● حاجيه تقي زاده فانيد -
تفسیر انگلیسی- ابن کثیر
It was reported that the above Ayah is explained by Allah's statement
(37. They said: "Our Lord! We have wronged ourselves. If You forgive us not, and bestow not upon us Your mercy, we shall certainly be of the losers.'') (7:23) as Mujahid, Sa`id bin Jubayr, Abu Al-`Aliyah, Ar-Rabi` bin Anas, Al-Hasan, Qatadah, Muhammad bin Ka`b Al-Qurazi, Khaلlid bin Ma`dan, `Ata' Al-Khurasani and `Abdur-Rahman bin Zayd bin Aslam have stated. As-Suddi said that Ibn `Abbas commented on,
(Then Adam received from his Lord Words) "Adam said, `O Lord! Did You not created me with Your Own Hands' He said, `Yes.' He said, `And blow life into me' He said, `Yes.' He said, `And when I sneezed, You said, `May Allah grant you His mercy.' Does not Your mercy precede Your anger' He was told, `Yes.' Adam said, `And You destined me to commit this evil act' He was told, `Yes.' He said, `If I repent, will You send me back to Paradise' Allah said, `Yes.''' Similar is reported from Al-`Awfi, Sa`id bin Jubayr, Sa`id bin Ma`bad, and Ibn `Abbas. Al-Hakim recorded this Hadith in his Mustadrak from Ibn Jubayr, who narrated it from Ibn `Abbas. Al-Hakim said, "Its chain is Sahih and they (Al-Bukhari and Muslim) did not record it.''
Allah's statement,
(Verily, He is the One Who forgives (accepts repentance), the Most Merciful) (2:37) means that Allah forgives whoever regrets his error and returns to Him in repentance. This meaning is similar to Allah's statements,
(Know they not that Allah accepts repentance from His servants) (9:104),
(And whoever does evil or wrongs himself) (4:110) and
(And whosoever repents and does righteous good deeds) (25:71).
The Ayat mentioned above, testify to the fact that Allah forgives the sins of whoever repents, demonstrating His kindness and mercy towards His creation and servants. There is no deity worthy of worship except Allah, the Most Forgiving, the Most Merciful.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر راهنما
1 - آدم(ع)، از کرده خویش (نافرمانى خدا) پشیمان شد و در صدد توبه به درگاه خداوند برآمد.
فتلقى ءادم من ربّه کلمت
2 - خداوند کلمات پر ارزشى را به آدم(ع) تلقین کرد تا با توسل به آنها، در پیشگاه خداوند توبه کند.
فتلقى ءادم من ربه کلمت
«تلقى» (مصدر تلقى) به معناى: گرفتن و دریافت کردن است و معناى جمله «فتلقى ...» چنین مى شود: آدم(ع) از جانب خداوند کلماتى را دریافت کرد. نکره آوردن «کلمات» دلالت بر عظمت و ارجمندى آن کلمات دارد.
3 - توبه آدم(ع) و دریافت کلمات از ناحیه خداوند، پس از استقرارش در زمین بود.*
و لکم فى الأرض مستقر ... فتلقى ءادم من ربه کلمت
برداشت فوق با عنایت به حرف «فاء» در «فتلقى ...» - که براى ترتیب است - استفاده مى شود.
4 - خداوند توبه آدم(ع) را پذیرفت، گناهش را آمرزید و او را مشمول رحمت خویش قرار داد.
فتاب علیه إنه هو التواب الرحیم
5 - خداوند، تواب (بسیار توبه پذیر) و رحیم (مهربان) است.
إنه هو التواب الرحیم
6 -پذیرش توبه گنهکاران از سوى خداوند، پرتوى از رحمت اوست.
فتاب علیه إنه هو التواب الرحیم
بیان رحیمیت خداوند را مى توان در ارتباط با تواب بودن خداوند ملاحظه کرد; یعنى، توبه پذیرى خداوند ریشه در رحیمیت او دارد و مى توان آن را با تلقین کلمات به آدم(ع) لحاظ کرد. برداشت فوق بر اساس لحاظ اول است.
