از آیه: تا آیه:
انتخاب سوره :
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، شما هم می توانید تفسیر ای در سايت ثبت کنید، تا با نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود.
 » تفسیر المیزان - خلاصه
(یوصیکم الله فی اولادکم للذکر مثل حظ الانثیین ):(حکم خدا در حق فرزندان شما این است که پسران دو برابر دختران ارث برند)کلمه (ایصاء)به معنای توصیه و دستور توأم با نصیحت است ، منظور از (اولاد) پسران و دخترانی است که بدون واسطه از میت متولد شده اند، نه نوه ها و نتیجه ها، در حالی که لفظ(ابن ) چنین دلالتی را ندارد،از طرف دیگر در جاهلیت زنان ارث نمی بردند ،اماقرآن می فرماید ،مردان مثل زنان ارث می برند ،اما دو برابر ،یعنی ارث زن را اصل در تشریع قرار داده و ارث مرد را به طفیل آن ذکر کرده است (3)،(فان کن نساءفوق اثنتین فلهن ثلثا ما ترک وان کانت واحده فلها النصف ):(پس اگر دختران بیش از دو نفر باشند ،سهم آنها دو ثلث ترکه است و اگر یک نفر باشد ،سهم اونصف است )یعنی اگر ورثه میت در هر طبقه که هستند تنها زنان باشند ،حکمش چنین است که اگر دو دختر باشند دو سوم و اگر یک دختر باشد یک دوم مال ازآن اوست ، (ولابویه لکل واحد منهما السدس مما ترک ان کان له ولد فان لم یکن له ولد و ورثه ابواه فلامه الثلث ):(و سهم هر یک از پدر و مادر میت یک ششم ارث است ،در صورتی که میت دارای فرزند باشد و اگر فرزند نداشته باشدو وارث منحصر به پدر و مادر باشد ،در این صورت مادر یک سوم می برد)اینکه پدر و مادر عطف شده به اولاد ،دلیل بر آن است که پدر و مادر در طبقات ارث هم طبقه اولادند ،اما برادران در طبقه دوم قرار دارند، (فان کان له اخوه فلامه السدس من بعد وصیه یوصی بها اودین ):(و اگر میت دارای برادر باشد ،در این صورت مادر یک ششم ارث خواهد برد،پس از آنکه حق وصیت و دینی که به میت تعلق دارد،استثناء گردد)یعنی اگر میتی فرزند ندارد، اما برادر دارد ،مادرش یک سوم نمی برد ،بلکه یک ششم ارث می برد و این تقسیم باید بعد از اجرای وصیت میت و ادای دیون اوباشد و دین مقدم بر وصیت است (4)،(اباؤکم وابناؤکم لا تدرون ایهم اقرب لکم نفعا فریضه من الله ان الله کان علیماحکیما):(شما نمی دانید که پدران یا فرزندان کدام یک به خیر و صلاح و به ارث بردن به شما نزدیکترند ،این احکام فریضه ای است که خدا باید معین کند ،هماناخداوند به همه چیز دانا و به مصالح خلق آگاه است )خدای تعالی حکم ارث رابر طبق احکام تکوینی وخارجی تشریع فرموده ، چون انسان نسبت به فرزندش محبت بیشتری دارد، تا نسبت به والدینش ، اما والدین انسان از نظر ارتباطوجودی بسیار به انسان نزدیکترند تا فرزندان .و این آیه چون عمومیت دارد ،پس شامل ماترک رسول خدا(ص )هم می شودو شیعه و سنی در این مقام اختلاف دارند که آیا نبی (ص ) ارث می گذارد یا هرآنچه از نبی (ص ) باقی بماند صدقه است ؟ اما از ظاهر آیه چنین بر می آید که پیامبر(ص ) هم ارث می گذارد. [ نظرات / امتیازها ]
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  سيد علي بهبهاني - تفسیر تسنیم
این‌‌چنین نیست که در اسلام در همه موارد فقهی مرد دو برابر زن ارث ببرد در بعضی از این طبقات‌‌اند که زن دو برابر مرد ارث می‌برد، در بعضی از موارد است که مرد دو برابر زن ارث می‌برد، در بعضی از موارد است که زن و مرد با هم یکسان ارث می‌برند زن و مرد نه تنها برادر و خواهر، برادر و خواهر هم که فرزندان میّت‌اند بلکه صِنف زن و صِنف مرد
محصول این دو آیه اخیر این بود که فرمود اگر کسی بمیرد و فرزندی نداشته باشد ﴿وَوَرِثَهُ أَبَوَاهُ فَلأُمِّهِ الثُّلُثُ﴾ یک سوم برای مادر است و چون فرزند ندارد مشمول آیه بعد است که ﴿وَلَکُمْ نِصْفُ مَا تَرَکَ أَزْوَاجُکُمْ﴾ شوهر، نصف مال را می‌برد مادر، ثلث مال را می‌برد پدر هم یک ششم، پس سهم مادر از ارث دختر دو برابر سهم پدر از ارث دختر است در صورتی که فرزند نداشته باشد پس ما موارد فراوانی هم داریم یا لااقل موارد قابل توجّهی داریم که در اسلام ارث زن دو برابر ارث مرد است [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  ابراهيم محمودي
سهام ارث- در این آیه حکم طبقه اول وارثان (فرزندان و پدران و مادران) بیان شده است.
در جمله نخست مى‏گوید: «خداوند به شما در باره فرزندانتان سفارش مى‏کند که براى پسران دو برابر سهم دختران قائل شوید» (یُوصِیکُمُ اللَّهُ فِی أَوْلادِکُمْ لِلذَّکَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَیَیْنِ).
و این یک نوع تأکید روى ارث بردن دختران و مبارزه با سنتهاى جاهلى است که آنها را بکلى محروم مى‏کردند.
سپس مى‏فرماید: «اگر فرزندان میت، منحصرا دو دختر یا بیشتر باشند دو ثلث مال از آن آنهاست» (فَإِنْ کُنَّ نِساءً فَوْقَ اثْنَتَیْنِ فَلَهُنَّ ثُلُثا ما تَرَکَ).
«ولى اگر تنها یک دختر بوده باشد نصف مجموع مال از آن اوست» (وَ إِنْ کانَتْ واحِدَةً فَلَهَا النِّصْفُ).
اما میراث پدران و مادران که آنها نیز جزء طبقه اول و هم ردیف فرزندان مى‏باشند، سه حالت دارد.
حالت اول: «شخص متوفى، فرزند یا فرزندانى داشته باشد که در این صورت براى پدر و مادر او هر کدام یک ششم میراث است» (وَ لِأَبَوَیْهِ لِکُلِّ واحِدٍ مِنْهُمَا السُّدُسُ مِمَّا تَرَکَ إِنْ کانَ لَهُ وَلَدٌ).

