از آیه: تا آیه:
انتخاب سوره :
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، شما هم می توانید تفسیر ای در سايت ثبت کنید، تا با نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود.
 » تفسیر المیزان - خلاصه
(ان تجتنبوا کبائر ما تنهون عنه نکفر عنکم سیئا تکم و ندخلکم مدخلا کریما):(اگر از گناهان کبیره ای که از آنها نهی شده اید اجتناب کنید ،ما ازبدیهای شما صرفنظر می کنیم و شما را به منزلگاهی گرامی داخلتان می سازیم )کلمه اجتناب از ماده (جنب )به معنای پهلوی آدمی است و انسان وقتی از چیزی متنفر باشد پهلوی خود را به آن کرده و سپس از آن دور می شود ،پس در حقیقت اجتناب به معنای ترک است و (کبائر) جمیع کبیره است ،یعنی گناهان کبیره درمقایسه با گناهان صغیره ،تکفیر از ریشه (کفر) به معنای پوشاندن می باشد ومنظور از (سیئات )گناهان صغیره است و (مدخل )اسم مکان می باشد و مراد از آن بهشت یا قرب الهی است و این وعده الهی نباید سبب جری شدن انسان نسبت به ارتکاب صغایر گردد، چون بی مبالاتی و کوچک شمردن و انجام صغائر باعث طغیان و سبک شمردن امر الهی می شود که این از بزرگترین کبائر است ، بلکه آیه دلالت می کند که اگر کسی خود را از ارتکاب گناهان کبیره سالم بدارد، خدا اورااز شر گناهان صغیره حفظ می کند و علت آنست که خداوند عالم به ضعف نفس انسان بوده و می داند که او جاهل است و لذا با این وعده ها قلبهای مرده رابه نور امید زنده می سازد و از علی علیه السلام نقل شده است که گناهان کبیره هفت مورد هستند: (شرک ، قتل نفس ، تهمت قذف (اتهام به زنان پاکدامن )، زنا،خوردن مال یتیم ، فرار از جنگ ، برگشت به کفر بعد از دوری از آن ). و حضرت رسول (ص ) فرمودند: با استغفار هیچ کبیره ای باقی نمی ماند و بااصرار هیچ صغیره ای صغیره نمی ماند، (اصرار بر صغیره منجر به کبیره می شود). [ نظرات / امتیازها ]
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  سيد علي بهبهاني - تفسیر تسنیم
بعد از بیان احکام محرم و چیزهایی که مایه عذاب الهی است راههای نجات را هم ارائه فرمود فرمود اگر شما این گناهان کبیره را ترک کنید امید اینکه گناهان صغیره شما بخشوده بشود هست اگر گناهان کبیره را اجتناب کنید خداوند سیئات صغیره را می‌پوشاند و محو می‌کند و جای کریم به شما می‌دهد که بهشت جای کریم است اینکه فرمود: ﴿إِنْ تَجْتَنِبُوا﴾ یعنی اگر از گناه اجنبی بشوید و گناه از شما اجنبی باشد شما در یک جانب قرار بگیرید گناه در جانب دیگر این را می‌گویند اجتناب اثر این کار این است که انسان در صف گناه نیست و گناه هم در صف او نیست زیرا گناه در یک جانب قرار گرفت و انسان در جانب دیگر این عمل را می‌گویند اجتناب تجنب و مانند آن چون اگر کسی بخواهد از یک عملی روبرگرداند عملی را ترک کند دیگر صورت برمی‌گرداند جنب خود و پهلوی خود را به آن سمت متوجه می‌کند بعد هم پشت می‌کند ولی اگر بخواهد کاری را انجام بدهد روبروی او قرار می‌گیرد به او توجه می‌کند پس اجتناب کردن یعنی گناه را در یک جانبی قرار دادن و خود در جانب دیگر واقع شدن و از گناه اجنبی بودن و گناه را از خود اجنبی کردن است اما اینکه فرمود: ﴿کَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ﴾ خود این جمله نشان می‌دهد که منهیه عنه دو قسم است بعضی‌ها کبیرند بعضی‌ها غیر کبیر یعنی چیزی که خدا از او نهی کرده است به دو قسم تقسیم می‌شود کبیر و غیر کبیر یعنی معصیت کبیره و معصیت غیر کبیره گرچه در این آیه سخن از معصیت صغیره نیست اما این تقسیم نشان می‌دهد منهی عنه دو قسم است یک قسم معصیةٌ کبیرة یک قسم معصیةٌ صغیره منتها همه شان حرام‌اند و نهی تکلیفی و مولوی متوجه آنها است تقسیم معصیت به صغیره و کبیره در سورهٴ مبارکهٴ «کهف» به صورت روشن آمده است آیه 49 سوره «کهف» [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  ابراهيم چراغي - برگزیده تفسیر نمونه
ایـن آیـه بـا صراحت مى گوید: ((اگر گناهان کبیره اى که از آن نهى شده ترک گویید گناهان کـوچـک شـما را مى پوشانیم و مى بخشیم و در جایگاه نیکویى شما راوارد مى کنیم)) (ان تجتنبوا کبائر ما تنهون عنه نکفر عنکم سیئاتکم وندخلکم مدخلا کریما).

از ایـن تعبیر استفاده مى شود که گناهان بر دو دسته اند، دسته اى که قرآن نام آنها را ((کبیره)) و دسـته اى که نام آنها را ((سیئة)) گذاشته است ، و در آیه 32 سوره نجم به جاى ((سیئة)) تعبیر به ((لمم)) نموده است ، و در آیه 49 سوره کهف در برابر کبیره ،((صغیره)) را ذکر فرموده است.

