● عبدالله عبداللهي -
اطیب البیان
آیا چون که اصابت کرد بشما از مشرکین مصیبتى و حال آنکه از شما بآنها اصابة کرد دو برابر آن گفتید چرا باید چنین باشد بگو بآنها که این اصابة از طرف خود شما است و محققا خداوند بر هر چیزى قادر و توانا است
أَ وَ لَمّٰا أَصٰابَتْکُمْ مُصِیبَةٌ قضیه شخصیه است که واقع شده خداوند خبر میدهد و بقرینه آیات قبل و بمقتضى حدیثى که در مجمع نسبت بحضرت باقر علیه السّلام میدهد و در برهان از حضرت صادق علیه السّلام روایت میکند مصیبت احد است که از مسلمین هفتاد نفر کشته شده بودند
قَدْ أَصَبْتُمْ مِثْلَیْهٰا مراد بدر است که مسلمین از کفار هفتاد نفر را کشتند و هفتاد اسیر کردند که دو برابر میشود نسبت باحد
قُلْتُمْ أَنّٰى هٰذٰا مع ذلک گفتید چرا این مصیبة بر ما وارد شد زیرا که ما مسلمین بودیم و بر حق بودیم و پیغمبر صلّى اللّٰه علیه و آله و سلّم میان ما بود و خداوند وعده نصرت بما داده بود باید همه جا فاتح باشیم
قُلْ هُوَ مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِکُمْ بگو بآنها که چنین است لکن اصابه این مصیبت از تقصیر خود شماها است که بطمع غنائم گردنه را رها کردید و راه را براى کفار باز نمودید و از اطراف پیغمبر فرار کردید که هم معصیت خدا نمودید هم مخالفت دستور و فرمان پیغمبر کردید که اگر معصیت و مخالفت نکرده بودید در احد هم فاتح شده بودید چنانچه در ابتداء جنگ چنین شد
إِنَّ اَللّٰهَ عَلىٰ کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ لکن بدانید و مطمئن باشید که خدا بر هر چیزى قدرت دارد و بالاخره غلبه و فتح و ظفر نصیب شما خواهد شد و وعده الهى خلف نمیشود خود را نگاه دارید که دیگر معصیت و مخالفت نکنید
و بتنقیح مناط قطعى و نصوص آیات شریفه و تواتر اجمالى اخبار معلوم میشود که اگر مؤمنین معصیت و مخالفت اوامر نکنند و تقوى و عمل صالح داشته باشند گرفتار هیچگونه بلیه و مصائب نخواهند شد و همیشه در نعم الهى زیست خواهند کرد مگر مواردى که بنظر آنها بلا است و در باطن نعمت است یا براى امتحان یا ارتفاع درجه یا حکم و مصالح دیگرى که داشته باشد
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» پرتوی از قرآن
أَ وَ لَمّٰا أَصٰابَتْکُمْ مُصِیبَةٌ قَدْ أَصَبْتُمْ مِثْلَیْهٰا قُلْتُمْ أَنّٰى هٰذٰا؟ قُلْ هُوَ مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِکُمْ ، إِنَّ اَللّٰهَ عَلىٰ کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ
همزه، استیناف انکارى واو، استینافى یا عطف به آیات گذشته است که همان اندیشه ها و گفتگوهاى پس از حادثۀ أحد است رویهم، استفهام انکارى و نکوهنده مى باشد فاعل أَصٰابَتْکُمْ ، مصیبة، آمده چون نظر به مجهول بودن منشأ آنست، به قرینۀ استفهام أَنّٰى هٰذٰا ؟ فاعل اصبتم که ضمیر مخاطب آمده نظر به همانها دارد جملۀ قَدْ أَصَبْتُمْ مِثْلَیْهٰا معترضه آمده تا سابقۀ پیروزیهاى مسلمانان و شکستهاى مشرکان را به یاد آورد مثلیها، اشاره به کارزار بدر است که مسلمانان هفتاد تن از مشرکان را کشتند و هفتاد نفر به اسارت گرفتند و این دو برابر کشته هایى است که در احد دادند و اگر مقصود از اصابتکم، کشتن باشد، نه به معناى ضربه زدن و دست یافتن که اعم از کشتن است، شاید نظر به مجموع مشرکانى است که پیش از احد در کارزارهاى پراکنده و بدر به دست مسلمانان کشته شده اند و شاید مثلیها، کنایه از چند برابر باشد انى، استفهام براى زمان و مکان و کیفیت است، و چون قرینه اى براى هر یک از این معانى در کلام نباشد، اشعار به ابهام و تحیر دارد: از کجا و چگونه و کى چنین پیش آمده ؟! که چنین انتظارى نداشتند و در منشأ آن سرگشته اند