7 - تلقین کلمات به آدم(ع) (تعلیم چگونه توبه کردن و به درگاه خدا نیاز بردن) جلوه اى از رحمت خداوند بر او بود.
فتلقى ءادم من ربه کلمت ... إنه هو التواب الرحیم
در برداشت فوق، «الرحیم» در ارتباط با جمله «فتلقى ...» معنا شده است و مقتضاى آن این است که: رحیمیت خداوند موجب شد که کلمات رابه آدم(ع) آموزش دهد.
8 - ضرورت توبه به درگاه خدا و طلب آمرزش گناهان از او
فتلقى ءادم من ربه کلمت ... إنه هو التواب الرحیم
گویا هدف از طرح توبه آدم(ع) - به عنوان اولین انسان - نشان دادن وظیفه آدمیان هنگام مبتلا شدن به لغزش و گناه باشد.
9 - چگونگى توبه و واسطه هاى لازم براى آن را، باید از دین فرا گرفت.
فتلقى ءادم من ربه کلمت فتاب علیه
تفریع پذیرش توبه آدم(ع) (تاب علیه) به وسیله حرف «فاء» بر فراگیرى کلماتى از جانب خدا، حاکى از برداشت فوق است.
10 - باور به توبه پذیرى و رحیمیت خدا، ترغیب کننده شخص گنهکار به توبه و طلب آمرزش از اوست.
فتاب علیه إنه هو التواب الرحیم
هدف از تأکید بر توبه پذیرى خداوند - که از حرف تأکید «انّ» و ضمیر فصل «هو» و به کارگیرى صیغه مبالغه «تواب» به دست مى آید - ترغیب گنهکاران به توبه و طلب آمرزش از خداوند است.
11 - ابن عباس مى گوید: «سألت رسول اللّه عن الکلمات التى تلقیها آدم من ربه فتاب علیه قال: سأل بحق محمّد و على و فاطمة و الحسن و الحسین الا تبت علىّ فتاب علیه;(1)
از رسول خدا(ص) از کلماتى که آدم(ع) از طرف خدا دریافت داشت و توبه او را پذیرفت. سؤال کردم حضرت فرمود: خداوند را به حق محمّد، على، فاطمه، حسن و حسین - علیهم السلام - خواند و گفت: توبه مرا بپذیر، پس خداوند توبه او را پذیرفت».
12 - از امام باقر (ع) روایت شده که فرمود: «الکلمات التى تلقیهن آدم من ربه فتاب علیه و هدى قال: سبحانک اللّهم و بحمدک انى عملت سوءاً و ظلمت نفسى فاغفرلى انک خیر الغافرین ... انک أنت الغفور الرحیم;(2)
کلماتى که آدم(ع) از خداوند دریافت کرد پس خداوند توبه او را پذیرفت و هدایتش نمود [عبارت بود از اینکه ]گفت: خدایا! تو را منزه مى دانم و به همراه آن تو را سپاس مى گویم. من کار بدى انجام دادم و به خود ظلم کردم پس مرا بیامرز که تو بهترین آمرزنده اى ... به تحقیق تو بخشنده گناه و رحیم هستى».
13 - از امام صادق(ع) روایت شده که: «ان اللّه تبارک و تعالى لما اراد ان یتوب على آدم(ع) أرسل إلیه جبرئیل فقال له: ... ان اللّه تبارک و تعالى بعثنى إلیک لأعلمک المناسک التى یرید ان یتوب علیک بها ... ففعل ذلک آدم (ع) ... فقال له جبرئیل ان اللّه تبارک و تعالى قد غفر لک و قبل توبتک ...;(3)
هنگامى که خداوند تبارک و تعالى اراده نمود توبه آدم(ع) را بپذیرد، جبرئیل را به سوى او فرستاد. پس جبرئیل به او گفت: ...خداوند مرا به سوى تو فرستاده است تا مناسک [حج] را به تو بیاموزم تا به وسیله مناسک، خدا توبه تو را بپذیرد ... پس آدم(ع) آن مناسک را انجام داد ... جبرئیل به او گفت: خداوند تو را بخشید و توبه تو را پذیرفت ...».