حالت دوم: «فرزندى در میان نباشد و وارث، تنها پدر و مادر او باشند در این صورت سهم مادر یک سوم مجموع مال و بقیه از آن پدر است» (فَإِنْ لَمْ یَکُنْ لَهُ وَلَدٌ وَ وَرِثَهُ أَبَواهُ فَلِأُمِّهِ الثُّلُثُ).
حالت سوم: این است که وارث تنها پدر و مادر باشند و فرزندى در کار نباشد، «ولى شخص متوفى برادرانى (از طرف پدر و مادر، یا تنها از طرف پدر) داشته باشد، در این صورت سهم مادر از یک سوم به یک ششم تنزل مى‏یابد و پنج ششم باقیمانده براى پدر است» (فَإِنْ کانَ لَهُ إِخْوَةٌ فَلِأُمِّهِ السُّدُسُ).

در واقع برادران با این که ارث نمى‏برند، مانع مقدار اضافى ارث مادر مى‏شوند و به همین جهت آنها را «حاجب» مى‏نامند.

سپس قرآن مى‏گوید: «همه اینها بعد از انجام وصیتى است که او (میت) کرده است و بعد از اداى دین است» بنابراین، اگر وصیتى کرده یا دیونى دارد باید نخست به آنها عمل کرد (مِنْ بَعْدِ وَصِیَّةٍ یُوصِی بِها أَوْ دَیْنٍ).

البته انسان فقط مى‏تواند در باره یک سوم از مال خود وصیت کند و اگر بیش از آن وصیت کند صحیح نیست مگر این که ورثه اجازه دهند.

و در جمله بعد مى‏فرماید: «شما نمى‏دانید پدران و فرزندانتان کدامیک بیشتر به نفع شما هستند» (آباؤُکُمْ وَ أَبْناؤُکُمْ لا تَدْرُونَ أَیُّهُمْ أَقْرَبُ لَکُمْ نَفْعاً).

و در پایان آیه مى‏فرماید: «این قانونى است که از طرف خدا فرض و واجب شده و او دانا و حکیم است» (فَرِیضَةً مِنَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ کانَ عَلِیماً حَکِیماً).

این جمله براى تأکید مطالب گذشته است، تا جاى هیچ گونه چانه زدن براى مردم در باره قوانین مربوط به سهام ارث باقى نماند.

چرا ارث مرد دو برابر زن مى‏باشد؟

با مراجعه به آثار اسلامى به این نکته پى مى‏بریم که این سؤال از همان آغاز اسلام در اذهان مردم بوده و گاه‏بیگاه از پیشوایان اسلام در این زمینه پرسشهایى مى‏کردند از جمله از امام على بن موسى الرضا علیه السّلام نقل شده که در پاسخ این سؤال فرمود: «این که سهم زنان از میراث نصف سهم مردان است به خاطر آن است که زن هنگامى که ازدواج مى‏کند چیزى (مهر) مى‏گیرد و مرد ناچار است چیزى بدهد، به علاوه هزینه زندگى زنان بر دوش مردان است، در حالى که زن در برابر هزینه زندگى مرد و خودش مسؤولیتى ندارد».

[ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
1) رمضانی (داور) : لطفا منبع تفسیر را که تفسیر نمونه است وارد نمایید.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  . پوربافراني
تفسیر نور
گرچه دریافتى ارث زن نصف مرد است، ولى بهره‏گیرى‏اش دو برابر مرد است. فرض کنید مقدار موجودى 30 باشد که دختر 10 و پسر 20 مى‏برد، ولى دختر به خاطر آنکه تعهّدى ندارد، سهم خود را پس‏انداز مى‏کند و براى مخارج زندگى از سهم پسر که 20 بود بهره‏مند مى‏شود. پس نیاز خود را از سهم مرد تأمین کرده و سهم خود را ذخیره دارد. بنابراین دختر در گرفتن نصف مى‏گیرد، ولى در بهره‏گیرى کاملاً تأمین است. در حدیثى از امام جوادعلیه السلام آمده است: هیچگونه هزینه فردى واجتماعى بر عهده زن نیست، علاوه بر آنکه هنگام ازدواج مهریه مى‏گیرد، ولى مرد هم مهریه مى‏دهد، هم خرج زن را عهده‏دار است. زن بى‏هیچ مسئولیّتى سهم ارث دریافت مى‏کند وحقّ پس‏انداز دارد ولى در بهره‏گیرى، از همان سهم مرد بهره مى‏گیرد. <241> احکام ارث، در تورات نیز بیان شده <242> و در انجیل آمده است که مسیح گفت: من نیامده‏ام تا احکام تورات را تغییر دهم. عرب جاهلى، زنان و کودکان را از ارث محروم مى‏کرد، ولى اسلام براى هریک از فرزند و همسر، متناسب با نیازهاى آنان سهم الارث قرار داد. رسیدن ارث به فرزند، انگیزه‏ى فعّالیت بیشتر است. اگر انسان بداند که اموالش به فرزندش نمى‏رسد، چندان تحرّک از خود نشان نمى‏دهد. در فرانسه، هنگامى که قانون ارث لغو شد، فعّالیت‏هاى اقتصادى ضعیف شد. بیشتر بودن سهم فرزندان متوفّى از والدین او، شاید براى آن است که والدین، سال‏هاى پایانى عمر را مى‏گذرانند و نیاز کمترى دارند. اگر متوفّى برادر نداشت، سهم مادر یک سوّم، و اگر داشت یک ششم، و باقى براى پدر است. شاید بدان جهت که مخارج برادران متوفّى معمولاً به عهده‏ى پدر است، نه مادر. امام صادق‏علیه السلام فرمود: پرداخت بدهى میّت برانجام وصیّت او مقدّم است <243> چنانکه اگر وصیّت او خلاف شرع باشد نباید عملى شود. <244> شخصى از اینکه زنش دختر زاییده بود، نگران بود. امام صادق‏علیه السلام این قسمت از آیه را براى او تلاوت فرمود که: «لاتدرون ایّهم اقرب لکم نفعاً» <245> 1- اسلام، آیین فطرت است. آن گونه که وجود فرزند، تداوم وجود والدین است و خصوصیّات و صفات جسمى و روحى آنان به فرزند منتقل مى‏شود، اموال هم باید به فرزندان منتقل گردد. «یوصیکم‏اللّه فى اولادکم» 2- وصیّت که حقّ خود انسان است، بر حقوق وارثان مقدّم است. «من‏بعد وصیّة» 3- حقوق مردم، بر حقوق وارثان و بستگان مقدّم است. «من بعد... دین» 4- در تفاوت سهم ارثِ بستگان، حکمت‏هایى نهفته است که ما نمى‏دانیم. سهم ارث، بر اساس مصالح واقعى بشر استوار است، هرچند خود انسان بى‏توجّه باشد. «لاتدرون ایهم اقرب لکم نفعاً» 5 - علم و حکمت، دو شرط ضرورى براى قانونگذارى است. احکام ارث، بر علم و حکمت الهى استوار است. «فریضة من‏اللّه ...حکیماً علیما»
[ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  مسعود ورزيده - تفسیرنمونه

