● سيد علي بهبهاني -
تفسیر تسنیم
پیامبر به آنچه از پروردگارش بر او فرود آمده است، ایمان آورد و مؤمنانِ همراه او نیز هماهنگ با نظم طبیعی، همگی به خدا و فرشتگانِ او و کتابهای وی و فرستادگانش ایمان آوردند.
ذکر جداگانه نام رسول اللهصلی الله علیه و آله و سلم به جهت برتری مقام ایشان نسبت به مؤمنان و نیز تفاوت ایمان آن حضرت با ایمان آنان است، زیرا ایمان رسول خداصلی الله علیه و آله و سلم ایمان شهودی است و شهود معصوم، از نوع شهود اوّلی است که شک و تردید و خطا در آن راه ندارد.
مقصود از «ملائکه»، فرشتههای متنوّع الهیاند. مراد از «کُتُب»، کتابهای آسمانی رسولان و کتابهایی مانند امّالکتاب و لوح محفوظ است. «رسل» همان فرستادگان الهی از جنس بشر و فرشتگان حامل وحیاند.
رسول خداصلی الله علیه و آله و سلم و مؤمنان دیگر، به رسالت همه انبیا ایمان داشته و هیچ یک را انکار نمیکنند.
مؤمنان گوش شنوا دارند و اهل اطاعتاند و تشنه مغفرت الهی. تکامل و صیرورت نظام هستی تنها به سوی خداست.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر نور
در این آیه اصول دین )توحید، نبوّت، معاد) بیان شده و در آیه بعد، آمادگى انسان براى انجام تکالیف الهى و درخواست رحمت و مغفرت از خدا مطرح مىشود. لذا در حدیث آمده است که این آیه و آیه بعد ارزش خاصّى دارند و تلاوت آن دو همانند گنج است.
تکریم پیامبر لازم است و حساب رسول اللّه صلى الله علیه وآله از دیگران جداست. لذا در این آیه ابتدا نام رسول خدا و ایمان او آمد و سپس نام مؤمنان و عقاید آنان.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● محمد سجاد ابراهيمي -
تفسیر مجمع البیان
محمّد آنچه را ازجانبِ پروردگارش در سراسر این سوره و در جاى جاى این کتاب فرود آمده است، باور دارد. و همه ایمان آوردگان نیز خدا را باور دارند و یقین دارند که او یکتا و بى همتاست، و از هر عیب و نقصى پاک و منزّه است. همچنین به فرشتگان و کتابهاى آسمانى و پیام آوران خدا ایمان دارند و باور مى دارند که فرشتگانش پاک و پاکیزه اند، و همه کتابهاى آسمانى و قرآن را او فرو فرستاده است، و تمامى پیامبران، سفیران برگزیده اویند.
ایمان آوردگان مى گویند: ما میان پیامبران خدا فرقى نمى گذاریم، رسالت همه آنان را مى پذیریم و بسان برخى از اهل کتاب نیستیم که بعضى از پیامبران را بپذیریم و بعضى را انکار کنیم.
و مى افزایند: ما پیام خدا را با تمامى وجود شنیدیم و به دستوراتش گردن نهادیم و از فرمان پیامبرش هم پیروى مى کنیم.
پاره اى از مفسّران در تفسیر این جمله گفته اند که: ایمان آوردگان برعکس ِ کفرگرایان که مى گویند «سمعنا و عصینا» (شنیدیم و نافرمانى کردیم)، با همه وجود نداى ایمان و عمل سر مى دهند که: ما پیام خدا و پیامبر را همانند تمامى شایستگانى که آن را مى شنوند و بدان عمل مى کنند، مى شنویم.
ایمان آوردگان همچنین مى گویند: «پروردگارا! ما را ببخش؛ و بازگشت ما تنها به سوى توست».
و بباور پاره اى منظور از جمله پایانى آیه، آن است که «پروردگارا! آمرزش تو را خواهانیم و بازگشت ما به سوى توست».
برخى از مفسّران نیز بازگشت به پاداش خدا را معادلِ بازگشت به سوى او قرار داده و گفته اند: «و بازگشت ما به پاداش شکوهبار توست»؛ و این، همانند سخن ابراهیم(ع) است که فرمود: «انّى ذاهب الى ربّى سیهدین.»، «من به سوى پاداش پروردگارم بازمى گردم و او مرا راه خواهد نمود».
