از آیه: تا آیه:
انتخاب سوره :
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، شما هم می توانید تفسیر ای در سايت ثبت کنید، تا با نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود.
 » تفسیر المیزان - خلاصه
(قل یاعبادی الذین اسرفوا علی انفسهم لا تقنطوا من رحمه الله ان الله یغفر الذنوب جمیعا انه هو الغفور الرحیم ): (بگو: ای بندگان من که بر نفس خودستم و تجاوز نموده اید از رحمت خدا نومید مشوید که خدا تمامی گناهان را می آمرزد،همانا او آمرزنده مهربان است ) در این آیه خداوند به رسولخدا امر می کند تا برای تشویق کافران به اجابت دعوت حقه او، آنها را با نام (بندگان من ) بخواند و نیز بدانند که بنده و عبد خدایند و خدامولای آنهاست و حق مولا بر بنده اش این است که بنده از اوامر مولایش اطاعت کرده واو را عبادت کند و مولا هم حق دارد که آنها را به اطاعت و عبادت خود دعوت نماید. مراد از (اسراف بر نفس ) تجاوز از حد بندگی و ارتکاب گناه است (شرک و گناه کبیره ویا صغیره ) و مراد از (قنوط) ناامیدی و یأس می باشد. به هر حال در اینجا پیامبر خطاب به کفار و مشرکین از جانب خداوند می فرماید: ای بندگان من که با گناه و شرک بر نفس خود تجاوز و ستم نموده اید، از رحمت اخروی ومغفرت پروردگار ناامید نشوید و بدانید آنچه را که در جنب پروردگار کوتاهی نموده ایدمی توانید با توبه جبران کنید، چون خدا همه گناهان حتی شرک را هم با وجود توبه حقیقی می آمرزد، چون او الله است که آمرزنده و مهربان می باشد، پس مغفرت خداعام است ، اما آمرزش گناهان هر کس سبب می خواهد و به گزاف و بیهوده صورت نمی گیرد و سبب مغفرت به فرموده قرآن دو چیز است : -1 توبه -2 شفاعت . ولی چون این آیه خطابش متوجه عموم مردم اعم از کافر و مؤمن است ، و بطور مسلم شفاعت به کفار یا مشرکین تعلق نمی گیرد، لذا فقط یکی از این دو سبب باقی می ماند که همان توبه است چون شرک جز با توبه آمرزیده نمی شود (به خلاف سایر گناهان که با توبه یاشفاعت و یا هر دوی آنها مشمول مغفرت الهی قرار می گیرند) [ نظرات / امتیازها ]
نظرات کاربران :
1) : مــــــــــــرسی...واقعاممنون اسنفاده کردم ازمطالب مفیدتون!!!!!!!!!!
2) : واقا خوب بود ممنون
3) : خوبه
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  عبد بائس - تفسیر نمونه
به دنبال تهدیدهاى مکررى که در آیات گذشته در مورد مشرکان و ظالمان آمده بود در این آیات راه بازگشت را توأ م با امیدوارى به روى همه گنهکاران مى گشاید زیرا هدف اصلى از همه این امور تربیت و هدایت است نه انتقامجوئى و خشونت ، با لحنى آکنده از نهایت لطف و محبت آغوش ‍ رحمتش را به روى همگان باز کرده و فرمان عفو آنها را صادر نموده مى فرماید: ((به آنها بگو اى بندگان من که بر خودتان اسراف و ستم کرده اید از رحمت خداوند نومید نشوید که خدا همه گناهان را مى بخشد)) که او بخشنده و مهربان است (قل یا عبادى الذین اسرفوا على انفسهم لا تقنطوا من رحمة الله ان الله یغفر الذنوب جمیعا).
دقت در تعبیرات این آیه نشان مى دهد که از امیدبخش ترین آیات قرآن مجید نسبت به همه گنهکاران است ، شمول و گستردگى آن به حدى است که طبق روایتى امیر مؤ منان على (علیه السلام ) فرمود: در تمام قرآن آیه اى وسیعتر از این آیه نیست (ما فى القرآن آیة اوسع من یا عبادى الذین اسرفوا ... )
دلیل آن نیز روشن است زیرا:
1 - تعبیر به ((یا عبادى )) (اى بندگان من ! آغازگر لطفى است از ناحیه پروردگار.
2 - تعبیر به ((اسراف )) به جاى ظلم و گناه و جنایت نیز لطف دیگرى است .
3 - تعبیر به ((على انفسهم )) که نشان مى دهد گناهان آدمى همه به خود او باز مى گردد نشانه دیگرى از محبت پروردگار است همانگونه که یک پدر دلسوز به فرزند خویش مى گوید اینهمه بر خود ستم مکن !
4 - تعبیر به ((لا تقنطوا)) (مایوس نشوید) با توجه به اینکه ((قنوط)) در اصل به معنى مایوس شدن از خیر است به تنهائى دلیل بر این است که گنهکاران نباید از ((لطف الهى )) نومید گردند.
5 - تعبیر من ((رحمة الله )) بعد از جمله ((لا تقنطوا)) بیشترى بر این خیر و محبت مى باشد.
6 - هنگامى که به جمله ((ان الله یغفر الذنوب )) مى رسیم که با حرف تاءکید آغاز شده و کلمه ((الذنوب )) (جمع با الف و لام همه گناهان را بدون استثنا در بر مى گیرد سخن اوج مى گیرد و دریاى رحمت مواج مى شود.
7 - هنگامى که ((جمیعا)) به عنوان تاءکید دیگرى بر آن افزوده مى شود امیدوارى به آخرین مرحله مى رسد.
8 و 9 - توصیف خداوند به ((غفور)) و ((رحیم )) که دو وصف از اوصاف امید بخش پروردگار است در پایان آیه جائى براى کمترین یاس ‍ و نومیدى باقى نمى گذارد
آرى به همین دلیل آیه فوق گسترده ترین آیات قرآن است که شمول آن هر گونه گناه را در بر مى گیرد، و نیز به همین دلیل از امیدبخشترین آیات قرآن مجید محسوب مى شود.
و به راستى از کسى که دریاى لطفش بیکران و شعاع فیضش نامحدود است جز این انتظارى نمى توان داشت . از کسى که ((رحمتش بر غضبش پیشى گرفته )) و بندگان را براى رحمت آفریده ، نه براى خشم و عذاب ، غیر از این چشمداشتى نیست . چه خداوند رحیم و مهربانى و چه پروردگار پر مهر و محبتى !!
در اینجا دو مساءله فکر مفسران را به خود مشغول ساخته که اتفاقا راه حل آن در خود آیه و آیات بعد نهفته است .
نخست اینکه : آیا عمومیت آیه همه گناهان حتى شرک و گناهان کبیره دیگر را فرا مى گیرد؟ اگر چنین است پس چرا در آیه 48 سوره نساء شرک از گناهان قابل بخشش استثناء شده است ؟ ((ان الله لا یغفر أ ن یشرک به و یغفر ما دون ذلک لمن یشاء:)) خداوند شرک را نمى بخشد، اما کمتر از آن را براى هر کس که بخواهد مى بخشد.))
دیگر اینکه : آیا این وعده غفران که در آیه مورد بحث آمده است مطلق است یا مشروط به توبه و مانند آن ؟
البته این دو سؤ ال به هم مربوط است . و پاسخ آن را در آیات بعد به خوبى مى توان یافت زیرا سه دستور در آیات بعد داده شده که همه چیز را روشن مى سازد: انیبوا الى ربکم (به سوى پروردگارتان باز گردید) و اسلموا له (در برابر فرمان او تسلیم شوید) و اتبعوا احسن ما انزل الیکم من ربکم ( پیروى کنید از بهترین دستوراتى که از سوى پروردگارتان بر شما نازل شده ).
این دستورهاى سه گانه مى گوید درهاى غفران و رحمت به روى همه بندگان بدون استثنا گشوده است مشروط بر اینکه بعد از ارتکاب گناه به خود آیند، و تغییر مسیر دهند، رو به سوى درگاه خدا آورند، در برابر فرمانش تسلیم باشند و با عمل ، صداقت خود را در این توبه و انابه نشان دهند، به این ترتیب نه شرک از آن مستثناست و نه غیر آن ، و نیز مشروط بودن این عفو عمومى و رحمت واسعه به شرائطى غیر قابل انکار است .
و اگر مى بینیم در آیه 48 سوره نساء بخشش و عفو مشرکان را استثنا کرده در مورد مشرکانى است که در حالت شرک از دنیا بروند، نه آنها که بیدار شوند و راه حق پیش گیرند، چرا که اکثریت قریب به اتفاق مسلمانان صدر اسلام چنین بوده اند.