یوصیکم الله فى اولادکم للذکر مثل حظ الانثیین در این آیه حکم طبقه اول وارثان ( فرزندان و پدران و مادران ) بیان شده است ، و بدیهى است که هیچ رابطه خویشاوندى نزدیکتر از رابطه فرزند و پدر نمى‏باشد ، و لذا قرآن آنها را بر طبقات دیگر ارث مقدم داشته است .
در جمله نخست مى‏گوید : خداوند به شما در باره فرزندانتان سفارش میکند که براى پسران دو برابر سهم دختران قائل شوید.
قابل توجه اینکه از نظر جمله‏بندى و طرز بیان ارث دختران اصل قرار داده شده و ارث پسران به صورت فرع و با مقایسه به آن تعیین گردیده ، زیرا مى‏گوید : پسران دو برابر سهم دختران میبرند و این یک نوع تاکید روى ارث بردن دختران و مبارزه با سنتهاى جاهلى است که آنها را به کلى محروم مى‏کردند ( امافلسفه تفاوت ارث این دو به زودى تشریح خواهد شد .
فان کن نساء فوق اثنتین فلهن ثلثا ما ترک اگر فرزندان میت ، منحصرا دو دختر یا بیشتر باشند دو ثلث مال از آن آنهاست.
و ان کانت واحدة فلها النصف ولى اگر تنها یک دختر بوده باشد نصف مجموع مال از آن اوست.
ارث پدر و مادر
اما میراث پدران و مادران که آنها نیز جزء طبقه اول و همردیف فرزندان میباشند همان است که در آیه فوق بیان شده است و در آن سه حالت است : حالت اول : شخص متوفى ، فرزند یا فرزندانى داشته باشد که در این صورت به پدر و مادر او هر کدام یک ششم میرسد ( و لابویه لکل واحد منهما السدس مما ترک ان کان له ولد).
حالت دوم : فرزندى در میان نباشد و وارث تنها پدر و مادر باشند در این صورت سهم مادر یک سوم مجموع مال است ( فان لم یکن له ولد و ورثه ابواه فلامه الثلث ) و اگر مى‏بینیم در اینجا سخنى از سهم پدر به میان نیامده بخاطر این است که سهم او روشن است یعنى دو سوم به علاوه گاهى شخص میت ممکن است همسرى داشته باشد در این صورت سهم همسر از سهم پدر کم میشود ، و بنا بر این سهم پدر در حالت دوم متغیر است.
حالت سوم : این است که وارث تنها پدر و مادر باشند و فرزندى در کار نباشد ، ولى شخص متوفى برادرانى از طرف پدر و مادر ، یا تنها از طرف پدر ، داشته باشد ، در این صورت سهم مادر از یک سوم به یک ششم تنزل مى‏یابد و در واقع ، برادران ، با اینکه ارث نمى‏برند ، مانع مقدار اضافى ارث مادر میشوند و به همین جهت آنها را حاجب مى‏نامند ( فان کان له اخوة فلامه السدس ) .
فلسفه این حکم روشن است ، زیرا وجود برادران متعدد موجب سنگینى بار زندگى پدر است ، چون پدر باید هزینه آنها را بپردازد تا بزرگ شوند ، و حتى
پس از بزرگ شدن نیز هزینه‏هائى براى پدر دارند ، و به همین جهت برادرانى موجب تنزل سهم مادر مى‏شوند که از ناحیه پدر و مادر و یا تنها از ناحیه پدر باشند و اما برادرانى که تنها از ناحیه مادر هستند و هیچگونه سنگینى بر دوش پدر ندارد ، حاجب نمى‏گردند .
ارث بعد از وصیت و دین است:
من بعد وصیة یوصى بها او دین : سپس قرآن مى‏گوید : وارثان هنگامى مى‏توانند مال را در میان خود تقسیم کنند که شخص میت وصیتى نکرده باشد ، و یا بدهى بر عهده او نباشد ، بنا بر این اگر وصیتى کرده یا دیونى دارد باید نخست به آنها عمل کرد ( البته همانطور که در باب وصیت گفته شده انسان فقط مى‏تواند در باره یک سوم از مال خود وصیت کند و اگر بیش از آن وصیت کند صحیح نیست مگر اینکه ورثه اجازه دهند ) .
آباؤکم و ابناؤکم لا تدرون ایهم اقرب لکم نفعا : در این جمله مى‏فرماید شما نمى‏دانید پدران و فرزندانتان کدامیک بیشتر به نفع شما هستند یعنى قانون ارث بر اساس مصالح واقعى بشر استوار شده ، و تشخیص این مصالح به دست خداست ، زیرا انسان آنچه را مربوط به خیر و صلاح اوست در همه جا نمى‏تواند تشخیص دهد ، ممکن است بعضى گمان کنند پدران و مادران بیشتر به نیازمندى‏هاى او پاسخ مى‏گویند ، و بنا بر این باید در ارث بر فرزندان مقدم باشند ، و ممکن است جمعى عکس این را فکر کنند و اگر قانون ارث بدست مردم مى‏بود هزار گونه هرج و مرج و نزاع و اختلاف در آن واقع میشد ، اما خدا که حقایق امور را آنچنان که هست مى‏داند قانون ارث را بر نظام ثابتى که خیر بشر در آن است قرار داده .