تناسب تکلیف و توانایى
قرآن کریم در آیه پایانى سوره مبارکه بقره، این نکته را ترسیم مى کند که «خدا مردم را تنها به کارهاى شایسته اى که در توان و امکانِ آنان است، فرمان مى دهد و از آنچه فراتر از قدرت آنان نیست، هشدار مى دهد و هیچگاه آنان را به بیشتر از قدرت و تواناییشان مکلّف نمى سازد.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر نمونه
سوره بقره با بیان بخشى از معارف اسلامى و اعتقادات حق آغاز شد و با همین معنى نیز که در آیه فوق و آیه بعد از آن است پایان مىیابد، و به این ترتیب آغاز و پایان آن هماهنگ است.
بعضى از مفسران نیز شان نزولى براى این آیه ذکر کردهاند و آن اینکه هنگامى که آیه سابق نازل شد که اگر چیزى در دل پنهان دارید یا آشکار کنید خداوند حساب آن را مىرسد، گروهى از اصحاب ترسان شدند (و مىگفتند هیچ کس از ما خالى از وسوسههاى باطنى و خطورات قلبى نیست و همین معنى را خدمت رسول خدا (ص) عرض کردند) آیه فوق نازل شد و راه و رسم ایمان و تضرع به درگاه خداوند و اطاعت و تسلیم را به آنان آموخت نخست مىفرماید:" پیامبر (ص) به آنچه از طرف پروردگارش نازل شده است ایمان آورده" (آمَنَ الرَّسُولُ بِما أُنْزِلَ إِلَیْهِ مِنْ رَبِّهِ).
و این از امتیازات انبیاى الهى است که عموما به مرام و مکتب خویش ایمان قاطع داشته و هیچگونه تزلزلى در اعتقاد خود نداشتهاند، قبل از همه خودشان مؤمن بودند، و بیش از همه استقامت و پایمردى داشتند.
در آیه 158 سوره اعراف این موضوع را یکى از صفات ویژه پیامبر اسلام (ص) شمرده مىگوید: فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ النَّبِیِّ الْأُمِّیِّ الَّذِی یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ کَلِماتِهِ:
" ایمان بیاورید به خدا و پیامبر و رسولش، همان پیامبر درس نخواندهاى که ایمان به خدا و کلمات او دارد".
سپس مىافزاید:" مؤمنان نیز به خدا و فرشتگان او و کتابها و فرستادگان وى همگى ایمان آوردهاند و (مىگویند) ما در میان پیامبران او هیچگونه فرقى نمىگذاریم" و به همگى ایمان داریم (وَ الْمُؤْمِنُونَ کُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَ مَلائِکَتِهِ وَ کُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ لا نُفَرِّقُ بَیْنَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ). «1»
آرى مؤمنان بر خلاف" کسانى که مىخواهند بین خدا و پیامبرانش جدایى بیفکنند و به بعضى ایمان بیاورند و بعضى را انکار کنند" (وَ یُرِیدُونَ أَنْ یُفَرِّقُوا بَیْنَ اللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ یَقُولُونَ نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَ نَکْفُرُ بِبَعْضٍ «2» هیچگونه تفاوتى میان رسولان الهى نمىگذارند، و همه را از سوى خدا مىدانند، و همگى را محترم مىشمرند.
روشن است که این موضوع، منافاتى با نسخ ادیان پیشین به وسیله ادیان بعد ندارد، زیرا همانگونه که سابقا اشاره شد، تعلیمات انبیاء همچون تعلیمات مراحل مختلف تحصیلى از ابتدایى و راهنمایى و دبیرستانى و دانشگاهى است، گر چه اصول آن یکى است ولى در سطوح مختلفى پیاده مىشود و به هنگام ارتقاء به مرحله بالاتر برنامههاى پیشین کنار مىرود، در عین اینکه احترام همه آنها محفوظ است.