اگر حال بسیارى از مجرمان را در نظر بگیریم که بعد از انجام گناهان کبیره چنان ناراحت و پشیمان مى شوند که باور نمى کنند راه بازگشتى به روى آنها باز باشد و آنچنان خود را آلوده مى دانند که با هیچ آبى قابل شستشو نیستند مى پرسند آیا به راستى گناهان ما قابل بخشش ‍ است ؟
آیا راهى به سوى خدا براى ما باز است ؟ آیا پلى در پشت سر ما وجود دارد که ویران نشده باشد؟ مفهوم آیه را به خوبى درک مى کنیم ، زیرا آنها آماده هر گونه توبه اند ولى گناه خود را قابل بخشش نمى دانند، مخصوصا اگر بارها توبه کرده باشند و شکسته باشند.
این آیه به همه آنها نوید مى دهد که راه به روى همه شما باز است .
لذا ((وحشى )) جنایتکار معروف تاریخ اسلام و قاتل حمزه سید الشهداء هنگامى که مى خواست مسلمان شود از این مى ترسید که توبه اش پذیرفته نگردد، زیرا به راستى گناه او بسیار سنگین بود، جمعى از مفسران مى گویند: آیه فوق نازل شد و درهاى رحمت الهى را به روى وحشى و وحشى هاى توبهکار گشود!
گر چه این سوره از سوره هاى مکى است و آن روز که این آیات نازل شد نه جنگ احد رخ داده بود و نه داستان شهادت حمزه و توبه وحشى ، این ماجرا نمى تواند شاءن نزولى براى آیه باشد، بلکه از قبیل تطبیق یک قانون کلى بر یکى از مصادیق آن است ، اما به هر حال گستردگى مفهوم آیه را مى تواند مشخص کند.
از آنچه گفتیم روشن شد که اصرار بعضى از مفسران مانند ((آلوسى )) در ((روح المعانى )) بر اینکه وعده غفران در آیه فوق مشروط به چیزى نیست ، و حتى هفده دلیل براى آن ذکر کرده مطلب نادرستى است ، چرا که با آیات بعد تضاد روشنى دارد، و ادله هفده گانه او که بسیارى از آن قابل ادغام در یکدیگر است چیزى بیش از این نمى رساند که رحمت خدا وسیع و گسترده است که شامل همه گنهکاران مى شود و این منافات با مشروط بودن این وعده الهى به قرینه آیات بعد ندارد. [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
1) :
دامنۀ گذشت پروردگار از گناهان
برای دست یابی بیک پاسخ متقن لازم می داند که با مطالعۀ تطبیقی در آیات الهی قرآن کریم و تجزیه و تحلیل آنها به بررسی خواستۀ خود پرداخت تا مقصود کما هی حاصل آید و سخنی به گزاف رانده نشود . بنابراین با توکل به خود یخشندۀ گناهان آغازی خواهیم داشت تا خود به گناهی نرسیم . انشاالله !
از آیات رحمت الهی در آمرزش گناهان بندگان، در نساق آیات فراگیرترین آنها آیۀ 53 سورۀ الزمر است که در آن خداوند آمرزنده می فرمایند : « قل ( ای پیامبر بگو ) یا عبادی الذین اسرفوا علی انفسهم - ای بندگانی که ( در ارتکاب گناه ) بر خود زیاده روی کردند . لا تقنطوا من رحمة الله - ازآمرزش خداوند نا امید مشوید . ان الله یغفر الذنوب جمیعا - خداوند تمام گناهان را می بخشد . انه هو الغفور الرحیم - که او آمرزندۀ مهربانی است »
از نظر ترجمه کاملا ساده وروشن است . اما در برداشت از آن ممکن است که نظر به تأویل رای گراید، بگونه ای که با ظاهر آیه نیز هم خوانی نداشته باشد .
از لا تقنطوا آمده در این آیه، تردیدی نیست که بندگان از رحمت گستردۀ الهی نباید نا امید شوند . چون صرف نومیدی از رحمت الهی خود گناهی است، به مفهوم اینکه ممکن است سبحان الله رحمانیت خداوند مورد تردید قرار داده شود .
با توجه به این توجیه وبا در نظر گرفتن آیۀ پنج سورۀ فاطر « یا ایها الناس ان وعد الله حق فلا تغرنکم الحیواة الدنیا ولا یغرنکم بالله الغرور - ای مردم محققا وعدۀ خداوند ( که می دهد ) بحق است . پس مغرور زندگی جهانی ( ازکیفیتی که به پیش گرفته اید ) مشوید . و مغرور به ( رحمت ) الهی هم مباشید»
حالا این آیه را با لا تقنطوا آیۀ 53 سورۀ الزمر جمع بندی می کنیم ، خواهیم داشت : که از رحمت خداوند نا امید مشوید ولی هش دار که غرۀ آن امید هم نگردید .
با این برداشت مواجه با این پرسش می شویم : وقتی که خداوند در آیۀ 53 الزمر دارد که ( یغفر الذنوب جمیعا - همۀ گناهان را می بخشد ) با این هش دار ( مغرور مشوید ) چه مفهومی دارد ؟ در پاسخ می توان گفت : درآیۀ 53 الزمر آمده است : « یاعبادی الذین اسرفوا علی انفسهم - ای بندگانم که بر خود (در ارتکاب گناه ) زیاده روی کرده اید »
اصل و اساس کلام الهی در همین عبارت حکیمانه است « یا عبادی الذین اسرفوا علی انفسهم - ای بندگانی که بر خود زیاده روی کر ده اید »
ملاحظه می فرمائید که در این عبارت اسراف در تبه کاری بر نفس خود مخاطب کلام الهی است، و در ابن زیاده روی پای هیچ کس دیگر هم در بین نیست . مانند خوردن مشروب و گوشت حرام و تن فروشی وامثال این گناهان که به افعال متعدی در نمی آیند و اسیبی جز به گناه کار نخواهد رسید . و گرنه تعدی به دیگران از ذرة المثقال آن گرفته تا فجایعی که تاریخ گواه بر آنهاست، خارج از مصادیق آیۀ 53 الزمر خواهند بود .
ما در همین نیم قرن زیست خودمان شاهد چه جنایات وحشیانه ای که نشده باشیم ! آیا رحمت الهی با توبه ی یک چنین اقران شیاطین، کار ساز خواهد بود ؟!
آیا ممکن است که فاجعۀ کربلا علی رغم آیۀ 23 سورۀ الشوری « ... قل لا اسالکم علیه اجرا الا المودة فی القربی ... » قابل بخشش باشد ؟ !
در تنقیح مناط این سخن، با توجه به سایر داده های الهی درقرآن کریم باید دید که از خود آیات توبه چه می فهمیم تا از خلط مبحث آن با رحمت و غضب الهی جلوگیری بعمل آید، و نظری به گزاف هم داده نشود . بنابراین ذیلا پرداختی به آیات توبه خواهیم داشت، لطفا توجه فرمائید :
در آیۀ 135 آل عمران داریم « و الذین اذا فعلوا فاحشة او ظلموا انفسهم ذکروا الله فاستغفروا لذنوبهم و من یغفر الذنوب الا الله ولم یصروا علی ما فعلوا وهم یعلمون - واگر کسانی مرتکب بالاترین گناه ( فحشاء ) شوند ویا به خود ستم روا دارند، با ذکر خداوند برای گناهان خود به طلب آمرزش پردازند، چه کسی غیر خداوند گناهان را می بخشد وآنان هم اصراری در تکرار عمل کردی که می دانند گناه کرده اند، نداشته باشند » در این آیه باز گناه و تجاوز بر خود است، آنهم آگاهانه است . زیرا اگر کسی به عمل کردی آگاهی نداشته باشد، عقابی نخواهد داشت . ( ما نعذب احد حتی نبعث رسولا - تا آگاهی ندهیم کسی را مجارات نخواهیم کرد . تایع قبح عقاب بلا یبیان است که خوشبختانه دامنۀ اجرای این اصل در دین اسلام وسیعتر از قواعد مدنی کشورهای متمدنه است . زیرا در قوانین جاریۀ عرفی جهل به قانون رافع مسژولیت نیست، ولی در مکتب اسلام با توجه به آیۀ سورۀ 285 سورۀ البقره رافع مسؤولیت می باشد ) و با توجه به مفاد آیۀ مورد سخن گنه کار اگر قصد توبه دارد، اصراری در تکرار آن هم نباید داشته باشد، وگر نه توبۀ او پذیرفته نخواهد بود . بنابراین چنین نیست که آگاهانه به تکرار وتداوم گناه پردازد وامید رحمت الهی را هم داشته باشد .
از همه مهمتر بنا به دو آیۀ 17 و18 سورۀ النساء باید توبه به زودی و بدون دفع الوقت صورت گیرد ، و الا از شرائط آیۀ یاد شده خارج خواهد شد . چون اصل بر عدم آگاهی بود که کرد .بنابراین پس از آگاهی باید اطهار ندامت کند، و به تخیر نیاندازد .
اما دو آیه :
آیۀ 17 سورۀ النساء« انما التوبة علی الله للذین بعملون السوء بجهالة ثم یتوبون من قریب فاولئک یتوب الله علیهم وکان الله علیما حکیما »