فریضة من الله ان الله کان علیما حکیما : این قانونى است که از طرف خدا فرض و واجب شده و او دانا و حکیم است این جمله براى تاکید مطالب گذشته است ، تا جاى هیچ گونه چانه زدن براى مردم در باره قوانین مربوط به سهام ارث باقى نماند.
[ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  عبدالله عبداللهي - اطیب البیان
بدرستى که خداوند سفارش میفرماید در باب میراث که پسر دو برابر دختر ارث میبرد و اگر وارث دختر باشد بدون پسر اگر دو دختر و بیشتر باشند دو ثلث مال را میبرند و اگر یک دختر است نصف میبرد و از براى پدر و مادر در صورتى که اولاد هم باشند هر کدام یک سدس(یک ششم) (مال را میبرند و اگر نباشند و وارث منحصر بپدر و مادر باشد مادر یک سوم میبرد اگر میت برادر نداشته باشد و اگر داشته باشد مادر یک ششم میبرد و بقیه راجع بپدر است و این میراث بعد از آنست که وصیت و دین میت خارج شود شما نمیدانید که پدران و مادران و اولاد کدام یک نزدیکترند بشما در نفع میراث و این سفارش الهى فریضه و واجب است از طرف الهى درست است خداوند عالم و حکیم است

این آیه شریفه مشتمل بر سه جمله است: (جمله اول) در میراث طبقه اول است که پدر و مادر و اولاد ذکور و اناث است و میراث آنها دو قسم است: یک قسمت بالفرض است و یک قسمت بالنصیب و تفصیل آن این است که اگر میت هم پدر و مادر و هم اولاد ذکور و اناث دارد، پدر و مادر هر یک سدس که یک ششم مال است میبرند چنانچه اگر پدر باشد و مادر نباشد یا بعکس یک سدس خود را میبرد بالفرض و بقیه ترکه بین اولاد ذکور و اناث تقسیم میشود پسر دو برابر دختر و این بالنصیب است، و اگر پدر و مادر و فقط اولاد اناث باشند ابوین همان بالفرض میبرند و دختر اگر یک دختر است نصف میبرد بالفرض و در این صورت یک سدس ترکه زیاد میآید آن را باید پنج قسمت کرد یک پدر و یک مادر و سه دختر بالنصیب میبرند ما زاد از آنچه بالفرض برده، و اگر بیش از یک دختر است یا دو دختر یا زیادتر که مراد از(فوق اثنتین) است یعنى دو ببالا، دخترها دو ثلث میبرند بین آنها بالسویه تقسیم میشود و چیزى از ترکه باقى نمیماند و تماما بالفرض است

بلى اگر پدر تنها یا مادر تنها باشند یک سدس زیاد میآید، اگر بیش از یک دختر باشند و یک ثلث اگر یک دختر باشد و این ما زاد را بین پدر یا مادر و دختران نسبت بآنچه برده اند تقسیم میشود بالنصیب در صورت اول که بیش از یک دختر است تخمیس میشود یک خمس بپدر یا مادر میرسد و بقیه بدختران، و اگر یک دختر است تربیع میشود یک ربع پدر یا مادر و سه ربع دختر تماما بالنصیب
و اگر وارث منحصر بپدر و مادر است و میت اولاد ندارد اگر برادر و خواهر هم ندارد یک ثلث مادر میبرد بالفرض و دو ثلث دیگر پدر بالنصیب، و اگر برادرها و خواهرها دارد، اگر دو برادر هستند یا یک برادر و دو خواهر که صدق اخوة بکند که مراد از جمع بنص اخبار و فتواى اصحاب دو ببالا است حاجب میشوند و همچنین چهار خواهر که بجاى دو برادر هستند مادر یک سدس بیش نمیبرد بالفرض و پنج سدس دیگر پدر بالنصیب میبرد
و اگر وارث منحصر باولاد است و پدر و مادر ندارد، اگر اولاد منحصر بذکور یا منحصر باناث هستند بین آنها بالسویه تقسیم میشود، و اگر ذکور و اناث هستند ذکور دو برابر اناث میبرند یعنى هر پسرى دو برابر دختر میبرد و در ذکور تنها یا ذکور و اناث تماما بالنصیب است، و اما اناث تنها اگر یک دختر است نصف ترکه را بالفرض و نصف دیگر را بالنصیب، و اگر بیش از یک دختر هستند دو ثلث بالفرض و یک ثلث بالنصیب
و تمام این فروض در صورتیست که زوج یا زوجه نباشند و الا اگر میت اولاد ندارد زوج نصف ترکه را میبرد و اگر اولاد دارد چه از این زوج یا زوج سابق زوج ربع میبرد و اگر زوجه باشد اگر زوج اولاد ندارد ربع و اگر دارد ثمن میبرد چنانچه بیاید
(جمله دوم)
ارث مطلقا بعد از وصیت و دین است که اگر میت مدیون است یا بطلبکارها با بخمس سادات و سهم امام یا بزکاة فقراء یا بمظالم عباد یا بنذر و عهد و قسم یا بکفارات یا بحج بیت اللَّه باید اول دیون را خارج کرد، اگر بقیه دارد ارث است، و همچنین اگر وصیت کرده باید اول وصیت را خارج کرد و بقیه ارث است.
و وصیت زائد بر ثلث نمی‌تواند کند مگر باجازه ورثه چنانچه گذشت، و اگر دین و وصیت هر دو است اگر ترکه تکافؤ میکند بهر دو عمل باید کرد و الا دین مقدم است بر وصیت و لو در آیه ذکر وصیت مقدم شده، لکن در مقام ترتیب نیست و اگر ترکه کمتر از دیون است باید تقسیط کرد هر مقدار که میشود و اگر میت اشتغال ذمه بنماز و روزه دارد اختلاف است که از اصل خارج میشود یا نه در صورتى که پسر بزرگتر نداشته باشد و الا بر پسر بزرگتر است در مقابل حبوه که مخصوص او است و سایر ورثه حق ندارند.
(جمله سوم)
در ذیل آیه شریفه آباؤُکُمْ وَ أَبْناؤُکُمْ تا آخر آیه در مقام دفع توهم است که خیال نکنید در موضوع ارث پدر و مادر یا اولاد بعضى مقدم بر بعضى باشند اینها در این طبقه مساوى هستند از حیث ارث بلى در غیر این موارد البته پدر مقدم‏ است بر اولاد مثل تجهیزات میت و غیر آن، شما نمیدانید خداوند عالم است و حکیم آنچه بفرماید و آنچه بکند از روى حکمت و مصلحت است. [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » پرتوی از قرآن
یُوصِیکُمُ اَللّٰهُ فِی أَوْلاٰدِکُمْ لِلذَّکَرِ مِثْلُ حَظِّ اَلْأُنْثَیَیْنِ فَإِنْ کُنَّ نِسٰاءً فَوْقَ اِثْنَتَیْنِ فَلَهُنَّ ثُلُثٰا مٰا تَرَکَ وَ إِنْ کٰانَتْ وٰاحِدَةً فَلَهَا اَلنِّصْفُ وَ لِأَبَوَیْهِ لِکُلِّ وٰاحِدٍ مِنْهُمَا اَلسُّدُسُ مِمّٰا تَرَکَ إِنْ کٰانَ لَهُ وَلَدٌ فَإِنْ لَمْ یَکُنْ لَهُ وَلَدٌ وَ وَرِثَهُ أَبَوٰاهُ فَلِأُمِّهِ اَلثُّلُثُ فَإِنْ کٰانَ لَهُ إِخْوَةٌ فَلِأُمِّهِ اَلسُّدُسُ مِنْ بَعْدِ وَصِیَّةٍ یُوصِی بِهٰا أَوْ دَیْنٍ آبٰاؤُکُمْ وَ أَبْنٰاؤُکُمْ لاٰ تَدْرُونَ أَیُّهُمْ أَقْرَبُ لَکُمْ نَفْعاً فَرِیضَةً مِنَ اَللّٰهِ إِنَّ اَللّٰهَ کٰانَ عَلِیماً حَکِیماً

