صفحه اصلی
صفحه من
حامیان ما
درباره ما
راهنما
قرآن کریم
آموزش
نکته ها و پیام ها
جستجو
پرسش و پاسخ
دانلود
مقالات
از آیه:
1
2
3
4
5
6
7
8
9
10
11
12
13
14
15
16
17
18
19
20
21
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31
32
33
34
35
36
37
38
39
40
41
42
43
44
45
46
47
48
49
50
51
52
53
54
55
56
57
58
59
60
61
62
63
64
65
66
67
68
69
70
71
72
73
74
75
76
77
78
79
80
81
82
83
84
85
86
87
88
89
90
91
92
93
94
95
96
97
98
99
100
101
102
103
104
105
106
107
108
109
110
111
112
113
114
115
116
117
118
119
120
121
122
123
124
125
126
127
128
129
130
131
132
133
134
135
تا آیه:
1
2
3
4
5
6
7
8
9
10
11
12
13
14
15
16
17
18
19
20
21
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31
32
33
34
35
36
37
38
39
40
41
42
43
44
45
46
47
48
49
50
51
52
53
54
55
56
57
58
59
60
61
62
63
64
65
66
67
68
69
70
71
72
73
74
75
76
77
78
79
80
81
82
83
84
85
86
87
88
89
90
91
92
93
94
95
96
97
98
99
100
101
102
103
104
105
106
107
108
109
110
111
112
113
114
115
116
117
118
119
120
121
122
123
124
125
126
127
128
129
130
131
132
133
134
135
1- حمد
2- بقرة
3- آل عمران
4- نساء
5- مائدة
6- انعام
7- اعراف
8- انفال
9- توبة
10- یونس
11- هود
12- یوسف
13- رعد
14- ابراهیم
15- حجر
16- نحل
17- اسراء
18- کهف
19- مریم
20- طه
21- انبیاء
22- حج
23- مومنون
24- نور
25- فرقان
26- شعراء
27- نمل
28- قصص
29- عنکبوت
30- روم
31- لقمان
32- سجدة
33- احزاب
34- سبا
35- فاطر
36- یس
37- صافات
38- ص
39- زمر
40- غافر
41- فصلت
42- شوری
43- زخرف
44- دخان
45- جاثیة
46- احقاف
47- محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلم)
48- فتح
49- حجرات
50- ق
51- ذاریات
52- طور
53- نجم
54- قمر
55- الرحمن
56- واقعة
57- حدید
58- مجادلة
59- حشر
60- ممتحنة
61- صف
62- جمعة
63- منافقون
64- تغابن
65- طلاق
66- تحریم
67- ملک
68- قلم
69- حاقة
70- معارج
71- نوح
72- جن
73- مزمل
74- مدثر
75- قیامة
76- انسان
77- مرسلات
78- نبا
79- نازعات
80- عبس
81- تکویر
82- انفطار
83- مطففین
84- انشقاق
85- بروج
86- طارق
87- اعلی
88- غاشیة
89- فجر
90- بلد
91- شمس
92- لیل
93- ضحی
94- شرح
95- تین
96- علق
97- قدر
98- بینة
99- زلزال
100- عادیات
101- قارعة
102- تکاثر
103- عصر
104- همزة
105- فیل
106- قریش
107- ماعون
108- کوثر
109- کافرون
110- نصر
111- مسد
112- اخلاص
113- فلق
114- ناس
انتخاب سوره :
وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْري فَإِنَّ لَهُ مَعيشَةً ضَنْکاً وَ نَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ أَعْمي
124
شماره صفحه :
320
حزب :
64
جزء :
شانزدهم
سوره :
طه
(19)
ترجمه
(4)
تفسیر
(2)
نکته
(1)
پیام
(0)
سوال
(7)
لغت
(0)
اعراب
(0)
صرف
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، شما هم می توانید نکته ای در سايت ثبت کنید، تا با نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود.
درج نکته
بازديد کننده گرامی برای درج نکته در سايت و نمایش آن به نام خودتان قبل از ثبت نکته باید عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.