آیۀ 18 « و لیست التوبة للذبن بعملون السیئات حتی اذا حضر احدهم الموت قال انی تبت الآن ولا الذبن یموتون و هم کفار اولائک اعتدنا لهم عذابا الیما »
توبه هم باید نصوح ( خالص ودرست ) باشد . به آیۀ 8 سورۀ تحریم توجه فرمائید : « یا ایها الذین آمنوا توبوا الی الله توبة نصوحا عسی ربکم ان یکفر عنکم سیئاتکم ویدخلکم جنات تجری من تحتها الانهار یوم لا یخزی الله النبی والذین آمنوا معه نورهم یسعی بین ایدیهم وبایمانهم یقولون ربنا اتمم لنا نورنا و اغفر لنا انک علی کل شیء قدیر »
با توجه به مفاد این آیه با ذکر سیئاتکم روشن می شود که باز ستم وگناه بر خود است و تعدی به دیگری ندارد تا با شرائط آمده در خود آیه قابل گذشت الهی شناخته شود . اما اگرذکر فاحشه را مانند زنا اعم عمل کردی به خود .ودیگری دانست، با شرائطی که در آیات دیگر برای فحشاء منظور شده، برداشتی نا درست خواهد بود که ذیلا به آن آیات می پردازیم .
آیۀ 31 سورۀ النساء « ان تجتنبوا کبائر ما تنهون عنه نکفر عنکم سیئاتکم و ندخلکم مدخلا کریما - اگر از گناهان کبیره ای که نهی از ارتکاب آنها شده اید خودداری کنید بدی های شما را می پوشانیم و شما را به جایگاه والائی وارد می گنیم »
با توجه به این آیه روشن می شود که گذشت از گناه منوط به رعایت این شرط است، وگناهان کبیره حتی اگر تجاوز به نفس مانند خود کشی باشد، از دامنۀ آیۀ 53 صدر مقال خارج خواهد بود
آیۀ 32 نجم « الذین یجتنبون کبائر الاثم والفواحش الا اللمم ان ربک واسع المغفره و هو اعلم بکم اذ انشأکم من الارض و اذ انتم اجنة فی بطون امهاتکم ولا تزکوا انفسکم هو اعلم بمن اتقی - کسانی که جز از گناهان کوچک از گناهان کبیره و فواحش دوری گزینند، پروردگارت در گذشت گسترده عمل می کند . از آن گاهی که شمارا از زمین آفرید، و گاهی که در شکم های مادرانتان پنهان بودید از شما آگاه تر است، در تزکیه نفس خود نمائی مکنید، او از کسی که پرهیزکاری پیشه گرفت آگاه تر است »
آیۀ 93 سورۀ نساء « و من یقتل مؤمنا متعمدا فجزائه جهنم خالدا فیها و غضب الله علیه ولعنۀ واعد له عذابا عظیما - هر کس از روی عمد دست به کشتن مؤمنی زند، سزای او برای همیشه جهنم خواهد بود، و خداوند (با ذکر الله که اسم اعظم است ) بر او خشم گین خواهد بود وبر او لعنت می فرستد و عذابی بزرگ برای او فراهم خواهد نمود »
از تلفیق این آیات به نتیجۀ زیر دست می یابیم :
عمومیت آیۀ 53 الزمر فقط در چار چوب گناهان ارتکابی بر نفس است، و به سایر گناهان خصوصا گناهان کبیره و فواحش تسری ندارد تا جائی که در کشتن یک انسان با ایمان، در شدت مجازات به غضب و لعن الهی کشانده می شود، بنابراین موجبی در تعمیم آن آیه به تمام گناهان غیر شمول مصادیق تعریف آن وجود ندارد .