هم توصیه است تا از آن عدول نشود، و هم خبر از حقیقت و بر طبق آنست، و هم حکم: « لِلذَّکَرِ مِثْلُ حَظِّ اَلْأُنْثَیَیْنِ » به جاى: «ان تکون للذکر مثل حظ الانثیین» ظاهر أَوْلاٰدِکُمْ با اضافۀ «اولاد» به «کم» بلا واسطه است چون اولاد اولاد، سهم واسطه را که پسر یا دختر باشد مى برند خبر و حکم سهم ذکور به مقیاس و تشبیه به سهم ثابت و مقرر زنان، اشعار به این واقعیت دارد که سهم مردان همین دو برابر [مى باشد] و سهم زنان مسلّم است، که محیط این حکم اهمیت این حکم انقلابى را مى نمایاند همان محیط جاهلیت عرب و غیر عرب که پسران، بخصوص پسران گزیده، همه یا بیشتر ارث را مى بردند و زنان نه تنها یکسر از میراث محروم بودند، حق مالکیت هم نداشتند و اگر به کارى وادار مى شدند محصول آن را نمى توانستند خود تصرف کنند پس این آیه هم تحدید میراث ذکور و هم اثبات میراث زنان، چنان که هر تعبیر مشابهى این را نمى رساند: مانند «للانثى نصف حظ الذکر» و نیز این بیان صورتى را مى نمایاند که پسر و دختر در میان باشند چه اگر وارث یک دختر و یا بیش از دو دختر باشد سهم بیشترى دارد که در همین آیه تبیین شده است از این نظر حَظِّ اَلْأُنْثَیَیْنِ آمده نه «حظّى الأنثى: دو حظّ دختر»

فَإِنْ کُنَّ نِسٰاءً فَوْقَ اِثْنَتَیْنِ فَلَهُنَّ ثُلُثٰا مٰا تَرَکَ ضمیر «کُنَّ » راجع به اولاد است به اعتبار خبر «نساء» این فرض عطف و تفریع به فرض است که از ظاهر « لِلذَّکَرِ مِثْلُ حَظِّ اَلْأُنْثَیَیْنِ » برمى آید: این در صورتى است که دختر و پسر با هم باشند پس اگر نباشد چه حکمى دارد؟ اگر دخترها بیش از دو بودند براى آنان دو ثلث ما ترک است و اگر همین یکى بود براى او نصف است سهم دو دختر به تنهایى نیز دو ثلث است و چون تعبیر « لِلذَّکَرِ مِثْلُ حَظِّ اَلْأُنْثَیَیْنِ » متضمن آنست، تصریح نشده است چه با بودن یک پسر و یک دختر، پسر دو ثلث یک دختر را و دو دختر دو ثلث را مى برند

وَ لِأَبَوَیْهِ لِکُلِّ وٰاحِدٍ مِنْهُمَا اَلسُّدُسُ مِمّٰا تَرَکَ إِنْ کٰانَ لَهُ وَلَدٌ عطف ابوین به اولاد و اضافه به ضمیر و تکرار ضمیر «منهما» دلالت بر هم طبقه بودن آنها دارد ضمیر ابویه راجع به فاعل «ترک» است که منظور همان شخص در گذشته مى باشد که فرزندان از او ارث مى برند: پدر و مادر همان در گذشته که سهام فرزندانش تعیین شده است، هر یک، یک ششم مى برند اگر براى پدر فرزندى خواه از مادر شخص درگذشته یا زن دیگر باشد پس اگر پدر فرزندى ندارد و وارثش همین پدر و مادر باشند، مادر یک ثلث مى برد

فَإِنْ کٰانَ لَهُ إِخْوَةٌ اخوة اعم از برادر و خواهر است و بودن آنان دلالت بر نبودن طبقۀ اول دارد و اینان در طبقۀ دوم مانع یک ششم ارث مادر مى شوند این اولین آیۀ ارث در پیرامون تثبیت حق زنان است از دختران و مادران در مقابل آن حق مردها، چنان که از تعبیرات و تقدم و تأخر اشخاص ظاهر است و همان سهام دیگران همچون تابع آمده است

مِنْ بَعْدِ وَصِیَّةٍ یُوصِی بِهٰا أَوْ دَیْنٍ ظرف و متعلق به سهام مفروضه و تبیین شده است: این سهام پس از وصیة یا دین است یا آنکه دین مقدم بر وصیت است، براى تأکید به وصیت که مبادا در تقدیر سهام موردى جاى بماند که حق شخص، وصیت به آن است

آبٰاؤُکُمْ وَ أَبْنٰاؤُکُمْ لاٰ تَدْرُونَ أَیُّهُمْ أَقْرَبُ لَکُمْ نَفْعاً در پایان تبیین سهم فرائض اول میراث و حق ثابت (؟) وصیت اشعار به حکمت آن دارد: که اگر این تقسیمات به شما واگذار مى شد، حقوق را تابع بهره گیرى قرار مى دادید و چون همان بهره گیرى را چنان که در واقع هست نمى توانستید تشخیص دهید، دچار اختلاف در ارث و از میان بردن حق واقعى مى شدید پس باید به حکم خدا که بر طبق واقع و تکوین است گردن نهید و آن را چنان که بیان شده اجراء کنید: فَرِیضَةً مِنَ اَللّٰهِ ، مفعول مطلق فعل مقدر: اینها فرض شده به نوعى فریضه که از جانب خدا است، همان خدایى که هم عالم به اسرار است و هم تشریع او همچون تکوین حکیمانه است: إِنَّ اَللّٰهَ کٰانَ عَلِیماً حَکِیماً کان اشعار به تکوین و به گذشته اى دارد پیش از آنکه انسانها رخ نمایند و داراى اختیار و اندیشه شوند