((کبیره)) هر گناهى است که از نظر اسلام بزرگ و پراهمیت است ، و نشانه اهمیت آن مى توانداین بـاشـد کـه در قرآن مجید، تنها به نهى از آن قناعت نشده ، بلکه به دنبال آن تهدید به عذاب دوزخ گردیده است ، مانند قتل نفس و رباخوارى و زنا وامثال آنها.

الـبـتـه گـنـاهـان ((صغیره)) در صورتى صغیره هستند که تکرار نشوند و علاوه بر آن به عنوان بى اعتنایى و یا غرور و طغیان و کوچک شمردن گناه انجام نگیرند.

[ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  . پوربافراني
تفسیر نمونه
گناهان کبیره و صغیره این آیه به کسانى که از گناهان کبیره پرهیز مى کنند، بشارت مى دهد که خداوند گناهان صـغـیـره آنان را مى بخشد و این پاداشى است که به این گونه افراد داده شده است ، مى فـرماید: ((اگر از گناهان بزرگى که از آن نهى مى شوید پرهیز کنید، گناهان کوچک شما را مى پوشانیم ، و شما را در جایگاه خوبى وارد مى سازیم )) (ان تجتنبوا کبائر ما تنهون عنه نکفر عنکم سیئاتکم و ندخلکم مدخلا کریما). از تعبیر ((کبائر)) و ((سیئات )) استفاده مى شود که گناهان بر دو دسته اند، دستهاى که قرآن نام آنها را ((کبیره )) و دسته اى که نام آنها را ((سیئة )) گذاشته است ، و در آیـه 32 سـوره نـجـم بـه جـاى ((سیئة )) تعبیر به ((لمم )) <50> نموده است ، و در آیه 49 سـوره کـهـف در بـرابـر کـبیره ((صغیره )) را ذکر فرموده است آنجا که مى گوید: ((لا یـغادر صغیرة و لا کبیرة الا احصاها؛ این نامه عمل هیچ گناه کوچک و بزرگى را فروگذار نکرده مگر اینکه به شماره در آورده است )). از تـعـبـیـرات فـوق به روشنى ثابت مى شود که گناهان بر دو دسته مشخص تقسیم مى شـوند که گاهى از آن دو به ((کبیره )) و ((صغیره )) و گاهى ((کبیره )) و ((سیئه )) و گاهى ((کبیره )) و ((لمم )) تعبیر مى شود. سؤ ال : اکنون باید دید که ضابطه و میزان در تعیین صغیره و کبیره چیست ؟ بـعـضى مى گویند: این دو از امور نسبى هستند، یعنى به هنگام مقایسه کردن دو گناه به یـکـدیـگر آن یک که اهمیتش بیشتر است کبیره و آنکه کمتر است صغیره مى باشد، و بنابر این هر گناهى نسبت به گناه بزرگتر، صغیره ، و نسبت به گناه کوچکتر، کبیره است . <51> ولى روشـن اسـت که این معنى به هیچ وجه با آیه فوق نمى سازد زیرا آیه فوق این دو دسـتـه را از یـکـدیـگـر جـدا کـرده و در بـرابـر هم قرار داده است و پرهیز از یکى را موجب بخشودگى دیگرى مى شمارد (دقت کنید). ولى اگـر بـه مـعـنـى لغـوى ((کـبـیره )) بازگردیم ، کبیره هر گناهى است که از نظر اسـلام بـزرگ و پـر اهـمـیت است ، و نشانه اهمیت آن مى تواند این باشد که در قرآن مجید، تنها به نهى از آن قناعت نشده ، بلکه به دنبال آن تهدید به عذاب دوزخ گردیده است ، مـانـنـد قـتـل نـفـس و زنـا و ربـاخـوارى و امـثـال آنـهـا، و لذا در روایـات اهـل بـیـت (عـلیـهـم السـلام ) مـى خـوانـیـم : ((الکـبـائر اللتـى اوجـب الله عـزوجـل عـلیـها النار؛ گناهان کبیره گناهانى است که خداوند مجازات آتش براى آنها مقرر داشـته است )) <52> مضمون این حدیث از امام باقر (علیه السلام ) و امام صادق (علیه السلام ) و امـام عـلى بـن مـوسـى الرضـا (عـلیـه السـلام ) نقل شده است . و بنابر این به دست آوردن گناهان کبیره و شناخت آنها با توجه به ضابطه فوق کار آسـانـى اسـت ، و اگـر مـلاحـظـه مـى کـنـیـم ، در پاره اى از روایات تعداد کبائر، هفت و در بعضى بیست و در بعضى هفتاد، ذکر شده منافات با آنچه در بالا گفته شد ندارد، زیـرا در حـقـیـقـت بـعـضـى از ایـن روایـات اشـاره بـه گـنـاهـان کـبـیـره درجـه اول و بعضى به گناهان کبیره درجه دو و بعضى به همه گناهان کبیره اشاره مى کند. اشکال : ممکن است گفته شود که این آیه مردم را به گناهان صغیره تشویق مى نماید و مى گوید: با ترک گناهان کبیره ، ارتکاب گناهان کوچک مانعى ندارد! پاسخ: از تـعـبـیـرى کـه در آیـه ذکر شده پاسخ این ایراد روشن مى شود زیرا قرآن مى گوید: ((نـکـفـر عـنـکـم سـیئاتکم ))؛ گناهان کوچک شما را مى پوشانیم یعنى پرهیز از گناهان بـزرگ خصوصا با فراهم بودن زمینه هاى آنها، یک نوع حالت تقواى روحانى در انسان ایـجـاد مى کند که مى تواند آثار گناهان کوچک را از وجود او بشوید و در حقیقت آیه فوق هـمـانـنـد آیـه ((ان الحـسـنـات یـذهبن السیئات ؛ حسنات ، سیئات را از بین مى برند)) مى بـاشـد، و در واقـع اشـاره بـه یـکـى از آثـار واقـعـى اعمال نیک است و این درست به این مى ماند که مى گوییم اگر انسان از مواد سمى خطرناک پرهیز کند و مزاج سالمى داشته باشد مى تواند آثار نامطلوب بعضى از غذاهاى نامناسب را بواسطه سلامت مزاج از بین ببرد. و یا به تعبیر دیگر: بخشش گناهان صغیره یک نوع پاداش معنوى براى تارکان گناهان کبیره است ، و این خود اثر تشویق کننده اى براى ترک کبائر دارد. کجا صغیره تبدیل به کبیره مى شود؟ ولى نـکـتـه مـهـمـى کـه در اینجا باید به آن توجه داشت این است که گناهان صغیره ، در صورتى صغیره هستند که تکرار نشوند و علاوه بر آن به عنوان بى اعـتـنـایـى و یـا غـرور و طـغـیـان انـجـام نگیرند زیرا صغایر طبق آنچه از قرآن و روایات اسلامى استفاده مى شود در چند مورد تبدیل به کبیره مى گردد: 1 - در صـورتـى کـه تـکـرار گـردد، هـمـانـطـور کـه از امـام صـادق (عـلیـه السـلام ) نقل شده که فرمود: ((لا صغیرة مع الاصرار؛ هیچ گناهى با تکرار صغیره نیست )). <53> 2 - ((در صورتى که گناه را کوچک بشمرد و تحقیر کند)) در نهج البلاغه مى خوانیم : ((اشد الذنوب ما استهان به صاحبه ؛ شدیدترین گناهان آن است که مرتکبش آن را کوچک بشمرد)). <54> 3 - ((در صورتى که از روى طغیان و تکبر و گردنکشى در برابر فرمان پروردگار انـجـام شود)) این موضوع را از آیات مختلفى اجمالا مى توان استفاده کرد از جمله آیه 37 نـازعـات : ((امـا آنـهـا که طغیان کنند و زندگى دنیا را مقدم بشمرند جایگاهشان دوزخ است .)) 4 - در صورتى که از افرادى سر بزند که موقعیت خاصى در اجتماع دارند و لغزشهاى آنـهـا بـا دیـگـران بـرابر محسوب نمى شود، چنانکه قرآن درباره همسران پیامبر (صلى الله عـلیـه وآله ) در سـوره احـزاب آیه 30 مى گوید: ((اگر شما کار زشتى انجام دهید مجازات آن را دو برابر خواهید دید)). و از پـیغمبر اکرم (صلى الله علیه وآله ) نقل شده که فرمود: ((من سن سنة سیئة فعلیه وزرهـا و وزر مـن عمل بها لا ینقص من اوزارهم شیئا؛ هر کس سنت بدى بگذارد گناه آن بر او است و همچنین گناه تمام کسانى که به آن عمل کنند، بدون اینکه از گناه آنها چیزى کاسته شود)).! <55> 5 - در صورتى که از انجام گناه خوشحال و مسرور باشد و به آن افتخار کند کـنـد چـنـانـکـه از پـیـغـمـبـر اکـرم (صـلى الله عـلیـه وآله ) نـقـل شـده کـه فـرمـود: ((مـن اذنـب ذنـبـا و هـو ضـاحـک دخـل النار و هو باک ؛ هر کس گناهى کند درحالى که خندان باشد در آتش وارد مى شود در حالى که گریان است )). 6 - در صـورتـى کـه عـدم مـجـازات سـریـع خـداونـد را در بـرابـر گـنـاه خـود دلیـل بـر رضـایـت خـدا بـشـمرد و خود را مصون از مجازات و یا محبوب در نزد خدا بداند، چـنـانـکـه قـرآن در آیـه 8 سـوره ((مـجـادله )) از زبـان بـعـضـى از گـنـاهـکـاران مـغرور نقل مى کند که آنها در پیش خود مى گویند: ((چرا خداوند ما را مجازات نمى کند)) و سپس قرآن اضافه مى کند که : ((آتش ‍ دوزخ براى آنها کافى است )).
[ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
تفسیر کشاف
( کبائر ما تنهون عنه ) و قرئ : کبیر ما تنهون عنه ، أی ما کبر من المعاصی التی ینهاکم الله عنها و الرسول ( نکفر عنکم سیَتکم ) نمط ما تستحقونه من العقاب فی کل وقت علی صغائرکم ، و نجعلها کأن لم تکن ، لزیادة الثواب المستحق علی اجتنابکم الکبائر و صبرکم عنها ، علی عقاب السیئات . و الکبیرة و الصغیرة إنما و صفتا بالکبر و الصغر بإضافتها إما إلی طاعة أو معصیة أو ثواب فاعلهما . و التکفیر : إماطة المستحق من العقاب بثواب أزید ، أو بتوبة . و الإحباط : نقیضه ، و هو إماطه الثواب المستحق بعقاب أزید أو بندم علی الطاعة . و عن علی رضی الله عنه : الکبائر سبع : الشرک ، و القتل ، و القذف ، و الزنا ، و أکل مال الیتیم ، و الفرار من الزحف ، و التعرب بعد الهجرة . و زاد ابن عمر : السحر ، و استحلال البیت الحرام . و عن ابن عباس : أن رجلا قال له : الکبائر سبع ؟ فقال : هی إلی سبعمائة أقرب ، لأنه لا صغیرة مع الإصرار ، و لا کبیرة مع الاستغفار . وروی إلی سبعین . و قرئ : یکفر ، بالیاء و ( مدخلا ) بضم المیم و فتحها ، بمعنی المکان و المصدر فیهما .
[ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  شهرام سليمان زاده
از این آیه استفاده مى‏شود که گناهان، دو نوعند: صغیره و کبیره. در آیه‏ى 49 سوره‏ى کهف نیز مى‏خوانیم که مجرمان در قیامت، با دیدن پرونده‏ى اعمال خود مى‏گویند: این چه نامه‏ى عملى است که هیچ گناه کوچک و بزرگى را فروگذار نکرده است. «لا یغادر صغیرةً و لا کبیرةً»
از امام کاظم‏علیه السلام سؤال شد که در این آیه خداوند وعده‏ى مغفرت صغائر را در صورت اجتناب از کبائر داده است، پس شفاعت براى کجاست؟ امام فرمودند: شفاعت براى اهل کبائر امّت است.
گناه کبیره، طبق روایات، آن است که خداوند وعده‏ى آتش به انجام دهنده‏اش داده است.
شاید وعده آتش در آیه قبل براى قتل یا خودکشى و تجاوز به مال مردم اشاره به همین باشد که نمونه گناهان کبیره‏اى که وعده عذاب داده شده، تجاوز به مال و جان مردم است.
تعداد گناهان کبیره در روایات، متعدّد و مختلف است و این به خاطر آن است که کبائر نیز درجاتى دارند و به بعضى از گناهان «اکبرالکبائر» گفته شده است.
[ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  عبدالله عبداللهي - تفسیر (حسینی مواهب علّیه)
إِنْ تَجْتَنِبُوا اگر به یک طرف شوید و پهلو تهى کنید یعنى بپرهیزید کَبٰائِرَ مٰا تُنْهَوْنَ از گناهان بزرگ که نهى کرده شده اید عَنْهُ از آن نُکَفِّرْ درگذرانیم و عفو کنیم عَنْکُمْ سَیِّئٰاتِکُمْ از شما گناهان خرد شما را از نمازى تا نمازى و از جمعه تا جمعه و از رمضانى تا رمضانى وَ نُدْخِلْکُمْ و درآریم شما را مُدْخَلاً کَرِیماً در موضع بزرگ و شریف که آن بهشت ست ملخص آیت آنست که هر که از کبائر پرهیز کند صغائر او معفو شود نه بر سبیل وجوب بلکه بطریق جواز چه مى شاید که حق سبحانه از کبائر عفو کند و بصغائر مؤاخذه نماید یا برعکس علماء را در کبائر اختلافست بعضى برانند که هر گناهى که خدا از آن نهى کرده کبیره است و گفته اند که هر چه ختم آن به آتش باشد چنانچه یدخله نارا یا بغضب و لعنت مانند و غضب اللّه علیهم و لعنهم یا بعذاب و نکال چنانچه و لهم عذاب الیم آن کبیره است و غیر آن را از گناهان صغیره گویند و در انوار فرموده که اقرب اقاویل به صحت رسیده آنست که کبیره گناهى هست که شارع بر آن حدى مرتب ساخته یا در باب او وعیدى بتصریح وارد گشته یا حرمت او بدلیل قطعى ثابت شده و در تاویلات کاشى مذکورست که اگر بپرهیزید از کبائر که اثبات غیر است در وجود و اقرار بر وجود غیر سیئات شما را عفو کنیم یعنى تلوینات ظهور نفس و قلب را محو گردانیم چه بعد از ظهور نور توحید صفات ایشان را اثباتى نباشد و درآریم ایشان را بمدخل کریم که حضرت جمع است بیت تا بکى در تفرقه سوزى چو شمع غرقه شو در لجه دریاى جمع در لوائح فرموده که تفرقه عبارت از آنست که دل را به واسطه تعلق بامور متعدده پراکنده سازى و جمعیت آنکه از همه به مشاهده واحد پردازى رباعى اى در دل تو هزار مشکل ز همه مشکل شود آسوده تر اوّل ز همه چون تفرقه دلست حاصل ز همه دل را به یکى سپار و بگسل ز همه در اسباب نزول آورده که ام سلمه رض بعرض حضرت رسالت پناه ص رسانید که مردان شرف جهاد دارند و زنان از ان مثوبت محروم اند و رجال با وجود احراز غنائم و قوت تحصیل مکاسب دو برابر نساء از مال میراث مى برند و زنان با ضعف حال و کثرت احتیاج نصف نصیب مردان گرفته راه حسرت مى سپرند کاشکى ما را در دائره رجولیت دخلى بودى تا از ثواب جهاد و نصیب میراث بهره مندى شدیم
[ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » تفسیر عاملی
«إِنْ تَجْتَنِبُوا کَبٰائِرَ مٰا تُنْهَوْنَ عَنْهُ » 31 در معنى کبایر مفسّرین و فقها اختلاف کرده اند: عبد اللّه عبّاس گفت هرچه خدا را بیازارد کبیره است و سعید جبیر و مجاهد و ابو العالیه و ضحّاک گفته اند: آنچه در قرآن منع شده است و مجازاتش آتش معیّن شده است، کبیره است