2) : به نظر بنده دو نقد اساسی ب گفته های شما وارد هست.اولا آیه ۵۳ زمر را باید با توجه به آیات بعدی آن ملاحظه کرد.غفران همه گناهان مشرو به توبه هست. در ثانی طبق ادبیات. قرآن در عبارت اسرفو علی انفسهم حتی گناهانی که بر دیگران وارد کرده این را در برمی‌گیرد.مثل آیه ۲۳۱ بقره همینطور آیه ۱ طلاق و آیه ۱۱۱ نسا
3) : نقد دیگری که لازم است بر متن فوق ایراد شود این است که نفس انسان هم شامل روح اوست هم جسم او ولی شما نفس انسان را فقط ناظر ب جسم انسان میدانید.در هر صورت منشأ هر گناهی نفس انسان هست چه به صورت فعل لازم چه به صورت فعل متعدی.فردی که گناه قتل نفس انجام میدهد در هر صورت منشأ این تصمیم در نفس خود انسان صورت میگیرد بنابراین این چنین فردی در مرحله اول اسراف بر نفس خودش کرده
4) : وَإِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِکُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ سَرِّحُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ ۚ وَلَا تُمْسِکُوهُنَّ ضِرَارًا لِّتَعْتَدُوا ۚ وَمَن یَفْعَلْ ذَٰلِکَ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ...