سپس مىافزاید: مؤمنان علاوه بر این ایمان راسخ و جامع، در مقام عمل نیز" گفتند: ما شنیدیم و اطاعت کردیم پروردگارا! (انتظار) آمرزش تو را (داریم) و بازگشت (همه ما) به سوى تو است" (وَ قالُوا سَمِعْنا وَ أَطَعْنا غُفْرانَکَ رَبَّنا وَ إِلَیْکَ الْمَصِیرُ).
" سمعنا" در بعضى از موارد به معنى فهمیدیم و تصدیق کردیم آمده است که یک نمونهاش همین آیه است، یعنى دعوت پیامبرانت را با تمام وجود خود پذیرفتیم و در مقام اطاعت و پیروى در آمدیم.
ولى خداوندا! بالاخره ما انسانیم و گاه غرائز و هوسها بر ما چیره مىشود و دچار لغزش مىشویم، از تو انتظار آمرزش داریم و مىدانیم که سرانجام کار ما به سوى تو است «1».
و به این ترتیب ایمان به مبدأ و معاد و رسولان الهى با التزام عملى به تمام دستورات الهى همراه و هماهنگ مىگردد.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● ابراهيم چراغي -
تفسیر تسنیم
پیامبر به آنچه از پروردگارش بر او فرود آمده است، ایمان آورد و مؤمنانِ همراه او نیز هماهنگ با نظم طبیعی، همگی به خدا و فرشتگانِ او و کتابهای وی و فرستادگانش ایمان آوردند.
ذکر جداگانه نام رسول اللهصلی الله علیه و آله و سلم به جهت برتری مقام ایشان نسبت به مؤمنان و نیز تفاوت ایمان آن حضرت با ایمان آنان است، زیرا ایمان رسول خداصلی الله علیه و آله و سلم ایمان شهودی است و شهود معصوم، از نوع شهود اوّلی است که شک و تردید و خطا در آن راه ندارد.
مقصود از «ملائکه»، فرشتههای متنوّع الهیاند. مراد از «کُتُب»، کتابهای آسمانی رسولان و کتابهایی مانند امّالکتاب و لوح محفوظ است. «رسل» همان فرستادگان الهی از جنس بشر و فرشتگان حامل وحیاند.
رسول خداصلی الله علیه و آله و سلم و مؤمنان دیگر، به رسالت همه انبیا ایمان داشته و هیچ یک را انکار نمیکنند.
مؤمنان گوش شنوا دارند و اهل اطاعتاند و تشنه مغفرت الهی. تکامل و صیرورت نظام هستی تنها به سوی خداست
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر نور
در این آیه اصول دین )توحید، نبوّت، معاد) بیان شده و در آیه بعد، آمادگى انسان براى انجام تکالیف الهى و درخواست رحمت و مغفرت از خدا مطرح مىشود. لذا در حدیث آمده است که این آیه و آیه بعد ارزش خاصّى دارند و تلاوت آن دو همانند گنج است.
تکریم پیامبر لازم است و حساب رسول اللّه صلى الله علیه وآله از دیگران جداست. لذا در این آیه ابتدا نام رسول خدا و ایمان او آمد و سپس نام مؤمنان و عقاید آنان.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● عبدالله عبداللهي -
اثنی عشری
آمَنَ الرَّسُولُ: ایمان آورد و تصدیق نمود رسول، یعنى حضرت محمد صلّى اللّه علیه و آله و سلّم: بِما أُنْزِلَ إِلَیْهِ مِنْ رَبِّهِ: به آنچه نازل شده از جانب پروردگارش که آیات قرآن و احکام دین است. این شهادت و تنصیص مىباشد از حق تعالى بر صحت ایمان آن حضرت و بر آنکه او جازم و ثابت است در امر خود بدون شک و ریبى. وَ الْمُؤْمِنُونَ کُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ: و مؤمنین همه ایشان یا فرد فرد آنها ایمان آوردهاند به ذات یگانه الهى و صفات جلالیه و کمالیه سبحانى و افعال متقنه و احکام شامله او. وَ مَلائِکَتِهِ وَ کُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ:
و ایمان آوردهاند به ملائکه که مقربین کبریائى و مطیع فرمان سبحانى و معصوم از گناهان و ایمان آوردهاند به کتاب منزله آسمانى و ایمان آوردهاند به پیغمبران که فرستاده و برگزیده خدا و محل نزول وحى الهى و خواننده مردمانند به راه حق و صراط مستقیم. لا نُفَرِّقُ بَیْنَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ: پیغمبر و
تفسیر اثنا عشرى، ج1، ص: 521
مؤمنان متفق الکلمه گویند: ما تفریق و جدائى نمىاندازیم در ایمان، بین هیچیک از پیغمبران او به اینکه بعضى را تصدیق کنیم و برخى را تکذیب نمائیم، بلکه تصدیق داریم به خلاف یهود که از روى حسد منکر شدند حضرت عیسى علیه السلام و حضرت محمّد صلّى اللّه علیه و آله و سلّم را و نصارى وجود ختمى مرتبت صلّى اللّه علیه و آله و سلّم را انکار نمودند. وَ قالُوا سَمِعْنا وَ أَطَعْنا: و گفتند همه مومنان: شنیدیم به گوش فرامین الهى را، و اطاعت نمودیم اوامر او را به عمل کردن. حاصل آنکه مطیع و منقاد شدیم فرمایشات سبحانى را. پس به طریق التفات از حضیض غیبت به ذروه خطاب برآمده گفتند: غُفْرانَکَ رَبَّنا: بیامرز ما را به آمرزش خود اى پروردگار ما. یا طلب مىکنیم آمرزش تو را. وَ إِلَیْکَ الْمَصِیرُ: و بسوى ثواب و عقاب محضر عدل تو است بازگشت همه بندگان بعد از موت. این اقرار تصدیق مؤمنان است به معاد و قیامت.
تنبیه: آیه شریفه اشاره است به جوامع معتقدات حقه ایمانیه: 1- ایمان به خداى تعالى و یگانگى او و نفى شریک از او. 2- ایمان به ملائکه. 3- ایمان به کتابهاى منزله. 4- ایمان به تمام انبیاء که از جانب خدا مبعوث شدند. 5- منقاد اوامر و نواهى الهى به قبول. 6- مطیع فرامین سبحانى بودن در مقام عمل. 7- وظیفه بندگى و خاکسارى به درگاه کبریائى به طلب غفران و آمرزش به سبب قصور یا تقصیر یا خطاى صادره. 8- ایمان به بعث و نشور و جزاى اعمال از ثواب و عقاب و بهشت و جهنم.
على بن ابراهیم (رضوان اللّه علیه) از حضرت صادق علیه السلام روایت نموده که این آیه را خداى تعالى به مشافهه تکلم فرموده خدا با پیغمبر، و حضرت رسالت فرمود: چون شب معراج به سدرة المنتهى رسیدم و مقام قرب من به پروردگار «قابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنى» واقع شد، ندا فرمود، پروردگار متعال مرا: «آمَنَ الرَّسُولُ بِما أُنْزِلَ إِلَیْهِ مِنْ رَبِّهِ» پس گفتم: من جواب دهم از جانب خود و امت «وَ الْمُؤْمِنُونَ کُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَ مَلائِکَتِهِ» الى آخره. «1»
«1» تفسیر على بن ابراهیم، جلد اوّل، صفحه 95.