شاید که این آیه عطف به آیۀ سابق باشد: با آن نعمت گرانبها منتى که خدا بر شما نهاد و چنین بعثتى از شما و در شما برانگیخت براى چنان انقلاب فکرى و اخلاقى و اجتماعى، همین که مصیبتى در راه تحقق آن به شما رسید با آنکه شما چندین مصیبت به دشمنان خود رساندید، منشأ این مصیبت را در نیافتید و انتظار آن را نداشتید که مى پرسید: از کجا و چگونه پیش آمده ؟ با آن بعثت و تلاوت آیات باید داراى چنان بینشى شده باشید که علل و اسباب هر حادثه اى را دریابید، و با چنان انقلابى در سرزمین ضلالت و جاهلیت اینگونه فداکارى و مصائب بس ناچیز است! مگر براى تحقق چنین انقلاب عظیم و ریشه دار و همه جانبه و جهانى، در آن عصر از دو طرف چقدر کشته داده شده است ؟ آیا با خونهایى که در انقلابات بى ریشه و یک جهته، ریخته مى شود و مصائبى که به بار مى آورد، مى توان مقایسه کرد؟ (رجوع شود به تاریخ ها و احصائیه ها و کتاب رسول اکرم در میدان جنگ) نه خدا خواسته که به شما چنین مصیبتى رسد و نه نوید پیروزى نادرست آمده، نه پیمبرش در رهبرى کوتاهى کرده، نه از نیروى دشمنان شکست خورده اید، باید منشأ این مصیبت و شکست را از درون نفوس خود و ناتوانیهاى ایمانى و جاذبه به دنیا و غنائم آن و اختلاف میان خود و سرپیچى از فرمان رهبرى جویا شوید: قُلْ هُوَ مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِکُمْ ، نه توان و شرک و کفر بیش از ایمان و توان خدا باشد: إِنَّ اَللّٰهَ عَلىٰ کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ
همۀ جهان و جهانیان ظهور قوانین و سنن الهى است که انسان فطرى با همۀ وجود و جسم و جانش بیرون از آن نیست اگر عقل فطرى و اکتسابى تعالى یابد، از آن سنن منحرف نمى شود، و ارادۀ متضاد با آن سنن پدید نمى آورد و اگر بر طبق آن پیش رود، شکست و پیروزیش از آن سنن بیرون نیست
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» ترجمه تفسیر طبری
و مردمان خلاف کردند اندر کشتگان احد گروهى گویند، هفتاد تن از مسلمانان کشته بودند؛ و گروهى گویند، چهل تن کشته بودند و لکن حق تعالى اندر قرآن چنین گفت: أَ وَ لَمّٰا أَصٰابَتْکُمْ مُصِیبَةٌ قَدْ أَصَبْتُمْ مِثْلَیْهٰا
قُلْتُمْ أَنّٰى هٰذٰا، قُلْ هُوَ مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِکُمْ گفت: چندان که ایشان روز احد از شما بکشتند شما روز بدر دو چندان کشته بودید از بهر آن که مثلیها دو چندان باشد، و روز بدر هفتاد تن کشته شده بودند، و قول خداى عزّ و جلّ راست تر و محکم تر از قول دیگران
و ابو سفیان وعده کرده بود با پیغامبر علیه السّلم که دیگر سال هم بدین وقت بازآید، و پیغامبر علیه السّلم دیگر سال چون ماه شوال اندر آمد با سپاهى گران بدانجا رفت، و از ایشان خود هیچ کس نیامد
این بود حرب احد و تفسیر سورة آل عمران و حسبنا اللّٰه و نعم الوکیل نعم المولى و نعم النّصیر
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» ترجمه تفسیر مجمع البیان