و هنگامى که زنان را طلاق دادید، و به پایان عده خود رسیدند، یا به طور شایسته آنها را نگاه دارید (و آشتى کنید)، و یا به طرز پسندیده اى آنها را رها سازید. و آنها را به خاطر زیان رساندن نگاه ندارید تا (به حقوقشان) تجاوز کنید و کسى که چنین کند،
به خویشتن ستم کرده است.
(بقره/231)
الان در این آیه ضرر رساندن به همسر را ظلم ب نفس میداند با اینکه یک فعل متعدی است.پس بنا براین اینگونه نیست که اسراف بر نفس عموم گناهان نباشد بلکه شامل همه گناهان با فعل لازم و فعل متعدی هر دو میباشد
5) : وَمَن یَکْسِبْ إِثْمًا فَإِنَّمَا یَکْسِبُهُ عَلَىٰ نَفْسِهِ ۚ وَکَانَ اللَّهُ عَلِیمًا حَکِیمًا

و هر کس گناهى مرتکب شود، به خود زیان رسانده. خداوند، دانا و حکیم است.
(نساء/111)

در این آیه نیز هر نوع گناهی انسان مرتکب بشه در اصل به نفس خودش انجام داده.. پس این نیز دلیلی است بر این مطلب که عبارت اسرفوا علی انفسهم شامل تمام گناهان میشه چه لازم چه متعدی
6) : إِنْ أَحْسَنتُمْ أَحْسَنتُمْ لِأَنفُسِکُمْ ۖ وَإِنْ أَسَأْتُمْ فَلَهَا...

(و به آنها گفتیم:) اگر نیکى کنید، به خودتان نیکى مى کنید. و اگر بدى کنید باز هم به خود مى کنید.
(اسراء/7)
جناب نگاره تفسیر فوق الذکر که دایره غفران گناهان و اسراف بر نفس را محدود ب گناهان مربوط ب نفس منهای دیگران دانسته است آیه 7 ایران را دقت نکرده؟؟؟؟؟؟ آیه میفرماید اگر خوبی کنی در اصل ب نفس خودت خوبی کردی و اگر بدی از تو سر بزند بازم به نفس خودت برمیگردد
7) : مَنْ عَمِلَ صَالِحًا فَلِنَفْسِهِ ۖ وَمَنْ أَسَاءَ فَعَلَیْهَا ۖ ثُمَّ إِلَىٰ رَبِّکُمْ تُرْجَعُونَ

هر کس کار شایسته اى به جا آورد، به نفع خود به جا آورده است. و هر کس کار بد مى کند، به زیان خود اوست. سپس همه شما به سوى پروردگارتان بازگردانده مى شوید.
(جاثیة/15)