در این آیه، با همۀ کوتاهى، به صراحت و بطور ضمنى همۀ سهام طبقۀ اول از اولاد و پدر و مادر بیان شده است: پسران دو برابر دختران مى برند بدون سهم مفروض، پس اگر وارثان پسران بودند به تساوى مى برند و اگر یک پسر بود همۀ میراث، و اگر یک دختر بود نصف، دو دختر دو ثلث، پدر و مادر با بودن اولاد 1 6، با اولاد، پدر 1 6، مادر 1 3، با برادر و خواهر، مادر 1 6 این آیه بیان طبقۀ اول مى باشد که پایه و ستون فرائض است: پدر و مادر و فرزندان، دیگران: اجداد و اولاد و برادران به واسطه اند و سهامشان تبعى است [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » تفسیر شریف لاهیجى
یُوصِیکُمُ اَللّٰهُ امر میکند شما را خداى تعالى فِی أَوْلاٰدِکُمْ در حق فرزندان شما و در شأن میراث ایشان به اینکه لِلذَّکَرِ مِثْلُ حَظِّ اَلْأُنْثَیَیْنِ مر پسران راست از میراث شما مانند حصۀ دو دختر، یعنى اگر جمع شود پسر با دختر از أولاد شما میراث یک پسر برابر میراث دو دختر است

فَإِنْ کُنَّ پس اگر باشند اولاد میت نِسٰاءً دخترانى که با ایشان پسرى نبود فَوْقَ اِثْنَتَیْنِ زیاده از دو دختر فَلَهُنَّ پس مر ایشانراست ثُلُثٰا مٰا تَرَکَ دو بخش از سه بخش آنچه گذاشته است آن میت و همچنین است میراث دو دختر باجماع فرقۀ ناجیه چنانچه بعضى از علماء گفته اند و یا بنص « لِلذَّکَرِ مِثْلُ حَظِّ اَلْأُنْثَیَیْنِ »چنانچه محمد بن یعقوب کلینى رضى اللّٰه عنه در کافى فرموده، زیرا که بنا بر این هر گاه شخص متوفى یک پسر و یک دختر که اول اعدادست بگذارد درین صورت حصۀ پسر ثلثان و حصۀ دختر ثلث خواهد بود پس نصیب دو دختر ثلثانست بلاشک

وَ إِنْ کٰانَتْ وٰاحِدَةً و اگر باشد اولاد میت یک دختر و بس فَلَهَا اَلنِّصْفُ پس مر او راست نصف از ترکه وَ لِأَبَوَیْهِ و مر پدر و مادر متوفى راست لِکُلِّ وٰاحِدٍ مِنْهُمَا براى هر یک از ایشان اَلسُّدُسُ شش یک مِمّٰا تَرَکَ از آنچه گذاشته است آن متوفى مخفى نماند که « لِکُلِّ وٰاحِدٍ مِنْهُمَا »بدل «و لابویه» است و فایدۀ ایراد بدل این است که اگر ایراد بدل نمیکرد و میفرمود: «و لابویه السدس» یا «و لابویه السدسان» موهم آن میشد که أبوین در سدس و سدسان شریکند اعم از آنکه این سدس و سدسان در میان ایشان بسویه قسمت شود یا بغیر سویه و اینمعنى مراد نیست که یک سدس دیگر از أحد أبوین است و دیگر از أحد ابوین دیگر، بنا برین «لکل واحد منهما» را بدل «و لابویه» آورد إِنْ کٰانَ لَهُ وَلَدٌ اگر باشد مر آن متوفى را فرزندى خواه پسر و خواه دختر خواه یکى و خواه متعدد

فَإِنْ لَمْ یَکُنْ لَهُ وَلَدٌ پس اگر نباشد آن متوفى را فرزندى وَ وَرِثَهُ أَبَوٰاهُ و وارث شود او را پدر و مادر را و فَلِأُمِّهِ اَلثُّلُثُ پس مر مادر او راست سه یک مال متوفى اگر آن متوفى را برادران نباشد و باقى نصیب پدر است با عدم زوج و زوجه

فَإِنْ کٰانَ لَهُ إِخْوَةٌ پس اگر باشد مر این متوفى را برادران پدرى و مادرى یا پدرى تنها، خواه آن اخوه دو برادر باشند یا زیاده بر آن فَلِأُمِّهِ اَلسُّدُسُ پس مر مادر او راست شش یک آنچه گذاشته یعنى اخوه اگر چه میراث نمیبرند اما مادر را حاجبند از بردن ثلث و دو خواهر بمنزلۀ یک برادر است در احتجاب مادر لهذا از حضرت صادق علیه السّلام مرویست که محجوب نمیسازد مادر را از ثلث مگر دو برادر و دو خواهر یا چهار خواهر، و میباشد این حصص بجهت وارثان

مِنْ بَعْدِ وَصِیَّةٍ بعد از اخراج وصیتى که یُوصِی بِهٰا وصیت کرده باشد میت بآن أَوْ دَیْنٍ یا بعد از اداى قرضى که در ذمت او باشد تا زمان مردن او کلمۀ «او» دلالت بر ترتیب نمیکند که اول باید اخراج مال وصیت کرد و بعد از آن اداء دین نمود

لهذا حضرت رسالت پناه صلى اللّٰه علیه و آله اول اداء دین و بعد از آن اداء وصیت میکرده اند «قال الامام علیه السّلام انکم تقرءون فى هذه الایة الوصیة قبل الدین و ان رسول اللّٰه صلى اللّٰه علیه و آله قضى بالدین قبل الوصیة» آبٰاؤُکُمْ پدران شما وَ أَبْنٰاؤُکُمْ و پسران شما لاٰ تَدْرُونَ نمیدانید شما که أَیُّهُمْ کدام از ایشان أَقْرَبُ نزدیکتر است لَکُمْ مر شما را نَفْعاً از روى منفعت، یعنى شما نمیدانیم که از ورثۀ شما کیست که نفع دنیوى و اخروى او بشما میرسد و چون ما میدانیم وجود نفع و ضرر را از اینجهت بعضى از ورثه را تفضیل داده ایم بر بعضى دیگر، و برخى را بى نصیب و محروم گردانیده ایم و تقدیم وصیت و دین بر میراث داده ایم، و فرض گردانیده شده براى وارثان مواریث فَرِیضَةً فرض گردانیدنى ثابت مِنَ اَللّٰهِ از جانب خداى، بنا برین «فریضه» مفعول مطلق فعل محذوفست، اى یفرض علیکم فریضة من اللّٰه إِنَّ اَللّٰهَ بدرستى که خداى کٰانَ عَلِیماً هست دانا بمصالح و وجوه منافع هر یک از ورثه حَکِیماً حکم کننده بطریق حکمت در باب میراث ایشان [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » تفسیر کاشف
یُوصِیکُمُ اَللّٰهُ فِی أَوْلاٰدِکُمْ لِلذَّکَرِ مِثْلُ حَظِّ اَلْأُنْثَیَیْنِ وقتى میت، هم پسر داشته باشد و هم دختر، سهم پسر به اندازۀ سهم دو دختر است اگر افراد دیگرى نیز در میراث به فرزندان میت ضمیمه شوند از قبیل زوج و زوجه، یا پدر یا مادر و یا هر دو با هم، هریک سهم خود را به تفصیلى که در زیر خواهد آمد، مى برد و بقیه، میان پسران و دختران تقسیم مى شود براى دختر، به اتفاق همۀ مذاهب اسلامى نصف سهم پسر است و این قانون استثنا ندارد
همچنین مذاهب اسلامى وحدت نظر دارند که هرگاه میت، پسر و نیز اولاد اولاد [نوه] داشته باشد، وجود پسر مانع از ارث اولاد اولاد مى شود؛ خواه آنها پسر باشند، یا دختر.