تفسیر اثنا عشرى، ج1، ص: 522
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» پرتوی از قرآن
آمَنَ اَلرَّسُولُ بِمٰا أُنْزِلَ إِلَیْهِ مِنْ رَبِّهِ اعلام و تصدیق ایمان پیمبر است بآنچه بر او نازل شده که ملازم با ایمان او برسالت خودش میباشد پس از این نظر، رسول داراى دو شخصیت است: یکى فرد مؤمن به ما انزل الیه و رسالتش چون دیگر مؤمنان
دیگر رسولى که دریابنده و ظرف ما انزل است من ربه، همین را میرساند که از خود مؤمن به ما انزل الیه و نزول آن از سوى پروردگارش، میباشد پس شخصیت عادى رسول و اندیشه ها و انگیزه هایش هیچ دخالت و تأثیرى در ما انزل نداشته و همین برهان فروغ بخش بحقانیت ما انزل است و همین ایمان، نخستین شرط رهبرى و رهبرى بحق است که پیش از دیگران خود مؤمن باصول و هدفها و احکام تنظیم یافته و محکوم بحکم آنها باشد قرآن و سیرۀ مبین رسول خدا شاهدى صریح و گویا است که فرمانها و احکام نازل شده را، آن حضرت بیش و پیش از دیگران و بصورتى کاملتر و دشوارتر انجام میداد
وَ اَلْمُؤْمِنُونَ کُلٌّ آمَنَ بِاللّٰهِ وَ مَلاٰئِکَتِهِ وَ کُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ و المؤمنون، عطف به آمن الرسول، کل، تأکید المؤمنون و شامل افراد و مشعر بمراتب ایمان و تحقق آنست: و مؤمنان بوصف همگانى ایمان و در همۀ مراتب ایمان فعلى و تحققى هر یک ایمان آورده اند بخدا، و توحید در ذات و صفات و فعل و صفات علیا و اسماء حسنایش همان که همۀ قوانین تشریعى، مانند تکوینى از او پدید آمده و حاکمیت بحق و مطلق از آن اوست مؤمن باو، با چنین تحول روحى و دید ایمانى، باید از هر بند عبودیت و فرمانبرى برهد و همى محکوم ارادۀ حکیمانه او شود که سراسر خیر و کمال است ایمان بفرشتگان، ایمان به حقایقى نورانى و نیرومند و مدبران امور و وسائط گرفتن و انعکاس قدرت و حکمت و نزول وحى و الهام است که جهان ماده نسبت بآنها چون آئینه ایست که از هر سو و در هر بعد، چهره و تدبیر و جمال و کمال آنان را مینمایاند، با این دید، آفاق مشعشع و وسیع و آراسته اى از هر سو براى مؤمن نمودار است و خود را پیوسته در معرض انعکاسها و الهامات و امدادات آن فرشتگان مینگرد نه آن گونه فرشتگان وهم ساخته اى که پیوسته در میان خود و با خدایان در حال کینه جویى و جنگ میباشند و جهان را در آشفتگى و هراس و ترس میدارند و قربانى ها و نذورات مى طلبند
و نه تصویر آنکه دیوارهاى بهم پیوسته و متراکمى از مادۀ تاریک و فاقد هر گونه احساس و شعورى انسانها را در برگرفته باشد و هیچگونه راه نفوذ و رابطۀ حسنه اى به ما وراء آنها نداشته باشند الهام اصول احکام و راههاى حق و خیر و بازداشتن از شرور و فساد، و برانگیختن رسل، از اشارات و بشارات همان مبادى و فرشتگان بلند مرتبه است
ایمان به کتب و رسل، افق بازى از رحمت و عنایت خدا را مینمایاند که پیوسته شامل این پدیدۀ عاقل و مختار بوده و از آن گاه که ببلوغ تاریخى رسیده، احکام مکتوبى را بوسیلۀ پیمبرانش بوى ابلاغ نموده و حدود و تکالیف را مشخص گردانده ایمان رسول، به خدا و فرشتگان و کتب و رسل، شهودى و ایمانش به ما انزل الیه، تحققى و ایمان مؤمنان به این مبادى تحقیقى و به ما انزل، تعبدیست گویا از جهت پیوستگى و هماهنگى ایمان رسول بما انزل و ایمان مؤمنان باین مبادى است که اینگونه بیان شده: آمَنَ اَلرَّسُولُ بِمٰا أُنْزِلَ إِلَیْهِ مِنْ رَبِّهِ ، وَ اَلْمُؤْمِنُونَ کُلٌّ آمَنَ بِاللّٰهِ و شاید که و المؤمنون، عطف به الرسول با استخدام ضمیر الیه و کل آمن جملۀ خبرى باشد تا ایمان رسول و مؤمنان را باین مبادى، جمع و تفصیل نماید: رسول ایمان آورده بآنچه بوى نازل شده و همچنین مؤمنان، و هر یک از رسول و مؤمنان ایمان