هر عملی که از انسان سر میزند بالاصاله به خود انسان برمیگردد وبالتبع به دیگران.. بنابر این اگر انسان مرتکب قتل نفس هم شود در اصل به نفس خودش اسراف کرده و بالطبع در شعاع آن به دیگران رسیده.بنابراین اسراف بر نفس معنایش جامع تمام اعمال بدی است که از نفس انسان سر زده و عمل اسراف و باتبع به دیگری تیری پیدا میکنه ولی منشأ اصلی اسراف خود نفس فرد گناهکار هست
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  داريوش بيضايي - تفسیر هفت جلدی جامع قرآن بقلم و جمع آوری مرحوم علامه حاج سید ابراهیم بروجردی
قوله تعـــالی: {قُلْ یا عِبادِیَ الَّذینَ أَسْرَفُوا عَلی‏ أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمیعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحیمُ}
سبب نزول آیه آن بود که مشرکین می گفتند محمّد ﷺ دعوی میکند که هر که به خـــدا شرک آورده و خون ناحق ریخته, پــــــروردگار او را نمی آمرزد ما هر دو را مرتکب شدیم با این وصف چگونه ما را دعوت میکند؟, خــــدا که ما را نمی آمرزد پس چرا اسلام و ایمان بیاوریم که آیه فوق نازل شد: ای رسول اکرم ﷺ بگو ای بندگان من که بر نفس خود اسراف نموده و شرک آورده کارهای ناروا کرده اید از رحمت خـــدا مأیوس نشوید زیرا که خــــداوند تمام گناهان را می آمرزد و او آمرزنده مهربانست.
و در قرآن ابن مسعود آیه بطریق ذیل است: (إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا لمن یشاء) ! و جمله اخیر آیه دلالت دارد بر صحت رجاء و امیدواری و بطلان قول اصحاب وعید و مأیوسان از رحمت خــــداوند.
زیدبن سلم گفت: زاهدی که در عبادت حد و جهد بسیار می نمود ولی مردم را از رحمت خــــدا ناامید میکرد وفات نمود پس از مرگ او را در خواب دیدند گفتند خــــدایتعالی با تو چگونه رفتار کرد؟ گفت مرا به دوزخ فرستاد! عرض کردم پــــروردگارا عبادت من کجا رفت؟ فرمود: چون تو بندگان مرا از من مأیوس کردی امروز من تو را از رحمت خود ناامید می نمایم.
طبرسی از پیغمبر اکرم ﷺ روایت کرده فرمود این آیه را از تمام دنیا بیشتر دوست دارم و نمیخواستم همه دنیا برای من باشد و این آیه نازل نشود.
و از امیرالمؤمنین ع روایت کرده فرمود در قرآن آیه ای از آیه (قُلْ یا عِبادِیَ الَّذینَ أَسْرَفُوا عَلی‏ أَنْفُسِهِمْ) امیدوار کننده تر و مطبوع تر وجود ندارد.
در کافی ذیل آیه فوق از ابی بصیر روایت کرده گفت حضرت صادق ع فرمود خــــــداوند شما شیعیان را در قرآن آنجا که میفرماید (قُلْ یا عِبادِیَ الَّذینَ أَسْرَفُوا عَلی‏ أَنْفُسِهِمْ) ذکر کرده و قسم به خــــــداوند که در این آیه غیر شما را اراده نفرموده است و این آیه در باره فرزندان حضرت فاطمه ع و شعیان امیرالمؤمنین ع به تنهای نازل شده و این حدیث را از ابن بابویه و محمد بن عباس و دیگران نیز روایت کرده اند. [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  عبدالله عبداللهي - اثنی عشری
قُلْ یا عِبادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلى‌ أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ (53)

قُلْ یا عِبادِیَ الَّذِینَ‌: بگو اى پیغمبر که خداى تعالى فرماید اى بندگان من آنانکه، أَسْرَفُوا عَلى‌ أَنْفُسِهِمْ‌: اسراف کردند بر نفسهاى خود به ارتکاب گناهان کبیره و خطاهاى کثیره و از حد گذرانیدند، لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ‌:

ناامید نشوید از بخشش خدا، إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعاً: بدرستى که خداى تعالى بیامرزد گناهان را تماما صغیره و کبیره اگرچه از حد متجاوز باشد مگر کافر که به حالت شرک و کفر بمیرد. إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ‌: بدرستى که خداى تعالى بسیار بسیار آمرزنده و مهربان است بر بندگان.

تنبیه:

در آیه شریفه چند مطلب است:

1- آیه در باره اشخاصى است که معصیت کرده باشند و به وساوس شیطانى شبهه ناامیدى در آنها خلجان نماید، حق تعالى امیدوارى تام به آنهافرماید که مأیوس نشوند و توبه نمایند، نه آنکه به شنیدن این آیه اشخاص مغرور گشته اسراف نمایند در نافرمانى و هتاکى، زیرا باعث اغراء به جهل و معصیت، و از خداوند حکیم قبیح است.

2- چون آیات قرآنى عبرت به عموم لفظ است، پس عمومیت دارد نسبت به مسرفین در معصیت در هر عصر و زمان به عدم یأس از غفران.