[ عضويت در سايت ]
[ ورود اعضا ]
[ ورود ميهمان ]
کاربر گرامی شما هم می توانید نکته ای در سايت ثبت کنید، تا با نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود.
124
شماره آیه :
گوینده :
لطفا انتخاب کنید ...
تفسیری
لغوی
روایی
فلسفی
شأن نزول
قواعد عربی
اعتقادی
اخلاقی
احکام
تاریخی
اجتماعی
قالب :
لطفا انتخاب کنید ...
احکام
افراد صالح
افراد ناصالح
انسان و ویژگیها و صفات او و نیز سنتهای خداوند نسبت به انسان
خداوند
داستان پیامبران و امتهای گذشته
صفات و افعال پسندیده
صفات و افعال نکوهیده
قرآن
معاد
موارد دیگر
گروه موضوعی :
لطفاً کمی صبر کنید ...
موضوع :
عنوان :
منبع :
متن نکته :
توضیحات :
●
کور محشور شدن
-
سيد علي بهبهاني
در قرآن کریم یک اصل حاکمی است که در سورهٴ مبارکهٴ «نبأ» است یک جای قرآن هم بیشتر این مطلب نیامده و آن این است که ﴿جَزَاءً وِفَاقاً﴾[9] یعنی ما هرگز کیفری بیش از اندازهٴ استحقاق نخواهیم داد آیهٴ 26 سورهٴ مبارکهٴ «نبأ» این است ﴿إِلَّا حَمِیماً وَغَسَّاقاً ٭ جَزَاءً وِفَاقاً﴾ این دربارهٴ سیّئات است دربارهٴ حَسنات که ﴿مَن جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا﴾[10] هست، ﴿فَلَهُ خَیْرٌ مِنْهَا﴾[11] هست و مانند آن، آن جزایی که مطابق با عمل است بیشتر از عمل نیست در خصوص معصیت است ولی دربارهٴ طاعت که جزا بیش از آنهاست خب پس ﴿جَزَاءً وِفَاقاً﴾ این اصل کلی را که قرآن آموخت کفّار هم یا برابر آن فطرتش آگاه بودند یا از اصل قرآنی باخبر شدند به خدا در قیامت عرض میکنند که حالا جهنّم میبری ببر ولی ما را چرا کور محشور کردی ﴿لِمَ حَشَرْتَنِی أَعْمَی﴾ این سؤال، تو که گفتی جزا وفاقِ عمل است ما هم که در دنیا بصیر بودید جهنم هم میخواهی ببری بسوزانی ما نسبت به او حرفی نداریم اما حالا چرا کور محشور کردی، ذات اقدس الهی در پاسخ به اینها مهلت میدهد که چنین سؤالی بکنند تا هم برای آنها در آخرت روشن بشود هم برای مؤمنان در دنیا روشن بشود فرمود این حق است که جزاء وفاق عمل است و ما وعدهای که دادیم که بیش از مقدار گناه کسی را کیفر نمیدهیم به همین وعده و میعاد عمل کردیم و میکنیم اما ما تو را کور نکردیم تو کور بودی منتها نمیفهمیدی. بیان ذلک این است که تو خیال میکردی آخرت نیست ـ معاذ الله ـ اگر هم باشد مثل دنیاست ما به تو فهماندیم آخرت هست یک، مثل دنیا نیست دو، چندبار به تو گفتیم ولی گوش ندادی در دنیا نظامش با ضوابط و روابط انجام میشود ما در دنیا به عنوان منفصلهٴ مانعةالخلو که جمع را شاید نیازمان را یا با ضوابط حل میکنیم یا با روابط یعنی کسی که محتاج است غذایی را بخواهد تهیه کند یا میخرد یا اجاره میکند بالأخره چیزی را مسکنی را و مانند آن اینها ضوابط است دیگر با خرید و فروش با اجاره با عقود اسلامی مشکلاتمان را حل میکنیم اینها ضوابط اقتصادی است یا با روابط حل میکنیم پسر مشکلی دارد پدر حل میکند، پدر مشکلی دارد پسر حل میکند، دوست مشکل دوست را حل میکند و مانند آن این دو راه معقول و مشهوری هست در دنیا بعدالموت نه ضوابطی حاکم است نه روابط ﴿لاَ بَیْعٌ فِیهِ وَلاَ خُلَّةٌ﴾[12] کسی مشکلی دارد بخواهد خرید و فروش کند آنجا جا برای خرید و فروش نیست انسان هست بدن هست گرسنه هست پوشاک میخواهد ولی خرید و فروش نیست میماند روابط، خُلّت و دوستی هم نیست برای اینکه ﴿یَوْمَ یَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخِیهِ ٭ وَأُمِّهِ وَأَبِیهِ﴾[13] ما بارها به شما گفتیم که نظام دنیا با ضوابط و روابط حل میشود نظام آخرت با ضوابط و روابط حل نمیشود یک نظام دیگری است که زاد و توشه را همینجا باید تهیه کرد هر کسی مهمان خودش است گفتیم و شما قبول نکردید یک، گفتیم در دنیا چیزهایی هست آسمانی هست، زمینی هست، درختی هست، انسانی هست، دریایی هست، صحرایی هست، پرندهای هست، به شما چشم دادیم، گوش دادیم، زبان دادیم که اینها را درک کنید با اینها حرف بزنید اینها هم کار دنیا بود در آخرت چیزهای دیگری است که باید با چشمِ دیگر و گوش دیگر با آنها گفتگو کرد آن را که فراهم نکردید که شما چشمی داشتید فقط دنیا را میدید دنیا هم که وضعش تمام شده اینجا نبوّت است و عصمت است و ولایت است و اهل بیت است و بهشت است و قرآن است و نورانیّت است آن چشمی که اینها را ببیند که فراهم نکردید چشمی که در و دیوار را ببیند اینجا که جای در و دیوار نیست چطور میخواهی ببینی ما تو را کور نکردیم تو کور بودی چشم برای اینکه ببیند بسیار خب، چه چیزی را ببیند مرئیِ دنیا چیز دیگری است رؤیتش هم چیز دیگر، مرئی آخرت چیز دیگری است رؤیتش هم چیز دیگر آن چشمی که باید بهشت را ببیند و اهل بهشت را ببیند که تو نداشتی این همه مساجد و مراکز مذهب بود تو آنها را ندیدی به دنبال مراکز فساد میرفتی تو هر جا ببینی جای گناه کجاست آنجا را میدیدی آدرس میگرفتی و میرفتی خب مسجد که درِ خانهات بود، حسینیه که درِ خانهات بود، مراکز قرآن که درِ خانهات بود اصلاً آنها را نمیدیدی ما که تو را کور نکردیم تو کور بودی و کور محشور شدی همین، اینکه میگوید ﴿رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِی أَعْمَی وَقَدْ کُنتُ بَصِیراً﴾ جواب میدهد که اشتباه میکنی تو بصیر نبودی ما کور نکردیم چیزهایی اینجا هست که اینجا با چشمِ دل باید دید تو آن را که فراهم نکردی آن چشمی که داشتی برای دنیا بود اینجا که آن کالاها خبری نیست اینجا جای نامحرم نیست که تو ببینی اینجا جای غیبت نیست تو بشنوی خب گوش برای چه میخواهی، بنابراین کالاها فرق میکند مرئیها فرق میکند، رؤیتها فرق میکند رائیها هم فرق میکند. پرسش: ببخشید ﴿فَبَصَرُکَ الْیَوْمَ حَدِیدٌ﴾[14] شامل چه کسانی میشود؟ پاسخ: آن نسبت به کسانی که پرده را از ذات اقدس الهی از جلوی چشمشان برداشت آن وقت خیلیها میبینند همینها، همینها که ﴿فَبَصَرُکَ الْیَوْمَ حَدِیدٌ﴾ جهنم را با اشتعال از راه دور میبینند و مؤمن که در کنارشان هست از او خبر ندارند همین کورها میگویند ﴿رَبَّنَا ابْصَرْنَا وَسَمِعْنَا﴾[15] همین کورها، همینهایی که میگویند ﴿رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِی أَعْمَی وَقَدْ کُنتُ بَصِیراً﴾ همینها کاملاً جهنم را میبینند ألویش را شعلههایش