«إِنْ تَجْتَنِبُوا کَبٰائِرَ مٰا تُنْهَوْنَ عَنْهُ » 31 در معنى کبایر مفسّرین و فقها اختلاف کرده اند: عبد اللّه عبّاس گفت هرچه خدا را بیازارد کبیره است و سعید جبیر و مجاهد و ابو العالیه و ضحّاک گفته اند: آنچه در قرآن منع شده است و مجازاتش آتش معیّن شده است، کبیره است
ابو الفتوح: در نظر ما گناه کبیره نسبى است، و هر معصیتى نسبت به مهم تر صغیره است و نسبت به سبک تر کبیره است و آنچه مجازاتش زیاد باشد نسبت به آنچه مجازاتش کم است کبیره است و نسبت به آنچه مجازاتش بیشتر است صغیره است، و از جمله ى آنچه باتفاق کبیره است قتل نفس و ظلم و خشم و تهمت و نسبت بزهکارى به زنهاى عفیف و فحشاء بهر جور که باشد و ربا و شراب خوردن و فرار از جنگ، و از حضرت امام صادق (ع) روایت شده است علاوه بر اینها شرک بخدا و عاق والدین و انکار دوستى خانواده ى پیغمبر، و عبد اللّه مسعود گفته است از اوّل این سوره تا آیت سى ام آنچه جلوگیرى شده است گناه کبیره است، على ابن ابى طلحه گفت: هر گناهى که در قرآن به لعنت یا غضب یا دوزخ یا عذاب پیوست شده است کبیره است، حسین بن فضل گفت: هرچه در قرآن عظیم یا کبیر گفته شده است کبیره است، مثل: «إِنَّهُ کٰانَ حُوباً کَبِیراً ، إِنَّ قَتْلَهُمْ کٰانَ خِطْأً کَبِیراً ، إِنَّ اَلشِّرْکَ لَظُلْمٌ عَظِیمٌ ، إِنَّ کَیْدَکُنَّ عَظِیمٌ ، سُبْحٰانَکَ هٰذٰا بُهْتٰانٌ عَظِیمٌ ، إِنَّ ذٰلِکُمْ کٰانَ عِنْدَ اَللّٰهِ عَظِیماً» ، و فرمودۀ پیغمبر است: با استغفار کبیره نخواهدماند و با اصرار صغیره نخواهد بود
صاحب جواهر مجلّد صلاة بحث نماز جماعت در عدالت: تا چهار گناه کبیره نقل کرده است و نیز نوشته است آنهائى که در قرآن مجازات آتش از آنها فهمیده مى شود شش گناه است و این مطلب در آن کتاب مفصّل بحث شده است «وَ نُدْخِلْکُمْ مُدْخَلاً کَرِیماً» 31 طبرى: عموم قاریهاى مدینه و عدّه اى از قاریهاى کوفه کلمه ى (مدخل) با فتح میم قرائت کرده اند و بقیّه با ضمّ میم خوانده اند
ابو الفتوح نوشته است: ابو سعید خدرى و ابو هریره روایت کردند که رسول علیه السّلام یک روز بر منبر رفت و گفت: به آن خدائى که جان من بامر او است، سه بار و خاموش شد، مردم گریستن گرفتند از آنکه ندانستند که رسول علیه السّلام آن سوگند چرا یاد کرد، آنگه گفت: هیچ بنده نباشد که او پنج نماز بگذارد، و ماه رمضان روزه دارد و از کبایر اجتناب کند و الّا درهاى بهشت بر او گشایند آنگه این آیه بخواند: «إِنْ تَجْتَنِبُوا کَبٰائِرَ تا آخر»