3- اجماع امت واقع شده که جمیع گناهان تائب موحد، مغفور است، و غیر او معلق به مشیت الهى است، اگر خواهد به عدل عذاب فرماید، و اگر خواهد به فضل خود او را بیامرزد، چنانچه فرماید: «وَ یَغْفِرُ ما دُونَ ذلِکَ لِمَنْ یَشاءُ»*. «1» 4- آیه شریفه از امیدوارترین آیات قرآنى است، چنانچه حضرت امیر المؤمنین فرماید: نیست در قرآن آیتى که رحمت و مغفرت در او اوسع و اکثر باشد از آیه‌ «یا عِبادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا ...» «2» بنابراین هر قدر بنده گناهکار باشد نباید از رحمت واسعه الهى مأیوس شود، البته البته اگر على الحقیقه بازگشت کند بدرگاه سبحانى، غفران شامل حال او گردد.

تتمیم:

روزى یکى از اصحاب خدمت رسول آمد گریان، حضرت پرسید: چرا گریه مى‌کنى؟ گفت: جوانى بر در ایستاده گریان، از بسیارى گریه مرا به گریه درآورده؛ فرمود او را آوردند، پرسید: چرا گریانى؟ گفت: از گناه خود و خشم خدا مى‌ترسم. فرمود: موحدى یا مشرک؟ گفت: موحد هستم. فرمود: گریه مکن که خدا تو را مى‌آمرزد اگرچه مثل هفت آسمان و هفت زمین گناه کرده باشى. گفت:

گناه من عظیم‌تر است. فرمود: گناه عظیم خداى کریم بیامرزد، بعد فرمود: اى جوان بگو گناهت چیست؟ گفت: شرم دارم زیرا گناه من از عرش عظیم‌تر و از کرسى ثقیل‌تر. حضرت فرمود: گناه تو عظیمتر است یا خدا؟ گفت: خدا.

فرمود: خداى عظیم گناه عظیم را بیامرزد، بگو چه گناه کردى که به این نومید شدى از مغفرت خدا؟ گفت: یا رسول اللّه من نبّاش بودم و هفت سال قبر مى‌شکافتم و کفن مرده‌ها را مى‌بردم. اتفاقا روزى دخترى از انصار وفات و من قبر او را شکافتم و کفن او را بیرون کردم، شهوت نفسانى بر من غلبه، با او مواقعه نمودم، چون فارغ شدم آوازى آمد که: اى جوان، واى بر تو از دیوان یوم الدین اندیشه نکردى، مرا برهنه کردى و این رسوائى به من نمودى در جرگه مردگان مرا پلید کردى، نزد خدا و رسول چه جواب دهى؟

چون حضرت این سخن شنید، فرمود: این فاسق را بیرون کنید که از او به جهنم نزدیکتر نیست (امر حضرت به جهت اضطراب او بود تا مستوجب رحمت شود) جوان بیرون آمده روى به بیابان نهاد، شب و روز تضرع مى‌کرد آخر گفت: خدایا به حق انبیاى مرسل توبه مرا قبول فرما و از من بگذر اگر توبه من قبول است پیغمبر خود را بفرما و الّا آتشى بفرست تا مرا بسوزاند. جبرئیل نازل که خدا فرماید توبه جواب را قبول نمودم و از او درگذشتم، او را بازطلب اعلام نما، حضرت او را طلبید مژده مغفرت را به او رسانید. «1»

تکمله:

در این آیه چند چیز است: 1- فرمود (یا عبادى) که متضمن لطف است، نفرموده «یا ایها العصاة» که مشعر بر قهر باشد. 2- ایثار «اسرفوا» بر «اخطؤا»، چه آن محتوى رفق باشد دون ثانى. 3- «لا تقنطوا» صریح بر نهى از قنوط، و آن مستلزم حرمت یأس است. 4- مبالغه به «ان اللّه یغفر الذنوب جمیعا». 5- وضع مظهر «ان اللّه» تا اسناد مغفرت به صریح نام خود. 6- استیعاب مغفرت خود به تمام گناهان. 7- تأکید به «انه هو الغفور الرحیم». 8- به ایراد ضمیر فصل میان اسم و خبر، حصر مغفرت و رحمت خود نموده تا نهایت تأکید باشد. 9- مقدم شدن مغفرت بر رحمت دلالت بر شدت عنایت سبحانى. 10- انضمام رحمت، دال بر استیعاب رحمت و شمول آن بر تمام خلق. [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » اطیب البیان
قُل‌ یا عِبادِی‌َ الَّذِین‌َ أَسرَفُوا عَلی‌ أَنفُسِهِم‌ لا تَقنَطُوا مِن‌ رَحمَةِ اللّه‌ِ إِن‌َّ اللّه‌َ یَغفِرُ الذُّنُوب‌َ جَمِیعاً إِنَّه‌ُ هُوَ الغَفُورُ الرَّحِیم‌ُ (53)

بفرما ای‌ بندگان‌ ‌من‌ کسانی‌ ‌که‌ زیاده‌ روی‌ کردید ‌در‌ معاصی‌ ‌بر‌ نفوس‌ ‌خود‌ ناامید نشوید ‌از‌ رحمت‌ الهی‌ بدرستی‌ ‌که‌ خداوند میآمرزد گناهان‌ ‌را‌ جمیع‌ ‌آنها‌ ‌را‌ بدرستی‌ ‌که‌ ‌او‌ ‌خود‌ ‌او‌ ‌هم‌ بسیار آمرزنده‌ و ‌هم‌ بسیار رحم‌ کننده‌ ‌است‌.