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر مجمع البیان
آدم پس از وسوسه هاى شیطان و لغزشى که پدید آمد، براثر حقجویى و به انگیزه پیروى از حق، کلماتى از پروردگار پرمهر خویش دریافت داشت و با روى آوردن به بارگاه او، با همه وجود خداى را با همان کلمات و جملات خواند و به نیایش با او نشست.
قرآن شریف در گزارش فشرده خود از سرگذشت آدم، چگونگى مراحل بازگشت او را نیاورده و تنها به ترسیم نتیجه بسنده کرده است.
«فتاب علیه»
خدا توبه او را پذیرفت
این فراز از آیه شریفه نشانگر این واقعیت است که آدم پیش از این مرحله، توبه اى شایسته و بایسته انجام داده است.
منظور از «کلمات» در این آیه شریفه چیست؟
در اینکه واژه «کلمات» در این آیه شریفه به چه منظورى بکار رفته، دیدگاهها متفاوت است:
1. گروهى ازجمله سعیدبن جبیر برآنند که منظور از «کلمات» در آیه شریفه، بازگشت به سوى خدا با این جمله است که:
«رَبَّنا ظَلَمْنا اَنْفُسَنا...»(130)
پروردگارا! ما به خویشتن ستم روا داشتیم. اینک بخشایش و آمرزش تو را مى خواهیم؛ توبه ما را بپذیر.
2. امّا مجاهد مى گوید: منظور از «کلمات»، این جملات است:
«اللّهم لا اله الّا انت سبحانک و بحمدک، ربّ انّى ظلمت نفسى فتب علىّ انّک انت التّوّاب الرّحیم.»
بار خدایا! جز تو خدایى نیست؛ پاک و منزّهى؛ با ستایش تو، تو را تنزیه مى کنم؛ پروردگارا! من به خود ستم روا داشتم [و اینک سخت پشیمانم ]؛ پس، از سر مهر توبه ام را بپذیر که تو بسیار توبه پذیر و مهربانى.
گفتنى است که این دیدگاه از قول حضرت باقر (ع) نیز روایت شده است.
3. پاره اى گفته اند: منظور از «کلمات»، این فرازهاى بلند و پرمعناست:
«سبحان اللَّه والحمدللَّه و لا اله الّااللَّه واللَّه اکبر.»
پاک و منزّه است خدا؛ ستایش از آنِ خداست؛ خدایى جز خداى یگانه نیست؛ و خدا بزرگتر و پرشکوه تر است.
4. در روایات بسیارى، از امامان نور (ع) نقل شده است که آدم به هنگام ندامت و بازگشت به سوى خدا، نامهاى بزرگ و پرشکوهى را بر عرش نگریست و از حقیقت آنها پرسید. پیام آمد که: اینها نامهاى محبوب ترین و برترین بندگان خداست. و این نامها عبارتند از: محمّد، على، فاطمه، حسن و حسین. و آدم پس از آموختن نام آنان و آگاهى از منزلت رفیعشان در بارگاه خدا، به آن شایسته ترینها توسّل جست.
«فتاب علیه»
خدا توبه آدم را پذیرفت، و یا توفیق بازگشت و توبه را به او ارزانى داشت، و کلماتى به وى آموخت تا با بیان آنها، توبه اش به بارگاه خدا پذیرفته شود.
«انّه هوالتّوّاب الرّحیم»
چرا که او همان بسیار توبه پذیر است که توبه اى را پس از توبه دیگر مى پذیرد و با آمرزش گناه بندگان، از کیفر و عذاب آنان مى گذرد. و او پرمهر است و این توبه پذیرى و بخشایش او، تنها از روى لطف و مهر است.
حسن بصرى بر این اندیشه است که: خداى حکیم آدم را براى زندگى در زمین آفرید؛ از این رو، اگر آن لغزش نیز از او سر نمى زد، او را از بهشت خارج مى ساخت و در زمین فرود مى آورد تا در آن بساط زندگى بگسترد.