سخن ما: 1 در آیت اوّل از به ناحقّ خوردن مال یکدیگر جلوگیرى شده است و در دنباله ى آن منع از کشتن شده است، شاید این ترتیب بیان مطلب که اوّل تجاوز بمال و بعد تجاوز بجان گفته شده است براى این باشد که اگر انسان در اموال و حقوق مردم بى باک شد بتدریج حب مال یک خاصیت دیگرى در او تولید مى کند که با اندک تصور سود و بهره خود را مستحقّ آن مى داند و اگر مقاومت از کسى در آن خواسته ى خود مشاهده کرد غرور و حب جاه هم به آن پیوسته شده رذیله ى درندگى و آدم کشى بنام دفع از حقّ خود در او تقویت مى شود و به جائى مى رسد که یا آن خواسته را بچنگ آورد و یا مانع را نابود کند اگرچه مرتکب قتلهائى چند شود، نمونه ى این خویهاى زشت در همین شهر و این زمان پرونده هاى دادگسترى است که روستائیان و مالکین یکدیگر را مى کشند براى ندادن حق دیگرى یا براى به چنگ آوردن بیش از حقّ خود، اگرچه در برابر چند ساعت استفاده کردن از آب باشد و یا چند گوسفند در مرتع چراندن، چنانکه به فاصلۀ سه ماه یک نفر را براى استفاده ى از مرتع و دیگرى را براى استفاده ى چند ساعت آب کشتند و پرونده هاى آنها هنوز در جریان است، و به جائى ختم نخواهد شد که باز پرونده ى دیگرى از این نمونه رذائل درست خواهد شد، پس در آیه که اوّل منع از تجاوز بمال شده است براى همین است که اگر از قدم اوّل خوددارى شد بى باکى در حقوق و نفوس تقویت و تولید نخواهد شد، 2 در آیت دوّم که مجازات این کارها آتش معیّن شده است شاید بهمین مناسبت باشد که این اعمال آتش سوزندۀ خانواده ها و مردم یک محل و یک آبادى و یا یک ملّت است پس البته خود شخص که دست به این کارها مى زند مستحق آتش همیشگى است 3 در آیت آخر که در برابر خوددارى و اجتناب از کبایر نوید آمرزش داده شده است و دنباله ى آن: (مُدْخَلاً کَرِیماً) گفته شده است شاید اشاره باین باشد که اجتناب از تجاوز بمال مردم تولید کرامت و بزرگوارى مى کند در انسان و داراى روح عدالت و کرامت مى شود که موجب استحقاق چنان آسایشگاه همیشگى است
[ نظرات / امتیازها ]
نُکَفِّرْ عَنْکُمْ سَیِّئٰاتِکُمْ به اتفاق تمامى مفسّران، جز گناهان کبیره است
معناى آیه این است: «هرکس از گناهان بزرگ دورى کند، گناهان صغیرۀ او را محو مى کنیم»
از جمله آیاتى که گناهان را تقسیم کرده، آیۀ 32 از سورۀ نجم است: «اَلَّذِینَ یَجْتَنِبُونَ کَبٰائِرَ اَلْإِثْمِ وَ اَلْفَوٰاحِشَ إِلاَّ اَللَّمَمَ » که مقصود از «اَللَّمَمَ » گناهان کوچک است
از آن جمله، آیۀ 49 از سورۀ کهف است: «لاٰ یُغٰادِرُ صَغِیرَةً وَ لاٰ کَبِیرَةً إِلاّٰ أَحْصٰاهٰا»
از آن جمله، آیۀ 7 از سورۀ حجرات است: «وَ کَرَّهَ إِلَیْکُمُ اَلْکُفْرَ وَ اَلْفُسُوقَ وَ اَلْعِصْیٰانَ » این آیه آشکارا مى گوید: منهیات خداوند بر سه دسته اند: کفر که به معناى انکار [خداوند] است، فسوق که همان ارتکاب گناهان بزرگ است و عصیان که در مورد گناهان کوچک مى باشد