آورده اند به خدا و فرشتگان او و کتابهاى او و پیمبران او و این خبریست از تحقق یافتن همان ایمان بغیب که در آغاز این سوره بصورت خبر از آینده و با فعل مضارع آمده: « اَلَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ » لاٰ نُفَرِّقُ بَیْنَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ لا نفرق، که بدون عطف و فعلى چون «قالوا یقولون» و بصورت جمع متکلم و مضارع پس از ماضى مفرد «آمن» آمده، لزوم مفهوم این جمله را با آن ایمان تفصیلى، و پیوستگى افراد را بصورت جمعى، و تحقق و ظهور این حقیقت را در اندیشه و گفتار و براى همیشه مینمایاند: همان ایمان افراد بخدا و فرشتگان او و کتب او و رسول او چنین اندیشه و عقیده جمعى و گفتارى را در بردارد: لاٰ نُفَرِّقُ بَیْنَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ اضافه و تکرار ضمائر مَلاٰئِکَتِهِ وَ کُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ همین پیوستگى تفرقه برانداز و گرایش بوحدت را میرساند: چون همه از جانب خدا و مبین و تحقق دهندۀ اراده او میباشند ایمان بآنها، ایمان و گرایش بتوحید رسل و رسالت آنها است که گیرنده وحى خدا بوسیلۀ فرشتگان و مبلغ احکام او میباشند و چون حکم و ارادۀ خدا یک حقیقت متکامل است، رسل او سلسلۀ متکاملند که هر پیشین مبشر و هموار کنندۀ طریق واپسین و هر واپسین مکمل پیشین بوده است چنان که هر یک از رسل کنار گذارده و نادیده گرفته شود، حلقه اى از این سلسله تکامل از میان رفته آئین جامع خدایى نارسا نمایانده میشود احدا من رسله، بجاى «من رسله» اشعار بهمین حقیقت دارد چنان که ملتهایى مانند یهودیان و مسیحیان، دچار جمود دینى و اندیشۀ تفرقه و انفصال بعضى از رسل شدند و آئین توحیدى خدا را نارسا و نابسامان و جامد نمایاندند
وَ قٰالُوا سَمِعْنٰا وَ أَطَعْنٰا همین که از تفرقه اندیشى بتوحید دعوت و رسالت گرایش یافتند و در مسیر شعاع آن واقع شدند، گوش هوششان براى دریافت احکام و مسئولیتها باز میشود و جوارحشان براى بانجام رساندن آنچه دریافته اند آماده میگردد و با اینگونه شنوایى و آمادگى، سمعنا و اطعنا، را اعلام و انشاء مینمایند و اندیشۀ درونى آنان، از «لا نفرق» بزبان و گفتار در مى آید: وَ قٰالُوا سَمِعْنٰا وَ أَطَعْنٰا مفعول این دو فعل ذکر نشده تا تعمیم یابد و شامل شود، شنیدن هر چه را که از زبان و منطق رسل و ذهن گیرنده ى خود دریافته اند و اطاعت از آنچه توان انجامش را دارند یعنى با همۀ قواى دریابنده دریابند و با همۀ نیروهاى انجام دهنده بانجام رسانند نه چون برخى از بنى اسرائیل که پس از رفع طور و امر «خذوا ما اتیناکم بقوّة» گفتند: «سمعنا و عصینا 93 این سوره » غُفْرٰانَکَ رَبَّنٰا وَ إِلَیْکَ اَلْمَصِیرُ غفرانک، بدون فعل حکایت، پیوسته به سمعنا و اطعنا آمده تا پیوستگى آن و نارسایى هر فعلى را در اینجا بنمایاند زیرا هر فعلى مانند: نقول و یا نطلب و یا نرجو گفته شود پیوستگى غفرانک، با سمعنا و اطعنا از میان میرود و معناى وسیع آن محدود میشود سمعنا و اطعنا، مشعر به ناتوانى و آلودگى بگناه و واماندگى در راه است چه تسلیم باراده و خواست خداوند و گوش بفرمان و شدن براى همین است که آلودگیها و زنگارها را از او بزداید و باو نیرو و روشنى بخشد و مشمول صفت خاص ربوبیتش گرداند همین که گروندۀ بحق با فکر توحیدى و انجام آنچه باید و ترک آنچه نباید، خود را بحوزۀ جاذبۀ خدایى درآورد، زبان حال و اندیشه و همۀ وجودش همین را میگوید و چشم بآن دارد: غفرانک ربنا! تا از انحراف و واماندگى برهد و قوایش هم آهنگ بحرکت آید و بشتابد و پیش رود و به کمال مطلق و نهایى که شناخته، هر چه بیشتر نزدیک گردد: وَ إِلَیْکَ اَلْمَصِیرُ!
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر گازر
عبد الله عباس گفت که:رسول صلى اللّه علیه و آله گفت:شب معراج مرا به آسمان بردند چون بسدرة المنتهى رسیدم مرا سه تحفه دادند،نماز پنجگانه،خواتیم سورة البقره و آمرزش آنان که شرک نیارند به خداى از امّت من،رسول خداى گفت:خداى تعالى کتابى فرمود نوشتن پیش از آنکه آسمان و زمین آفرید به دو هزار سال و آن دو آیت است که ختم سورة البقره بدان کرد هیچ سراى نبود که در شب این دو آیت درو بخوانند که شیطان گرد آن گردد در خبرست که رسول صلى اللّه علیه و آله را گفتند:از خانۀ ثابت بن قیس بن شمّاس نورى برمى آید چون چراغى تابان،گفت:همانا که آخر سورة البقره مى خواند،او را گفتند:چه مى خوانى ؟ گفت آخر سورة البقره[یعنى] آمَنَ اَلرَّسُولُ
در خبرست که این دو آیت شب معراج آمده است بر رسول خداى در زیر عرش چون خداى گفت:یا محمّد سل تعط ،بخواه تا بدهند،گفت:التّحیّات للّه و الصّلوات الطیّبات الطاهرات المبارکات،جوابش دادند:السّلام علیک ایّها النّبىّ و رحمة اللّه و برکاته،رسول موافقت را گفت:السّلام علینا و على عباد اللّه الصالحین،و گفت:اشهد ان لا اله الّا اللّه وحده لا شریک له و اشهد انّ محمّدا عبده و رسوله،خداى تعالى فروفرستاد [آمَنَ اَلرَّسُولُ بِمٰا أُنْزِلَ إِلَیْهِ مِنْ رَبِّهِ ] ایمان آورد رسول خداى بدانچه خداى به او فرستاد و مؤمنان همه ایمان آوردند به خداى و فرشتگان و کتابها و رسولان او و گفتند:تفریق نکنیم میان هیچ کس از پیغمبران او چنانکه جهودان کرده اند و گفتند:نؤمن ببعض و نکفّر ببعض،و گفتند که:فرمان تو شنیدیم و مطیع تو گشتیم بخلاف آنکه جهودان گفتند:سمعنا و عصینا
حکیم بن جابر روایت کند که:جبرئیل علیه السّلام این آیت آورد و گفت:خداى تعالى بر تو و امّت تو ثنا گفت اکنون بخواه تا بدهند او بتلقین خداى تعالى سؤال کرد و گفت: [غُفْرٰانَکَ رَبَّنٰا] و آمرزش تو مى خواهیم اى بار خداى و بازگشت ما همه با تو است آنجا که هیچ کس دیگر را حکم نباشد مگر ترا
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر مخزن العرفان در علوم قرآن
آمَنَ اَلرَّسُولُ بِمٰا أُنْزِلَ إِلَیْهِ مِنْ رَبِّهِ حدیث از رسول اکرم صلى اللّٰه علیه و آله و سلّم چنین دارد که فرمود در آخر سوره بقره آیاتى است که هم قرآن است و هم دعا و هم رضاى خدا در آن است و نیز از حضرتش عبد اللّٰه عباس روایت مى کند که فرمود«شب معراج وقتى مرا به آسمان بردند چون بسدرة المنتهى رسیدم مرا سه تحفه دادند نماز پنجگانه و آخر سوره بقره و آمرزش امت من کسانى که بخدا شرک نیاوردند»و اخبار در فضیلت قرائت کردن«آمن الرسول»بسیار است
الف و لام«الرسول»عهد است و اشاره به پیمبر اسلام است که خداوند خبر مى دهد که رسول ما ایمان دارد بر آنچه از نزد پروردگارش بر وى فرود آمده و هیچ نوع شک و ریبى پیرامون یقین آن نمى گردد و از القائات نفسانى و وسوسه شیطانى مصون است