أَ وَ لَمّٰا أَصٰابَتْکُمْ مُصِیبَةٌ قَدْ أَصَبْتُمْ مِثْلَیْهٰا : وقتى بشما قتل و زخم رسید در برابر، قبل از آن از طرف شما به آنان (مشرکین) زخم رسید و این مطلب از اینقرار است که مشرکان در احد هفتاد تن از مسلمین کشتند و مسلمین در بدر دو برابر این بسر مشرکان آوردند یعنى 70 تن از مشرکان را کشتند و 70 نفر را اسیر کردند (از قتاده و عکرمه و ربیع و سدى) یعنى از مسلمین در روز بدر دو برابر و دو مثل مصیبتى که بر شما آمد بر سر آنها آوردید
و گفته اند مراد از دو مثل و دو برابر 70 تن در بدر کشتید و 70 تن در احد (از زجاج) ولى این قول ضعیف است زیرا مخالفست با آنچه که در تاریخ آمده که مسلمین در احد افرادى اندک از مشرکان کشتند نه 70 نفر پس این قول خلاف اجماع است
قُلْتُمْ أَنّٰى هٰذٰا : یعنى گفتند چرا این مصیبات بر ما وارد آمده در حالى که ما مسلمانیم و پیغمبر اکرم (ص) میان ماست و وحى از آسمان باو میرسد ولى آنان مشرکند
و گفته شده که مسلمین مصیبات را خیلى بعید و منکر شمردند زیرا پیغمبر خدا (ص) بآنها وعده داده بود اگر اطاعت حق کنند نصرت حق بر آنها فرود مى آید (از جبایى)
قُلْ هُوَ مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِکُمْ : یعنى اى محمد بگو آنچه زخم و کشتار بشما رسید از جانب خود شماست یعنى بواسطه مخالفتى است که با خداى خود کرده اید و ترک نمودید اطاعت امر پیغمبر را و در این مخالفت چند قولست: 1 مخالفت با پیغمبر کردند و اینکه حضرتش فرمود بهتر است که در مدینه متحصن شویم و در آن سنگر گیریم تا مشرکان قصد ما کنند ولى اهل مدینه و اصحاب قبول نکرده و گفتند یا رسول اللّٰه در جاهلیت از اینکار امتناع داشتیم اکنون که شما در میان ما هستید سزاوارتر است که امتناع کنیم
2 مراد مخالفت تیراندازان بود با پیغمبر که جایگاه خود را رها کردند و به جمع غنیمت رفتند و پیغمبر فرموده بود که به هیچ وجه و لو با فتح مسلمین از جاى خود بیرون نروند
3 این مصیبت اختیار خود آنها بود که وقتى در بدر اسیر گرفتند خواستند از آنها فدیه گیرند و آزادشان کنند پیغمبر فرمود اگر فدیه گیرید در جنگ آینده افرادى که آزاد کنید و فدیه گیرید کشته خواهید داد مسلمین قبول کردند و گفتند اکنون از فدیه بهره مند میشویم و اگر در آینده کشته شویم شهید خواهیم بود (از على «ع» و عبیده سلمانى و حضرت باقر «ع»)
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر شریف البلابل القلاقل
قوله تعالى:
أَ وَ لَمّٰا أَصٰابَتْکُمْ مُصِیبَةٌ قَدْ أَصَبْتُمْ مِثْلَیْهٰا قُلْتُمْ أَنّٰى هٰذٰا قُلْ هُوَ مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِکُمْ إِنَّ اَللّٰهَ عَلىٰ کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ
أَ وَ لَمّٰا أَصٰابَتْکُمْ ؛
یعنى: چون بشما رسیذ،
مُصِیبَةٌ
شدتى،
«لَمّٰا» منصوبست تقدیرش: «أ قلتم حین اصابتکم» در محل جرّست، به اضافت لمّا تقدیرش «أ قلتم حین اصابتکم» بوذ
و «أَنّٰى هٰذٰا» منصوبست، کى مفعولست
و همزه در «أ قلتم»، تقریر و تقریع راست ذکرها علامة خوارزم
قَدْ أَصَبْتُمْ مِثْلَیْهٰا؛
یعنى: به درستى که رسیذ شما را دوچندان،
و مراد ازین آنست که بقتل آمذند و روز بدر از کافران هفتاد بقتل آمذند و هفتاد اسیر کردند «مِثْلَیْهٰا» این معنى است
و گفته اند: «مِثْلَیْهٰا»؛ یعنى: فتح روز بدر و هزیمت مشرکان اوّل روز احد
قُلْتُمْ أَنّٰى هٰذٰا؛