با بیان فوق، معناى سخن کسى که مى گوید: تمامى گناهان بزرگ است و گناه کوچک ابدا وجود ندارد؛ زیرا معصیت خدا هرچند ناچیز باشد باز هم بزرگ است، روشن شد این نظریه اوّلا، مخالف ظاهر قرآن است و ثانیا، نظام هاى حقوقى نیز، قوانین عرفى جرم را به دو نوع جنحه، و جنایت تقسیم مى کنند البتّه، نفى گناهان کوچک در یک صورت که بدان اشاره خواهیم کرد امکان پذیر است
در هر حال، قرآن حدّ فاصلى میان گناه بزرگ و گناه کوچک قرار نداده است ازاین رو ، فقها در معناى گناه کبیره دچار اختلاف نظر شدند: برخى گفته اند: هر گناهى در قرآن با تهدید همراه باشد، کبیره و غیر آن صغیره است بهترین نظریه ها، نظریه اى است که مى گوید: تمام گناهان ذاتا کبیره است؛ چنان که کسانى که گناه صغیره را از اساس قبول ندارند همین را مى گویند اما تقسیم آنان به بزرگ و کوچک به جهت مقایسۀ آنها با یکدیگر است؛ به عنوان مثال: نگاه کردن از روى شهوت به زن نامحرم گناهى بزرگ است، لکن همین گناه نسبت به بوسیدن زن نامحرم کوچک است و بوسیدن نسبت به نزدیکى کردن کوچک است همچنین غذا خوردن بر سر سفره اى که در آن شراب وجود دارد، گناهى بزرگ است؛ امّا در مقایسه با نوشیدن شراب کوچک است
باید اشاره کرد که خود گناهکار، سوابق، شرایط و انگیزه هاى او، تأثیر زیادى بر این دارد که گناه، بزرگ یا کوچک بنا به تعبیر فقها و جنحه یا جنایت بنا به تعبیر قانون گذاران جدید شمرده شود بنابراین، ما باید پیش ازآن که گناه را به صفت شدّت و یا ضعف توصیف کنیم، به خود فاعل بنگریم که آیا وى این گناه را به سبب عدم آگاهى و ضعف اراده مرتکب شده است؛ چنان که فرد گناهکارى او را گمراه کرده باشد، یا آن را به سبب نیاز شدید مرتکب شده و یا به سبب اینکه علاقۀ شدید به بدى کردن به مردم داشته است؛ چنان که بسیارى از گناهکاران از همین قبیل هستند از پیامبر صلّى اللّه علیه و آله به طور متواتر روایت شده است که فرمود: «عمل ها بستگى به نیت ها دارند و هر انسانى آنچه را نیت داشته است دریافت خواهد کرد با اصرار ورزیدن، گناه کوچک وجود ندارد و با طلب آمرزش، گناه بزرگ».
از امام صادق علیه السّلام روایت شده که فرمود: «اینکه اهل جهنّم در جهنّم همیشه باقى مىمانند، بدان جهت است که نیت آنان در دنیا این بوده که اگر در دنیا جاودانه باشند همواره خدا را معصیت کنند. و اینکه اهل بهشت در بهشت جاویدانند بدان سبب است که نیت آنان این بوده که اگر در دنیا جاودانه باشند، همیشه خدا را اطاعت کنند. بنابراین، نیّت است که هم این گروه و هم آن گروه را جاودانه مىسازد». ما، در هنگام تفسیر آیه 144 از سوره آل عمران تحت عنوان «هرکس آنچه را نیت داشته، دریافت خواهد کرد» درباره نیت به تفصیل سخن گفتیم. در اینجا خوب است روایتى را از امام صادق علیه السّلام نقل کنیم که در آن انواع گناهان کبیره را برمىشمارد.
روایت شده که عمرو بن عبید به خدمت امام علیه السّلام رسید و از آن حضرت درباره گناهان کبیرهاى که در قرآن آمده است پرسید.