‌در‌ اخبار دارد ‌که‌ ‌اینکه‌ آیه شریفه‌

ارجی‌ آیة ‌فی‌ کتاب‌ اللّه‌

‌است‌ ‌یعنی‌ ‌از‌ تمام‌ آیات‌ الهی‌ امیدوارتر ‌است‌.

قُل‌ خطاب‌ بپیغمبر ‌است‌ ‌که‌ بندگان‌ ‌من‌ ‌را‌ ‌از‌ قول‌ ‌من‌ بفرما بآنها یا عِبادِی‌َ اخبار بسیاری‌ داریم‌ ‌که‌ ‌اینکه‌ ‌آیه‌ مخصوص‌ بشیعیان‌ ‌است‌ لکن‌ مراد حفظ ایمان‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌اگر‌ ‌با‌ ایمان‌ ‌از‌ دنیا رفت‌ و موفق‌ بتوبه‌ شد و ‌لو‌ مشرک‌ ‌باشد‌ موحد شد کافر ‌باشد‌ ایمان‌ آورد ضال‌ ‌باشد‌ هدایت‌ شد مؤمن‌ ‌باشد‌ گنه‌کار موفق‌ بتوبه‌ شد ‌که‌ خلاصه‌ ‌با‌ ایمان‌ ‌از‌ دنیا رفت‌ مشمول‌ (‌ یا ‌ عبادی‌) ‌است‌ الَّذِین‌َ أَسرَفُوا عَلی‌ أَنفُسِهِم‌ اسراف‌ ‌در‌ معاصی‌ نموده‌ و ‌لو‌ زیادتر ‌از‌ کف‌ دریاها ‌باشد‌ ‌ یا ‌ ‌از‌ ریگ‌ بیابانها ‌باشد‌ ‌ یا ‌ ‌از‌ ستاره آسمانها ‌باشد‌ لا تَقنَطُوا مِن‌ رَحمَةِ اللّه‌ِ ‌که‌ ناامیدی‌ ‌از‌ رحمت‌ گناهش‌ بزرگتر ‌است‌ ‌از‌ سایر معاصی‌.

إِن‌َّ اللّه‌َ یَغفِرُ الذُّنُوب‌َ جَمِیعاً جمع‌ محلّی‌ بالف‌ و لام‌ و تأکید بجمیعا دلالت‌ ‌بر‌ عموم‌ دارد و ‌اینکه‌ آیه شریفه‌ منافی‌ ‌با‌ آیه شریفه وَ لَیسَت‌ِ التَّوبَةُ لِلَّذِین‌َ یَعمَلُون‌َ السَّیِّئات‌ِ حَتّی‌ إِذا حَضَرَ أَحَدَهُم‌ُ المَوت‌ُ قال‌َ إِنِّی‌ تُبت‌ُ الآن‌َ‌-‌ الایه‌ نساء آیه 22 نیست‌ زیرا اولا مغفرت‌ ‌با‌ توبه‌ فرق‌ دارد توبه‌ یکی‌ ‌از‌اسباب‌ مغفرتست‌ ممکن‌ ‌است‌ خداوند بدون‌ توبه‌ ‌هم‌ بیامرزد چنانچه‌ ‌در‌ حدیث‌ قدسیست‌ ‌که‌ فرمود«اغفر و ‌لا‌ ابالی‌»

و ثانیا توبه‌ ‌بعد‌ ‌از‌ معاینه‌ اجباریست‌ توبه‌ نیست‌ مثل‌ توبه کفار و مشرکین‌ ‌در‌ روز قیامت‌ و مثل‌ توبه فرعون‌ ‌که‌ أَدرَکَه‌ُ الغَرَق‌ُ قال‌َ آمَنت‌ُ أَنَّه‌ُ لا إِله‌َ إِلَّا الَّذِی‌ آمَنَت‌ بِه‌ِ بَنُوا إِسرائِیل‌َ و ثالثا ‌اینکه‌ آیه شریفه‌ ترغیب‌ بنده‌گانیست‌ بتوبه‌ ‌که‌ مأیوس‌ نباشند و قبل‌ ‌از‌ معاینه‌ موفق‌ بتوبه‌ شوند.

إِنَّه‌ُ هُوَ الغَفُورُ الرَّحِیم‌ُ غفور ‌است‌ میآمرزد ‌حتی‌ ‌از‌ نامه عمل‌ ‌هم‌ محو میفرماید و ‌از‌ نظر ملائکه‌ کتبه‌ ‌هم‌ میبرد و احدی‌ نیست‌ ‌که‌ شهادت‌ دهد و رحیم‌ ‌است‌ بازاء ‌هر‌ معصیتی‌ عبادتی‌ ‌در‌ نامه عملش‌ ثبت‌ میشود چنانچه‌ میفرماید إِلّا مَن‌ تاب‌َ وَ آمَن‌َ وَ عَمِل‌َ عَمَلًا صالِحاً فَأُولئِک‌َ یُبَدِّل‌ُ اللّه‌ُ سَیِّئاتِهِم‌ حَسَنات‌ٍ فرقان‌ آیه هفتاد. [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
1) : ممنون از سایت بسیار خوبتان
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.