و عدّه اى بر این باورند که خدا آدم را آفرید که اگر گناهى از وى سرزند، او را در زمین فرود آورد و گرنه در جهانى دیگر زندگى کند.
توبه و شرایط آن از دیدگاه قرآن
از شرایط اساسى توبه، پشیمانى از گذشته و تصمیم به بازنگشتن به گناه و نافرمانى خدا است.
چنین بازگشت و توبه اى به باور همه پیروان قرآن باعث مى شود که خداى پرمهر گناه انسان را ببخشاید و کیفر الهى را از وى بردارد.
به این اصل توبه همگان معتقدند؛ امّا در مسائل فرعى آن، نظرها گوناگون است.
توبه از هرگناه و انجام دادن کار حرام و نادرستى واجب است، همانگونه که توبه از ترک واجب نیز لازم است. به باور ما، توبه از ترک مستحبّات نیز درست و منطقى مى نماید و معناى آن این است که آدمى تصمیم مى گیرد از این پس، همواره کارهاى استحبابى انجام دهد؛ و توبه پیام آوران خدا که در قرآن شریف آمده است، همه به این معنا برمى گردد.
به نظر ما، پذیرش توبه ازسوى خدا و گذشت از لغزشهاى انسان و آمرزش او، از سر مهر و لطف به بندگان و بخشایش است و بر او چنین کارى لازم نیست. امّا برخى بر این پندارند که پذیرش توبه بر خدا واجب است؛ چرا که او آن را وعده فرمود، و او هرگز در وعده خود تخلّف نمى ورزد، گرچه وعده اش از سر مهر و بخشایش باشد.
دو نکته دیگر
1. بیشتر دانشمندان را اعتقاد بر آن است که توبه کردن از یک گناه و در همان حال ارتکاب گناهى دیگر بصورت آگاهانه، کارى زشت است، امّا توبه فرد از گناه نخست، درست بنظر مى رسد.
و مى افزایند: همانگونه که اگر فردى کار زشتى انجام دهد، بر او رواست که در کنار آن، کار حرام دیگرى را وانهد و مرتکب نشود، امکان دارد فردى از یک گناه پشیمان شود و از آن توبه کند، گرچه گناه دیگرى را مرتکب شود.
2. بعضى گفته اند: انسان گناهکار اگر تا هنگام ظهور نشانه هاى رستاخیز از گناه دست نشسته و راه توبه را پیش نگرفته باشد، با پیدایش نشانه هاى رستاخیز، دیگر توبه او پذیرفته نیست. امّا برخى دیگر گفته اند: ممکن است ظهور پاره اى از نشانه هاى رستاخیز، به حرمان از توبه و پذیرفته نشدن آن بینجامد، امّا همه نشانه هاى آن اینگونه نیست، و انسان در هر صورت باید به بارگاه خدا باز گردد بدان امید که مورد لطف و بخشایش او قرار گیرد.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر نمونه
بازگشت آدم به سوى خدا بعد از ماجراى وسوسه ابلیس و دستور خروج آدم از بهشت ، آدم متوجه شد راستى به خویشتن ستم کرده ، و از آن محیط آرام و پرنعمت ، بر اثر فریب شیطان بیرون رانده شده ، و در محیط پرزحمت و مشقت بار زمین قرار خواهد گرفت ، در اینجا آدم به فکر جبران خطاى خویش افتاد و با تمام جان و دل متوجه پروردگار شد، توجهى آمیخته با کوهى از ندامت و حسرت لطف خدا نیز در این موقع به یارى او شتافت و چنانکه قرآن در آیات فوق مى گوید: ((آدم از پروردگار خود کلماتى دریافت داشت ، سخنانى مؤ ثر و دگرگون کننده ، و با آن توبه کرد و خدا نیز توبه او را پذیرفت )) (فتلقى آدم من ربه کلمات فتاب علیه ). چرا که او تواب و رحیم است . ((انه هو التواب الرحیم )) ((توبه )) در اصل به معنى بازگشت است ، و در لسان قرآن به معنى بازگشت از گناه مى آید، این در صورتى است که