را میبینند میگویند ﴿رَبَّنَا ابْصَرْنَا وَسَمِعْنَا﴾ فرشتگاهی الهی میگویند ﴿أَفَسِحْرٌ هذَا أَمْ أَنتُمْ لاَ تُبْصِرُونَ﴾[16] اینها هم سِحر است یا نمیبینید میگویند ﴿ابْصَرْنَا وَسَمِعْنَا﴾ این که در دنیا مراکز فساد را میدید و حرم و مسجد را نمیدید در آخرت فقط جهنم را میبیند آن شعلهها را میبیند آن صداهایی که ﴿کُلَّمَا دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَعَنَتْ أُخْتَهَا﴾[17] را میشنود جای دیگر را نمیبیند که. پرسش:... پاسخ: بله دیگر، کر محشور میشود اما صدای حق را نمیشنود وجود مبارک حضرت امیر(سلام الله علیه) دارد که خَطیب اهل الجنّة داود است، قاری اهل الجنّة داود است[18] کسی که قرآن را با صوت خوب میخواند وجود مبارک داود پیغمبر است این صداها را که آنها نمیشنوند که اینها فقط ﴿کُلَّمَا دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَعَنَتْ أُخْتَهَا﴾ را میشنوند صدای خروش عذاب را میشنوند، ﴿تَکَادُ تَمَیَّزُ مِنَ الْغَیْظِ﴾[19] را میشنوند اینها را میشنوند. پرسش: قرآن که نفرموده کر میشوند. پاسخ: چرا دیگر آنها را هم فرموده در سورهٴ مبارکهٴ «بقره» به بعضی از قسمتها اشاره کرده در سورهٴ مبارکهٴ «بقره» آیه هیجده اینچنین بود ﴿صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لاَ یَرْجِعُونَ﴾ اینها حرفِ خوب که نمیتوانند بزنند که فقط فحش میگویند ﴿کُلَّمَا دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَعَنَتْ أُخْتَهَا﴾ در دنیا هم همین طور بود دیگر غیر از بد و بدی و زشتی از زبانشان شنیده نمیشد که آنجا هم همین طور. اَصم هستند حرفهای صحیح را نمیشنوند آن صوت داودی را نمیشنوند آن برگهای بهشت که تسبیحگوی الهیاند آنها را که نمیشنوند اما خروش جهنم را، ﴿تَکَادُ تَمَیَّزُ مِنَ الْغَیْظِ﴾ را میشنوند اینها را میشنوند همان طوری که در دنیا معاصی را و سیّئات را و قبایح را میدیدند و میشنیدند در آخرت همانها را میشنوند همین، همین شخصی که دارد حرف میزند الآن هم بیادبی میکند این بیادبی دنیایش آنجا هم ظهور کرده خب در برابر عدلِ محض شما چه سؤالی داری اصلاً حقّ سؤال نداری ﴿رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِی أَعْمَی وَقَدْ کُنتُ بَصِیراً﴾ منتها ذات اقدس الهی برای اتمام حجّت به تو این اجازه را داده در دنیا همان کجرفتاریها را داشته اینجا هم داشت اینکه در سورهٴ مبارکهٴ «بقره» فرمود اینها ﴿صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لاَ یَرْجِعُونَ﴾[20] در سورهٴ مبارکهٴ «جمعه» اینها را بازتر کرده در سورهٴ «اسراء» که شرحش باز گذشت جامع آنچه در سورهٴ «بقره» و در سورهٴ «حج» است در سورهٴ مبارکهٴ «حج» به صورت شفاف بیان فرمود که اگر ما گفتیم اینها کَرند، اینها کورند و مانند آن منظور ما کورِ بدنی نیست کورِ قالبی نیست کورِ قلبی است آیهٴ 46 سورهٴ مبارکهٴ «حج» این است ﴿أَفَلَمْ یَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَتَکُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ یَعْقِلُونَ بِهَا أَوْ آذَانٌ یَسْمَعُونَ بِهَا فَإِنَّهَا لاَ تَعْمَی الأبْصَارُ﴾ ما که میگوییم اینها کورند نه یعنی کورِ فیزیکی نه یعنی کوری است که چشمشان جایی را نمیبیند ﴿وَلَکِن تَعْمَی الْقُلُوبُ الَّتِی فِی الصُّدُور﴾ قلبشان کور است ما در دنیا اول قالَب، قالبگیری میکند بعد قلب میفهمد یعنی ما اول چیزی را میبینیم بعد درک میکنیم، اول چیزی را گوش میشنود بعد درک میکنیم و مانند آن. پرسش:... پاسخ: خب اگر ـ معاذ الله ـ مسلمان خیلی فقط اسلام شناسنامهای داشته باشد بله ممکن است مشمول این اصل بشود اما اگر نه، مسلمان واقعی باشد شاید به آن حد نرسد ـ انشاءالله ـ ولی بالأخره اگر کسی سیّئاتش در درون دلش رسوخ کرده و آن اصول دین را زیر سؤال برده خیلی لا یُبالی بود ممکن است گرفتار این صحنه بشود دیگر. خب، در سورهٴ مبارکهٴ «حج» آیه 46 فرمود: ﴿وَلَکِن تَعْمَی الْقُلُوبُ الَّتِی فِی الصُّدُور﴾ ما اول میبینیم بعد میفهمیم بنایمان همین است دیگر ما اول با چشم چیزی را میبینیم بعد تشخیص میدهیم این راه است یا چاه است انتخاب میکنیم اول صدا را میشنویم بعد معنا را میفهمیم، اول چشم ما این نقوش کتاب را میبیند بعد مطلب را میفهمیم، اول از قالَب شروع میشود به قلب میرسد اما برای اهل اله اول میفهمند بعد میبینند در جریان معراج پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) گرچه به صورت «فاء» یا به صورت «ثمّ» نیامده ولی ترتیب ذکری هم بیاثر نیست فرمود: ﴿مَا کَذَبَ الْفُؤَادُ مَا رَأَی﴾[21] اول از فؤاد و رؤیت فؤاد مطرح است بعد دارد که ﴿مَا زَاغَ الْبَصَرُ وَمَا طَغَی﴾[22] اول سخن از این است که دل دروغ نگفته و دروغ ندیده بعد سخن از آن است که چشم بیراهه نرفته بد ندیده ما اول میبینیم بعد میفهمیم، اول میشنویم بعد میفهمیم ولی راه درون اول میفهمند بعد میبینند، اول میفهمند بعد آهنگ را میشنوند. خب، اگر اینچنین است آخرت هم که از همین قبیل است فرمود تو باید با جان میفهمیدی آن چشم جانت که بسته بود الآن در قیامت حالا که قیامت شد بشر با همان چهرهٴ باطنیاش محشور میشود نه با چهرهٴ ظاهری این بدن را که وقتی میخواهند بسازند برابر الگوی قلب میسازند اگر قلب بیدار بود، شنوا بود، گویا بود، سمیع بود بدن را همچنان میسازد وگرنه ﴿صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لاَ یَعْقِلُونَ﴾[23] بنابراین این سؤالی که کرده ﴿رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِی أَعْمَی﴾ پاسخی که به او باریتعالی میدهد میگوید ما کاری نکردیم تو آیات ما را ندیدی الآن هم لطف ما تو را نمیبیند همین، اینکه نسیان به معنی ترک گرفتند به همین معناست وگرنه نسیانی که در کنار سهو است و منشأ اختیاری ندارد که مورد عفو است خب، پس اگر در سورهٴ مبارکهٴ «بقره» است فرمود: ﴿صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لاَ یَعْقِلُونَ﴾ این را بازتر و شفافتر در سورهٴ مبارکهٴ «حج» بیان کرد که اینکه ما میگوییم کورند کورِ ظاهری مراد نیست ﴿لَکِن تَعْمَی الْقُلُوبُ الَّتِی فِی الصُّدُور﴾[24] در بخشهایی از سورهٴ مبارکهٴ «قمر» و «نجم» و اینها