2. فَإِنْ کُنَّ نِساءً فَوْقَ اثْنَتَیْنِ فَلَهُنَّ ثُلُثا ما تَرَکَ وَ إِنْ کانَتْ واحِدَةً فَلَهَا النِّصْفُ.
نویسنده مجمع البیان گفته است: «ظاهر سخن خداوند تعالى «فَوْقَ اثْنَتَیْنِ» آن است که دو دختر استحقاق دو سوم میراث را ندارند؛ لکن امت اجماع کرده‌‏اند که حکم دو دختر، حکم دخترانى است که بیش از دو تن مى‌‏باشند».
[به نظر نگارنده‏] دیدگاه نویسنده مجمع البیان درست است و سایر تعلیل و تأویل‏هایى که درباره «فَوْقَ اثْنَتَیْنِ» گفته شده، خیال‏بافى است. البته این موضوع چندان اهمیت ندارد و مهم بیان اختلاف مذاهب اسلامى در میراث یک دختر و یا دختران است، در صورتى که میت، فرزند پسر نداشته باشد. فقها بر این نکته وحدت نظر دارند که اگر میت یک دختر داشته باشد، سهم او نصف است و اگر دو دختر و یا بیشتر داشته باشد دو سوم میراث را مى‏‌برند. لکن اختلاف آنها در نصف باقى‏مانده بر فرض یک دختر و در یک سوم باقى بر فرض دو دختر و یا بیشتر است که آن را به چه کسى باید داد؟
اهل سنت مى‏‌گویند: بقیه میراث به برادر میت داده مى‏‌شود و به روایتى استناد مى‌‏کنند که از طاووس، از ابن عباس، از پیامبر صلّى اللّه علیه و آله نقل شده است که آن حضرت فرمود:
«فریضه‌‏ها را به صاحبانش دهید و باقى، از آن خویشاوندان مرد است».
شیعه، حدیث طاووس را رد مى‏‌کند؛ زیرا وى کذّاب «1» است. آنان گفته‏‌اند: نصف ترکه [مال مانده‏] به دختر رد مى‏‌شود و در نتیجه تمام ترکه از آن او خواهد بود؛ نیمى از طریق فریضه و نیمى از طریق رد. همچنین یک سوم باقى به دو دختر و یا بیشتر رد مى‏‌شود. در نتیجه آنها تمام ترکه را از آن خود مى‏‌سازند؛ دو سوم را از طریق فریضه و یک سوم را از طریق رد. دلیل شیعه آن است که قرآن کریم دو سوم را براى دو دختر و بیشتر، و نصف را براى یک دختر فرض قرار داده است. بنابراین، پس از فرض باید شخص دیگرى باشد که بقیه اموال میت به او رد شود. قرآن خود، این شخص را تعیین نکرده است؛ زیرا اگر تعیین مى‏‌کرد اختلافى وجود نداشت. ازاین‌‏رو، براى تعیین شخصى که باقى اموال میت باید به او رد شود، تنها آیه 75 سوره انفال و آیه 6 سوره احزاب باقى مى‌‏ماند: «وَ أُولُوا الْأَرْحامِ بَعْضُهُمْ أَوْلى‏ بِبَعْضٍ فِی کِتابِ اللَّهِ». این آیه دلالت دارد که هرکس در خویشاوندى به میت نزدیک‏تر مى‌‏باشد، براى ارث سزاوارتر است از کسى که دورتر باشد. تردیدى نیست که دختر از برادر، نزدیک‏تر است. به علاوه، شیعه در این قول [تمام ترکه از آن دختر یا دخترهاست‏] تنها نیست؛ چراکه‏ حنفیه و حنبلیه نیز گفته‌‏اند: هرگاه میت یک و یا چند دختر داشته باشد و کسى از صاحبان فرض‌‏ها و گروه‌‏ها وجود نداشته باشد، تمام ترکه از آن دختر است؛ نصف از طریق فریضه و بقیه از طریق رد. همچنین اگر دو دختر باشند تمامى ترکه را مى‏‌گیرند؛ دو سوم را از طریق فریضه و یک سوم باقى را از طریق رد. با علم به این‏که آیه مى‏‌گوید:
«دو سوم میراث از آنهاست و اگر یک دختر بود نصف برد». بنابراین، همان‏گونه که این آیه مانع از آن نمى‌‏شود که یک دختر و یا دختران در صورتى که حنفیه و حنبلیه آن را ذکر نموده‌‏اند تمام ترکه را بگیرند، همین‏طور مانع نخواهد شد که یک دختر و یا دختران، تمام ترکه را در صورتى دیگر نیز بردارند. فرق گذاشتن میان این دو صورت، زورگویى است؛ زیرا مفهوم آیه یکى است و تجزیه‏‌پذیر نیست.

همچنین حنفیه و حنبلیه گفته‌‏اند: اگر میت مادرى داشته باشد و هیچ‏یک از صاحبان فرایض و گروه‌‏هاى میراث‏‌بر وجود نداشته باشند، مادر وى یک سوم ترکه را از طریق فریضه و دو سوم دیگر را از طریق رد ارث مى‌‏برد؛ با این‏که مى‌‏دانیم خدا مى‏‌گوید: «براى مادر میت یک سوم است». وقتى براى مادر جایز باشد که تمام ترکه را بردارد، با این‏که خدا گفته است: «براى مادر میت یک سوم است» براى دختر و یا دخترها نیز جایز خواهد بود که تمام ترکه را بردارند، با این‏که خداوند مى‏‌گوید: «دو سوم میراث از آنهاست و اگر یک دختر بود نصف برد» همان‏گونه که پیش‏تر بیان شد.

