
إِنَّ اللَّهَ واسِعٌ عَلِیمٌ‌: بدرستى که خدا واسع است مغفرت و عطاء رحمت او. دانا است به مصالح احوال بندگان و اعمال آنها در تمام اماکن و ازمان.
تنبیه: مفسرین را در مورد آیه شریفه اختلاف است: بعضى اختصاص داده به نماز مستحبى بر راحله در سفر به هر جانب که راحله به آن توجه نماید صحیح است. و نزد جمعى نماز واجب است در موارد خاصى: 1- نماز ناسى که در اثناء خطاى او ظاهر شود که انحرافى از قبله دارد متوجه‌قبله شده بدون منافى نماز را تمام کند. 2- صحت نماز ماشى در ضیق وقت که متوجه غیر قبله شود و رفتن او واجب باشد. 3- صحت نماز در شدت خوف بهر جا که متوجه شود. 4- صحت نماز مریض که ممکن نباشد توجه او به قبله. 5- صحت نماز ظان که بعد از نماز مبین وقوع آن میان مشرق و مغرب، و چون مسئله فروع دین است منوط باشد به فتواى حجج اسلامى. [ نظرات / امتیازها ]
 » روان جاوید
113) وَ قالَتِ الْیَهُودُ لَیْسَتِ النَّصارى‌ عَلى‌ شَیْ‌ءٍ وَ قالَتِ النَّصارى‌ لَیْسَتِ الْیَهُودُ عَلى‌ شَیْ‌ءٍ وَ هُمْ یَتْلُونَ الْکِتابَ کَذلِکَ قالَ الَّذِینَ لا یَعْلَمُونَ مِثْلَ قَوْلِهِمْ فَاللَّهُ یَحْکُمُ بَیْنَهُمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ فِیما کانُوا فِیهِ یَخْتَلِفُونَ (113)

ترجمه‌
و گفتند یهود نیستند نصارى بر چیزى و گفتند نصارى نیستند یهود بر چیزى و آنها میخوانند کتاب را همچنین گفتند آنانکه نمیدانند مانند گفتن آنها پس خدا حکم میکند میانشان روز قیامت در آنچه بودند که در آن اختلاف میکردند..

تفسیر
یهود مدعى بودند که نصارى بر دین حقى ثابت نیستند و نصارى هم همین نسبت را بیهود میدادند و یکدیگر را گمراه و بر باطل میدانستند از روى تقلید بدون حجت و دلیل با آنکه کتاب الهى را تلاوت میکردند ولى تدبر و تامل در آن نمینمودند تا حق را تشخیص دهند و متابعت نمایند همچنین کسانیکه عالم بحق نبودند و نظر نمیکردند در تحصیل آن از راهى که امر فرموده است خدا گفتند مانند گفته آنها بدون دلیل و نسبت دادند یکدیگر را بکفر و ضلالت و خداوند حکم میکند میان آندو فرقه در روز قیامت در آنچه اختلاف مینمودند در آن چیز در دنیا بآنکه واضح میکند گمراهى و فسق آنانرا و هر یک را بقدر استحقاق مجازات میفرماید امام حسن مجتبى (ع) فرموده که این آیه نازل شد براى آنکه قومى از یهود و فرقه از نصارى شرفیاب خدمت ختمى مرتبت شدند و گفتند اى محمد (ص) حکم کن بین ما آنحضرت فرمود شرح حال خودتان را بیان کنید جماعت یهود گفتند ما ایمان بخداوند یگانه حکیم داریم و اولیاء او هستیم و نصارى بهره از دین حق ندارند نصارى هم همین مقاله را نسبت بیهود عرضه داشتند و پیغمبر فرمود همه شما دو فرقه بخطا و باطل رفته‌اید و فسق و تجاوز از امر و دین حق نمودید پس هر یک از آندو فرقه عرضه داشتند چگونه ما کافر و فاسقیم با آنکه کتاب خداوند در نزد ما است و آنرا تلاوت مینمائیم پیغمبر (ص) بهر دو فرقه خطاب فرمود که شما با توریة و انجیل مخالفت کردید و بر طبق آن عمل ننمودید چون‌
علم بآندو کتاب نداشتید و الا هر یک از شما دو فرقه دیگرى را بدون دلیل نسبت به کفر و ضلالت نمیدادید و از براى مدعاى خودتان بکتاب خدا تمسک مینمودید چون کتب سماوى براى شفاء از کورى و نجات از گمراهى است هدایت مینماید عمل کنندگان را براه راست و وبال میشود براى اعراض کنندگان و حجت خدا است بر خلق که در صورت عصیان و تخلف مورد غضب و مستحق عذاب الهى شوند پس خطاب بیهود فرمود و بیم داد آنانرا از عذاب خداوند مانند عذابى که بر پیشینیان آنها نازل شده بود حقیر عرض میکنم از این روایت معلوم میشود اعراض از کتاب خدا و ترک تدبر و عمل بر طبق آن موجب کفر و ضلالت و عدم وصول براه هدایت است بلکه هر ادعائیکه دلیلى از کتاب خداوند بر آن اقامه نشود صاحب آن مورد طعن و ملامت خواهد بود. [ نظرات / امتیازها ]
114) وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ مَنَعَ مَساجِدَ اللَّهِ أَنْ یُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ وَ سَعى‌ فِی خَرابِها أُولئِکَ ما کانَ لَهُمْ أَنْ یَدْخُلُوها إِلاَّ خائِفِینَ لَهُمْ فِی الدُّنْیا خِزْیٌ وَ لَهُمْ فِی الْآخِرَةِ عَذابٌ عَظِیمٌ (114)