به شخص گنهکار نسبت داده شود، ولى گاه این کلمه به خدا نسبت داده مى شود، در آنجا به معنى بازگشت به رحمت است ، یعنى رحمتى را که به خاطر ارتکاب گناه از بنده سلب کرده بود بعد از بازگشت او به خط اطاعت و بندگى به او باز مى گرداند، و به همین جهت در مورد خدا تعبیر به تواب (بسیار بازگشت کننده به رحمت ) مى شود. و به تعبیر دیگر توبه لفظى است مشترک ، میان خدا و بندگان ، هنگامى که بندگان به آن توصیف شوند مفهومش این است که به سوى خدا بازگشته اند زیرا هر گنهکارى در حقیقت از پروردگارش فرار کرده ، هنگامى که توبه مى کند به سوى او باز مى گردد. <74> خداوند نیز در حالت عصیان بندگان گوئى از آنها روى گردان مى شود، هنگامى که خداوند به توبه توصیف مى شود، مفهومش این است که نظر لطف و رحمت و محبتش را به آنها باز مى گرداند. درست است که آدم در حقیقت کار حرامى انجام نداده بود، ولى همین ترک اولى نسبت به او عصیان محسوب مى شد، او به سرعت متوجه وضع خود شد و به سوى پروردگارش بازگشت . در اینکه منظور از ((کلمات )) چه بوده در پایان این بحث سخن خواهیم گفت . به هر حال آنچه نمى بایست بشود یا مى بایست بشود شد، و با اینکه توبه آدم پذیرفته گردید، ولى اثر وضعى کار او که هبوط به زمین بود تغییر نیافت ، و چنانکه آیات فوق مى گوید: ((ما به آنها گفتیم : همگى (آدم و حوا) به زمین فرود آئید، هر گاه از جانب ما هدایتى براى شما آید کسانى که از آن پیروى کنند، نه ترسى دارند و نه اندوهگین خواهند شد)) (قلنا اهبطوا منها جمیعا فاما یاتینکم منى هدى فمن تبع هداى فلا خوف علیهم و لا هم یحزنون ). ((ولى آنان که کافر شوند و آیات ما را تکذیب کنند براى همى شه در آتش دوزخ خواهند ماند (والذین کفروا و کذبوا بایاتنا اولئک اصحاب النار هم فیها خالدون ). 1- کلماتى که خدا بر آدم القا کرد چه بود؟ در اینکه ((کلمات )) و سخنانى را که خدا براى توبه به آدم تعلیم داد چه سخنانى بوده است در میان مفسران گفتگو است . معروف این است که همان جملات سوره اعراف آیه 23 مى باشد: قالا ربنا ظلمنا انفسنا و ان لم تغفر لنا و ترحمنا لنکونن من الخاسرین )): ((گفتند: خداوندا ما بر خود ستم کردیم ، اگر تو ما را نبخشى و بر ما رحم نکنى از زیانکاران خواهیم بود)). بعضى گفته اند منظور از کلمات ، این دعا و نیایش بوده است : اللهم لا اله الا انت سبحانک و بحمدک رب انى ظلمت نفسى فاغفر لى انک خیر الغافرین . اللهم لا اله الا انت سبحانک و بحمدک رب انى ظلمت نفسى فارحمنى انک خیر الراحمین . اللهم لا اله الا انت سبحانک و بحمدک رب انى ظلمت نفسى فتب على انک انت التواب الرحیم . پروردگارا! معبودى جز تو نیست ، پاک و منزهى ، تو را ستایش مى کنم ، من به خود ستم کردم مرا ببخش که بهترین بخشندگانى . خداوندا! معبودى جز تو نیست ، پاک و منزهى ، تو را ستایش مى کنم ، من به خود ستم کردم بر من رحم کن که بهترین رحم کنندگانى . بارالها! معبودى جز تو نیست ، پاک و منزهى ، تو را حمد مى گویم ، من به خویش ستم کردم رحمتت را شامل حال من کن و توبه ام را بپذیر که تو تواب و رحیمى )). این موضوع در روایتى از امام باقر (علیه السلام ) نقل شده است . <75> نظیر همین تعبیرات در