امام علیه السّلام چنین فرمود: «بزرگترین گناهان، شرک به خداست، زیرا خدا مىگوید:
«إِنَّ اللَّهَ لا یَغْفِرُ أَنْ یُشْرَکَ بِهِ وَ ...؛ (نساء/48) خدا شرک آوردن به خود را نمىبخشد». و نیز مىگوید: «مَنْ یُشْرِکْ بِاللَّهِ فَقَدْ حَرَّمَ اللَّهُ عَلَیْهِ الْجَنَّةَ وَ مَأْواهُ النَّارُ؛ (مائده/72) هرکس که براى خداوند شریکى قرار دهد خدا بهشت را بر او حرام کند و جایگاه او آتش است».
پس از آن، ناامید شدن از رحمت خداست، چراکه خدا مىگوید: «... لا یَیْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْکافِرُونَ؛ (یوسف/87) تنها کافران از رحمت خدا مأیوس مىشوند».
آنگاه ایمن شدن از مکر خدا، زیرا خدا مىگوید: «... فَلا یَأْمَنُ مَکْرَ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْخاسِرُونَ؛ (اعراف/99) از مکر خدا جز زیانکاران ایمن ننشینند».
از جمله گناهان کبیره، عاق والدین است، چون خداوند عاق والدین را «جبّار» و «شقى» قرار داده است. «وَ بَرًّا بِوالِدَتِی وَ لَمْ یَجْعَلْنِی جَبَّاراً شَقِیًّا؛ (مریم/32) و نیکى کردن به مادرم [وصیت کرده است]. و مرا جبّار و شقى نساخته است».
از آن جمله، قتل نفس است که خدا آن را تحریم کرده، مگر اینکه در راه حق باشد؛ زیرا خدا مىگوید: «وَ مَنْ یَقْتُلْ مُؤْمِناً مُتَعَمِّداً فَجَزاؤُهُ جَهَنَّمُ خالِداً فِیها ...؛ (نساء/93) و کسى که عمدا مؤمنى را بکشد، کیفرش باقى ماندن همیشگى در جهنّم خواهد بود».
نسبت دادن زنان شوهردار به زنا، چراکه خدا مىفرماید: «إِنَّ الَّذِینَ یَرْمُونَ الْمُحْصَناتِ الْغافِلاتِ الْمُؤْمِناتِ لُعِنُوا فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظِیمٌ؛ (نور/23) کسانىکه زنان شوهردار، و بىخبر از فحشا و باایمان را به زنا نسبت مىدهند، در دنیا و آخرت مورد لعن قرار مىگیرند و براى ایشان عذابى بزرگ است».
خوردن مال یتیم، زیرا خدا مىفرماید: «إِنَّ الَّذِینَ یَأْکُلُونَ أَمْوالَ الْیَتامى ظُلْماً إِنَّما یَأْکُلُونَ فِی بُطُونِهِمْ ناراً وَ سَیَصْلَوْنَ سَعِیراً؛ (نساء/10) آنانکه اموال یتیمان را به ستم مىخورند، شکم خویش پر از آتش مىکنند و به آتشى فروزان خواهند افتاد».
فرار از جنگ، چراکه خدا مىفرماید: «وَ مَنْ یُوَلِّهِمْ یَوْمَئِذٍ دُبُرَهُ إِلَّا مُتَحَرِّفاً لِقِتالٍ أَوْ مُتَحَیِّزاً إِلى فِئَةٍ فَقَدْ باءَ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ وَ مَأْواهُ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمَصِیرُ؛ (انفال/16) جز آنها که براى ساز و برگ نبرد بازمىگردند یا آنها که به یارى گروهى دیگر مىروند، هرکس که پشت به دشمن کند مورد خشم خدا قرار مىگیرد و جایگاه او جهنّم است و جهنّم بد جایگاهى است».