آمده که ﴿فَأَعْرِضْ عَن مَن تَوَلَّی عَن ذِکْرِنَا وَلَمْ یُرِدْ إِلَّا الْحَیَاةَ الدُّنْیَا ٭ ذلِکَ مَبْلَغُهُم مِنَ الْعِلْمِ﴾[25] اینها ﴿یَعْلَمُونَ ظَاهِراً مِنَ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَهُمْ عَنِ الْآخِرَةِ هُمْ غَافِلُونَ﴾[26] یعنی اینها فقط اَبرهٴ عالَم را میبینند آسترش آن طرف درونش را نمیبینند ما ظاهری داریم و باطنی ﴿یَعْلَمُونَ ظَاهِراً مِنَ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَهُمْ عَنِ الْآخِرَةِ هُمْ غَافِلُونَ﴾ خب، اگر باطن است چشم باطن میخواهد گوش باطن میخواهد گوش باطن را باید در مسجد و حسینیه فراهم کرد شما که فراهم نکردید که شما رفتید جای دیگر اینجا نه ضوابط است نه روابط یک حساب دیگری است برای اینجا هم حسابی باز نکردی خب دستت خالی است اینکه دستت خالی است برای اینکه باید از آنجا میآوردی بعضیها خیال میکردند که اگر مثلاً آخرتی هم باشد اینها همانطور که در دنیا فراهم کردند آخرت هم فراهم میکنند در سورهٴ مبارکهٴ «کهف» قصّهاش گذشت که ﴿لَئِن رُّدِدتُّ إِلَی رَبِّی لَأَجِدَنَّ خَیْراً مِنْهَا مُنقَلَباً﴾[27] این توهّم بیجا را آن کهفی داشت که اگر قیامت باشد ما وارد قیامت بشویم مثل دنیا وضعمان خوب است ـ معاذ الله ـ چنین خیالی کرد که در سورهٴ مبارکهٴ «کهف» بیان ابطال شد، بنابراین کور شدن یک عدّه، کَر شدن یک عدّه، گُم شدن یک عدّه، حرف نزدن یک عدّه معیار مشخصی دارد یک چیز بیّنالرشدی است با آیهٴ سورهٴ مبارکهٴ «نبأ» هم هماهنگ است فرمود ما کسی را کور نکردیم ما عفو میکنیم کمتر از استحقاق کیفر میدهیم اما بیشتر از استحقاق هرگز کسی را کیفر نخواهیم داد ﴿جَزَاءً وِفَاقاً﴾[28] و اگر این شخص سؤال میکند برای اینکه این شخص در حقیقت کور بود حالا چون در سورهٴ مبارکهٴ «بقره» آن مشخص شد در سورهٴ مبارکهٴ «حج» این مشخص شد آنچه در سورهٴ مبارکهٴ «اسراء» بحثش قبلاً گذشت معنای خاصّ خودش را پیدا میکند آیهٴ 97 سورهٴ مبارکهٴ «اسراء» این بود که ﴿مَن یَهْدِ اللَّهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِ وَمَن یُضْلِلْ فَلَن تَجِدَ لَهُمْ أَوْلِیَاءَ مِن دُونِهِ وَنَحْشُرُهُمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ عَلَی وُجُوهِهِمْ﴾ اینکه همیشه سر بلند میکرد که هیچ جا را نمیدیدید این باید سر به زیر باشد دیگر این را سرش را خم کردیم ﴿وَنَحْشُرُهُمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ عَلَی وُجُوهِهِمْ عُمْیاً وَبُکْماً وَصُمّاً﴾[29] این اَبکم است حرفِ صحیح نمیزند اما تمام اینها نسبت به یکدیگر فحش میدهند ﴿کُلَّمَا دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَعَنَتْ أُخْتَهَا﴾[30] در دنیا همین طور بودند دیگر در دنیا اینها که زبان نداشتند یعنی زبانِ حقگو نداشتند و الاّ زبان بدگو که داشتند که جهنم هم همین طور است این طور نیست که نبینند که میبینند فقط جهنم و جهنمی را میبینند میشنوند حرف میزنند اما برابر خواستههای جهنم و جهنمی ﴿عُمْیاً وَبُکْماً وَصُمّاً مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ کُلَّمَا خَبَتْ زِدْنَاهُمْ سَعِیراً﴾[31] هر وقت این آتش جهنم میخواهد افسرده بشود ما افروخته میکنیم میبینید گاهی محرّم پیش میآید ماه مبارک رمضان پیش میآید دهه آخر صفر پیش میآید ایام اعتکاف پیش میآید کمی بعضی از تبهکاران آن معصیتشان فروکش میکند باز با دیدن دوستان این معصیتشان شعله میگیرد همین حالت در جهنم هم ظهور میکند آن ایامی که یک مقدار معاصیشان فروکش کرده ﴿کُلَّمَا خَبَتْ﴾ بود آن ایامی که معاصیشان شعلهور شد و گُر گرفته ﴿زِدْنَاهُمْ سَعِیراً﴾ بود فرشتگانی هم مسئول این کارند حالا دربارهٴ فرشتهها هم ممکن است فرصتهای دیگر هم بحث بشود اینها اهل عبادت بودند به دلیل اینکه شش هزار سال جِن در جَنّه اینها داشت عبادت میکرد دیگر عبادت اینها آیا به صورت عبادت تشریعی ماست که تکلیفی، رسالتی، نبوّتی، بهشت و جهنم این طور باشد یا عبادت خاصّ خودشان هر کس که مکلّف است لازم نیست معصوم باشد بعضی معصوماند و بعضی غیر معصوم، اما هر معصومی باید مکلّف باشد ما دلیل نداریم بعضی از معصومها مثل انبیا و اولیا، ائمه(علیهم السلام) که معصوماند مکلّفاند بعضیها هم باید ثابت بشود ولی منظور آن است که قرآن کریم برای خلقت جن و انس هدفمندی آنها را ذکر کرد که آنها عبادتی دارند، شریعتی دارند، وحی و نبوّتی دارند، بهشت و جهنمی دارند ولی چنین تعبیری دربارهٴ فرشتهها نیامده اما دربارهٴ آن قصّه جنّت آدم که بعضی از آقایان سعیشان مشکور روایت طولانی مرحوم کلینی(رضوان الله علیه) بررسی کردند که ابیحمزه ثمالی غیر از علیبنابیحمزه بطائنی است سعیشان مشکور ـ انشاءالله ـ در فرصت مناسب دیگری ارزیابی میشود که این جنّت چه جنّتی بود و این روایتی که مرحوم کلینی در جلد هشت کافی نقل کرده است قابل اعتماد است یا آن طوری که بعضی از بزرگان دیگر گفتند مجهولٌ مبنیٌ بالضعف قال مثلاً قابل اعتماد نیست. خب، بنابراین این دو بخش در کنار هم کاملاً وضعش روشن میشود که ﴿مَنْ أَعْرَضَ عَن ذِکْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَةً ضَنکاً﴾ و اگر کسی با آن وضع بود که ﴿فَلاَ یَضِلُّ وَلاَ یَشْقَی﴾[32] و خطر کوری این است که خود شخص در دنیا خودش را کور کرده ﴿قَالَ کَذلِکَ أَتَتْکَ آیَاتُنَا فَنَسِیتَهَا وَکَذلِکَ الْیَوْمَ تُنسَی﴾ ما کاری نکردیم که بر خلاف ﴿جَزَاءً وِفَاقاً﴾[33] و امثال ذلک باشد. پرسش: ببخشید سؤال از این است که چرا کور محشور شدی جواب این است که نسیان، چرا جواب به نسیان داده. پاسخ: نه دیگر نسیان یعنی تو خودت احکام ما را ندیدی حالا هم مورد لطف ما نیستی لطف ما تو را نمیگیرد همین، خودت کور بودی ما این همه احکام فرستادیم تو ندیدی امروز این احکام دارد پیاده میشود نه آن ساخت و ساز نه آن پارک نه آن معاصی آن حرفها جایش گذشت اینجا جایش نیست ما قرآن و عترت و دین و فطرت و اینها دادیم تو ندیدی الآن هم اینها را نمیبینی اینجا قیامت از اینها خبری نیست
[ نظرات / امتیازها ]
منبع :
تفسیر تسنیم
قالب :
تفسیری
موضوع اصلی :
جزای اعمال
گوینده :
آیت الله جوادی آملی
امتیاز ثبت و اعمال شد.