آیات دیگر قرآن در مورد یونس (علیه السلام ) و موسى (علیه السلام ) مى خوانیم ، یونس به هنگام درخواست بخشش از خدا مى گوید: سبحانک انى کنت من الظالمین ((خداوندا منزهى من از کسانى هستم که به خود ستم کرده ام )). <76> درباره حضرت موسى (علیه السلام ) مى خوانیم : قال رب انى ظلمت نفسى فاغفر لى فغفر له : ((گفت : پروردگارا من به خود ستم کردم مرا ببخش و خدا او را بخشید)). <77> در روایات متعددى که از طرق اهل بیت (علیهمالسلام ) وارد شده است مى خوانیم : که مقصود از کلمات تعلیم اسماء بهترین مخلوق خدا یعنى محمد و على و فاطمه و حسن و حسین (علیهماالسلام ) بوده است ، و آدم با توسل به این کلمات از درگاه خداوند تقاضاى بخشش نمود و خدا او را بخشید. این تفسیرهاى سه گانه هیچگونه منافاتى با هم ندارد، چرا که ممکن است مجموع این کلمات به آدم ، تعلیم شده باشد تا با توجه به حقیقت و عمق باطن آنها انقلاب روحى تمام عیار، براى او حاصل گردیده و خدا او را مشمول لطف و هدایتش قرار دهد. 2- چرا جمله اهبطوا تکرار شده است ؟ در آیات مورد بحث ، و آیات پیش از آن خواندیم که قبل از توبه و بعد از توبه به آدم و همسرش حوا خطاب شده به زمین فرود آئید، در اینکه این تکرار براى تاءکید است یا اشاره به دو مطلب دیگر در میان مفسران گفتگو است ، ولى ظاهر این است که جمله دوم اشاره به این واقعیت باشد که آدم گمان نکند با پذیرش توبه او هبوط به زمین منتفى شده است ، بلکه او این راه را باید برود! یا به این جهت که از اول براى این هدف آفریده شده بود، و یا به خاطر اینکه این هبوط اثر وضعى عمل او بوده است ، این اثر وضعى با توبه دگرگون نمى شود. 3- مخاطب در اهبطوا کیست ؟ ((اهبطوا)) به صیغه جمع آمده است در حالى که آدم و حوا که مخاطب اصلى این سخن بودند دو نفر بیشتر نبودند و باید صیغه تثنیه آورده شود، اما به خاطر اینکه هبوط آدم و حوا به زمین نتیجه اش این بود که فرزندان و نسلهاى آنها نیز در زمین ساکن خواهند شد، به صورت صیغه جمع آمده است
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر کشاف
معنی تلقی الکلمات استقبالها بالاخذ و القبول و العمل بها حین علمها. و قرئ بنصب آدم و رفع الکلمات ، علی أنها استقبلته بأن بلغته و اتصلت به . فإن قلت : ما هن ؟ قلت : قوله تعالی (ربنا ظلمنا أنفسنا... الایة). و عن ابن مسعود رضی الله عنه : "إن أحب الکلام إلی الله ما قاله أبونا آدم حین اقترف الخطیئة: سبحانک اللهم و بحمدک و تبارک اسمک و تعالی جدک ، لا إله إلا أنت ظلمت نفسی فاغفرلی إنه لا یغفر الذنوب إلا أنت ". و عن ابن عباس رضی الله عنهما قال : "یا رب ألم تخلقنی بیدک ؟ قال : بلی . قال : یارب ألم تنفخ فی الروح من روحک ؟ قال : بلی . قال : یارب ألم تسبق رحمتک غضبک ؟ قال : بلی . قال : ألم تسکنی جنتک ؟ قال : بلی . قال : یارب إن تبت و أصلحت أراجعی أنت إلی الجنة؟ قال : نعم " واکتفی بذکر توبة آدم دون توبة حواء، لانها کانت تبعا له ، کما طوی ذکر النساء فی أکثر القرآن و السنة لذلک . و قد ذکرها فی قوله (قالا ربنا ظلمنا أنفسنا). (فتاب علیه ) فرجع علیه بالرحمة و القبول
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.