ابو الفتوح: در نظر ما گناه کبیره نسبى است، و هر معصیتى نسبت به مهم تر صغیره است و نسبت به سبک تر کبیره است و آنچه مجازاتش زیاد باشد نسبت به آنچه مجازاتش کم است کبیره است و نسبت به آنچه مجازاتش بیشتر است صغیره است، و از جمله ى آنچه باتفاق کبیره است قتل نفس و ظلم و خشم و تهمت و نسبت بزهکارى به زنهاى عفیف و فحشاء بهر جور که باشد و ربا و شراب خوردن و فرار از جنگ، و از حضرت امام صادق (ع) روایت شده است علاوه بر اینها شرک بخدا و عاق والدین و انکار دوستى خانواده ى پیغمبر، و عبد اللّه مسعود گفته است از اوّل این سوره تا آیت سى ام آنچه جلوگیرى شده است گناه کبیره است، على ابن ابى طلحه گفت: هر گناهى که در قرآن به لعنت یا غضب یا دوزخ یا عذاب پیوست شده است کبیره است، حسین بن فضل گفت: هرچه در قرآن عظیم یا کبیر گفته شده است کبیره است، مثل: «إِنَّهُ کٰانَ حُوباً کَبِیراً ، إِنَّ قَتْلَهُمْ کٰانَ خِطْأً کَبِیراً ، إِنَّ اَلشِّرْکَ لَظُلْمٌ عَظِیمٌ ، إِنَّ کَیْدَکُنَّ عَظِیمٌ ، سُبْحٰانَکَ هٰذٰا بُهْتٰانٌ عَظِیمٌ ، إِنَّ ذٰلِکُمْ کٰانَ عِنْدَ اَللّٰهِ عَظِیماً» ، و فرمودۀ پیغمبر است: با استغفار کبیره نخواهدماند و با اصرار صغیره نخواهد بود

صاحب جواهر مجلّد صلاة بحث نماز جماعت در عدالت: تا چهار گناه کبیره نقل کرده است و نیز نوشته است آنهائى که در قرآن مجازات آتش از آنها فهمیده مى شود شش گناه است و این مطلب در آن کتاب مفصّل بحث شده است «وَ نُدْخِلْکُمْ مُدْخَلاً کَرِیماً» 31 طبرى: عموم قاریهاى مدینه و عدّه اى از قاریهاى کوفه کلمه ى (مدخل) با فتح میم قرائت کرده اند و بقیّه با ضمّ میم خوانده اند

ابو الفتوح نوشته است: ابو سعید خدرى و ابو هریره روایت کردند که رسول علیه السّلام یک روز بر منبر رفت و گفت: به آن خدائى که جان من بامر او است، سه بار و خاموش شد، مردم گریستن گرفتند از آنکه ندانستند که رسول علیه السّلام آن سوگند چرا یاد کرد، آنگه گفت: هیچ بنده نباشد که او پنج نماز بگذارد، و ماه رمضان روزه دارد و از کبایر اجتناب کند و الّا درهاى بهشت بر او گشایند آنگه این آیه بخواند: «إِنْ تَجْتَنِبُوا کَبٰائِرَ تا آخر»

سخن ما: 1 در آیت اوّل از به ناحقّ خوردن مال یکدیگر جلوگیرى شده است و در دنباله ى آن منع از کشتن شده است، شاید این ترتیب بیان مطلب که اوّل تجاوز بمال و بعد تجاوز بجان گفته شده است براى این باشد که اگر انسان در اموال و حقوق مردم بى باک شد بتدریج حب مال یک خاصیت دیگرى در او تولید مى کند که با اندک تصور سود و بهره خود را مستحقّ آن مى داند و اگر مقاومت از کسى در آن خواسته ى خود مشاهده کرد غرور و حب جاه هم به آن پیوسته شده رذیله ى درندگى و آدم کشى بنام دفع از حقّ خود در او تقویت مى شود و به جائى مى رسد که یا آن خواسته را بچنگ آورد و یا مانع را نابود کند اگرچه مرتکب قتلهائى چند شود، نمونه ى این خویهاى زشت در همین شهر و این زمان پرونده هاى دادگسترى است که روستائیان و مالکین یکدیگر را مى کشند براى ندادن حق دیگرى یا براى به چنگ آوردن بیش از حقّ خود، اگرچه در برابر چند ساعت استفاده کردن از آب باشد و یا چند گوسفند در مرتع چراندن، چنانکه به فاصلۀ سه ماه یک نفر را براى استفاده ى از مرتع و دیگرى را براى استفاده ى چند ساعت آب کشتند و پرونده هاى آنها هنوز در جریان است، و به جائى ختم نخواهد شد که باز پرونده ى دیگرى از این نمونه رذائل درست خواهد شد، پس در آیه که اوّل منع از تجاوز بمال شده است براى همین است که اگر از قدم اوّل خوددارى شد بى باکى در حقوق و نفوس تقویت و تولید نخواهد شد، 2 در آیت دوّم که مجازات این کارها آتش معیّن شده است شاید بهمین مناسبت باشد که این اعمال آتش سوزندۀ خانواده ها و مردم یک محل و یک آبادى و یا یک ملّت است پس البته خود شخص که دست به این کارها مى زند مستحق آتش همیشگى است 3 در آیت آخر که در برابر خوددارى و اجتناب از کبایر نوید آمرزش داده شده است و دنباله ى آن: (مُدْخَلاً کَرِیماً) گفته شده است شاید اشاره باین باشد که اجتناب از تجاوز بمال مردم تولید کرامت و بزرگوارى مى کند در انسان و داراى روح عدالت و کرامت مى شود که موجب استحقاق چنان آسایشگاه همیشگى است [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » تفسیر کاشف