یعنى: گفتى این از کجا؟
و این آن بوذ که روز احد، چون آن واقعه و نکبت باهل اسلام رسید، انکاری از طرف رسول علیه [و آله] السلم در نفوس صحابه ظاهر شذ
گفتند:
خذاى تعالى ما را بظفر وعده داذ و حال برخلاف آن افتاذ تعجب نموذند و گفتند: انى هذا؟
بارى تعالى بریشان انکار کرد فرموذ که:
«قُلْتُمْ أَنّٰى هٰذٰا»؛ یعنى: «من این هذا»؟
قُلْ هُوَ مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِکُمْ ؛
یعنى: بگو اى محمد! این خلل از نفوس شماست؛
یعنى: خیانتى است که شما بر نفسهاى خوذ نهاذیذ، به ترک کردن مرکز و مخالفت [26 پ] فرمان رسول صلى اللّه علیه و آله و سلم
امیرالمؤمنین علیه السلم گویذ: این حالت، شما را از آن رسیذ که روز
بدر، هفتاذ کافر را اسیر کردیذ و اختیار فدا کردیذ، و این معنى از رسول صلى اللّه علیه و آله و سلم درخواستید تا ایشان را بمال بازفروشذ رسول فرموذ که: اگر ایشان را بکشیذ، سلامت یابیذ و اگر فدا بستانیذ، هفتاذ از شما بازکشند و روز احد همچنان شذ که رسول صلى اللّه علیه و آله و سلم فرموذه بوذ پس «قُلْ هُوَ مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِکُمْ » درست آمذ
إِنَّ اَللّٰهَ عَلىٰ کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ:
و خذاى تعالى بر همه چیزها تواناست؛
یعنى: فتح شما و خذلان شما موقوف متابعت و مخالفت رسولست و خذاى تعالى بر ثواب متابعت و عقاب مخالفت تواناست
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر شریف لاهیجى
و بعد از امتنان ایشان بارسال پیغمبر آخر الزمان علیه و آله صلوات اللّٰه الملک المنان باز بیان جهاد بدر و احد میکند و میفرماید که: أَ وَ لَمّٰا أَصٰابَتْکُمْ معطوفست بر جملۀ سابقه که در باب جنگ احد مذکور شد و آن جمله « لَقَدْ صَدَقَکُمُ اَللّٰهُ وَعْدَهُ »تا آخر است، یعنى آیا نبود اینکه هنگامى که رسید بشما مُصِیبَةٌ بلیتى از اعداء دین در جنگ احد که آن هزیمت و جراحت و قتل اخوانست قَدْ أَصَبْتُمْ حال آنکه بتحقیق رسانیده بودید شما در بدر مر کافران را مِثْلَیْهٰا دو چندان آن بلیت زیرا، که ایشان در احد هفتاد تن از شما را کشتند و شما در بدر هفتاد تن از ایشان را کشته بودید و هفتاد تن را أسیر گرفته با وجود این قُلْتُمْ گفتید شما از روى جزع که: أَنّٰى هٰذٰا از کجا این بما رسید و حال آنکه پیغمبر بما وعدۀ نصرت داده بود؟ قُلْ بگو اى محمد در جواب ایشان: هُوَ آنچه بما رسید مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِکُمْ از نزد شماست و از شآمت کردار شما که در بدر اختیار فدیۀ اسیران بر قتل کردید با وجود آنکه حکم بر قتل ایشان نافذ گشته بود چنانچه از ائمۀ هدى علیهم السلام مرویست و قاضى ناصر الدین بیضاوى گفته که «عن على علیه السّلام: باختیار کم الفداء یوم بدر» على بن ابراهیم آورده که حضرت رسالت پناه صلى اللّٰه علیه و آله بامر جبرئیل باصحاب گفت که: چنین مقدر گشته که اگر شما أسیران بدر را فدا بگیرید بقدر آن کسانى که از ایشان فدا بگیرید در سال دیگر از شما شربت شهادت خواهند چشید، أصحاب گفتند که: چون شهادت موجب دخول در بهشت است ما را قبول است، و مع هذا متنطق باین کلام شدند که «انى هذا و قد وعدنا رسول اللّٰه النصر؟» و یا مراد از « مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِکُمْ »اینست که شما بفرمودۀ رسول خدا محافظت رخنۀ کوه احد نکرده رو بغنیمت آوردید إِنَّ اَللّٰهَ بدرستى که خداى تعالى عَلىٰ کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ بر هر چیز تواناست، از نصرت و منع آن