1
2
3
4
5
6
7
8
9
10
امتیاز داوران :
1
2
3
4
5
6
7
8
9
10
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.
[ عضويت در سايت ]
[ ورود اعضا ]
[ ورود ميهمان ]
کاربر گرامی شما هم می توانید نظر خود را ثبت کنید.
آدرس الکترونيک :
متن نظر :
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
ثبت نظر
●
زندگى سخت دنیا و کورى در رستاخیز،
-
عبدالله عبداللهي
1 یاد خدا مایه ى آرامش جان، پارسایى و شهامت است و فراموشى یا دورى و روى گردانى از یاد خدا، عامل اضطراب، ترس و نگرانى انسانى که یاد خدا و مسئولیت هاى خود در برابر او را فراموش مى کند، غرق در شهوات، حرص و بخل مى شود و هرچه ثروت بیشترى بیندوزد، باز هم طمع بیشترى پیدا مى کند و خود را بیشتر به رنج و زحمت مى اندازد و زندگى را بر خود سخت تر و تلخ تر و تنگ تر مى سازد 2 یکى از ابعاد «زندگى تنگ» که در این آیه به آن اشاره شده آن است که اگر انسان از یاد خدا غافل شود، گرفتار کمبودهاى معنوى و روحى مى شود و هر روز دل بستگى و تکیه ى او به دنیا زیادتر و در زندان تنگ مادیات گرفتارتر مى شود 3 یکى دیگر از ابعاد زندگى تنگ که در این آیه بدان اشاره شده آن است که انسان هاى مؤمن که به خدا دل مى بندند، راه ها به رویشان گشوده مى شود، ولى کسانى که به غیر خدا دل مى بندند، درها به رویشان بسته مى شود و ثروت نمى تواند از گرفتارى و مشکلات و سردرگمى و نیاز روحى و مادى آنان بکاهد 4 یکى دیگر از ابعاد زندگى تنگ که در این آیه به آن اشاره شده، تنگى زندگى در جامعه اى است که از یاد خدا روى برتافته است جامعه ى انسانى، حتى در اوج پیشرفت هاى صنعتى، چنانچه از معنویت جدا شود، روى سعادت را نمى بیند
[ نظرات / امتیازها ]
منبع :
تفسیر قرآن مهر
قالب :
تفسیری
موضوع اصلی :
ذکر
گوینده :
عبدالله عبداللهی
امتیاز ثبت و اعمال شد.
1
2
3
4
5
6
7
8
9
10
امتیاز داوران :
1
2
3
4
5
6
7
8
9
10
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.
[ عضويت در سايت ]
[ ورود اعضا ]
[ ورود ميهمان ]
کاربر گرامی شما هم می توانید نظر خود را ثبت کنید.
آدرس الکترونيک :
متن نظر :
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
ثبت نظر
لطفاً کمی صبر کنید ...