نُکَفِّرْ عَنْکُمْ سَیِّئٰاتِکُمْ به اتفاق تمامى مفسّران، جز گناهان کبیره است
معناى آیه این است: «هرکس از گناهان بزرگ دورى کند، گناهان صغیرۀ او را محو مى کنیم»
از جمله آیاتى که گناهان را تقسیم کرده، آیۀ 32 از سورۀ نجم است: «اَلَّذِینَ یَجْتَنِبُونَ کَبٰائِرَ اَلْإِثْمِ وَ اَلْفَوٰاحِشَ إِلاَّ اَللَّمَمَ » که مقصود از «اَللَّمَمَ » گناهان کوچک است
از آن جمله، آیۀ 49 از سورۀ کهف است: «لاٰ یُغٰادِرُ صَغِیرَةً وَ لاٰ کَبِیرَةً إِلاّٰ أَحْصٰاهٰا»
از آن جمله، آیۀ 7 از سورۀ حجرات است: «وَ کَرَّهَ إِلَیْکُمُ اَلْکُفْرَ وَ اَلْفُسُوقَ وَ اَلْعِصْیٰانَ » این آیه آشکارا مى گوید: منهیات خداوند بر سه دسته اند: کفر که به معناى انکار [خداوند] است، فسوق که همان ارتکاب گناهان بزرگ است و عصیان که در مورد گناهان کوچک مى باشد

با بیان فوق، معناى سخن کسى که مى گوید: تمامى گناهان بزرگ است و گناه کوچک ابدا وجود ندارد؛ زیرا معصیت خدا هرچند ناچیز باشد باز هم بزرگ است، روشن شد این نظریه اوّلا، مخالف ظاهر قرآن است و ثانیا، نظام هاى حقوقى نیز، قوانین عرفى جرم را به دو نوع جنحه، و جنایت تقسیم مى کنند البتّه، نفى گناهان کوچک در یک صورت که بدان اشاره خواهیم کرد امکان پذیر است

در هر حال، قرآن حدّ فاصلى میان گناه بزرگ و گناه کوچک قرار نداده است ازاین رو ، فقها در معناى گناه کبیره دچار اختلاف نظر شدند: برخى گفته اند: هر گناهى در قرآن با تهدید همراه باشد، کبیره و غیر آن صغیره است بهترین نظریه ها، نظریه اى است که مى گوید: تمام گناهان ذاتا کبیره است؛ چنان که کسانى که گناه صغیره را از اساس قبول ندارند همین را مى گویند اما تقسیم آنان به بزرگ و کوچک به جهت مقایسۀ آنها با یکدیگر است؛ به عنوان مثال: نگاه کردن از روى شهوت به زن نامحرم گناهى بزرگ است، لکن همین گناه نسبت به بوسیدن زن نامحرم کوچک است و بوسیدن نسبت به نزدیکى کردن کوچک است همچنین غذا خوردن بر سر سفره اى که در آن شراب وجود دارد، گناهى بزرگ است؛ امّا در مقایسه با نوشیدن شراب کوچک است

باید اشاره کرد که خود گناهکار، سوابق، شرایط و انگیزه هاى او، تأثیر زیادى بر این دارد که گناه، بزرگ یا کوچک بنا به تعبیر فقها و جنحه یا جنایت بنا به تعبیر قانون گذاران جدید شمرده شود بنابراین، ما باید پیش ازآن که گناه را به صفت شدّت و یا ضعف توصیف کنیم، به خود فاعل بنگریم که آیا وى این گناه را به سبب عدم آگاهى و ضعف اراده مرتکب شده است؛ چنان که فرد گناهکارى او را گمراه کرده باشد، یا آن را به سبب نیاز شدید مرتکب شده و یا به سبب اینکه علاقۀ شدید به بدى کردن به مردم داشته است؛ چنان که بسیارى از گناهکاران از همین قبیل هستند از پیامبر صلّى اللّه علیه و آله به طور متواتر روایت شده است که فرمود: «عمل ها بستگى به نیت ها دارند و هر انسانى آنچه را نیت داشته است دریافت خواهد کرد با اصرار ورزیدن، گناه کوچک وجود ندارد و با طلب آمرزش، گناه بزرگ».

از امام صادق علیه السّلام روایت شده که فرمود: «این‏که اهل جهنّم در جهنّم همیشه باقى مى‏‌مانند، بدان جهت است که نیت آنان در دنیا این بوده که اگر در دنیا جاودانه باشند همواره خدا را معصیت کنند. و این‏که اهل بهشت در بهشت جاویدانند بدان سبب است که نیت آنان این بوده که اگر در دنیا جاودانه باشند، همیشه خدا را اطاعت کنند. بنابراین، نیّت است که هم این گروه و هم آن گروه را جاودانه مى‌‏سازد». ما، در هنگام تفسیر آیه 144 از سوره آل عمران تحت عنوان «هرکس آنچه را نیت داشته، دریافت خواهد کرد» درباره نیت به تفصیل سخن گفتیم. در این‏جا خوب است روایتى را از امام صادق علیه السّلام نقل کنیم که در آن انواع گناهان کبیره را برمى‏‌شمارد.
روایت شده که عمرو بن عبید به خدمت امام علیه السّلام رسید و از آن حضرت درباره گناهان کبیره‌‏اى که در قرآن آمده است پرسید.