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر عاملی
سخن مفسّرین: «قَدْ أَصَبْتُمْ مِثْلَیْهٰا» 165 طبرى نقل است: مقصود این است اگر در احد به مصیبت کشته شدن و آسیب پیغمبر گرفتار شدید، شما در بدر دو برابر مصیبت خود به آنها به کار بردید که هفتاد نفر کشتید و هفتاد نفر اسیر کردید
«هُوَ مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِکُمْ » 165 طبرى: قتاده نقل کرده که مقصود این است: چون شما خود در برابر رأى پیغمبر (ص) که توقّف در مدینه و دفاع از مهاجمین بود اظهار نظر کردید و رفتید به جنگ کافران این مصیبت بشما رسید ابو الفتوح: یعنى چون مسلمین فکر مى کردند که ما مسلمان هستیم و با پیغمبر (ص) و وحى سروکار داریم و اینها کافرند، پس چه شد بر ما چیره شدند؟ به پیغمبر امر شد که بگو: از شما است که بر شما است، چون جاى مأموریّت که پیغمبر بشما داده بود رها و نافرمانى کردید باین محنت دچار شدید
و بعضى مفسّرین گفته اند: چون در جنگ بدر مخیّر بودند که اسیرها را بکشند یا فدا بگیرند و رها کنند، مردم گفتند: این اسیران خویشان ما هستند رها مى کنیم و از فدیه که مى گیریم نیروى مالى خود را تقویت مى کنیم، این عمل موجب شد که آنها براى انتقام از شما مجهّز شدند، و اگر آنها را مى کشتید آسوده بودید
فخر: از حضرت علىّ علیه السّلام نقل است: آنها را مخیّر کردند که فدیه بستانند ولى در عوض بهمان عده از خودشان در آینده کشته شوند، آنها پذیرفتند که خویشاوندان خود را نمى کشیم و فدیه مى گیریم و مال دار مى شویم و اگر هم بعد کشته شویم به درجۀ شهادت مى رسیم، این است معنى (مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِکُمْ )
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر مخزن العرفان در علوم قرآن
أَ وَ لَمّٰا أَصٰابَتْکُمْ مُصِیبَةٌ قَدْ أَصَبْتُمْ مِثْلَیْهٰا همزه «أَ وَ لَمّٰا» همزه استخبار است و او براى عطف جمله بر جمله قبل است و چون الف استفهام باید در صدر کلام باشد بر واو عطف عطف مقدم شده
مفسرین گفته اند که آیه راجع به جنگ احد و جنگ بدر است اول آیه «أَصٰابَتْکُمْ مُصِیبَةٌ » یعنى حین اصابتکم القتل و جرح اشاره به جنگ احد است « قَدْ أَصَبْتُمْ مِثْلَیْهٰا» در جنگ بدر است زیراکه در جنگ احد هفتاد نفر از مسلمانان کشته شدند و هفتاد نفر در جنگ بدر از مشرکین کشته شدند و هفتاد نفر اسیر گرفتند
«قُلْتُمْ أَنّٰى هٰذٰا» گویا مؤمنین منتظر چنین بلیه اى نبودند که در جنگ شکست بخورند و مى گفتند چگونه این بلا بما رسید درصورتى که ما مسلمانیم و رسول خدا بین ماها است این بود که پروردگار عالمیان در پاسخ آنها فرموده «قُلْ هُوَ مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِکُمْ » این شکستى که در روز احد بشما وارد گردید از قبل تقصیر خودتان بود