این مبارک آیه که ضمیمه گشته به سوره بقره گویا مجملى و مختصرى از تمام سوره مى باشد زیرا اول سوره راجع باصول و فروع دیاناتست از توحید معاد صلاة زکاة و باقى فروع که بِمٰا أُنْزِلَ إِلَیْهِ شامل همه آنها مى گردد و اول مرتبه ایمان تصدیق و ایمان خود رسول اکرم صلى اللّٰه علیه و آله و سلّم است که ایمان شهودى و عیانى دارد به آنچه بدون واسطه بقلب مبارکش فرود مى آید و آنچه برأى العین مشاهده مى نماید از آیات آفاقى و انفسى و نیز آنچه بتوسط ملک حامل وحى بر او نازل مى گردد
وَ اَلْمُؤْمِنُونَ کُلٌّ آمَنَ بِاللّٰهِ پس از آن خداوند تصدیق مى نماید ایمان مؤمنین را و اینکه منفرد گردانیده ایمان پیغمبر را و پس از آن ایمان مؤمنین را عطف به آن داده در آن اسرارى است و شاید یک سرش این باشد که ایمان پیغمبر اسلام در درجه اول شهود و یقین است و ایمان مؤمنین به آن درجه از شهود نمى رسد؛و دیگر براى شرافت و مقام او است
و پس ازآنکه در سوره راجع بعبادات و معاملات حقوق و سیاسات بیان وافى نموده و براى هریک قوانین و احکام و اصول و مبانى در میان آورده از راه لطف و مرحمت در مقام برآمده که گوشزد بشر نماید که وضع این قوانین براى نفع شما است اگر خوب کنید عاید خود شما مى گردد و اگر بد کنید آن نیز به خود کرده اید و خداوند شما را تکلیف ننموده بچیزى که از عهده شما خارج باشد
وَ مَلاٰئِکَتِهِ وَ کُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ پس از آن در وصف مؤمنین برآمده و بایمان و مقام ایشان اشاره مى نماید که اهل ایمان و گرویدگان تماما بدون اینکه اختلافى بین آنان باشد؛تماما متحد الکلمه اعتراف مى نمایند بمقام الوهیت و اعتراف مى نمایند باصناف ملائکه و طبقات و مراتب آنها و دیگر از اوصاف مؤمنین این است که ایمان دارند بتمام کتب آسمانى و جمیع پیمبران
و اعتراف و ایمان داشتن بتمام پیمبران و کتب آسمانى اختصاص به امّت اسلامى دارد لکن باقى فرق و اهل ادیان(یؤمن ببعض و یکفر ببعض)مى باشند یهودیها تا جناب موسى علیه السّلام را قبول دارند و باقى پیمبران و کتب آسمانى را انکار مى کنند عیسویها تا حضرت عیسى علیه السّلام را تصدیق مى کنند و پیمبر خاتم و قرآن مجید را منکرند لکن دین اسلام است که جامع بین اصول و فروع و تمامى قوانین و مقدسات ادیان بحق را محترم مى دارد و قوانین آنها را مى پذیرد و مخصوصا مذهب اثنى عشرى که حتى خلفاى بحق را یعنى ائمه دوازده گانه را مى پذیرد و محبت آن بزرگواران را فرض و واجب مى داند لاٰ نُفَرِّقُ بَیْنَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ اشاره بحال و مقام اهل توحید و ایمان است که باعتبار ایمان و یقین گویا چنین مى گویند که ما جدایى و تفرقه نمى اندازیم بین یک نفر از گروه انبیاء مرسل و تمام آنها را به پیمبرى مى پذیریم
وَ قٰالُوا سَمِعْنٰا وَ أَطَعْنٰا در اینجا نیز خبر مى دهد از سیرت مؤمنین که اهل ایمان کسانى مى باشند که گفتند قول حق را شنیدیم و تصدیق نمودیم و مطیع و فرمان بریم غُفْرٰانَکَ رَبَّنٰا وَ إِلَیْکَ اَلْمَصِیرُ غفران بمعنى پرده پوشى و کتمان است و شاید مقصود این باشد که مؤمنین بزبان حال و قال چنین گویند که خدا یا امر تو را شنیدیم و اطاعت کردیم و تو بر لغزشها و خطاهاى ما پرده پوشى نما زیراکه بازگشت ما و اعمال ما بسوى تو است
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.