خوردن ربا، زیرا خدا مىفرماید: «الَّذِینَ یَأْکُلُونَ الرِّبا لا یَقُومُونَ إِلَّا کَما یَقُومُ الَّذِی یَتَخَبَّطُهُ الشَّیْطانُ مِنَ الْمَسِّ ...؛ (بقره/275) آنانکه ربا مىخورند، در قیامت چون کسانى از قبر بر مىخیزند که به افسون شیطان دیوانه شده باشند». و نیز مىفرماید: «فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا فَأْذَنُوا بِحَرْبٍ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ؛ (بقره/279) هرگاه چنین نکنید، بدانید که با خدا و رسول او به جنگ برخاستهاید».
جادوگرى، زیرا خدا مىفرماید: «وَ لَقَدْ عَلِمُوا لَمَنِ اشْتَراهُ ما لَهُ فِی الْآخِرَةِ مِنْ خَلاقٍ؛ (بقره/102) و خود مىدانستند که خریداران آن جادو را در آخرت بهرهاى نیست».
زنا، زیرا خدا مىفرماید: «وَ مَنْ یَفْعَلْ ذلِکَ یَلْقَ أَثاماً. یُضاعَفْ لَهُ الْعَذابُ یَوْمَ الْقِیامَةِ وَ یَخْلُدْ فِیهِ مُهاناً؛ (فرقان/68-69) هرکه این کارها کند، عقوبت گناه خود را مىبیند. عذابش در روز قیامت مضاعف مىشود و تا ابد به خوارى در آن عذاب خواهد بود».
سوگند دروغ، زیرا خدا مىفرماید: «إِنَّ الَّذِینَ یَشْتَرُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَ أَیْمانِهِمْ ثَمَناً قَلِیلا أُولئِکَ لا خَلاقَ لَهُمْ فِی الْآخِرَةِ ...؛ (آلعمران/77) کسانىکه عهد خدا و سوگندهاى خود را به بهایى اندک مىفروشند در آخرت نصیبى ندارند».
خیانت، چراکه خدا مىفرماید: «... وَ مَنْ یَغْلُلْ یَأْتِ بِما غَلَّ یَوْمَ الْقِیامَةِ ...؛ (آلعمران/161) هرکه به چیزى خیانت کند، آن را در روز قیامت با خود خواهد آورد».
ندادن زکات، زیرا خداوند مىفرماید: «یَوْمَ یُحْمى عَلَیْها فِی نارِ جَهَنَّمَ فَتُکْوى بِها جِباهُهُمْ وَ جُنُوبُهُمْ وَ ظُهُورُهُمْ ...؛ (توبه/35) روزى که در آتش جهنّم گداخته شود و پیشانى و پهلو و پشتشان را با آن داغ کنند».
گواهى دروغ و کتمان کردن گواهى، زیرا خدا مىفرماید: «... وَ لا تَکْتُمُوا الشَّهادَةَ وَ مَنْ یَکْتُمْها فَإِنَّهُ آثِمٌ قَلْبُهُ ...؛ (بقره/283) هرکه شهادت را کتمان کند، به دل گناهکار است».
خوردن شراب، چراکه خداوند آن را معادل پرستش بتها دانسته است.
ترک نماز از روى عمد و یا ترک یکى از واجبات الهى، زیرا پیامبر خدا صلّى اللّه علیه و آله مىفرماید: «آنکه به عمد نماز نخواند از پیمان خدا و پیامبر خدا بیرون شده و عهد را شکسته است».
قطع صله رحم، زیرا خدا مىفرماید: «... أُولئِکَ لَهُمُ اللَّعْنَةُ وَ لَهُمْ سُوءُ الدَّارِ؛ (رعد/25) لعنت بر آنهاست و بدیهاى آن جهان نصیبشان».
پس از این سخنان، عمرو بن عبید از نزد امام علیه السّلام بیرون آمد، درحالىکه با صداى بلند گریه مىکرد و مىگفت: هلاک شد کسى که به رأى خود سخن گفت و در فضیلت و دانش به جدال با شما، اى اهل بیت پیامبر! پرداخت.
[ نظرات / امتیازها ]