در توجیه جمله اخیر از مفسرین سه وجه نقل شده:1 این پیش آمد از نزد خود شما است یعنى نافرمانى شما در حفظ دره که ترک نمودید و رو به غنیمت آوردید و وعده نصرت مشروط بود بثبات قدم و مطاوعت شما در امر جنگ و عدم ثبات شکست را ایجاب نمود 2 شکست شما ناشى از عدم مطاوعت شما در امر رسول صلّى اللّه علیه و آله و با پیغمبر مخالفت کردنتان در بیرون رفتنتان از مدینه زیراکه حضرت بشما امر نمود که در مدینه متحصن گردید و بیرون نروید شما گفتید ما در جاهلیت بااینکه مشرک و کافر بودیم چون دشمن متوجه ما مى شد ما از مدینه بیرون مى رفتیم و با آنها جنگ مى کردیم اکنون که ما مسلمان شدیم و خدا تو را به پیغمبرى بما فرستاده چرا بیرون نرویم و بر سر دشمن نتازیم و فرمان رسول را نبردید و بیرون رفتید و مغلوب گشتید [این قول قتاده و ربیع است] 3 و بقول دیگر شکست شما براى این بود که خلاف امر پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله و سلّم کردید که در روز بدر بشما گفت کفار را بکشید و اسیر نکنید و از آنها فدا نگیرید زیراکه حکم الهى درباره آنها قتل است نه اسیر گرفتن و فدیه و شما گفتید ما از ایشان فدیه مى گیریم تا منتفع شویم و موجب توسعه رزق ما بشود و این مخالفت چنین شکست را ایجاب نمود
و این قول از امیرالمؤمنین و عبیده و سلمان و مروى از امام محمد باقر[ع]است [پایان] إِنَّ اَللّٰهَ عَلىٰ کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ همانا خداوند بر هر چیزى توانا است،اشاره به اینکه قدرت حق تعالى عام است البته قادر بود بااینکه در مخالفت امر رسول صلّى اللّه علیه و آله تقصیر کردید شما را فاتح و مظفر گرداند و بر مشرکین غالب گردید لکن حکمت الهى در نظام خلقت مقتضى این است که هرکسى را به پاداش عملش اعم از خیر یا شر هرچه هست برساند آرى و اگرچه رحمت او عام است لکن محل قابل مى خواهد و محروم شدن شما از فتح این بود که در این مورد خود را از قابلیت لطف حق تعالى انداخته و مغلوب گردیده اید
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر کاشف
أَ وَ لَمّٰا أَصٰابَتْکُمْ مُصِیبَةٌ یوم احد قَدْ أَصَبْتُمْ مِثْلَیْهٰا یوم بدر قُلْتُمْ أَنّٰى هٰذٰا؛ یعنى گفتید: چگونه این مصیبت به ما رسید، درحالى که ما در راه خدا پیکار مى کنیم توضیح آیه بدین ترتیب است که واقعۀ بدر در سال دوم هجرت و واقعۀ احد در سال سوم آن رخ داد مسلمانان در بدر پیروز شدند؛ هفتاد نفر از مشرکان را کشتند و هفتاد نفر از آنها را به اسارت گرفتند همچنین مسلمانان در جنگ احد، در ابتداى جنگ پیروز شدند و لکن در مرحلۀ دوم شکست خوردند؛ زیرا چنان که پیش تر گفته شد، تیراندازان با فرمان رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله مخالفت کردند و مشرکان در احد، هفتاد نفر از مسلمانان را کشتند
اگر ما پیروزى مسلمانان در بدر و پیروزى مشرکان در احد را با یکدیگر مقایسه کنیم، طرف مسلمانان رجحان دارد؛ زیرا آنها هفتاد تن از مشرکان را کشتند و هفتاد تن دیگر را به اسارت گرفتند؛ هفتاد کشته در برابر هفتاد کشته، باقى مى ماند هفتاد اسیر
بنابراین، چرا در دل هاى منافقان و برخى از مسلمانان ترس ایجاد شده است و چرا مى پرسند: چگونه مشرکان در روز احد پیروز شدند بااینکه آنها دشمنان خدا هستند؟ چرا منافقان پیروزى مسلمان در بدر را نادیده مى گیرند، بااینکه این پیروزى دو برابر پیروزى مشرکان در احد بود