ترجمه‌
و کیست ستمکارتر از کسیکه منع کرد مساجد خدا را که یاد شود در آنها نامش و کوشید در خرابى آنها آنان نباشد از بر ایشان آنکه داخل شوند در آنها مگر ترسندگان..

تفسیر
آنمساجد اخیار اهل ایمان بود در مکه معظمه که کفار منع نمودند ایشان را از آنکه عبادت کنند در آنجا تا ملجأ شود پیغمبر اکرم بخروج از مکه و از حضرت صادق (ع) در مجمع و قمى روایت نموده‌اند که آنها قریش بودند که منع کردند پیغمبر (ص) را از دخول در مسجد الحرام در مکه معظمه و از امیر المؤمنین (ع) روایت شده است که مراد تمام زمین است و بنظر حقیر مراد تمام مساجد است چنانچه ظاهر آیه شریفه است اگرچه مورد نزول مسجد الحرام باشد چنانچه خرابى هم اعم است از انهدام بناء مسجد و سد باب بر اهلش و آنچه مانع از آبادى آنشود چون عمران مسجد بعبادت خدا است در آن و خرابیش بکساد و متروک ماندن آنست و ظالم‌ترین خلق بمقتضاى این آیه شریفه کسى است که مرتکب این عمل شود چون با خداوند طرفیت نموده و این قبیل اشخاص مقدر نشده است که داخل مسجد شوند مگر آنکه خائف باشند از مسلمانان یا از عذاب الهى چون بمقتضاى الخائن خائف کسیکه با خدا خیانت نماید ترسش از خائن بخلق زیادتر است و چون متوجه بحق شود و وارد مسجد گردد بالطبع خائف است و این‌جمله اشاره است بهمان امر طبیعى ارتکازى که در کمون ذات هر کس بهمان مقدار که اقرار بتوحید جاى گرفته ترس از خدا هم وجود دارد لذا در مواقع شدت و حاجت دیده میشود هر قدر منکر و معاند باشند میترسند و متوجه بحق میشوند و ممکن است وعده فتح باشد چنانچه نسبت بمسجد الحرام در زمان فتح مکه معظمه انجاز شد و نسبت بسائر مساجد در زمان ظهور دولت حقه و مظهر عدل الهى خواهد شد انشاء اللّه تعالى و در برهان در ضمن حدیث مفصلى از امام حسن مجتبى (ع) نقل نموده که این وعده فتح مکه بود از طرف خداوند به پیغمبر (ص) که بعد از آن مشرکین داخل مسجد نمى‌شدند بحکم الهى مگر در خفیه با کمال خوف از مسلمانان که اگر میدیدند آنها را میکشتند و عیاشى روایت نموده که معنى این جمله آنست که آنها قبول ایمان نمى‌کنند مگر آنکه شمشیر بالاى سرشان باشد و محتمل است مراد همان شمشیر امام زمان (ع) باشد چنانچه بیان شد و حقیر در قصیده ربیعیه مهدویه کریمیه شکوائیه خود اشاره نموده‌ام و براى دلخوشى شیعیان ضرر ندارد چند بیت آنرا نقل نمایم:

مهدى امام منتظر نوباه خیر البشر
خلق دو عالم سر بسر بر خوان احسانش مکین‌

مهر از ضیائش ذره بدر از عطایش بدره‌
دریا ز جودش قطره گردون ز کشتش خوشه چین‌

امرش قضا حکمش قدر حبش جنان بغضش سقر
خاک رهش زیبد اگر بر طره ساید حور عین‏

مرآت ذات کبریا مشکوة انوار هدى
منظور بعث انبیاء مقصود خلق عالمین‏

دانند قرآن سر بسر بابى ز مدحش مختصر
اصحاب علم و معرفت ارباب ایمان و یقین‏

نوح و خلیل و بو البشر ادریس و داود و پسر
از ابر فیضش مستمد از کان علمش مستعین‏

موسى بکف دارد عصا دربانیش را منتظر
آماده بهر اقتدا عیسى بچرخ چارمین‏

ایزد بنامش زد رقم منشور ختم الاوصیا
چونانکه جد امجدش گردید ختم المرسلین‏

ظاهر شود آن شه اگر شمشیر حیدر بر کمر
دستار پیغمبر بسر دست خدا در آستین‏

دیارى از این ملحدان باقى نماند در جهان
ایمن شود روى زمین از جور و ظلم ظالمین‏

اللهم ارنا الطلعة الرشیدة و الغرة الحمیدة بحقه و حق آبائه الطاهرین صلوات اللّه علیهم اجمعین. [ نظرات / امتیازها ]
115) وَ لِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَ الْمَغْرِبُ فَأَیْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ واسِعٌ عَلِیمٌ (115)

ترجمه‌

و مر خدا را است مشرق و مغرب پس هر سمت رو آورید پس آنجا جهت خدا است بدرستیکه خدا با وسعت و دانا است.

تفسیر
یعنى از آن خداوند است دو سمت زمین که تمام زمین باشد و وجه خدا را گفته‌اند ذات او است چون هیچ مکانى خالى از حق نیست و از سلمان فارسى رضوان اللّه علیه در توحید نقل نموده که جاثلیق نصرانى از حضرت امیر المؤمنین (ع) سؤالاتى نمود و جواب شنید از آن جمله آن بود که وجه خدا کجا است آنحضرت امر فرمود که هیزمى آوردند و آتش افروختند پس از آن سؤال فرمود وجه این آتش کجاست جاثلیق عرض کرد همه جا حضرت امیر (ع) فرمود این آتش مصنوعى که بدست ما تهیه شده است و جهش معین نیست خداوند اجل از این است و اوصافش را نمیتوان بخلق تشبیه نمود و این آیه را تلاوت فرمود و فرمود هیچ امرى بر خداوند پوشیده نیست و قمى فرموده این آیه نازل شده است در نماز نافله که جائز است در سفر بهر سمت خوانده‌شود اما نمازهاى واجبى را باید رو بقبله بجا آورد و در مجمع این معنى را نسبت باخبار ائمه ما علیهم السلام داده است و عیاشى از حضرت باقر (ع) نقل نموده قریب باین مضمون را و نسبت بپیغمبر (ص) داده است عمل بآنرا و در فقیه از حضرت صادق (ع) نقل نموده که این آیه نازل شده است در باره قبله متحیر و هرگاه کسى سهوا از قبله منحرف شود بیمین و یسار نمازش صحیح است چون ما بین مشرق و مغرب قبله است و بعضى گفته اند این حکم صدر اسلام بوده که مسلمانان مخیر بودند بین نماز خواندن رو بکعبه و بیت المقدس و بعد نسخ شده است و بنظر حقیر مستفاد از آیه آنستکه توجه بخداوند از هر جهت که باشد خوب است چون او همه جا حاضر و ناظر است و احاطه وجودى و علمى بتمام موجودات دارد و در مقام بیان خصوص حکم نماز نیست اگرچه حکم آن ببرکت اخبار ائمه اطهار استفاده شود و خداوند وسعت دارد بسعه ذات و قدرت و رحمت و برکت و عالم است بذوات و اعمال کل و مصالح آن در هر مکان و هر جهت فهو واسع علیم. [ نظرات / امتیازها ]