3. وَ لِأَبَوَیْهِ لِکُلِّ واحِدٍ مِنْهُمَا السُّدُسُ مِمَّا تَرَکَ إِنْ کانَ لَهُ وَلَدٌ. واژه «وَلَدٌ» هم بر پسر و هم بر دختر اطلاق مى‏‌شود؛ زیرا از «ولادة» مشتق شده که پسر و دختر، هردو را دربر مى‌‏گیرد. قرآن لفظ اولاد را هم درباره پسرها به کار برده است و هم درباره‏ دخترها. خداوند گفته است: «یُوصِیکُمُ اللَّهُ فِی أَوْلادِکُمْ لِلذَّکَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَیَیْنِ». «نساء/11» و نیز گفته است: «ما کانَ لِلَّهِ أَنْ یَتَّخِذَ مِنْ وَلَدٍ». «مریم/35»
مراد از «ابویه» در این‏جا تنها پدر و مادر است و شامل جد و جده نمى‌‏شود. وقتى میت، پدر و مادر و اولادى را بر جاى گذارد، به ترتیب زیر عمل مى‏‌شود:
اگر در میان اولاد، پسر باشد، هریک از پدر و مادر یک ششم مى‌‏برد و بقیه از آن فرزندان است، حتى اگر تنها یک پسر باشد. و اگر در میان فرزندان، پسرى وجود نداشته باشد و فرزندان، دو دختر و یا بیشتر باشند، پدر و مادر یک سوم مى‌‏گیرند و به اتفاق همه مسلمانان، دو سوم دیگر از آن دختران مى‌‏باشد. و اگر به همراه پدر و مادر، یک دختر باشد، براى هریک از آنها یک ششم خواهد بود و براى دختر از طریق فریضه، نصف مى‏‌باشد و یک ششم [از مال ترکه‏] باقى مى‏‌ماند. بنابر نظریه اهل سنت، این یک ششم تنها به پدر رد مى‌‏شود و بنابر نظریه شیعه، به دختر و مادر و پدر رد مى‏‌شود؛ البته در صورتى که وجود برادران میت، مانع از ارث مادر نشود. در این حال، ترکه میت به پنج قسمت تقسیم مى‏‌شود: یکى براى پدر، یکى براى مادر، و سه سهم براى دختر. اگر مادر به وسیله برادران منع شود، در آن صورت، باقى مال، تنها به پدر و دختر به صورت چهار سهم رد مى‏‌شود؛ بدین معنا که مال زاید به چهار قسمت تقسیم مى‏‌شود: یک سهم از آن پدر و سه سهم دیگر از آن دختر خواهد بود.

4. فَإِنْ لَمْ یَکُنْ لَهُ وَلَدٌ وَ وَرِثَهُ أَبَواهُ فَلِأُمِّهِ الثُّلُثُ فَإِنْ کانَ لَهُ إِخْوَةٌ فَلِأُمِّهِ السُّدُسُ.
هرگاه میت، نه فرزند داشته باشد و نه فرزند فرزند، و وارثانش منحصر به پدر و مادر باشد، مادر یک سوم مى‏‌گیرد، لکن به شرط این‏که میت برادرانى نداشته باشد تا مانع از این شوند که مادر زاید بر یک ششم را ببرد و اگر برادرانى داشته باشد، مادر او تنها یک ششم مى‏‌گیرد. بقیه ترکه در هردو حالت، از آن پدر است.

5. مِنْ بَعْدِ وَصِیَّةٍ یُوصِی بِها أَوْ دَیْنٍ. هرگاه میت مالى را برجاى گذارد، پیش از هرچیز مصارف کفن و خاک‏‌سپارى او پرداخت مى‌‏شود. آن‏گاه باید دیون مالى وى داده شود؛ حتى حج، زکات، خمس و نذورات. سپس به وصیت او در مورد یک سوم از مالش، که مازاد بر مخارج کفن و دفن و دین او مى‌‏باشد، عمل مى‌‏شود. آن‏گاه میراث وى [در میان وارثان‏] تقسیم مى‏‌شود؛ زیرا میراث به‏‌سان بخشش مازاد بر نیاز است.
ممکن است بپرسید: اگر دین بر وصیت مقدم است، پس چرا ابتدا وصیت را یاد کرده است؟
پاسخ: تقدیم در لفظ، باعث تقدم در حکم نمى‏‌شود؛ زیرا عطف به «أو» ترتیب را نمى‏‌رساند؛ چنان‏که این مطلب را در بخش «اعراب» بیان کردیم، بلکه تنها مساوات میان معطوف و معطوف علیه را در اصل حکم بیان مى‏‌کند. بنابراین، گویى خداوند گفته است: «من بعدهما؛ پس از وصیت و دین». اما تقدم عملى دین بر وصیت به دلیل دیگرى است؛ زیرا هم از پیامبر صلّى اللّه علیه و آله روایت شده و هم اجماع وجود دارد که وصیت و میراث، تنها پس از اداى دین است. به علاوه احادیث زیادى وارد شده که میت در گرو دیون خود است.

6. آباؤُکُمْ وَ أَبْناؤُکُمْ لا تَدْرُونَ أَیُّهُمْ أَقْرَبُ لَکُمْ نَفْعاً فَرِیضَةً مِنَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ کانَ عَلِیماً حَکِیماً. این یک جمله معترضه است و بدان اشاره دارد که عقل بشرى نمى‏‌تواند به مسئله تعیین اندازه میراث و اسرار آن پى ببرد، بلکه تنها آن را خالق انسان درک مى‏‌کند و اوست که سود و زیان انسان را مى‏‌داند. به این آیه مى‏‌توان براى اثبات این موضوع استدلال کرد که احکام الهى براى مصلحت و سعادت و آسایش انسان تشریع شده است. و از همین‏‌جاست که مى‏‌توانیم عمل صالح و سودمند انسان را، نشانه و دلیل ایمان او، و ضرر و فساد و تباهى‌‏اش را، نشانه فسق و الحاد او بدانیم.
«فَرِیضَةً مِنَ اللَّهِ»؛ [آنچه از احکام ارث بیان شد] فریضه‌‏اى است از سوى حق و نه از سوى انسان که محکوم خواسته و هواهاى خویش است. ما بسیارى از هیئت‏‌هاى قانونگذارى و پارلمان‌‏ها را مى‏بینیم که به نفع زورمندان و بهره‏‌کشى آنان از مستضعفان، قوانین وضع مى‏‌کنند. [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.