امام علیه السّلام چنین فرمود: «بزرگ‏ترین گناهان، شرک به خداست، زیرا خدا مى‌‏گوید:
«إِنَّ اللَّهَ لا یَغْفِرُ أَنْ یُشْرَکَ بِهِ وَ ...؛ (نساء/48) خدا شرک آوردن به خود را نمى‌‏بخشد». و نیز مى‏گوید: «مَنْ یُشْرِکْ بِاللَّهِ فَقَدْ حَرَّمَ اللَّهُ عَلَیْهِ الْجَنَّةَ وَ مَأْواهُ النَّارُ؛ (مائده/72) هرکس که براى خداوند شریکى قرار دهد خدا بهشت را بر او حرام کند و جایگاه او آتش است».
پس از آن، ناامید شدن از رحمت خداست، چراکه خدا مى‏‌گوید: «... لا یَیْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْکافِرُونَ؛ (یوسف/87) تنها کافران از رحمت خدا مأیوس مى‌‏شوند».
آن‏گاه ایمن شدن از مکر خدا، زیرا خدا مى‏‌گوید: «... فَلا یَأْمَنُ مَکْرَ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْخاسِرُونَ؛ (اعراف/99) از مکر خدا جز زیانکاران ایمن ننشینند».
از جمله گناهان کبیره، عاق والدین است، چون خداوند عاق والدین را «جبّار» و «شقى» قرار داده است. «وَ بَرًّا بِوالِدَتِی وَ لَمْ یَجْعَلْنِی جَبَّاراً شَقِیًّا؛ (مریم/32) و نیکى کردن به مادرم [وصیت کرده است‏]. و مرا جبّار و شقى نساخته است».
از آن جمله، قتل نفس است که خدا آن را تحریم کرده، مگر این‏که در راه حق باشد؛ زیرا خدا مى‌‏گوید: «وَ مَنْ یَقْتُلْ مُؤْمِناً مُتَعَمِّداً فَجَزاؤُهُ جَهَنَّمُ خالِداً فِیها ...؛ (نساء/93) و کسى که عمدا مؤمنى را بکشد، کیفرش باقى ماندن همیشگى در جهنّم خواهد بود».
نسبت دادن زنان شوهردار به زنا، چراکه خدا مى‏فرماید: «إِنَّ الَّذِینَ یَرْمُونَ الْمُحْصَناتِ الْغافِلاتِ الْمُؤْمِناتِ لُعِنُوا فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظِیمٌ؛ (نور/23) کسانى‏‌که زنان شوهردار، و بى‌‏خبر از فحشا و باایمان را به زنا نسبت مى‌‏دهند، در دنیا و آخرت مورد لعن قرار مى‏‌گیرند و براى ایشان عذابى بزرگ است».
خوردن مال یتیم، زیرا خدا مى‏‌فرماید: «إِنَّ الَّذِینَ یَأْکُلُونَ أَمْوالَ الْیَتامى‏ ظُلْماً إِنَّما یَأْکُلُونَ فِی بُطُونِهِمْ ناراً وَ سَیَصْلَوْنَ سَعِیراً؛ (نساء/10) آنان‏که اموال یتیمان را به ستم مى‌‏خورند، شکم خویش پر از آتش مى‏‌کنند و به آتشى فروزان خواهند افتاد».
فرار از جنگ، چراکه خدا مى‏‌فرماید: «وَ مَنْ یُوَلِّهِمْ یَوْمَئِذٍ دُبُرَهُ إِلَّا مُتَحَرِّفاً لِقِتالٍ أَوْ مُتَحَیِّزاً إِلى‏ فِئَةٍ فَقَدْ باءَ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ وَ مَأْواهُ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمَصِیرُ؛ (انفال/16) جز آنها که براى ساز و برگ نبرد بازمى‏‌گردند یا آنها که به یارى گروهى دیگر مى‌‏روند، هرکس که پشت به دشمن کند مورد خشم خدا قرار مى‏‌گیرد و جایگاه او جهنّم است و جهنّم بد جایگاهى است».
خوردن ربا، زیرا خدا مى‌‏فرماید: «الَّذِینَ یَأْکُلُونَ الرِّبا لا یَقُومُونَ إِلَّا کَما یَقُومُ الَّذِی یَتَخَبَّطُهُ الشَّیْطانُ مِنَ الْمَسِّ ...؛ (بقره/275) آنان‏که ربا مى‏‌خورند، در قیامت چون کسانى از قبر بر مى‏‌خیزند که به افسون شیطان دیوانه شده باشند». و نیز مى‌‏فرماید: «فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا فَأْذَنُوا بِحَرْبٍ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ؛ (بقره/279) هرگاه چنین نکنید، بدانید که با خدا و رسول او به جنگ برخاسته‌‏اید».
جادوگرى، زیرا خدا مى‏‌فرماید: «وَ لَقَدْ عَلِمُوا لَمَنِ اشْتَراهُ ما لَهُ فِی الْآخِرَةِ مِنْ خَلاقٍ؛ (بقره/102) و خود مى‌‏دانستند که خریداران آن جادو را در آخرت بهره‌‏اى نیست».
زنا، زیرا خدا مى‏‌فرماید: «وَ مَنْ یَفْعَلْ ذلِکَ یَلْقَ أَثاماً. یُضاعَفْ لَهُ الْعَذابُ یَوْمَ الْقِیامَةِ وَ یَخْلُدْ فِیهِ مُهاناً؛ (فرقان/68-69) هرکه این کارها کند، عقوبت گناه خود را مى‏‌بیند. عذابش در روز قیامت مضاعف مى‏‌شود و تا ابد به خوارى در آن عذاب خواهد بود».