قُلْ هُوَ مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِکُمْ این آیه، پاسخ سخن کسانى است که مى گفتند: «این آسیب از کجا رسید؟» معناى آیه این است که سبب آنچه به شما رسید، خودتان بودید رأى رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله آن بود که در مدینه بمانند و به سوى احد نیایند؛ لکن شما جز خارج شدن از مدینه را نپذیرفتید وقتى پیامبر صلّى اللّه علیه و آله به همراه شما خارج شد، به تیراندازان دستور داد که در مواضع خود بمانند؛ ولى آنان این مواضع را به طمع غنیمت، ترک کردند خلاصۀ سخن اینکه این سخن خداى تعالى: «هُوَ مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِکُمْ » کاملا همانند این سخن خداوند متعال است: «ذٰلِکَ بِمٰا قَدَّمَتْ أَیْدِیکُمْ وَ أَنَّ اَللّٰهَ لَیْسَ بِظَلاّٰمٍ لِلْعَبِیدِ»
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» روان جاوید
یکى از حرفهاى مسلمین بعد از جنگ احد این بود که مى گفتند ازچه این مصیبت بر ما وارد شد با آنکه به ما بشارت فتح داده شده بود و جواب این سؤال اولا بدلیل عقل معلوم است و در آیات سابقه هم اشاره به آن شده است که چون خداوند خیر محض است از او جز خیر و صلاح صادر نمى شود و هرچه بر انسان وارد مى شود از شر و فساد مستند باعمال خود انسان است ثانیا معروف است چیزى که عوض دارد گله ندارد دو قوم که با یکدیگر نزاع دارند اگر در جنگ اول فاتح شدند و صدمات زیادى برطرف وارد نمودند و در جنگ دوم تقریبا نصف آن صدمات از طرف به آنها وارد شد نباید زیاد نگران باشند زیراکه دست بدست سپرده و بناى روزگار بر این است که در میان دعوى و نزاع نان و حلوا قسمت نمى کنند زدى ضربتى ضربتى نوش کن جاى این همه صحبت نیست علاوه بر اینها جواب عمده اشکال که وعده ظفر است در ذیل آیه و لقد صدقکم اللّه وعده بیان گردید لذا خداوند براى ملامت و اقرار معترضین به خطا بطور سؤال فرمود آیا شما که مصیبتى دیدید با آنکه دو برابر آن بطرف وارد نمودید مى گوئید چرا باید بر ما چنین مصیبتى وارد شود در صورتى که آنهم بسوء اعمال خودتان بوده چنانچه مکرر بیان شد که براى مخالفت از دستور پیغمبر (ص) و امر الهى باین مصیبت گرفتار شدند همانا خداوند قادر است شما را بر آنها ظفر بدهد و قادر است آنها را بر شما غالب نماید نهایت آنکه هروقت هرچه مقتضى و صلاح باشد همان را بجاى مى آورد و عیاشى از حضرت صادق (ع) روایت نموده که مسلمین در جنگ بدر هفتاد نفر از کفار را کشتند و هفتاد نفر را اسیر نمودند جمعا مصیبت کفار نسبت به یک صد و چهل نفر بود و در جنگ احد مصیبت مسلمین نسبت به هفتاد نفر بود و براى این غمناک شدند و این آیه نازل شد و قمى فرموده که در جنگ بدر بنا بود اسرى کشته شوند انصار به پیغمبر عرض کردند خوب است از آنها فدیه بگیریم و آنها را رها کنیم جبرئیل نازل شد و عرض کرد خداوند جائز فرمود گرفتن فداء و رها نمودن آنها را بشرط آنکه مسلمین حاضر شوند که در سال بعد بهمان عددى که از آنها فدا گرفتند شهید شوند و پیغمبر (ص) به اصحاب ابلاغ فرمود و آنها قبول کردند و گفتند خوب است فعلا فدیه را مى گیریم و قوت پیدا مى کنیم بعد هم شهید مى شویم و به بهشت مى رویم و چون در جنگ احد بعدد فدیۀ که گرفته بودند از آنها که هفتاد نفر بودند شهید شدند این سؤال و اعتراض را نمودند و این آیه نازل شد که دلالت دارد بر آنکه این مصیبت براى آن شرط بوده که قبول نموده بودند و قریب باین مضمون از امیرالمؤمنین (ع) هم روایت شده است
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.