سوگند دروغ، زیرا خدا مى‏‌فرماید: «إِنَّ الَّذِینَ یَشْتَرُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَ أَیْمانِهِمْ ثَمَناً قَلِیلا أُولئِکَ لا خَلاقَ لَهُمْ فِی الْآخِرَةِ ...؛ (آل‌عمران/77) کسانى‏‌که عهد خدا و سوگندهاى خود را به بهایى اندک مى‏‌فروشند در آخرت نصیبى ندارند».
خیانت، چراکه خدا مى‌‏فرماید: «... وَ مَنْ یَغْلُلْ یَأْتِ بِما غَلَّ یَوْمَ الْقِیامَةِ ...؛ (آل‌عمران/161) هرکه به چیزى خیانت کند، آن را در روز قیامت با خود خواهد آورد».
ندادن زکات، زیرا خداوند مى‌‏فرماید: «یَوْمَ یُحْمى‏ عَلَیْها فِی نارِ جَهَنَّمَ فَتُکْوى‏ بِها جِباهُهُمْ وَ جُنُوبُهُمْ وَ ظُهُورُهُمْ ...؛ (توبه/35) روزى که در آتش جهنّم گداخته شود و پیشانى و پهلو و پشتشان را با آن داغ کنند».
گواهى دروغ و کتمان کردن گواهى، زیرا خدا مى‏‌فرماید: «... وَ لا تَکْتُمُوا الشَّهادَةَ وَ مَنْ یَکْتُمْها فَإِنَّهُ آثِمٌ قَلْبُهُ ...؛ (بقره/283) هرکه شهادت را کتمان کند، به دل گناهکار است».
خوردن شراب، چراکه خداوند آن را معادل پرستش بت‏ها دانسته است.
ترک نماز از روى عمد و یا ترک یکى از واجبات الهى، زیرا پیامبر خدا صلّى اللّه علیه و آله مى‌‏فرماید: «آن‏که به عمد نماز نخواند از پیمان خدا و پیامبر خدا بیرون شده و عهد را شکسته است».
قطع صله رحم، زیرا خدا مى‌‏فرماید: «... أُولئِکَ لَهُمُ اللَّعْنَةُ وَ لَهُمْ سُوءُ الدَّارِ؛ (رعد/25) لعنت بر آنهاست و بدی‌هاى آن جهان نصیبشان».
پس از این سخنان، عمرو بن عبید از نزد امام علیه السّلام بیرون آمد، درحالى‏که با صداى بلند گریه مى‏‌کرد و مى‏‌گفت: هلاک شد کسى که به رأى خود سخن گفت و در فضیلت و دانش به جدال با شما، اى اهل بیت پیامبر! پرداخت. [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » روان جاوید
آنچه از اخبار ائمه معصومین علیهم السلام و فتاواى علماء عاملین علیهم الرحمه استفاده مى شود آنست که معاصى کبیره گناهانى هستند که خداوند وعده عقاب بر آنها داده است خواه در قرآن باشد خواه از روایات ائمه اطهار استفاده شود مانند شرک و انکار ما انزل اللّه و یأس از روح اللّه و امن از مکر اللّه و کذب بر خدا و رسول و اوصیاء و محاربه اولیا و قتل نفس و عقوق والدین و اکل مال یتیم و قذف محصنه و فرار از زحف و قطع رحم و سحر و زنا و لواط و دزدى و قسم دروغ و کتمان شهادت و شهادت دروغ و نقض عهد و حیف در وصیت و شرب خمر و اکل ربا و سحت و گوشت خوک و بخس در کیل و وزن و تعرب بعد از هجرت و اعانت ظلمه و حبس حقوق واجبه و مطلق دروغ و تکبر و اسراف و تبذیر و خیانت و غیبت و نمیمت و اشتغال به ملاهى و استخفاف بحج و ترک صلاة و منع زکاة و اصرار بر صغائر که مداومت بر معصیت بدون تخلل توبه است و آنچه وعده عقاب برآن داده نشده است و تصریحى بکبر آن نرسیده صغیره است مانند نظر به اجنبیه و لمس و تقبیل آن و استماع غنى و غیبت و تراشیدن صورت و امثال اینها و بنا بر آنچه ذکر شد کبائر عدّه معدودى هستند از معاصى که در خارج تعیّن دارند که اجتناب از آنها موجب عفو از باقى است و آنچه در مجمع نسبت باصحاب ما داده است که این امرى است اضافى و هر معصیتى فى نفسها کبیره است ولى نسبت به ما فوق آن صغیره است اگرچه معناى مناسبى است و مخالفت بنده با ولىّ على الاطلاق خود خطاى بزرگ است ولى از جنبه فقاهت بى وجه و مخالف با ظاهر آیه شریفه و اخبار مفسّره است و از اصحاب ما هم برخلاف نقل ایشان تصریح شده است و بنظر حقیر این یکى از امور متعارفه بین موالى کرام و ارباب مروّت و اعظام است که هرگاه خدمه و عبید آنها از امورى که موالى از آنها نهى فرموده اند و وعده مجازات داده اند اجتناب کنند و به امورى که صرفا نهى نموده اند بدون وعید هم اصرار ننمایند در ارتکاب بعضى از آنها احیانا مورد عفو واقع خواهند شد این سیره و سلوک موالى ظاهرى و ارباب کرامت ناقصه است چه رسد بمولى الموالى و اکرم الاکرمین و ارحم الراحمین نهایت آنکه بر سبیل تفضل است نه استحقاق اگرچه به بیانى ممکن است گفته شود بر سبیل استحقاق هم هست زیراکه جنبه خیر در چنین بندۀ غلبه پیدا مى کند و جنبه شرّ مستهلک مى شود و نتیجه سبقت رحمت بر غضب بروز مى نماید و اللّه اعلم [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.